کتاب همیشه تازه
) - دیدگاه رهبری ( قرآن پژوهی ، ضرورت جهان امروز )
رهبر معظم انقلاب در توصیه ای دیگر می فرماید : " قرآن مثل یک کتاب معمولی نیست که آدم یک بار آن را بخواند ، بعد ببندد و کنار بگذارد . ...
dari.irib.ir/index.php?option=com_content...
------------
http://old.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال
مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.
درست مثل جبههى جنگ!
اعتماد به خدا، اکتفاء به کفایت الهى، پشتگرمى به رحمت و هدایت خدا، مگر میگذارد انسان ناامید شود. به مردم خودمان هم که نگاه میکنیم، عین همین را مىبینیم. اگر کردستان است، اگر سنىاند، اگر بلوچند، اگر شیعهاند، اگر اصفهانىاند، اگر شیرازىاند، انسان مىبیند در اعماق دل مردم نشانهى رحمت الهى پیداست؛ دلها را خداى متعال قرص کرده است. خیلى خوب، خدا حجت را بر ما تمام کرده؛ این امکان، این زمینه. حرکت کنید پیش بروید. روحانىِ این زمان از این امکان باید حداکثرِ استفاده را بکند، با افکار جدید آشنا شوند، راهها و شیوههاى دشمن را بشناسند و به زمان خودشان عالم شوند؛ «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللّوابس».(10) درست مثل جبههى جنگ. شاید بسیارى از این جمع حاضر جبهههاى جنگ را دیده باشند - حالا جوانترها آن روزها را ندیدهاند - در داخل جبههى جنگ، از اطراف گلولهى توپخانه مىآید، خمپاره مىآید، انواع و اقسام آتش از اطراف میبارد و از بالاى سر انسان رد میشود؛ به طورى که گاهى انسان جهتگیرى را گم میکند؛ نمیداند این گلولهاى که دارد مىآید، از طرف دشمن دارد مىآید، یا از طرف دوست دارد مواضع دشمن را میکوبد. این خیلى خطر بزرگى است. براى یک رزمنده بزرگترین خطر این است که جهتگیرى را گم کند؛ نداند دشمن کجاست، دوست کجاست. اگر ندانست دشمن کجاست و دوست کجاست، آنوقت ممکن است به طرف دوست آتش کند؛ به خیال اینکه دارد به طرف دشمن آتش میکند. اینها خیلى خطرناک است. بعضى از ما به طرف دوستانمان آتش میکنیم، خیال میکنیم به طرف دشمن داریم آتش میکنیم! بعضى از ما غفلت میکنیم از اینکه ایجاد اختلاف مذهبى، نقشه و طرح دشمن است براى اینکه ما را مشغول به خودمان کند. غفلت میکنیم؛ همهى همت یک شیعه میشود کوبیدن سنى، همهى همت یک سنى میشود کوبیدن شیعه. خوب، این خیلى تأسفآور است. و دشمن این را میخواهد.
خطبهها و افشاگرىها و حقیقتگوئىهاى حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) و امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانهى پر قدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهتگیرى را در محدودهى وسیعى منتشر میکرد؛ و کرد.
یک مثال در قضیهى حمایت از فلسطین
ببینید، در قضیهى حمایت از فلسطین - این یک مثالى است میخواهم بزنم - هیچ کشور و هیچ دولتى به گرد جمهورى اسلامى نرسید. این را همهى دنیا تصدیق کردند. جورى شد که بعضى از کشورهاى عربى از ناراحتى دادشان بلند شد، گفتند ایران دارد براى مقاصد خود اینجا تلاش میکند! البته فلسطینىها به این حرف اعتنائى نکردند. از جمله در قضیهى غزه - در این جنگ بیست و دو روزهى چند ماه قبل - جمهورى اسلامى در همهى سطوحش؛ از رهبرى و ریاست جمهورى و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینىِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحهى این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسى دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضى از بزرگان، بعضى از علماء، بعضى از محترمین، که آقا! شما دارید به کى کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبىاند! ناصبى یعنى دشمن اهلبیت. یک عده هم باور کردند! دیدیم پیغام و پسغام که آقا، میگویند اینها ناصبىاند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث. در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علىبنابىطالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور اینها ناصبىاند؟! بله، سنىاند؛ اما ناصبى؟! اینجور حرف زدند، اینجور اقدام کردند، اینجور کار کردند. نقطهى مقابلش هم هست: یک عده بلند شوند بروند قم، لابلاى کتابهاى شیعه را نگاه کنند، ببینند کجا اهانت به مقدسات اهل سنت است، از او عکس بگیرند، بیایند تو محافل سنى پخش کنند، ببینید آقا! این کتابهاى شیعه است. یا یک گویندهى نادان، غافل یا مغرضى روى منبر نسبت به مقدسات اهل سنت حرف مهمل و بدى بزند؛ این را نوار کنند، سى دى کنند، بروند اینجا آنجا پخش کنند، بگویند ببینید آقا! این شیعه است. این را به او بدبین کنند، او را به این بدبین کنند. این معنایش چیست؟ «و تذهب ریحکم»(11) یعنى چه؟ یعنى همین دیگر. وقتى اختلاف پیدا شد، وقتى تفرقه پیدا شد، وقتى نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتى یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعى است که با هم همکارى نخواهیم کرد. همکارى هم اگر بکنیم، با هم صمیمى نخواهیم بود. این همان چیزى است که آن دشمن دنبال اوست. هم عالم شیعه، هم عالم سنى، باید این را بفهمند؛ این را درک کنند. بدیهى است دو تا مذهب در برخى از اصول، در برخى از فروع با هم اختلاف دارند؛ البته در بسیارى هم با هم اتحاد دارند. اما اختلاف به معناى دشمنى نیست. فتاواى فقهاى شیعه در مواردى صد و هشتاد درجه با هم اختلاف دارد. فتاواى ائمهى اهل سنت در مواردى بسیار با همدیگر اختلاف دارد؛ اما لزومى ندارد وقتى اختلاف دارد، انسان به همدیگر بدگوئى کنند و فحش بدهند. خیلى خوب، او مذهبش این است، آن هم مذهبش این است. ...