ادعیه ماه مبارک رمضان یکى از سوژههاى مناسب جهت مجالس تبلیغى این ماه است، لذا بر آن شدیم از این نیایشهاى کوتاه جهت تکمیل مجموعه ره توشه ماه مبارک رمضان بهره گیریم؛ البته هر یک از دعاها حاوى چند محور است که ما براى رعایت اختصار به پردازش بعضى از آنها با استفاده از آیات قرآن کریم اکتفا کردیم.
امید است مبلغان محترم با توجه به مخاطبان و اقتضاى مجالس با همراه کردن روایات، اشعار، داستانها و مطالب دیگر، در غنا و جذابیت این مجموعه سهیم شوند.
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِالْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِین وَاعْفُ عَنّى یا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمینَ»
خدایا! روزهام را در این روز، روزه روزه داران راستین قرار ده و نمازم را، نماز نمازگزاران واقعى، از خواب غفلت زدگان، هشیارم کن و جزمم را ببخش و از من در گذر، اى بخشنده گنهکاران.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. نماز واقعى؛ 2. روزه واقعى؛ 3. هشیارى از غفلت؛ 4. آمرزش گناهان.
«وَ مَنْ أَعْرَض عَن ذِکرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشةً ضَنْکاً»(2)
و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت.
«وَ نحْشرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَى»(3)
و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم.
«وَ کَذَلِک الْیَوْمَ تُنسى»(4)
امروز نیز تو فراموش خواهى شد.
«وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّض لَهُ شیْطناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»(5)
و هر کس از یاد خدا روىگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست.
«وَ لا تَکُونُوا کالَّذِینَ نَسوا اللَّهَ فَأَنساهُمْ أَنفُسهُم»(6)
و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار کرد.
«یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوَالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکمْ عَن ذِکرِ اللّه»(7)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند.
«وَ لَکِن مَّتَّعْتَهُمْ وَ ءَابَاءَهُمْ حَتى نَسوا الذِّکرَ»(8)
(در پاسخ) مىگویند: «منزّهى تو! براى ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایى برگزینیم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اینکه (به جاى شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند.
«فَأَعْرِض عَن مَّن تَوَلّى عَن ذِکْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاّ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا»(9)
حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى مىگرداند و جز زندگى مادى دنیا را نمىطلبد، اعراض کن. جز زندگى مادى دنیا را نمىطلبد، اعراض کن!
«رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تجَرَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّه»(10)
مردانى که نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از یاد خدا غافل نمىکند.
اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِکَ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی لِقِرَاءَةِ ْ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
خدایا! مرا امروز و این ماه، به آن چه موجب رضاى توست، نزدیک گردان و از خشم و انتقام خود، دور ساز، و به تلاوت و قرائت آیات خود، توفیقم ده، اى مهربانترین مهربانان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. رضایت الهى؛ 2. ایمنى از خشم و غضب الهى؛ 3. توفیق قرائت قرآن.
«لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ عَلى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَشِعاً مُّتَصدِّعاً مِّنْ خَشیَةِ اللَّه»(11)
اگر این قرآن را بر کوهى نازل مىکردیم، مىدیدى که در برابر آن خاشع مىشود و از خوف خدا مىشکافد.
«وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ»(12)
و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان.
«وَ نُنزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلایَزِیدُالظلِمِینَ إِلا خَسارا».(13)
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىکنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمىافزاید.
«إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَب اللَّهِ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تجَرَةً لَّن تَبُورَ»(14)
کسانى که کتاب الهى را تلاوت مىکنند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهایم پنهان و آشکار انفاق مىکنند، تجارتى بىزیان و خالى از کساد را امید دارند.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِین
خدایا در این روز، هوش و آگاهى به من روزى کن، در این روز، مرا از بیخردى و باطل دور گردان و از هر خیرى که در این روز نازل مىکنى، مرا نیز بهرهاى ده، به بخشندگىات، اى بخشندهترین بخشندگان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. طلب بیدارى؛ 2. دورى از سفاهت؛ 3. سهمى از هر نیکى.
«یَظنُّونَ بِاللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ ظنَّ الجَْهِلِیَّةِ»(15)
آنها گمانهاى نادرستى - همچون گمانهاى دوران جاهلیت - درباره خدا داشتند.
«قَالُوا یَمُوسى اجْعَل لَّنَا إِلَهاً کَمَا لهَُمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تجْهَلُونَ»(16)
گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانى) دارند!» گفت: «شما جمعیّتى جاهُل و نادان هستید.
«إِنَّ شرَّ الدَّوَاب عِندَ اللَّهِ الصمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ»(17)
بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمىکنند.
اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلَاوَةَ ذِکْرِکَ وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ أَدَاءَ شُکْرِکَ بِکَرَمِک َ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِک وَ سَتْرَک یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین.
خدایا! در این روز مرا براى به پا داشتن فرمان خود، نیرو بخش و شیرینى ذکر و یاد خویش را به من بچشان و براى اداى شکرت آمادهام ساز و مرا با حفاظت و پوشش خود محافظت فرما، اى بیناترین بینندگان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. توان انجام فرائض؛ 2. چشیدن حلاوت یاد خدا؛ 3. توفیق اداى شکر؛ 4. محفوظ بودن از گناه.
«وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکبرُ»(18)
و یاد خدا بزرگتر است.
«یَأَایُهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیرا»(19)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید.
«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئنُّ الْقُلُوب»(20)
آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.
«یا َأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیرا»(21)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که (در میدان نبرد) با گروهى رو به رو مىشوید، ثابت قدم باشید! و خدا را فراوان یاد کنید.
«یَأاَیُهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْواَلُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک فَأُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ»(22)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکارانند!
«إِنَّمَا یُرِیدُ الشیْطانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فى الخَْمْرِ وَ الْمَیْسرِ وَ یَصدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّه»(23)
شیطان مىخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد.
«ْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابى لَشدِیدٌ»(24)
اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!
«شاکِراً لأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَ هَدَاهُ إِلى صِراَطٍ مُّستَقِیمٍ»(25)
که در برابر نعمتهاى او سپاسگزار بود [و خداوند] او را برگزید و به راه راست هدایت کرد.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِین بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
خدایا! مرا امروز از استغفار کنندگان و در زمره بندگان شایسته و مطیع خویش قرار بده و مرا از جمله دوستان مقرب خود فرما به رأفت و مهربانىات اى مهربانترین مهربانان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. توفیق استغفار؛ 2. صلاحیت بندگى؛ 3. تقرب به درگاه الهى.
«وَ اَن استَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ»(26)
و اینکه از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس بسوى او بازگردید.
«الصبرِینَ وَ الصدِقِینَ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْمُنفِقِینَ وَ الْمُستَغْفِرِینَ بِالأَسحَارِ»(27)
آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر اطاعت و ترک گناه،) استقامت مىورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مىکنند، و در سحرگاهان، استغفار مىنمایند.
«یَأَیهَا النَّاس اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(28)
اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.
«وَ مَا خَلَقْت الجِْنَّ وَ الانس إِلا لِیَعْبُدُونِ»(29)
من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و به من نزدیک شوند).
