آیت الله مهدوی کنی در جلسه درس خود با اشاره به سخنان تبلیغاتی میرحسین موسوی که جمعه شب از سیما پخش شد، بیان این اظهارات را کم لطفی نسبت به انقلاب دانست و گفت:ای کاش مرده بودیم و این حرفها را نمی شنیدیم
به گزارش رجانیوز ، آیت الله مهدوی کنی درخلال جلسه اخلاق که موضوع آن عیب جویی بود، با اشاره به کم لطفی برخی هاگفت: 30 سال ازانقلاب گذشته ولی بعضی بیانات طوری است که دلالت بر این می کند که اصلاً هیچ کاری در دوران انقلاب نشده است. ایشان در ادامه تصریح کردند: آن برادرمان در سخنشان این طور فرموده اند که من آمده ام اقتصاد خراب ایران را در40 سال گذشته درست کنم. برادر! شما 10 سال قبل از انقلاب را هم چسباندی به 30 سال بعد ازانقلاب؟! یعنی از دوران نظام شاهنشاهی تا بعد از انقلاب، همه اینها یک پرونده با هم است و خراب است که می خواهیم درست کنیم؟ رئیس دانشگاه امام صادق علیه السلام درادامه با توجه دادن به این موضوع که این بیانات توسط یک شخصیتی در جامعه انقلابی ما مطرح می شود، افزودند: در این صورت، مخالفین ما می گویند خودشان دارند می گویند 40 سال است که خرابی است و این کم لطفی است و باید از این جور برخورد استغفار کرد.
دبیر کل جامعه روحانیت مبارز در ادامه گفت: با همه اشکالاتی که به دوره آقای احمدی نژاد وارد می کنید، آیا ایشان هیچ کاری نکرده است؟ شاید بعضی ها از روی حس مخالفت بگویند خوب کوبیدی ولی آیا در یک جامعه اسلامی، انسان مؤمن مطیع قرآن و ولایت خوبی هارا نمی بیند؟ یک وقت است که انسان می گوید کارهایی شده که بعضی ها نیمه کاره است بعضی ها خوب بود از طریق دیگری وارد می شدیم و بعضی ها هم تمام شده است ولی آیا پس از 30 سال شهادت و فداکاری هیچ آثاری وجود ندارد؟
آیت الله مهدوی کنی ادامه داد: نگویید شهدا خوب بودند و رفتند، کسانی هم مانده اند ازشهدا الهام گرفته اند و به واسطه خون آنهاست، که باقی مانده اند. شما طوری صحبت می کنید که گویا از اسلام چیزی باقی نمانده است. من بعضی وقتها به دوستان می گویم ای کاش مرده بودیم و این حرفها را نمی شنیدیم. خداوند متعال می فرماید خوب و بد گم نمی شود. شما که تابع قرآنید اگر حسن نیت دارید، باید خوب و بد را بیاورید. ممکن است کسی اشتباه کرده باشد ولی این فرق می کند با اینکه ما بگوییم طرف مقابل برای ریاست کردن می خواسته همه چیز را خراب کند. بنده این دیدگاه را قبول ندارم و صحیح نمی دانم که حتی در مقابل کسانی که از لحاظ سیاسی با ما همفکر نبوده اند بگویم آنها اصلاً کاری نکرده اند و بنایشان بر تخریب اسلام بوده است.
آیت الله مهدوی کنی در ادامه تذکر داد: کسانی که قصد نقد دارند، خوبی ها و بدی ها را بگویند. شما در مقابل اشکالات بگویید چه راهی برای رفع آنها دارید. مردم این را می خواهند. شما می گویید بیکاری در کشور هست یا نباید بیت المال را اینطوری خرج کرد، راهش را نشان دهید که چگونه باید بیکاری را رفع کرد یا بیت المال را به درستی مصرف کرد.
حمایت اکثریت جامعه روحانیت ازاحمدی نژاد
آیتالله مهدویکنی اعلام کرد: اکثریت جامعه روحانیت مبارز در انتخابات از آقای احمدینژاد حمایت میکنند و بنده نیز آقای احمدینژاد را اصلح میدانم و به ایشان رای میدهم.
آیت الله مهدوی کنی همچنیندر گفتگو با سایت جامعه روحانیت مبارز افزود: در جامعه روحانیت مبارز روالی برای تصمیم گیری وجود دارد که با رای دوسوم اعضای حاضر موضوعات به تصویب می رسد. ما در رای گیری که چندی قبل در ارتباط با معرفی و حمایت از آقای احمدی نژاد به عنوان کاندیدای جامعه روحانیت مبارز داشتیم، به اکثریت رسیدیم ولی به دوسوم نرسیدیم. اقلیتی هم که سه رای کمتر داشت رای به سکوت دادند و این سکوت به معنی نفی آقای احمدی نژاد نبود، بلکه آنها نظرشان این بود که جامعه روحانیت مبارز در این موضوع سکوت کند.
وی گفت: اما نظر شخصی ام در بیان مصداق این است که بعد از جمع بندی به این نتیجه رسیده ام که آقای احمدی نژاد اصلح است و به ایشان رای می دهم.
