تعداد بازدید : 21433
تعداد نوشته ها : 5
تعداد نظرات : 2
وحدتدر بخشی از کلام مقام معظم رهبری در جمع معلمین و دانشجویان مقام مععظم رهبری در دیدار با معلمین و دانشآموزان در تاریخ 26/3/1368 ، فرمودند : « امروز تحلیلگران سیاسى در سرتاسر عالم، اعتراف مىکنند که ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى، از لحاظ قدرت و قوت و ثبات، نسبت به سالهاى پیش، اگر جلوتر و قویتر نباشد، عقبتر و ضعیفتر نیست. علت این اعتراف، رشد و آگاهى و اراده و تصمیم آگاهانهى ملت ایران در اثبات قوام جمهورى اسلامى است. با این حرکت و حضور مردم در مراسم عزادارى و اظهار وفادارى به امام عزیز و نظام جمهورى اسلامى، و با این وحدت و همدلى و هماهنگى و صفا که در این ایام بین تمام اقشار دیده شد، و با این شجاعتى که در برخورد با حادثهى فقدان امام راحل از همهى مردم مشاهده گردید، دشمن جرأت نکرد در مقابل قاطعیت و ارادهى ملى و اسلامى ملت ایران، دست از پا خطا کند. »و همچنین در سخرانی روز 12/2/69 به مناسبت روز معلم ، در جمع معلمین و کارگران فرمودند : « ملت ایران، بهخاطر اتکاى به نفس، حتى در مقابل چشم دشمنانش عظمتى دارد. اتکاى به نفستان را حفظ کنید، از دشمن نترسید، مرعوب هیاهوى مجنونانهى امریکا نشوید، وحدت خودتان را حفظ کنید، بخصوص روى حفظ این وحدت ، تأکید مىکنم و پشت سر دولتتان باشید. اگر کسى تبلیغات دشمنان را گوش کرده باشد، خواهد دید که امروز بیشترین تکیهى آنها، روى همین دو نکته است: اختلاف و مسائل اقتصادى. دایما مىگویند اختلاف هست، که اگر کسى گوش کرد، ولو اختلافى هم نمىبیند، بگوید لابد چیزى هست که اینها مىگویند! از آن طرف هم، مرتب القا مىکنند که وضع مالى ایران، عقبمانده و چنین و چنان است؛ در حالى که این، خلاف واقع است. البته ما الان مشکلاتى داریم که در حال پیشرفت به سمت حل آنها هستیم. هشت سال جنگ، مگر شوخى است؟ »و همچنین در دیدار با اساتید تربیت معلم و دانشآموزان در تاریخ 21/6/69 به آنها یادآور شد ، « کسانى هم که مىخواهند در این صحنه مطرح بشوند، یا کسانى را مطرح بکنند، مواظب موازین شرعى باشند. اگر شما خواستید کسى را معرفى کنید، او را معرفى کنید، ولى دیگرى را نفى نکنید. هیچکس، هیچ دسته و هیچ جمعى، نباید به خودشان اجازه بدهند که به کسانى که قبولشان ندارند، اهانت بکنند. شما یک دسته را قبول دارید، آنها را معرفى مىکنید؛ دیگرى هم دستهى دیگر را قبول دارد، آنها را معرفى مىکند. اثبات کنید؛ ولى نفى نکنید. نگذارید که جو جامعه، از این حالت صفا و یکرنگى و حدت و یکپارچگى خارج بشود.»ودر جای دیگر مقام معظم رهبری در دیدار کارکنان آموزش و پرورش و .. با وی در تاریخ 23/4/72 ، فرمودند : « اساس قضیه ایناست که ملت بزرگوار ما، این وحدت را، این پیوستگى را و این تمسک به راه خدا را، با همین قوت و قدرت، حفظ کند. شما خانوادههاى عزیز شهدا، شما جانبازان و شما کسانى که براى انقلاب، از جان یا عزیزان خودتان سرمایهگذارى کردید، باید بدانید که بحمدالله این خونهاى پاک، اثر خودش را بخشیده است. تلاشهاى امام بزرگوار، کار خودش را کرده است. فداکارى و مجاهدت شما ملت، تأثیر خود را بخشیده است و انشاءالله تحت توجهات ولىعصر، ارواحنالترابمقدمهالفداء و عنایات و ادعیهى زاکیهى آن بزرگوار، روزبهروز این ملت در راه استقلال و سربلندى و آبادى و بهبود زندگى پیش خواهد رفت و براى ملتهاى دیگر الگو خواهد شد. »و نیز در آستانهی روز معلم ، در مورخه 9/2/77 ، در دیدار معلمین با مقا م معظم رهبری ، معظم له خاطر نشان شد که ، « عزیزان من! آنچه که امروز مىتواند جبههى ایمان و جبههى حق را مستحکم کند عبارت است از تمسک به وحدت کلمه در زیر سایهى اسلام، در زیر سایهى حسینبنعلى، در زیر سایهى معارف عالیهى اسلام که شخصیتهایى مثل شهید مطهرى - که این روزها ملت ما به یاد آن بزرگوار است - آن را در کتابهاى خود براى آحاد مردم تبیین و تشریح کردند. تمسک به وحدت در پرتو این خورشیدهاى فروزان، به فضل الهى این کشور را از این مرحله هم مثل مراحل گذشته خواهد گذراند و دشمن را ناکام خواهد کرد. انشاءالله فرداى این کشور و فرداى این ملت، به برکت استقامت ملت ایران و استقامت جوانان ما و ایمان راسخ و عمیق آنها، فردایى خواهد بود که هم دشمنان را ناکام خواهد کرد، هم دوستان را شاد خواهد نمود و هم به فضل پروردگار ملتها را به سوى این الگو سوق خواهد داد.و همچنین در دیدار مدیران و مسؤلان آموزش پرورش کشور در 26/4/81 ، با مقام معظم رهبری ، به آنها تأکید نمود : که ، برادران و خواهران عزیز! آنچه صلابت این ملت را حفظ خواهد کرد، عبارت است ازوحدت حول محور ایمان و انقلاب؛ این چیزى است که دشمن را ناامید مىکند. آنها خیال مىکنند ما براى استحکام نظام خود دنبال سلاح کشتار جمعى و دنبال اتم و این چیزها هستیم. اشتباه مىکنند؛ این هم تحلیل غلط و اطلاعات نادرستى است. ما مىدانیم آن چیزى که بمب اتم هم در آن کارگر نمىشود، عبارت است از یک ملت مصمم، عازم، مؤمن، متحد و یکپارچه؛ این است که کسى نمىتواند بر آن فائق شود و غلبه پیدا کند، والا مگر از اول انقلاب تا بهحال با ما دشمنى کم بوده است؟ مگر ما از اول انقلاب تا الان بمب اتم داشتهایم؟ آنچه عزت و کیان این ملت را حفظ کرد؛ نظام اسلامى را سربلند و نام امام را جاودانه کرد، ایمان و عزم راسخ این مردم و ایستادگى و وحدت و یکپارچگى آنها بود. نکند بعضیها برخى از سادهلوحیها و نسنجیدهکاریها را مرتکب شوند و بعضى حرفهاى نسنجیده را بگویند و بعضى موضعگیریهاى نسنجیده را اتخاذ کنند و مردم را ناامید سازند! ضعفى در فلان دستگاه وجود دارد، فورا نظام اسلامى را زیر سؤال ببرند که چرا این ضعف در این دستگاه هست. دستگاهها، دولتها و مجموعههاى کارى، کار خوب دارند؛ اشتباه و خطا و کار بد هم دارند که باید اصلاح شود؛ این چه ربطى به ترکیب و هندسهى نظام اسلامى دارد که بعضى نسنجیدهگویى مىکنند؟ خیلى اوقات در این نسنجیدهگوییها، غرض هم نیست؛ بلکه نادانى است؛ نادانیهایى است که دشمن از آن استفاده مىکند. این «نادان دوست» که در ادبیات و اشعار ما وجود دارد، یعنى همین. ممکن است دوست هم باشند، اما نادانند. حرفى مىزنند که نظام اسلامى را زیر سؤال مىبرد؛ حرفى مىزنند که مردم را نسبت به آیندهى خود ناامید کنند؛ چرا آخر؟! این مردم با نشاط، پرامید و پرتوان که این همه گردنهها را پشت سرگذاشتهاند، مىتوانند به قله برسند؛ چرا اینها را ناامید مىکنید؟! » و نیز در دیدار دانشآموزان و دانشجویان با مقام معظم رهبری در 13آبان 81 ، مقام معظم رهبری با تأکید بر وحدت ، بین مردم و مسؤلین ، فرمودند : « یکی دیگر از کارها و آرزوهایى که دشمنان دنبال مىکنند، این است که وحدت ملى و و حدت بین مسؤولان را از بین ببرند؛ آحاد و گروههاى مردم را با نامهاى مختلف از هم جدا کنند و میان آنها دیوار بکشند؛ بین جمعیت عظیم ملت ایران، دیوارهاى بلند قومى، مذهبى، حزبى، سیاسى و بحثهاى مجادلهآمیز بکشند و وحدت و یکپارچگى را محو سازند. انقلاب اسلامى آمد دیوارها را برداشت و ملت را یکپارچه کرد؛ اما اینها درست عکس آن را دنبال مىکنند. با طرح مسائل انحرافى، از طرف دیگر وحدت مسؤولان کشور را از بین ببرند؛ بین آنها دائم اختلاف بیندازند؛ یکى را تضعیف و یکى دیگر را تقویت کنند. این اهداف را دنبال مىکنند. من مىخواهم این را بگویم: آنچه آنها انجام مىدهند، کارهایى است که خودشان هم ناامیدند که به نتیجه برسد و مىدانند به نتیجه نخواهد رسید. اگر ما هوشیار باشیم و وظیفهى خود را بدانیم و به آن عمل کنیم، همهى تدابیر دشمن، ناموفق خواهد بود.ملت باید وحدت خود را حفظ کند. دو بسیج عمده در این کشور لازم است: اول، بسیج مردم، بخصوص جوانان است. باید براى آمادهسازى خود و احیاى عزت کشور و ملت و برافراشته نگهداشتن پرچم اسلام بسیج شوند؛ چون همهى مشکلات این کشور در سایهى اسلام و عمل به قوانین اسلام حل خواهد شد. جوانان خودسازى کنند - هم خودسازى علمى، هم خودسازى اخلاقى و معنوى و دینى، هم خودسازى جسمى - و روحیه و امید خود را براى دفاع از این کشور حفظ نمایند که این سرمایهى بسیار بزرگى است؛ نقطهى مقابل آن چیزى است که دشمن مایل است در ایران اتفاق بیفتد. در اجتماعات مختلف و در برخوردهایى که بحمدالله با نسل جوان و قشر جوان دارم و آنچه از مسائل جوانان منعکس مىشود، مىبینم که در جوانان ما بحمدالله این استعداد و آمادگى وجود دارد. برخلاف خواست دشمن، اکثریت جوانان ما آماده هستند که هروقت و هرطور لازم باشد، از کشور و نظام و دین و شرف و عزت ملى خود دفاع کنند. اجتماعات مردمى، همین را نشان مىدهد.قانون اساسى با اتقان کامل، ساختار سیاسى کشور را مشخص کرده و هر کس در جاى خود وظیفهاش معلوم است. همه، وظایف خود را انجام دهند؛ با هم معارضه نکنند؛ وحدت کلمه را حفظ کنند و مرعوب دشمن هم نشوند. البته بحمدالله مسؤولان عالىرتبهى کشور ما مرعوب دشمن نیستند؛ خوب مىفهمند و مىدانند؛ تکیهشان به قدرت ملى - که قدرت خدا و قدرت ایمان مردم است - خیلى بالا و قوى است؛ مىدانند دشمن نمىتواند کارى بکند؛ اما بعضى در گوشه و کنار ممکن است مرعوب شوند. مرعوب شدن از دشمن، خیلى مضر است؛ تحلیلها و دیدگاهها را عوض مىکند، تصمیمگیریها را خراب و عمل را دچار اختلال مىکند. »نکتهها :مقام معظم رهبری ، در بیانات خویش ، کوشش نمودهاند با تأکید به نقش محوری و مرکزیت وحدت در پیروزی انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی و جامعه .... ، آثار مثبت آن را برای ما ، تبیین نمایند ، که از جلمهی آنها ، عبارتنداز : 1 : پیشرفت و توسعه همه جانبه یا در تمام ابعاد کشور و .... 