اللَّهُمَّ لَا تَخْذُلْنِی فِیهِ لتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَ لَا تَضْرِبْنِی فِیهِ بِسِیَاطِ نَقِمَتِکَ وَ زَحْزِحْنِی فِیهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَ أَیَادِیک یَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ
پروردگارا! مرا با ارتکاب نا فرمانى ات، خوارم مگردان و به ضرب تازیانه انتقامت کیفر مکن و مرا از موجبات خشم خود، دور گردان، به حق احسانت و نعمتهایت اى منتهاى خواسته و آرزوى خواستاران.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. خوار نشدن به واسطه گناه؛ 2. مصونیت از کیفر الهى؛ 3. دورى از موجبات خشم و غضب الهى.
«إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَن یُشرَک بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِک لِمَن یَشاءُ»(30)
خداوند، شرک به او را نمىآمرزد؛ و کمتر از آن را براى هر کس بخواهد مىآمرزد.
«إِنَّهُ لا یَایْئَس مِن رَّوْح اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْکَفِرُونَ»(31)
و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس مىشوند.
«قَالَ وَ مَن یَقْنَط مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلا الضالُّونَ»(32)
[حضرت ابراهیم علیه السلام] گفت: «جز گمراهان، چه کسى از رحمت پروردگارش مأیوس مىشود؟
«أَ فَأَمِنُوا مَکرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکرَ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْخَسِرُونَ»(33)
آیا آنها خود را از مکر الهى در امان مىدانند؟! در حالى که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمىدانند!
«وَ مَن یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَلِداً فِیهَا وَ غَضِب اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِیما»(34)
و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مىماند؛ و خداوند بر او غضب مىکند؛ و او را از رحمتش دور مىسازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.
«الَّذِینَ یَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصلَ وَ یُفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ»(35)
فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از بستن آن، مىشکنند؛ و پیوندهایى را که خدا دستور داده، قطع نموده، و در روى زمین فساد مىکنند؛ اینها زیانکارانند.
«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکلُونَ أَلامْوالَ ْالیَتامَى ظلْماً إِنَّمَا یَأْکلُونَ فى بُطونِهِمْ نَاراً وَ سیَصلَوْنَ سعِیرا»(36)
کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مىخورند، (در حقیقت،) تنها آتش مىخورند؛ و بزودى در شعلههاى آتش (دوزخ) مىسوزند.
«وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشةً وَ ساءَ سبِیلاً»(37)
و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است!
«یَسئَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکبرُ مِن نَّفْعِهِمَا»(38)
در باره شراب و قمار از تو سؤال مىکنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگى است؛ و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد؛ (ولى) گناه آنها از نفعشان بیشتر است.
«وَ الَّذِینَ یَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصلَ وَ یُفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک لهَُمُ اللَّعْنَةُ وَ لهَُمْسوءُ الدَّارِ»(39)
آنها که عهد الهى را پس از محکم کردن مىشکنند، و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده قطع مىکنند، و در روى زمین فساد مىنمایند، لعنت براى آنهاست؛ و بدى (و مجازات) سراى آخرت!
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الأَمَنَتِ إِلى أَهْلِهَا»(40)
خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید!
«وَیْلٌ لِّلْمُطفِّفِین الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلى النَّاسِ یَستَوْفُونَ وَ إِذَا کالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ أَ لا یَظنُّ أُولَئک أَنهُم مَّبْعُوثُون لِیَوْمٍ عَظِیم ٍیَوْمَ یَقُومُ النَّاس لِرَب الْعَلَمِینَ»(41)
واى بر کمفروشان! آنان که وقتى براى خود پیمانه مىکنند، حق خود را بطور کامل مىگیرند؛ امّا هنگامى که مىخواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مىگذارند! آیا آنها گمان نمىکنند که برانگیخته مىشوند، در روزى بزرگ؛ روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان مىایستند.
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکلُوا الرِّبَوا أَضعَفاً مُّضعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتى أُعِدَّت لِلْکَفِرِینَ»(42)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید! و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است!
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ»(43)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که با انبوه کافران در میدان نبرد روبهرو شوید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید)!
«کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ»(44)
بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمىدارد.
«إِنَّمَا جَزؤُا الَّذِینَ یحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ یَسعَوْنَ فى الأَرْضِ فَساداً أَن یُقَتَّلُوا أَوْ یُصلَّبُوا أَوْ تُقَطعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَفٍ أَوْ یُنفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِک لَهُمْ خِزْىٌ فى الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فى الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیم»(45)
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمىخیزند، و اقدام به فساد در روى زمین مىکنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند،) فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمى دارند.
«حُرِّمَت عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لحَْمُ الخِْنزِیرِ»(46)
حرام شد بر شما گوشت مردار و خون و گوشت خوک.
«وَ أَقِیمُوا الصلَوةَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشرِکینَ»(47)
نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید....
«وَ وَیْلٌ لِّلْمُشرِکِینَ الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ کَفِرُونَ»(48)
واى بر مشرکان! همانها که زکات را نمىپردازند، و آخرت را منکرند!
«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم...».(49)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید چرا که بعضى از گمانها گناه است و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید و هیچ یک از شما غیبت دیگرى را نکند...
اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ.
خدایا! مرا بر روزه و نماز این روز، یارى کن و از لغزشها و خطاهایش دور گردان و یاد همواره و ذکر دائمى خود را روزیم کن، به حق توفیقت، اى رهنماى گمراهان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. طلب کمک براى اقامه نماز و روزه؛ 2. دورى از لغزشها و گناهان؛ 3. توفیق ذکر دائم.
«إِنَّ الصلَوةَ کانَت عَلى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَّوْقُوتا»(50)
نماز، وظیفه ثابت و معیّنى براى مؤمنان است.
«وَ الَّذِینَ یُمَسکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ المُْصلِحِینَ»(51)
و آنها که به کتاب (خدا) تمسّک جویند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگى خواهند داشت؛ زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد.
«فخَلَف مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصلَوةَ وَ اتَّبَعُوا الشهَوَتِ»(52)
امّا پس از آنان، فرزندان ناشایستهاى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروى نمودند؛ و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید.
«وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنکَرِ»(53)
نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است.
«وَ أَقِمِ الصلَوةَ طرَفىِ النهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّیْلِ إِنَّ الحَْسنَتِ یُذْهِبنَ السیِّئَاتِ»(54)
در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین مىبرند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند.
«إِذَا مَسهُ الشرُّ جَزُوعاً وَ إِذَا مَسهُ الخَْیرُ مَنُوعا الا المصلّین الَّذِینَ هُمْ عَلى صلاتهِمْ دَائمُونَ»(55)
هنگامى که بدى به او رسد بیتابى مىکند، و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مىشود (و بخل مىورزد)، آنها که نمازها را پیوسته بجا مىآورند.
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(56)
همانا اهل ایمان به پیروزى و رستگارى رسیدند، آنانکه در نماز خاضع و خاشع هستند.
«فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ عَنِ الُْمجْرِمِینَ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»(57)
بهشتیان از مجرمین سئوال مىکنند چه چیزى شما را به جهنم و عذاب کشاند، گویند ما از نمازگزاران نبودیم.
«وَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»(58)
واى بر آن نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند و از نماز خود بى خبرند.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الآمِلِینَ
خدایا! مرا در این روز ترحم به یتیمان و اطعام به گرسنگان و افشاء سلام و مصاحبت نیکان نصیب فرما به حق انعامت اى پناه آرزومندان عالم.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. توفیق یتیم نوازى؛ 2. سیر کردن گرسنگان؛ 3. آشکار سلام کردن؛ 4. همنشینى نیکان.
«وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِهِ عَلیماً»(59)
در حق یتیمان به عدل و انصاف بکوشید و هر خیرى که انجام دهید خداوند از آن آگاه است.
«کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»(60)
چنین نیست، بلکه یتیم را نمىنوازید.
«فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ»(61)
پس با یتیم تندى مکن.
«أرَأیتَ الذى یُکَذِّبُ بالدین فَذلِکَ الذى یَدُعُّ الیَتیم»(62)
آیا ملاحظه کردهاى کسى را که روز جزا را انکار مىکند؟ این همان کسى است که یتیم را مىراند.
«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً»(63)
آنان که اموال یتیمان را به ستمگرى مىخورند در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنم فرو مىبرند و به زودى به دوزخ در آتش فروزان خواهند افتاد.
«وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»(64)
و ثناى آنها (بهشتیان) در بهشت (جسم و جانشان را از هر رنج و درد و غم) سلامت ابدى مىبخشد و آخرین سخنانشان حمد پروردگار عالمیان است.
«وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها»(65)
هرگاه کسى شما را ستایش کند شما نیز باید با ستایشى مثل آن یا بهتر پاسخ دهید.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ
خدایا! امروز مرا از رحمت گسترده خویش، نصیبى قرار بده و به برهانها و دلیلهاى روشن و تابناک خویش، هدایتم کن و پیشانى مرا به سوى خشنودىهاى جامع خود بگیر، به حق دوستى و محبت خود، اى آرزو و آرمان مشتاقان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. سهمى از رحمت الهى؛ 2. هدایت برهانى؛ 3. حرکت به سوى خشنودى خدا.
«وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»(66)
رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است.
«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الُْمحْسِنِینَ»(67)
البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.
«فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ»(68)
پس آنان که به خدا گرویدند، و به او متوسل شدند، به زودى به جایگاه رحمت و فضل خود داخلشان گرداند.
«وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ»(69)
و به صابران بشارت بده آنان که چون به حادثه سخت و ناگوارى دچار شوند صبورى پیشه گرفته و گویند ما به فرمان خدا آمده و به سوى او رجوع خواهیم کرد. آن گروه مخصوص به درود و الطاف الهى ورحمت خاص خداوند هستند.
«وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(70)
از حکم خدا و رسول او فرمان برید باشد که مشمول رحمت خدا شوید.
«لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(71)
چرا از درگاه خدا استغفار نمىکنید تا شاید مورد عفو و رحمت قرار گیرید.
«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(72)
اى اهل ایمان، شما نماز را به پا دارید و زکات مال خود را به فقرا بدهید و رسول ما را اطاعت کنید باشد که مورد لطف و رحمت شوید.
«وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(73)
این کتاب مبارکى است که فرستادیم، پس از آن پیروى کنید و پرهیزکار باشید شاید مورد رحمت قرار گیرید.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ
خدایا! در این روز، مرا از توکل کنندگان بر خوردت و رستگاران نزد تو و مقربان پیشگاهت قرار بده، قسم به احسانت، اى مقصد خواستاران و جویندگان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. نعمت توکل؛ 2. سعادت؛ 3. تقرب به درگاه الهى.
«وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(74)
مؤمنان به خدا توکل کنند.
«الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»(75)
آن مؤمنانى که چون مردمى به آنها گفتند لشکر بسیارى بر علیه شما مؤمنان فراهم شد، از آنان در اندیشه و برحذر باشید، بر ایمانشان بیفزود و گفتند در مقابل همه دشمنان تنها خدا ما را کفایت است.
«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»(76)
خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.
اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ
خدایا! در این روز احسان و نیکى را در نظرم محبوب گردان و فسق و معصیت را در نظرم ناپسند قرار بده و خشم خود و آتش دوزخ را بر من حرام گردان، به پاس یارىات، اى پناه بىپناهان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. توفیق احسان؛ 2. دورى از فسق و عصیان؛ 3. محفوظ بودن از خشم و آتش قهر الهى.
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»(77)
همانا خدا فرمان به عدل و احسان مىدهد.
«و ابتَغِ فیما اتیک اللهُ الدارَ الآخرةَ و لا تنسِ نَصیبَکَ ِمن الدنیا و أحسِن کما أحسَنَ اللهُ اِلَیکَ...».(78)
و در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را بطلب و بهرهات را از دنیا فراموش نکن؛ همانگونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن.
«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ»(79)
آنانکه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستى انفاق کنند و خشم و غضب خود فرو نشانند، و از بدى مردم درگذرند، پس تو از آنها درگذر و کردار بدشان را عفو کن.
«إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الُْمحْسِنِینَ»(80)
البته هر کس در حوادث تقوا و صبر پیشه کند، (چنین کسى نیک است) و خدا اجر نیکان را ضایع نگرداند.
«وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»(81)
و پیشینیان نخستین از مهاجرین و انصار و آنان که درنیکوکارى از آنان پیروى کردند، خدا از ایشان راضى و ایشان نیز از خدا راضى هستند و باغهایى که زیر آنها جوىها جارى است، براى آنان مهیاست. همیشه در آن جاودان هستند و این رستگارى بزرگ است.
چیست احسان را مکافات اى پسر؟
لطف و احسان و ثواب معتبر
«إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الُْمحْسِنِینَ»(82)
خداوند با نیکوکاران است.
«أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ»(83)
نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ(84)
خداوند ثواب در دنیا و در آخرت را نصیبشان گردانید و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
«وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الُْمحْسِنِینَ»(85)
و چون یوسف علیه السلام به سن رشد و کمال رسید او را مسند حکم فرمایى و مقام دانش عطا کردیم و همچنین ما نیکوکاران عالم را پاداش مىبخشیم.
«تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ»(86)
این است آیات کتاب خداى حکیم که رحمت و هدایت است براى نیکوکاران.
«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الُْمحْسِنِینَ»(87)
که البته رحمت او به نیکوکاران نزدیک است.
«یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا»(88)
[ابراهیم گفت:] اى پدر هرگز شیطان را عبادت نکن که شیطان سخت با خداى رحمان مخالفت و عصیان کرد.
«وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِینٌ»(89)
و هرکس نافرمانى خدا و رسول او کند و تجاوز از حدود احکام الهى نماید او را به آتشى در افکند که همیشه در آن معذب است و همواره در عذاب خوار کننده خواهد بود.
«وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِیناً»(90)
و هر کس نافرمانى خدا و رسول خدا کند دانسته به گمراهى آشکار افتاده است.
«فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِیَةً»(91)
و با رسول پروردگارشان مخالفت کردند، خدا هم آنان را به عذابى سخت گرفتار ساخت.
«فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً»(92)
فرعون نافرمانى آن رسول کرد و ما هم او را به قهر و انتقام سخت بگرفتیم.
«لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ»(93)
کافران بنىاسرائیل به زبان داود و عیسى بن مریم لعنت کرده شدند، این به لحاظ آن است که خدا را عصیان کردند و از حکم حق سرکشى نمودند.
«وَ تِلْکَ عادٌ جَحَدُوا بآیاتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ»(94)
و همین قوم عادند که آیات خدا را انکار و پیغمبران را آزار و نافرمانى کردند وپیرو امر هر شخص متکبر جبار شدند.
بیزارى رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم
«فَان عَصوکَ فَقُل انّى برىٌ ممّا تَعمَلون»(95)
اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ
خدایا! درامروز، مرا به زیور پوشیدگى و عفت بیاراى و جامه قناعت و کفاف بپوشان و به عدل و انصاف وادار، و از هر چه مىترسم ایمن ساز، اى نگهدار خداترسان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. عفت نفس؛ 2. قناعت و زهد؛ 3. عدل و انصاف؛ 4. امنیت.