وی یادآور شد: ما نظرمان را عرض کردیم، مردم ما در این سی سال بلکه قبل از آن نشان داده اند که مردمی رشید و صاحب تشخیص هستند. به میدان رای خواهند آمد و آنها هم فردی را که اصلح می دانند، انتخاب می کنند. و انشاءالله یک فردی بیاید که مشکلاتی که در این مملکت هست را حل بکند و در برابر دشمنان ما هم بتواند ایستادگی بکند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه رسمی جامعه روحانیت مبارز آیت الله محمدرضا مهدوی کنی دبیرکل این جامعه نظرخود را درباره کاندیدای اصلح دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد.متن پرسش و پاسخ به شرح ذیل است:
خبرنگار : حضرت آیت الله مهدوی کنی با توجه به اینکه کمتر از سه هفته دیگر به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و میان دوره ای مجلس خبرگان رهبری باقی مانده است، لطفا نظرتان را در مورد شرکت آحاد مردم در این انتخابات بیان بفرمائید؛
بسم الله الرحمن الرحیم؛
همانطوری که در تمام ادوار انتخابات، مردم و همه علاقه مندان به اسلام، انقلاب و این کشور در صحنه حضور داشته اند و این حضورشان یکی از عوامل مهم پیروزی و دوام انقلاب بوده است، در این مرحله انتخابات ریاست جمهوری هم حضور مردم هم در داخل و هم در خارج میتواند کارگشا بوده و آثار خوبی داشته باشد.
حضور و رای دادن مردم در انتخابات به عنوان یک حق قانونی و طبیعی است و علاوه بر آن یک تکلیف شرعی و سیاسی است.
اینکه گفتم حق قانونی است چون انسان یک موجود مدنی بالطبع است و در اجتماع زندگی میکند؛ پس سرنوشت او وابسته به اجتماعش است و اوست که این اجتماع را می سازد و از آن هم متاثر می شود.
و قهرا عدم حضور نتیجه ای جز محکوم شدن به چیزی که نخواسته است ندارد. ولی اگر حاضر شد و دخالت کرد، در سرنوشت خودش مؤثر واقع شده و اگر رأیش هم مقبول واقع نشود، وظیفه اش را انجام داده است.
من در انتخابات شرکت می کنم، رای میدهم و انشاءالله همه ایرانیان، مؤمنین، مسلمانها، غیر مسلمانها هم در این انتخابات شرکت خواهند کرد.
خبرنگار: لطفا برای امت بیدار و همیشه در صحنه جمهوری اسلامی ایران بفرمائید شاخصهای کاندیدای اصلح به نظر شما چیست و جایگاه نقد در تبلیغات کاندیداها کدام است؟
در انتخابات قاعدتا به کسی که صالح تر است رای داده میشود. اصلح بودن هم جهات مختلفی دارد. اگر به کسی رای داده می شود، معنایش این نیست که او هیچ عیبی ندارد و قابل نقد هم نیست. چون انسانهای معمولی طبعا اشکال در کارشان وجود دارد و ممکن است اشتباه و خطا بکنند.
رای دهندگان من حیث المجموع فردی را با تمام خصوصیات و جنبه های سلبی و ایجابی اش بررسی می کنند و در نهایت یک نفر که به نظرشان برای مردم، انقلاب و اسلام مفید است را انتخاب می کنند.
ما هم روی این جهت است که می خواهیم فردی را انتخاب بکنیم و الا نسبت به کاندیداهای دیگر هم احترام می گذاریم. وقتی کاندیدائی تائید شده است، مورد احترام است و نباید بی احترامی به هیچ یک از سایر کاندیداها بشود.
من بی احترامی نسبت به هر یک از کاندیداها چه از ناحیه سایر کاندیداها و چه از ناحیه طرفداران آنها را نمی پسندم.
نباید نقدها دلالت برسلب مطلق بکنند. یعنی نباید کاندیداها به گونه ای نقد شوند که معنایش این باشد که او بدرد نمی خورد و تا به حال هم کار حسابی انجام نداده است.
بعضی حرفها نفی تمامی زحمات گذشتگان است. این کم لطفی و بی انصافی است که زحمات کسانی که در این سی ساله خدمت کرده اند از مرحوم شهید رجائی گرفته تا به امروز، نادیده گرفته شود. یعنی فرض کنیم کسی که قبل از ما بوده عناد کرده و همه اش برای تخریب بوده و حالا ما آمده ایم و می خواهیم آن خرابیها را اصلاح کنیم. ممکن است اشتباهاتی در کار وجود داشته باشد ولی معمولا گذشتگان ما این گونه نبوده اند که می خواستند انقلاب را تخریب بکنند.
نقد معنایش این است که انسان جنبه های مثبت را ببیند، و در جنبه های منفی هم راه حل نشان بدهد. نه اینکه فقط منفی بافی بشود. و از طرفی هم نباید به عنوان یک معاند با طرف برخورد شود.
اگر پیشنهادی هست باید گفته شود که ما برای رفع مشکلات موجود، که موجود هم هست، این راه حل ها را داریم. خوب است به مردم بگوئیم که ما راه حل داریم.
