بسم الله القاسم الجبارين دليلي بر انكار خداوند علم هزاران ساله بشري مبني بر ماديت هستي مرا به اين باور رسانده در زماني كه زمان وجود نداشت ودر مكاني كه مكان وجود نداشت هرانچه كه در عدم نبود و بود در هم جذب گرديد متراكم و متراكم تر شد ودر خود انقدر فرو ريخت تا به نهايت انسجام وشايد محو رسيد. وآنگاه انفجار بزرگ[بينگ بنگ]در كسري از هزارم ثانيه حادث شد. مكان و زمان متولد شدند و آغاز جهان . انفجار بزرگ انرژي به وسعت تمام هستي پديدار ساخت و با سرعت اوليه فوق محاسبه و تصورانتشارو انبساط يافت. هرآنچه بود انرژي و نورمحض بود وديگر هيچ ؛. پس خلقت آغازيدن گرفت. از تراكم انرژي ذرات؛ و از تراكم ذرات اتم ها وجود يافتند. از تركيب و تحول اتم ها عناصر و از انسجام عناصر مواد تشكيل گرديدند . از در هم پيوستن مواد ستارگان متولد واز مرگ ستارگان سيارات متولد شدند . در گوشه اي از كاينات سياره اي بسيار كوچك براي اعجازي عظيم از پس تمام حدوث ارامش يافت تا خلقت را معنايي ديگر ببخشد. واما بعد؛ ازتراكم انرژي ذرات؛ و از تراكم ذرات اتم ها وجود يافتند. از تركيب و تحول اتم ها عناصر و از انسجام عناصر مواد تشكيل گرديدند واز جهش مواد حيات و نبات و ازپس حادثه اولين تك سلولي ها آفرينش خود را جشن گرفتند . از تكثير و تحول حيات اوليه موجودات تكامل را آغاز نموده پس پا بر خشكي نهادند. موجودي ازميان هزاران بر روي دو پاي خود ايستاد و تفكر را بنا نهاد. تفكر بر زبان جاري و كلام متولد شد. كلام در پي تكامل بر گنگي خود يقين پيدا كرد پس هنر را براي دست يابي به تعالي آفريد. اوج تعالي هنر منجر به آفرينش عشق گرديد و معجزه انفجار بزرگ از پس ميلياردها سال با سجده انسان عاشق در برابر معبود ...... BEHKAMIAN
| آیات اصلی مربوط به وظیفه پوشش همان آیات سوره نور است. آیاتی چند هم در سوره احزاب است که می توان آنها را در حاشیه این مطلب ذکر کرد. قسمتی از این آیات مربوط است به زنان رسول خدا و قسمت دیگر دستورهائی است که درباره حفظ حریم عفاف وارد شده است.. اما قسمت اول: «یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا* و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی و اقمن الصلوة و آتین الزکوة و اطعن الله و رسوله انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب/ 32 و 33)؛ در این دو آیه، مخاطب، زنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشند: ای زنان پیغمبر شما همچون سایر زنان نیستید - اگر پرهیزکار باشید - مواظب باشید که در سخن نرمش زنانه شهوت نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد. به خوبی و شایستگی سخن بگوئید. در خانه های خویشتن قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخستین، به خودنمائی و خودآرائی از خانه بیرون نشوید. مقصود از این دستور زندانی کردن زنان پیغمبر در خانه نیست، زیرا تاریخ اسلام به صراحت گواه است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله زنان خود را با خود به سفر می برد و آنان را از بیرون شدن از خانه منع نمی فرمود مقصود از این دستور آنست که زن به منظور خودنمائی از خانه بیرون نشود و مخصوصا در مورد زنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله این وظیفه سنگینتر و مؤکدتر است. آیه 53 سوره احزاب چنین است: «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم الی طعام غیر ناظرین اناه و لکن اذا دعیتم فادخلوا فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستأنسین لحدیث ان ذلکم کان یؤذی النبی فیستحیی منکم و الله لا یستحیی من الحق و اذا سألتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن و ما کان لکم ان تؤذوا رسول الله و لا ان تنکحوا ازواجه من بعده ابدا ان ذلکم کان عندالله عظیما»؛ عربهای مسلمان بی پروا وارد اتاقهای پیغمبر می شدند. زنهای پیغمبر صلی الله علیه و آله هم در خانه بودند. آیه نازل شد که اولا سرزده و بدون اجازه وارد خانه پیغمبر نشوید، و اگر برای صرف غذا دعوت شدید به موقع بیائید و بعد هم برخیزید و بروید و به قصه گوئی و صحبتهای متفرقه وقت نگیرید، زیرا این امور پیغمبر را ناراحت می کند و او شرم می کند شما را از خانه خود بیرون کند ولی خدا از شما شرم نمی کند. و ثانیا وقتی می خواهید چیزی از زنان پیغمبر بگیرید، از پشت پرده بخواهید بدون اینکه داخل اتاق شوید. این کارها برای پاکیزگی دل شما و دل آنها بهتر است. شما نباید پیامبر را آزار دهید و نه زنان او را پس از درگذشت پیغمبر به زنی بگیرید، که این کارها در نزد خدا بزرگ است. در این آیه، کلمه " حجاب " ذکر شده است. همانطوری که قبلا گفتیم در کلمات قدماء هر جا سخن از آیه حجاب است مقصود همین آیه است. دستور حجاب که در این آیه است غیر از دستور " پوشش " است که مورد بحث ما می باشد. دستوری که در این آیه ذکر شده است راجع به سنن خانوادگی و رفتاری است که انسان باید در خانه دیگران داشته باشد. طبق این دستور، مرد نباید وارد جایگاه زنان شود، بلکه اگر چیزی می خواهد و مورد احتیاج اوست باید از پشت دیوار صدا بزند. این مسأله ربطی به بحث " پوشش " که در اصطلاح فقه نیز تحت عنوان " ستر " نه " حجاب " نامیده می شود، ندارد. جمله: «ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن» مانند جمله: «و ان یستعففن خیر لهن؛ و عفت ورزیدن برای آنان بهتر است.» که در آیه 61 از سوره نور آمده است، دلالت می کند که هر اندازه مرد و زن جانب ستر و پوشش و ترک برخوردهائی که مستلزم نظر است رعایت نمایند به تقوا و پاکی نزدیکتر است. همانطور که گفتیم: رخصتهای تسهیلی و ارفاقی که به حکم ضرورت داده شده است، نباید رجحان اخلاقی ستر و پوشش و ترک نظر را از یاد ببرد. |
و حضرت حوا
به عنوان مبدأ و منشاء خلقت انسان می باشد . خلق آدم
در چند هزار سال پیش به صورت انسانی کامل و دارای دانائی و علم لدنی و آموخته های کامل از تمام علوم و به صورت جهش یافته مغایرت اساسی با وجود انسانهای اولیه ، با سابقه چند میلیون ساله دارد . انسانهایی که برای رسیدن به مرحله حداقل آگاهی آدم طبق کشفیات و مستندات علمی و آثار به جامانده که حکایت از یک سیر تکاملی دارد میلیونها سال وقت نیاز داشته اند تا به تمدن ، خداشناسی ، اجتماع و قانون دست پیدا کنند . در حالی که آدم
بنا بر خاص بودن و حکم و حکمت خداوند ، عالم به حقیقت تمامی اسماء بوده و این میراث را برای فرزندان خود بجا گذاشته است . انسان اولیه که از یک تک سلولی جهش یافته به یک موجود چند سلولی و موجودی دارای اعضاء و جوارح مبدّل گردیده و برای ادامه حیات قدم به خشکی نهاده و توانسته روی دست و پا راه برود و کامل و کاملتر شده تا به شکل یک موجود دو پای دارای قدرت تفکر و تکلم گردد ، با آدمی که در نهایت کمال توسط خداوند آفریده شده فرق دارد و همین تفاوت ما را به تفکر وامی دارد که کدامیک منشاء آفرینش انسان است و ما از نسل کدامین هستیم . برای رسیدن به حقیقت لازم است ، نگاهی دوباره به دور از تعصب و غرورِ نژادی به سابقه خود داشته باشیم ؛ تعصب تیره ترین پرده در مقابل تلألو نور حقیقت و آشکار شدن واقعیت می باشد ، چشم آدمی را نابینا و گوش او را ناشنوا و جز توهمات و خیالات در ذهن وی نمی پروراند . بدترین و خبیث ترین ابزار شیطان برای سلطه بر آدم و گمراه ساختن بنی بشر تعصب و غرور است که هر یک به تنهایی می تواند از انسان کامل ، نادانترین و خطرناکترین مخلوق خدا را به وجود آورد تا چه رسد که هر دو در وجود این مخلوق هوشمند آمیزش پیدا کند . هرگاه آدمی بر تعصب تکیه کرده خواسته یا ناخواسته رفته رفته از نور حقیقت دور افتاده