اشاره

ادعیه ماه مبارک رمضان یکى از سوژه‏هاى مناسب جهت مجالس تبلیغى این ماه است، لذا بر آن شدیم از این نیایش‏هاى کوتاه جهت تکمیل مجموعه ره توشه ماه مبارک رمضان بهره گیریم؛ البته هر یک از دعاها حاوى چند محور است که ما براى رعایت اختصار به پردازش بعضى از آنها با استفاده از آیات قرآن کریم اکتفا کردیم.
امید است مبلغان محترم با توجه به مخاطبان و اقتضاى مجالس با همراه کردن روایات، اشعار، داستان‏ها و مطالب دیگر، در غنا و جذابیت این مجموعه سهیم شوند.

دعاى روز اول‏

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِالْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِین وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ»
خدایا! روزه‏ام را در این روز، روزه روزه داران راستین قرار ده و نمازم را، نماز نمازگزاران واقعى، از خواب غفلت زدگان، هشیارم کن و جزمم را ببخش و از من در گذر، اى بخشنده گنهکاران.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. نماز واقعى؛ 2. روزه واقعى؛ 3. هشیارى از غفلت؛ 4. آمرزش گناهان.

آثار غفلت‏

تنگى معیشت‏

«وَ مَنْ أَعْرَض عَن ذِکرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشةً ضَنْکاً»(2)
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت.

کورى در قیامت‏

«وَ نحْشرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَى»(3)
و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏کنیم.

فراموش شدن در قیامت‏

«وَ کَذَلِک الْیَوْمَ تُنسى»(4)
امروز نیز تو فراموش خواهى شد.

همنشینى با شیطان‏

«وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّض لَهُ شیْطناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»(5)
و هر کس از یاد خدا روى‏گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.

خود فراموشى‏

«وَ لا تَکُونُوا کالَّذِینَ نَسوا اللَّهَ فَأَنساهُمْ أَنفُسهُم»(6)
و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار کرد.

عوامل غفلت‏

اموال و اولاد

«یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوَالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکمْ عَن ذِکرِ اللّه»(7)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند.

امکانات رفاهى‏

«وَ لَکِن مَّتَّعْتَهُمْ وَ ءَابَاءَهُمْ حَتى نَسوا الذِّکرَ»(8)
(در پاسخ) مى‏گویند: «منزّهى تو! براى ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایى برگزینیم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اینکه (به جاى شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند.

دنیا گرایى‏

«فَأَعْرِض عَن مَّن تَوَلّى عَن ذِکْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاّ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا»(9)
حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى مى‏گرداند و جز زندگى مادى دنیا را نمى‏طلبد، اعراض کن. جز زندگى مادى دنیا را نمى‏طلبد، اعراض کن!

فعالیت اقتصادى‏

«رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تجَرَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّه»(10)
مردانى که نه تجارت و نه معامله‏اى آنان را از یاد خدا غافل نمى‏کند.

دعاى روز دوم‏

اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی لِقِرَاءَةِ ْ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏
خدایا! مرا امروز و این ماه، به آن چه موجب رضاى توست، نزدیک گردان و از خشم و انتقام خود، دور ساز، و به تلاوت و قرائت آیات خود، توفیقم ده، اى مهربان‏ترین مهربانان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. رضایت الهى؛ 2. ایمنى از خشم و غضب الهى؛ 3. توفیق قرائت قرآن.

بعضى از ویژگى‏هاى قرآن‏

جایگاه قرآن‏

«لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ عَلى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَشِعاً مُّتَصدِّعاً مِّنْ خَشیَةِ اللَّه»(11)
اگر این قرآن را بر کوهى نازل مى‏کردیم، مى‏دیدى که در برابر آن خاشع مى‏شود و از خوف خدا مى‏شکافد.

وسیله رحمت و هدایت‏

«وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ»(12)
و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان.

شفاى دردها

«وَ نُنزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلایَزِیدُالظلِمِینَ إِلا خَسارا».(13)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمى‏افزاید.

نتیجه تلاوت قرآن‏

پاداش الهى‏

«إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَب اللَّهِ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تجَرَةً لَّن تَبُورَ»(14)
کسانى که کتاب الهى را تلاوت مى‏کنند و نماز را برپا مى‏دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم پنهان و آشکار انفاق مى‏کنند، تجارتى بى‏زیان و خالى از کساد را امید دارند.

دعاى روز سوم‏

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین‏
خدایا در این روز، هوش و آگاهى به من روزى کن، در این روز، مرا از بیخردى و باطل دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مى‏کنى، مرا نیز بهره‏اى ده، به بخشندگى‏ات، اى بخشنده‏ترین بخشندگان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. طلب بیدارى؛ 2. دورى از سفاهت؛ 3. سهمى از هر نیکى.

پیامدهاى نادانى‏

انحراف عقیدتى‏

«یَظنُّونَ بِاللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ ظنَّ الجَْهِلِیَّةِ»(15)
آنها گمان‏هاى نادرستى - همچون گمان‏هاى دوران جاهلیت - درباره خدا داشتند.
«قَالُوا یَمُوسى اجْعَل لَّنَا إِلَهاً کَمَا لهَُمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تجْهَلُونَ»(16)
گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان‏گونه که آنها معبودان (و خدایانى) دارند!» گفت: «شما جمعیّتى جاهُل و نادان هستید.

بدترین موجودات‏

«إِنَّ شرَّ الدَّوَاب عِندَ اللَّهِ الصمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ»(17)
بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى‏کنند.

دعاى روز چهارم‏

اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلَاوَةَ ذِکْرِکَ وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ أَدَاءَ شُکْرِکَ بِکَرَمِک َ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِک وَ سَتْرَک یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین.
خدایا! در این روز مرا براى به پا داشتن فرمان خود، نیرو بخش و شیرینى ذکر و یاد خویش را به من بچشان و براى اداى شکرت آماده‏ام ساز و مرا با حفاظت و پوشش خود محافظت فرما، اى بیناترین بینندگان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. توان انجام فرائض؛ 2. چشیدن حلاوت یاد خدا؛ 3. توفیق اداى شکر؛ 4. محفوظ بودن از گناه.

یاد خدا در آیات‏

«وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکبرُ»(18)
و یاد خدا بزرگتر است.
«یَأَایُهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیرا»(19)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خدا را بسیار یاد کنید.

اطمینان بخش قلب‏

«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئنُّ الْقُلُوب»(20)
آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابد.

هنگام برخورد با دشمن‏

«یا َأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیرا»(21)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که (در میدان نبرد) با گروهى رو به رو مى‏شوید، ثابت قدم باشید! و خدا را فراوان یاد کنید.

موانع یاد خدا

اولاد و اموال‏

«یَأاَیُهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْواَلُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک فَأُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ»(22)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکارانند!

شیطان‏

«إِنَّمَا یُرِیدُ الشیْطانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فى الخَْمْرِ وَ الْمَیْسرِ وَ یَصدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّه»(23)
شیطان مى‏خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد.

آثار شکر

افزایش نعمت‏

«ْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابى لَشدِیدٌ»(24)
اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!

هدایت الهى‏

«شاکِراً لأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَ هَدَاهُ إِلى صِراَطٍ مُّستَقِیمٍ»(25)
که در برابر نعمتهاى او سپاسگزار بود [و خداوند] او را برگزید و به راه راست هدایت کرد.

دعاى روز پنجم‏

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِین بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
خدایا! مرا امروز از استغفار کنندگان و در زمره بندگان شایسته و مطیع خویش قرار بده و مرا از جمله دوستان مقرب خود فرما به رأفت و مهربانى‏ات اى مهربان‏ترین مهربانان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. توفیق استغفار؛ 2. صلاحیت بندگى؛ 3. تقرب به درگاه الهى.

استغفار

ضرورت استغفار

«وَ اَن استَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ»(26)
و اینکه از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس بسوى او بازگردید.

زمان استغفار

«الصبرِینَ وَ الصدِقِینَ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْمُنفِقِینَ وَ الْمُستَغْفِرِینَ بِالأَسحَارِ»(27)
آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر اطاعت و ترک گناه،) استقامت مى‏ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مى‏کنند، و در سحرگاهان، استغفار مى‏نمایند.

عبادت‏

نتیجه عبادت‏

«یَأَیهَا النَّاس اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(28)
اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.

هدف خلقت‏

«وَ مَا خَلَقْت الجِْنَّ وَ الانس إِلا لِیَعْبُدُونِ»(29)
من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و به من نزدیک شوند).

دعاى روز ششم‏

اللَّهُمَّ لَا تَخْذُلْنِی فِیهِ لتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَ لَا تَضْرِبْنِی فِیهِ بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیک یَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ
پروردگارا! مرا با ارتکاب نا فرمانى ات، خوارم مگردان و به ضرب تازیانه انتقامت کیفر مکن و مرا از موجبات خشم خود، دور گردان، به حق احسانت و نعمت‏هایت اى منتهاى خواسته و آرزوى خواستاران.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. خوار نشدن به واسطه گناه؛ 2. مصونیت از کیفر الهى؛ 3. دورى از موجبات خشم و غضب الهى.

گناهان کبیره‏

شرک به خداوند

«إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَن یُشرَک بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِک لِمَن یَشاءُ»(30)
خداوند، شرک به او را نمى‏آمرزد؛ و کمتر از آن را براى هر کس بخواهد مى‏آمرزد.

یأس (ناامیدى از رحمت الهى)

«إِنَّهُ لا یَایْئَس مِن رَّوْح اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْکَفِرُونَ»(31)
و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس مى‏شوند.

قنوط

«قَالَ وَ مَن یَقْنَط مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلا الضالُّونَ»(32)
[حضرت ابراهیم علیه السلام‏] گفت: «جز گمراهان، چه کسى از رحمت پروردگارش مأیوس مى‏شود؟

امن از مکر الهى‏

«أَ فَأَمِنُوا مَکرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکرَ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْخَسِرُونَ»(33)
آیا آنها خود را از مکر الهى در امان مى‏دانند؟! در حالى که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمى‏دانند!

قتل‏

«وَ مَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَلِداً فِیهَا وَ غَضِب اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیما»(34)
و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مى‏ماند؛ و خداوند بر او غضب مى‏کند؛ و او را از رحمتش دور مى‏سازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.

قطع رحم‏

«الَّذِینَ یَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصلَ وَ یُفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ»(35)
فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از بستن آن، مى‏شکنند؛ و پیوندهایى را که خدا دستور داده، قطع نموده، و در روى زمین فساد مى‏کنند؛ اینها زیانکارانند.

خوردن مال یتیم‏

«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکلُونَ أَلامْوالَ ْالیَتامَى ظلْماً إِنَّمَا یَأْکلُونَ فى بُطونِهِمْ نَاراً وَ سیَصلَوْنَ سعِیرا»(36)
کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مى‏خورند، (در حقیقت،) تنها آتش مى‏خورند؛ و بزودى در شعله‏هاى آتش (دوزخ) مى‏سوزند.

زنا

«وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشةً وَ ساءَ سبِیلاً»(37)
و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است!

مى‏گسارى‏

«یَسئَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکبرُ مِن نَّفْعِهِمَا»(38)
در باره شراب و قمار از تو سؤال مى‏کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگى است؛ و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد؛ (ولى) گناه آنها از نفعشان بیشتر است.

پیمان شکنى‏

«وَ الَّذِینَ یَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصلَ وَ یُفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک لهَُمُ اللَّعْنَةُ وَ لهَُمْ‏سوءُ الدَّارِ»(39)
آنها که عهد الهى را پس از محکم کردن مى‏شکنند، و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده قطع مى‏کنند، و در روى زمین فساد مى‏نمایند، لعنت براى آنهاست؛ و بدى (و مجازات) سراى آخرت!

خیانت در امانت‏

«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الأَمَنَتِ إِلى أَهْلِهَا»(40)
خداوند به شما فرمان مى‏دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید!

کم فروشى‏

«وَیْلٌ لِّلْمُطفِّفِین الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلى النَّاسِ یَستَوْفُونَ وَ إِذَا کالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ أَ لا یَظنُّ أُولَئک أَنهُم مَّبْعُوثُون لِیَوْمٍ عَظِیم ٍیَوْمَ یَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِینَ»(41)
واى بر کم‏فروشان! آنان که وقتى براى خود پیمانه مى‏کنند، حق خود را بطور کامل مى‏گیرند؛ امّا هنگامى که مى‏خواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مى‏گذارند! آیا آنها گمان نمى‏کنند که برانگیخته مى‏شوند، در روزى بزرگ؛ روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان مى‏ایستند.

ربا خوارى‏

«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکلُوا الرِّبَوا أَضعَفاً مُّضعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتى أُعِدَّت لِلْکَفِرِینَ»(42)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید! و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است!

فرار از جهاد

«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ»(43)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که با انبوه کافران در میدان نبرد روبه‏رو شوید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید)!

اسراف‏

«کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ»(44)
بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمى‏دارد.

جنگ با مسلمانان‏

«إِنَّمَا جَزؤُا الَّذِینَ یحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ یَسعَوْنَ فى الأَرْضِ فَساداً أَن یُقَتَّلُوا أَوْ یُصلَّبُوا أَوْ تُقَطعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَفٍ أَوْ یُنفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِک لَهُمْ خِزْىٌ فى الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فى الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیم»(45)
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمى‏خیزند، و اقدام به فساد در روى زمین مى‏کنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‏برند،) فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمى دارند.

خوردن مردار و خون و گوشت خوک‏

«حُرِّمَت عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لحَْمُ الخِْنزِیرِ»(46)
حرام شد بر شما گوشت مردار و خون و گوشت خوک.

ترک نماز عمداً

«وَ أَقِیمُوا الصلَوةَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشرِکینَ»(47)
نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید....

ندادن زکات‏

«وَ وَیْلٌ لِّلْمُشرِکِینَ الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ کَفِرُونَ»(48)
واى بر مشرکان! همانها که زکات را نمى‏پردازند، و آخرت را منکرند!

بدگمانى و غیبت‏

«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم...».(49)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى از گمان‏ها بپرهیزید چرا که بعضى از گمان‏ها گناه است و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید و هیچ یک از شما غیبت دیگرى را نکند...

دعاى روز هفتم‏

اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ.
خدایا! مرا بر روزه و نماز این روز، یارى کن و از لغزش‏ها و خطاهایش دور گردان و یاد همواره و ذکر دائمى خود را روزیم کن، به حق توفیقت، اى رهنماى گمراهان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. طلب کمک براى اقامه نماز و روزه؛ 2. دورى از لغزشها و گناهان؛ 3. توفیق ذکر دائم.

نماز

وجوب نماز

«إِنَّ الصلَوةَ کانَت عَلى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَّوْقُوتا»(50)
نماز، وظیفه ثابت و معیّنى براى مؤمنان است.

آثار نماز

اصلاح جامعه‏

«وَ الَّذِینَ یُمَسکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ المُْصلِحِینَ»(51)
و آنها که به کتاب (خدا) تمسّک جویند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت؛ زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد.

دورى از شهوات‏

«فخَلَف مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصلَوةَ وَ اتَّبَعُوا الشهَوَتِ»(52)
امّا پس از آنان، فرزندان ناشایسته‏اى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند؛ و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید.

منع ضد ارزش‏ها

«وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنکَرِ»(53)
نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است.

محو گناهان‏

«وَ أَقِمِ الصلَوةَ طرَفىِ النهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّیْلِ إِنَّ الحَْسنَتِ یُذْهِبنَ السیِّئَاتِ»(54)
در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین مى‏برند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند.

رشد و تقویت روحى‏

«إِذَا مَسهُ الشرُّ جَزُوعاً وَ إِذَا مَسهُ الخَْیرُ مَنُوعا الا المصلّین الَّذِینَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ دَائمُونَ»(55)
هنگامى که بدى به او رسد بیتابى مى‏کند، و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مى‏شود (و بخل مى‏ورزد)، آنها که نمازها را پیوسته بجا مى‏آورند.

رستگارى‏

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(56)
همانا اهل ایمان به پیروزى و رستگارى رسیدند، آنانکه در نماز خاضع و خاشع هستند.

آثار سبک شمردن نماز

عذاب الهى‏

«فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ عَنِ الُْمجْرِمِینَ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»(57)
بهشتیان از مجرمین سئوال مى‏کنند چه چیزى شما را به جهنم و عذاب کشاند، گویند ما از نمازگزاران نبودیم.

محرومیت از الطاف الهى‏

«وَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»(58)
واى بر آن نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند و از نماز خود بى خبرند.

دعاى روز هشتم‏

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الآمِلِینَ
خدایا! مرا در این روز ترحم به یتیمان و اطعام به گرسنگان و افشاء سلام و مصاحبت نیکان نصیب فرما به حق انعامت اى پناه آرزومندان عالم.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. توفیق یتیم نوازى؛ 2. سیر کردن گرسنگان؛ 3. آشکار سلام کردن؛ 4. همنشینى نیکان.

روش برخورد با یتیمان‏

دادگرى‏

«وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى‏ بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِهِ عَلیماً»(59)
در حق یتیمان به عدل و انصاف بکوشید و هر خیرى که انجام دهید خداوند از آن آگاه است.

شخصیت دادن‏

«کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»(60)
چنین نیست، بلکه یتیم را نمى‏نوازید.

گشاده رویى‏

«فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ»(61)
پس با یتیم تندى مکن.

نراندن یتیم‏

«أرَأیتَ الذى یُکَذِّبُ بالدین فَذلِکَ الذى یَدُعُّ الیَتیم»(62)
آیا ملاحظه کرده‏اى کسى را که روز جزا را انکار مى‏کند؟ این همان کسى است که یتیم را مى‏راند.

نتیجه خوردن مال یتیم‏

آتش جهنم‏

«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً»(63)
آنان که اموال یتیمان را به ستمگرى مى‏خورند در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنم فرو مى‏برند و به زودى به دوزخ در آتش فروزان خواهند افتاد.

سلام‏

سخن اهل بهشت‏

«وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»(64)
و ثناى آنها (بهشتیان) در بهشت (جسم و جانشان را از هر رنج و درد و غم) سلامت ابدى مى‏بخشد و آخرین سخنانشان حمد پروردگار عالمیان است.

پاسخ برتر

«وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها»(65)
هرگاه کسى شما را ستایش کند شما نیز باید با ستایشى مثل آن یا بهتر پاسخ دهید.

دعاى روز نهم‏

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ
خدایا! امروز مرا از رحمت گسترده خویش، نصیبى قرار بده و به برهان‏ها و دلیل‏هاى روشن و تابناک خویش، هدایتم کن و پیشانى مرا به سوى خشنودى‏هاى جامع خود بگیر، به حق دوستى و محبت خود، اى آرزو و آرمان مشتاقان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. سهمى از رحمت الهى؛ 2. هدایت برهانى؛ 3. حرکت به سوى خشنودى خدا.

رحمت الهى‏

گستره رحمت الهى‏

«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ»(66)
رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است.

موجبات رحمت الهى‏

احسان و نیکى‏

«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الُْمحْسِنِینَ»(67)
البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.

ایمان و تکیه بر خداوند

«فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ»(68)
پس آنان که به خدا گرویدند، و به او متوسل شدند، به زودى به جایگاه رحمت و فضل خود داخلشان گرداند.

صبر و شکیبایى‏

«وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ»(69)
و به صابران بشارت بده آنان که چون به حادثه سخت و ناگوارى دچار شوند صبورى پیشه گرفته و گویند ما به فرمان خدا آمده و به سوى او رجوع خواهیم کرد. آن گروه مخصوص به درود و الطاف الهى ورحمت خاص خداوند هستند.

اطاعت از خدا و رسول‏

«وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(70)
از حکم خدا و رسول او فرمان برید باشد که مشمول رحمت خدا شوید.

استغفار

«لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(71)
چرا از درگاه خدا استغفار نمى‏کنید تا شاید مورد عفو و رحمت قرار گیرید.

پیروى از پیامبر

«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(72)
اى اهل ایمان، شما نماز را به پا دارید و زکات مال خود را به فقرا بدهید و رسول ما را اطاعت کنید باشد که مورد لطف و رحمت شوید.

پیروى از قرآن‏

«وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(73)
این کتاب مبارکى است که فرستادیم، پس از آن پیروى کنید و پرهیزکار باشید شاید مورد رحمت قرار گیرید.