بیان مشکلات را همه مردم می دانند. اگر از تمام روستائیان ما بپرسید که آقا در کشور ما چه مشکلاتی است؟ آنها هم می دانند بیکاری، گرانی، کمبودها و ... وجود دارد و همه اینها را مشاهده می کنند. لزومی ندارد که بنده بیایم پشت میکروفون و اینها را برای مردم دوباره بازگو کنم. سؤال این است که جنابعالی که تشریف آورده اید چه راه حلی دارید؟
اما اگر فقط نقد کند ولی راه حلی ارائه ندهد. یا کلی گوئی بکند، فائده ای ندارد. اگر هم این منفیات اثر بکند، وقتی که در موقع عمل راه حلی نبود، مردم برمی گردند و می گویند که جنابعالی که تشریف آورده اید چه کار کردید؟ شما که آن همه اشکال می کردید حالا خودتان آن اشکالها را چگونه رفع کردید؟
نکته دیگر در انتخاب اصلح این است که دو بعد در کاندیدای اصلح وجود دارد. یک بعد رفع مشکلات داخلی و یک بعد هم ایستادگی در مقابل دشمنان خارجی.
دشمنی آنها برای این نیست که چون ما نتوانستیم برای مردم ایجاد کار کنیم با ما دشمن شده اند و اگر فرضا رئیس جمهوری ایجاد کار بکند دیگر با او دشمن نخواهند بود.
آنها از اول با اصل این انقلاب مخالف بوده اند، بنابر این ما کسی را می خواهیم که هم بتواند مشکلاتمان را برطرف بکند و هم در برابر فشارهائی که دشمنان بر ما وارد می کنند بتواند مقاومت و ایستادگی کند.
خبرنگار: مردم دلسوز و قهرمان ایران اسلامی بسیار با ما تماس می گیرند و می پرسند که ما می خواهیم رای بدهیم، و لی در مورد مصداق کاندیدای اصلح منتظر اظهار نظر جامعه روحانیت مبارز هستیم. لطفا بفرمائید که موضع حضرتعالی و جامعه روحانیت مبارز در انتخاب کاندیدای اصلح کدام است؟
در جامعه روحانیت مبارز روالی برای تصمیم گیری وجود دارد که با رای دوسوم اعضای حاضر موضوعات به تصویب می رسد. ما در رای گیری که چندی قبل در ارتباط با معرفی و حمایت از آقای احمدی نژاد به عنوان کاندیدای جامعه روحانیت مبارز داشتیم، به اکثریت رسیدیم ولی به دوسوم نرسیدیم. اقلیتی هم که سه رای کمتر داشت رای به سکوت دادند و این سکوت به معنی نفی آقای احمدی نژاد نبود، بلکه آنها نظرشان این بود که جامعه روحانیت مبارز در این موضوع سکوت کند.
اما نظر شخصی ام در بیان مصداق این است که بعد از جمع بندی به این نتیجه رسیده ام که آقای احمدی نژاد اصلح است و به ایشان رای میدهم.ما نظرمان را عرض کردیم، مردم ما در این سی سال بلکه قبل از آن نشان داده اند که مردمی رشید و صاحب تشخیص هستند. به میدان رای خواهند آمد و آنها هم فردی را که اصلح می دانند، انتخاب می کنند. و انشاءالله یک فردی بیاید که مشکلاتی که در این مملکت هست را حل بکند و در برابر دشمنان ما هم بتواند ایستادگی بکند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
گفتنی است پیش از این نیز آیت الله یزدیرئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام کرده بود که اکثریت اعضای این جامعه احمدی نژاد را به عنوان کاندیدای اصلح انتخابات معرفی کردهاند
آیتالله احمد جنتی در خطبههای دوم نمازجمعه این هفته تهران گفت: «شما مردم عزیز30 سال در انتخابات شرکت کردهاید و همواره شرکت میکنید، همیشه هم سرفراز بیرون آمدهاید و دشمنان را ناامید کردید، آنها که تلاش کردهاند در هر دورهای آمار شرکتکنندگان را پایین بیاورند و مشروعیت نظام را زیرسوال ببرند ناکام ماندهاند. خدا را شکر میکنیم که مردم ما هوشیارند.»
«آنها در این دوره هم بیکار ننشستهاند. مساله فقط هم مساله انتخابات نیست. هدف آنها براندازی نظام، سرکوب انقلاب، سلطه مجدد بر مردم و بیرونکردن قرآن است. این ما هستیم که باید حواسمان جمع باشد. آنها میخواهند هر چه میشود آمار شرکتکنندگان کم شود، اما مردم ما توجه دارند هرکاری دشمن میخواهد به ضرر ماست.»
«پس باید در انتخابات با شرکت گسترده چشم دشمن را کور کرد. علاوه بر این، آنها غیبگوییهایی میکنند که در انتخابات تقلب میشود. این هم با همان هدف است. مردم ما باید با شرکت گسترده پای صندوق بیایند و رای بدهند. باید با هوشیاری شما و ارشادهای مقام معظم رهبری و نظارت بسیار قوی شورای نگهبان آن را خنثی کنیم.»
2- 75 درصد هزینه ی دانشجویان را بیمه می پردازد.
3- خدمت سربازی شغل می شود و سربازان حقوق می گیرند.