2 : عزت اسلامی 3 : شکست ناپذیذری4 : سربلندی و اقتدار 5 : امنیت و آسایش 6 : شکست دشمن و نقش بر آب شدن توتطئهها 7 : پیروزی و افتخار آفرینی در تمام صحنهها 8 : تقویت ایمان 9 : از بین رفتن و کاهش اختلافات 10 : سرعت گرفتن در کارها و .... و در نهایت نزدیک شدن دلها به یکدیگر ....و از سوی دیگر ما را با آثار شوم تفرقه و عدم وحدت در بین افراد و مسؤلین و ملتها آگاه میسازد ، و در جای جای مطالب و سخنان خویش ، ما و مسؤلین ، مدیران ، کارگزان کشور و ملت ها را به اتحاد با یکدیگر و یکدلی فرا میخواند ، و آن را رمز پیروزی و سربلندی همه ملت ها ، بویژه ملت های مسلمان و رهایی از منجلاب استعمار و اسکبار جهانی میداند . وحدتدر بخشی از کلام مقام معظم رهبری ، در دیدار مهمانان و سران سایر کشورها با معظمله مقام معظم رهبری در تاریخ بیستو دوم فروردین سال شصت و نه ، دیداری که با اعضاى حزب وحدت اسلامى افغانستان داشتند ، فرمودند : « مسألهى وحدت بین شما برادران شیعه، یک امر ضرورى است؛ همچنانکه بین همهى مسلمین و بین همهى مجاهدان در افغانستان ضرورى است؛ منتها «ما لا یدرک کله لایترک کله». اگر در راه یک هماهنگى کاملا مخلصانه بین همهى نیروهاى جهادى در افغانستان، موانعى وجود دارد، لااقل بین شما برادران شیعه بایستى موانع برداشته بشود و این، قدمى براى همکارى در چارچوب وسیعترى باشد. لذا وحدت چیز ضرورىیى است؛ نمىشود گفت چیز مستحسنى است؛ فوق مستحسن است.نباید هم خودمان براى این وحدت ، اینقدر شرط وشروط قایل بشویم که تحقق پیدا نکند. وحدت ، وحدت است دیگر. همکارى، یعنى همکارى؛ والا اگر همین موضوعى که حسنش این است که متفقعلیه همه است، برایش شرط وشروط و موانع قایل شدیم و هر کسى از یک طرف سر درآورد و گفت نه، فلان جهت را هم باید رعایت کنید؛ آن یکى هم گفت، فلان جهت هست؛ اینکه دیگر وحدت نشد! باید بر مباحثات فایق بیایید.شوراى ائتلاف را هم که ما تلاش کردیم آن روز تشکیل بشود، به همین نیت بود که همکارى و وحدت باشد. آن روز هم بعضى از برادران، اشکال ایجاد مىکردند. خیلى از شماها در آن جلسه حضور داشتید و خاطرتان است که من با بعضیها اوقاتتلخى کردم؛ براى خاطر اینکه دیگر وقتى قرار است کارى بر وتیرهى صحیحى انجام بگیرد، بایستى بر مباحثات فایق آمد.کار را باید انجام بدهید. با طول بحث و جدل و بگو و مگو، مصلحت کار تفریط نشود. حالا هم که من احساس مىکنم شما آقایان، چه آن کسانى که از داخل آمدهاند، چه کسانى که در اینجا بودهاند، متفق هستید که شوراى ائتلاف را به یک وحدت سازمانى و تشکیلاتى تبدیل کنید - حزب وحدت ، معنایش این است دیگر من موافقم، کار خوبى است؛ مشروط بر اینکه گروهگراییها دیگر دخالت نکند. البته این کار، یک مقدار به نصیحت حل مىشود، یک مقدار هم به نصیحت حل نمىشود و بایستى جمعى را به عنوان داور بىطرف بگذارید که اگر در جایى گروهگرایى مشاهده شد، با آن مقابله کند.آنچه که من همیشه در جلسات متعدد روى آن تأکید کردهام و الان هم تأکید مىکنم، اصل قضیه - یعنى وحدت - است. اگر بخواهید جهاد کنید، وحدت مىخواهید. منظور ما از وحدت ، هماهنگى و یکنوایى و همصدایى است، تا برادران دیگر در مقابل هم قرار نگیرند و لولههاى تفنگ، از دشمن به دوست منصرف نشود. اگر انشاءالله این هماهنگى باشد، خدا هم کمک خواهد کرد. «من کان لله کان الله له»(1). این را صادق مصدق گفته است و ما نمىتوانیم در آن شکى داشته باشیم. براى خدا باشیم، تا خدا هم براى ما باشد. «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»(2). این حرفها، معلوم و واضح است و مطالبى بوده که همیشه ماها مىگفتیم؛ حالا در عمل باید تجربه بکنیم و به آن عمل نماییم. گفتن، دیگر کافى است.علىاىحال، ما دعا مىکنیم و امیدواریم که خداوند شما را تأیید کند. بدون جهاد، هیچ دشمنى از صحنه عقبنشینى نخواهد کرد، و جهاد هم جز با اتحاد و وحدت و هماهنگى، امکانپذیر نیست. جهاد، عبارت از جهاد نظامى، جهاد سیاسى و جهاد فرهنگى است. این هر سه، جهاد است. هیچکدام را شما مغفولعنه نگذارید. مبادا کسانى که در جبهه هستند و به جهاد نظامى مشغولند، کار سیاسى و تعارف بینالمللى را دست کم بگیرند. سرتان کلاه خواهد رفت؛ این را بدانید. اگر این را دست کم بگیرید و نادیده بینگارید، مطمئنا ضرر خواهید کرد. فعالیت سیاسى، به تنهایى و بدون پشتوانهى نظامى، هیچ کارى از آن بر نخواهد آمد. اگر کار نظامى نباشد، بهترین کار سیاسى هم به نتیجهیى نخواهد رسید. کار نظامى باید پشتوانه باشد؛ البته براى کسانى که اهل حقند. کسانى که اهل باطل و سازشند، اصلا به کار جهادى احتیاج ندارند. بروند سازش کنند و مشکلاتشان را - اگر حل شد - حل کنند. کسانى که اهل حقند، اینطور نیستند. بدون کار جهادى، کار سیاسى و تحرک، هیچ فایدهیى ندارد. کار سیاسى، باید پشتوانهى جهاد نظامى داشته باشد و هر دوى اینها، بدون کار فرهنگى بىثمر خواهد بود. کار فرهنگى، مردم را با شما نگه خواهد داشت. اکثرتان یا جمع کثیرى از شما، بحمدالله عالم، فاضل، درسخوانده، زحمتکشیده و وارد به مفاهیم اسلامى و قرآنى هستید. کار فرهنگى را انشاءالله دنبال کنید. انشاءالله که خداوند همهى شماها را موفق و مؤید بدارد. » و همچنین در دیداری که با میهمانان خارجى مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینى(ره) در 16شانزدهم خردادماه 1369 داشتند ، اشاره نمودند : « اگرچه استعمار از دیرباز، ایجاد تفرقه را جزو هدفهاى خود قرار داده بود؛ اما بعد از پیروزى انقلاب و بعد از آنکه این کانون وحدت اسلامى به وجود آمد، تلاش امریکا و دستیاران آن، براى ایجاد تفرقه بین مسلمانان شدیدتر شد و برادرکشى را بین مسلمانان به وجود آوردند. امروز در سرتاسر آفاق اسلامى، قلمهاى مزدورى که با دلارهاى نفتى و پول کیسهى مرتجعان همپیمان امریکا تغذیه مىشود، هدف و وظیفهشان این است که بین مسلمین اختلاف بیندازند. مىدانستند که چون انقلاب اسلامى جاذبه دارد و کانون این انقلاب، مسلمین را در همهى نقاط عالم به خود جلب خواهد کرد، این خطر براى امریکا و استکبار وجود دارد که سرمایهگذاریهاى آنها براى ایجاد تفرقه بین مسلمین هدر برود، لذا تلاششان را زیادتر کردند.امروز در دنیا، براى ساختن مسجد ضرار، پول خرج مىشود. براى ساختن دستگاهها و ایجاد پایگاههایى به مقصود و منظور ضربه زدن به وحدت اسلامى و ایجاد درگیرى و اختلاف بین فرق اسلامى، پول خرج مىشود. اشخاصى مثل شیطان هستند که همانگونه که او به پروردگار عالم عرض کرد: «لاغوینهم اجمعین»(3) و وجود خود را وقف اغوا و اضلال بندگان خدا کرد، اینها هم وجود خود را براى ایجاد اختلاف، وقف کردهاند. متأسفانه در همه و یا اغلب کشورهاى اسلامى، کسانى با تکیه به سیاستهاى امریکا، همین کار را مىکنند.ما معتقدیم که اسلام، وحدت مسلمین و اتحاد نیروهاى مؤمن به خدا و موحد را یکى از فرایض قرار داده است. ما معتقدیم که یکى از بزرگترین اهداف حج خانهى خدا این است که مسلمانان را به هم نزدیک کند. اینکه خدا فرموده است: «و اذن فى الناس بالحج یأتوک رجالا و على کل ضامر یأتین من کل فج عمیق»(4) و همهى مردم مسلمان عالم را در روزهاى معین و در عرصههاى محدودى مانند عرفات و مشعر و منا و مسجدالحرام جمع مىکند؛ چرا اینها اینقدر از آشنایى مسلمین با هم مىترسند؟! مسأله این است که وحدت اسلامى و وحدت بینش و نظر و سخن مسلمین، براى استکبار و در رأس آن، امریکاى غدار و ابزارهاى او در دستگاه حاکمیت سلطه در عالم، خطرناک است. این، حقیقتى است که امام بزرگوار ما بارها آن را بیان کرد.جمعى از برادران مسلمان، از نقاط مختلف عالم، در اینجا جمع هستید. این دو نکته را از امام خمینى(ره) به یاد داشته باشید: اول، اخلاص که مایه و روح همه چیز است و دوم، هدف بزرگ وحدت اسلامى. البته امام بزرگوار ما این بذر را پاشیده و امریکا چه بخواهد و چه نخواهد، نهال اسلام و انقلاب اسلامى در حال رشد است. مرتجعان و وابستگان به امریکا، چه بخواهند و چه نخواهند، این حرکت رو به ادامه و استمرار است. از ناحیهى دشمنان، ضربهیى به این حرکت وارد نخواهد شد؛ مگر اینکه خداى ناکرده خود مؤمنین، با سوء عمل و عدم پایبندى به وظایف، به خودشان ضربه بزنند؛ والا راه، یک راه هموار و پیمودنى و هدف، بسیار روشن است و دشمن نخواهد توانست این راه را قطع کند. » و نیز مقام معظم رهبری در دیداری که با مهمانان خارجى دههى فجر ، در مورخه هیجدهم بهمن ماه 1371 داشتند ، به آنها یادآور شدند که ، « ملت ایران، به برکت دین و هشیارى و وحدت کلمه، توانسته است تا امروز از همهى موانع بگذرد. مواظب باشید و این هشیارى را حفظ کنید. این هشیارى که از اعتقاد و ایمان دینى سرچشمه مىگیرد، ما را به نکاتى از جمله « وحدت کلمه» توجه مىدهد. این هشیارى را باید با همهى وجود و با همهى قدرت حفظ کنید. دشمنان ما بدانند که ملت ایران به برکت تعلیمات دینى، همچنان که در طول این راه از تهدید دشمن نترسیده است، امروز هم از تهدید و اشتلم آنان نمىهراسد. قدرتمندان، دنیا را پر از ظلم مىخواهند. گرچه به زبان نمىآورند؛ اما عملشان گواه آن است. ظلم مىکنند، براى اینکه منافع خودشان را تأمین کنند. ما با ظلم و قلدرى مخالفیم. ما براى استقرار قسط و عدل قیام و تلاش کردهایم و باز هم این ملت در همین راه تلاش خواهد کرد. حرکتى که براى قسط و عدل است بر حرکتى که در مقابل قسط و عدل ایستاده است، پیروز خواهد شد. در این، شکى نیست. دنیا به سمت عدل و قسط حرکت مىکند و معناى امام زمان و انتظار فرج همین است. انتظار فرج یعنى اینکه در سرنوشت بشریت، یک فرج بزرگ هست و ما به سمت آن فرج پیش مىرویم. از چه بترسیم؟ چرا بترسیم؟ چرا تردید کنیم؟ چرا اطمینان خودمان را از دست بدهیم؟ دستورات اسلام، چراغ راهنماى ماست. آنچه را که میراث گرانبهایى از اسلام است، در دست داریم. مجموعهى گفتار امام، که متخذ از اسلام است، میراثى گرانبها و دستاوردى عظیم است که چراغ راه ماست. » و در چهارم اردیبهشت ماه سال یکهزاروسیصدو هشتاد در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللى حمایت از انتفاضهى فلسطین چنین فرمودند: « دشمنان اسلام همواره سعى کردهاند با تقسیمبندیهاى قومى مانع از وحدت کلمهى مسلمانان شوند تا بتوانند بر آنها سیطره پیدا کنند. در ابتداى اشغال فلسطین، علماى مجاهدى چون شیخ عزالدین قسام و حاج امین الحسینى از مسلمانان براى نجات فلسطین استنصار کردند و مرجع بزرگ دینى مرحوم شیخ محمد حسین آل کاشفالغطاء حکم جهاد علیه صهیونیستها صادر فرمود؛ ولى متأسفانه بتدریج شکل اسلامى مبارزات تضعیف و شکل قومى آن پررنگ شد. اکنون که شما عزیزان به عنوان یک وظیفهى اسلامى، براى حمایت از انتفاضه گرد هم آمدهاید، وظایف بس سنگینى را بر دوش دارید. قبل از هر چیز باید نشان دهید که جهان اسلام در سایهى بیدارى اسلامى، مصمم به بازگشت به سنتهاى حسنهى تاریخ شکوهمند اسلام است و همان سنتها و در رأس همه، وحدت مسلمانان است که در گذشته موجب شد مسلمانان در نبردهاى سرنوشتساز علیه متجاوزان صلیبى پیروز شوند. در آن واقعهى عظیم تاریخى، از همهى جهان اسلام، مجاهدین جهت پیوستن به کارزار سرنوشتساز و طولانى نبرد کفر و ایمان روانه شدند.در سال 1370، اعراب و مسلمانان در پى یک سلسله شکستهاى متوالى - در جریان جنگ خلیج فارس - دچار سرخوردگى بودند. وحدت درونى آنان نیز در معرض فروپاشى جدى قرار داشت و چنددستگى بر آنان حاکم بود؛ ولى در شرایط کنونى و بهویژه در پرتو پیروزى تاریخى و عظیم مقاومت اسلامى در جنوب لبنان، امیدهاى تازه و حیاتبخشى در دل مسلمانان پیدا شده است.روند سازش - و به طور مشخص طرح اسلو - موجب تفرقهى فلسطینیان گردید؛ اما این انتفاضهى مبارک توانست وحدت ملى را به صحنهى فلسطین بازگرداند. ملاحظه مىفرمایید که همهى اقشار مردم در این مبارزه حضور دارند و جریانات اسلامى و ملى در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. حتى کسانى که همچنان دلشان در جاى دیگرى است، ناگزیر از همراهى با این حرکت عظیم شدهاند.خیزش اسلامى و یا به تعبیر دیگر جنبش بیدارى اسلامى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و ظهور حرکت امام خمینى رضىاللهعنه در دو دههى اخیر، با قدرت تمام در صحنهى منطقه و جهان اسلام ظاهر شده است. امروز محور اصلى این جنبش و حرکت، مسألهى فلسطین است. انتفاضهى اقصى توانست حتى در خارج از مرزهاى جغرافیایى فلسطین و برون از ملت فلسطین، عموم ملتهاى مسلمان و عرب را به صحنه بکشاند. تظاهرات میلیونى ملتهاى مسلمان - از غرب تا شرق جهان اسلام - نشان داد که مردم فلسطین مىتوانند بر روى حمایتهاى آنان حساب کنند و درعینحال نقش قابل توجهى در ایجاد وحدت مسلمانان ایفا نمایند.وحدت درونى مردم فلسطین و جریانات مختلف فلسطینى یک نکتهى اساسى است. هرچیزى که موجب انحراف مسیر و عدم توجه به دشمن اصلى شود، یقینا در خدمت آرمان فلسطین نخواهد بود. الحمدلله فلسطینیها در طول این پنجاه سال از این امتحان سربلند بیرون آمده و پختگى خود را نشان دادهاند. دیدیم که همهى تلاشهاى اسرائیل براى دامن زدن به اختلافات مجاهدین، ناکام ماند و تمامى جریانهاى اصیل و جنبشهاى مجاهد و مبارز، علىرغم گرایشهاى متفاوت، با صبر انقلابى مانع از تحقق خواستهى دشمن شدند. از این پس نیز باید چنین باشد. » و مقام معظم رهبری در دیدار سفراى کشورهاى اسلامى در هفدهم ربیعالاول سال 1384، در مورد وحدت و اهمیّت آن ، متذکّر شدند و فرمودند : « این نام و این مناسبت در میان ما معیارى براى وحدت شده است؛ لذا اسم این هفتهى مبارک را که از دوازدهم ربیعالاول (ولادت آن بزرگوار به قولى) تا هفدهم ربیعالاول (ولادت آن بزرگوار به قول دیگر) است، هفتهى وحدت نامیدهایم؛ اولا بهخاطر اینکه وحدت امت اسلامى، امروز و همیشه یکى از مهمترین نیازهاى این امت است؛ ثانیا به خاطر اینکه معیار وحدت و محور اتحاد مسلمین، وجود مقدس نبىمکرم اسلام و یاد و نام آن بزرگوار است. از وحدت ، زیاد سخن گفتهایم. اگر به برخى از آنچه گفتهایم، عمل مىکردیم، امروز سرنوشت مسلمانان از آنچه هست، بهتر بود. بهطور طبیعى برخى عوامل ضد وحدت وجود دارد - اختلافات قومى، اختلافات مذهبى و طایفهیى، اختلافات سیاسى - که باید با آنها مقابله کرد. با تکیه به نام مقدس پیغمبر و یاد آن بزرگوار - که محور وحدت امت اسلامى است - باید بر این اختلافات غلبه کرد؛ لیکن از این دشوارتر، موجبات تفرقهیى است که به امت اسلامى تزریق مىشود. در بستر همین اختلافات قومى و طایفهیى و مذهبى، دشمنان اسلام طبق سیاست همیشگى خودشان، بین مسلمانان اختلاف ایجاد مىکنند. دست دشمن، توطئهى دشمن و تدبیر دشمن را در وراى این اختلافات مىشود بوضوح دید؛ این را باید علاج کرد. عقلاى امت از همهى فرقهها باید نگذارند امواج فتنه در میان مسلمانها - که بهوسیلهى دشمنان اسلام تحریک مىشود - بهطور روزافزون آرامش و الفت و محبت را به خطر بیندازد.قرآن ما را به وحدت توصیه کرده است. قرآن ما را تهدید کرده است که اگر اتحاد و همبستگى خودتان را از دست بدهید، آبرو و هویت و قدرت شما نابود خواهد شد. امروز متأسفانه در دنیاى اسلام این نابسامانىها مشاهده مىشود. امروز توطئه علیه دنیاى اسلام، توطئهى بسیار سنگینى است. اگر در این دوران علیه اسلام توطئههاى سازمانیافته با شدت بیشترى کار مىکند، بیدارى امت اسلامى است که دشمنان را به هراس انداخته است. استکبار جهانى، طمعکاران در کشورهاى اسلامى، و مداخلهجویان در میان دولتها و کشورهاى اسلامى از وحدت امت اسلامى در هراسند.نزدیک به یکونیم میلیارد نفر از جمعیت دنیا مسلمانند و مسکن آنها یکى از مهمترین و ارزندهترین قطعات این زمین است. این همه منابع طبیعى، این میراث عظیم فرهنگى، این نیروى انسانى کارآمد و بااستعداد، این بازار بزرگ براى محصولات غربى، این نفت و گاز ارزشمندى که در این کشورها هست؛ اینها وسوسهکنندهى قدرتهاى استکبارى است؛ مىخواهند بر اینها تسلط کامل داشته باشند؛ اما بیدارى امت اسلامى مانع این است. وحدت امت اسلامى بزرگترین سد در مقابل این دشمنان است؛ لذا در شکستن این سد، همهى تلاش خود را به کار مىبرند.شک نداریم وعدهى الهى که فرمود: «وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم» وعدهى عملى است و تحقق پیدا خواهد کرد. شرط آن، ایستادگى، استقامت، راه را گم نکردن، هدف را گم نکردن، وحدت را حفظ کردن و به خداى متعال توکل کردن است. » در تاریخ 12/04/1368 مقام معظم رهبری در دیدار گروهى از طلاب پاکستانى با وی ، یادآور شدند، « اسلام به برکت انقلاب، به صورت یک ارزش درآمد و مسلمانها با احساس اسلام، به هم نزدیک شدند؛ و از سوى دیگر، دشمنان جهانى اسلام - یعنى استکبار جهانى و شرق و غرب متجاوز و امریکاى تجاوزکار و غارتگر - که از اعماق وجود با اسلام مخالفند، از وحدت اسلامى و آشنایى ملتهاى مسلمان با یکدیگر، دچار وحشت شدهاند.امروز هر دو بعد انقلاب براى ما حایز اهمیت است. در بعد داخلى، باید تمام اقشار ملت و مسؤولان و علماى اعلام و معلمان و گویندگان و نویسندگان و سازندگان و برنامهریزان و سیاستگذاران تلاش کنند، تا باز هم جامعه را به سمت زندگى اسلامى جلوتر ببریم و به آرمانها نزدیکتر کنیم. و در بعد خارجى انقلاب نیز، باید همهى ملتهاى مسلمان - بخصوص علما و روشنفکران و کسانى که حرفشان بر ذهن مردم اثر مىگذارد - تلاش کنند، تا وحدت و نزدیکى و آشنایى ایجادشده، حفظ و تقویت شود.» نکتهها :مقام معظم رهبری ، در بیانات خویش با مهمانان خارجی رمز پیروزی حکومتها بهخصوص دولت های مسلمان را وحدت دانسته و از سوی دیگر هدف دشمنان را ایجاد تفرقه با صرف هزینه های کلان میداند و موارد مهمی را در این زمینه یادآور میشوند ، که از جلمهی آنها ، عبارتنداز : 1 : مسأله وحدت بین شیعه و همهی مسلمین یک امر ضروری است . 2 : برای تحقّق پیدا کردن وحدت ، نباید شرط و شروط زیادی قائل شد . 3 : فریضه جهاد نیاز به وحدت دارد . 4 : وحدت یعنی هماهنگی ، یکنوایی و همصدایی 5 : هدف دشمن ایجاد تفرقه و برادرکشی می باشد . 6 : وحدت مسلمین و اتحاد نیروهای مؤمن در اسلام فریضه است . 7 : وحدت کلمه یکی از ابزارهای گذشتن از موانع است . 8 : از موانع مهم ایجاد وحدت ، تقسیم بندی های قومی از سوی دشمن است . 9 : یکی از محورهای اصلی وحدت در دنیای امروز مسأله قدس است . 10 : وحدت ، یکی از نیازهای مهم امتها به شمار میآید . 11 : وجود مقدس نبی مکرّم اسلام و یاد و نام او ، معیار وحدت و محور اتحاد مسلمین میباشد . 12 : عوامل ضد وحدت عبارتند از : اختلافات مذهبی و طایفهای ، اختلافات سیاسی 13 : از بین رفتن وحدت ، موجب رفتن آبرو و هویت و قدرت است . 14 : وحدت موجب هراس و وحشت دشمنان است . 15 : وحدت را باید بوسیله کسانی که حرفشان بر ذهن مردم اثر میگذارد ، حفظ و تقویت کرد . وحدتدر بخشی از کلام مقام معظم رهبری ، در دیدار با کارگزاران و مهمانان اجلاس وحدت اسلامی و مجمع جهانی اهل بیت(ع) مقام معظم رهبری دیداری که در بیستوچهارم مهر ماه 1368 ، با میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى، روحانیون و مسؤولان و ائمهى جمعه و برادران اهل تسنن و تشیع استانهاى کردستان و کرمانشاه داشتند ، فرمودند : « وجود نبى مکرم اسلام(صلىاللهعلیهوالهوسلم)، بزرگترین مایهى وحدت در همهى ادوار اسلامى بوده است و امروز هم مىتواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدس بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است و لذا آن بزرگوار، مرکز و محور عواطف و عقاید همهى مسلمانهاست و همین محوریت، یکى از موجبات انس دلهاى مسلمین و نزدیکى فرق اسلامى با یکدیگر به حساب مىآید.