فعالیت هاسبارا و ارتش اینترنتی
چند ماه پیش از آغاز حمله، در ماه می 2008، شماری فرانسوی زبان که از سوی وزارت خارجه و با همکاری آژانس یهود و سازمان صهیونیست جهانی برگزیده شده بودند، به سوئیس، فرانسه و بلژیک و افراد انگلیسی زبان نیز به آمریکا، انگلستان، ایرلند، هلند و دانمارک اعزام شدند. این افراد وظیفه انتقال پیامی را داشتند که هیچ مأمور رسمی، نمیتوانست عهدهدار آن باشد. به این افراد آموزش داده شده بود که...
--------------------------------------------------------------------------------
درست است که آخرین جمعه ماه مبارک رمضان توسط امام خمینی(ره) روز قدس نامیده شده و امروز در سراسر دنیا به برکت انقلاب اسلامی، هر آزاده ای برای رهایی قدس شریف فریاد بر می آورد. ولی این تلاش نباید محدود به روز خاصی باشد .
روز قدس را بعنوان نماد حمایت با مظلومان فلسطین ، راهپیمایی می کنیم و هر سال با شکوه تر و مصمم تر از سال های قبل از خانه ها بیرون می آییم که این مقدمه ای برای حضور گسترده در طول سال برای حمایت از این مظلومان است و بطور قطع امام خمینی(ره) هم بزرگداشت حمایت از قدس و کودکان مظلومش را فقط مخصوص آخرین جمعه از ماه رمضان ندانسته و این را مقدمه برای بیداری مسلمین معرفی نمودند.
و از آنجایی که رهبر معظم انقلاب، جوانان را سفارش به بصیرت و آگاهی می نمایند برآن شدیم تا پرده از جنایتی دیگر از جنایات اسرائیل جهانخوار برداریم . باشد که چراغ بصیرت روشن کننده ی راهمان باشد .
آنچه در پی می آید، گزارشی کوتاه از فعالیت مخوف دستگاه هاسبارای رژیم اسرائیل غاصب است که از سوی ابنا تهیه شده است:
رژیم غاصب صهیونیستی، دستگاه یا وزارتخانهای به نام «هاسبارا ـ Hasbara» دارد که در بیرون از اسرائیل چندان شناخته شده نیست. وظیفه این دستگاه، «مظلومنمایی و توجیه جنایتهای اسرائیل»، «ایجاد همدلی بین مردم دنیا نسبت به رژیم غاصب» و «بازسازی چهره آن در جهان بینالملل» است؛ یعنی چیزی بسیار فراتر از تبلیغات عادی نظامهای سیاسی.
هاسبارا یعنی چه؟
هاسبارا صورت اسمی فعلی است در زبان عبری که به معنای «توضیح دادن» است. دولت جعلی اسرائیل، واژه هاسبارا را به جای کلمه «پروپاگاندای سیاسی» به کار میبرد.
رژیم جعلی و غاصب اسرائیل، پیش و پس از هر جنگی، نیاز مبرم به یک عملیات هاسبارا دارد تا چهره خود را در دنیا بازسازی و کارش را برای جهانیان توجیه کند.
زمان تأسیس هاسبارا
وزارت هاسبارا نخست در سال 1974 و در یکی از دورههای نخستوزیری «شیمون پرز» تأسیس شد، ولی چند سال بعد فعالیت آن از حالت متمرکز بیرون و وظایف این دستگاه به همه وزارتخانهها واگذار شد.
در سال های اخیر و در جریان حمله اسرائیل غاصب به غزه، وزارت هاسبارا دوباره احیا و پررنگ شد. اینک هاسبارا به یک وظیفه برای صهیونیست ها تبدیل شده است.
بیاثر کردن تبلیغات شدید و«پروپاگاندا»ی صهیونیستها که در اصطلاح خودشان، «هاسبارا» نامیده میشود
روش های هاسبارا
برخی از فعالیتهای مخوف و روشهای مزورانه هاسبارا برای رسیدن به هدفش به شرح زیر است:
ــ جعل و دروغ و تحریف
ــ وارونه نویسی تاریخ و پس و پیش کردن رویدادهای آن برای آنکه قربانی را جلاد و جلاد را قربانی نشان دهد.
ــ ساختن چهره اهریمنی از مردم فلسطین و مسلمانان در افکار عمومی جهان.
ــ ساختن فیلم ها و کلیپهای ضد فلسطینی یا ترساننده مردم عادی غرب از «شرق وحشی و آدمخوار».