و در دام توهمات و بافته های ذهنی به باورهای غلط ایمان آورده و هر چه غیر آن را منکر و زشت تلقی نموده است . هرگاه شیطان در گمراه کردن انسان عاجز و زبون گردیده او را به هر مکر و حیله ای که توانسته ، سوار بر مرکب غرور کرده ، تا به نیستی و دیار تاریکی و جهل هدایت نماید و زمانی که پیوند تعصب و غرور را در درون کسی به حد کمال برساند با فراق بال به سقوط او در در ورطه سیاهی و تباهی توجه می دارد . وقتی فردی به این مرحله برسد به دست خود رشته های گمراهی و هلاکت را چنان محکم و منسجم در اطراف خود می تند که دیگر هیچ نوری از حقیقت نتواند بر قلب و وجود او راه یابد . پس باید همیشه از این دو عفریت گمراهی برحذر و بر اعجاز معجون آن دو آگاه باشیم ، تا حقیقت را گم نکنیم . شاید بتوان سخت ترین قسمت نبوت حضرت محمد
را شکستن و از میان بردن تعصب کورکورانه اعراب نسبت به باور و اعتقادات بی پایه و اساسشان دانست . تعصبی که جز رسول خدا کسی را یارای از میان برداشتنش نبود ، همانا بزرگترین جنگ امام علی
از میان برداشتن گروه خوارج بود ، ایشان می فرمایند ؛ من چشم فتنه را در آوردم و جز من کسی جرأت این کار را نداشت ، چرا که خوارج از متعصب ترین افراد نسبت به اجراء احکام الهی بودند و سوار بر مرکب غرور خود را تنها هدایت یافتگان مکتب اسلامی می دانستند و باقی مسلمین را کافر و مرتد بر می شمردند .
را خلق نماید ، فرشتگان سئوال کردند ؛ آیا اراده الهی بر آن قرار گرفته است تا موجودی که بر روی زمین فساد و خونریزی کند خلق نمائید ؟
ساکن بهشت گردیدند ، اما دیری نپائید که با وسوسه و فریب شیطان نافرمانی کرده زشتیهایشان بر آنان پدیدار گشت و به امر خداوند به زمین خاکی هبوط کردند . از پس گناه ، نادم و پشیمان شده ، گریان و سرگردان رو به درگاه الهی توبه بجا آورده و تقاضای عفو و بخشش کردند . خداوند توبه آنان را پذیرفت و آدم را بر زمینیان به پیامبری مبعوث گردانید . خداوند از پس نعمات فراوان هابیل و قابیل را به آنان عطا کرد . فرزندان آدم به جوانی رسیدند و ازدواج آنان لازم گردید . فرزندان آدم برای تداوم نسل آدمی و بنابر نیاز ذاتی باید ازدواج می کردند و اینجاست که جای خالی حلقه گمشده همسران و ادامه نسل بشر پدیدار می شود . آدم
برای فرزندان چگونه و از کجا همسر بیابد ؟ این سئوال قرنهاست که بدون جواب مانده است . این حلقه گمشده نوعی گمگشتگی و آشفتگی در ذهن آدمی ایجاد می کند که من از چه ریشه ای پدید آمدم . بنابر روایتی هابیل و قابیل با خواهران دوقلوی مخالف هم ازدواج کردند ، اما بنابر سنّت الهی ثابت گردیده این امر محال و غیرممکن است که خداوند و پیامبر او اجازه ازدواج خواهر و برادر را صادر فرمایند و در هیچ یک از ادیان الهی در این مورد جز تقبیح و زشتی چیز دیگری وجود ندارد و همیشه از آن به عنوان یک گناه بزرگ نابخشودنی یاد شده ، جز در موارد غیر انسانی و در زمانی که آدمیان همچون حیوانات رفتار می کنند ، هیچ خواهر و برادری جز احساس کراهت و پلیدی از این موضوع درک نخواهند کرد . پس این فرض که خواهر و برادر با هم ازدواج کرده باشند مردود و مسدود می باشد . فرض دیگر این است که برای هابیل و قابیل از بهشت دو فرشته یا پری یا جن فرستاده شده که این فرض نیز قابل استناد پذیرفتنی نیست ، چرا که اولاً دیگر فرزندان آدم
چگونه همسر پیدا کردند ، ثانیاً تعامل و تجانس جنیان یا فرشتگان بر روی کره خاکی با آدمیان امری بعید و غیر ممکن است تا چه رسد به تولید نسل ، ثالثاً نژاد آدم خاکی در زمین با موجودی غیر زمینی حکمت الهی را مبنی بر خلقت انسان زیر سئوال می برد و قطعاً چنین فرضیه ای که دهها جن به عنوان همسر برای زمینیان از سوی خداوند مقرر گردند امری نامعقول و غیرمنطقی می باشد و اگر چنین بود ما نیمی از آتش و نیمی از خاک می شدیم .