ابعاد شخصیت نبى اکرم را هیچ انسانى قادر نیست به نحو کامل بیان کند و تصویر نزدیک به واقعى از شخصیت آن بزرگوار ارایه نماید. آنچه ما از برگزیدهى پروردگار عالم و سرور پیامبران سراسر تاریخ شناخته و دانستهایم، سایه و شبحى از وجود معنوى و باطنى و حقیقى آن بزرگوار است؛ اما همین مقدار معرفت هم براى مسلمانان کافى است تا اولا، حرکت آنها را به سمت کمال تضمین کند و قلهى انسانیت و اوج تکامل بشرى را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و ثانیا، آنها را به وحدت اسلامى و تجمع حول آن محور تشویق کند. بنابراین، توصیهى ما به همهى مسلمانان عالم این است که روى ابعاد شخصیت پیامبر و زندگى و سیره و اخلاق آن حضرت و تعالیمى که از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، کار زیادى بشود. و اما راجع به مسألهى وحدت مسلمین و هفتهى وحدت باید بگویم که اگر وحدت و نزدیکى فرق اسلامى چیزى است که در خدمت اسلام مىباشد و اگر قبول داریم که اتحاد مسلمین به حال مسلمین مفید است و در جهت عظمت اسلام مىباشد، یقینا باید معتقد باشیم که از سوى دشمنان اسلام، سختترین تلاشها و پیچیدهترین توطئهها، علیه این وحدت و اتحاد در جریان است. این دو از هم غیرقابل انفکاک است. امروز، هر چیزى که براى اسلام نافعتر است، از نظر دشمنان اسلام مبغوضتر مىباشد. امروز، هر چیزى که بیشتر در جهت عظمت اسلام باشد، بیشتر هم مورد تهاجم دشمنان اسلام است. این، یک معادلهى قطعى است.هر کارى که امروز در خدمت اسلام است، مورد نقمت دشمنان اسلام مىباشد. وحدت میان مسلمین، یکى از مصادیق این قاعدهى کلى است. اگر حقیقتا لازم است که مسلمین عالم با یکدیگر اتحاد پیدا بکنند و اگر این اتحاد به حال اسلام و مسلمین مفید است - که ظاهرا در نظر عقلا و مصلحان عالم اسلام، جاى شکى در این حرف نیست - پس باید مطمئن بود که امروز توطئهى دشمن علیه این وحدت ، از همیشه بیشتر است.امروز، پولهاى دستگاه استکبار و ایادى آنها، در دنیا و بیشتر از همه در دنیاى اسلام، براى ایجاد تفرقه بین مسلمین خرج مىشود تا اگر بتوانند - که نخواهند توانست - بین ایران اسلامى و مسلمانان عالم، اختلاف ایجاد کنند و فاصله بیندازند. جنگ دشمنساختهى شیعه و سنى، به برکت انقلاب اسلامى بحمدالله رو به خمود و خاموشى رفت و برادران شیعه و سنى در میدانهاى مختلف در کنار هم قرار گرفتند و به یکدیگر کمک کردند و برادروار با هم حرکت کردند - که حق هم همین بود - ولى امروز تبلیغات جهانى سعى مىکند باز هم این شعله را مشتعلتر و این آتش را برافروختهتر کند و این اختلاف را که رو به از بین رفتن است، دوباره زنده نماید. چرا؟ چون مىدانند که امروز وحدت اسلامى - یعنى تجمع مسلمین - حول محور ایران اسلامى است. مىدانند که دلهاى مسلمین، امروز به امالقراى اسلام - یعنى ایران اسلامى - متوجه است. مىدانند که امروز در دنیاى اسلام و در سراسر عالم، آن جایى که قرآن رسما و عملا حاکمیت دارد، ایران اسلامى است. شما بعضى از کشورهاى اسلامى مدعى اسلامیت و ترویج اسلام را ببینید؛ بعضیها آن قدر پررو و وقیح هستند که خودشان را بانى و صاحب و مروج اسلام هم به حساب مىآورند و معرفى مىکنند درعینحال که کپسول فساد و انحطاط و منشأ محرمات و گناهان کبیره هستند!! این را مردم دنیا مىبینند. مسلمانانى که بصیرند، اینها را مىفهمند و مىدانند که در این صورت، اگر پرچم وحدت اسلامى بلند شد، دلهاى مسلمانان به طور قهرى به آنجایى متوجه خواهد شد که حقیقتا اسلام حاکم است و ملاکها و معیارها از اسلام گرفته شده و ملاک حاکمیت و مدیریت و مسؤولیت، مسلمان بودن است و این آیهى شریفه که: «الذین ان مکناهم فىالارض اقاموا الصلوة و اتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر»(5) صادق است. مردم دنیا، این را مىبینند و دلهاشان متوجه ایران اسلامى خواهد شد.لذا امروز، تمام تشکیلات تبلیغاتى وابسته به استعمار و استکبار و ایادى آنها در همین منطقهى اسلامى، دست به دست هم دادهاند تا با تبلیغات مضر، وحدتى را که مورد نظر اسلام است و نظام اسلامى کمربستهى آن مىباشد، بشکنند. علماى اسلام باید مواظب باشند. مراقب این مذاهب اختراعى و جعلى - که نقض وحدت است - باشید. مواظب این دلارهاى نفتى که براى ایجاد تفرقه بهکار مىرود، باشید. مواظب این دستهاى پلید و مزدور که سعى مىکنند «عروةالوثقى»ى وحدت بین مسلمین را بگسلند و پاره کنند، باشید. با اینها برخورد کنید. این، لازمهى علاقه به وحدت و پیمودن راه وحدت اسلامى است. بدون این، ممکن نیست.ما در مسألهى وحدت ، جدى هستیم. ما اتحاد مسلمین را هم معنا کردهایم. اتحاد مسلمین، به معناى انصراف مسلمین و فرق گوناگون از عقاید خاص کلامى و فقهى خودشان نیست؛ بلکه اتحاد مسلمین به دو معناى دیگر است که هر دوى آن باید تأمین بشود: اول اینکه فرق گوناگون اسلامى (فرق سنى و فرق شیعه) - که هر کدام فرق مختلف کلامى و فقهى دارند - حقیقتا در مقابله با دشمنان اسلام، همدلى و همدستى و همکارى و همفکرى کنند. دوم اینکه فرق گوناگون مسلمین سعى کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهى را با هم مقایسه و منطبق کنند. بسیارى از فتاواى فقها و علما هست که اگر مورد بحث فقهى عالمانه قرار بگیرد، ممکن است با مختصر تغییرى، فتاواى دو مذهب به هم نزدیک شود. » و نیز در دیدار اعضاى ستاد برگزارى کنفرانس جهانى اهلبیت(ع) ، که بیست وششم فروردین ماه ، سال 1369 با مقام معظم رهبری داشتند ، به آنها خاطر نشان شد ، که « هدف از این کار آن است که با شعار وحدت مسلمین، که شعار درست و ضرورىیى هم است و من از قدیم این اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن را یک مسألهى استراتژیک مىدانم - یک مسألهى تاکتیکى و مصلحتى هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب مىکند که با مسلمین غیر شیعه ارتباطات داشته باشیم - مسلمانان، بتدریج این اختلافات مذهبى و طایفهیى را کم کنند و از بین ببرند؛ چون در خدمت دشمنان است. ما با این انگیزهى صحیح، مسألهى وحدت مسلمین را در جمهورى اسلامى، یک مسألهى اساسى قرار دادهایم. امام بارها فرمودند، ارگانهاى مختلف جمهورى اسلامى نیز بر این اساس برنامهریزى و طراحى و تلاش کردند و ماها هم سخنرانى کردیم.ما وظیفه داریم در کنار آن شعار و عمل به وحدت - که یک برنامه و یک عمل قطعى است - شیعه را در همه جاى عالم، بهعنوان یک مجموعهى متصل و ملحق به جمهورى اسلامى جمع کنیم. وقتى که ما شعار وحدت اسلامى مىدهیم، چرا شعار وحدت شیعى ندهیم و در داخل شیعه، به فکر ایجاد یک وحدت نباشیم؟نکتهى دوم این است که هر کار مثبت، آن جنبهى اثباتیش مورد نظر است؛ جنبهى نفىیى آن - یعنى نفى افراد و چیزهاى دیگر - اصلا باید در آن نیاید. مثلا در برگزارى همین کنفرانس، هیچ نبایستى مسألهى وحدت اسلامى که اینهمه روى آن سرمایهگذارى کردهایم و واقعا هم امر بسیار مهمى است و در درجهى اول اهمیت قرار دارد، نقض بشود.به این معنا توجه بکنید که در سمینار، در مباحث، در شعارها، در سخنرانیهایى که انجام خواهد گرفت و در قطعنامهى سمینار، مرتب باید بر روى وحدت اسلامى تکیه بشود. شاید بتوان این را یکى از اهداف سمینار قرار داد و در جمع اعلامش کرد. ما باید بگوییم که مىخواهیم در این تجمع، شیعه را که یکى از اطراف قضیهى وحدت است، براى وحدت آمادهتر کنیم. ما در خانوادهى اسلامى، یک عضو حجیم هستیم. تأثیر ما شیعیان در ایجاد وحدت ، تأثیر زیادى است. ما مىتوانیم تأثیر زیادى در همهجاى دنیا بگذاریم.این مجموعه دور هم جمع شدهاند که دربارهى وحدت - از جمله، وحدت اسلامى - تصمیم خودشان را بگیرند. در سخنرانیهاى این سمینار، مرتب باید خطرات تفرقه و اطماع استکبارى دشمن را از ایجاد تفرقه و تقویت گرایشهاى طایفهیى تذکر بدهیم. مرتب مىخواهند گرایشهاى منفى را رواج بدهند. ما هم گرایشهاى مثبت داریم، هم گرایشهاى منفى. گرایش مثبت این است که من خودم را وابستهى به مجموعهیى مىدانم. گرایش منفى یا نافى این است که وابستگى خودم را به معناى لگد زدن به دیگران بدانم؛ مثل ناسیونالیسم منفى یا نافى. » در تاریخ چهارم خرداد ، سال 69 ، در دیدار با میهمانان و شرکتکنندگان کنفرانس جهانى اهلبیت(علیهمالسلام) فرمودند : « در مرتبهى اول، با هم آشنا بشوند، همکارى و همفکرى بکنند، معضلات را حل کنند، گرهها را باز کنند، احساس خویشاوندى نمایند و در هر نقطهیى از دنیا که هستند، بدانند که تعارف آنها با هم و تشکلشان به شکل صحیح، قلب مقدس ولىعصر(ارواحنافداهوعجلاللهتعالىفرجه) را شاد مىکند. این بزرگواران، از تفرقه و تشتت و جدایى و بغضا متنفر بودند؛ اهل وحدت و عامل جمع و شمع انجمن بودند. امروز هم پیروان و علاقهمندان آنها، باید این را تأمین کنند.ما به عنوان عایلهى تشیع، باید با همهى وجود احساس و اعلام کنیم که معتقد به وحدت جهان اسلام و وحدت پیروان «لاالهالاالله و محمد رسولالله» هستیم. ما امروز در دنیا باید مایهى وحدت بشویم؛ همچنان که همهى ائمهى بزرگوار ما(سلاماللهعلیهم) همیشه عامل جمع و وحدت بودهاند.اول، تعارف و ارتباط و وصل و خبرگیرى از هم و اطلاع از نظرات هم و کمک به یکدیگر. من اطلاع یافتم که شما خواستهاید و ایجاد یک مجمع جهانى را تصویب کردهاید. انشاءالله به همت برادران، این را اقدام خواهیم کرد و امیدواریم که در خدمت اسلام و قرآن و وحدت مسلمین و پیشرفت جهان اسلام و به سمت معارف صحیح اسلامى - که متراوش از مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) است - این کار واقع بشود.