دعاى روز دهم‏

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ
خدایا! در این روز، مرا از توکل کنندگان بر خوردت و رستگاران نزد تو و مقربان پیشگاهت قرار بده، قسم به احسانت، اى مقصد خواستاران و جویندگان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. نعمت توکل؛ 2. سعادت؛ 3. تقرب به درگاه الهى.

توکل (موجبات، آثار)

ایمان‏

«وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(74)
مؤمنان به خدا توکل کنند.

افزایش مقاومت در برابر مشکلات‏

«الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»(75)
آن مؤمنانى که چون مردمى به آنها گفتند لشکر بسیارى بر علیه شما مؤمنان فراهم شد، از آنان در اندیشه و برحذر باشید، بر ایمانشان بیفزود و گفتند در مقابل همه دشمنان تنها خدا ما را کفایت است.

وسیله دوستى خداوند

«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»(76)
خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.

دعاى روز یازدهم‏

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ
خدایا! در این روز احسان و نیکى را در نظرم محبوب گردان و فسق و معصیت را در نظرم ناپسند قرار بده و خشم خود و آتش دوزخ را بر من حرام گردان، به پاس یارى‏ات، اى پناه بى‏پناهان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. توفیق احسان؛ 2. دورى از فسق و عصیان؛ 3. محفوظ بودن از خشم و آتش قهر الهى.

احسان امر الهى‏

«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»(77)
همانا خدا فرمان به عدل و احسان مى‏دهد.

عبرت از قارون‏

«و ابتَغِ فیما اتیک اللهُ الدارَ الآخرةَ و لا تنسِ نَصیبَکَ ِمن الدنیا و أحسِن کما أحسَنَ اللهُ اِلَیکَ...».(78)
و در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را بطلب و بهره‏ات را از دنیا فراموش نکن؛ همان‏گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن.

اوصاف محسنین‏

بخشش و انفاق‏

«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ»(79)
آنانکه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستى انفاق کنند و خشم و غضب خود فرو نشانند، و از بدى مردم درگذرند، پس تو از آنها درگذر و کردار بدشان را عفو کن.

صبر

«إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الُْمحْسِنِینَ»(80)
البته هر کس در حوادث تقوا و صبر پیشه کند، (چنین کسى نیک است) و خدا اجر نیکان را ضایع نگرداند.

راضى به رضاى خدا

«وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»(81)
و پیشینیان نخستین از مهاجرین و انصار و آنان که درنیکوکارى از آنان پیروى کردند، خدا از ایشان راضى و ایشان نیز از خدا راضى هستند و باغ‏هایى که زیر آنها جوى‏ها جارى است، براى آنان مهیاست. همیشه در آن جاودان هستند و این رستگارى بزرگ است.

آثار و نتایج احسان‏

چیست احسان را مکافات اى پسر؟
لطف و احسان و ثواب معتبر

عنایت خداوند

«إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الُْمحْسِنِینَ»(82)
خداوند با نیکوکاران است.

محبت الهى‏

«أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ»(83)
نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

پاداش در دو جهان‏

فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ(84)
خداوند ثواب در دنیا و در آخرت را نصیبشان گردانید و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

علم و حکمت‏

«وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الُْمحْسِنِینَ»(85)
و چون یوسف علیه السلام به سن رشد و کمال رسید او را مسند حکم فرمایى و مقام دانش عطا کردیم و همچنین ما نیکوکاران عالم را پاداش مى‏بخشیم.

هدایت‏

«تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ»(86)
این است آیات کتاب خداى حکیم که رحمت و هدایت است براى نیکوکاران.

رحمت‏

«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الُْمحْسِنِینَ»(87)
که البته رحمت او به نیکوکاران نزدیک است.

سرپیچى از اطاعت الهى‏
(آثار و نتایج عصیان)

پیروى از شیطان‏

«یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا»(88)
[ابراهیم گفت:] اى پدر هرگز شیطان را عبادت نکن که شیطان سخت با خداى رحمان مخالفت و عصیان کرد.

دخول در آتش‏

«وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ»(89)
و هرکس نافرمانى خدا و رسول او کند و تجاوز از حدود احکام الهى نماید او را به آتشى در افکند که همیشه در آن معذب است و همواره در عذاب خوار کننده خواهد بود.

گمراهى‏

«وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِیناً»(90)
و هر کس نافرمانى خدا و رسول خدا کند دانسته به گمراهى آشکار افتاده است.

گرفتارى در دنیا

«فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِیَةً»(91)
و با رسول پروردگارشان مخالفت کردند، خدا هم آنان را به عذابى سخت گرفتار ساخت.

قهر و انتقام الهى‏

«فَعَصى‏ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً»(92)
فرعون نافرمانى آن رسول کرد و ما هم او را به قهر و انتقام سخت بگرفتیم.

لعنت خداوند

«لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ»(93)
کافران بنى‏اسرائیل به زبان داود و عیسى بن مریم لعنت کرده شدند، این به لحاظ آن است که خدا را عصیان کردند و از حکم حق سرکشى نمودند.

پیروى طاغوت‏

«وَ تِلْکَ عادٌ جَحَدُوا بآیاتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»(94)
و همین قوم عادند که آیات خدا را انکار و پیغمبران را آزار و نافرمانى کردند وپیرو امر هر شخص متکبر جبار شدند.
بیزارى رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم‏
«فَان عَصوکَ فَقُل انّى برىٌ ممّا تَعمَلون»(95)

دعاى روز دوازدهم‏

اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ
خدایا! درامروز، مرا به زیور پوشیدگى و عفت بیاراى و جامه قناعت و کفاف بپوشان و به عدل و انصاف وادار، و از هر چه مى‏ترسم ایمن ساز، اى نگهدار خداترسان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. عفت نفس؛ 2. قناعت و زهد؛ 3. عدل و انصاف؛ 4. امنیت.

دامنه عفاف‏

تظاهر به بى نیازى‏

«لِلفُقراءِ الذین اُحصِروا فى سبیلِ اللهِ لا یَستطَیعونَ ضَرباً فى الارضِ یَحسَبُهُم الجاهِلُ أغنیاءَ مِن التَعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسیماهُم لا یسئَلوُن الناسَ اِلحافاً و ما تُنفِقوا مِن خَیرٍ فَاِنّ اللّهَ بِه عَلیم»(96)
و از مناعتى که دارند، هر کس ناآگاه باشد آنان را توانگر مى‏انگارد؛ آنان را به سیمایشان مى‏شناسى، از مردم به اصرار چیزى نمى‏خواهند؛ و هر مالى که ببخشید خداوند از آن آگاه است.

عدم چشمداشت به مال یتیم‏

«وَ ابْتَلُوا الْیَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسیباً»(97)
و یتیمان را بیازمایید تا هنگامى که قابلیت زناشویى پیدا کنند، آنگاه اگر در آنان کاردانى مشاهده کردید اموالشان را به آنان برگردانید و آن را کسى توانگر بود خویشتندارى کند و هر کس تنگدست باشد، در حد عرف از آن بخورد، و هرگاه که اموالشان را به آنان برگرداندید، بر آنان گواه بگیرید که خداوند حسابرسى را کافى است.

پاکدامنى قبل از ازدواج‏

«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»(98)
و کسانى که اسباب ازدواج نمى‏یابند، پاکدامنى مى‏رزند، تا آنکه خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند.

شایسته بودن حجاب براى زنان سالخورده‏

«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی‏ لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»(99)
و زنان یائسه‏اى که امید زناشویى ندارند، بر آنان گناهى نیست که چادرهایشان را فرو گذارند، به شرط آنکه زینت نمایى نکنند؛ و اینکه پاکدامنى بورزند و چادرهایشان را فرو نگذارند برایشان بهتر است؛ و خداوند شنواى داناست.

زهد

حقیقت زهد

«لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ»(100)
هرگز بر آن‏چه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آن‏چه به شما رسد، دلشاد نگردید.

عدل و انصاف‏

امر خداوند

«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»(101)
همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان مى‏دهد.

عدالت حتى با دشمن

«و لا یجرمنکم شنان قوم على ان لا تعدلوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏»(102)
دشمن شما با گروهى دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید، عدالت ورزید که به تقوا نزدیک‏تر است....
اى که تو از ظلم چاهى مى‏کنى‏
از براى خویش دامى مى‏تنى‏

دعاى روز سیزدهم‏

«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِینِ»
خدایا! از آلودگى و کثافت‏ها پاکم کن، برحوادث و قضا و قدرها صبرم بده و بر تقوا و همنشینى نیکان، توفیقم بخش، به یارى ات، اى نور چشم مسکینان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. پاکى از پلیدیها؛ 2. نعمت صبر؛ 3. تقوا؛ 4. همنشینى نیکوکاران.

بردبارى‏

صبر

«وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»(103)
بر این کار از مردم نادان هر آزار که مى‏بینى صبر کن که این صبر و تحمل در راه تربیت و هدایت خلق نشانه‏اى از عزم ثابت، در امور لازم عالم است.

نتایج صبر

همراهى خداوند

«وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»(104)
پایدار و صبور باشید که خدا با صابران است.

دوستى خداوند

«وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»(105)
خداوند صابران را دوست مى‏دارد.

آرامش‏

«إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»(106)
آنان که گفتند محققاً پروردگار ما خداست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) دیگر ترسى و حزنى از گذشته خود ندارید.

هدایت‏

«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(107)
آنان‏که چون به حادثه سخت و ناگوارى دچار شوند صبورى پیشه گرفته و گویند ما از خداییم و به سوى او رجوع خواهیم کرد آن گروهند مخصوص به درود و الطاف الهى و رحمت خاص خداوند و آن‏ها به حقیقت هدایت یافتگانند.

پاداش نکوتر

«وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(108)
و البته اجرى که به صابران بدهیم اجرى است بسیار بهتر از عملى که به جا آوردند.

بهشت‏

«وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً»(109)
پاداش آن صبر کامل بر (ایثار)شان باغ بهشت و لباس حریر بهشتى لطف فرمود.

آثار تقوا

نزول رحمت الهى‏

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(110)
و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده و پرهیزگار مى‏شدند همانا درهاى برکت آسمان و زمین را بر روى آنها مى‏گشودیم.
گر بترسیدى از آن فقر آفرین‏
گنج هاشان کشف گشتى در زمین‏

آمرزش گناهان‏

«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ»(111)
هر کس تقوا پیشه کند، خداوند بدى‏هایش را بزداید.

بصیرت و آگاهى‏

«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»(112)
چون اهل تقوا را از شیطان وسوسه و خیالى بدل رسد هماندم خدا را بیاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایى پیدا کنند.

کرامت‏

«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»(113)
گرامى‏ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

قبولى اعمال‏

«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»(114)
خداوند اعمال را از متقین مى‏پذیرد.

گشایش در امور دنیا و آخرت‏

«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»(115)
هر کس تقوا پیشه کند، خداوند در امور وى فرجى قرار دهد و او را از جایى که فکر نکند روزى دهد.

بهشت‏

«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»(116)
محققاً اهل تقوا در باغ‏ها و کنار نهرها(بهشت) منزل گزینند، در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزت و سلطنت جاودانى متنعمند.

صبر

«وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»(117)
... در کارزار و سختى‏ها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند. کسانى که این صفت را دارند آنها به حقیقت راستگویان عالم و اهل تقوا هستند.

دعاى روز چهاردهم‏

اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لا تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلایَا وَ الْ‏آفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِینَ‏
خدایا! امروز مرا به لغزشهایم مؤاخذه مکن و عذر اشتباهات و خطاهایم را بپذیر و مرا هدف تیر بلاها و آفت‏ها قرار مده، به عزتت، اى مایه عزت مسلمانان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. عدم مؤاخذه؛ 2. پذیرش عذر خطاها؛ 3. ایمنى از بلاها.

توبه‏

خداى توبه‏پذیر

«وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ»(118)
و اوست خدایى که توبه بندگانش را مى‏پذیرد.

وجوب توبه‏

«وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»(119)
اى اهل ایمان همه به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.

آثار و برکات توبه‏

مهر الهى‏

«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(120)
همانا خداوند آنان را که پیوسته به درگاهش توبه و انابه کنند دوست دارد.

زدودن گناهان‏

«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»(121)
مگر آن کسانى که از گناه توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح به جاى آرند پس خدا گناهان آنها را بدل به ثواب گرداند.

زمان توبه‏

پیش از فرا رسیدن مرگ‏

«وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْ‏آنَ وَ لاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ»(122)
کسى که به اعمال زشت تمام عمر اشتغال ورزد، تا آن‏گاه که مشاهده مرگ کند در آن ساعت پشیمان شود گوید اکنون توبه کردم توبه‏اش پذیرفته نخواهد شد چنان که هر کس به حال کفر بمیرد توبه‏اش قبول نشود.
بر سر جوى نشین و گذر عمر ببین‏
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس‏

برترین توبه‏

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً»(123)
اى مؤمنان به درگاه خدا توبه نصوح (با خلوص و دوام) کنید.

دعاى روز پانزدهم‏

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِینَ وَ اشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِینَ بِأَمَانِکَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ
خدایا! امروزطاعت بندگان خاشع را نصیبم کن و سینه‏ام را به توبه فروتنان فراخ ساز، به حق امان بخشى خود، اى ایمنى دل‏هاى ترسان.
پیام‏ها و فرازهاى دعا: 1. اطاعت خاشعان؛ 2. شرح صدر.

خشوع (کرنش در برابر خداوند)

دعوت الهى‏

«أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»(124)
آیا توبت آن نرسیده است که گرویدگان(ظاهرى) دلهاشان به یاد خدا خاشع گردد و به آن‏چه از حق نازل شد توجه کنند.
هم دعا از تو، اجابت هم زتو
ایمنى از تو، مهابت هم زتو

آثار و نتایج خشوع‏

تحمل و ظرفیت‏

«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِینَ»(125)
از صبر(روزه) و نماز، کمک بجویید و همانا گران است آن، جز بر خاشعان.

رستگارى‏

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(126)
همانا اهل ایمان به پیروزى و رستگارى رسیدند آنانى که در نماز خاضع و خاشع هستند.

ظرفیت روحى‏

خواسته پیامبران‏

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»(127)
پروردگارا سینه‏ام را ظرفیت ده.

سرچشمه شرح صدر

اراده الهى‏

«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»(128)
پس هر که را خدا بخواهد هدایت کند قلبش را به نور اسلام روشن و گشاده گرداند.

آمادگى روحى براى پذیرش کفر

دنیا دوستى‏

«وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الآْخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»(129)
بلکه به اختیار و رضا و رغبت و هواى نفس دلش آکنده به ظلمت کفر گشت، بر آنها خشم و غضب خدا خواهد بود. این غضب و عذاب بر آنها بدین سبب است که حیات فانى دنیا را بر حیات ابدى برگزیدند و خدا هرگز کافران را هدایت نخواهد کرد.

اثر شرح صدر

سبکبارى و آسودگى روحى‏

«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ»(130)
(اى رسول گرامى) آیا ما تو را شرح صدر عطا نکردیم؟ سنگینى هایى که بر دوشت بود بر نداشتیم؟ بارهایى که بر پشت تو سنگینى مى‏کرد؟

پىنوشت ها:
1) واحد تدوین متون ره‏توشه.


2) طه، 124. 3) طه، 125. 4) طه، 126. 5) زخوف، 36 - 38. 6) حشر، 19. 7) منافقون، 9. 8) فرقان، 18. 9) نجم، 29. 10) نور، 37. 11) حشر، 21. 12) یونس، 23. 13) اسراء، 82. 14) فاطر، 29. 15) آل عمران، 154. 16) اعراف، 138. 17) انفال، 22. 18) عنکبوت، 45. 19) احزاب، 41. 20) رعد، 28. 21) انفال، 45. 22) منافقون، 9. 23) مائده، 91. 24) ابراهیم، 7. 25) نحل، 121. 26) هود، 90. 27) آل عمران، 17. 29) ذاریات، 56. 30) نساء، 116. 31) یوسف، 87. 32) حجر، 56. 33) اعراف، 99. 34) نساء، 93. 35) بقره، 27. 36) نساء 10. 37) اسراء، 32. 38) بقره، 219. 39) رعد، 25. 40) نساء، 58. 41) مطففین، 1 - 6. 42) آل عمران، 130 - 131. 43) انفال، 16. 44) اعراف، 29. 45) مائده، 33 - 34. 46) مائده، 3. 47) روم، 31. 48) فصلت، 6 - 7. 49) حجرات، 12. 50) نساء، 103. 51) اعراف، 171. 52) مریم، 59. 53) عنکبوت، 45. 54) هود، 114. 55) معارج، 20 - 23. 56) مؤمنون، 1 - 2. 57) مدثر، 43. 58) ماعون، 4 - 5. 59) نساء، 127. 61) ضحى، 9. 62) ماعون، 1 - 2. 63) نساء، 10. 64) یونس، 10. 65) نساء، 86. 66) اعراف، 156. 67) اعراف، 56. 68) نساء،175. 69) بقره، 155. 70) آل عمران، 132. 71) نمل، 46. 72) نور، 56. 73) انعام، 155. 74) آل عمران، 122. 75) آل عمران، 173. 76) آل عمران، 159. 77) نحل، 90. 78) قصص، 77. 79) آل عمران، 134. 80) یوسف، 90. 81) توبه، 100. 82) عنکبوت، 69. 83) بقره، 195. 84) آل عمران، 147. 85) یوسف، 22. 86) اعراف، 56. 87) لقمان، 3. 89) نساء، 14. 90) احزاب، 36. 91) الحاقه، 10. 92) مزمل، 16. 93) مائده، 78. 94) هود، 59. 95) شعرا، 216. 96) بقره، 273. 97) نساء، 6. 98) نور، 33. 99) نور 60. 100) حدید، 23. 101) نحل، 90. 102) مائده، 8. 103) لقمان، 17. 104) انفال، 46. 105) آل عمران، 146. 106) فصلت، 30. 107) بقره، 157. 108) نحل، 96. 109) دهر، 12. 110) اعراف، 95. 111) طلاق، 5. 112) اعراف، 201. 113) حجرات، 13. 114) مائده، 27. 115) طلاق، 2 - 3. 116) قمر، 54 - 55. 118) شورى، 25. 119) نور، 31. 120) بقره، 222. 121) فرقان، 70. 122) نساء، 18. 123) تحریم، 8. 124) حدید، 16. 126) مؤمنون، 2. 127) طه، 25. 128) انعام، 125. 129) نحل، 16. 130) انشراح، 1 - 3. 28) بقره، 21. 60) فجر، 17. 88) مریم، 44. 117) بقره، 177. 125) بقره، 45.
دسته ها : رمضان المبارک
پنج شنبه جهاردهم 6 1387

اشاره: در این مجموعه احکام اصل مسأله از کتاب توضیح‏المسائل مراجع گرفته شده و در برخى موارد که از این کتاب نقل شده است آدرس از منابع دیگر در پاورقى ذکر شده است.

نیت روزه ماه رمضان‏

در نیت روزه، همین قدر کافى است که انسان براى انجام فرمان الهى، از اذان صبح تا مغرب، کارى که روزه را باطل مى‏کند، انجام ندهد و جارى کردن بر زبان یا گذراندن از قلب لازم نیست.(2) م - 1550
مى‏توان در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن، نیت کرد و بهتر است که شب اول ماه هم، نیت روزه تمامى ماه را داشته باشد.(3) م - 1551
کسى که پیش از اذان صبح(4) بدون نیت روزه، خوابیده است اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت کند(5)، روزه او صحیح است، چه روزه واجب باشد و چه مستحب و اگر بعد از ظهر بیدار شود، نمى‏تواند نیت روزه واجب کند.(6)

خواب ماندن و نیت روزه‏

اگر پیش از اذان صبح، نیت کند و بخوابد و بعد از مغرب بیدار شود، روزه‏اش صحیح است. م - 1560
اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است و پیش از ظهر ملتفت شود، چنانچه کارى که روزه را باطل مى‏کند،(7) انجام نداده باشد،(8) باید نیت کند و روزه او صحیح است و اگر کارى که روزه را باطلى مى‏کند انجام داده باشد، یا بعد از ظهر ملتفت شود که ماه رمضان است، روزه او باطل است، ولى تا مغرب کارى که روزه را باطل مى‏کند، انجام ندهد و بعد از رمضان هم آن را قضا نماید.(9)

بلوغ و روزه کودک‏

اگر بچه، پیش از اذان صبحِ ماه رمضان، بالغ شود، باید روزه بگیرد(10) و اگر بعد از اذان به سن بلوغ برسد، روزه آن روز بر او واجب نیست.(11)

روزه مریضى که پیش از ظهر خوب شود

اگر مریض پیش از ظهر ماه رمضان خوب شود،(12) و از اذان صبح تا آن وقت کارى که روزه را باطل مى‏کند انجام نداده باشد،(13) باید نیت روزه کند(14) و چنانچه بعد از ظهر بهبودى یابد، روزه آن روز بر او واجب نیست.