نظر شما در این باره چیست؟آقا ریئس جمهور آینده آیا شما این گفته ها را عملی می کنید؟آیا شما این آمار و ارقام را خودتان بررسی کرده اید که چنین می گوید؟شما با این کار قصد جمع آوری آرا؛را دارید.در حالی که حتی اگر برای این دوره با این شعار ها انتخاب شوید و در حالی که محقق ساختن این تصمیمات کار دشواری است برای دوره ی بعد احتمال حضورتان در این عرصه کم است. از این گذشته حتی اگر شما قصد حضور در دوره ی بعد را نداشته باشید خاطره ی بدی را در ذهن مردم گذاشته اید.از آن مهم تر این که مرتکب گناه بزرگی شده اید یعنی دروغ گفته اید.....خوشبختانه مردم ما آگاه تر از آن هستند که فقط به شعار ها اهمیت بدهند بلکه من به نمایندگی از یک ملت پیروز در تمام زمینه ها از چهار کاندیدا ی مردمی خواهش می کنم که علاوه بر دادن این شعار ها نحوه ی تحقق آن ها نیز اعلام کنند ،زیرا شاید به نظر من تحقق هدفی مثل مورد دوم در مدت چهار سال غیر ممکن باشد در حالی که این کاندیدا ی محترم و مدبر از پیش فکر همه چیز را کرده باشد و حتی با چند شرکت بیمه ای هماهنگ کرده و سپس این هدف را اعلام نموده است.اگر این چنین بوده باشد موجب افتخار من است که به کاندیدا یی با این همه تدبیر و تدبر رای بدهم و حتی سایریرن را به این کار دعوت کنم....پس همان طور که ملاحظه نمودید این اهداف نیازمند تشریح بیشتر هستند که این کار وظیفه ی کاندیداهای محترم و ستادهای مردمی آن هاست.این درحالی ایست که برخی از کاندیداها نظر های مبهم تری دارند مثل این مورد:ماموریت بزرگ ما ساختن ایران است .من هم مثل شما از این صحبت ها چیزی را متوجه نشدم .چون این کاندیدای محترم هم در باره ی نحوه ی عملی کردن این هدف خود چیزی نگفته بود ،وقتی متوجه این موضوع شدم فورا به مسئول آن ستاد گفتم :ببخشید به نظر خود شما که یک فرد عاقل و بالغ هستید راهی برای تحقق این هدف وجود دارد که واقعا منطقی باشد.(از گفته ی خود پشیمان شدم ،زیرا به هر حال من با این حرفم علایق آن فرد را زیر سوال برده بودم.و منتظر یک رفتار خشن و برخورد بد بودم ولی خوشبختانه...)آن فرد بدون ابراز خشونت رفت و یک سری بروشور برای من آورد و تا حدی برخی اهداف زیر مجوعه این هدف بزرگ را نام برد و با مدرک و دلیل مرا قانع کرد که این هدف تا حدی قابل اجراست .من افتخار می کنم که کشورم به سرحدی از پیشرفت رسیده است که اکنون با دلیل و منطق مردم را قانع می کند.باز هم مثل همیشه می گویم به خود می بالم که ایرانی ام و همچون کوروش کبیر می گویم :بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارید تا اجزای بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد.ای ایران ،ای سرای امید ،ای مظهر خوبی و پاکی ،ای سرزمین کوروش،ای زادگاه داریوش،ای گذرگه امامان و معصومین ،ای مادر امیرکبیر ،ای بستر خلیج همیشه فارس و ای که نور ستاره های علم و فرزانگی جهان از توست آسوده باش که تا خون آریاییان در رگ های ماست هیچ گونه آسیبی تو را تحدید نمی کند.
2- 75 درصد هزینه ی دانشجویان را بیمه می پردازد.
3- خدمت سربازی شغل می شود و سربازان حقوق می گیرند.
