معرفی وبلاگ
چراغ ولایت وبلاگی اسلامی و در جهت تحقق ارزشهای ناب دین الهی و پاسداشت راه چهارده معصوم(سلام الله علیهما) است.سعی میشود تا از مطالب سیاسی و تحلیل های سیاسی استفاده شود که ان شاالله مورد استفاده کاربران عزیز قرار بگیرد.نظرات خود را در قسمت نظرات سایت قرار داده تا ما را بیشتر یاری نمایید.
دسته
صفحه اصلي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 53085
تعداد نوشته ها : 88
تعداد نظرات : 17
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
بنابر آنچه كه در تواريخ و روايات آمده است ، ظلم و جنايات خلفاء بنى العبّاس نسبت به اسلام و نيز اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به مراتب بيشتر و خطرناكتر از ظلم و جنايات خلفاء بنى اميّه بوده است .
بنى اميّه به زور سرنيزه و شمشير حكومت غاصبانه خود را نگه مى داشتند و همگان متوجّه خطر آن ها بودند.
ولى بنى عبّاس با مكر و حيله و تزوير جلو مى رفتند؛ و با پنبه سَر مى بريدند و همه افراد متوجّه خطر آن ها نمى شدند.
يكى از آن خلفاء، ماءمون عبّاسى بود، پس از آن كه امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام را مسموم و شهيد كرد، به علل و دلايل مختلف شيطانى دختر خود، امّالفضل را به ازدواج فرزند آن حضرت ، امام محمّد جواد عليه السلام درآورد.
و از سوئى ديگر هر لحظه به شيوه هاى گوناگون سعى در خورد كردن و تضعيف روحيّه آن امام مظلوم را داشت ؛ ولى قضيّه ، معكوس در مى آمد كه تاريخ شاهد اين مدّعى است ، و در ذيل به نمونه اى از آن شيوه ها اشاره مى شود:
روزى ماءمون عبّاسى عدّه اى از علماء و حكما و قضات را جهت بحث با امام محمّد جواد عليه السلام - كه در سنين 9 سالگى بود - به دربار خود دعوت كرد، كه از جمله دعوت شدگان يحيى بن اكثم بود، كه با توطئه اى از قبل تعيين شده خطاب به ماءمون كرد و گفت :
يا اميرالمؤ منين ! آيا اجازه مى فرمائى از ابوجعفر، محمّد جواد سؤ الى را جويا شوم ؟
ماءمون گفت : از خود حضرت اجازه بگير.
يحيى بن اكثم ، امام جواد عليه السلام را مخاطب قرار داد و عرضه داشت : اى سرورم ! آيا اجازه مى فرمائى كه سؤ ال كنم ؟
حضرت جواد عليه السلام فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال كن .
يحيى پرسيد: نظر شما درباره شخصى كه احرام حجّ بسته است و در حين احرام حيوانى را شكار كند، چيست ؟
حضرت فرمود: منظورت چيست ؟
آيا حيوان را در داخل حرم و يا بيرون از آن شكار كرده است ؟
آيا عالِم به مسئله بوده ، يا جاهل ؟
آيا از روى عمد و توجّه آن را شكار كرده ؟
آيا به تكليف رسيده بوده يا نابالغ بوده است ؟
آيا دفعه اوّل شكار او بوده و يا آن كه به طور مكرّر در حرم شكار انجام داده است ؟
و آيا شكار پرنده بوده ، يا غير پرنده ؟
آيا شكار از حيوانات كوچك بوده ، يا از حيوانات بزرگ ؟
آيا در شب شكار كرده است ، يا در روز؟
آيا در احرام عمره شكار كرده ، يا در احرام حَجّة الا سلام ؟
و آيا آن شخص از گناه خود پشيمان شده بود، يا خير؟
با طرح چنين فرع هائى از مسائل ، يحيى بن اكثم متحيّر و سرافكنده شد و عاجز و درمانده گشت ؛ و در ميان تمام حضّار خجالت زده و شرمسار گرديد.
و چون جمعيّت مجلس را ترك كردند و خلوت شد، امام عليه السلام به تقاضاى ماءمون ، جواب تمام فروع آن مسائل را به طور كامل بيان نمود.
سپس ماءمون خطاب به حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام كرد و گفت : ياابن رسول اللّه ! اكنون شما سؤ الى را براى يحيى بن اكثم مطرح نما، تا جواب آن را بگويد.
حضرت پس از اجازه از يحيى ، فرمود: بگو، جواب اين مسئله چگونه است :
شخصى در اوّل روز به زنى نگاه كرد؛ ولى نگاهش حرام بود.
و چون مقدارى از روز گذشت ، آن زن بر اين شخص حلال گشت .
وقتى ظهر شد زن حرام گرديد؛ و نزديك عصر نيز حلال شد.
هنگامى كه خورشيد غروب كرد، زن دو مرتبه بر او حرام گشت .
همين كه مقدارى از شب گذشت حلال گرديد.
و همچنين در نيمه شب آن زن بر او حرام گرديد.
و در هنگام طلوع سپيده صبح نيز بر آن شخص حلال گشت ؟
يحيى گفت : سوگند به خداى يكتا، جواب و علّت آن را نمى دانم ، و چنانچه صلاح مى دانى ، خودتان بيان فرما؟
امام جواد عليه السلام فرمود: آن زن كنيز مردى بود، كه نگاه كردن ديگران به او حرام بود، چون مقدارى از روز سپرى شد، شخصى آن كنيز را خريدارى نمود و بر او حلال شد، هنگام ظهر كنيز را آزاد كرد و بر او حرام گرديد.
پس چون عصر فرا رسيد آن كنيز را به ازدواج خود درآورد؛ و نيز بر او حلال شد، هنگام غروب خورشيد زن را ظهار كرد و از جهت زناشوئى بر او حرام گشت .
پس از گذشت پاسى از شب با پرداخت كفّاره ظهار آن كنيز را مَحرم خود ساخت ؛ و در نيمه شب او را طلاق رجعى داد و باز بر او حرام گرديد؛ و هنگام طلوع سپيده صبح نيز بدون جارى كردن صيغه عقد به او رجوع كرد و حلال گرديد.

دسته ها : مذهبي
1388/1/11 12
X