روزه مستحب در حال وجوب روزه‏

کسى که براى به جا آوردن روزه میتى اجیر شده،(15) اگر روزه مستحبى بگیرد، اشکال ندارد،(16) ولى کسى که روزه قضا(17) یا روزه واجب دیگرى دارد، نمى‏تواند روزه مستحب بگیرد و چنانچه فراموش کند و روزه مستحب بگیرد، در صورتى که پیش از ظهر یادش بیاید(18) روزه او به هم مى‏خورد و مى‏تواند نیت خود را به روزه واجب(19) برگرداند و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او(20) باطل است. م - 1563

روزه یوم‏الشک‏

روزى را که انسان شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، واجب نیست روزه بگیرد، و اگر بخواهد روزه بگیرد(21) نمى‏تواند نیت روزه رمضان کند(22) ولى اگر نیت روزه قضا و مانند آن بنماید، چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده از رمضان حساب مى‏شود. م - 1568
اگر در روزى که شک دارد آخر شعبان است به نیت روزه قضا یا مستحبى و مانند آن روزه بگیرد و در بین روز بفهمد که ماه رمضان است، باید نیت روزه رمضان کند.(23)

بازگشت از نیت روزه و قصد مفطر

اگر در روزه واجب معین؛ مثل روزه رمضان(24) از نیت روزه گرفتن برگردد،(25) روزه‏اش باطل است،(26) ولى چنانچه نیت کند که چیزى که روزه را باطل مى‏کند به جا آورد، در صورتى که آن را انجام ندهد روزه‏اش باطل نمى‏شود.

چیزهایى که روزه را باطل مى‏کند

1. خوردن و آشامیدن‏
مواردى که مبطل روزه است‏
الف) خوردن متعارف؛ مانند نان و آب و... م - 1573
ب) خوراک غیر متعارف؛ مانند خاک، شیره درخت و... م - 1573
ج) در حال خوردن و آشامیدن، بفهمد که صبح شده و عمداً آنها را فرو ببرد.
م - 1574
د) با علم(27) به این که غذاى لاى دندان مانده، در روز فرو مى‏رود،(28) خلال نکند و فرو رود.(29) م - 1578
ه) با علم به این که غذاى لاى دندان، در روز فرو مى‏رود خلال نکند و چیزى فرو نرود.(30) م - 1578
و) فرو بردن اخلاط سر و سینه، بعد از آن که وارد فضاى دهان گردید(31) بنابر احتیاط واجب. م - 1580
چشیدن غذا و مانند آن (مثل شست و شوى دهان با آب و دارو) در صورتى که از اول بداند که به حلق مى‏رسد،(32) چنانچه فرو رود قضا و کفاره دارد.
ز) مسواک و مانند آن در صورتى که آن را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان برگرداند و رطوبت آن را فرو برد.(33) م - 1573

مواردى که مبطل روزه نیست‏

الف) خوردن(34) و آشامیدن سهوى م - 1575
ب) فرو بردن آب دهان(35)
- (36)رطوبت مسواک در آب دهان به طورى که از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود.(37) م - 1573
د) فرو بردن اخلاط سر و سینه یا چرک گلو تا به فضاى دهان نرسیده باشد.(38)
م - 1580
ه) چشیدن غذا و مانند آن(39) که معمولاً به حلق نمى‏رسد اگر چه اتفاقاً به حلق برسد.
و) ریختن چیزى به زور در گلوى روزه دار.(40) م - 1655
ز) خونى که از لثه‏ها به سبب بیمارى لثه، وارد فضاى دهان شود،(41) و بدون توجه و اختیار فرو رود.(42)

آمپول و دارو

الف) آمپول‏
غذایى:
- مکارم: احتیاط واجب، خوددارى کردن از تزریق آمپول‏ها و سرم هایى است که به جاى غذا یا دوا به کار مى‏رود و در صورت تزریق خون در حال روزه، احتیاط، اتمام روزه و قضاى آن است.(43)
- امام: احتیاط واجب،(44) خوددارى کردن از استعمال آمپولى است که به جاى غذا استفاده مى‏شود. م - 1576
دوایى:
- امام، فاضل، وحید و خامنه‏اى: آمپولى که به جاى دوا استعمال مى‏شود، اشکال ندارد.(45) م - 1576
بى حسى: تزریق آمپولى که عضو را بى‏حس مى‏کند اشکال ندارد. م - 1576
ب) دارو
خوردنى: خوردن قرص و نوشیدن شربت و مانند آن، مبطل روزه است.(46)

غیر خوردنى:

1. استفاده از اسپرى که به صورت پودر گاز از راه دهان به ریه‏ها مى‏رسد، براى کسانى که مبتلا به تنگى نفس هستند(47) اشکالى ندارد.(48)



ج) استفاده از ابزار پزشکى‏


2. ریختن دارو در چشم مبطل نیست. م - 1657 3. استعمال شیاف مبطل نیست.(49) م - 1657 4. انفیه کشیدن(50) اگر بداند که به حلق مى‏رسد جایز نیست و اگر به حلق برسد، مبطل روزه است.(51) م - 1657 1. بردن وسایل دندان‏پزشکى در دهان به هنگام معاینه، روزه را باطل نمى‏کند.(52) 2. آندوسکوپى معده(53) بدون آن که چیزى که مبطل روزه است، همراه آن داخل معده شود، روزه را باطل نمى‏کند.(54) 3. وارد کردن دارو از طریق سوند معده - لوله‏اى که از طریق دهان یا بینى وارد معده بیمار مى‏شود و آن را شستشو مى‏دهد - جایز نیست مگر در مواقع ضرورت که آن نیز موجب ابطال روزه است و قضا دارد.(55)

آدامس‏

جویدن آدامس همراه با ذوب شدن تدریجى اجزاى آن جایز نیست و مبطل روزه است.(56)

 در موارد ذیل روزه باطل مى‏شود

1. نسبت عمدى دروغ به خدا و پیامبر - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - و امامان - علیهم‏السلام - . م - 1569



2. نسبت عمدى دروغ به حضرت زهرا - علیهاالسلام - (61) و سایر پیامبران(62) و جانشینان آنان(63) بنابر احتیاط واجب. 3. سخن راستى را از آنان نقل کند و سپس بگوید دروغ گفتم.(64) م - 1602 4. در شب، خبرى را به دروغ از آنان نقل کند و در روز بگوید آنچه دیشب گفته‏ام، راست است.(65) م - 1602 5. اگر از او بپرسند که آیا پیامبر - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - چنین فرمود؟ در جایى که باید بگوید: نه، عمداً بگوید: بلى، یا جایى که باید بگوید: بلى، بگوید: نه. م - 1601

در موارد ذیل روزه باطل نمى‏شود

1. به اعتقاد راست بودن، مطلبى از آنان نقل کند، سپس بفهمد دروغ بوده.(66) م - 1598


2. دروغى که دیگرى بر آنان بسته، از قول گوینده گزارش کند.(67) 3. با علم به باطل شدن روزه با نسبت دروغ به آنان، چیزى را که مى‏داند دروغ است به ایشان نسبت دهد، سپس بفهمد آنچه را که گفته، راست بوده است.(68) 4. خبرى را که نمى‏داند راست است یا دروغ،(69) نقل کند، لیکن بنا بر احتیاط واجب باید از گوینده خبر یا کتابى که در آن نوشته شده نقل کند.(70)

غلط خواندن قرآن در حال روزه‏

اگر غلط خواندن قرآن، موجب تغییر معنا شود، و آن معناى غلط را بخواهد نسبت به خدا و رسول دهد، حرام است و موجب بطلان روزه مى‏شود.(71)
غلط خواندن قران در حال روزه اگر تعمد بر کذب به خدا و رسول نباشد، موجب بطلان روزه نمى‏شود.(72)

حکم قرص ضد باردارى‏

اگر با خوردن قرص، حیض، بند آمده، روزه او صحیح است.(73)
استفاده از قرص ضد باردارى در صورتى که ضرر مهمى نداشته باشد اشکال ندارد و اگر با مصرف آن، عادت نشده است روزه وى صحیح است.(74)

جاهایى که قضا و کفاره لازم است‏

یادآورى: 1. مکارم در تمام موارد ذیل مى‏فرماید: «اگر انجام آنها عمدى و با علم و اطلاع باشد، قضا و کفاره دارد و اگر به خاطرندانستن مسئله باشد کفاره ندارد ولى به احتیاط قضا دارد».

- خوردن و آشامیدن عمدى و اختیارى.(75)
- فرو بردن چیزى که بعد از آروغ زدن به دهان مى‏آید.(76) م - 1671
 سیستانى: باطل کردن عمدى و اختیارى روزه ماه رمضان از راه خوردن و آشامیدن موجب قضا و کفاره است و در غیر این موارد قضا واجب است و به احتیاط مستحب کفاره هم دارد.

توضیح:

1- به طور عمد، غبار غلیظ به حلق برساند.(83) م - 1658
- فرو بردن عمدى تمام سر در اب، بنابر احتیاط واجب.(84)
- بقاى عمدى بر جنابت تا اذان صبح. م - 1658
- اماله عمدى با چیزهاى روان بنا بر احتیاط واجب.(85) م - 1658
- خوابیدن در حال جنابت در شب ماه رمضان(86) با علم به این که اگر بخوابد،(87) براى غسل بیدار نمى‏شود و خواب بماند. م - 1625
- اقدام بر جنابت، در شب ماه رمضان، در صورتى که براى هیچ کدام از غسل(88) و تیمم وقت نداشته باشد.(89) م - 1623
- افطار کردن طبق گفته کسى که مى‏گوید مغرب شده،(90) سپس معلوم شود که مغرب نبوده است (در فرض عادل بودن آن، فقط قضا دارد). م - 1673
2. اگر مرد، همسرش را به آمیزش مجبور کند، کفاره روزه خود(78) و همسرش را باید بدهد.(79) م - 1679

جاهایى که فقط قضا واجب است‏

الف) قى کردن عمدى در روز ماه رمضان.(91)
ب) بیدار نشدن جنب در شب ماه رمضان(92) از خواب سوم تا اذان صبح، طبق مسئله 1630
ج) انجام ندادن عملى که روزه را باطل مى‏کند، در حالى که نیت روزه نکند یا ریا کند یا بعد از نیت قصد کند که روزه نباشد.(93) م - 1688
د) انجام(94) مفطر به گفته کسى که بگوید صبح نشده سپس معلوم شود که صبح بوده است. م - 1688
ه) اگر کسى بگوید صبح شده و روزه‏دار به گفته او یقین نکند یا خیال کند شوخى مى‏کند و مفطرى انجام دهد، سپس معلوم شود صبح بوده است. م - 1688
و) در شب ماه رمضان بدون تحقیق از صبح شدن، مفطرى انجام دهد،(95) یا بعد از تحقیق، با این که گمان(96) به صبح شدن دارد مفطرى انجام دهد، آن گاه معلوم شود صبح بوده است.(97)
ز) به گفته(98) فرد عادلى افطار کند،(99) سپس معلوم شود که مغرب نبوده است.
ح) آب را براى(100) خنک شدن یا بى‏جهت در دهان بگرداند که بى اختیار فرو رود،(101) ولى اگر براى وضو باشد قضا ندارد.(102) م - 1688
ط) انجام مفطر(103) در هواى صاف که به واسطه تاریکى، یقین به مغرب پیدا کند، و بعد معلوم شود که مغرب نبوده(تحریر القول فیما یترتب على الافطار، شماره 8).(104)
ى) نگرفتن روزه ماه رمضان به سبب مرضى که بعد از رمضان برطرف گردد ،لیکن عذر دیگرى مانند مسافرت پدید اید که مانع انجام قضاى آن تا رمضان سال بعد شود.(105)
م -1704
ک) نگرفتن روزه ماه رمضان به سبب عذرى که بعد از رمضان برطرف گردد، لیکن مرضى پدید آید که مانع انجام قضاى آن تا رمضان سال بعد شود.(106) م - 1704
ل) نگرفتن روزه به سبب سفر و ادامه سفر تا رمضان سال بعد که قضا دارد.(107)
م) باطل کردن عمدى روزه که در پى آن در همان روز عذر قهرى؛ مانند حیض یا نفاس یا مرض پدید آید.(108)
ن) فوت شدن روزه به سبب مستى یا روزه دارى در حال مستى هر چند مستى او از راه داروى درمانى باشد(109) و چنانچه از حالت مستى خارج شود(110) بنابر احتیاط آن روز را تمام کند و سپس قضا نماید. م - 1969
س) مسلمانى که مرتد شود، سپس اسلام آورد، نسبت به روزهاى ارتداد، قضا دارد. م - 1695
ع) کسى که معتقد است که روزه براى او ضرر ندارد و روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد که روزه براى وى ضرر(111) داشته(112) باید قضا کند. م - 1695

موارد وجوب قضا و کفاره جمع‏

الف) باطل کردن روزه با چیزهاى حرام ، چه حرام اصلى باشد؛ (مثل شراب، زنا و...) و یا به جهتى حرام شده باشد(مثل نزدیکى با همسر در عادت ماهانه، غذاى حلالى که خوردن آن ضرر دارد و...)(113) بنابر احتیاط واجب. م - 1665
ب) دروغ بستن به خدا و پیامبر - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - (114) بنابر احتیاط واجب.
م - 1666
ج) فرو بردن عمدى غذاى آروغ زده شده، در صورتى که از حالت غذا بودن خارج شده باشد یا همراه با خون باشد،(115) بنابر احتیاط واجب.

مواردى که قضا واجب نیست‏

1. نگرفتن روزه ماه رمضان به سبب مرض یا حیض و نفاس و مردن شخص(116) پیش از تمام شدن رمضان.(117) م - 1702



2. نگرفتن روزه تمام یا قسمتى از ماه رمضان به سبب بیمارى و ادامه آن تا رمضان آینده و براى هر روز یک مد طعام کفاره بدهد.(118) 3. در ماه رمضان بعد از تحقیق از صبح شدن(119) یقین یا گمان پیدا کند که صبح نشده و چیزى بخورد، سپس معلوم شود که صبح بوده. م - 1688 4. افطار کردن در هواى ابر(ى) به گمان مغرب شدن، سپس معلوم شود که مغرب نبوده است. م - 1688 5. کودک نابالغ اگر در روز ماه رمضان بالغ شود و افطار کند، نسبت به همان روز.(120)

احکام قضا

در قضاى روزه رمضان اگر وقت تنگ نباشد، مى‏تواند پیش از ظهر، روزه را باطل کند،(121) لیکن بعد از ظهر، حرام و موجب کفاره است.(122)
اگر از چند ماه رمضان، روزه قضا داشته باشد، قضاى هر کدام را که اول بگیرد، مانعى ندارد، مگر آن که وقت قضاى رمضان آخر، تنگ باشد(123)که بنابر احتیاط، باید اول آن را قضا کند، و در این صورت اگر قضاى رمضان‏هاى قبل را مقدم بدارد، روزه‏ها صحیح است، لیکن براى رمضان آخر، کفاره تأخیر (براى هر روز یک مد طعام) بدهد.(124)
- با وجوب روزه قضاى ماه رمضان و کفاره بر انسان، انجام قضاى ماه رمضان از نظر وقت، تقدمى بر روزه کفاره ندارد، بلى قضا را تا رمضان سال آینده باید بگیرد. ولى کفاره، زمان محدودى ندارد.(125)
- انجام قضاى روزه رمضان فورى نیست، ولى(126) بنابر احتیاط تا رمضان سال بعد به تأخیر نیندازد.(127)
- اگر(128) قضاى روزه ماه رمضان میتى را گرفته باشد،(129) احتیاط واجب آن است که بعد از ظهر، روزه را باطل نکند ولیکن اگر افطار کرد کفاره ندارد.(130) م - 1701
کسانى که روزه بر آنان واجب نیست‏

الف) گرفتن روزه براى وى ممکن نباشد.
ب) گرفتن روزه براى وى مشقت داشته باشد(132) که در این صورت باید براى هر روز، یک مد طعام به فقیر بدهد.(133)
ج) در هر دو صورت یاد شده اگر بعد از رمضان(134) بتواند روزه بگیرد،(135) بنابر احتیاط واجب باید قضا کند. م - 1726

الف) نمى‏تواند تشنگى را تحمل کند.
ب) تحمل تشنگى برایش دشوار است، در این صورت باید یک مد طعام به فقیر بدهد.(136) م - 1727
ج) اگر بعد از رمضان، توانایى روزه گرفتن را داشت(137) به احتیاط واجب قضا کند.
د) به احتیاط(138) واجب بیش از مقدار ناچارى آب نیاشامد.

الف) روزه براى حملش ضرر دارد باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.(139)
ب) روزه براى خودش ضرر دارد،(140) به احتیاط واجب براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.
ج) در هر دو صورت، روزه‏هایى را که نگرفته است، باید قضا کند.

الف) کودک او زیان‏بار است، براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.(141) م - 1729
ب) خودش زیان آور است،(142) بنابر احتیاط واجب براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد. م - 1729
ج) در هر دو صورت بعد از رمضان، قضا کند. م - 1729
د) اگر کسى پیدا شود که با مزد، یا بى مزد، بچه را شیر بدهد،(143) بنابر احتیاط واجب روزه بگیرد و بچه را از آن راه، شیر دهد.




1. شخص پیر (در صورتى که:)(131) 2. کسى که بیمارى تشنگى دارد(در صورتى که:) 3. زنى که زایمانش نزدیک است(در صورتى که:) م - 1728 4. زنى که بچه شیر مى‏دهد و روزه گرفتن براى : 5. شخص بیمار (در صورتى که): یقین داشته باشد یا بترسد که روزه موجب تشدید بیمارى یا دیر خوب شدن آن (و) یا تشدید درد گردد.(144) 6. ضعفى که به طور عادى غیر قابل تحمل است.(145) 7. شخص غیر بیمار(146) که ترس دارد از بروز مرض و ضرر از راه روزه گرفتن در صورتى که این ترس، ریشه و زمینه عقلایى داشته و مورد توجه آنان باشد (نه هر ترسى).(147) 8. غیر مسلمان، اگر چه در بخشى از روز، مؤمن نباشد.(148) 9. حائض و نفسا هر چند در لحظه‏اى از روز، خون ببیند.(149)

استفتائات مربوط به روزه بیمار

- با فرض خوف و ترس ضرر براى چشم، روزه گرفتن جایز نیست و همچنین کارهاى دیگر که براى چشم ضرر داشته باشد.(150)
- شخص مبتلا به بیمارى زخم معده اگر احتمال مى‏دهد که روزه برایش ضرر دارد، نباید روزه بگیرد.(151)
- مکارم: بیمارانى که ناچارند( به دستور پزشک) هر چند ساعت، مقدارى مایعات بنوشند؛ مانندافراد قطع نخاعى، روزه ازآنها ساقط است و به جاى آن، در صورت داشتن قدرت مالى، براى هر روز یک مد طعام کفاره بدهند.(152)
- فاضل: اگر روزه باعث پیدایش مرض یا شدید شدن بیمارى شود، صحیح نیست.(153)
- صافى: اگر روزه موجب کم شدن بینایى چشم گردد اگر به صورت موقت باشد که بعد از روزه برطرف گردد، روزه واجب است و اگر موجب کم شدن بینایى چشم براى همیشه باشد، روزه واجب نیست.(154)
- خامنه‏اى: اگر مکلف از گفته پزشک یقین یا اطمینان پیدا کند که روزه براى او ضرر دارد یا از گفته وى یا منشأ عقلایى دیگرى براى او خوف ضرر حاصل شود، روزه جایز نیست.(155)
- خامنه‏اى: مبتلایان به بیمارى کلیه و قند در صورتى که جلوگیرى از مرض، مستلزم نوشیدن مایعات باشد، یا خوددارى از خوردن و آشامیدن در طول روز، موجب ضرر به آنان یا خوف ضرر گردد، روزه بر آنها واجب نیست.(156)

ضعف دوران بلوغ‏

- دختر تازه بالغى که توان روزه گرفتن را ندارد(157) و تا رمضان سال بعد نیز نمى‏تواند قضا کند،(158) هر وقت توانست روزه بگیرد، و براى تأخیر هر روز تا رمضان سال بعد یک مد طعام به فقیر بدهد، مگر آن که در تأخیر، معذور باشد که چیزى بر او نیست.(159)
توضیح: فتواهاى سایر مراجع را درباره جواز افطار چنین افرادى از مسئله شماره 1583(روزه ضعیفان) مى‏توان به دست آورد.