نظر شما در این باره چیست؟آقا ریئس جمهور آینده آیا شما این گفته ها را عملی می کنید؟آیا شما این آمار و ارقام را خودتان بررسی کرده اید که چنین می گوید؟شما با این کار قصد جمع آوری آرا؛را دارید.در حالی که حتی اگر برای این دوره با این شعار ها انتخاب شوید و در حالی که محقق ساختن این تصمیمات کار دشواری است برای دوره ی بعد احتمال حضورتان در این عرصه کم است. از این گذشته حتی اگر شما قصد حضور در دوره ی بعد را نداشته باشید خاطره ی بدی را در ذهن مردم گذاشته اید.از آن مهم تر این که مرتکب گناه بزرگی شده اید یعنی دروغ گفته اید.....خوشبختانه مردم ما آگاه تر از آن هستند که فقط به شعار ها اهمیت بدهند بلکه من به نمایندگی از یک ملت پیروز در تمام زمینه ها از چهار کاندیدا ی مردمی خواهش می کنم که علاوه بر دادن این شعار ها نحوه ی تحقق آن ها نیز اعلام کنند ،زیرا شاید به نظر من تحقق هدفی مثل مورد دوم در مدت چهار سال غیر ممکن باشد در حالی که این کاندیدا ی محترم و مدبر از پیش فکر همه چیز را کرده باشد و حتی با چند شرکت بیمه ای هماهنگ کرده و سپس این هدف را اعلام نموده است.اگر این چنین بوده باشد موجب افتخار من است که به کاندیدا یی با این همه تدبیر و تدبر رای بدهم و حتی سایریرن را به این کار دعوت کنم....پس همان طور که ملاحظه نمودید این اهداف نیازمند تشریح بیشتر هستند که این کار وظیفه ی کاندیداهای محترم و ستادهای مردمی آن هاست.این درحالی ایست که برخی از کاندیداها نظر های مبهم تری دارند مثل این مورد:ماموریت بزرگ ما ساختن ایران است .من هم مثل شما از این صحبت ها چیزی را متوجه نشدم .چون این کاندیدای محترم هم در باره ی نحوه ی عملی کردن این هدف خود چیزی نگفته بود ،وقتی متوجه این موضوع شدم فورا به مسئول آن ستاد گفتم :ببخشید به نظر خود شما که یک فرد عاقل و بالغ هستید راهی برای تحقق این هدف وجود دارد که واقعا منطقی باشد.(از گفته ی خود پشیمان شدم ،زیرا به هر حال من با این حرفم علایق آن فرد را زیر سوال برده بودم.و منتظر یک رفتار خشن و برخورد بد بودم ولی خوشبختانه...)آن فرد بدون ابراز خشونت رفت و یک سری بروشور برای من آورد و تا حدی برخی اهداف زیر مجوعه این هدف بزرگ را نام برد و با مدرک و دلیل مرا قانع کرد که این هدف تا حدی قابل اجراست .من افتخار می کنم که کشورم به سرحدی از پیشرفت رسیده است که اکنون با دلیل و منطق مردم را قانع می کند.باز هم مثل همیشه می گویم به خود می بالم که ایرانی ام و همچون کوروش کبیر می گویم :بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارید تا اجزای بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد.ای ایران ،ای سرای امید ،ای مظهر خوبی و پاکی ،ای سرزمین کوروش،ای زادگاه داریوش،ای گذرگه امامان و معصومین ،ای مادر امیرکبیر ،ای بستر خلیج همیشه فارس و ای که نور ستاره های علم و فرزانگی جهان از توست آسوده باش که تا خون آریاییان در رگ های ماست هیچ گونه آسیبی تو را تحدید نمی کند.
به گزارش خبرنگار سیاسی برنا، محمود احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی که امشب در شبکه سوم سیما برگزار شد، با اشاره به اینکه عرصه انتخابات عرصه سرنوشت سازی است و انتخابات یک پرش بلند به سمت قله های پیشرفت، عزت و شرف است، گفت: متاسفانه فضای انتخابات آکنده از برخوردهای بسیار ظالمانه و نامنصفانه و بلکه دروغ است و به ملت توهین بسیار بزرگی انجام شده است.
کاندیدای انتخابات دهم ریاست جمهوری خطاب به موسوی اظهار داشت: شما ما را به دیکتاتوری متهم می کنید، دوره خودتان یادتان هست؟؛ بر خلاف قانون اساسی حداقل اختیارات رییس جمهور را با فضای سیاسی از آن گرفتید. چرا که باید وزرایتان را می بردید تا رییس جمهور تایید کند اما با وساطت امام این کار را نکردید، در نمایندگان مجلس هم کسی جرأت نداشت علیه شما حرف بزند.
میر حسین موسوی طی سخنانی در ادامه مناظره تلویزیونی خود با محمود احمدی نژاد، در واکنش به اظهار نظر احمدی نژاد در باره اعلام آمادگی دولت وقت میر حسین برای فرستادن نیرو به لبنان، به بیان خاطره ای پرداخت و گفت: در آن زمان اسراییلی ها به جنوب لبنان حمله کردند و در داخل کشور همه به این اتفاق رسیدند که برای کمک به لبنانی ها رو به فلسطین نیرو بفرستیم و شهید همت هم رییس لشکرها باشد اما شبی که فردایش قرار بود نیروها فرستاده شود ، در جلسه ای که سران سه قوه حاضر بودند، حاج احمد آقا امدندو گفت امام گفته :"راه قدس از کربلا می گذرد"؛ یعنی شما به جنگ خودتان بپردازید ،چکار دارید به لبنان؟
موضوعى که من میخواهم عرض بکنم، موضوعى است که با طبیعت جوان و طبیعت دانشجو صد در صد موافق است و نگاه به آینده دارد. چون آینده متعلق به شماست. ما امروز هرچه راجع به آینده بگوئیم، در حقیقت نگاه کردن و گفتن و اشاره کردن به برههاى از زمان است که آن برهه متعلق به شماست؛ وجود واقعى شما در آن برهه تعیین کننده و کارگشاست. این موضوعى که نگاه به آینده دارد، مسئلهى شعار دههى چهارم است - که شروع شده - یعنى پیشرفت و عدالت. اعلام کردهایم که این دهه، دههى پیشرفت و عدالت باشد. البته با گفتن و با اعلام کردن، نه پیشرفت حاصل میشود و نه عدالت؛ اما با تبیین کردن، تکرار کردن و همتها و عزمها را راسخ کردن، هم پیشرفت حاصل میشود و هم عدالت. ما میخواهیم مسئلهى پیشرفت و عدالت، در دههى چهارم به یک گفتمان ملى تبدیل بشود. همه باید آن را بخواهیم؛ تا نخواهیم، طراحى و برنامهریزى و عملیات تحقق پیدا نخواهد کرد و به هدف هم نخواهیم رسید؛ باید تبیین بشود. من میخواهم یک قدرى راجع به این مسئلهى پیشرفت صحبت کنم. مسئلهى عدالت هم باز یک باب واسع و طولانى دیگرى است…