(12) بله، اهل سنت همین است. یعنى هیچکس نباید خیال کند که اهلبیت پیغمبر مخصوص و متعلق به شیعهاند؛ نه، مال همهى دنیاى اسلامند. چه کسى است که فاطمهى زهرا (سلام اللَّه علیها) را قبول نداشته باشد؟ چه کسى است که حسنین (علیهماالسّلام) سیّدا شباب اهل الجنّة را قبول نداشته باشد؟ چه کسى است که ائمهى بزرگوار شیعه را قبول نداشته باشد؟ حالا یکى او را امام و واجبالاطاعه و مفروضالطاعه میداند، یکى نمیداند؛ اما قبولشان دارند. اینها حقایقى است، باید اینها را فهمید، باید اینها را نهادینه کرد. بعضى البته این را نمیفهمند، متحرک به تحریک دشمن میشوند. در حالى که خیال میکنند که کار درست را انجام میدهند. «قل هل ننبّئکم بالاخسرین اعمالا. الّذین ضلّ سعیهم فى الحیاة الدّنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صنعا»؛(13) خیال میکنند کار خوب میکنند، غافل از اینکه دارند براى دشمن کار میکنند. این خصوصیتِ زمان ماست.
مثل یک انار آبلمبوئى
ثروتى که انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم بدست آورد و توانست به وسیلهى آن ثروت و پول نقد و طلاى نقد، سیاست خودش را بر کل اروپا و مناطق دیگر سیطره بدهد، بخاطر پولى بود که انگلیسىها از استعمار کشورهاى شرقى و عمدتاً شبه قارهى هند بدست آورده بودند؛ شبه قارهى هند و کشور سیام سابق و بقیهى کشورهاى آن منطقه را غارت کردند! شما به تاریخ مراجعه کنید، مطالعه کنید؛ واقعاً در یکى دو کلمه نمیشود گفت که اینها با هند چه کردند؛ انگلیسىها ثروت هند را و ثروت آن منطقه را - که منطقهى بسیار پرثروتى بود - مثل یک انار آبلمبوئى فشردند و همه رفت توى خزانهى دولت انگلیس و کشور انگیس تبدیل شد به یک ثروتمند!
دشمن مثل موریانه!
-----------------
در تهاجم نظامى شما طرفتان را میشناسید، دشمنتان را مىبینید؛ اما در تهاجم معنوى، تهاجم فرهنگى، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمىبینید. هوشیارى لازم است. من از همهى ملت ایران بخصوص از خانوادههاى شهیدان و از همهى شما عزیزان، بخصوص از جوانها خواهش میکنم با هوشیارى کامل مرزهاى فکرى و روحى را حراست کنید. نگذارید دشمن مثل موریانهاى به جان پایههاى فکرى و اعتقادى و ایمانى مردم بیفتد و آنها را دچار رخنه کند؛ این مهم است. همه وظیفه داریم مرزهاى ایمانى و مرزهاى روحى خودمان را حفظ کنیم.
یک وقت انسان نماز میخواند، مثل بقیهى عادات روزانه؛ مسواک میزنیم - فرض بفرمائید - ورزش میکنیم، همین جور نماز هم میخوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز میخواند، با این احساس که میخواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو میگیرید، تطهیر میکنید، خودتان را آماده میکنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنوىِ ناشى از وضو و غسل میروید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسى داشته باشیم.
جوانان کُرد، جوانان اهل مریوان و سقز و بانه و قروه و بیجار در عملیات فاو در کنار بقیهى هممیهنان خود و برادران خود جنگیدند، ایستادند و شهید دادند. اینجا هم در مقابلهى با ضد انقلاب و همچنین در مقابلهى با دشمن بعثى مبارزه کردند. من فراموش نمیکنم آن مجاهدتى را که در مریوان و دزلى دیدم که این جوانها چگونه مثل آتشهاى گداخته در مقابل دشمن ایستاده بودند. عزیزان من! آن چیزى که یک ملت را از درون محکم میکند، همین مجاهدتهاست.
در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل برهى رام!
حکومتهاى دیکتاتورى وابسته و فاسد، ملت ایران را از اریکهى عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیاى او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند.(انقلاب اسلامى در مقابل یک چنین وضعیتى قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگى انقلاب اسلامى و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزى رسید.)
وقتى یک چنین روحیهاى در میان مردمى حاکم شد، دستگاه سیاسى آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعى نوکرمآب میشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل برهى رام؛ «اسد علىّ و فى الحروب نعامة». همان رضاخانى که بخصوص در نیمهى دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود - که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توى خانههاى خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد - در مقابل یک پیغام سادهى انگلیسىها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیرى»، مثل موشِ مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضاى پهلوى؛ محمد رضاى پهلوى در سالهاى دههى چهل و دههى پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان - خشن؛ بدون اندک ملاحظهاى از مردم - وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتى است که از عزت ملى محروم است.