ــ انجام تبلیغات تحریککننده مسلمانان و منجر شونده به برخوردهای واکنشی و مشمئز کننده آنان.
ــ پرداخت پول به رسانه های جمعی و سایتهای طرفدار رژیم جعلی اسرائیل.
ــ تعیین و تقسیم مأموریت های نیروهای قدیم و جدید خود در کشورهای دیگر.
ــ دیکته کردن آنچه باید نیروها در هر مقطعی انجام دهند و هدفهایی که باید نشانه بگیرند.
نمونه یک عملیات هاسبارا
پیش از آخرین حمله صهیونیستها به غزه، عملیات هاسبارا در اروپا انجام شد. چند نمونه از کارهایی که برای این عملیات انجام شد، به این شکل بود:
چند ماه پیش از آغاز حمله، در ماه می 2008، شماری اسرائیلی فرانسه زبان که از سوی وزارت خارجه و با همکاری آژانس یهود و سازمان صهیونیست جهانی برگزیده شده بودند، به کشورهای سوئیس، فرانسه و بلژیک و افراد انگلیسیزبان نیز به کشورهای آمریکا، انگلستان، ایرلند، هلند و دانمارک اعزام شدند. این افراد وظیفه انتقال پیامی را داشتند که هیچ مأمور رسمی دولت جعلی اسرائیل، نمیتوانست عهدهدار آن باشد.
به این افراد آموزش داده شده بود که:
1. داستان شخصی خود را برای دیگران تعریف کنید.
2. به بحث سیاسی نپردازید و به آن کشیده نشوید.
3. تحت تأثیر کسانی که تلاش خواهند کرد با گفتن این که «شما اشغالگر هستید» عصبانیتان کنند قرار نگیرید.
دو هفته پیش از حمله به غزه نیز «بنیامین نتانیاهو» که در آن زمان رهبر حزب رقیب دولت بود در یک برنامه تلویزیونی به نام «هاسبارا و تاریخ» برای حضار که نوجوانان 16 ساله بودند سخنرانی کرد.
وی در این برنامه 45 دقیقهای، تلاش کرد به جوانان اسرائیلی آموزش دهد که چگونه میتوانند اسرائیل را در دنیا معرفی کنند یا توضیح دهند. وی گفت: «ما باید تکنیکهای دشمن را یاد بگیریم. آنها جای علت و معلول را عوض میکنند. آنها اسرائیل را متهم به اشغالگری می کنند، حال آنکه اشغال این اراضی نتیجه تجاوز خود آنهاست»!
هنگامی که حمله به غزه آغاز شد، عملیات هاسبارا نیز شدت پیدا کرد.
یک هاسبارای دیگر در هائیتی
اسرائیل بلافاصله پس از زلزله هائیتی گروهی متشکل از 200 سرباز به محل فرستاد تا یک بیمارستان صحرایی در زمین فوتبال شهر «پورتو پرنس» برپا کنند. آنها تلاش کردند تا از آن فاجعه بزرگ، محملی برای شستشوی جنایات صهیونیست ها و فرصتی برای یک عملیات هاسبارا بسازند.
روزنامههای اسرائیلی هم وظیفه بازتاب گسترده کمکهای رژیم غاصب به زلزلهزدگان را بر عهده گرفتند و تیتر زدند: «درباره این چه داری بگویی آقای گلد اسمیت؟» و منظور آنان گزارش گلد اسمیت درباره جنایات جنگی صهیونیستها در غزه بود.
تیتر روزنامهای دیگر هم این بود: «نمایندههای اسرائیل در هائیتی، بقیه را خجالت زده کردند» و تیتر دیگری اینکه: «آفرین بر ما» و پرتیراژ ترین روزنامه هم نوشت: «فاجعه هائیتی، بد برای آنها، خوب برای یهودیان» و این یعنی اینکه «عملیات هاسبارای هائیتی» موفق شده است.
تأثیرات هاسبارا
یک فعال جبهه هاسبارا میگوید: «ما در جبهه آمریکای شمالی و اروپای شرقی موفق شدهایم و رسانه ها حقانیت ما را پذیرفتهاند؛ اما اروپای غربی همچنان «یک منطقه هاسبارای دشوار» است.»
سخنگوی وزارت خارجه اسراییل در سال 2006 در باره هاسبارا چنین گفت: «ما هرگز هاسبارا را چنین پرتوان ندیده بودیم. این، ماشینی است که خیلی خوب، روغن کاری شده است.»
در فوریه امسال، «وبسایت دولتی توضیح دهندگان»، دستورالعملهایی را برای قدس نشینان اسراییلی که به خارج سفر میکنند، منتشر کرد.