«لِلفُقراءِ الذین اُحصِروا فى سبیلِ اللهِ لا یَستطَیعونَ ضَرباً فى الارضِ یَحسَبُهُم الجاهِلُ أغنیاءَ مِن التَعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسیماهُم لا یسئَلوُن الناسَ اِلحافاً و ما تُنفِقوا مِن خَیرٍ فَاِنّ اللّهَ بِه عَلیم»(96)
و از مناعتى که دارند، هر کس ناآگاه باشد آنان را توانگر مىانگارد؛ آنان را به سیمایشان مىشناسى، از مردم به اصرار چیزى نمىخواهند؛ و هر مالى که ببخشید خداوند از آن آگاه است.
«وَ ابْتَلُوا الْیَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسیباً»(97)
و یتیمان را بیازمایید تا هنگامى که قابلیت زناشویى پیدا کنند، آنگاه اگر در آنان کاردانى مشاهده کردید اموالشان را به آنان برگردانید و آن را کسى توانگر بود خویشتندارى کند و هر کس تنگدست باشد، در حد عرف از آن بخورد، و هرگاه که اموالشان را به آنان برگرداندید، بر آنان گواه بگیرید که خداوند حسابرسى را کافى است.
«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»(98)
و کسانى که اسباب ازدواج نمىیابند، پاکدامنى مىرزند، تا آنکه خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند.
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»(99)
و زنان یائسهاى که امید زناشویى ندارند، بر آنان گناهى نیست که چادرهایشان را فرو گذارند، به شرط آنکه زینت نمایى نکنند؛ و اینکه پاکدامنى بورزند و چادرهایشان را فرو نگذارند برایشان بهتر است؛ و خداوند شنواى داناست.
«لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ»(100)
هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما رسد، دلشاد نگردید.
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ»(101)
همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان مىدهد.
«و لا یجرمنکم شنان قوم على ان لا تعدلوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»(102)
دشمن شما با گروهى دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید، عدالت ورزید که به تقوا نزدیکتر است....
اى که تو از ظلم چاهى مىکنى
از براى خویش دامى مىتنى
«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِینِ»
خدایا! از آلودگى و کثافتها پاکم کن، برحوادث و قضا و قدرها صبرم بده و بر تقوا و همنشینى نیکان، توفیقم بخش، به یارى ات، اى نور چشم مسکینان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. پاکى از پلیدیها؛ 2. نعمت صبر؛ 3. تقوا؛ 4. همنشینى نیکوکاران.
«وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»(103)
بر این کار از مردم نادان هر آزار که مىبینى صبر کن که این صبر و تحمل در راه تربیت و هدایت خلق نشانهاى از عزم ثابت، در امور لازم عالم است.
«وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»(104)
پایدار و صبور باشید که خدا با صابران است.
«وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»(105)
خداوند صابران را دوست مىدارد.
«إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»(106)
آنان که گفتند محققاً پروردگار ما خداست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند (و مژده دهند) دیگر ترسى و حزنى از گذشته خود ندارید.
«الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(107)
آنانکه چون به حادثه سخت و ناگوارى دچار شوند صبورى پیشه گرفته و گویند ما از خداییم و به سوى او رجوع خواهیم کرد آن گروهند مخصوص به درود و الطاف الهى و رحمت خاص خداوند و آنها به حقیقت هدایت یافتگانند.
«وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(108)
و البته اجرى که به صابران بدهیم اجرى است بسیار بهتر از عملى که به جا آوردند.
«وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً»(109)
پاداش آن صبر کامل بر (ایثار)شان باغ بهشت و لباس حریر بهشتى لطف فرمود.
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(110)
و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده و پرهیزگار مىشدند همانا درهاى برکت آسمان و زمین را بر روى آنها مىگشودیم.
گر بترسیدى از آن فقر آفرین
گنج هاشان کشف گشتى در زمین
«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ»(111)
هر کس تقوا پیشه کند، خداوند بدىهایش را بزداید.
«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»(112)
چون اهل تقوا را از شیطان وسوسه و خیالى بدل رسد هماندم خدا را بیاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینایى پیدا کنند.
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»(113)
گرامىترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
«إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»(114)
خداوند اعمال را از متقین مىپذیرد.
«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»(115)
هر کس تقوا پیشه کند، خداوند در امور وى فرجى قرار دهد و او را از جایى که فکر نکند روزى دهد.
«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»(116)
محققاً اهل تقوا در باغها و کنار نهرها(بهشت) منزل گزینند، در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزت و سلطنت جاودانى متنعمند.
«وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»(117)
... در کارزار و سختىها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند. کسانى که این صفت را دارند آنها به حقیقت راستگویان عالم و اهل تقوا هستند.
اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لا تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلایَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِینَ
خدایا! امروز مرا به لغزشهایم مؤاخذه مکن و عذر اشتباهات و خطاهایم را بپذیر و مرا هدف تیر بلاها و آفتها قرار مده، به عزتت، اى مایه عزت مسلمانان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. عدم مؤاخذه؛ 2. پذیرش عذر خطاها؛ 3. ایمنى از بلاها.
«وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ»(118)
و اوست خدایى که توبه بندگانش را مىپذیرد.
«وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»(119)
اى اهل ایمان همه به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید.
«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(120)
همانا خداوند آنان را که پیوسته به درگاهش توبه و انابه کنند دوست دارد.
«إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»(121)
مگر آن کسانى که از گناه توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح به جاى آرند پس خدا گناهان آنها را بدل به ثواب گرداند.
«وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ»(122)
کسى که به اعمال زشت تمام عمر اشتغال ورزد، تا آنگاه که مشاهده مرگ کند در آن ساعت پشیمان شود گوید اکنون توبه کردم توبهاش پذیرفته نخواهد شد چنان که هر کس به حال کفر بمیرد توبهاش قبول نشود.
بر سر جوى نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً»(123)
اى مؤمنان به درگاه خدا توبه نصوح (با خلوص و دوام) کنید.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِینَ وَ اشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِینَ بِأَمَانِکَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ
خدایا! امروزطاعت بندگان خاشع را نصیبم کن و سینهام را به توبه فروتنان فراخ ساز، به حق امان بخشى خود، اى ایمنى دلهاى ترسان.
پیامها و فرازهاى دعا: 1. اطاعت خاشعان؛ 2. شرح صدر.
«أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»(124)
آیا توبت آن نرسیده است که گرویدگان(ظاهرى) دلهاشان به یاد خدا خاشع گردد و به آنچه از حق نازل شد توجه کنند.
هم دعا از تو، اجابت هم زتو
ایمنى از تو، مهابت هم زتو
«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِینَ»(125)
از صبر(روزه) و نماز، کمک بجویید و همانا گران است آن، جز بر خاشعان.
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(126)
همانا اهل ایمان به پیروزى و رستگارى رسیدند آنانى که در نماز خاضع و خاشع هستند.
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»(127)
پروردگارا سینهام را ظرفیت ده.
«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»(128)
پس هر که را خدا بخواهد هدایت کند قلبش را به نور اسلام روشن و گشاده گرداند.
«وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الآْخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ»(129)
بلکه به اختیار و رضا و رغبت و هواى نفس دلش آکنده به ظلمت کفر گشت، بر آنها خشم و غضب خدا خواهد بود. این غضب و عذاب بر آنها بدین سبب است که حیات فانى دنیا را بر حیات ابدى برگزیدند و خدا هرگز کافران را هدایت نخواهد کرد.