بیافریند ؟ نتیجه اینکه این سه فرضیه از مهمترین فرضیه های موجود در این خصوص بوده که هر سه قطعاً مردود و باعث ایجاد اشتباه می شوند . و اما فرضیه چهارم ؛ نکته مهم در خلقت آدمیان ، دقت و توجه بیشتر به تئوری تکامل داروین می باشد .
وجود داشته اند که فرشتگان از شباهت آدم
با آنان متوجه طغیان و سرکشی و خونریز بودن نسل بشر شده اند و دلایل علمی و زیست شناسی کافی در این زمینه بسیار است و نمی توان قبول کرد که این حیوانات باهوش و متکلم به ناگهان منقرض شده اند و دیگر اثر و نسلی از آنان بجا نمانده است ، پس باید از خود بپرسیم چه به سر آنان آمد و این موجودات چگونه از گردونه هستی و تاریخ محو گردیدند . اولاً ارادة خلقت حضرت آدم نمی تواند ناقص وجود موجودات هوشمند و یا حیوانات انسان نما ناشی از تکامل طبیعی باشد ، کما اینکه دانشمندان سالهاست در جستجوی پیدا کردن موجودات دارای عقل و هوش در سراسر گیتی تلاش و بررسی می کنند و حتی گاهی اعتقاد بر این است که آنان از انسانها باهوشتر و متمدنتر هستند . ثانیاً وجود موجودات انسان نما از ریشة حیوانی نیز مانع اراده خداوندی مبنی بر خلقت آدم از عدم نیست . فی المثل در دو هزار سال پیش در حالیکه میلیونها انسان بر روی کره خاکی زندگی می کردند اراده خداوند بر آن شد تا دست به خلقتی بسیار مشابه با خلقت حضرت آدم
بزند و ثابت نماید که هر آنچه حکمتش باشد انجام خواهد شد و حضرت مسیح را خلق فرمود . با مقایسه خلقت حضرت آدم
و حضرت عیسی
می توان به این نتیجه رسید که هر آنچه ارادة خداوند باشد همان خواهد شد . همچنین در خلقت حضرت عیسی
به سادگی ثابت گردید که حضرت آدم
نیز در زمان و مکانی هبوط کرده که انسان نماها وجود داشته اند و این حیوانات هوشمند نیز از مخلوقات خداوند بوده و همه اینها ، نشانة قدرت و علم و حکمت یگانه هستی می باشد .
با هم آمیخته و سرشته شده و این ترکیب ناشی از آمیزش فرزندان آدم
با موجودات انسان نمای هوشمند که رفته رفته تکامل یافته بودند به وجود آمده .
برای ازدواج و تکثیر نسل بنا بر ارادة ازلی به همزیستی و آمیزش با نوع دیگری از خلقت خداوند که در طول زمان بسیار به تکامل رسیده و دارای هوش و توان تکلم بودند رجوع آوردند تا ارادة الهی انجام پذیرد و حکمت خدائی جاری گردد .