به گفته وزارت هاسبارا، این سایت اطلاعات مفیدی برای رویارویی با انتقادهایی که شهروندان اسرائیلی در خارج با آن روبه رو خواهند شد، در اختیارشان میگذارد. در این وبسایت جزییاتی از پیشرفتهای اسرائیل در زمینه تکنولوژی و کشاورزی گنجانده شده و راههایی برای «ترغیب سفر به اسراییل» آموزش داده شده است.
این سایت مثلا به اسرائیلی ها یاد میدهد که در هنگام بحث به چشم طرف مقابل نگاه کنند چرا که دزدیدن نگاه باعث بازنده شدن در بحث میشود.
ساکنان غاصب قدس ـ به ویژه آنهایی که به خارج سفر میکنند ـ به این ترتیب شستشوی مغزی داده میشوند. جزوههای وزارت هاسبارا پیش از فرود هواپیما در رم، لندن و دیگر شهرهای جهان بین مسافران توزیع شده و حتی تلویزیون داخلی هواپیما هم برای این منظور به کار گرفته میشود.
ارتش اینترنتی؛ شگرد جدید هاسبارا
آن گونه که روزنامه «هاآرتص»، «جروزالم پست» و «لوموند» نوشتهاند، اینک روش جدیدی بر شگردهای گذشته هاسبارا اضافه شده است: تشکیل یک لشکر اینترنتی!
دو روز پس از اعلام آتشبس غزه، در 18 ژانویه وزارت مهاجرت رژیم جعلی اسراییل، خبر از راه اندازی «یک بریگاد ویژه» داد که هدف آن، هجوم آوردن و آوار شدن بر سر سایتهایی است که در هر نقطهای از جهان، علیه سیاستهای اسراییل و علیه صهیونیسم مطلب منتشر میکنند.
در تشکیل این ارتش جدید اینترنتی و بریگاد مخصوصش، وزارت امور خارجه اسراییل غاصب نیز نقش ویژهای بر عهده دارد. در این برنامه، هر آماتوری خواهد توانست پس از موافقت مقامات مربوطه، به عضویت این لشکر جدید و بریگاد ویژه آن درآید و «سایتها و آدم های مسألهساز» را نشانه بگیرد!
وزیر مهاجرت رژیم جعلی اسراییل، علت تشکیل ارتش اینترنتی را چنین توضیح میدهد: «اینترنت، به یک میدان جدید نبرد، تبدیل شده است.»
منبع : بخش فرهنگ پایداری تبیان
مناطق جنگی ما موزه نیستند
دبیر ستاد راهیان نور گفت: مناطق جنگی ما موزه نیستند بلکه حرم امن الهی هستند، به همین خاطر هر چه به آنجا نزدیک تر می شویم در واقع به سمت نور در حرکت هستیم.
به گزارش نویدشاهد ، حسین یکتا با اشاره به اینکه دو نگاه در فلسفه راهیان نور وجود دارد، اظهار داشت: کل این سفر یک میهمانی است که به میزبانی شهدا برگزار می شود و در واقع این شهدا هستند که مردم را با عقاید و نظرات مختلف دور هم جمع می کنند. گاهی اوقات برخی از زائرانی که در این میهمانی حضور پیدا می کنند به کارت دعوتی که از سوی شهدا برایشان آمده است بی توجه هستند اما در پایان این سفر و لمس زیبایی های آن، درک بالایی از راهیان نور به دست می آورند.
راهیان نور حرکتی در راستای ترویج ایثار و شهادت
دبیر ستاد مرکزی راهیان نور با اشاره به اینکه تاریخ حرکت راهیان نور به زمان جنگ برمی گردد، افزود: در دوران دفاع مقدس بسیاری از خانواده های شهدا برای زیارت مقاتل فرزندان خود در مناطق جنگی حضور پیدا کردند و در واقع استارت راهیان نور از همان زمان آغاز شد. بعد از دفاع مقدس هم عده ای از مردم برای یادآوری خاطرات دفاع مقدس هر از چند گاهی سری به مناطق جنگی زدند و با بیان تحولاتی که در بسیاری از افراد به واسطه حضور در مناطق ایجاد شد، پیام این سفر آسمانی را به مردم رساندند و توجه آنها را به این امر جلب کردند.
وی راهیان نور را حرکتی در راستای ترویج فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت دانست و بیان کرد: وقتی جوان امروز در مناطق جنگی حضور پیدا می کند، با تداعی حماسه ها، سختی ها و ایثار رزمندگان دوران دفاع مقدس به نگرش تازه ای از زندگی می رسد که می تواند در مسیر شهدا به زندگی خود ادامه دهد.