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ»(130)
(اى رسول گرامى) آیا ما تو را شرح صدر عطا نکردیم؟ سنگینى هایى که بر دوشت بود بر نداشتیم؟ بارهایى که بر پشت تو سنگینى مىکرد؟
اشاره: در این مجموعه احکام اصل مسأله از کتاب توضیحالمسائل مراجع گرفته شده و در برخى موارد که از این کتاب نقل شده است آدرس از منابع دیگر در پاورقى ذکر شده است.
در نیت روزه، همین قدر کافى است که انسان براى انجام فرمان الهى، از اذان صبح تا مغرب، کارى که روزه را باطل مىکند، انجام ندهد و جارى کردن بر زبان یا گذراندن از قلب لازم نیست.(2) م - 1550
مىتوان در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن، نیت کرد و بهتر است که شب اول ماه هم، نیت روزه تمامى ماه را داشته باشد.(3) م - 1551
کسى که پیش از اذان صبح(4) بدون نیت روزه، خوابیده است اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت کند(5)، روزه او صحیح است، چه روزه واجب باشد و چه مستحب و اگر بعد از ظهر بیدار شود، نمىتواند نیت روزه واجب کند.(6)
اگر پیش از اذان صبح، نیت کند و بخوابد و بعد از مغرب بیدار شود، روزهاش صحیح است. م - 1560
اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است و پیش از ظهر ملتفت شود، چنانچه کارى که روزه را باطل مىکند،(7) انجام نداده باشد،(8) باید نیت کند و روزه او صحیح است و اگر کارى که روزه را باطلى مىکند انجام داده باشد، یا بعد از ظهر ملتفت شود که ماه رمضان است، روزه او باطل است، ولى تا مغرب کارى که روزه را باطل مىکند، انجام ندهد و بعد از رمضان هم آن را قضا نماید.(9)
اگر بچه، پیش از اذان صبحِ ماه رمضان، بالغ شود، باید روزه بگیرد(10) و اگر بعد از اذان به سن بلوغ برسد، روزه آن روز بر او واجب نیست.(11)
اگر مریض پیش از ظهر ماه رمضان خوب شود،(12) و از اذان صبح تا آن وقت کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده باشد،(13) باید نیت روزه کند(14) و چنانچه بعد از ظهر بهبودى یابد، روزه آن روز بر او واجب نیست.
کسى که براى به جا آوردن روزه میتى اجیر شده،(15) اگر روزه مستحبى بگیرد، اشکال ندارد،(16) ولى کسى که روزه قضا(17) یا روزه واجب دیگرى دارد، نمىتواند روزه مستحب بگیرد و چنانچه فراموش کند و روزه مستحب بگیرد، در صورتى که پیش از ظهر یادش بیاید(18) روزه او به هم مىخورد و مىتواند نیت خود را به روزه واجب(19) برگرداند و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او(20) باطل است. م - 1563
روزى را که انسان شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، واجب نیست روزه بگیرد، و اگر بخواهد روزه بگیرد(21) نمىتواند نیت روزه رمضان کند(22) ولى اگر نیت روزه قضا و مانند آن بنماید، چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده از رمضان حساب مىشود. م - 1568
اگر در روزى که شک دارد آخر شعبان است به نیت روزه قضا یا مستحبى و مانند آن روزه بگیرد و در بین روز بفهمد که ماه رمضان است، باید نیت روزه رمضان کند.(23)
اگر در روزه واجب معین؛ مثل روزه رمضان(24) از نیت روزه گرفتن برگردد،(25) روزهاش باطل است،(26) ولى چنانچه نیت کند که چیزى که روزه را باطل مىکند به جا آورد، در صورتى که آن را انجام ندهد روزهاش باطل نمىشود.
1. خوردن و آشامیدن
مواردى که مبطل روزه است
الف) خوردن متعارف؛ مانند نان و آب و... م - 1573
ب) خوراک غیر متعارف؛ مانند خاک، شیره درخت و... م - 1573
ج) در حال خوردن و آشامیدن، بفهمد که صبح شده و عمداً آنها را فرو ببرد.
م - 1574
د) با علم(27) به این که غذاى لاى دندان مانده، در روز فرو مىرود،(28) خلال نکند و فرو رود.(29) م - 1578
ه) با علم به این که غذاى لاى دندان، در روز فرو مىرود خلال نکند و چیزى فرو نرود.(30) م - 1578
و) فرو بردن اخلاط سر و سینه، بعد از آن که وارد فضاى دهان گردید(31) بنابر احتیاط واجب. م - 1580
چشیدن غذا و مانند آن (مثل شست و شوى دهان با آب و دارو) در صورتى که از اول بداند که به حلق مىرسد،(32) چنانچه فرو رود قضا و کفاره دارد.
ز) مسواک و مانند آن در صورتى که آن را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان برگرداند و رطوبت آن را فرو برد.(33) م - 1573
الف) خوردن(34) و آشامیدن سهوى م - 1575
ب) فرو بردن آب دهان(35)
- (36)رطوبت مسواک در آب دهان به طورى که از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود.(37) م - 1573
د) فرو بردن اخلاط سر و سینه یا چرک گلو تا به فضاى دهان نرسیده باشد.(38)
م - 1580
ه) چشیدن غذا و مانند آن(39) که معمولاً به حلق نمىرسد اگر چه اتفاقاً به حلق برسد.