آن نکتهى دوم، همین ایجاد وحدت و مهربانى با فرق دیگر اسلامى است. نگذارید دشمن سوء استفاده کند. نگذارید دشمن به دست برادران، آنها را ضعیف کند و از بین ببرد؛ «و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم»(6). در دنیاى اسلام، همه را برادر بدانید. امروز مجموعهى اسلام، از سوى دشمنان مورد تهدید است. امروز از سوى قدرتهاى استکبار جهانى، اصل دین مورد فشار و تهدید است.امریکا و اذنابش خوب فهمیدهاند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینى، نخواهند توانست نظام سلطهى عالمى و جهانى را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقههاى زنجیرهى سلطهى جهانى این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینى عارى بشوند؛ بىبندوبار، بىایمان، بىعقیده، بىتعصب و بىغیرت دینى بشوند. مردم و ملتها را اینطور مىپسندند. لذا وقتى مىبینند از کانونى مثل ایران اسلامى، ایمان و عمل و جهاد تراوش مىشود و به همهجا پر مىکشد، بشدت با آن مبارزه مىکنند. امروز همهى قدرتهاى مستکبر و ظالم و شیطانى، با اسلام و ایران اسلامى - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتى، باید با همهى وجود و امکانات، دودستى و محکم به اسلام و وحدت اسلامى بچسبیم و آن را حفظ کنیم. » و همچنین در دیدار مهمانان کنفرانس وحدت اسلامى در چهارم شهریور 1373 ، با مقام معظم رهبری ، معظمله بیاناتی را به شرح زیر فرمودند : « در این روز ولادت و هفتهى وحدت و مانند این ایام، مردم معمولا از خدمتگزاران خود - یعنى از دولت خدمتگزار جمهورى اسلامى - تجلیل مىکنند. آنچه باید بهطور کامل در این ایام درنظر بگیریم، این است که اسلام و عمل به قرآن و پایبندى به این دو، رمز بقاى نظام اسلامى و اقتدار آن است. وحدت بایستى براساس اسلام و اعتصام به حبلالله باشد، نه بر اساس موهومات و قومیتهاى پوچ و بىمحتوا. قوام امت اسلامى به همین است. درس ملت از این روزها، پایبندى به اسلام در همهى ابعاد آن است. باید همهى تلاش نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى این باشد که قوانین را صددرصد منطبق با شرع مقدس اسلام تنظیم کنند؛ زیرا شرع مقدس اسلام تأمین کنندهى نیاز و سعادت مردم است؛ همچنان که تا به امروز بوده است. بحمدالله قوانین جمهورى اسلامى جزو مترقىترین قوانین و منطبقترین آنها با قوانین اسلامى است. قوانین اقتصادى و جزایى و قوانین گوناگون مربوط به مسائل حقوقى و ارتباطات و مناسبات گوناگون مردم با یکدیگر، براساس اسلام است. » و نیز ، در مورخه 24/05/1374 ، به میهمانان خارجى شرکت کننده در کنفرانس بینالمللى وحدت اسلامى ، خاطر نشان شدند ، که « یکى از صدقات جاریهى انقلاب که به برکت ذهن بیدار امام راحل رضواناللهتعالىعلیه تحقق پیدا کرد، این بود که ایام ولادت نبى اکرم علیه و على آله الصلاة و السلام، به عنوان ایام وحدت معرفى شد. از این جهت این مسأله جالب است که وحدت اسلامى یک آرزوست. بعضى واقعا این آرزو را دارند، بعضى هم یک حرفى مىزنند؛ لقلقهى لسانى است. به هر صورت این آرزو، یک راه عملى لازم دارد.هیچ آرزویى بدون مجاهدت و تلاش تحقق پیدا نمىکند و وقتى که ما به راههاى عملى براى این مقصود و این آرزو فکر مىکنیم، یکى از بهترینها و بزرگترینها، همین شخصیت عظیم الشأن عالم خلقت، یعنى وجود مبارک پیامبر گرامى و مرکزیت این بزرگوار براى عواطف و عقاید عامهى مسلمین است. در بین حقایق و معارف اسلامى، چیزى که به این صورت مورد توافق آراء و عقاید و نیز عواطف همهى مسلمین باشد، شاید نداشته باشیم یا خیلى نادر باشد؛ چون عواطف هم نقش زیادى دارد. به غیر از بعضى اقلیتها و جمعیتهاى جدا شده از عامهى مسلمین که به عواطف چندان اهمیت نمىدهند و کارى به محبت، توجه و توسل ندارند، عامهى مسلمین، با عواطف نسبت به نبى اکرم علیه و على آله الصلاة والسلام سروکار دارند. بنابراین، وجود این بزرگوار مىتواند محورى براى وحدت باشد.برادران عزیز؛ خواهران عزیز و گرامى! امروز مسألهى وحدت براى مسلمین یک نیاز قطعى است. امروز دشمن اسلام و مسلمین، دو خصوصیت دارد که در طول تاریخ این دو خصوصیت را نداشته است. یکى اینکه به شدت به مال، به سیاست، به تبلیغات، به انواع و اقسام ابزارهاى اثر گذارى و نفوذ و ضربه زدن، مجهز است. دشمن اسلام کیست؟ جبههى استکبار، از صهیونیسم تا آمریکا، تا کمپانیهاى نفتى، تا قلم به مزدان و روشنفکرانى که براى آنها کار مىکنند، در سرتاسر جهان مجهزند. هیچ وقت جبههى مقابل اسلام، این قدر به همهى ابزارها مجهز نبوده است.امروز هم از لحاظ سیاسى، حداکثر تلاش را مىکنند؛ لذا استنتاج من، فهم و برداشت من و توصیهى من به عنوان یک خدمتگزار؛ به عنوان آدمى که توطئهى دشمن را مىبیند و حس مىکند، به برادران مسلمان این است که امروز اتحاد بین مسلمین، براى مسلمین یک ضرورت حیاتى است. شوخى و شعار نیست؛ جدا باید جوامع اسلامى با یکدیگر اتحاد کلمه پیدا کنند و همسو حرکت نمایند. البته وحدت امر پیچیدهاى است؛ ایجاد اتحاد یک کار پیچیده است. اتحاد بین ملتهاى اسلامى، با اختلاف مذاهب مىسازد، با اختلاف شیوههاى زندگى و آداب زندگى مىسازد، با اختلاف فقهها مىسازد. معناى اتحاد بین ملتهاى اسلامى، این است که در مسائل مربوطه به جهان اسلام، همسو حرکت کنند، به یکدیگر کمک نمایند و در داخل این ملتها، سرمایههاى خودشان را علیه یکدیگر به کار نبرند.وحدت یکى از عواملى که مىتواند در این زمینه مرکز باشد، عبارت است از وجود مقدس نبى اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم. مسلمین و روشنفکران اسلامى باید بر روى شخصیت و تعالیم این بزرگوار و محبت به این بزرگوار، با دید همه گیر نسبت به اسلام سرمایه گذارى کنند. از جمله عواملى که مىتواند محور این وحدت قرار گیرد و همهى مسلمین مىتوانند بر آن اتفاق نظر کنند، تبعیت از اهل بیت پیغمبر است. اهل بیت پیغمبر را همهى مسلمین قبول دارند. البته شیعه اعتقاد به امامت آنان دارد؛ غیر شیعه، آنان را به معناى امامت در اصطلاح شیعى، امام نمىداند، لکن از بزرگان اسلام که مىداند، خانوادهى پیغمبر که مىداند، مطلع از معارف و احکام اسلامى که مىداند. مسلمین باید در عمل به کلمات ائمه علیهم السلام و اهل بیت پیغمبر، اتفاق کلمه کنند. این یکى از وسایل وحدت است.چقدر جاى دریغ و افسوس است که ذهن متفکر اسلامى که براى عزت مسلمین و برافراشتن پرچم اسلام باید قلم بزند و تلاش کند، به دنبال مسائل اختلافى، ایجاد اختلاف، ایجاد دعوا و خلأ بین مسلمین برود، قلم بزند و کار کند؛ یکى را متهم و یکى را از دین خارج نماید! علما در این زمینه، براى انجام وحدت و فراهم کردن مقدمات وحدت وظیفهى بزرگى دارند؛ نه فقط علماى یک طرف، بلکه علماى هر دو طرف.امیدواریم خداوند متعال کمک کند، گامها را محکم گرداند، دلها را در این راه هدایت نماید، دستهاى وحدت را گرماگرم در یکدیگر گره بزند و دلها را انشاءالله، هر چه بیشتر به هم نزدیک فرماید. » و همچنین در دیداری که میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى در سالروز میلاد خجستهى پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در یکم مرداد ماه سال 76 با مقام معظم رهبری داشتند ، معظمله یادآور شدند . « آنچه به دنیاى امروز ما ارتباط دارد، نکتهاى است که من مکرر بر آن پا مىفشارم و آن، این است که در بین فرق اسلامى - که امروز مسلمین خیلى گرفتارى و نابسامانى دارند و با آن دست به گریبانند و باید از هر وسیلهاى براى نجات خود از این گرفتاریها استفاده کنند - یک نقطه وجود دارد که در آن نقطه، هیچ اختلاف بین آنها نیست. حتى در عقیدهى توحید هم که متفق علیه است، ممکن است کسانى تفسیر و حرفى داشته باشند که آن دیگرى قبول نداشته باشد؛ اما در این نقطه هیچ اختلافى وجود ندارد و آن، محبت و ارادت به نبى مکرم اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلىالله علیه وآله و سلم است. این، یک نقطهى اجتماع و اتحاد است و روى آن بایستى تلاش شود. ما قبلا هم این را گفتهایم، بعضى از اصحاب همت هم تلاش کردهاند که بر این اساس، اجتماعى بین فرق مسلمین به وجود آید. امروز هم کسانى که اهل همتند، باید بر این اساس بنشینند و مسلمین را به این نقطهى وحدت ، متوجه و متنبه کنند.در درجهى اول، مسألهى وحدت و اتحاد مسلمین است. این قضیهى اتحاد مسلمین را همهى فرق اسلامى - چه شیعه و چه سنى، چه مذاهب مختلف اهل سنت و چه مذاهب شیعه - باید جدى بگیرند. امروز مسلمانان وحدت اسلامى را جدى بگیرند. وحدت اسلامى هم معنایش معلوم است. مقصود این نیست که مذاهب، در یک مذهب حل شوند. بعضى کسان براى اینکه اتحاد مسلمین را تحصیل نمایند، مذاهب را نفى مىکنند. نفى مذاهب، مشکلى را حل نمىکند؛ اثبات مذاهب، مشکلات را حل مىکند. همین مذاهبى که هستند، هر کدام در منطقهى کار خودشان، امور معمولى خودشان را انجام دهند؛ اما روابطشان را با یکدیگر حسنه کنند.من به چشم خود، دستهاى توطئهگرى را مىبینم که بخصوص در سالهاى اخیر - بعد از حملهاى که پس از پیروزى انقلاب شروع کردند؛ اما با حرکت قاطع انقلاب اسلامى و رهبر عظیمالشأن و امام بزرگوار ما خنثى شد - به شکل بسیار خطرناکى، براى ایجاد تفرقه بین مذاهب و مسلمین تلاش مىکنند. دشمنان، همیشه با اتحاد مسلمانان مخالف بودهاند. تاریخ، شاهد بر این معناست. اما امروز که پرچم مظفر اسلام، در این نقطه از عالم، با عظمت و عزت برافراشته شده است، بیشتر از همیشه از وحدت اسلامى مىترسند.