نصیحت مورچه به سلیمان
آورده اند که چون حضرت سلیمان(ع) تخت خود را به وادی نمل برد، از موری نصیحت خواست که در دنیا به آن عمل آورد. مور عرض کرد: ای پیغمبر خدا! در این دنیا این تخت و جاه و ملک از کجا به تو رسیده؟ فرمود از پدرم.
مور عرض کرد: همین نصیحت توست. بدانکه از تو هم به دیگری رسد و با تو نخواهد ماند
پدر روزنامه می خواند، اما پسر کوچکش مدام مزاحمش می شد. حوصله پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش می داد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد و گفت:بیا کاری برایت دارم. یک نقشه دنیا به تو می دهم، ببینم می توانی آن را دقیقا همان طور که هست بچینی؟و دوباره به سراغ روزنامه اش رفت؛ می دانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است. اما یک ربع ساعت بعد، پسرک با نقشه کامل برگشت.پدر با تعجب پرسید: مادرت به تو جغرافی یاد داده؟ پسر جواب داد: جغرافی دیگر چیست؟ اتفاقا پشت همین صفحه، تصویری از یک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم، دنیا را هم دوباره ساختم.