و) ریختن چیزى به زور در گلوى روزه دار.(40) م - 1655
ز) خونى که از لثهها به سبب بیمارى لثه، وارد فضاى دهان شود،(41) و بدون توجه و اختیار فرو رود.(42)
الف) آمپول
غذایى:
- مکارم: احتیاط واجب، خوددارى کردن از تزریق آمپولها و سرم هایى است که به جاى غذا یا دوا به کار مىرود و در صورت تزریق خون در حال روزه، احتیاط، اتمام روزه و قضاى آن است.(43)
- امام: احتیاط واجب،(44) خوددارى کردن از استعمال آمپولى است که به جاى غذا استفاده مىشود. م - 1576
دوایى:
- امام، فاضل، وحید و خامنهاى: آمپولى که به جاى دوا استعمال مىشود، اشکال ندارد.(45) م - 1576
بى حسى: تزریق آمپولى که عضو را بىحس مىکند اشکال ندارد. م - 1576
ب) دارو
خوردنى: خوردن قرص و نوشیدن شربت و مانند آن، مبطل روزه است.(46)
1. استفاده از اسپرى که به صورت پودر گاز از راه دهان به ریهها مىرسد، براى کسانى که مبتلا به تنگى نفس هستند(47) اشکالى ندارد.(48)
ج) استفاده از ابزار پزشکى
2. ریختن دارو در چشم مبطل نیست. م - 1657 3. استعمال شیاف مبطل نیست.(49) م - 1657 4. انفیه کشیدن(50) اگر بداند که به حلق مىرسد جایز نیست و اگر به حلق برسد، مبطل روزه است.(51) م - 1657 1. بردن وسایل دندانپزشکى در دهان به هنگام معاینه، روزه را باطل نمىکند.(52) 2. آندوسکوپى معده(53) بدون آن که چیزى که مبطل روزه است، همراه آن داخل معده شود، روزه را باطل نمىکند.(54) 3. وارد کردن دارو از طریق سوند معده - لولهاى که از طریق دهان یا بینى وارد معده بیمار مىشود و آن را شستشو مىدهد - جایز نیست مگر در مواقع ضرورت که آن نیز موجب ابطال روزه است و قضا دارد.(55)
جویدن آدامس همراه با ذوب شدن تدریجى اجزاى آن جایز نیست و مبطل روزه است.(56)
1. نسبت عمدى دروغ به خدا و پیامبر - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - و امامان - علیهمالسلام - . م - 1569
2. نسبت عمدى دروغ به حضرت زهرا - علیهاالسلام - (61) و سایر پیامبران(62) و جانشینان آنان(63) بنابر احتیاط واجب. 3. سخن راستى را از آنان نقل کند و سپس بگوید دروغ گفتم.(64) م - 1602 4. در شب، خبرى را به دروغ از آنان نقل کند و در روز بگوید آنچه دیشب گفتهام، راست است.(65) م - 1602 5. اگر از او بپرسند که آیا پیامبر - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - چنین فرمود؟ در جایى که باید بگوید: نه، عمداً بگوید: بلى، یا جایى که باید بگوید: بلى، بگوید: نه. م - 1601
1. به اعتقاد راست بودن، مطلبى از آنان نقل کند، سپس بفهمد دروغ بوده.(66) م - 1598
2. دروغى که دیگرى بر آنان بسته، از قول گوینده گزارش کند.(67) 3. با علم به باطل شدن روزه با نسبت دروغ به آنان، چیزى را که مىداند دروغ است به ایشان نسبت دهد، سپس بفهمد آنچه را که گفته، راست بوده است.(68) 4. خبرى را که نمىداند راست است یا دروغ،(69) نقل کند، لیکن بنا بر احتیاط واجب باید از گوینده خبر یا کتابى که در آن نوشته شده نقل کند.(70)
اگر غلط خواندن قرآن، موجب تغییر معنا شود، و آن معناى غلط را بخواهد نسبت به خدا و رسول دهد، حرام است و موجب بطلان روزه مىشود.(71)
غلط خواندن قران در حال روزه اگر تعمد بر کذب به خدا و رسول نباشد، موجب بطلان روزه نمىشود.(72)
اگر با خوردن قرص، حیض، بند آمده، روزه او صحیح است.(73)
استفاده از قرص ضد باردارى در صورتى که ضرر مهمى نداشته باشد اشکال ندارد و اگر با مصرف آن، عادت نشده است روزه وى صحیح است.(74)
یادآورى: 1. مکارم در تمام موارد ذیل مىفرماید: «اگر انجام آنها عمدى و با علم و اطلاع باشد، قضا و کفاره دارد و اگر به خاطرندانستن مسئله باشد کفاره ندارد ولى به احتیاط قضا دارد».
- خوردن و آشامیدن عمدى و اختیارى.(75)
- فرو بردن چیزى که بعد از آروغ زدن به دهان مىآید.(76) م - 1671
سیستانى: باطل کردن عمدى و اختیارى روزه ماه رمضان از راه خوردن و آشامیدن موجب قضا و کفاره است و در غیر این موارد قضا واجب است و به احتیاط مستحب کفاره هم دارد.
1- به طور عمد، غبار غلیظ به حلق برساند.(83) م - 1658
- فرو بردن عمدى تمام سر در اب، بنابر احتیاط واجب.(84)
- بقاى عمدى بر جنابت تا اذان صبح. م - 1658
- اماله عمدى با چیزهاى روان بنا بر احتیاط واجب.(85) م - 1658
- خوابیدن در حال جنابت در شب ماه رمضان(86) با علم به این که اگر بخوابد،(87) براى غسل بیدار نمىشود و خواب بماند. م - 1625
- اقدام بر جنابت، در شب ماه رمضان، در صورتى که براى هیچ کدام از غسل(88) و تیمم وقت نداشته باشد.(89) م - 1623
- افطار کردن طبق گفته کسى که مىگوید مغرب شده،(90) سپس معلوم شود که مغرب نبوده است (در فرض عادل بودن آن، فقط قضا دارد). م - 1673 2. اگر مرد، همسرش را به آمیزش مجبور کند، کفاره روزه خود(78) و همسرش را باید بدهد.(79) م - 1679
الف) قى کردن عمدى در روز ماه رمضان.(91)
ب) بیدار نشدن جنب در شب ماه رمضان(92) از خواب سوم تا اذان صبح، طبق مسئله 1630
ج) انجام ندادن عملى که روزه را باطل مىکند، در حالى که نیت روزه نکند یا ریا کند یا بعد از نیت قصد کند که روزه نباشد.(93) م - 1688
د) انجام(94) مفطر به گفته کسى که بگوید صبح نشده سپس معلوم شود که صبح بوده است. م - 1688
ه) اگر کسى بگوید صبح شده و روزهدار به گفته او یقین نکند یا خیال کند شوخى مىکند و مفطرى انجام دهد، سپس معلوم شود صبح بوده است. م - 1688
و) در شب ماه رمضان بدون تحقیق از صبح شدن، مفطرى انجام دهد،(95) یا بعد از تحقیق، با این که گمان(96) به صبح شدن دارد مفطرى انجام دهد، آن گاه معلوم شود صبح بوده است.(97)
ز) به گفته(98) فرد عادلى افطار کند،(99) سپس معلوم شود که مغرب نبوده است.
ح) آب را براى(100) خنک شدن یا بىجهت در دهان بگرداند که بى اختیار فرو رود،(101) ولى اگر براى وضو باشد قضا ندارد.(102) م - 1688
ط) انجام مفطر(103) در هواى صاف که به واسطه تاریکى، یقین به مغرب پیدا کند، و بعد معلوم شود که مغرب نبوده(تحریر القول فیما یترتب على الافطار، شماره 8).(104)
ى) نگرفتن روزه ماه رمضان به سبب مرضى که بعد از رمضان برطرف گردد ،لیکن عذر دیگرى مانند مسافرت پدید اید که مانع انجام قضاى آن تا رمضان سال بعد شود.(105)
م -1704
ک) نگرفتن روزه ماه رمضان به سبب عذرى که بعد از رمضان برطرف گردد، لیکن مرضى پدید آید که مانع انجام قضاى آن تا رمضان سال بعد شود.(106) م - 1704
ل) نگرفتن روزه به سبب سفر و ادامه سفر تا رمضان سال بعد که قضا دارد.(107)
م) باطل کردن عمدى روزه که در پى آن در همان روز عذر قهرى؛ مانند حیض یا نفاس یا مرض پدید آید.(108)
ن) فوت شدن روزه به سبب مستى یا روزه دارى در حال مستى هر چند مستى او از راه داروى درمانى باشد(109) و چنانچه از حالت مستى خارج شود(110) بنابر احتیاط آن روز را تمام کند و سپس قضا نماید. م - 1969
س) مسلمانى که مرتد شود، سپس اسلام آورد، نسبت به روزهاى ارتداد، قضا دارد. م - 1695
ع) کسى که معتقد است که روزه براى او ضرر ندارد و روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد که روزه براى وى ضرر(111) داشته(112) باید قضا کند. م - 1695
الف) باطل کردن روزه با چیزهاى حرام ، چه حرام اصلى باشد؛ (مثل شراب، زنا و...) و یا به جهتى حرام شده باشد(مثل نزدیکى با همسر در عادت ماهانه، غذاى حلالى که خوردن آن ضرر دارد و...)(113) بنابر احتیاط واجب. م - 1665
ب) دروغ بستن به خدا و پیامبر - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - (114) بنابر احتیاط واجب.
م - 1666
ج) فرو بردن عمدى غذاى آروغ زده شده، در صورتى که از حالت غذا بودن خارج شده باشد یا همراه با خون باشد،(115) بنابر احتیاط واجب.