نکتهى اول این است که ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعهى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمهى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعهى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست. غربىها یک تاکتیک زیرکانهى تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته. خب، در وهلهى اول انسان خیال میکند توسعهیافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفتهاى برخوردار است، توسعهنیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعهیافته - و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مىآید، یعنى در حال توسعه و توسعهنیافته - یک بارِ ارزشى و یک جنبهى ارزشگذارى همراه خودش دارد. در حقیقت وقتى میگویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى! با همهى خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگیرى سیاسىاش؛ این توسعهیافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است؛ توسعهنیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست. این جورى میخواهند معنا کنند. در واقع در فرهنگ امروز غربى، تشویق کشورها به توسعه، تشویق کشورها به غربى شدن است! این را باید توجه داشته باشید. بله، در مجموعهى رفتار و کارها و شکل و قوارهى کشورهاى توسعهیافتهى غربى، نکات مثبتى وجود دارد - که من ممکن است بعضىاش را هم اشاره کنم - که اگر بناست ما اینها را یاد هم بگیریم، یاد میگیریم؛ اگر بناست شاگردى هم کنیم، شاگردى میکنیم؛ اما از نظر ما، مجموعهاى از چیزهاى ضد ارزش هم در آن وجود دارد. لذا ما مجموعهى غربى شدن، یا توسعهیافتهى به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمیکنیم. پیشرفتى که ما میخواهیم چیز دیگرى است.
مطلب دوم این است که پیشرفت براى همهى کشورها و همهى جوامع عالم، یک الگوى واحد ندارد. پیشرفت یک معناى مطلق ندارد؛ شرائط گوناگون - شرائط تاریخى، شرائط جغرافیائى، شرائط جغرافیاى سیاسى، شرائط طبیعى، شرائط انسانى و شرائط زمانى و مکانى - در ایجاد مدلهاى پیشرفت، اثر میگذارد. ممکن است یک مدل پیشرفت براى فلان کشور یک مدل مطلوب باشد؛ عیناً همان مدل براى یک کشور دیگر نامطلوب باشد. بنابراین یک مدل واحدى براى پیشرفت وجود ندارد که ما آن را پیدا کنیم، سراغ آن برویم و همهى اجزاء آن الگو را در خودمان ایجاد کنیم و در کشورمان پیاده کنیم؛ چنین چیزى نیست. پیشرفت در کشور ما - با شرائط تاریخى ما، با شرائط جغرافیائى ما، با اوضاع سرزمینى ما، با وضع ملت ما، با آداب ما، با فرهنگ ما و با میراث ما - الگوى ویژهى خود را دارد؛ باید جستجو کنیم و آن الگو را پیدا کنیم. آن الگو ما را به پیشرفت خواهد رساند؛ نسخههاى دیگر به درد ما نمیخورد؛ چه نسخهى پیشرفت آمریکائى، چه نسخهى پیشرفت اروپائى از نوع اروپاى غربى، چه نسخهى پیشرفت اروپائى از نوع اروپاى شمالى - کشورهاى اسکاندیناوى، که آنها یک نوع دیگرى هستند - هیچ کدام از اینها، براى پیشرفت کشور ما نمیتواند مدل مطلوب باشد. ما باید دنبال مدل بومى خودمان بگردیم. هنر ما این خواهد بود که بتوانیم مدل بومى پیشرفت را متناسب با شرائط خودمان پیدا کنیم. من این بحث را در محیط دانشگاه دارم میکنم؛ معنایش این است که این تحقیق و این پیگیرى و این تفحص را شما دانشجو، شما استاد و شما عنصر دانشگاهى، با جدیت باید انجام بدهید؛ و انشاءاللَّه خواهید توانست.
نکتهى بعدى هم نکتهى مهمى است: مبانى معرفتى در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب تأثیر دارد. هر جامعه و هر ملتى، مبانى معرفتى، مبانى فلسفى و مبانى اخلاقىاى دارد که آن مبانى تعیین کننده است و به ما میگوید چه نوع پیشرفتى مطلوب است، چه نوع پیشرفتى نامطلوب است. آن کسى که ناشیانه و نابخردانه، یک روزى شعار داد و فریاد کشید که باید برویم سرتاپا فرنگى بشویم و اروپائى بشویم، او توجه نکرد که اروپا یک سابقه و فرهنگ و مبانى معرفتىاى دارد که پیشرفت اروپا، بر اساس آن مبانى معرفتى است؛ ممکن است آن مبانى بعضاً مورد قبول ما نباشد و آنها را تخطئه کنیم و غلط بدانیم. ما مبانى معرفتى و اخلاقى خودمان را داریم. اروپا در دوران قرون وسطى، سابقهى تاریخى مبارزات کلیسا با دانش را دارد؛ انگیزههاى عکسالعملى و واکنشى رنسانس علمىِ اروپا در مقابل آن گذشته را نباید از نظر دور داشت. تأثیر مبانى معرفتى و مبانى فلسفى و مبانى اخلاقى بر نوع پیشرفتى که او میخواهد انتخاب کند، یک تأثیر فوق العاده است. مبانى معرفتى ما به ما میگوید این پیشرفت مشروع است یا نامشروع؛ مطلوب است یا نامطلوب؛ عادلانه است یا غیرعادلانه.