می توانیم نسل جدید انقلاب را متناسب با طرز تفکر شهدا و نسل 57 تربیت کنیم.
ما در راهیان نور تصویری از یاران خمینی کبیر (ره) را برای نسل امروز ترسیم می کنیم و به آنها یادآور می شویم که آنها نیز می توانند در تمام سختی هایی که در حال حاضر با آن درگیر هستیم، یار و یاور رهبرشان باشند و امامزادگان عشق آینده شوند. اگر مبانی فرهنگ ایثار و شهادت در کاروان های راهیان نور به درستی تبیین شود، می توانیم نسل جدید انقلاب را متناسب با طرز تفکر شهدا و نسل 57 تربیت کنیم.
شاید این کار گلخانه ای باشد و به عظمت انسان های دفاع مقدس نرسد اما از این جهت که در این نوع آلیاژ از تمام ترکیبات موجود در جنگ استفاده شده است، فولادی ساخته می شود که انتظار خیلی از کارها را می توان از آن داشت.
وی با بیان این مطلب که ما در اردوهای جهادی شاهد رویش نسل جوان هستیم که شاید در اول انقلاب چنین چیزی به چشم نمی خورد اظهار داشت: در جنگ نرمی که دشمنان طراحی کردند شاهد جوانانی بودیم که عمق بصیرت و معرفتشان به عمق تمام رزمندگان و همه انقلابی ها بود.
مناطق جنگی ما موزه نیستند
اینکه گفته می شود راهیان نور بازگشت به گذشته است و ارتجاعی بودن را القا می کند نگاهی کاملاً اشتباه است زیرا ما با حضور در مناطق جنگی از گذشته انرژی کسب می کنیم و به آینده امیدوار می شویم و اگر اشکی جاری می شود، از شوق است و به هیچ وجه بیانگر ترس و وحشت نیست.
مناطق جنگی ما موزه نیستند بلکه حرم امن الهی هستند، به همین خاطر هر چه به آنجا نزدیک تر می شویم در واقع به سمت نور در حرکت هستیم.
یکتا افزود: کاری که ما باید در مناطق انجام دهیم این است که با بازسازی صحیح مناطق، فضایی را برای خلوت کردن زائر با منطقه ایجاد کنیم تا بتوانیم تأثیرگذاری کارهای فرهنگی را در آنجا شاهد باشیم.
وی خاطرنشان کرد: به اعتقاد بنده به قدری که زمین و مکان در آنجا اثر می گذارد ما کمتر توانستیم اثر بگذاریم؛ هر چند در جایی که کارهای فرهنگی مناسبی انجام شد آن منطقه تأثیر گذارتر از مناطق دیگر بود.
راهیان نور هنوز به سیاست جامع فراگیر ملی و بین المللی نرسیده است
یکتا گفت: راهیان نور هنوز به سیاست جامع فراگیر ملی و بین المللی و نگاهی که این جنگ یک گنج بود و مناطق جنگی محل نگهداری این گنج است، نرسیده است.
وی ادامه داد: جریان سیاست گذاری ها به عهده ستاد مرکزی راهیان نور است ولی به خاطر این که ما هنوز نتوانسته ایم حداقل ها را در مناطق برطرف کنیم از پرداختن به طراحی اهداف بازمانده ایم، اما انشاءالله با تحولی که ایجاد شده و بسیج، وظیفه عملیاتی را به عهده گرفته است بتوانیم کار سیاستگذاری را از ابتدای سال آینده شروع کنیم.
خیلی از افراد به خاطر نبود زیر ساخت مناسب از این سفر محروم می شوند
دبیر ستاد مرکزی راهیان نور در ادامه با بیان اینکه خیلی از افراد به خاطر نبود زیر ساخت مناسب از این سفر محروم می شوند، بیان کرد: در ایام عید به خاطر عدم بالانس دقیق در اعزام نیروها حضور افراد در یادمان ها به قدری زیاد می شود که کار خدمات دهی به زائران با مشکل مواجه می شود.
یکتا افزود: سازمان راهیان نور با عبور از موانع موجود می تواند به صورت یک مجموعه عظیم عملیاتی شود که اگر حج و زیارت صدها هزار نفر را به مکه اعزام می کند ما در طول سال شاهد میلیون زائر در مناطق جنگی باشیم.
