و یفرح بالمولود من آل برمک |
ولا سیما ان کان من ولد الفضل |
و یعرف فیه الخیر عند ولادة |
ببذل الندى والمجد والجود والفضل |
گرت اى دوست بود دیده روشن بین |
بجهان گذران تکیه مکن چندین |
نه ثباتیست به اسفند مه و بهمن |
نه بقائیست به شهریور و فروردین |
دل به سوگند دروغش نتوان بستن |
که بیک لحظه دگرگونه کند آئین |
به ربوده است زدارا و زاسکندر |
مهر سینه ، کله و مه کمر زرین |