روزه مسافر

توضیح: الف) معیار سفر در روزه مسافر، سفرهاى چهار فرسخى است (چهار فرسخ در رفت و چهار فرسخ در برگشت) و یا در رفت هشت فرسخ است.
ب) میزان فرسخ نیز، فرسخ شرعى است.
ج) هشت فرسخِ شرعى 45 کیلومتر است.
اگر برگشت، چهار فرسخ باشد، و رفت کمتر از آن، نماز تمام و روزه صحیح است.
م - 1714

حکم روزه مسافر

1. مسافرى که باید نمازهاى چهار رکعتى را در سفر، دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد، و مسافرى که نمازش را تمام مى‏خواند، مانند کسى که شغلش مسافرت(160) یا سفر او سفر معصیت است، باید در سفر روزه بگیرد. م - 1714


الف) مثل این که اجیر شده که روز معینى را روزه بگیرد(163) بنابر احتیاط واجب سفر نکند و اگر در سفر است،(164) قصد ده روز کند و روزه بگیرد. م - 1716
ب) اگر نذر کرده باشد که روز معینى را روزه بگیرد،(165) مى‏تواند در آن روز مسافرت نماید.(166) م - 1716

2. مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد(161) ولى اگر براى فرار از روزه باشد مکروه است.(162) 3. در روزى که روزه واجب معینى غیر از رمضان بر او واجب است: 5. اگر فراموش کند که مسافر است یا فراموش کند که روزه مسافر باطل است و در سفر روزه بگیرد، باطل است. م - 1720 4. اگر نذر کند روزه بگیرد و روز آن را معین نکند (نذر مطلق)، نمى‏تواند آن را در سفر به جا آورد. م - 1717

مواردى که روزه در سفر صحیح است‏

1. نذر کند که روز معینى در سفر روزه بگیرد. م - 1717


م - 1719

2. نذر کند که روز معینى را چه مسافر باشد یا نباشد، روزه بگیرد. م - 1717 3. مسافرى که نداند روزه مسافر باطل است و جهلش تا مغرب باقى باشد. 4. روزه دارى که بعد از ظهر مسافرت کند م - 1721 5. مسافرى که مفطرى انجام نداده و پیش از ظهر به وطن یا مکانى که قصد ده روز مى‏کند برسد و نیت روزه کند، گرچه این سفر را پیش از ظهر همان روز انجام داده باشد. م - 1722

مبدأ سفر

معیار(167) در آغاز سفر - پیش از ظهر یا بعد از ظهر - بیرون رفتن از محل است نه خروج از حد ترخص و در بازگشت نیز معیار پایان سفر، وارد شدن به محل است نه رسیدن به حد ترخص، ولى اگر پیش از ظهر از محل بیرون رود و بعد از ظهر از حد ترخص بگذرد(168) یا در بازگشت پیش از ظهر به حد ترخص برسد، و بعد از ظهر وارد محل شود،(169) احتیاط واجب(170) در روزه گرفتن آن روز و قضاى آن است.(171)

قصد اقامه مسافر

مسافرى که مى‏خواهد ده روز در محلى بماند(172) اگر از اول قصدش این باشد که در بین ده روز به اطراف آن جا برود:(173)
الف) اگر آن اطراف؛ مانند مزارع و باغات و حدود سور بلد باشد و رفتن به آن جاها منافى با صدق اقامت در محل نباشد، در تمام ده روز، نماز تمام و روزه صحیح است.
ب) اگر آن اطراف تا کمتر از چهار فرسخ باشد و در نیت او این است که در بین ده روز فقط یک مرتبه برود و مجموع رفت و برگشت بیش از دو ساعت طول نکشد، در تمامى ده روز نماز او تمام و روزه‏اش صحیح است. م - 1338
مسافرى که قصد کرده ده روز در جایى بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى(174) بخواهد به جایى که کمتر از چهار فرسخ است برود وبرگردد به محل اقامت خود، نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است.(175) م - 1349 و 1348

نماز و روزه کثیرالسفر و دانشجویان‏

- امام خمینى: کسى که شغل او سفر است، مانند راننده، کشتیبان، خلبان، حمله‏دار در سفرِ شغل، چوپان، دوره گرد در مسافت شرعى نمازشان تمام و روزه آنان صحیح است، ولى کسى که شغل او در محلى بیش از مسافت شرعى است و به آنجا تردد دارد (مانند معلم، دانشجو، پزشک و...) نمازشان شکسته و روزه آنان صحیح نیست.(176)
- اراکى: کسى که هفته‏اى یک بار به یکى از شهرها، یک هفته به کاشان، هفته‏اى به تهران، هفته‏اى به اصفهان براى دیدن بستگانش مى‏رود، کثیر السفر است و نماز او تمام و روزه‏اش صحیح است.(177)
- اراکى: حصول کثرت سفر با سه ماه مسافرت روزانه محل اشکال است و احوط جمع است.(178)
- سیستانى: عنوان کثیرالسفر بر کسى صدق مى‏کند که حداقل در هفته، سه روز یا در ماه، یازده روز در مسافرت باشد. و این عنوان بر کسى که در هفته یک روز در سفر است، صدق نمى‏کند و اگر هر هفته دو روز در سفر باشد، احتیاط واجب آن است که هم تمام بخواند و هم شکسته و روزه را باید بگیرد.(179)
- خامنه‏اى: کسى که براى شغل آزاد یا ادارى سفر مى‏کند(و) دست کم هر ده روز یک بار میان وطن یا محل سکونت و محل کار تردد دارد، از سفر دوم به بعد نماز وى تمام و روزه او صحیح است. همچنین مبلغانى که براى ارشاد و امر به معروف مسافرت مى‏کنند و تبلیغ و ارشاد عرفا شغل آنان به شمار مى‏آید، ولى طلاب و دانشجویان که براى تحصیل علم به اندازه مسافت شرعى تردد مى‏کنند، گر چه روزانه باشد نماز آنان شکسته و روزه آنان نیز باطل است.(180)
- گلپایگانى و صافى: کسى که کارش این است که هفته‏اى یک بار یا بیشتر براى انجام شغلى در محلى سفر مى‏کند؛ مثلا براى تدریس یا درس خواندن مى‏رود، همین که به مقدارى سفر کند که عرفاً این کار را شغل او گویند، باید نماز را تمام و روزه را به جا آورد.(181)
- صافى: کسى که براى درس خواندن، هفته‏اى یک یا دو بار به بیش از مسافت شرعى سفر مى‏کند، در صورتى که مدتى طولانى؛ مانند چهار ماه یا بیشتر این وضع را داشته باشد، نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است.(182)
فرق بین «من شغله السفر» و «من شغله فى السفر» آن است که اولى مانند راننده است و دومى کسى است که از وطنش تا محل کارش به قدر مسافت شرعى در رفت و آمد است، به طورى که در هیچ کدام از آن دو مکان، ده روز متوالى نمى‏ماند، نماز آن تمام و روزه‏شان صحیح است.(183)
- فاضل: دانشجویان، معلمان و... که محل تحصیلشان جاى دیگرى است و معمولا جمعه‏ها به وطن بر مى‏گردند یا آنان که هر روز براى کار مى‏روند و شب به وطن مراجعت مى‏کنند، اگر سفرشان به حد مسافت شرعى است، بنابر احتیاط، نمازشان شکسته و روزه‏شان صحیح نیست.(184)
- تبریزى: دانشجویانى که جهت تحصیل از وطن به جایى که به اندازه مسافت شرعى است رفت و آمد مى‏کنند و کمتر از ده روز در وطن خود مى‏مانند، به احتیاط واجب نماز را جمع (شکسته و تمام) بخوانند، ولى روزه آنان صحیح است.(185)
- بهجت: در کثیرالسفر لازم نیست سفرهاى متعدد داشته باشد، بلکه یک سفر طولانى که بیشتر سال را فرا گیرد؛ مثل سفرهاى متعدد است، پس همین که بگویند فلانى شغلش سفر است، کافى است. م - 1064
- بهجت: (دانشجویان و) کسانى که به اندازه مسافت شرعى در تردد هستند و این کار از نظر عرف شغلشان به حساب مى‏آید، اگر به طور معمول کمتر از ده روز در محل تحصیل یا کار مى‏مانند، در غیر سفر اول، نماز آنان تمام و روزه صحیح است.(186)

1) عبدالرحمن انصارى و یداللَّه مقدسى، چگونه باید روزه گرفت؟ (با تلخیص و تصرف اندک) .


- وحید: تجدید نیت هر شب لازم نیست و بقاى همان نیت کفایت مى‏کند.

- خویى و تبریزى: در غیر روز ماه رمضان... اما در ماه رمضان اگر چه پیش از ظهر بیدار شود و نیت کند صحت روزه‏اش محل اشکال است. (تبریزى: و لازم است آن روز را امساک کرده و بعد قضا نماید).
- سیستانى: در روزه ماه رمضان و روزه واجب که زمانش معین است و بدون نیت خوابیده است اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت کند روزه او صحیح است و اگر بعد از ظهر بیدار شود باید بنا بر احتیاط بقیه روز را به قصد قربت مطلقه امساک کرد و روزه آن را نیز قضا کند.


- گلپایگانى وصافى افزودند: ولى در واجب مضیق؛ مثل روزه ماه رمضان احتیاط واجب آن است که رجاء نیت روزه بنماید و آن را تمام کند و بعداً قضاى آن را به جا آورد.




- صافى و گلپایگانى: احتیاط واجب آن است که اگر پیش از ظهر بالغ شود، و مفطرى انجام نداده باشد، آن روز را روزه بگیرد.
- بهجت: همانند نظر ایات گلپایگانى و صافى است و افزودند: بعداً قضاى آن روز را نیز بگیرد و همچنین است اگر شخصى که جنون دارد و جنونش از بین برود و این احتیاط درباره غیر بالغ است که از اول صبح، نیت روزه نداشته باشد، ولى چون روزه بچه ممیز، صحیح است - اگر چه بر او واجب نیست - اگرنیت روزه داشته باشد، و در بین روز بالغ شود، روزه آن روز او صحیح است و قضا ندارد.
- مکارم: و اگر بعد از اذان بالغ شود، و کارى که روزه را باطل مى‏کند انجام نداده باشد، احتیاط واجب آن است که روزه را بگیرد و بعد هم قضا کند.

- وحید: هر چند احتیاط مستحب این است که اگر پیش از ظهر بالغ شود و نیت روزه کرده باشد یا این که نیت روزه نکرده، ولى مفطرى انجام نداده باشد، نیت کند و روزه آن روز را تمام کند.



- مکارم: و احتیاطاً قضاى آن را به جا آورد.



- خامنه‏اى: رمضان بر ذمه‏اش باشد، نمى‏تواند روزه مستحبى بگیرد، حتى بعد از فوت وقت نیت روزه واجب.(اجوبةالاستفتائات، شماره 743).
بهجت: دارد، نمى‏تواند روزه مستحبى بگیرد....
- تبریزى: یا روزه واجبى به عهده دارد گرفتن روزه مستحبى، صحیح است(منهاج الصالحین، ج 1، مسئله 1035).





- خویى، تبریزى، بهجت و وحید(1576): باید نیت روزه قضا و مانند آن (وحید: یا روزه مستحبى) بنماید و چنانچه بعداً معلوم شود، رمضان بوده از رمضان حساب مى‏شود و اگر قصد کند آن‏چه را که به آن مأمور است انجام دهد و بعد معلوم شود ماه رمضان بوده کفایت مى‏کند.
- صافى: و بنابر احتیاط، نیت قضا و مانند آن نماید و چنانچه... .

- مکارم: رجوع کنید به ذیل مسئله 1568.

- سیستانى: و اگر دو مرتبه نیت روزه کند، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند و بعداً قضاى آن را بجا آورد.

- وحید(1578): یا مردد شود که برگردد، یا قصد مفطرى کند(و) یا مردد شود در انجام مفطر، روزه‏اش باطل است، اگر چه از قصدش توبه کند و به نیت روزه برگردد و مفطرى هم انجام ندهد.





- بهجت: اخلال به نیت کرده است.

- اراکى: نباید آن را فرو برد.





- خوئى، تبریزى و سیستانى: بهتر است خوددارى کند.
- گلپایگانى، صافى و مکارم: همانند آمپول غذایى است.








- بهجت: اجتناب خالى از وجه نیست.
- خویى، تبریزى و سیستانى: بهتر است خوددارى کند.
- وحید: احتیاط مستحب خوددارى کردن است.
- گلپایگانى، صافى: احتیاط مستحب خوددارى از استعمال آمپول است و فرقى بین آمپول‏ها نیست( صافى: و همچنین است سرم).
- خامنه‏اى: احتیاط واجب آن است که روزه دار از آمپول‏هاى مقوى یا مغذى و آمپولى که در رگ تزریق مى‏گردد و انواع سرم‏ها خوددارى کند.(اجوبة الاستفتائات، ج 1، شماره 776 و 777).

- گلپایگانى، صافى و مکارم: همانند آمپول غذایى است.













- خویى و تبریزى: باید روزه را تمام کند و قضا هم بنماید.
- سیستانى: اگر دو مرتبه، نیت روزه کند، روزه باطل است و اگر نیت کند، بنابر احتیاط لازم باید روزه را تمام و قضا کند.
- گلپایگانى و صافى: با علم به باطل شدن روزه، در این صورت روزه‏اش باطل است و باید قضا کند و اگر منى بیرون آید، کفاره نیز واجب است و در هر دو صورت در ماه رمضان، در بقیه روز باید امساک کند.
- وحید: با علم به باطل شدن روزه در این فرض، روزه‏اش باطل است و قضا دارد و بنابر احتیاط واجب بقیه روز را امساک کند. م -1602










- اراکى: روزه‏اش باطل است.
- مکارم: روزه‏اش اشکال دارد.
- گلپایگانى، صافى و زنجانى: روزه‏اش باطل است و در ماه رمضان باید بقیه روزه را امساک کند (صافى: ولى کفاره واجب نمى‏شود).
- سیستانى، خویى و تبریزى:(سیستانى: بنابر احتیاط لازم) باید روزه را تمام کند و قضاى آن را به جا آورد.
- وحید: روزه‏اش باطل است و بنابر احتیاط واجب، بقیه روز را امساک کند.


بهجت و خامنه‏اى: اگر به صورت حکایت از کتاب هایى باشد که آن را نقل کرده‏اند، اشکال ندارد(اجوبةالاستفتائات، ج‏1، شماره 840؛ وسیلةالنجاة، ج 1، ص 306، مسئله 110).
خامنه‏اى: دعاهاى وارده که در اعتبار آنها تردید است، اگر به قصد رجاء خوانده شود عیبى ندارد.











- وحید: اراکى، فاضل، تبریزى، گلپایگانى، صافى و خویى: بنابر احتیاط واجب مرد دو کفاره و زن یک کفاره بدهد.
- سیستانى: بر هر کدام یک کفاره واجب است و به احتیاط مستحب مرد دو کفاره بدهد.


- سیستانى: بنابر احتیاط مستحب، کفاره دارد.

- سیستانى: بنابر احتیاط مستحب، کفاره دارد.

- سیستانى: بنابر احتیاط مستحب، کفاره دارد.




- بهجت و وحید: به احتیاط واجب و اگر براى تیمم وقت دارد، روزه را با تیمم بگیرد.

- گلپایگانى، بهجت، صافى و فاضل:... و خودش بتواند وقت را تشخیص دهد. (فاضل: بنابر احتیاط، قضا و کفاره دارد).

- اراکى: بنا بر احتیاط واجب، کفاره هم واجب است.
- مکارم: اگر به خاطر ندانستن مسئله باشد، بنابر احتیاط، قضا لازم است.
- وحید: اگر مى‏دانسته آن کار، روزه راباطل مى‏کند، قضا و کفاره لازم است. م - 1666

- بهجت: از خواب دوم تا اذان صبح که به احتیاط واجب قضا و کفاره دارد.

- بهجت: لیکن عدم وجوب کفاره، محل تأمل است(وسیلةالنجاة، ص 314، مسئله 1130).




- فاضل: و اگر شک به صبح شدن دارد... به احتیاط واجب، قضا دارد.






- سیستانى: با یقین یا اطمینان به مغرب شدن، بعد معلوم شود که مغرب نبوده، ولى در هواى ابرى وجوب قضا بنابر احتیاط است.


بهجت: اگر سفر. ضرورى باشد، قضا ندارد. تنها کفاره مد، لازم است و اگر غیر ضرورى باشد قضا دارد.(وسیلةالنجاة، ج 1،. ص 324، مسئله 1172)


- خامنه‏اى: فقط قضا دارد و کفاره تأخیر، واجب نیست(اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 736).
- مکارم: به احتیاط واجب، روزه‏ها را قضا کند و براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.

- سیستانى: بنابر احتیاط مستحب، کفاره دارد.


- بهجت: اگر پیش از ظهر و پیش از انجام مفطر باشد، احتیاط واجب آن است که آن روز را روزه بگیرد و قضاى آن را نیز به جا آورد.(وسیلةالنجاة، ج 1، ص 316، مسئله 1139).


- اراکى: روزه صحیح است.
خامنه‏اى: اگر زن باردار بعد از گرفتن روزه، متوجه شود که روزه براى وى یا جنینش ضرر داشت(-ه است) روزه‏اش صحیح نیست وقضاى آن بر او واجب است.(اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 746).

- سیستانى: بنابر احتیاط مستحب، کفاره جمع دارد.
-- خامنه‏اى: اگر به دلیل خشک شدن یا کم شدن شیر بر اثر روزه‏دارى، خوف ضرر بر طفل خود داشته باشد، افطار کند و براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و روزه را قضا کند.(اجوبةالاستفتائات، ج 1، ص 246).

- وحید و سیستانى: اگر راه دیگرى براى شیر دادن بچه باشد (سیستانى: واجب نبودن روزه بر او محل اشکال است) واجب است آن زن، روزه بگیرد.
- مکارم: در صورتى که دیگرى بچه را شیر دهد یا فردى بدون منت مزد دایه را بدهد، روزه بر او واجب است.






- گلپایگانى: در صورتى که روزه براى دختر 9 ساله، حرجى است و مشقت دارد افطار کند و درصورت تمکن به احتیاط لازم قضا کند.
- بهجت: بر پسر یا دختر تازه بالغ که قدرت بر روزه گرفتن ندارد، روزه واجب نیست و کفاره هم ندارد ولى قضا دارد(رساله، مسئله 1363).
- فاضل: اگر روزه گرفتن براى دختر تازه بالغ موجب ضعف غیر قابل تحمل و مشقت و حرج باشد، روزه نگیرد و بعدا در صورت قدرت، قضا کند.

- مکارم: باید براى هر روز یک مد طعام بدهد و قضا ندارد(استفتائات جدید، ج 2، س 439).
- مسئله اختصاص مکارم: دخترى که در سال اول تکلیف خود، روزه نگرفته، باید قضا کند و کفاره ندارد، خواه جاهل قاصر باشد یا مقصر، ولى اگر از روى عمد و علم، روزه نگرفته، کفاره هم دارد(همان، ج 1، س 297).





- بهجت: با اختیار نباید سفر کند.
- صافى: بنابر احتیاط مستحب...
- خویى، تبریزى و فاضل: ظاهر این است که سفر جایز است و قصد اقامه واجب نیست (خویى، تبریزى: اگر روزه نگرفت قضاى آن را به جا آورد).


- مکارم: مثل متن صورت الف است.


- تبریزى و سیستانى: ملاک در آغاز سفر - پیش از ظهر یا بعد از ظهر - خروج از محل است نه حد ترخص، بلى کسى که قصد سفر دارد نمى‏تواند افطار کند، مگر زمانى که به حد ترخص برسد(منهاج الصالحین، ج 1، مسله 1039).






