به نام خدا
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
تو که عاشق ترین عاشقایی
فرشته ای ز عرش کبریایی
تو ای مادر صفا و شور خونه
برکت وجودت نور خونه
اگه با این ترانه حقیرم
سرا پاتو من از طلا بگیرم
هنوز شرمندتم ای نازنینم
کلام اولم ای بهترینم
سرم رو باز بذار به روی شونت
بخون لالایی های عاشقونت
بگو با من خدای ما بزرگه
فدای اون دعاهای شبونت
خدا از خاک عشق تو رو سرشته
فرستاده از آسمون فرشته
که در آغوش امن خود بگیرم
که این یک ذره جا مثل بهشته
بمیرم من اگه با غصه و غم
گذاشتم روی دوشت کوله باری
بشه ای کاش نگاهم سایه ساری
که روی چشم من قدم بذاری
بمون مادر که دل بی تو میمیره
دل کوچیک من پیش تو شیره
نشه کم سایه تو از سر من
خدا هرگز تو رو از من نگیره
------------------------------------------------
پ1. چند ساعت قبل، تو صف نونوایی برام اتفاق جالبی افتاد.
قضیه اینه که من نفر اول صف بودم و یک جوون با قد تقریبا 190 سانت و وزن نزدیک به 90 کیلو، چهار شونه و هیکلی، با سیگار اومد تو صف.
نونوا بهش گفت که سیگارشو خاموش کنه و اونم که انگاری بهش برخورده بود به من گفت "بیا کنار".
یه نگاه عاقل اندر سفی بهش انداختم و هیچ حرکتی نکردم. اونم دوباره حرفشو تکرار کرد. منم که تازه حس قُد بازیم گل کرده بود بهش گفتم "درب اونجاست"
-ایشون: نمی خوام که نون بگیرم. میخوام باهاش حرف بزنم
-من: خب بیا از اینور باهاشون حرف بزن
آقا این جمله آخرو که گفتم دیگه اعصابش کفری شد و با گفتنِ "برو بابا" منو از صف به بیرون پرت کرد(لااقل 2 متر پرت شدم)
-من : (در حال پرت شدن) دییییییوانه ای ی ی ی ی؟!! (و) ***** (خوب شد فحش از دهنم در نیومد)
بعدش برگشتم حقشو کف دستش بذارم که یه آقایی بهم علامت داد بی خیالش بشم.
- من (البته در دلم): حالا چون شمایی و بزرگتری، اینبار بی خیالش میشم ولی دفعه ی بعد...
بگذریم که بعدش چند بار چپ چپ نگاهش کردم و دوبارم بهش بد تنه زدم (یکی نیست بگه تنت میخارید؟ شانس آوردم دعوا نشد) اونم همش روشو ازم بر می گردوند(احتمالا از کارش پشیمون شده بود یا ازم ترسیده بود )
بعدش رفتم مسجد و تمام مدت داشتم به این فکر میکردم که اگه جای شنا، فوتبال، والیبال و شطرنج؛ دو روز میرفتم بدن سازی تا فقط وزنم بیشتر بشه اونوقت به این راحتی رو هوا پرت نمیشدم.(راستش یه مقداریم خودمو جهت دار به عمد پرت کردم تا با خانوما و آقایون برخوردی پیدا نکنم)
برگشتن، بیرون مسجد داشتند پرچم میزدن اما چون زیر جا پرچمی ها ماشین پارک بود، نمیدونستن برن صاحب ماشین رو پیدا کنن یا برن رو ماشین.تا اینکه من (بخوانید سوپرمن) از راه رسیدم و جلدی پریدم رو پنجره ی مسجد و پرچم ها رو نصب کردم.
حالا از خودم احساس بهتری دارم. حتی بهتر از قبل صف نونوایی!
پ2.
من از بازوی خود دارم بسی شکر که زور مردم آزاری ندارم حافظ
پ3. 21:35- 10/12/1388
به نام خدا
-------------------------------------------
به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد
حسین پناهی
-------------
------
به نام خدا
----------------------------
مادر
ای مادرم چه پاکست
آغوش پر زمهرت
تو چون فرشته پاکی همچون خدا مقدس
آغوش پر زنازت
گهوارهء جهانست بس نرم و مهربانست
آغوش تو مکانیست زیبا تر از دو گیتی
مادر مرا به یاد است
هر ناز و هر گپ تو
آن رنج هر شب تو
به نام خدا
سلام
---------------------------
بهتر زجان ندارم، جانم فدای مادر
تا زنده ام چو خاکم در زیر پای مادر
نشنیده وندیدم اندر جهان هستی
آهنگ دلنشینی چون لای لای مادر
به نام خدا
-----------------------------
مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد
وقتی کمی بزرگ شد
کیف مادر را خالی مکند
تا بسته سیگاری بخرد
بر استخوان های لاغر و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یک از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید:
عقل زن کامل نیست
و به افتخار این سخن
مگس ها و گارسون ها کف طولانی می زنند!
(سعاد الصباح)
به نام خدا
نذر چهل پست مادرانه؛ برای سلامتی مادران.
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه دربر داشتن
صبح، از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه ، چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذت یک لحظه مادر داشتن