منبع : تبیان
پیام مهم ولیامر مسلمین جهان درپی اهانت نفرتانگیز به قرآن شریف در آمریکا در پی اهانت نفرتانگیز به قرآن شریف در آمریکا، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام مهمی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام، حلقههای صهیونیستی درون دولت آمریکا را طراحان اصلی این توطئه مشمئزکننده خواندند و با تشریح اهداف پشت پرده کینهتوزیهای صهیونیستها نسبت به اسلام و قرآن تأکید کردند: دولت آمریکا برای اثبات ادعای خود درباره دخالت نداشتن در این توطئه، باید عوامل اصلی این جنایت بزرگ و بازیگران میدانی آن را به گونهای شایسته به مجازات برساند
جنگ به روایت یک راوی نام آشنا
گفتگو با سرتیپ دوم غلامحسین دربندی ، راوی کاروان های راهیان نور
اشاره:
کاروان های راهیان نور که هر ساله به قصد زیارت جبهه ها و تبرک جستن از خاک پاک کربلای ایران که معطر است به شمیم جان فزای عطر خون شهیدان ، عازم مناطق عملیاتی می شوند ، با گوش های باز و سینه های تشنه ، آماده شنیدن خاطرات ناب از زبان دلاور مردان جبهه های جنگ حق علیه باطل می باشند.
سرتیپ دوم غلامحسین دربندی از راویان بر جسته دفاع مقدس است که هر ساله همراه کاروان ها به مناطق عملیاتی رفته و خاطرات هفت سال حضور مداوم در خطوط مقدم جبهه ها و شرکت در عملیات های طریق القدس ، فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان و... را برای کاروانیان بازگو می کند. تقریبا بیشتر کاروان ها با نام او آشنایی دارند. پای صحبت ایشان پیرامون راوی و روایت نشسته ایم؛
از دیدگاه جناب عالی ( به عنوان یک راوی) جنگ را چگونه باید روایت کرد؟
به فرموده حضرت امام(ره) جنگ ما، جنگ اسلام و کفر بود. جنگ ما برای عزت و شرف بود و طبیعی است وقتی یک راوی از جنگ صحبت می کند باید جنبه های حماسی و ارزشی و معنوی آن را بهتر بیان کند. جنگ با گفتن سازماندهی رزم و تاکتیک ها و تکنیک های به کار گرفته شده برای عوام خسته کننده است. این نوع مطالب بیشتر برای کلاس های نظامی و دروس دانشگاهی مختلف در نیروهای مسلح مفید است و دانشجویان نظامی و افسران آینده می توانند از این تجارب بهره گیری نمایند، اما آنچه که کاروان های راهیان نور و زائرین جبهه ها طالب و خواستار آن هستند، بیشتر جنبه های معنوی حماسی و ارزشی نبرد هشت ساله ماست و در واقع آنچه که این جنگ را در تاریخ ما ماندگار و جاودان ساخته، همین ابعاد مختلف و با ارزش دفاع مقدس است.
نقش های مختلفی که رزمندگان در ارتش، سپاه، بسیج، جهاد سازندگی، ستاد جذب و هدایت کمک های مردمی، بیت الزهرا(س) ها در گوشه گوشه جبهه ها و این سرزمین خلق کردند. در بخش های مختلف برخورد با اسرای جنگی دشمن، در بهداری و برخورد با زخمی های دشمن، در حالات مختلف رزمندگان، هر کدام دریایی از سخن و خاطره همراه خود دارد که هنوز گفته نشده و باید روایت شود. اگر مردم ما با این ابعاد گوناگون دفاع مقدس آشنا شوند آن وقت می بینیم که مشتاق تر شده و آماده فداکاری و حماسه آفرینی های بیشتر خواهند بود.
با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری که در روز اول هفته دفاع مقدس در جمع راویان دفاع مقدس فرمودند: اگر این جلسه چند ساعت دیگر هم طول می کشید بنده آمادگی شنیدن داشتم و همچنین من اصرار دارم این کار یعنی روایت جنگ ادامه داشته باشد.
به نظر شما چه کسانی می توانند هنگام حضور کاروان راهیان نور در مناطق جنگی برای مردم، جنگ را روایت کنند؟
بهتر است برای روایت بیشتر از نسل جنگ استفاده شود. از فرماندهان، جانبازان، آزادگان و رزمندگانی که جبهه ها را دیده و لمس نموده باشند تا هم از اغراق گویی خودداری شده و هم به دل مردم بنشیند. ما فعلا از سرمایه خوب وجود با ارزش رزمندگان اسلام در همه قشرهای مختلف شرکت کننده در جنگ اعم از ارتش دلاور و حماسه آفرین، سپاه قهرمان و فداکار، بسیج مخلص و جانباز و جهادگران بی ریا و در حقیقت سنگر سازان بی سنگر بهره مند هستیم و می توانیم از بیان شیرین آنها استفاده نماییم و چنانچه سازمانی برای دعوت از آنها پیش قدم شود، هم استفاده موثر برده است و هم روحیه مضاعفی است برای آنها که بار دیگر در منطقه حضور یافته و خاطرات را تداعی می کنند و هم اینکه اگر ثبت و ضبط شوند کتاب ماندگار دفاع مقدس ما خواهد بود.