مطلب بعدى این است که ما اگر نقاط افتراق پیشرفت با منطق اسلامى را با توسعهى غربى میشماریم، نباید از نقاط اشتراک غفلت کنیم؛ یک نقاط اشتراکى هم وجود دارد که اینها در توسعهى کشورهاى توسعه یافتهى غربى کاملاً وجود داشته؛ روح خطرپذیرى - که انصافاً جزو خلقیات و خصال خوب اروپائىهاست - روح ابتکار، اقدام و انضباط، چیزهاى بسیار لازمى است؛ در هر جامعهاى که اینها نباشد، پیشرفت حاصل نخواهد شد. اینها هم لازم است. ما اگر باید اینها را یاد بگیریم، یاد هم میگیریم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، باید آنها را فرا بگیریم و عمل کنیم.
خودتان قضاوت کنید؟؟؟؟؟
مناظره با انقلاب!20دروغ بزرگ در 40دقیقهمحمود احمدینژاد که به نظر میرسد به شدت نگران از دست رفتن صندلی ریاستجمهوری است، در مناظره چهارشنبه شب خود عملاً نه به مصاف میرحسین موسوی، بلکه به رویارویی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی پرداخت.
وی در این سخنان عملاً اکثر مسئولین ارشد نظام را به دستاندازی به بیتالمال و رانتخواری متهم کرد و با نام بردن از اشخاص فراوانی، مدعی فساد مالی آنان شد.
اگرچه به سادگی میتوان تناقض اظهارات احمدینژاد را بیان کرد، اما وی میتواند با پاسخ به چند پرسش ساده، حداقل اتهام دورویی را از خود رفع کند:
1- این هجمه سنگین علیه هاشمی و دولت وی، در شرایطی که محمود احمدینژاد تا روزهای پایانی دولت هاشمی از مدیران آن دولت بوده است و مکرر به تمجید و از رئیسجمهور وقت پرداخته است، چه معنا و مفهومی دارد؟
2.زیرسوال بردن عملکرد وزارت ارشاد دولت نهم به چه معناست؟ آیا ایشان نمیتوانسته وزیر ارشاد را موظف به اجرای سیاستهای دولت کند، در این صورت با وجود برکناریهای متعدد مقامات دولتی به علت ناهماهنگی، علت عدم برخورد با وزیر ارشاد چه بوده است؟
3- ارائه آمار نادرست از محیط، نظیر آنچه که درباره استقبال چند صدهزار نفری از وی در مشهد گفته شد، با وجود این که آمار مستقبلین از دههزار نفر فراتر نمیرفت، آیا نشاندهنده توهم ایشان نیست؟
4- چرا با وجود 4 سال قدرت اجرایی کشور و در اختیار داشتن اهرمهای نظارتی چون وزارت اطلاعات، بازرسی ویژه ریاستجمهوری و سازمان حسابرسی، رئیسجمهور به تخلفات مورد ادعا رسیدگی نکرده و پرونده آنان را برای رسیدگی به دادگاه اعلام نکرده است؟
5- اظهارات کذب، نظیر ادعای ارسال نامه عذرخواهی بلر نخستوزیر انگلیس به ایران در شرایطی که وی به جای عذرخواهی علناً ایران را تهدید کرده بود، صرفاً از روی بیاطلاعی است یا ایشان تعمداً دروغ میگوید؟
6- ادعای اثبات نشدنی نظیر ادعای پیغام آقای هاشمی به پادشاه عربستان درباره سقوط احمدینژاد طی 6 ماه آینده، در حالی که دکتر ولایتی نماینده اعزامی مقام رهبری به عربستان، حامل پیام آقای هاشمی مبنی بر درخواست استقبال گرم از رئیسجمهور ایران در عربستان بوده است، چه معنا و مفهومی دارد؟
7- متهم کردن اشخاص غایب، نظیر همسر کرباسچی یا صفایی فراهانی، فرزند ناطقنوری و... به رانتخواری و کسب ثروتهای میلیاردی در حالی که این افراد غایب بوده و امکان دفاع از خود را ندارند، با کدام ضوابط شرعی سازگار است و اگر ایشان واقعاً به این حقایق رسیدهاند، چرا زودتر افشا نکردهاند و در آخرین روزهای ریاستجمهوری که فرصتی برای پاسخگویی افراد نیست، به فکر افشاگری افتادهاند؟
8- فرافکنی در برابر طرح مسایل اقتصادی آقای صادق محصولی، وزیر کشور دولت نهم و ادعای این که ربطی به مسئولیت وی ندارد، در حالی که از قضا فعالیتهای اقتصادی وی در نیمه دهه هفتاد و در زمان استانداری آقای احمدینژاد در استان اردبیل در این استان صورت گرفته است، به چه معناست؟
9- ادعای این که آقای احمدینژاد بهترین رابطه را با روحانیت دارد، در حالی که با وجود اصرارهای دو سال دفتر رئیسجمهور و بارها مصاحبه سقای بیریا، مشاور روحانیون دکتر احمدینژاد، مراجع و علمای برجسته قم حتی حاضر به پذیرش رئیسجمهور و دیدار با وی نبودهاند، چگونه قابل جمع است؟