- خامنه‏اى: اگر این تردّد براى صدق اقامت عرفى، مضر نباشد، مانند این که به اندازه یک سوم روز یا یک سوم شب در مجموع ده روز باشد (چه یک بار یا چند بار) اشکالى ندارد.(اجوبةالاستفتائات، ج‏1، شماره 670 و 661).
سیستانى: اگر از اول قصد داشته باشد که تمام یک روز یا تمام یک شب، به جایى که کمتر از چهار فرسخ شرعى است برود نمازش شکسته و روزه‏اش صحیح نیست و اگر قصدش این باشد که در نصف روز خارج شود و برگردد، هر چند برگشتنش به شب بیفتد، باید نماز را تمام بخواند و روزه‏اش صحیح است، مگر در صورتى که این طور خارج شدن او به مقدارى تکرار شود که عرفا بگویند در دو جا یا بیشتر اقامت دارد، که اقامت محقق نمى‏شود.
- فاضل: اگر از مقدار ترخص شهر دورتر نباشد، نماز او تمام و روزه‏اش صحیح است و اگر از مقدار ترخص دورتر و کمتر از مسافت شرعى باشد، چنانچه بخواهد پنج ساعت یا شش ساعت ولو در تمامى ده روز (هر روز) برود و برگردد نماز او تمام و روزه‏اش صحیح است.
- بهجت: اگر از مقدار ترخص بیشتر، ولى کمتراز چهار فرسخ شرعى باشد، چنانچه قسمت عمده روز را در محل اقامت باشد، کافى است و نمازش تمام و روزه‏اش صحیح است که عرفا صدق اقامت ده روز در آنجا مى‏کند.
- مکارم: اگر به اندازه‏اى دور نیست که جزء مسافرت محسوب شود، نماز او تمام و روزه وى صحیح است، ولى اگر طورى است که جزء مسافرت محسوب شود در تمام ده روز، نماز وى شکسته است و روزه صحیح است.

- خامنه‏اى: بخواهد به کمتر از مسافت شرعى به مقدار دو ساعت یا بیشتر، در یک روز یا چند روز، تردد کند، نماز وى تمام و روزه وى صحیح است(اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 662).

اراکى: کسى که قصد اقامت ده روز کرده، اگر هر روز مادون مسافت شرعى براى تبلیغ و نماز جماعت برود و برگردد و شب را بیتوته نکند، مضر به قصد اقامه او نیست(رساله، قسمت استفتائات، ص 525).
- سیستانى، خویى و تبریزى: ولى اگر برگشتن به محل اقامتش فقط از این جهت باشد که در مسیر سفرش واقع شده است و سفر او مسافت شرعیه باشد، لازم است (خویى و وحید: موقع برگشتن) (تبریزى: رفتن و برگشتن) در حال رفت و برگشت و در مقصد و محل اقامت نماز را شکسته بخواند و قصد روزه را نیز نمى‏تواند بکند.










2) مکارم: باید احتیاطاً کمى پیش از اذان صبح و کمى بعد از مغرب از انجام این کارها خوددارى کند. 3) بهجت: و احتیاط به تجدید نیت هر شب ترک نشود. 4) بهجت: در غیر روزه معین واجب مثل روزه ماه مبارک رمضان که بدون نیت خوابیده، اگر پیش از ظهر بیدار شود، و در حال اختیار، نیت کند روزه او صحیح است.... 5) وحید: چنانچه روزه واجبى است که وقت آن معین است؛ مثل رمضان و نذر معین، صحت روزه‏اش محل اشکال است و اگر روزه واجبى باشد که وقت معین ندارد صحیح ست. 6) وحید: هر چند غیر معین باشد ولى در قضاى روزه ماه رمضان عدم جواز بعد از ظهر ،بنابر احتیاط است. 7) خویى، تبریزى و (وحید 1569):... انجام داده باشد یا بعد از ظهر ملتفت شود که اگر ماه رمضان است روزه باطل است، ولى باید تا مغرب کارى که روزه را باطل مى‏کند انجام ندهد و بعد از رمضان هم آن را قضا کند و همچنین است حکم، بنابر احتیاط واجب، اگر پیش از ظهر ملتفت شود و کارى که روزه را باطل مى‏کند، انجام نداده باشد. 8) بهجت: باید فوراً نیت کند و گرنه روزه او باطل مى‏شود. 9) سیستانى: اگر بعد از ظهر ملتفت شود که ماه رمضان است، بنابر احتیاط.... 10) اراکى: و همچنین اگر بعد از اذان بالغ شود، چنانچه کارى که روزه را باطل مى‏کند انجام نداده باشد، روزه آن روز بر او واجب است. 11) سیستانى: مگر آن که قصد روزه مستحبى کرده باشد که اتمام روزه بنابر احتیاط لازم است. 12) گلپایگانى، صافى، خویى، تبریزى و وحید: روزه آن روز بر او واجب نیست. 13) بهجت: واجب بودن روزه و صحیح بودنش، خالى از وجه نیست. 14) سیستانى: به احتیاط واجب نیت روزه کند... . 15) سیستانى: یا روزه کفاره دارد... . 16) اراکى: اگر چه احتیاط مستحب آن است که اول، روزه واجبى را که براى آن اجیر شده است به جا آورد... . 17) فاضل و وحید(1571): دارد نمى‏تواند روزه مستحبى بگیرد و اگر روزه واجب دیگرى دارد، بنا بر احتیاط واجب نمى‏تواند روزه مستحبى بگیرد. 18) مکارم: عبارت «روزه مستحبى او به هم مى‏خورد» در رساله معظم له ذکر نشده است. 19) وحید: غیر معین برگرداند، ولى به روزه واجب معین، محل اشکال است و اگر بعد از ظهر ملتفت شود نمى‏تواند نیت خود را به روزه واجب برگرداند، هر چند غیر معین باشد و این حکم در قضاى روزه ماه رمضان بعد از زوال تا عصر، بنابر احتیاط است. 21) مکارم: باید نیت ماه شعبان کند یا اگر روزه قضا به ذمه دارد، نیت قضا کند و چنانچه... و اگر در بین روز بفهمد باید نیت خود را به روزه ماه رمضان برگرداند. 22) گلپایگانى و سیستانى: و مى‏تواند نیت کند (سیستانى: ولى اگر نیت کند) که اگر ماه رمضان است، روزه رمضان و اگر رمضان نیست، روزه قضا یا مانند آن باشد، (سیستانى: صحت روزه‏اش بعید نیست) و بهتر آن است که نیت روزه قضا و مانند....(سیستانى افزود) و اگر قصد مطلق روزه کند و بعد معلوم شود رمضان بوده نیز کافى است. 23) فاضل: ولو اینکه بعد از ظهر ملتفت شود و اگر به نیت رمضان روزه بگیرد، باطل است هر چند که در واقع رمضان باشد. 24) خویى، گلپایگانى: تبریزى، صافى، سیستانى: مردد شود که روزه خود را باطل کند یا نه، یا قصد کند که روزه را باطل کند( سیستانى: اگر دو مرتبه نیت روزه نکند) روزه‏اش باطل مى‏شود اگر چه از قصدى که کرده توبه نماید و کارى را هم که روزه را باطل مى‏کند انجام ندهد. 26) خامنه‏اى: اما اگر دچار تردید شود، یا تصمیم بگیرد کارى که روزه را باطل مى‏کند انجام دهد، ولى انجام نداده، در این دو صورت صحت روزه وى محل اشکال است و احتیاط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا کند و هر روزه واجب معین دیگر (مثل نذر) نیز همین حکم را دارد.(اجوبةالاستفتائات، شماره 758). 27) وحید: یا اطمینان.... 28) سیستانى: باید خلال کند. 29) مکارم: روزه را تمام کند و بعد قضا نماید. 30) امام: بنابر احتیاط واجب، باید قضاى آن را بگیرد. 31) سیستانى: بنابر احتیاط مستحب آن را فرو نبرد. 32) گلپایگانى، صافى و وحید: روزه‏اش باطل مى‏شود هر چند به حلق نرسد و باید آن را قضا کند و اگر به حلق برسد، کفاره هم واجب است. 33) گلپایگانى، صافى: بلکه اگر رطوبت خارج به آن گفته شود، ولى بداند که در دهان باقى است، بنابر احتیاط لازم نباید آن را فرو ببرد. 34) خامنه‏اى: اگر طعام باقى مانده در دهان، در روز فرو رود، در صورتى که نداند که به حلق مى‏رسد و فرو بردن آن نیز عمدى و با توجه نباشد، روزه او صحیح است.(اجوبة الاستفتائات، ج 1، شماره 772) . 35) بهجت: مگر آن که به مقدار زیادى به صورت غیر عادى در دهان جمع شود که احتیاط واجب فرو نبردن آن است.(وسیلة النجاة، ج 1، ص 308، مسئله 1108) . 36) تبریزى: مسواک رطوبت‏دار را به دهان برنگرداند، مگر آن که پس از بازگرداندن، آب دهان رابیرون بریزد.(المسائل‏المنتخبه، ص 178، مسأله 491). 37) گلپایگانى، صافى: ولى اگر بداند رطوبت در دهان باقى است، بنابر احتیاط لازم نباید آن را فرو برد. 38) بهجت: در صورتى که در غیر حال روزه امرى عادى باشد(امام خمینى، استفتائات، ج 1، ص 307؛ اجوبةالاستفتائات، ج‏1، شماره 810). 39) مکارم: و شست و شوى دهان با آب و داروها. 40) اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 808. 41) خامنه‏اى: اگر این خون در آب مستهلک شود محکوم به طهارت است و بلعیدن آن اشکال ندارد و مانع صحت روزه نیست و همچنین است در صورت شک در همراه بودن آب دهان یا خون، ولى واجب است از رسیدن خون به حلق جلوگیرى کند.(اجوبةالاستفتائات، ج 1. شماره 759 و 763). 43) استفتائات جدید، ج 2، ص 424. 44) فاضل: باید خوددارى کند، همچنین تزریق خون، اشکال دارد و اگر ناچار از آن باشد، روزه را اتمام کند و قضا را به جا آورد.(جامع المسائل، ج 2، سوال 393). 45) خوئى، تبریزى و سیستانى: بهتر است خوددارى کند. 46) اجوبة الاستفتائات، ج 1، شماره 768 و 769. 47) خامنه‏اى: اگر ماده‏اى که از طریق دهان وارد ریه مى‏شود فقط هوا باشد به روزه ضرر ندارد. اگر ماده مذکور هواى فشرده همراه با دارویى هر چند به صورت گاز یا پودر باشد و وارد حلق بشود صحت روزه محل اشکال است و در صورتى که روزه گرفتن بدون استعمال آن ممکن نیست یا مشقت دارد استفاده از ان جایز است .لیکن احتیاط آن است که مبطل دیگرى انجام ندهد و در صورت تمکن (بدون استفاده از آن) روزه‏ها را قضا نماید(مجموعه استفتائات، ج‏1، س 212). 48) امام خمینى، استفتائات، احکام روزه، شماره 6؛ فاضل، استفتائات، ج 1، ص 149، س 550 و مکارم، استفتائات جدید، ج 1، ص 87، س 285. 49) اجوبة الاستفتائات، ج 1، شماره 774. 50) انفیه، داروى گیاهى است که پس از ساییدن آن، از راه بینى استشمام مى‏شود. 51) تحریر، مکروهات روزه دار. 52) امام، استفتائات، ج‏1، ص 307، س 9. 54) صافى، جامع‏المسائل، س 553. 55) مکارم، استفتائات جدید، ج 2، ص 148. 56) امام، گلپایگانى، خویى، فاضل، عروة الوثقى، فصل چهارم، صوم؛ بهجت، وسیلةالنجاة، ج 1، ص 308، مسئله 17؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 1، ص 272، مسئله 1003 و سیستانى، منهاج الصالحین، ج‏1، ص 325، مسئله 1003. 57) بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، ص 303، مسئله 1088. 58) اراکى، مکارم: روزه باطل مى‏شود. 59) خامنه‏اى: و بدون قصد لذت و ریبه با زنى گفتگو کند(با تلفن یا بى تلفن) و بى اختیار منى از او خارج گردد، در صورتى که عادت وى خارج شدن منى در چنین وضعیتى نباشد، روزه او باطل نمى‏گردد.(اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 797. 60) اراکى، گلپایگانى، صافى، فاضل، وحید، خویى، تبریزى، سیستانى: اگر اطمینان دارد منى از او خارج نمى‏شود،روزه‏اش صحیح است و اگر اطمینان ندارد، (فاضل: اگر عادت ندارد) و منى خارج شود، روزه‏اش باطل است (اراکى: و بنابر احتیاط واجب، قضا و کفاره دارد). 61) این حکم نزد آیات عظام: بهجت، درباره حضرت زهرا - سلام اللَّه علیها - به فتوا است و سیستانى درباره حضرت زهرا - سلام اللَّه علیها - ، سایر پیامبران و جانشینان آنان به احتیاط مستحب است. 63) این حکم نزد آیات عظام: خویى، تبریزى، اراکى و بهجت درباره جانشینان پیامبران به فتوا است. 64) بهجت، وسیلةالنجاة، ج 1، ص 306، مسئله 1098 و مکارم، تعلیقات بر عروه، ص 291. 65) همان. 66) بهجت، وسیلة النجاة، ج 1، ص 306، مسئله 1099. 67) همان، مسئله 1100. 68) بهجت: روزه او باطل است.(وسیلةالنجاة، ج 1، ص 306). 69) فاضل: اگر چه ظن یا احتمال به کذب خبر را بدهد. 70) در این قسمت آیةاللَّه مکارم فتوا دارد: 71) امام خمینى، استفتائات، ج 1، ص 309، س 18. 72) فاضل، جامع المسائل ج 2، س 389؛ گلپایگانى، مجمع المسائل، ج 1، ص 266، س 17 و اراکى، استفتائات. 73) امام خمینى، استفتائات، ج 1، ص 316، س 39. 74) فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 563 و 564. 75) تحریر، القول فیما یترتب على الافطار، مسئله 1؛ اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 825. 76) وحید: بنابر احتیاط واجب، کفاره بدهد. 77) اجوبة الاستفتائات، ج 1، شماره 770. 78) سیستانى و وحید:... و بنا بر احتیاط، کفاره روزه همسرش را... 79) وحید و مکارم: ولى اگر اجبار به مفطرات دیگر کند، کفاره بر هیچ کدام واجب نیست (مکارم: تنها انجام قضا بر کسى که روزه را باطل کرده واجب است). 80) تحریر، القول فیما یترتب على الافطار، مسئله 6؛ اجوبة الاستفتائات، ج 1، شماره 780. 81) مکارم: بنا بر احتیاط واجب، مرد دو کفاره بدهد و بر زن چیزى جز قضا لازم نیست. 82) اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 805. 83) اراکى: بنابر احتیاط واجب، قضا و کفاره دارد. 84) وحید: در این مسئله فتوا مى‏دهد. 85) گلپایگانى، اراکى و وحید: در این مسئله فتوا داده‏اند . 86) بهجت: یا روزه واجب معین، در صورتى که در نخوابیدن براى او عسر و حرج نباشد.... 87) مکارم: بنا بر احتیاط واجب، قضا و کفاره دارد. 88) اراکى: براى غسل وقت نداشته باشد، چه براى تیمم وقت داشته باشد یا نه. 89) مکارم: احتیاطاً قضا و کفاره دارد. 90) زنجانى، مکارم، خویى، تبریزى، سیستانى و وحید: و اعتماد به گفته او نیست(تبریزى، خویى، سیستانى و وحید: شک کند که مغرب شده یا نه...) 91) خویى، تبریزى، گلپایگانى و صافى: کفاره نیز واجب است. 92) تبریزى، خویى، صافى و فاضل: از خواب دوم تا اذان صبح . 93) اراکى، تبریزى، صافى و گلپایگانى: یا قصد کند کارى را که روزه را باطل مى‏کند انجام دهد. 94) بهجت: شخص قادر به تحقیق، اعتماد کند به گفته کسى یا دو نفر عادلى که مى‏گویند صبح نشده و براى انسان یقین حاصل نشود هر چند اطمینان حاصل شود و مفطرى انجام دهد. 95) سیستانى: بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتیاط، در آن روز، به قصد قربت مطلقه از مفطرات روزه، اجتناب کند و روزه را نیز قضا کند. 96) تبریزى، خویى و وحید: یا شک... 97) صافى و گلپایگانى: و اگر شک یا ظن دارد که صبح نشده و مفطرى انجام دهد، به احتیاط واجب قضا دارد. 98) خوئى، تبریزى، گلپایگانى، صافى، فاضل، سیستانى و وحید: نابینا و مانند آن، به گفته کس دیگر(سیستانى: که گفته او برایش شرعاً حجت است)، افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. 99) بهجت: به گفته دو نفر عادل یا شخص موثقى که مى‏گویند مغرب شده، اطمینان پیدا کند و مفطرى انجام دهد و بعد معلوم شود مغرب نبود. 100) بهجت: غیر وضوى واجب و غیرمداوا، مضمضه یا استنشاق کند و بدون اختیار وارد حلق شود، بنابر احتیاط واجب، قضا دارد. 101) گلپایگانى و صافى: به احتیاط لازم قضا دارد. 102) خویى، تبریزى و سیستانى: اگر مضمضه براى وضوى نماز غیر واجب باشد به احتیاط واجب قضا دارد. 103) بهجت: انجام مفطر به خاطر تاریکى اگر بدون اطمینان به مغرب شدن باشد،علاوه بر قضا، به احتیاط واجب ، کفاره نیز دارد، ولى اگر اطمینان داشت، قضا هم ندارد. 104) گلپایگانى و صافى: ولى اگر شک، به مغرب شدن دارد و مفطرى انجام دهد بعد معلوم شود که مغرب نبوده، کفاره نیز واجب است. 105) اراکى، وحید: بنابر احتیاط واجب، یک مد طعام براى هر روز به فقیر بدهد. 106) اراکى، خویى، تبریزى، سیستانى، فاضل و وحید: بنابر احتیاط واجب، یک مد طعام براى هر روز به فقیر بدهد. 107) خویى، اراکى، تبریزى، سیستانى، فاضل، وحید و صافى: به احتیاط واجب براى هر روز، یک مد طعام نیز به فقیر بدهد. 108) اراکى، بهجت، صافى، خویى و وحید: بنابر احتیاط کفاره بر او واجب است. 110) اراکى: باید قضا کند. 111) سیستانى و وحید: اگر ضرر قابل توجهى داشت، بنا بر احتیاط واجب، قضا کند. 112) تبریزى، مکارم، گلپایگانى، بهجت و صافى: بنابر احتیاط واجب، قضا کند(همان، ص 317،مسئله 1140). 113) گلپایگانى، صافى و اراکى: کفاره جمع دارد. 114) اراکى: کفاره جمع دارد. 115) اراکى، گلپایگانى، صافى: کفاره جمع دارد. 116) سیستانى و وحید: پیش از گذشتن زمانى که بتواند روزه‏هاى نگرفته را قضا کند. 117) بهجت، وسیلةالنجاة، ص 324، مسئله 1171. 118) همان، مسئله 1172. 119) گلپایگانى و صافى: اگر گمان پیدا کند که صبح نشده و چیزى بخورد، بعد معلوم شود صبح شده به احتیاط واجب، قضا دارد. 120) تحریر، قضاء صوم شهر رمضان، مسئله 1. 121) خویى‏سیستانى و وحید: ولى اگر وقت تنگ باشد (وحید: بنابر احتیاط واجب) بهتر آن است باطل نکند. 122) تحریر، القول فیما یترتب على الافطار، مسئله 4. 123) گلپایگانى، صافى: بنابر احتیاط مستحب، اول آن را قضا کند. 124) تحریر، فى قضاء صوم شهر رمضان، مسئله 6. 125) فاضل، جامع‏المسائل، ص 157، ج 1، س 1 - 591. 126) فاضل، مکارم و بهجت: تأخیر آن تا رمضان دیگر جایز نیست(وسیلةالنجاة، ج 1. ص 323، مسئله 1168؛ حواشى بر عروه، مسئله 18، و تعلیقات بر عروه، مسئله 18). 127) تحریر، القول فى قضاء صوم شهر رمضان، مسئله 4. 128) مکارم: افطار روزه استیجارى در بعد از ظهر مانعى ندارد(استفتائات، ج 1، س 299). 129) گلپایگانى، صافى و وحید: احتیاط مستحب... 130) تحریر، القول فیما یترتب على الافطار، مسئله 4. 131) تحریر، القول فى قضاء شهر رمضان. 132) بهجت: چنانچه تا رمضان سال بعد بتواند روزه بگیرد اقوى وجوب قضا است، در غیر این صورت، باید براى هر روز، یک مد طعام بدهد. 133) گلپایگانى وصافى: در صورت اول نیز بنابر احتیاط لازم، یک مد طعام به فقیر بدهد. 134) اراکى: باید قضا کند. 135) خویى، فاضل، سیستانى و صافى: بنابر احتیاط مستحب، قضا کند. 136) صافى و گلپایگانى: در صورت اول نیز بنا بر احتیاط لازم یک مد طعام به فقیر بدهد. 137) وحید، سیستانى: قضا لازم نیست. 138) خویى، وحید، تبریزى، سیستانى، گلپایگانى، صافى و مکارم: بنابر احتیاط مستحب، بیش از مقدار ناچارى آب نیاشامد. 139) گلپایگانى: به احتیاط لازم یک مد طعام بدهد. 140) سیستانى، بهجت، فاضل و اراکى: براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد. 141) فاضل: دادن طعام لازم نیست. 142) بهجت، گلپایگانى،صافى، سیستانى، فاضل و اراکى: باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد. 143) بهجت، اراکى، فاضل، خویى و تبریزى: بچه را به او بدهد و روزه بگیرد(تبریزى: و نیز بنابر احتیاط واجب، اگر بتواند بچه را با شیر خشک تأمین کند). 144) تحریر الوسیله، القول فى شرایط صحة الصوم و وجوبه مسئله 1، عروةالوثقى، شرایط صحت روزه، شماره 4، و خویى، منهاج الصالحین، ج 1، مسئله 1029. 145) صافى، جامع الاحکام، سئوال 478. 146) اگر افطار به سبب خوف ضرر باشد و خوف نیز منشأ عقلایى داشته باشد، قضا واجب است، ولى کفاره لازم نیست(اجوبةالاستفتائات، ج 1، شماره 735). 147) صافى، جامع الاحکام، سئوال 478. 148) تحریر، القول فى شرائط الصوم. 149) همان. 150) امام خمینى، استفتائات، ج 1، ص 318، س 44. 151) همان، ص 317، س 41. 153) جامع‏المسائل، ج 1، س 565، خویى، منهاج الصالحین، ج 1، 1029. 154) جامع الاحکام، س 506. 155) اجوبةالاستفتائات، ج‏1، شماره 751 و 755. 156) همان، شماره 756 و 757. 157) صافى: در صورتى که روزه موجب حرج یا بیمارى گردد، گرفتن آن جایز نیست و قضا دارد(جامع‏الاحکام، س‏504). 158) خامنه‏اى: مجرد ضعف و عدم قدرت افراد تازه بالغ بر روزه گرفتن، موجب سقوط قضاى روزه نمى‏شود، بلکه قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است و اگر روزه گرفتن براى ایشان ضرر داشته باشد، یا تحمل آن براى آنان همراه با مشقت زیاد باشد، افطار براى آن‏ها جایز است(اجوبةالاستفتائات، ج 1، مسئله 739 و 740). 159) امام خمینى، استفتائات، ج 1، ص 233، شماره 88. 160) مانند راننده، کشتیبان، خلبان، چوپان‏تاجر یا کاسب دوره گرد، کارکنانى که کارشان درحال تردد در مسافت شرعى انجام مى‏گیرد و... 161) وحید: هر چند مکروه است، مگر براى حج یا عمره یا ضرورت. 163) سیستانى، وحید، اراکى و زنجانى: نباید سفر کند. 164) گلپایگانى: بنابر احتیاط واجب. 165) صافى، گلپایگانى، خویى، تبریزى: دیدگاهشان در فرض ب مثل نظرشان در صورت الف است. 166) وحید:و روز دیگرى روزه بگیرد. 167) گلپایگانى: در معیار بودن آن، محل تأمل است. 168) بهجت: روزه وى صحیح است(وسیلة النجاة، ص 319، مسئله 5). 169) بهجت: روزه او باطل است(همان، ص 318، مسئله 4). 170) مکارم: اقرب در روزه گرفتن آن روز و قضاى آن است(عروةالوثقى، شرایط وجوب صوم، مسئله 1). 171) امام، خویى، فاضل: عروةالوثقى، شرایط وجوب صوم، مسئله 1. 172) گلپایگانى و صافى: اگر از اول قصد بیرون رفتن از آن محل و توابع آن را داشته باشد، هر چند به حد ترخص نرسد، باید شکسته بخواند. 173) خویى، تبریزى و سیستانى: که به قدر ترخص یا بیشتر دور باشد و مدت رفت و برگشتش حدود دو ساعت است که از نظر عرف با اقامت ده روز منافات ندارد(خویى و تبریزى: هر چند بخواهد هر روز برود) نماز او تمام و روزه‏اش صحیح است و اگر مدت از این بیشتر باشد احتیاطاً بین شکسته و تمام جمع کند و اگر تمام یا بیشتر روز باشد شکسته است. 174) وحید، سیستانى و خویى: (سیستانى: ادائى) یا بعد از ماندن ده روز - اگر چه یک نماز تمام نخوانده باشد - بخواهد.... 176) تحریر، کتاب الصلاة فى شرایط التقصیر، شرط 7، مسئله 24. 177) توضیح المسائل، احکام روزه، ص 135. 178) همان، ص 530. 179) رساله توضیح‏المسائل، م 1318. 180) اجوبةالاستفتائات، ج‏1، شماره 657 و 658. 181) توضیح المسائل مراجع، مسئله 1316. 182) جامع الاحکام، ج‏1، س 414. 183) جامع‏الاحکام، ج 1، س 410. 184) رساله، مسئله 1336. 185) صراط النجاة، ج 6، ص 86، س 323 و 324. 186) وسیلةالنجاة، ج‏1، ص 271، مسئله 966. 20) سیستانى: بنابر احتیاط باطل است. 25) اراکى و مکارم: یا نیت کند که چیزى را که روزه را باطل مى‏کند به جاى آورد (مکارم: یا مردد شود که روزه بگیرد یا نه)، روزه‏اش باطل است. (مکارم افزودند: مگر این که در آن حال توجه نداشته باشد که فلان عمل، روزه را باطل مى‏کند). 42) امام خمینى، استفتائات، ج 1، ص 306، س 8. 53) اراکى: محل اشکال است. 62) این حکم نزد آیات عظام: گلپایگانى، صافى، خویى، تبریزى، اراکى و بهجت درباره سایر پیامبران به فتوا است. 109) ادامه متن در رساله آیات عظام: گلپایگانى، صافى، سیستانى، زنجانى، تبریزى و وحید: نیامده است. 152) استفتائات، جدید، ج 2، س 440. 162) خویى، تبریزى، بهجت(بهجت، وسیلةالنجاة، ج‏1، مسئله 1153): هم چنین است مطلق سفر قبل از بیست و چهارم رمضان مگر براى حج یا عمره یا ضرورتى باشد. 175) بهجت: تا وقتى که سفر شرعى جدیدى را آغاز نکرده است.
دسته ها : رمضان المبارک
پنج شنبه جهاردهم 6 1387