چند سال است که به کار روایتگری مشغول هستید؟
البته بیان و روایت حماسه های خلق شده توسط رزمندگان ما از همان شروع جنگ تحمیلی آغاز شد که هر بار به مرخصی می آمدیم در جامعه و مساجد و مدارس باز گو می کردیم ولی عنوان راوی نداشتیم بلکه به عنوان کسی که از جبهه آمده بود، صحبت می کردیم. بعد از تصویب قطعنامه و آغاز آتش بس بنا به دعوت گروه ها و سازمان ها و دانشگاه ها و مدارس در جلسات آنها شرکت نموده و جنگ را روایت می کردیم و زمانی که حرکت کاروان های راهیان نور به سمت مناطق آغاز شد در کاروان ها حضور پیدا کرده و سینه های تشنه عاشقان را با زلالی حماسه های رزمندگان سیراب می نمودیم.
با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری که در روز اول هفته دفاع مقدس در جمع راویان دفاع مقدس فرمودند: اگر این جلسه چند ساعت دیگر هم طول می کشید بنده آمادگی شنیدن داشتم و همچنین من اصرار دارم این کار یعنی روایت جنگ ادامه داشته باشد.
اگر خداوند توفیق دهد تا جایی که در توان داشته باشم نسبت به ارائه تلاش رزمندگان و انتقال آن به نسل های آینده و خصوصا جوانان کوشش خواهیم نمود تا آیندگان ما با تاریخ پر افتخار این مرز و بوم در دفاع مقدس که سرشار از ارزش های اخلاقی، اسلامی و انسانی است آشنا شوند و سعی نماییم فراموش نشود.
--------------------------------------------------------------------------------
منبع :
روزنامه رسالت و تبیان
آسیب شناسی اردوهای راهیان نور
نقاط ضعف اردوهای راهیان نور:
1-نگاه و نگرش کمی به مسئله :
تلاش بر افزایش حجم بازدیدکنندگان و اینکه هر چه زائر بیشتر، بهتر و در نتیجه تاثیرگذاری روی مخاطب را به خاک و سنگ شلمچه بسپاریم. این نگاه کمی کاملا آسیب زاست در حالی که اردوی راهیان کاملا کیفی است و با حجم اصلا تناسب ندارد.
2- فقدان بصیرت و آگاهی و حاکمیت احساس :
ملاک تاثیرپذیری احساسی است، تاثیر احساسی به سرعتی که میآید، به همان سرعت از بین میرود. در حالی که این اردوها باید بهانهای باشند برای حرکت زائر (یا مخاطب) به سمت کسب بصیرت و آگاهی در آن زمینه مورد نظر.
ما باید زائر را بیاوریم در منطقه ـ یعنی محل جنگی سابق ـ و در واقع او را کنجکاو و علاقهمند کنیم که برود در مورد ارزشهای دفاع مقدس ـ که ارزشهای انسانی و الهی هستند ـ مطلب بخواند، یاد بگیرد و متخلق بشود به آن ارزشها. آن ارزشها را به رفتار تبدیل کند. یعنی ما میخواهیم یک فرآیند هنجارسازی شکل دهیم.
به چه معنا؟ به این معنا که ما آن هنجارهای دفاع مقدس را هنجارهای مطلوبی میدانیم. مثلا حفاظت از بیتالمال، فداکاری، گذشت، تقدم منافع اعتقادی بر منافع فردی، نظم پذیری، حوصله، استقامت. مطلوب ما آن است که یک عدهای بیایند در محیطی که روزگاری عرصه دفاع مقدس بوده است. با این هنجارها آشنا شوند و اینها را تبدیل به رفتار کنند در سطح جامعه.
این اتفاق با بصیرت و آگاهی رخ میدهد و نه با احساس؛ در حالی که اردوهای ما همه احساس محورند؛ یعنی تلاش بر این شده که بیشترین تاثیرات احساسی روی مخاطب گذاشته شود. البته یادمان نرود که در این سه، چهار روز اردو، قرار نیست مخاطبین تغذیه فکری شوند؛ چون امکانش وجود ندارد، ما میخواهیم که (زائر) علاقه مند و کنجکاو بشود و برود یاد بگیرد؛ نه اینکه این سه چهار روز تمام خلأهای سالانهاش را پر کند.