1. نگرفتن روزه ماه رمضان به سبب مرض یا حیض و نفاس و مردن شخص(116) پیش از تمام شدن رمضان.(117) م - 1702
2. نگرفتن روزه تمام یا قسمتى از ماه رمضان به سبب بیمارى و ادامه آن تا رمضان آینده و براى هر روز یک مد طعام کفاره بدهد.(118) 3. در ماه رمضان بعد از تحقیق از صبح شدن(119) یقین یا گمان پیدا کند که صبح نشده و چیزى بخورد، سپس معلوم شود که صبح بوده. م - 1688 4. افطار کردن در هواى ابر(ى) به گمان مغرب شدن، سپس معلوم شود که مغرب نبوده است. م - 1688 5. کودک نابالغ اگر در روز ماه رمضان بالغ شود و افطار کند، نسبت به همان روز.(120)
در قضاى روزه رمضان اگر وقت تنگ نباشد، مىتواند پیش از ظهر، روزه را باطل کند،(121) لیکن بعد از ظهر، حرام و موجب کفاره است.(122)
اگر از چند ماه رمضان، روزه قضا داشته باشد، قضاى هر کدام را که اول بگیرد، مانعى ندارد، مگر آن که وقت قضاى رمضان آخر، تنگ باشد(123)که بنابر احتیاط، باید اول آن را قضا کند، و در این صورت اگر قضاى رمضانهاى قبل را مقدم بدارد، روزهها صحیح است، لیکن براى رمضان آخر، کفاره تأخیر (براى هر روز یک مد طعام) بدهد.(124)
- با وجوب روزه قضاى ماه رمضان و کفاره بر انسان، انجام قضاى ماه رمضان از نظر وقت، تقدمى بر روزه کفاره ندارد، بلى قضا را تا رمضان سال آینده باید بگیرد. ولى کفاره، زمان محدودى ندارد.(125)
- انجام قضاى روزه رمضان فورى نیست، ولى(126) بنابر احتیاط تا رمضان سال بعد به تأخیر نیندازد.(127)
- اگر(128) قضاى روزه ماه رمضان میتى را گرفته باشد،(129) احتیاط واجب آن است که بعد از ظهر، روزه را باطل نکند ولیکن اگر افطار کرد کفاره ندارد.(130) م - 1701
کسانى که روزه بر آنان واجب نیست
الف) گرفتن روزه براى وى ممکن نباشد.
ب) گرفتن روزه براى وى مشقت داشته باشد(132) که در این صورت باید براى هر روز، یک مد طعام به فقیر بدهد.(133)
ج) در هر دو صورت یاد شده اگر بعد از رمضان(134) بتواند روزه بگیرد،(135) بنابر احتیاط واجب باید قضا کند. م - 1726
الف) نمىتواند تشنگى را تحمل کند.
ب) تحمل تشنگى برایش دشوار است، در این صورت باید یک مد طعام به فقیر بدهد.(136) م - 1727
ج) اگر بعد از رمضان، توانایى روزه گرفتن را داشت(137) به احتیاط واجب قضا کند.
د) به احتیاط(138) واجب بیش از مقدار ناچارى آب نیاشامد.
الف) روزه براى حملش ضرر دارد باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.(139)
ب) روزه براى خودش ضرر دارد،(140) به احتیاط واجب براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.
ج) در هر دو صورت، روزههایى را که نگرفته است، باید قضا کند.
الف) کودک او زیانبار است، براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.(141) م - 1729
ب) خودش زیان آور است،(142) بنابر احتیاط واجب براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد. م - 1729
ج) در هر دو صورت بعد از رمضان، قضا کند. م - 1729
د) اگر کسى پیدا شود که با مزد، یا بى مزد، بچه را شیر بدهد،(143) بنابر احتیاط واجب روزه بگیرد و بچه را از آن راه، شیر دهد.
1. شخص پیر (در صورتى که:)(131) 2. کسى که بیمارى تشنگى دارد(در صورتى که:) 3. زنى که زایمانش نزدیک است(در صورتى که:) م - 1728 4. زنى که بچه شیر مىدهد و روزه گرفتن براى : 5. شخص بیمار (در صورتى که): یقین داشته باشد یا بترسد که روزه موجب تشدید بیمارى یا دیر خوب شدن آن (و) یا تشدید درد گردد.(144) 6. ضعفى که به طور عادى غیر قابل تحمل است.(145) 7. شخص غیر بیمار(146) که ترس دارد از بروز مرض و ضرر از راه روزه گرفتن در صورتى که این ترس، ریشه و زمینه عقلایى داشته و مورد توجه آنان باشد (نه هر ترسى).(147) 8. غیر مسلمان، اگر چه در بخشى از روز، مؤمن نباشد.(148) 9. حائض و نفسا هر چند در لحظهاى از روز، خون ببیند.(149)
- با فرض خوف و ترس ضرر براى چشم، روزه گرفتن جایز نیست و همچنین کارهاى دیگر که براى چشم ضرر داشته باشد.(150)
- شخص مبتلا به بیمارى زخم معده اگر احتمال مىدهد که روزه برایش ضرر دارد، نباید روزه بگیرد.(151)
- مکارم: بیمارانى که ناچارند( به دستور پزشک) هر چند ساعت، مقدارى مایعات بنوشند؛ مانندافراد قطع نخاعى، روزه ازآنها ساقط است و به جاى آن، در صورت داشتن قدرت مالى، براى هر روز یک مد طعام کفاره بدهند.(152)
- فاضل: اگر روزه باعث پیدایش مرض یا شدید شدن بیمارى شود، صحیح نیست.(153)
- صافى: اگر روزه موجب کم شدن بینایى چشم گردد اگر به صورت موقت باشد که بعد از روزه برطرف گردد، روزه واجب است و اگر موجب کم شدن بینایى چشم براى همیشه باشد، روزه واجب نیست.(154)
- خامنهاى: اگر مکلف از گفته پزشک یقین یا اطمینان پیدا کند که روزه براى او ضرر دارد یا از گفته وى یا منشأ عقلایى دیگرى براى او خوف ضرر حاصل شود، روزه جایز نیست.(155)
- خامنهاى: مبتلایان به بیمارى کلیه و قند در صورتى که جلوگیرى از مرض، مستلزم نوشیدن مایعات باشد، یا خوددارى از خوردن و آشامیدن در طول روز، موجب ضرر به آنان یا خوف ضرر گردد، روزه بر آنها واجب نیست.(156)
- دختر تازه بالغى که توان روزه گرفتن را ندارد(157) و تا رمضان سال بعد نیز نمىتواند قضا کند،(158) هر وقت توانست روزه بگیرد، و براى تأخیر هر روز تا رمضان سال بعد یک مد طعام به فقیر بدهد، مگر آن که در تأخیر، معذور باشد که چیزى بر او نیست.(159)
توضیح: فتواهاى سایر مراجع را درباره جواز افطار چنین افرادى از مسئله شماره 1583(روزه ضعیفان) مىتوان به دست آورد.
توضیح: الف) معیار سفر در روزه مسافر، سفرهاى چهار فرسخى است (چهار فرسخ در رفت و چهار فرسخ در برگشت) و یا در رفت هشت فرسخ است.
ب) میزان فرسخ نیز، فرسخ شرعى است.
ج) هشت فرسخِ شرعى 45 کیلومتر است.
اگر برگشت، چهار فرسخ باشد، و رفت کمتر از آن، نماز تمام و روزه صحیح است.