صادق گلزاده‏

فضائل شهر اللَّه‏

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«لَوْ عَلمْتُمْ مَا لَکُمْ فِى رَمَضانَ لَزِدْتُمِ للَّه شُکْراً»(1)
رسولخدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: اگر مى‏دانستید ماه رمضان چه فوائدى براى شما دارد هر چه بیشتر به شکر خداوند مى‏پرداختید.

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«رَمَضانُ شَهْرُ اللَّه وَ هُوَ رَبیعُ الْفُقَراءِ»(2)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: رمضان ماه خدا و بهار فقراء است.

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«أَوّلُ شَهْرِ رَمْضانَ رَحْمةٌ وَ وَسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ عِتْقٌ مِنَ النَّارِ»(3)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: اول رمضان رحمت و وسط و میانش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است.

قال الباقر - علیه‏السلام - :
«شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ اللَّهِ وَ الصَّائِمُونَ فِیهِ أضْیافُ اللَّهِ وَ أَهْلُ کِرامَتِهِ»(4)
امام باقر - علیه‏السلام - فرمود: ماه رمضان ماه خدا و روزه‏داران مهمانان الهى و مورد تکریم بارى تعالى هستند.

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«إذا جَاء رَمَضانَ فُتِحَتْ أبْوابُ الجَنَّةِ وَ غُلِّقَتْ أبْوابُ النَّارِ»(5)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: با حلول ماه رمضان درهاى بهشت باز و درهاى جهنم بسته مى‏شوند.

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«مَنْ لَمْ یُغْفَرْ فِى شَهْرِ رَمَضانَ فَفِى أَىِّ شَهْرٍ یُغْفَرُ لَه»(6)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: اگر کسى در ماه رمضان آمرزیده نشود پس در چه ماهى آمرزیده خواهد شد؟!

رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود :
«اِنَّ الْجَنَّةَ لَتُنْجَدُ وَ تُزَیَّنُ مِنَ الْحَوْلِ اِلى‏ الْحَوْلِ، لِدُخُولِ شَهْر رَمَضانَ»(7)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: بهشت در طول سال فقط براى حلول ماه رمضان آذین‏بندى مى‏شود.

قال الباقر - علیه‏السلام - :
«لِکُلِ شَى‏ءٍ رَبیعٌ وَ رَبیعُ الْقُرانِ شَهْرُ رَمَضانَ»(8)
امام باقر - علیه‏السلام - فرمود: براى هر چیز بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان مى‏باشد.

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرٌ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکُمْ صِیامَهُ فَمَن صَامَه إِیماناً وَ احْتِسابَاً خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوم وَ لَدَتْهُ أمُّه»(9)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: ماه رمضان ماه وجوب روزه است و کسى که با ایمان و اخلاص به وظائف روزه‏دارى عمل کند از گناهانش همانند روز ولادت - که هیچ گناهى بر او نیست - پاک خواهد شد.

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«شَهْرُ رَمَضانَ یُکَفِّرُ مَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِلَى‏ شَهْرِ رَمَضانَ الْمُقبلْ»(10)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: ماه رمضان زمینه آمرزش گناهان ما بین خود و رمضان آینده را فراهم مى‏کند.

قال على - علیه‏السلام - :
«شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ اللَّهِ وَ شَعْبانُ شَهْرُ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَجَبُ شَهْرى‏»(11)
على - علیه‏السلام - فرمود: ماه رمضان ماه خدا و ماه شعبان ماه رسولخدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - و رجب ماه من است.

قال رسول اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - :
«لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فى رَمَضانَ، لَوَدَّ اَنْ یَکُونَ رَمَضانُ سنةً»(12)
رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: اگر بنده ویژگى‏ها و امتیازات ماه رمضان را مى‏دانست دوست مى‏داشت رمضان یک سال باشد.

رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود :
«اِنَّ أبْوابَ السَّماءِ تُفْتَحُ فى اَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ لا تُغْلَقُ اِلى آخَرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ.(13)
رسول‏خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - فرمود: درهاى آسمان در اولین شب رمضان باز و این درهاى رحمت تا شب آخر رمضان بسته نخواهد شد.

برکات و فوائد روزه

آیات بسیارى در قرآن، بر لزوم روزه و فوائد آن نازل گردیده، چنانکه روایات فراوانى در خصوص آن از خاندان عصمت و طهارت - علیهم افضل صلوات المصلین -، وارد شده که از بررسى همه آنها، ارزش و اهمیت روزه و فوائد و لزوم آن استفاده مى‏شود - و اگر فائده‏اى برآن مترتب نبود جز فرمانبردارى از مولاى حقیقى، و خداى بزرگ، براى ما کفایت مى‏نمود:


«استعینوا بالصّبر و الصّلوة»(14)
با صبر (روزه) و نماز از خدا کمک بگیرید.

«الصَّومُ یُسَوِّدُ وُجْهَهُ»(15)
روزه شیطان را رسوا مى‏کند.

«وَ لِکُلِّ شَىْ‏ءٍ زَکوةٌ، وَ زَکوةُ الْأَبْدانِ الصِّیامُ»(16)
براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدن‏ها روزه‏دارى است.

«ما مِنْ صائِمٍ یَحْضُرُ قَوْماً یَطْعَمُونَ اِلاَّ سَبَّحَتْ اَعْضاؤُهُ، وَ کانَتْ صَلاةُ الْمَلائکَةِ عَلَیْهِ، وَکانَتْ صَلاتُهُمْ لَهُ اسْتِغْفاراً»(17)
روزه‏دارى نیست که نزد گروهى حاضر شود که مشغول صرف غذا هستند مگر اینکه اعضاى او تسبیح مى‏کنند و ملائکه بر او درود مى‏فرستند و درود ملائکه بر او استغفار براى او است.

«الصَّائِمُ فى عِبادَةِ اللَّهِ، وَ إِنْ کانَ نائِماً عَلى‏ فِراشِهِ، مالَمْ یَغْتَبْ مُسْلِماً»(18)
روزه‏دار در عبادت خداست - گر چه خواب باشد، - تا زمانى که غیبت مسلمانى را نکند.

«اَخْبرَنى جِبْرَئیلُ عَنْ رَبّى اَنَّهُ قالَ: ما اَمَرْتُ اَحَداً مِنْ مَلائِکَتى اَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِاَحدٍ مِنْ خَلْقى اِلاَّ اسْتَجَبْتُ لَهُمْ فیه»(20)
جبرئیل مرا از پروردگارم خبر داد: من احدى از فرشتگانم را فرمان ندادم که براى فردى از مخلوقم طلب آمرزش کنند، مگر آنکه آن را اجابت خواهم کرد.

«قالَ اَبُوعَبْدِاللَّهِ الصَّادِقُ - علیه‏السلام - مَنْ صامَ یَوْماً فِى الْحَرِّ، فَاَصابَ ظَمَأً وَ کَّلَ اللَّهُ بِهِ اَلْفَ مَلَکٍ یَمْسَحُونَ وَجْهَهُ، وَ یُبَشِّرُونَهُ، حتّى‏ اِذا اَفْطَرَ، قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ما اَطْیَبَ ریحَکَ، یا مَلائِکَتى اِشْهَدُوا اَنّى قَدْ غَفَرْتُ لَهُ»
امام صادق - علیه‏السلام - فرمود: کسى که در روز گرمى روزه‏دار باشد، و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مأمور مى‏نماید خود را به صورت او بمالند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند: خداوند فرموده است چقدر بوى تو خوش است. اى ملائکه من! شاهد باشید که من او را آمرزیدم.(21)

«انفاسکم فیه تسبیح»
نفس‏هاى شما در ماه مبارک رمضان به منزله تسبیح الهى است.

«دعائکم فیه مستجاب»
دعاهاى شما در ماه مبارک رمضان مستجاب است.

«فى خَبَرِ اَبى ذَرٍّ اَنَّهُ سَئَلَ النَّبِىُّ - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - مَا الصَّوْمُ؟ قالَ: فَرْضٌ مَجْزِىٌّ وَ عِنْدَ اللَّهِ اَضْعافٌ کَثیرَةٌ»(22)
در روایت ابوذر آمده است که از رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - سئوال شد: روزه چیست؟ فرمود: واجبى است پاداش داده شده، و در نزد خداست چندین برابر.

«عَلَیْکَ بِالصَّوْمِ، فَاِنَّهُ زَکاةُ الْبَدَنِ، وَ جُنَّةٌ لِاَهْلِهِ»(23)
بر تو باد به روزه؛ که آن (روزه) زکات بدن و سپرى براى اهل آن (روزه‏داران) است.

«کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَیْرُ الصِّیامِ، هُوَلى، وَ اَنَا اُجْزى‏ بِهِ»(24)
هر عمل فرزند آدم، براى اوست جز روزه که آن براى من است و من پاداش آن هستم (یا آنکه من پاداش آن را خواهم داد).

«إِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعَى الرَّیَّانُ لا یَدْخُلُ مِنْهُ اِلاَّ الصَّائِمُون»(25)
براى بهشت درى است که به ریّان خوانده مى‏شود که جز روزه‏داران از آن داخل نمى‏شوند.

«وَ لَخَلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ، اَطْیَبُ عِنْدَاللَّهِ عَزَّ وَ جَلِّ مِنْ ریحِ الْمِسْکِ، وَالصَّائِمُ یَفْرَحُ بِفَرْحَتَیْن: حینَ یَفْطُرُ فَیَطْعَمُ وَ یَشْرَبُ، وَ حینَ یَلْقانى فَاُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ»(26)
بوى دهان روزه‏دار از بوى مشک نزد خداوند خوش‏تر است و شخص روزه‏دار دو شادمانى دارد: یکى در وقت افطار که غذا خورده و آب مى‏آشامد و دوم در وقتى که به ملاقات من آمده و من او را به بهشت وارد مى‏کنم.


«قالَ الصَّادِقُ - علیه‏السلام - : اَفْضَلُ الْجِهادِ الصَّوْمُ فِى الْحَرِّ»(28)

«بُنِىَ الْاِسْلامُ عَلى‏ خَمْسِ دَعائِمَ: عَلَى الصَّلوةِ وَ الزَّکوة وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ وِلایَةِ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَاْلائِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ صَلواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ»(29)

«ثَلاثَةٌ مِنْ رَوْحِ اللَّه: التَّهَجُّدُ مِنْ اللَّیْلِ بِالصَّلاةِ، وَلِقاءُ الْاِخْوانِ، وَ الصَّوْمُ»(30)

«الصَّوْمُ فِى الشِّتاءِ الْغَنیمَةُ الْبارِدَةُ»(31)

«یا اُسامَةُ عَلَیْکَ بِالصَّوْمِ، فِاَنَّهُ قُرْبَةً اِلىَ اللَّهِ»(32)

«وَ الصِّیامُ فِى الْهَواجِرِ»(33)
و روزه گرفتن در شدت گرما.

«ما مِنْ مُؤْمِنٍ یَصُومُ شَهْرَ رَمَضانَ اِحْتِساباً اِلاَّ اَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ سَبْعَ خِصالٍ: اَوَّلُها یَذُوبُ الْحَرامُ مِنْ جَسَدِهِ، وَ الثَّانِیَةُ یَقْرُبُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الثَّالِثَةُ یَکُونُ قَدْ کَفَرَ خَطیئَةَ اَبیهِ آدَمَ، وَ الرَّابِعَةُ یُهَوِّنُ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَراتِ الْمَوْتِ وَ الْخامِسَةُ اَمانٌ مِنَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ یَوْمَ الْقِیمَةِ، وَ السَادِسَةُ یُعْطیهِ اللَّهُ بَراءَةً مِنَ النَّارِ، وَ السَّابِعَةُ یُطْعِمُهُ اللَّهُ مِنْ طَیِّباتِ الْجَنَّة»(34)
حرام از بدنش آب خواهد شد، کفاره اشتباه پدرش آدم خواهد بود، به حرمت خدا نزدیک مى‏شود، سکرات مرگ بر او آسان مى‏گردد. امان از گرسنگى و تشنگى قیامت خواهد بود، به او ورقه برائت از آتش داده خواهد شد، و او را از پاکیزه‏هاى بهشت اطعام دهند.

«یا جابِرُ هذا شَهْرُ رَمَضانَ مَنْ صامُ نَهارَهُ وَقامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ، وَ عَفَّ بَطْنَهُ وَفَرْجَهُ، وَکَفَّ لِسانَهُ، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ فَقالَ جابِرُ: یا رَسُولَ اللَّه! ما اَحْسَنُ هذَا الْحَدیثُ! فَقالَ رَسُولُ اللَّه - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - : یا جابِرُ و ما اَشَدُّ هذِهِ الشُرُوُط»!(35)
اى جابر! این ماه رمضان است، کسى که روزش را روزه بگیرد و شب را به عبادت بسر برد و شکم و عورت خود را از حرام نگهدارى کند و زبانش را حفظ نماید، از گناهانش بیرون مى‏رود همان‏گونه که از ماه رمضان خارج مى‏شود [و به ماه شوال وارد مى‏شود].
جابر گفت: چه سخن زیبایى است! حضرت فرمود: اى جابر! چه شروط سختى!

«دعیتم فیه الى ضیافة اللَّه...»
در ماه رمضان به میهمانى خدا دعوت شده‏اید.