3- بهره گیری از اطلاعات ضعیف، غلط، ناقص و ناکارآمد :
علت این مسئله، احساس و گریه محور بودن است. چون قرار است مخاطب تاثیر احساسی بپذیرد، پس ما از هر راهی که بشود احساس او را تحریک کرد استفاده میکنیم. خود بنده بعضا شاهد بودهام که اطلاعاتی به مخاطب داده میشود که این اطلاعات به لحاظ نظامی و منطقی اصلا صحیح نمیباشد و معنی ندارد و وقتی دربارهی سندش میپرسیم؛ سندی وجود ندارد. ما هنوز ندیدهایم که راویای مستند حرف بزند. خیلی استثنا داریم.
یک نوع راویانی وجود دارند که راویان نظامی هستند. راویان نظامی، روایتشان هیچ ارزشی (برای اردو) ندارد؛ اطلاعات آنها به درد دانشگاه جنگ و دانشگاه نظامی میخورد. راوی نظامی Guide Tourist است. یعنی یک عده راوی که سن و سال آنها عمدتا به جنگ نمیخورد تربیت شدهاند و چون در جبهه حضور نداشتهاند، اصلا درکی از جبهه ندارند. اطلاعاتی میدهند از جنس معارف جنگ که به درد دانشگاه جنگ میخورد. این اطلاعات، البته حس کنجکاوی مخاطب را ارضا میکند؛ اما هیچ نسبتی با آن تاثیر واقعی که ما میخواهیم از اردوی راهیان نور گرفته بشود، ندارد ـ بحث انتقال ارزشها ـ . این اطلاعات داشتنش خوب است اما هیچ فایدهای ندارد، مفید نیست، مگر برای کسانی که میخواهند دانش نظامیشان تقویت بشود و نسبت به این مسائل کنجکاو هستند.
ما میخواهیم که (زائر) علاقه مند و کنجکاو بشود و برود یاد بگیرد؛ نه اینکه این سه چهار روز تمام خلأهای سالانهاش را پر کند
راوی چون میخواهد هنجار منتقل کند، باید انتقال هنجارش عملیاتی باشد. یعنی خودش دیده باشد. اگر ما صرفا بخواهیم اطلاعات به مخاطب بدهیم؛ میتوانیم مثلا اطلاعات را از چند رزمنده بگیریم، بعد این اطلاعات را به راویهای صفر کیلومتر جنگ ندیده بدهیم، بعد این راویها بیایند به مخاطبن اطلاعرسانی کنند.
اما یک وقت هست که میخواهیم هنجارسازی کنیم. برای هنجارسازی چه باید بکنیم؟ باید یک فردی که خودش رزمنده بوده و هنوز استانداردهای هنجاری و ارزشیاش را حفظ کرده؛ بیاد توی اتوبوس، توی اردو و همراه بچهها، خودش در انداختن و جمع کردن سفره کمک کند، اسراف نکنند، در عین خستگی زودتر از بقیه نماز صحبش را بخواند و… آن موقع مخاطبان میبینند که این حرفها شدنی است؛ این آدمی که دارد میگوید ما دیروز آن طور بودیم؛ الان هم این طور است. چون میبیند؛ باور میکند؛ باور پذیر میشود. یعنی مفیدترین اردوهای راهیان نور، آنهایی هستند که با حضور رزمندگانی که تیپ فرهنگیاند؛ برگزار شده، چون طرف میتواند واقعیتهای دفاع مقدس را برای مخاطب باور پذیر کند.
4- نگاه توریستی :
خیلیها که میآیند؛ نگاه توریستی دارند. یعنی میآیند یک مناطقی را میبینند، شام و ناهار آماده، محل اسکان مشخص و آماده، مناطقی به آنها نشان داده میشود، آب و هوا عوض میکنند و… یک جور سفر توریستی است و چون در ایام توریستی سال- مثل نوروز یا تابستان – اتفاق میافتد، این بار توریستی بودنش را بیشتر میکند. در حالی که این سفرها اصلا توریستی نیستند؛ یعنی نگاه توریستی به این سفرها باعث میشود که آن ماهیت اصلی سفرها فراموش بشود. این مثل این است که ما به سفر حج یا زیارت عتبات نگاه توریستی داشته باشیم. اگر کسی به سفر حج یا عتبات نگاه توریستی داشته باشد از فلسفهی این سفرها دور افتاده است. چقدر مغایر است؟ به همین خاطر است که ما میبینیم روز به روز دارد نگاه توریستی بیشتر میشود. مثلا برای اردوهای راهیان نور، همه انتقاد میکنند که چرا برای خرید ما را جایی نمیبرید؟ یعنی همانهایی که آنها را میبریم اروند و غیره و برایشان داستان غواصها و رودخانه و عبور و…. را تعریف میکنیم؛ همانها چانه میزنند که ما را ببرید بازار چینیهای خرمشهر که میخواهیم جنس بخریم و بعد هم میروند در آن بازار با آن وضع ظاهر فروشندههای چینی و….