م - 1714
1. مسافرى که باید نمازهاى چهار رکعتى را در سفر، دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد، و مسافرى که نمازش را تمام مىخواند، مانند کسى که شغلش مسافرت(160) یا سفر او سفر معصیت است، باید در سفر روزه بگیرد. م - 1714
الف) مثل این که اجیر شده که روز معینى را روزه بگیرد(163) بنابر احتیاط واجب سفر نکند و اگر در سفر است،(164) قصد ده روز کند و روزه بگیرد. م - 1716
ب) اگر نذر کرده باشد که روز معینى را روزه بگیرد،(165) مىتواند در آن روز مسافرت نماید.(166) م - 1716
2. مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد(161) ولى اگر براى فرار از روزه باشد مکروه است.(162) 3. در روزى که روزه واجب معینى غیر از رمضان بر او واجب است: 5. اگر فراموش کند که مسافر است یا فراموش کند که روزه مسافر باطل است و در سفر روزه بگیرد، باطل است. م - 1720 4. اگر نذر کند روزه بگیرد و روز آن را معین نکند (نذر مطلق)، نمىتواند آن را در سفر به جا آورد. م - 1717
1. نذر کند که روز معینى در سفر روزه بگیرد. م - 1717
م - 1719
2. نذر کند که روز معینى را چه مسافر باشد یا نباشد، روزه بگیرد. م - 1717 3. مسافرى که نداند روزه مسافر باطل است و جهلش تا مغرب باقى باشد. 4. روزه دارى که بعد از ظهر مسافرت کند م - 1721 5. مسافرى که مفطرى انجام نداده و پیش از ظهر به وطن یا مکانى که قصد ده روز مىکند برسد و نیت روزه کند، گرچه این سفر را پیش از ظهر همان روز انجام داده باشد. م - 1722
معیار(167) در آغاز سفر - پیش از ظهر یا بعد از ظهر - بیرون رفتن از محل است نه خروج از حد ترخص و در بازگشت نیز معیار پایان سفر، وارد شدن به محل است نه رسیدن به حد ترخص، ولى اگر پیش از ظهر از محل بیرون رود و بعد از ظهر از حد ترخص بگذرد(168) یا در بازگشت پیش از ظهر به حد ترخص برسد، و بعد از ظهر وارد محل شود،(169) احتیاط واجب(170) در روزه گرفتن آن روز و قضاى آن است.(171)
مسافرى که مىخواهد ده روز در محلى بماند(172) اگر از اول قصدش این باشد که در بین ده روز به اطراف آن جا برود:(173)
الف) اگر آن اطراف؛ مانند مزارع و باغات و حدود سور بلد باشد و رفتن به آن جاها منافى با صدق اقامت در محل نباشد، در تمام ده روز، نماز تمام و روزه صحیح است.
ب) اگر آن اطراف تا کمتر از چهار فرسخ باشد و در نیت او این است که در بین ده روز فقط یک مرتبه برود و مجموع رفت و برگشت بیش از دو ساعت طول نکشد، در تمامى ده روز نماز او تمام و روزهاش صحیح است. م - 1338
مسافرى که قصد کرده ده روز در جایى بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى(174) بخواهد به جایى که کمتر از چهار فرسخ است برود وبرگردد به محل اقامت خود، نمازش تمام و روزهاش صحیح است.(175) م - 1349 و 1348
- امام خمینى: کسى که شغل او سفر است، مانند راننده، کشتیبان، خلبان، حملهدار در سفرِ شغل، چوپان، دوره گرد در مسافت شرعى نمازشان تمام و روزه آنان صحیح است، ولى کسى که شغل او در محلى بیش از مسافت شرعى است و به آنجا تردد دارد (مانند معلم، دانشجو، پزشک و...) نمازشان شکسته و روزه آنان صحیح نیست.(176)
- اراکى: کسى که هفتهاى یک بار به یکى از شهرها، یک هفته به کاشان، هفتهاى به تهران، هفتهاى به اصفهان براى دیدن بستگانش مىرود، کثیر السفر است و نماز او تمام و روزهاش صحیح است.(177)
- اراکى: حصول کثرت سفر با سه ماه مسافرت روزانه محل اشکال است و احوط جمع است.(178)
- سیستانى: عنوان کثیرالسفر بر کسى صدق مىکند که حداقل در هفته، سه روز یا در ماه، یازده روز در مسافرت باشد. و این عنوان بر کسى که در هفته یک روز در سفر است، صدق نمىکند و اگر هر هفته دو روز در سفر باشد، احتیاط واجب آن است که هم تمام بخواند و هم شکسته و روزه را باید بگیرد.(179)
- خامنهاى: کسى که براى شغل آزاد یا ادارى سفر مىکند(و) دست کم هر ده روز یک بار میان وطن یا محل سکونت و محل کار تردد دارد، از سفر دوم به بعد نماز وى تمام و روزه او صحیح است. همچنین مبلغانى که براى ارشاد و امر به معروف مسافرت مىکنند و تبلیغ و ارشاد عرفا شغل آنان به شمار مىآید، ولى طلاب و دانشجویان که براى تحصیل علم به اندازه مسافت شرعى تردد مىکنند، گر چه روزانه باشد نماز آنان شکسته و روزه آنان نیز باطل است.(180)
- گلپایگانى و صافى: کسى که کارش این است که هفتهاى یک بار یا بیشتر براى انجام شغلى در محلى سفر مىکند؛ مثلا براى تدریس یا درس خواندن مىرود، همین که به مقدارى سفر کند که عرفاً این کار را شغل او گویند، باید نماز را تمام و روزه را به جا آورد.(181)
- صافى: کسى که براى درس خواندن، هفتهاى یک یا دو بار به بیش از مسافت شرعى سفر مىکند، در صورتى که مدتى طولانى؛ مانند چهار ماه یا بیشتر این وضع را داشته باشد، نمازش تمام و روزهاش صحیح است.(182)
فرق بین «من شغله السفر» و «من شغله فى السفر» آن است که اولى مانند راننده است و دومى کسى است که از وطنش تا محل کارش به قدر مسافت شرعى در رفت و آمد است، به طورى که در هیچ کدام از آن دو مکان، ده روز متوالى نمىماند، نماز آن تمام و روزهشان صحیح است.(183)
- فاضل: دانشجویان، معلمان و... که محل تحصیلشان جاى دیگرى است و معمولا جمعهها به وطن بر مىگردند یا آنان که هر روز براى کار مىروند و شب به وطن مراجعت مىکنند، اگر سفرشان به حد مسافت شرعى است، بنابر احتیاط، نمازشان شکسته و روزهشان صحیح نیست.(184)
- تبریزى: دانشجویانى که جهت تحصیل از وطن به جایى که به اندازه مسافت شرعى است رفت و آمد مىکنند و کمتر از ده روز در وطن خود مىمانند، به احتیاط واجب نماز را جمع (شکسته و تمام) بخوانند، ولى روزه آنان صحیح است.(185)
- بهجت: در کثیرالسفر لازم نیست سفرهاى متعدد داشته باشد، بلکه یک سفر طولانى که بیشتر سال را فرا گیرد؛ مثل سفرهاى متعدد است، پس همین که بگویند فلانى شغلش سفر است، کافى است. م - 1064
- بهجت: (دانشجویان و) کسانى که به اندازه مسافت شرعى در تردد هستند و این کار از نظر عرف شغلشان به حساب مىآید، اگر به طور معمول کمتر از ده روز در محل تحصیل یا کار مىمانند، در غیر سفر اول، نماز آنان تمام و روزه صحیح است.(186)