«عَنْ حَمْزَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ قالَ: کَتَبْتُ اِلى‏ اَبى مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِىِّ - علیه‏السلام - لِمَ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الصِّیامَ؟ فَوَرَدَ فِى الْجَوابِ: لِیَجِدُ الْغَنِىُّ مَسَّ الْجُوعِ فَیَمُنَّ عَلَى الْفَقیر»(36)

لِعرْفانِ مَسِّ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ، لِیَکُونَ الْعَبْدُ ذَلیلاً، مُسْتَکیناً، مَأْجُوراً مُحْتَسِباً صابِراً، فَیَکُونَ ذلِکَ دَلیلاً عَلى‏ شَدائِدَ اْلاخِرَةِ، مَعَ ما فیهِ مِنَ اْلاِنْکِسارِ لَهُ عَنِ الشَّهَواتِ واعِظاً لَهُ فِى الْعاجِلِ دَلیلاً عَلَى اْلأجِلِ ...».(37)
1. روزه تقاى و خویشتن‏دارى مى‏آورد که بزرگترین سجیه و بالاترین خُلق در انسان است و باید گفت: صفتى است که در هر که پیدا شود، انسان کامل و محبوب خدا خواهد گردید، و آثارى که بر تقوا بار مى‏شود، در نتیجه عائد روزه‏دار مى‏گردد. این معنى از آیه مبارکه 183 سوره بقره استفاده مى‏شود. 2. یار و مددکار آدمى است همان گونه که در آیه شریفه آمده است: 3. صورت شیطان را سیاه مى‏کند آن طور که در روایت شریف رسیده است: 4. چنانکه از امام صادق - علیه‏السلام - نقل شده که: پیغمبر اکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - براى اصحاب خود بیان فرمود. بدن را پاک خواهد کرد، و به آن رشد و نمو خواهد داد: 5. فرشتگان بر او درود فرستند و درود آنان استغفار است، چنانکه از رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - روایت شده‏است. 6. چنانکه از رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - نقل شده است: 7. فرشتگان او را دعا کنند، چنانکه از آن حضرت روایت شده، «إِنَّ اللَّهَ وَ کَّلَ مَلائِکَةً بِالدُّعاءِ لِلصَّائِمینَ»(19) و در روایت دیگرى از آنحضرت نقل شده: 8. فرشتگان، خود را بصورت او مى‏مالند و به او مژده مى‏دهند. 9. نفس روزه‏دار تسبیح است: 10. دعاى روزه‏دار مستجاب خواهد شد: 11. پاداش عمل او چندین برابر داده خواهد شد، چنانکه از پیامبر اکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - این گونه روایت شده است: 12. سپر از عذاب و آتش و از خطرات دیگر است، چنانکه حضرت على - علیه‏السلام - در وقت وفاتش، به فرزند گرامى‏اش سفارش فرمود: 13. پاداش آن با خود پروردگار است، چنانکه از پیامبراکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - نقل شده که: خداى تبارک و تعالى فرمود: 14. یکى از درهاى بهشت، مخصوص روزه‏داران است، چنانکه از پیامبراکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - نقل شده که: 15. دو شادمانى براى روزه‏دار است همان‏طور که در روایت آمده است: 16. موجب صحت بدن است چنانکه از پیامبر اکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - روایت شده‏است. «صُومُوا تَصِحُّوا»(27) و از نظر اطباء هم ثابت گردیده: روزه در سلامتى بدن، اثر بخصوصى دارد، و نود درصد امراض را از این راه معالجه مى‏نمایند. 17. روزه گرفتن در فصل گرما، بالاترین جهاد است. 18. زیر بنا و اساس اسلام است، چنانکه از امام صادق - علیه‏السلام - روایت شده: اسلام بر پنج پایه و ستون نهاده شده: بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت امیرالمؤمنین و ائمه از فرزندان او - علیهم‏السلام - 19. رحمت خدا و توفیق و فرج اوست که بسبب آن، حیات انسانى حاصل گردد، چنانکه از امام صادق - علیه‏السلام - روایت شده: سه چیز از روح اللَّه است: بیدارى شب به نماز، ملاقات برادران، و روزه. 20. روزه در زمستان، غنیمتى لذت‏بخش و بى‏رنج و زحمت است، چنانکه از پیامبر اکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - روایت شده‏است. 21. وسیله قرب به خداست، چنانکه در وصیت رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - به اسامة بن زید دیده مى‏شود. 22. یکى از هفت چیزى است که از سوابق ایمان است، چنانکه از حضرت على - علیه‏السلام - روایت شده: هفت چیز از اولیات ایمان است (یعنى نخست به آنها سفارش شده) به آنها چنگ بزنید ... تا آنجا که مى‏گوید: 23 تا 29. چنانکه از روایت معاویة بن عمار استفاده مى‏شود: پیامبراکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - در پاسخ به سؤالات یهودى، پاداش روزه‏دار ماه رمضان را چنین بیان فرمود: 30. در صورتى که شرائط را مراعات کند و روزه خواص را بگیرد، از گناهان بیرون آید مثل روزى که از مادر متولد گشته است، چنانکه از پیامبر اکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - نقل شده است: 31. روزه‏دار مهمان خدا است : 32. عواطف انسانى را تهییج مى‏کند؛ مالدار را بیدار کرده؛ غنى و ثروتمند بیاد فقیر و درمانده مى‏افتد و گرسنگى و زحمت و رنج و محرومیت او را در زندگى لمس مى‏نماید، پس بر فقیر محبت کرده و به او رسیدگى مى‏نماید و این مطلب در روایت امام حسن عسکرى - علیه‏السلام - در بیان فلسفه روزه آمده است: 33. آدمى بیاد قیامت مى‏افتد و لذا در خطبه رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - سفارش مى‏فرماید که: از گرسنگى و تشنگى خود گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید که چنین عملى در پاکى، ایمان و تقواى روزه‏دار بسیار مؤثّر است و اگر کسى قیامت را در حقیقت پیش چشمش مجسم سازد، انسان شایسته‏اى خواهد گردید و از امام رضا - علیه‏السلام - از فلسفه روزه سئوال شد و آن حضرت فرمود:

درجات و مراحل روزه‏

محققین علم اخلاق روزه را به سه مرتبه درجه بندى کرده‏اند:

1- روزه عموم‏

روزه عموم عبارت است از حفظ شکم و شهوت از خوردن و آشامیدن و بهره‏گیرى از غریزه جنسى و رعایت آداب ظاهرى یعنى رعایت همان مسائلى که در توضیح‏المسائل‏ها بیان شده است.
پیامبر اکرم - صلى‏اللَّه علیه و آله و سلم - مى‏فرماید:
«اِنَّ اَیْسَرَ مَاافْتَرَضَ اللَّه عَلى‏ الصَّائِمِ فى صِیامِهِ تَرْکُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ»(38)
به راستى آسان‏ترین چیزى که بر روزه‏دار واجب شده است این‏که از خوردنى‏ها و آشامیدنى‏ها اجتناب کند.

2- روزه خصوص و خواص‏

روزه خصوص و خواص عبارت است از حفظ زبان، گوش، چشم، دست و پا و سایر اعضا و جوارح از گناهان و افطار آن به انجام گناه است.
حضرت صادق - علیه‏السلام - فرمودند:
«اِذا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ فَرْجُکَ وَ لِسانُکَ وَ تَغُضُّ بَصَرَکَ عَمَّا لا یَحِلُّ النَّظَرَ اِلَیْهِ، وَالسَّمْعَ عَمَّا لا یَحِلُّ اسْتِماعُهُ اِلَیْهِ وَاللِّسانَ مِنَ‏الْکِذْبِ وَالْفُحْشِ»(39)
هرگاه روزه گرفتى پس باید گوش، چشم، فرج و زبانت روزه باشند و نگاهت را از چیزهایى که نگاه به آن‏ها جایز نیست حفظ کنى و گوشت را از آنچه شنیدنش جایز نیست، محافظت نمایى و زبانت را از دروغ و فحش حفظ کنى.

3- روزه خاص الخاص (خصوص الخصوص و یا خواص الخواص)

و آن روزه قلب از هموم دنیویّه و افکار پست و نگهدارى او از ماسوى اللَّه است و افطار آن به توجه به غیر خداوند؛ یعنى توجه به دنیا و متاع آن مگر دنیایى که مقدمه دین باشد که این‏گونه دنیا زاد و توشه آخرت است. البته این‏گونه روزه مخصوص به انبیا و صدیقین و مقرّبین است.
حضرت على - علیه‏السلام - مى‏فرماید:
«صَوْمُ الْقَلْبِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ اللِّسانِ وَ صَوْمُ اللِّسانِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ الْبَطْنِ»(40)
روزه دل با ارزش‏تر از روزه زبان (اعضاء و جوارح است و روزه زبان (اعضاء و جوارح) برتر از روزه شکم است.
البته هر سه قسم روزه، اسقاط تکلیف خواهد نمود، اما روزه‏اى که روزه‏دار از آن سود مى‏برد، و بوسیله آن بدرجاتى مى‏رسد، و خداوند بزرگ، پاداش آن خواهد گردید و امکان دارد در همین دنیا پرده حجاب از روى چشم او برداشته شود و عالمى را ببیند که چشمى، آن را ندیده و گوشى، آن را نشنیده و به دل احدى، خطور نکرده، قسم سوم است.

1) شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ص 12.






































2) همان، ص 5. 3) الجامع الصغیر، ج 1، ص 432، ح 2815 . 4) فضائل الاشهر الثلاثة، ص 123. 5) صحیح مسلم، ج 2، ص 758، ح 1. 6) شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ص 12 . 7) شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج 2، ص 67 . 8) شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 7، ص 218 . 9) شیخ طوسى، التهذیب، ج 4، ص‏152، ح 421؛ مسند أبى یعلى، ج 1، ص 395، ح 860 . 10) الجامع الصغیر، ج 2، ص 80، ح 4904. 11) همان‏ص 366 . 12) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 344 . 13) همان . 14) سوره بقره، آیه 45 . 15) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 246 . 16) همان . 17) همان، ص 247 . 18) همان . 19) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 253. 20) همان . 21) همان. 22) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 248 . 23) همان، ص 248 و 367. 24) همان، ص 248. 25) همان، ص 252 . 26) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 250 . 27) همان، ص 255. 28) همان، ص 256 . 29) همان، ص 257. 30) همان . 31) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 257. 32) همان، ص 258. 33) همان. 34) شیخ حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 7، ص 172؛ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 369. 35) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 371. 36) همان، ص 369. 37) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 96، ص 375. 38) شیخ حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج‏1، ص 118. 39) محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج‏96، ص 295. 40) آمدى، غررالحکم و دررالکلم، حدیث 3363.
دسته ها : رمضان المبارک
پنج شنبه جهاردهم 6 1387

نخستین کارى که باید در ارتباط با ((ماه مبارک)) انجام گیرد, بدست آوردن نگاه صحیح نسبت به آن مى باشد, نگاهى برگرفته از آنچه که کتاب خدا و پیشوایان راستین الهى به انسان ارایه کرده اند. بدین ترتیب انسان مومن, در آغاز و پیش از انجام هرگونه رفتار و برخورد با این ماه, در تب و تاب به دست آوردن آگاهى از ((چیستى ماه رمضان)) و کسب معرفت لازم درباره مقام, موقعیت و جایگاه آن است.
آن گونه که امام زین العابدین (ع) این آگاهى و معرفت را ملتمسانه از پروردگارش طلب مى کند:
((اللهم صل على محمد وآل محمد والهمنا معرفه فضله واجلال حرمته...))6خدایا بر محمد و آلش درود فرست و شناخت فضیلت ماه رمضان و بزرگداشت حرمتش را به ما الهام فرما.
شناخت ماه رمضان تعیین کننده نحوه برخورد با آن پى بردن به ماهیت و موقعیت ماه مبارک رمضان و آگاهى از چیستى آن, ضمن آنکه خود نعمتى بزرگ و موهبتى سترگ است, راه گشاى کیفیت برخورد و چگونگى رفتار با آن نیز مى باشد. در پرتو شناسایى موقعیت و شناخت جایگاه ماه خدا است که انسان مومن هنگام حلول و تشریف فرمایى آن, مى تواند استقبال شایسته از آن به عمل آورد. در حقیقت با این شناسایى و شناخت, راه چگونگى برخورد با این ماه و نوع رفتار با آن هموار مى گردد. در این باره این گزارش ((انس بن مالک)) شنیدنى است: ((لما حضر شهر رمضان قال النبى (ص): سبحان الله, ماذا تستقبلون وماذا یستقبلکم قالها ثلاث مرات.))7 هنگامى که ماه رمضان فرا مى رسید پیامبر (ص) مى فرمود: منزه است خدا, بنگرید که به استقبال چه مى روید و چه به شما روى مىآورد و این جمله را سه بار تکرار فرمود.
در سایه ى این شناخت و شناسایى است که نقش بى بدیل, تاثیر شگرف و آثار و فواید ارجمند آن, هویدا مى گردد و تلاش و تقلا ى انسان مومن براى شرف یابى به محضر آن, رعایت وظایف و آداب, بهره مندى از برکات و کوشش براى نگهدارى و از دست نرفتن لحظات و ساعت آن را برمى انگیزد. چنانچه در روایت ((ابى مسعود انصارى)) از پیامبر اکرم (ص) مى خوانیم: ((لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یکون رمضان السنه))8 اگر بنده, از آنچه که در ماه رمضان قرار داده شده آگاهى داشت, با تمام وجود دوست مى داشت که همه ى سال, ماه رمضان باشد.
شناخت و درک ماه رمضان موجب شکر پروردگار
برخوردارى از درک درست از ماه مبارک رمضان, زمینه و موجبات به دست آوردن مواهب و برکات الهى و هدایا و عطایاى ربانى در این ماه را فراهم مى نماید.
نعمتى بسیار بزرگ و موهبتى بسیار عظیم است که بى تردید هر کس با بهره مندى از آن نیکبختى خود را رقم زده, قله سعادت و ظفرمندى را فتح کرده و مدال پر افتخار رستگارى را نصیب خود مى کند. نعمتى که از شدت گرانقدرى و ارجمندى نمى توان براى آن قیمت و بهایى تعیین کرد. از این رو سزاوار است, کسى که از این نعمت بزرگ بهره مند گردید خداوند را شکر فراوان و سپاس بسیار گوید; ((لو علمتم ما لکم فى شهر رمضان لزدتم الله تعالى ذکره شکرا))9 اگر آنچه را که در ماه رمضان براى شما قرار داد شده مى دانستید فراوان شکر خدا مى گذاشتید.
گفت پیغمبر که نفحت هاى حق اندر این ایام مىآرد سبق گوش و هش دارید این اوقات رادر ربایید این چنین نفحات را پیامبر فرمود, بوهاى خوش الهى, عنایت و رحمت ها و دم مبارک خداوندى در این ایام بیشتر است و پى درپى مىآید. یعنى در تمام اوقات و در همه ساعات نفحات الهى درمى رسد و بر دیگر نفحات سبقت مى گیرد. اى کسانى که نفحات الهى را طالب هستید این اوقات را که نفحه حق به شما مى رسد با گوش هوش, غنیمت شمرید و این ساعات لطیف و شریف را دریابید.
شناسایى و شناساندن ماه رمضان
به مدد و توفیق الهى این نوشتار بر آن است که به منظور ارایه نگاه صحیح درباره ((چیستى ماه رمضان)), به بررسى و بیان ویژگیها, اوصاف و اسامى آن در آیات, روایات و ادعیه بپردازد. هرچند با توجه به فراوانى این اوصاف وویژگى ها همه آن ها در این مقاله نمى گنجد و ناگزیر به بیان چند ویژگى اکتفا مى شود.
ماه مبارک
یکى از اوصاف ماه رمضان که در برخى از روایات و ادعیه بدان تصریح شده است, صفت ((مبارک)) است, اینک تعدادى از آنها را با هم مرور مى کنیم:
قال رسول الله (ص): ((قد جائکم شهر رمضان, شهر مبارک, شهر فرض الله علیکم صیامه...))10 رسول خدا (ص) فرمود: ماه رمضان به سوى شما آمد, ماه مبارک, ماهى که خداوند روزه اش را بر شما واجب کرده است...
عن الامام على (ع) قال: ان رسول الله (ص) خطبنا ذات یوم فقال: ((ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکه والرحمه والمغفره...))11 از امام على (ع) روایت شده که فرمود: روزى رسول خدا (ص) چنین فرمود: مردم, ماه خدا همراه با برکت و رحمت و مغفرت به شما روى آورده است...))
عن سلمان الفارسى قال: خطبنا رسول الله (ص) فى آخر یوم شعبان فقال: ((قد اظلکم شهر رمضان شهر مبارک, شهر فیه لیله القدر خیر من الف شهر...))12 در گزارشى از سلمان فارسى آمده است: رسول خدا (ص) در آخرین روز ماه شعبان براى ما سخنرانى کرد و چنین فرمود:
ماه رمضان, ماهى مبارک, ماهى که در آن ماه, شب قدر که از هزار شب برتر است, سایه خود را بر شما گسترده است...
عن رسول الله (ص) انه کان یدعو اول لیله من شهر رمضان: ((الحمد الله الذى اکرمنا به ایها الشهر المبارک...))13 از رسول خدا (ص) روایت شده که آن حضرت همیشه در شب اول ماه رمضان این گونه دعا مى خواند: حمد و سپاس خدایى را که ما را به تو اى ماه مبارک کرامت بخشید...
عن الصادق (ع) انه کان یقول فى آخر لیله من شعبان واول لیله من شهر رمضان: ((اللهم ان هذا الشهر المبارک الذى انزلت فیه القرآن وجعلته هدى للناس وبینات من الهدى والفرقان قد حضر...))14 از امام صادق (ع) روایت شده که آن حضرت در آخرین شب ماه شعبان و در نخستین شب ماه رمضان این دعا را مى خواند: بارالها! این ماه مبارک را که در آن قرآن, براى راهنمایى مردم, نشانه هدایت و جداکننده حق و باطل فرو فرستاده شد, فرا رسید...
فراوانى اطلاق عنوان ((مبارک)) بر ماه رمضان در متون دینى موجب شده است که این عنوان جزو مشهورترین اوصاف و عناوین این ماه شناخته گردد.
معنى برکت و مبارک
علماى لغت واژه ((برکت)) را به فزونى و رشد15 همراه با ثبات و دوام معنى کرده اند.
در کتاب لسان العرب به نقل از ابن عباس آمده است: ((معنى برکت فراوانى در هرچیز خیر است)).16 راغب اصفهانى نیز آن را به معناى ثبوت و استقرار خیر الهى در چیزى مى داند, چنانچه برکه ((چیزى شبیه حوض)) به جایى که آب در آن مجتمع و مستقر مى گردد, گفته مى شود.17
اما مبارک, به آنچه که در آن خیر فراوان وجود دارد و از او بروز و صدور مى یابد اطلاق مى گردد. زجاج مى گوید: ((مبارک آن چیزى است که از آن خیر فراوان برآید))18 راغب نیز مى نویسد:)) به آنچه که خیر و فایده الهى در آن ثبوت و استقرار داشته باشد مبارک گفته مى شود)).19
کاربرد واژه برکت و مبارک در قرآن
بنابراین, آنچه که در آن خیر فراوان و نفع و فایده بسیار, ثبات و قرار داشته و از آن صادر گردد, مبارک نامیده مى شود. بدین ترتیب عنوان ((با برکت)) و ((مبارک)) در آیات قرآن کریم ودر این موارد بکار رفته است:
1) ذات اقدس الهى که خیر محض و برکت ناب است; ((تباره الله رب العالمین)) (اعراف54/), ((فتباره الله احسن الخالقین)) (مومنون/ 14), ((تباره الذى نزل الفرقان على عبده...!)) (فرقان/ 1).
2) قرآن کریم; ((وهذا کتاب انزلناه مبارک)) (انعام/ 92), ((وهذا کتاب انزلنا مبارک فاتبعوه...))
(انعام/ 155), ((کتاب انزلناه الیه مبارک لیدبروا آیاته...)) (ص / 29)
3) خانه خدا (کعبه); ((ان اول بیت وضع للناس للذى ببکه مبارکا وهدى للعالمین)).20
4) مسجد الاقصى; ((.. الى المسجد الاقصى الذى بارکنا حوله...))21
5) شب قدر; ((انا انزلناه فى لیله مبارکه...))22
6) پیامبران الهى; ((وجعلنى مبارکا اینما کنت...))23, ((وبارکنا علیه وعلى اسحاق...))24
7) باران; ((ونزلنا من السما ما مبارکا...))25
راز مبارکى ماه رمضان
بى تردید مبارکى و نامبارکى و سودمندى و زیان بارى هرچیزى که به انسان منتسب مى شود, با حیات آدمى و ابعاد وجودى او رابطه اى تنگاتنگ و گسست ناپذیر داشته و با مصالح و مفاسد حیات و جنبه هاى مختلف وجود او ارتباط کامل دارد. به همین علت, براى پى بردن به ((مبارکى)) ماه رمضان و برکت زایى آن براى انسان, توجه و تامل در نکات زیر ضرورى است:
1ـ حقیقت حیات و گوهر وجود انسان روشن است که آدمى علاوه بر جنبه هاى مادى و زندگى حیوانى از جنبه هاى معنوى و زندگى انسانى نیز برخوردار است این جنبه معنوى و انسانى در پرتو اعطاى وجودى برتر به او بخشیده شده است.
((.. ثم انشاناه خلقا آخر فتباره الله احسن الخالقین))26 ((فاذا سویته ونفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین))27 این وجود برتر و حقیقت فراتر که اساس هستى و گوهر حیات انسان را تشکیل مى دهد همان روح آدمى و جان انسانى است که دیگر موجودات از آن بهره اى ندارند; غیر این جانى که در گاو و خر استآدمى را عقل و جانى دیگر است در صورت نبود این گوهر ارجمند, آدمى ازحیات انسانى تهى شده و در ردیف دیگر حیوانات قرار خواهد گرفت.
2ـ نیازمندیها و موجبات حیات انسانى همان گونه که براى حیات حیوانى و جنبه مادى انسان نیازمندىها و خواسته هایى متناسب با آن وجود دارد و در صورت تامین نشدن و پاسخ ندادن به آنها حفظ و بقاى آن ناممکن است, براى حیات انسانى و معنوى نیز نیازها و تمایلاتى وجود دارد که حفظ و بقاى آن تنها در پرتو تامین و برآورده کردن آنها امکان پذیر خواهد بود.
پیداست که نیازمندىها و خواسته هاى این دو جنبه ى وجود و دو بعد حیات انسانى متناسب با تفاوت و اختلاف آنها متفاوت و مختلف خواهد بود; تغذیه, رشد, بالندگى و نشاط بعد حیوانى و جنبه مادى انسان, به امور مادى و تامین خواسته هاى حیوانى وابسته است و از امور مورد نیاز بعد انسانى بیگانه و بى خبر مى باشد; او نداند جز که اصطبل و علف از سعادت غافل است و از شرف اما براى تغذیه, فربهى, شادابى و پرورش بعد انسانى و جنبه معنوى و روحى انسان موجبات و نیازمندىهاى دیگرى وجود دارد و این گونه نیست که با به دست آوردن عوامل و زمینه هاى شادابى, فربهى و آسایش تنى, زمینه تنومندى, رشد, نشاط و آرامش جان نیز فراهم گردد.
3ـ هدف و نقش ماه رمضان بنابراین, براى پرورش و رشد و بالندگى جان و تامین خواسته هاى آن باید به سراغ امورى غیر از عوامل تامین کننده نیازهاى تن شتافت. هدف اساسى و نتیجه نهایى و دستاورد اصلى ((روزه)) که برجسته ترین, وظایف مسلمان در ماه مبارک رمضان است, تقوا مى باشد.
((یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون))28 اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده; آن گونه که بر آنها که پیش از شما بودند نوشته شد, تا پرهیزکار باشید.
تقوا که همان نگهدارى, کنترل و مهار تمایلات حیوانى و خواسته هاى نفسانى است, یک امر واقعى و عینى مى باشد که در سایه ى روزه و روزه دارى در وجود انسان محقق مى گردد. ماه رمضان با همه آنچه که به همراه دارد (و برجسته ترین آن روزه است), در صدد کنترل انسان و مهار تمایلات تنى و ایجاد و تقویت روحیه ى مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى است تا بتواند بعد حقیقى و گوهر اصلى وجود انسان را سرزنده, بالنده, با نشاط و فربه نماید; تا تو تن را چرب و شیرین مى دهى گوهر جان را نیابى فربهى 4ـ ارتباط ماه رمضان با حیات حقیقى انسان انسان براى تامین حیات معنوى خود و تقویت, پرورش و فربهى روح خویش به این ماه الهى نیازمند است. گرچه این فریضه الهى مانند دیگر فرایض و تکالیف اسلامى تنها با یک بعد وجود انسان سروکار ندارد و فواید و آثار آن به حیات روحى انسان محدود نمى گردد و ضمن تامین نیازهاى روحى و درپى داشتن آثار و نتایج معنوى, بهره ها و برکات مادى و دنیایى را هم براى انسان و جامعه به همراه دارد,29 ولى هدف اصلى ونقش اساسى و تاثیر عمده ماه رمضان به حیات معنوى و روان انسانى مربوط مى شود و آدمى براى بالندگى, رشد و چالاکى به امساک, منع و محدودیتى که ماه رمضان براى بعد حیوانى انسان ایجاد مى کند نیازمند است, این امساک, هرگز به معناى محرومیت و از دست دادن توانایى ها و گرفتار ضعف و ناتوانى شدن نیست. ((روزه)) براى پیشگیرى از محرومیت انسان و ایجاد قدرت کنترل در برابر شهوات نفس و تمایلات تن و برخوردار ساختن جان انسان از گوهرها و کمالات انسانى بسیار لازم و ضرورى است. چه بسیار افرادى که با رها نمودن نفس و تن دادن به شهوات آنى و هوس هاى زودگذر, در حسرت ازدست دادن گوهر انسانیت نشسته و گرفتار اندوهى همیشگى شده اند; ((کم من شهوه ساعه اورثت حزنا طویلا))30 امام على (ع) فرمود: و چه بسا شهوت یک لحظه که مایه اندوه طولانى گردد.
ماه رمضان یکپارچه خیر و برکت
با به خاطر سپردن نکات چهارگانه ى پیش, اکنون مى توان چهره مبارک و سیماى پر خیر و برکت ماه رمضان را مشاهده نمود و به برکت آفرینى آن براى انسان پى برد.
البته این چهره زیبا و سیماى نورانى آنگاه قابل مشاهده است که پرده از دیدگان آدمى برداشته شود و غبار تن, حجاب رخسار زیباى جان نگردد و خواهش هاى نفسانى, مانع رویت ارتباط میان نیازهاى جان آدمى با حقیقت و ماهیت روح پرور ماه رمضان نباشد و نگاه صحیح نسبت به این ماه و رابطه آن با جان انسانى و نیازهاى او بدست آید. در این صورت لحظه لحظه این ماه و همه آنچه که به همراه دارد, موجب خیر, برکت و مبارکى براى انسانى است که آن را درک کرده و در آستانش بستر افکنده است. چقدر شنیدنى است این گزارش محمد بن مسلم از امام باقر (ع): ((ان الله تعالى ملائکه موکلین بالصائمین یستغفرون لهم فى کل یوم من شهر رمضان الى آخره وینادون الصائمین کل لیله عند افطارهم: ابشروا عباد الله فقد جعتم قلیلا وستشبعون کثیرا بورکتم و بوره فیکم...))31 خداوند داراى ملائکه اى است که وظیفه آنان استغفار نمودن براى روزه داران در هر روز از ماه رمضان تا پایان این ماه است و در هر شب هنگام افطار به روزه داران بشارت مى دهند: اى بندگان خداوند اندکى گرسنگى را چشیدید و بزودى سیر مى گردید. شما و آنچه که در شماست مبارک گردید.
[اى خجسته درد و بیمارى و تب
اى مبارک درد و بیدارى شب رنج گنج آمد که رحمت ها دروست مغز تازه شد چو بخراشید پوست] آرى, اگر روح انسان را بشناسیم و نیازهاى حقیقى او را بدانیم و رابطه بنده با خدا و راز نیازمندى بشر به ارتباط با عالم ملکوت را به درستى بیابیم نه تنها ماه رمضان راموجب محرومیت و محدودیت نمى دانیم, بلکه آن را موجب توسعه و پیشرفت وجودى و صعود و تکامل انسانى خواهیم دانست.. در این صورت, براى تکامل و تعالى انسان و رسیدن به کوى حق, روزه و ماه رمضان (و امورى که موجب بالندگى و نشاط و قوت جان مى گردد) را لازم و ضرورى خواهیم شمرد; چنان که در این روایت نبوى آمده است:
((من عرف الله وعظمه, منع فاه من الکلام و بطنه من الطعام وعنى نفسه بالصیام والقیام...))32 کسى که خدا را به درستى شناخته و به عظمت او پى برده باشد, دهان خود را از سخن و شکمش را از غذا بازداشته و رنج روزه و عبادت (نماز و شب زنده دارى) را بر خود هموار مى کند.
[چون که در معده شود پاکت پلید
قفل نه بر حلق و پنهان کن کلید
یعنى ویژگى معده این است که پاکى ها را به پلیدى تبدیل مى کند پس بر حلق خود قفلى بزن و کلیدش را پنهان کن و دائم مراقب شکم خود باش]. با این نگاه و معرفت, انسان مومن هرگز به از دست دادن ماه رمضان راضى نمى شود و در صورت از دست رفتن آن سخت نگران و بسیار آزرده خاطر و ملول مى گردد. آن گونه که در زمزمه هاى عارفانه آن روح آگاه و شیدا در واپسین ساعات ماه مبارک مى خوانیم:
((فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا وغمنا و اوحشنا انصرافه عنا...))33 ما با این ماه خدا حافظى مى کنیم, خدا حافظى کسى که جدایى اش براى ما سخت است و این جدایى ما را اندوهگین مى کند و با رفتنش تنها مى شویم.
 