سفر راهیان نور دارد توریستی میشود؛ هم زمانش و هم مکانش دارد توریستی میشود. در تابستان، غرب خوش آب و هواست و در زمستان و ایام عید، جنوب آب و هوای مناسبی دارد. این با هدف اصلی اردو مغایر است. زیرا افراد قرار است بروند الگوهای هنجاری- رفتاری پیدا کنند.
5- بیاعتنایی به محیط و آموزهها :
مثلا سهم روستای دهلاویه از 10 سال اردوهای راهیان نور و میلیونها زائر، فقط سطل آشغال شدن است و این یک آسیب مهم است. یعنی مردم بومی نسبت به این توریستهای بیخیر و برکت واکنش منفی پیدا میکنند. مردم بومی خرمشهر و آبادان، واقعا چه نگاه مساعدی نسبت به راهیان دارند؟ نگاه مساعدی دارند؟ چرا این طور نیست؟
برای اردوهای راهیان نور، همه انتقاد میکنند که چرا برای خرید ما را جایی نمیبرید؟
آیا اگر اردوهای راهیان نور حساب شده بود؛ کیفی بود؛ تاثیر مثبت روی مردم منطقه نمیگذاشت،؟ حتما تاثیر مثبت میگذاشت. ما الان شاهد این تاثیر مثبت نیستیم؛ بلکه شاهد این هستیم که متاسفانه یک ناهنجاریهایی هم در این اردوها اتفاق افتاده است. وقتی شما کمی به مسئله نگاه میکنی؛ مثلا چندین هزار دختر و پسر را می بری در دو کوهه، بالاخره مشکلاتی هم به وجود میآید؛ کما اینکه به وجود آمده است. ناهنجاریهای رفتاری به وجود میآید.
6- عدم پشتیبانی لجستیک مناسب :
ما میگوئیم شما حساب شده با فکر، گزینش شده، آدم ببرید. چطور برای رفتن به قله دماوند افراد را گزینش میکنند. اما برای شلمچه هر که راه افتاد را میبریم؛ این طوری، به این سادگی که نیست. شلمچه یک چشمه است؛ ظرفیت دارد، اگر بیش از ظرفیت در آن دست و پا بزنیم، چشمه گل میشود. تازه این چشمه وقتی عمل میکند که ظرف مناسب داشته باشی. از این چشمه با دست نمیتوان آب خورد. اگر منطقه شلمچه باشد؛ راوی رزمنده فرهنگی داشته باشی؛ لجستیک مناسب داشته باشی؛ اطلاعات دقیق داشته باشی و زائر گزینش شده آنگاه به هدف اصلی اردو میرسیم.
بخش اعظم عملیاتهایی که ما در کردستان داشتیم؛ در فصلهای سرد سال (پاییز یا زمستان) بوده است. والفجر10، بیت المقدس3، نصر 4، والفجر 2 و… در جنوب هم غالب عملیاتهای ما در زمستان سود قاعدتا اگر کسی میخواهد بفهمد که در کردستان چه گذشته، باید برف کردستان را ببیند تا باور کند که در این فضا مثلا هشت ساعت پست دادن یعنی چه؟ دو روز توی برف و پیاده روی کردن یعنی چه؟
شما باید یک سری آدم گزینش شده بیاورید. برنامه این است که آنها سختی آن جا را ببینند؛ خودشان هم میدانند که قرار است این سختی را ببینند. یعنی به بچهها میگوئیم که ما مثلا بیست دقیقه توی برف راهپیمایی میکنیم تا به آن حس و حال برسیم. این سختی به خاطر بیانضباطی نیست؛ بلکه برنامه ریزی شده است.
افراد گزینش شده ـ و نه زن و بچهی مردم ـ میفهمند این فضاسازیها و سختی کشیدنهای عمدی به چه معناست. علتش چیست؟
دکتر صادق کوشکی
منبع : تبیان