10.دکترای بیاعتبار دانشگاه آزاد (از نظر دکتر احمدینژاد) از وزارت کار و وزارت نفت دولت نهم حقوق دریافت کردهاند، چرا ایشان با آقای کردان پس از اطلاع از تخلفات، برخورد نکرده و تا امروز جناب کردان در دفتر رئیسجمهور فعالیت دارد؟
11- اتهام زدن به همسر مهندس موسوی درباره مدرک دکترای ایشان در حالی که آقای احمدینژاد که فوقلیسانس و دکترای خود را در دوره ریاست بهبهانی، وزیر فعلی راه در دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت و با استفاده از تسهیلات ویژه طی کردهاند، چه وجهی دارد؟
12- اشاره به هزینههای تبلیغاتی مهندس موسوی در حالی که این هزینهها از سوی احزاب و گروههای شناسنامهدار سیاسی تأمین میشود، اما هزینههای سنگینتر ستاد دکتر احمدینژاد از سوی اشخاص نامعلوم و با پوشش ستادهای مردمی و بعضاً با استفاده از امکانات دولتی تأمین میشود، چه مفهومی به همراه دارد؟
13.با توجه به ادعای دکتر احمدینژاد مبنی بر نبستن هیچ روزنامهای توسط دولت ایشان، روزنامه شرق، مهمترین روزنامه منتقد ایشان چرا دو بار در زمان دولت نهم توقیف گردید و علت تعطیلی روزنامه هممیهن و کارگزاران شکایت کدام ارگان دولتی بود؟
14- در صورتی که دکتر احمدینژاد تا بدین اندازه مشتاق به مناظره با هاشمی و خاتمی بوده، چرا از فرصت 4 ساله و امکانات نامحدود صداوسیما که در اختیار وی گذاشته شده بود، برای این موضوع استفاده نکرد و حتی در صورت مخالفت صداوسیما، چرا مناظرههای علنی در مراکز دانشگاهی تشکیل نداده بوده است؟
15- چرا دکتر احمدینژاد از پاسخ دادن به محور اصلی پرسش مهندس موسوی در ماههای اخیر یعنی سرنوشت 300 میلیارد دلار درآمد نفتی طفره رفته و حتی در این مناظره با وجود اشاره موسوی به گزارش دیوان محاسبات، از توضیح درباره آن خودداری کرد؟
16- تکرار دروغ درباره بازیگر بودن مادر ناراضی در فیلم مهندس، موسوی در حالی که اسم و عکس و مشخصات واقعی زن مذکور توسط خود وی اعلام شده و نماینده شهر و کارگردان نیز درباره آن توضیحات شفاف ارائه کردهاند، چه معنایی دارد؟
17- در شرایطی که دکتر احمدینژاد در کنفرانس مطبوعاتی خود که از شبکه خبر سیما نیز به صورت زنده پخش شد، رسماً اعلام کرد در صورت دعوت پادشاه عربستان به این کشور سفر میکند، چرا اظهار این که ابتدا دعوت شد و بعد ما تمایل خود را اعلام کردیم، چه معنایی دارد؟
18- اعلام ننگین بودن پروتکل الحاقی در حالی که اکثر کشورهای پیشرفته جهان از جمله کشورهای اروپایی هماکنون عضو این پروتکل هستند، چه معنایی دارد؟
19- چرا با وجود انکار هولوکاست توسط دکتر احمدینژاد در سال نخست ریاستجمهوری و پرداخت هزینههای سنگین، نماینده دولت ایشان در سازمان ملل به قطعنامه تأیید هولوکاست رأی مثبت داد و در اجلاس دوربان نیز هیأت ایرانی از مخالفت با آن خودداری کردند؟
20- آیا ایشان از اظهارنظر آقای مشایی مبنی بر دوستی با مردم اسرائیل، عقبنشینی کردهاند یا آن که بر اظهار خود در کنفرانس مطبوعاتی مبنی بر این که حرف مشایی حرف دولت است، پافشاری میکنند؟
21- در صورتی که ایشان مدعی هستند بیش از روسایجمهور گذشته به ایشان توهین و انتقاد شده است، آیا میزان توهین و اتهاماتی که توسط ایشان و سایر مقامات دولتی به منتقدان شده، با سایر دولتها قابل مقایسه است؟
22- با توجه به ادعای آقای احمدینژاد مبنی بر انتشار 320هزار تیتر توهینآمیز علیه دولت و با توجه به این که در کل زمان دولت ایشان از آغاز تاکنون حدود هزار شماره روزنامه منتشر شده و اگر 5 روزنامه در همه شمارههای خود حاوی6 توهین به دولت هم باشند، تنها 30هزار تیتر توهینآمیز علیه دولت قابل تولید است، ایشان این آمار 320هزار را از کجا آورده و آیا این آمار هم از جنس استقبال چند صدهزار نفری در مشهد از ایشان است؟