مصطفى ابراهیمى مازندرانى
------------------------------------
پى نوشت :
1ـ آل عمران, 178.
2ـ متن خطبه مقام معظم رهبرى در نماز جمعه تهران در تاریخ 77/10/18 بیستم ماه مبارک رمضان.
3ـ در مقاله اى تحت عنوان ((على (ع) و کارگزاران ناصالح)) به این شخصیت پرداخته شده است.
4ـ اعراف, 33.
5ـ در این گفتار متن عربى عباراتى که معظم له از غیر معصوم نقل کرده اند حذف و به ترجمه اکتفا شده است.
6ـ صحیفه جامعه سجادیه دعاى / 155.
7ـ بحار, ج 93, ص 347.
8ـ بحار, ج 93, ص 346.
9ـ وسایل الشیعه, ج 6, ص 174.
10ـ تهذیب الاحکام, ج 4, ص 152.
11ـ وسایل الشیعه, ج 7, ص 227.
12ـ مستدرک الوسایل, ج 7, ص 429.
13ـ همان, ص 446.
14ـ الاقبال بالاعمال الحسنه (اقبال سید بن طاووس) باب 3 فصل 4.
15ـ لسان العرب, ج 1 و مفردات راغب واژه ((برک)) ومجمع البیان, ج 2, ص 477.
16ـ لسان العرب, ج 1.
17ـ مفردات راغب.
18- لسان العرب, ج 1.
19ـ مفردات راغب.
20ـ آل عمران, 96.
21ـ اسرا, 1.
22ـ دخان, 3.
23ـ مریم, 31.
24ـ صافات, 113.
25ـ ق, 9.
26ـ مومنون, 14.
27ـ حجر, 29.
28ـ بقره, 183.
29ـ واین حقیقیت با مدد و توفیق الهى پس از بیان همه ى ویژگیها و اوصاف ماه مبارک کاملا آشکار خواهد شد.
30ـ کافى ج 2, ص 451.
31ـ وسائل الشیعه, ج 6, ص 176.
32ـ امالى صدوق, ص 249.
33ـ صحیفه جامعه سجادیه, دعا 142 و اقبال سید بن طاووس, باب 34.
 

دسته ها : رمضان المبارک
چهارشنبه سیزدهم 6 1387

پدیدآورنده:زهرا قدیانى

چندى پیش، وسط صحبت با یک دوست اینترنتى از کشور بلژیک، صحبت به موسیقى کشیده شد. او پرسید: جوان‏هاى ایرانى، کدام یک از موسیقى‏هاى غربى را گوش مى‏کنند؟ شروع کردم به جواب دادن. هنوز اسم اولین نفر را نبرده بودم که قیافه بهت‏زده دوستم، من را از ادامه پاسخ باز داشت. وقتى نگاه تحقیرآمیز دوستم را روى مانیتور دیدم، از خودم بدم آمد که چرا وجهه هم‏وطنانم را این گونه جلوى یک اجنبى خراب کردم. در ادامه، دوستم توضیح داد که چقدر آدم‏هایى مثل آنهایى که من نام بردم، در غرب، بى‏ارزشند.

این جا مى‏خواهم صحبت‏هاى دوستم را با یک مقایسه، براى شما بازگو کنم. فرض کنید «شعبون بى‏مخ»، یک گوشه از تهران دهه هشتاد، کنسرت بدهد و شما یک روز از زبان یکى از افراد متعلق به قوم بربر جنگل‏هاى آفریقاى جنوبى، طى یک گفت‏وگوى اینترنتى، بشنوید که کلى از جنگل‏هاى آفریقا، طرفدار کنسرت‏هاى شعبون بى‏مخ بوده‏اند. حالا شما مى‏خواهید به دوست بربرى خود بفهمانید که بابا! شعبون بى‏مخ، آدم بى‏مخى است!

تا کى اجازه مى‏دهیم با تبلیغات، ما را مثل جوجه ماشینى‏هاى یک روزه، رنگ کنند؟ کى مى‏خواهیم باور کنیم که آن چه شبکه‏هاى ماهواره‏اى، به خوردمان مى‏دهند، چیزى جز مشتى خزعبل نیست؟ چرا کریس دى برگ، خولیو و امثال آنها که جوان‏هاى غربى، حتى نامشان را هم نمى‏برند، در میان جوانان ایرانى، این همه طرفدار دارند؟

در شبکه‏هاى ماهواره‏اى، چیزى جز گروه‏هاى مبتذل و بى‏ارزش وست لایف، بک استریت بویز، بلو و اشخاص بى‏هویتى همچون ویل یانگ، انریکه، لوپز، جاستین تمبرینگ و... را نخواهید یافت. اگر موسیقى این افراد، ارزش داشت، مطمئن باشید این همه ارزان، زیر دست و پاى من و شما نریخته بودند. هرگز تصور نکنید موسیقى‏اى که یک شهروند غربى، باید به ازاى آن، دلار و یورو خرج کند، مجانى به ما مى‏دهند؛ مگر نه این است که کالاهاى خوب غربى، به چند برابر قیمت، در شرق فروخته مى‏شوند؟

سایت روزنامه معتبر میرور انگلستان، ده آلبوم بى‏ارزش سال را توسط خوانندگان و منتقدان مجله، انتخاب کرد. در این بین، مى‏توانید نام آلبوم «سنت انگر» گروه متالیکا و آلبومى از «بریتنى اسپرز» را بیابید. این نام‏ها را مى‏توان در سایت‏هاى مجلات دیگر، از جمله مجلات تخصصى متال نیز یافت؛ کاپیتان پیف هارت (پدر موسیقى نوین جهان)، باب دیلن، گونگ، ماگما و...، این نام‏ها را به خاطر بسپارید؛ چون هیچ گاه، آنها را در ماهواره نخواهید دید؛ اما تا دلتان بخواهد، پاپ و متال رگه قلابى و رپ هیپ هاپ و تریپ هاپ، از بدترین نوعش و این مگس‏هاى پر سر و صداى دى جى (DJ)- که مثل قارچ از هر جا روییده‏اند - را برایتان پخش مى‏کنند؛ مصداق‏هاى انکرالاصوات در قرن حاضر. ما دیگر کلاغ همسایه را هم طاووس مى‏بینیم.

وقتى هدف از ارائه موسیقى غربى، گسترش ابتذال و فساد باشد، نه شناساندن هنر، دیگر کسى به فکر ارتقاى سلیقه ما نخواهد بود. چه اهمیتى دارد که ما نامى از موسیقى باارزش جاماییکا، کوبا و کشورهایى از این دست نشنیده‏ایم؟ بگذار ما مزخرف گوش کنیم؛ بگذار ما خیال کنیم اشعار گروه‏هاى اجق وجق متال، انسانى و جوانمردانه‏اند.

آیا مى‏دانید اعضاى گروه متالیکا، در چه ماشین‏هایى مى‏نشینند و در چه خانه‏هایى زندگى مى‏کنند؟ آیا مى‏دانید «مارمین منس»، منتقدى شکست‏خورده بود که از عرصه گزارشگرى موسیقى، به روى صحنه راه یافت و سواد موسیقى او از صاحب انکرالاصوات هم کمتر است؟ آیا مى‏دانید طرفداران گروه «پینک فلوید» - که فکر مى‏کنیم بهترین گروه مبارز جهانند - باید براى ده دقیقه دیدن آنها، دویست دلار پول بپردازند؟

باور کنید هیچ گروه مبارزى، دلش براى من و شما نسوخته است. بورژواهاى بى‏درد، هیچ گاه حنجره‏شان را براى فریاد کردن دردها، پاره نمى‏کنند؛ باور کنید آنها اصلاً ما را نمى‏بینند و نمى‏دانند کجاى زمین ساکنیم و یا حتى نمى‏دانند ما وجود داریم.

اگر متال گوش مى‏کنیم، به ریشه‏هاى آن توجه کنیم و از گروه‏هایى که فرق گیتار و ابزار لحاف‏دوزى را نمى دانند، دفاع نکنیم و به خیل عظیم رهروان این جاده عظیم تبلیغاتى، نپیوندیم. تا کى مى‏خواهیم اهالى مغرب زمین را به خاطر علایق جهان سومى خود، به تعجب و تأسف واداریم؟ تا کى مى‏خواهیم براى آواز دهل از دور، به به و چه چه کنیم؟

آیا هنوز دلتان را به جمعیت حاضر در کنسرت‏ها خوش کرده‏اید؟ در این صورت، توصیه مى‏کنم سفرنامه جیمى را حتماً بخوانید. جیمى، جوان 19 ساله انگلیسى است که به تازگى از ایران دیدن کرده است. سفرنامه جیمى، در آرشیو سایت bbc موجود است. جیمى از ایران و مردم ایران، خیلى ساده مى‏گوید. از مهربانى‏هاى ایرانى‏ها و مسائلى از زیر پوست شهرهاى ایران که گاه، بسیار دردناک هستند. از این میان، جیمى از سلیقه موسیقى و سینمایى ایرانى‏ها نیز مى‏گوید.

روزى جیمى در ایران، میهمان یک خانواده به ظاهر متجدد مى‏شود. این خانواده، از او مى‏پرسند که دوست دارد چه نوع موسیقى‏اى گوش دهد؟ مدرن تاکینگ، کریس دى برگ یا...؟ جیمى به آنها مى‏گوید که گروهى به نام مدرن تاکینگ را نمى‏شناسد!! جالب این‏جاست که خانواده ایرانى، براى جوان انگلیسى توضیح مى‏دهند کهModern Talking ، معروف‏ترین گروه دنیاست.

توجه کنید؛ جوان جهانگرد انگلیسى، معروف‏ترین گروه موسیقى جهان را که اتفاقاً انگلیسى زبان هم هست را نمى‏شناسد و خانواده ایرانى، این گروه را به او معرفى مى‏کند. خانواده ایرانى، براى جیمى توضیح مى‏دهد که اشعار این گروه، به اشعار حافظ نزدیک است. البته جیمى بعداً ذکر مى‏کند که وقتى حافظ را مى‏خواند، متوجه مى‏شود که اشعار مدرن تاکینگ، هیچ ربطى به شعر حافظ ندارد.


 

 

دسته ها : مذهبی - عمومی
پنج شنبه هفتم 6 1387

.:::::::: بسم الله الرحمن الرحیم ::::::::.

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ سلام ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

  هر «طلبه‏» از بدو ورود به خیمه‏گاه آقا امام زمان (ع) خود را سرباز آن حضرت و حوزه را پایگاهی می‏داند که فرماندهش جان عالم و هستی است . درس و بحث را به عشق و یاد او می‏خواند و هر روز نان و نمک او را می‏خورد . این سربازی زمانی حالت رسمی به خود می‏گیرد که طلبه ملبس به لباس شریف روحانیت‏شود . لباس پیامبر اکرم (ص)، لباس امام (ع) و امام صادق (ع) و امام باقر (ع) و لباس آقا امام زمان (عج) .

«ملبس شدن به لباس فاخر روحانیت آن هم در سن بیست‏سالگی‏» قبول این همه توفیق برایم سخت و سنگین است .

صدای دل‏انگیز پدرم در حین گذاشتن «عمامه‏» به سرم بلند می‏شود: «به نام نامی فاطمه زهرا (س) و با کسب اجازه از محضر آقا امام زمان (عج) فرزندم احمد را به لباس روحانیت ملبس می‏کنم .»

غرور آمیخته به شرمندگی تنم را می‏لرزاند و در قالب دانه‏های اشک گونه‏هایم را نوازش می‏دهد . با این‏که در خود این لیاقت را نمی‏بینم ولی جرات می‏یابم تا از بی‏بی‏فاطمه (س) بخواهم این ناچیز را به فرزندش «مهدی‏» سفارش کند .

در عالم فکر و معنا با ائمه معصومین (ع) عهد می‏بندم که در خدمت اسلام و قرآن باشم و مروج والایی‏ها ... و گریه بهترین وسیله‏ای است‏برای امضای این تعهدنامه ...

                             

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭ خدا نگهدار ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

.::::::::ж الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ж::::::::.

دسته ها : مذهبی
سه شنبه بیست و نهم 5 1387
X