مسافر برای رسیدن به محبوب خود باید از بیابانی بگذرد درراه در کاروانسرایی نفس تازه می کند ولی به جای اینکه خود را بیاراید و توشه ای فراهم سازد در غبار کاروانسرا فرو می رود
ما هستیم و این کاروانسرای فانی
آمدم ولی می دانم که خواهم رفت
پس تا هستم می نوسیم شاید که خوب بروم