عزیزان من! حضور جمهورى اسلامى در این دنیاى بزرگ؛ حضور این دولت قدرتمند، این نظام مقتدر و مستقل، این ملت شجاع و سربلند و فعال و کارآمد و مؤمن، این کشور بزرگ، این انقلابى که توفیق خود را در اغلب عرصهها تا امروز اثبات کرده است - هم در پیروزى انقلاب، هم در پیروزى بر تهاجم دشمن بیگانه در جنگ تحمیلى، هم در عرصهى سازندگى - و توانسته است وحدت ملى به صورت کاملى حفظ کند، دشمنان اسلام را بهشدت به فکر فرو برده است. آنها مىترسند؛ چون مىبینند که این انقلاب جاذبه دارد. هر جا در دنیا مسلمانى هست، وقتى سر بلند مىکند و چشمش به این پرچم برافراشته و به اهتزار درآمده مىافتد، به هیجان مىآید و احساسات اسلامى در او زنده مىشود. شما ببینید از بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، هیجانات و احساسات و حرکات اسلامى و موفقیتهاى گروههاى مسلمان در منطقهى اسلامى، چقدر زیاد شده است! از شمال آفریقا و الجزایر بگیرید، تا به اینجا برسید و به طرف شرق بروید. این، به برکت همین پرچم رفیع و بلند است. احساس استقلال، احساس هویت اسلامى و احساس شخصیت در جوامع اسلامى زنده شد و دشمن اسلام و مسلمین، خائف گردید. کسانى که دهها سال تلاش کرده بودند و تا مسلمانان را ضعیف و دلمرده و بىشخصیت و بىهویت بار بیاورند، ناگهان دیدند که همهى بافتههایشان پنبه گردید و همهى نقشههایشان نقش بر آب شد. قیام این دولت اسلامى، به مسلمانان احساس اعتزاز داد. دشمنان درصدد برآمدند که از طرق مختلف، رابطهى بین دولت اسلامى در ایران و بین جوامع و مجامع مسلمان در اقطار عالم را قطع کنند. این کار را مىکنند. یکى از آنها، طرق مذهبى است؛ جنگ سنى و شیعه، دعواى سنى و شیعه، عمده کردن و درشت کردن تفاوت مذهبى، که آنها شیعهاند و به شما کارى ندارند؛ در حالى که ما در اینجا پرچم حکومت اسلام و قرآن و نام مبارک پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفى را بلند کردهایم. این چیزى است که همهى مسلمانان، مشتاق و عاشق آن هستند. یکى از راهها این است. یکى از راهها این است که با تهمت تروریسم و امثال آن، جمهورى اسلامى و این ملت بزرگ و این دولت معنوى و اخلاقى و ارزشى را در دنیا از چشمها بیندازند.اینکه مىبینید تهمت حقوق بشر، مخالفت با حقوق بشر، نقض حقوق بشر، دست زدن به ترور و امثال اینها را این همه خرج مىکنند، براى آن است که این را در دنیا اثبات نمایند! خود آنها مىدانند که دروغ است. این، براى آن است که افکار عمومى عالم، از نظام جمهورى اسلامى فاصله بگیرد. این، براى همان ایجاد شکاف است. این، براى آن است که میان این پایگاه رفیع اسلام و قرآن و جوامع مسلمان در سرتاسر عالم، انجذابى ایجاد نشود. البته خداى متعال کید آنها را باطل مىکند: «انهم یکیدون کیدا و اکید کیدا»(7)، «و مکروا و مکرالله».(8) در طول این چند سال، هر کارى که اینها کردند، خداى متعال آن را باطل کرده است. اما بههرحال، دشمن مانعتراشى و ایجاد اشکال مىکند و مشکلات مىآفریند؛ در جاهایى هم رسوا مىشود، اما دست بر نمىدارد! این جاست که مسألهى اتحاد و وحدت اسلام و تفاهم اسلامى معنا پیدا مىکند. ببینید این قضیه چقدر مهم است! ببینید این مسأله براى فرداى دنیاى اسلام، چقدر حائز اهمیت است! این، قضیهاى نیست که به آسانى بشود از آن گذشت. همه باید خود را مخاطب این کلام حساب کنند. من به همه مىگویم؛ هم به اهل سنت، هم به شیعه، هم به کتابنویسان، هم به شعرا، هم به مطبعهچیها، هم به کسانى که در بین مردم پایگاهى دارند، حرفى مىزنند و مستمعى دارند. همه باید این حقیقت را بفهمند و دشمن را بشناسند. مواظب باشید که دشمن در سنگر خودى جا نگیرد. مواظب باشید که شما به جاى تهاجم به دشمن، به خودى حمله نکنید. عالم به زمان باشید؛ یعنى دشمن و دوست و عرصهى مبارزه را بشناسید. اینها خیلى مهم است. » و نیز در تاریخ ، 8/02/1383 به میهمانان شرکتکننده در اجلاس وحدت اسلامی ، فرمودند : « آنچه که من امروز در این جمع نخبگان و برگزیدگان امت اسلام مىخواهم عرض کنم، مسألهى و اتحاد بین مسلمانهاست. امروز دنیاى اسلام و امت اسلامى با مصائب بزرگى مواجه است. درست است که بسیارى از این مصائب از درون دل خود ما مسلمانها برخاسته است؛ ما کوتاهى و تنبلى کردیم و با خودخواهىها و دنیاطلبىهاى خودمان راه امت اسلامى بهسوى قلهى تکامل انسانى را نپیمودیم، که باید برگردیم؛ باید حرکت کنیم؛ باید توبه کنیم؛ اما شکى نیست که در دورانهاى اخیر تاریخ، بخش بسیار مهمى از این عقبماندگىها، مصیبتها و مشکلات نیز ناشى از نظم باطل جهانى امروز و دیروز است. نظام جهانى، نظام اقتدارگرایى است؛ نظام تکیهى بر زور است؛ نظام زندگى انسان نیست؛ نظام زندگى جنگلى است.امروز وقت آن رسیده است که دنیاى اسلام بازنگرى کند؛ بر روى مسألهى وحدت بجد فکر کند. امروز تهدید امریکا در این منطقه متوجه یک کشور و دو کشور نیست؛ متوجه همه است. امروز تهدید سرمایهداران صهیونیست پشت سر دستگاه حاکمهى امریکا، به بلعیدن یک قسمت از منطقهى ما اکتفا نمىکند؛ همهى منطقه را مىخواهند ببلعند و امروز صریحا هم این حرف را مىگویند. «طرح خاورمیانهى بزرگ»، معنایى جز این ندارد. از پنجاه و چند سال پیش که دولت غاصب صهیونیست تشکیل شد و از حدود صد سال پیش که این فکر در مجامع غربى و اروپایى شکل گرفت، نیت همین بود که مىخواهند این منطقه را ببلعند؛ ببرند؛ لازم دارند. مردم این منطقه برایشان مهم نیستند؛ همه مورد تهدیدند. وقتى همه مورد تهدیدند، عاقلانهترین راه این است که همه به فکر بیفتند و دستها را در دست هم بگذارند. توصیه و مطالبهى جدى ما از دولتها و ملتهاى اسلامى این است که روى این مطلب فکر و کار کنیم، که زحمت و مقدماتى دارد؛ باید مقدماتش تأمین شود. البته دشمن هم بیکار نمىماند و از ابزارهاى قدیمى تفرقهانگیز استفاده مىکند؛ از قومیتها، مذهب و طایفهگرى استفاده مىکند و موضوعاتى را که اسلام تأکید کرده که عمده نشوند، آنها را عمده مىکند. اسلام تأکید کرده است که قومیتها، ملاک تشخص و هویت نیستند؛ «ان اکرمکم عندالله اتقاکم». اسلام تأکید کرده است که برادران مسلمان باید با هم برادرانه رفتار کنند؛ نگفته است برادرانى که سنىاند یا شیعهاند یا فلان مذهب دیگر را دارند، بلکه گفته است که مسلمانان «انما المؤمنون اخوة» هستند. هر کسى به این کتاب و به این قرآن و به این دین و به این قبله اعتقاد دارد، مؤمن است؛ اینها با هم برادرند؛ اسلام این را به ما گفته است. اما ما خنجرها را پشت سر مخفى مىکنیم براى زدن به سینهى برادران! در همهى بخشها هم مقصرینى هستند. جلوى اینها را باید گرفت و با اینها باید مقابله کرد. امروز امت اسلام براى حیات، سربلندى و نجات خود و براى برافراشتن پرچم اسلام، به وحدت احتیاج دارد. کدام منطق است که در مقابل این مسائل بتواند مقاومت کند، تا اختلاف ایجاد شود؟ وحدت بر همهى ضرورتها و اولویتها ترجیح دارد و از آنها اولىتر و مقدمتر است. چرا ضرورت اتحاد بین مسلمانان را نمىفهمیم؟! بار سنگینى بر دوش ماست و این برهه، برههى حساسى است. اگر دشمنان بتوانند با اعمال قدرت این منطقه را تصرف کنند، دنیاى اسلام باز هم مثل دوران استعمار، صد سال دیگر عقب خواهد افتاد و صد سال دیگر فاصلهى امت اسلامى با دنیاى مدرن و صنعتى بیشتر خواهد شد. ما باید جوابش را بدهیم؛ امروز ما مسؤول هستیم؛ امروز دولتها، نخبگان، زبدگان، رجال فرهنگى و دینى مسؤولند؛ همهى ما در مقابل وحدت دنیاى اسلام مسؤولیم. امام بزرگوار ما (رضواناللهتعالىعلیه) از مهمترین حرفهایى که از قبل از پیروزى انقلاب تا آخرین دوران زمان زندگى خود بر زبان داشت و تأکید مىکرد، وحدت امت اسلامى، اتحاد مسلمانها و بزرگ نکردن بهانههاى کوچک بود، و ما امروز مىبینیم و مىفهمیم که توصیهى بسیار حکیمانه و بسیار درستى بوده است. » نکتهها :مقام معظم رهبری ، در بیانات خویش با مهمانان و مسؤلین شرکت کننده در کنفرانس وحدت اسلامی با تأکید بر نبی مکرم اسلام (صلىاللهعلیهوالهوسلم)، به عنوان محور وحدت اسلامی در دنیا ، مطالبی را حول این موضوع یادآور شدند ، که از جلمهی آنها ، عبارتنداز : 1 : وجود نبى مکرم اسلام(صلىاللهعلیهوالهوسلم)، بزرگترین مایهى وحدت در همهى ادوار اسلامى بوده است و امروز هم مىتواند باشد .2 : بر همهی مسلمانان عالم واجب است که روى ابعاد شخصیت پیامبر و زندگى و سیره و اخلاق آن حضرت و تعالیمى که از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، کار زیادى بشود.3 : امروز، هر چیزى که براى اسلام نافعتر است، از نظر دشمنان اسلام مبغوضتر مىباشد.4 : اگر پرچم وحدت اسلامى بلند شد، دلهاى مسلمانان به طور قهرى به آنجایى متوجه خواهد شد که حقیقتا اسلام حاکم است .5 : امروز، تمام تشکیلات تبلیغاتى وابسته به استعمار و استکبار و ایادى آنها دست به دست هم دادهاند تا با تبلیغات مضر، وحدتى را که مورد نظر اسلام است و نظام اسلامى کمربستهى آن مىباشد، بشکنند. 6 : علماى اسلام باید مواظب مذاهب اختراعى و جعلى - که نقض وحدت است - باشند.7 : بزرگان و سران کشورهای اسلامی باید مواظب ، دلارهاى نفتى که براى ایجاد تفرقه بهکار مىرودو همچنین دستهاى پلید و مزدور که سعى مىکنند وحدت بین مسلمین را بگسلند و پاره کنند، باشند. 8 : لازمهى علاقه به وحدت ، پیمودن راه وحدت اسلامى است. 9 : فرق گوناگون اسلامى (فرق سنى و فرق شیعه) در مقابله با دشمنان اسلام، همدلى و همدستى و همکارى و همفکرى کنند .10 : فرق گوناگون مسلمین سعى کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند . 11 : وحدت مسألهى استراتژیک است نه یک مسألهى تاکتیکى و مصلحتى ، که بگوییم مصلحت ما ایجاب مىکند که با مسلمین غیر شیعه ارتباطات داشته باشیم .12 : در کنار شعار و عمل به وحدت باید یک برنامه قطعى داشته باشیم .13 : ضرورت ایجاد وحدت و مهربانى با فرق دیگر اسلامى14 : وحدت بایستى براساس اسلام و اعتصام به حبلالله باشد، نه بر اساس موهومات و قومیتهاى پوچ و بىمحتوا .15 : وحدت اسلامى یک آرزوست و هیچ آرزویى بدون مجاهدت و تلاش تحقق پیدا نمىکند .16 : مسألهى وحدت براى مسلمین یک نیاز قطعى و ضرورت حیاتى است ؛ شوخى و شعار نیست .17 : معناى اتحاد بین ملتهاى اسلامى، این است که در مسائل مربوطه به جهان اسلام، همسو حرکت کنند، به یکدیگر کمک نمایند و در داخل این ملتها، سرمایههاى خودشان را علیه یکدیگر به کار نبرندو روابطشان را با یکدیگر حسنه کنند.18 : همه بهخصوص مسؤلین ، سران کشورها و علمای دین در مقابل وحدت دنیاى اسلام مسؤولیم. وحدتدر بخشی از بیانات مقام معظم رهبریدر خطبههای نماز جمعه مقام معظم رهبری در تاریخ 23/04/1368 در خطبههاى نماز جمعهى تهران ، خطاب به نمازگران فرمودند : « برادران و خواهران عزیز و ملت بزرگ ایران! حضور و اجتماع و وحدت کلمهى شما در این مرحلهى بسیار حساس، بزرگترین پیروزى را به جمهورى اسلامى داد. بارها تکرار کردهایم که دشمنان ما به این مرحله - فقدان امام(ره) - چشم امید دوخته بودند. بحمدالله با حرکت قاطع شما، طلسم دشمن شکسته شد و خواب و خیال باطل از چشمش رخت بربست.شما در طول این دهسالونیمى که از پیروزى انقلاب گذشته، بارها به دشمن تودهنى زدهاید و او را دچار شکستى خفتبار کردهاید؛ اما باز هم دشمن دست به توطئه و خدعه و خباثت خواهد زد. البته او انتظار دارد که ملت ایران دهها بار دیگر هم در مقابله با توطئههاى خبیثانهاش، مشت محکم خود را به دهان و سینهى او بکوبد و انشاءالله خواهد کوبید. براى این کار، بیدارى ملت ایران و وحدت کلمهى شما مردم همیشه لازم است. قوت و قدرت ما هنگامى بروز میکند که ملتى یکپارچه باشیم. اگر بین ما اختلاف و دودستگى شد، بگومگو رخ داد، جریانهاى مختلف پدید آمد و قدرتطلبى شد، قدرتمان را از دست خواهیم داد؛ «و تذهب ریحکم». (9)اختلاف، اصلاحیات و آبرو و اقتدار را از هر ملتى مىگیرد. اگر شما وحدت کلمه را حفظ کنید، این قدرت مىماند.اسلام و جمهورى اسلامى باید نشان دهد که مىتواند ایران را چنان بسازد که در طول تاریخ کشورها، با این کیفیت ساخته نشده باشد. این هنر را اسلام و ملت مسلمان ما دارند. مردم همت کنند و با وحدت کلمه و خلوص و اخلاص و حضور در صحنه، کشور را بسازند و آباد کنند. ببینید مسؤولانى که مورد اعتمادتان هستند - جا هم دارد که مورد اعتماد باشند - از شما چه مىخواهند؛ آن را انجام دهید. با همکارى شما مردم، تمام موانع برطرف خواهد شد. » و همچنین در پنجم مهر ماه سال 1370 در خطبههاى نماز جمعهى تهران به نمازگزاران یادآور شدند که ، « امروز دو مسألهى مهم و مؤثر در وضع جامعه و کشور ما، به عنوان دو یادگار و دو خاطره براى ما مطرح است: یکى یادبود سالهاى دفاع مقدس در برابر جنگ تحمیلى، و دیگرى یادبود هفتهى وحدت ، که دربارهى هر کدام به اختصار مطالبى را عرض مىکنمو اما سؤال سوم: چه شد که این پیروزى به دست آمد؟ برادران و خواهران عزیز در سراسر کشور! چه شد که شما پیروز شدید؟ آیا جز ایمان شما، توکل شما به خدا، تصمیم شما براى ایستادگى در مقابل دشمنان خدا، وحدت کلمهى شما - که به هیچ وسیلهیى نتوانستند آن را در هم بشکنند - فداکارى قهرمانانهى جوانان شما؛ جوانانى که در عین جوانى، از لذتهاى دنیا گذشتند و تسلیم وسوسهها نشدند؛ و پدر و مادرى که از جوانانشان گذشتند و تسلیم وسوسهى محبت و عشق به اولادشان نشدند؛ و بىاعتنایى به زخارف دنیا و نگریستن به هدف عالى - یعنى سربلندى اسلام و مسلمین - پیروزى ملت ایران عامل دیگرى داشت؟ اگر ایران در آن روزى که دشمن از همه طرف به آن حمله کرد، به شرق یا به غرب، به امریکا، به اروپا، به شوروى رو مىآورد، باز هم پیروز شده بود؟ نمىگذاشتند پیروز بشود. جنگ تمام مىشد، اما جنگ بدون پیروزى و بدون افتخار؛ سلطهى خودشان را بر این ملت از سر مىگرفتند.برادران و خواهران عزیز! تقریبا سیزده سال از پیروزى انقلاب و ریشهکن شدن سلطهى امریکا از این کشور مىگذرد؛ اما امریکا و استکبار جهانى همچنان در فکر این هستند که سلطهى خودشان را به هر شکلى که بتوانند، به این ملت برگردانند. بدانید که دشمنان خدا از اسلام و ایمان و وحدت کلمهى شما مردم راضى نیستند؛ از اینکه شما پشت سر مسؤولان کشور، پشت سر قرآن و اسلام، پشت سر نشانهها و پرچمهاى دین حرکت کنید، ناراضى هستند. دشمن، اینطور زندگى را نمىپسندد. شما فرهنگ استکبارى را در دنیا به هم زدهاید. امروز کار بر استکبار مشکل شده است.ما مىخواهیم روى پاى خودمان بایستیم. ما مىخواهیم کشور را خودمان آباد کنیم. ما مىخواهیم همت و اراده و پول خودمان این کشور را آباد کند. مسؤولان دلسوز کشور مشغول تلاشند. آنها با تدبیر و ارادهى صحیح و با کمک ملت خواهند توانست انشاءالله این ویرانیها را جبران کنند؛ البته مقدارى طول مىکشد. جنگ سختى داشت، دوران بازسازى هم سختى دارد؛ این هم جزو سختى دوران جنگ است. امروز مبارزهى شما، در راه بازسازى و سازندگى و تلاش براى حفظ وحدت است.هفتهى وحدت ، وحدت میان امت اسلام است. دشمن مىخواهد میان فرقههاى اسلامى نزاع باشد؛ بخصوص بعد از پیروزى انقلاب اسلامى دشمن خواسته است بین ایران انقلابى و اسلامى و بقیهى ملتها جدایى بیندازد. از خدا مىخواهند که در دنیاى اسلام گفته شود: «اینها شیعه هستند و انقلابشان انقلاب شیعى است و به ما سنىها ربطى ندارد»! ملت ایران از اول انقلاب گفته است بله، ما شیعه و موالیان اهلبیت پیامبریم؛ اما این انقلاب، یک انقلاب اسلامى بر اساس قرآن، بر اساس توحید، بر اساس اسلام خالص و ناب، بر اساس وحدت و برادرى بین همهى مسلمین است. این را از اول ملت ما گفتند و امام ما نیز این را فریاد کشید و بیان کرد.نگذارید این وحدت خدشهدار بشود. سایر ملتهاى مسلمان در کشورهاى دیگر نگذارند که نویسندگان و قلمبهدستهاى مزدور، علیه ملت ایران و انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى مطلب بنویسند و تهمت و افتراء پخش کنند؛ آنها دارند این کار را مىکنند. نویسندگان خود ما هوشیارى بخرج دهند و نگذارند دشمن بهانه به دست بیاورد، تا این شکاف وسیع بشود. صدا و سیما، رسانهها، روزنامهها، کتابنویسها، همه و همه مواظب باشند بهانهیى به دست دشمن ندهند، تا اختلاف بین مسلمین ایجاد کند. ما گفتیم که برادران مسلمان در هرجا هستند و مذهبشان هرچه هست، باشند؛ اما همه برادر باشند و در راه اسلام و توحید و قرآن، با استکبار - که ضد اسلام و ضد توحید و ضد قرآن است - مبارزه کنند. » ودر جای دیگر نیز در یازدهم اسفند ماه 73 بیانات در خطبههاى نماز عید سعید فطر اشاره نمودند : که « آنچه من امروز در مقابل چشم خود مشاهده مىکنم و مناسب است امت مصطفوى، نسبت به پیشواى عظیمالشأن و پیامبر برگزیدهى خدا، به عنوان یک هدیهى عید تقدیم کند، حضور یکپارچهى جمعیتى از امت مسلمان است که براى نماز عید آمدهاند. جا دارد که امروز، امت سعى کند یکپارچگى، التیام، وحدت و هماهنگى و همدلى در میان خود را - همچنان که نام یک امت از این همه خبر مىدهد - براى خود حفظ کند.امروز وظیفهى این امت بزرگ، در مقابل پیامبر، نجات دهنده، پیشوا، معلم، امانت الهى در میان خود و محبوبترین چهره در میان امت؛ یعنى وجود مقدس نبىاکرم علیهوعلىآلهالصلاهوالسلام این است که عزت و شوکت امت اسلامى را با حفظ وحدت پاس بدارد. این وظیفهى امروز امت است. امت از پیامبر خود عیدى مىخواهد؛ اما امت، در مقابل پیامبر موظف است وظیفهى عیدى خود را هم انجام دهد. عیدى امت این است که حفظ وحدت کند و آبروى پیغمبر را محفوظ بدارد. امروز همهى تلاش دشمنان اسلام و امت اسلامى این است که این امت را به جان یکدیگر بیندازند و آنها را با همدیگر دشمن کنند. این تلاش، مخصوص امروز نیست و از گذشته نیز همینطور بوده است. اما امروز، این مأموریت خباثتآمیز و رذالتآلود از طرف دشمنان، با سازماندهى و تدبیر و همهجانبه انجام مىگیرد. علت هم این است که احساس مىکنند روحیه و شوق اسلامى، در میان مسلمانان رو به فزونى است و اسلام، دلها را زنده کرده است.استکبار، در انقلاب عظیم اسلامى ملت ما، از اسلام سیلى خورده است. لذاست که مستکبرین مىخواهند امت را با یکدیگر دشمن کنند. من به ملت عزیز خودمان و به دیگر ملتهاى مسلمان در همه جاى عالم و در همهى اقطارى که مسلمانى در آنجاها زندگى مىکند و کلا به همهى مسلمین عرض مىکنم: بیایید به این توصیهى الهى گوش فرا دهید که قرآن فریاد مىزند: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا.» (10) امریکا مىخواهد امت اسلامى با هم دشمن باشند. شما بیایید با ایجاد وحدت ، بینى مستکبر تفرقهطلب را به خاک بمالید و نگذارید دشمن خشنود شود. دشمنان دنیاى اسلام مىخواهند هدفهاى خودشان را در این برهه از زمان به دست مسلمانان انجام دهند. آنها مىخواهند کارى کنند که مدعى فلسطینیها و ملت فلسطین، نه مزدوران امریکایى صهیونیست در منطقه و دولت جعلى دروغین اسرائیل، بلکه دولتهاى اسلامى باشند! نگذارید. نگذارید که ملت فلسطین و ملتهاى مسلمان و انسانهاى حقجو و هر دولت بیدار و با وجدان، یک طرف قرار بگیرند و بگویند که «باید فلسطین را از دست اشغالگر بگیریم»، آنوقت یک عدهى دیگر، به خاطر شاد کردن دل امریکا، دل امت اسلامى و ملت فلسطین و حقجویان عالم را بشکنند و به نفع اسرائیل غاصب حرف بزنند.چرا؟ چرا باید چنین چیزى پیش بیاید؟ امروز ملت و امت اسلامى، باید دلهاى خود را با هم نزدیک و آشنا کنند. ملت ایران به عنوان ملتى که قدرت و عزت و عظمت و تواناییهاى گوناگون خود را در این پانزده - شانزده سال به اثبات رسانده و صاحب این کشور است، و ما به عنوان مسؤولین این کشور، دست دوستى به همهى امتهاى اسلامى دادهایم. این دست دوستى، بعد از این هم به سوى آنان دراز است. البته نه به سبب احتیاج به کسى و نه به علت ضعف؛ بلکه به خاطر وحدت و یکپارچگى دنیاى اسلام؛ به خاطر مصلحت مسلمین و امت اسلامى.ملت بزرگ ایران ثابت کرده است که عظمت و بىنیازى و قدرت و عزت را به خاطر گرایش به اسلام از خداى متعال هدیه گرفته و بحمدالله امروز ملتى سرافراز است. تمام مسلمانانى که امروز به نحوى شلاق استکبار را بر تن و جان خودشان مىآزمایند و هر کدام از طرف دشمنان رنجى مىکشند - ملت بوسنى، ملت فلسطین، ملت چچن، ملتهاى گوناگون در منطقه، مردم لبنان، مردم کشمیر، مردم کشورهاى اسلامى در آفریقا و آسیا - این رنج را از ناحیهى یکپارچه نبودن امت اسلامى مىبرند. والا اگر امت اسلامى یکپارچه بود، هیچیک از این قضایا پیش نمىآمد و اگر پیش مىآوردند، به راحتى علاج مىشد. به ملت ایران هم عرض مىکنم: خدا را شکر که به الطاف پروردگار و به توجهات حضرت ولىاللهالاعظم، ارواحنافداه، شما ملت رشید، هشیار و آگاه، وحدت و یکپارچگىتان را حفظ کردید و بعد از این هم باید با همهى دقت و توان و ظرفیت بالاى خودتان، بر توطئهها فایق آیید و این یکپارچگى را حفظ کنید.امسال بحمدالله اجتماع عظیم شما در روز بیستودوم بهمن و در جمعهى آخر ماه رمضان - روز قدس -، دشمن را خلع سلاح و بدخواهان را مأیوس کرد. آنچنان که دوستان شما را در اطراف دنیا از اعماق دل خوشحال نمود و در واقع انقلاب را یک بار دیگر - بعد از دهها بار - در مقابل توطئهى دشمن، بیمه کرد. انشاءالله همین روحیه، همین وحدت ، همین نشاط، همین یکپارچگى، همین حضور در صحنه، همین مهربانى فیما بین ملت و دولت، همین همدستى و همگامى ملت ایران در همهى صحنهها، تمام مشکلات را از پیش پاى شما ملت برخواهد داشت؛ بر توطئههاى دشمن در همهى مراحل فائق خواهد آمد و دنیایىآباد و آزاد - آنچنان که شایستهى شما ملت بزرگ است - برایتان به ارمغان خواهد آورد. » و در خطبههاى نماز عید سعید فطر سال 77 به آثار مثبت وحدت اشار ه نموده و خطاب به نمازگزاران فرمودند : « متأسفانه در پاکستان عدهاى از برادران مسلمان ما به جرم شیعه بودن، به دست یک گروه متعصب - که از اسلام جز نامى ندانستهاند - در ماه رمضان به شهادت رسیدند. در لبنان نیز عدهاى از برادران مسلمان در زیر بمبارانهاى رژیم صهیونیستى - شاید با دهان روزه - به شهادت رسیدند. در بسیارى از نقاط جهان اسلام، مسلمانان رنجهاى بزرگى را تحمل کردند؛ اما مردم مسلمان عالم به برکت اتحاد، به برکت وحدت کلمهى توحیدى، به برکت بیدارى و هوشیارىاى که حرکت عظیم ملت ایران به آنها بخشیده و راه روشن امام بزرگوار ما در پیش پاى همه نهاده است، انشاءالله بر این مشکلات فائق خواهند آمد.برادران و خواهران عزیز! این انقلاب و این اسلام و این عزت و این الگو شدن براى جهان اسلام را قدر بدانید؛ این به برکت اسلام است. آنچه که شما را عزیز کرد، اسلام بود. آنچه که شما را عزیز کرد، مجاهدت در راه خدا بود. آنچه که شما را عزیز کرد، وحدت کلمه بود. دستها را به یکدیگر بدهید، دلها را به خدا بسپرید، چشمها و بصیرتها را باز کنید و در راه خدا قدم بردارید. ملت ایران در سایهى وحدت و اتفاق کلمه، پشت سر مسؤولان دلسوز و مؤمن و خداترس و عاشق خدمت، انشاءالله خواهد توانست از همهى راههاى دشوار و پیچ و خمهاى دشوار بگذرد. راه خدا، راه روشنى است؛ اگر زحمت و رنجى هم در آن باشد، آن زحمت و رنج هم ملحوظ لطف و عنایت الهى است و خدا به آن هم اجر خواهد داد. اگر صبر و مقاومت باشد، رنجها و مشکلات از پیش پاى شما بر خواهد خاست. امسال بحمدالله احساس مىشود که مردم مسلمان ما - مؤمنین و آحاد مردم این کشور - با همان شور و نشاطى که در طول سالهاى گذشته داشتهاند، این وحدت را پاس خواهند داشت. البته بعضیها وحدت را خدشهدار مىکنند، به آن صدمه مىزنند، بیهوده مىنویسند، بیهوده مىگویند؛ اما بحمدالله متن ملت، برگزیدگان ملت، برجستگان ملت، راهنمایان کشور و امت، با وحدت کلمه راه خود را ادامه مىدهند.ملت عزیز! بندگان مؤمن و صبور خدا! راه خدا و راه انقلاب و راه امام را پاس بدارید؛ پشت سر مسؤولان دلسوزتان، بزرگان و هادیان و راهنمایان، دست در دست یکدیگر حرکت کنید و نگذارید وحدت شما خدشهدار شود. آن کسانى هم که دوست مىدارند به خاطر منافع کوتاهمدت خودشان، موجى در این اقیانوس آرام به وجود آورند، و کارى مىکنند که خاطرها آشفته شود، آنها هم بدانند که سودى نخواهند برد. این ملت، این جمعیت عظیم، این امت دلاور و مجاهد فىسبیلالله، به فضل پروردگار هدفش خداست، هدفش اسلام است، هدفش عزت است، هدفش استقلال است و مىداند که اینها با وحدت کلمه به دست خواهد آمد. به خدا توکل کنید، دست در دست یکدیگر بگذارید و پشت سر مسؤولانتان حرکت کنید. یقینا در جو آرامى که کشور داشته باشد - و بحمدالله از آن برخوردار است - مسؤولان کشور هم بهتر مىتوانند به مشکلات مردم، به گرههاى اقتصادى و به کارهایى که برعهدهى آنهاست، بپردازند و حرکت کنند. همهى مظاهر وحدت را پاس بدارید و همهى چیزهایى که وحدت را خدشهدار مىکند، از شیطان بشمارید. آنچه که لازم است همه به آن توجه کنند، این است که اجتماعات را، اجتماعات متین و مؤمن قرار دهید. در این یک سال و اندى به این طرف، چند مورد اتفاق افتاده است که بعضى فضاى نماز جمعه را به نحوى متشنج کردهاند. مىخواهم عرض کنم که نماز جمعههاتان را حفظ کنید. اگر اختلافى هم وجود دارد، نماز جمعه جاى تسویهى آن اختلافها نیست. نماز جمعه محل وحدت است، محل جمع است، محل نزدیکى دلهاست؛ نگذارید مظهر اختلاف شود. دشمن از اینکه ببیند مظهر اجتماع، مظهر اختلاف شده است، لذت مىبرد. ائمهى محترم جمعه هم باید رعایت کنند و مسائل اختلافى و تفرقهافکن را بر زبان نیاورند. این وحدت عظیمالشأنى را که بحمدالله در کشور ما وجود دارد، حفظ کنید. البته علىرغم میل دشمن، این وحدت حفظ خواهد شد. علىرغم خواست دشمنان، این ملت در راه خدا حرکت خود را ادامه خواهد داد. تلاشهاى دشمنان، تلاشهاى بوقهاى تبلیغاتى، تلاشهاى طراحان سیاسى تبلیغات علیه نظام جمهورى اسلامى - که بیست سال است تجربه مىکنند و تجربه مىاندوزند و هر روزى به خیال خود با دست پرترى وارد میدان تبلیغات علیه ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى مىشوند - به جایى نخواهد رسید. ملت و مسؤولان متحدند. یک جبههى واحد وجود دارد و آن، جبههى انقلاب و اسلام است. در داخل این جبهه، هر اختلاف سلیقهاى هم باشد، اصل احترام به اسلام، احترام به قرآن، پاسدارى از انقلاب، پاسدارى از راه امام بزرگوار، پاسدارى از عزت و استقلال این کشور، تلاش براى آسوده کردن خاطر ملت و از بین بردن مشکلات، بر جاى خود مستحکم و محفوظ است. این بحمدالله یک امر مشترک بین دلسوزان این کشور، بین مسؤولان قوا، بین رؤساى کشور، بین مسؤولان بخشهاى مختلف است و همهى آنها در این چیزها متفق و متحدند. دشمن مىخواهد در این چیزها اختلاف ایجاد کند. لذا چیزهاى کوچک را بزرگ مىکند و چیزهایى را که وجود ندارد، در امواج تبلیغاتى پخش مىکند، براى اینکه فضا را آلوده کند. بحمدالله ملت ما هوشیارند، جوانان ما هوشیارند و فریب این ترفندهاى دشمن را نخواهند خورد. دنیا خواهد دید که این ملت بر اثر پایمردى خود و بر اثر اخلاص پیشروانش، خواهد توانست بارهاى گران را بردارد، کوهها را جابهجا کند و به فضل پروردگار همهى مشکلات را از سر راه رشد و ترقى خود برخواهد داشت. » نکتهها :مقام معظم رهبری ، در سخنان خویش در خطبههای نماز جمعه ، در حول موضوع و حدت و اتحاد مسلمین ، نکاتی را متذکّر شده اند ، که از جلمهی آنها ، عبارتنداز : 1 : با وحدت کلمهى شما ، جمهورى اسلامى پیروز و طلسم دشمن شکسته شد و خواب و خیال باطل از چشمش رخت بربست.2 : بیدارى ملت و وحدت کلمهى برای مردم همیشه لازم است.3 :اختلاف، آبرو و اقتدار را از هر ملتى مىگیرد. با حفظ وحدت کلمه ، این قدرت مىماند.4 :و با وحدت کلمه و خلوص و اخلاص و حضور در صحنه، کشور را بسازند و آباد کنند5 : عامل پیروزی ، ایمان به خدا ، توکل به خدا ، تصمیم براى ایستادگى در مقابل دشمنان خدا و وحدت کلمهى است .6 : دشمنان ، از ایمان و وحدت کلمهى راضى نیستند.7 : مسلمان در هرجا که هستند و مذهبشان هرچه هست، با هم برادر باشند و در راه اسلام و توحید و قرآن، با استکبار مبارزه کنند.8 : حفظ ، یکپارچگى ، وحدت و هماهنگى و همدلى ، همچنان که نام یک امت از اینها خبر مىدهد . 9 : حفظ وحدت و آبروى پیغمبر 10 : توصیهى الهى «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا.» را سر لوحه کارها قرار دادن 11 : به خاک مالیدن بینى دشمن مستکبر تفرقهطلب و عدم خشنودی دشمن با ایجاد وحدت . 12 : دادن دست دوستى به همهى امتهاى اسلامى به خاطر وحدت و یکپارچگى دنیاى اسلام13 : تحمل رنج ها و سختیها به برکت اتحاد، و فائق آمدن بر مشکلات 14 : حفظ وحدت ، علىرغم تلاش دشمنان برای تفرقه افکنی وحدتدر بخشی از سخنان مقام معظم رهبری بمناسبتهفته وحدت مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیرى از اقشار مختلف مردم ، روحانیون و معاونان دفاتر عقیدتى، سیاسى نیروى زمینى ارتش و جمعى از شیعیان استان سرحد پاکستان در نوزدهم مهر ماه سال 68 ، فرمودند : « مسألهیى که لازم است در آستانهى هفتهى وحدت به همهى ملت ایران و همچنین به مسلمانان عالم عرض کنم، اهمیت وحدت بین مسلمین و ارتباط برادرانه میان برادران مسلمان در همه جا و در همهى شرایط است. در ابتدا باید معلوم کنیم که مقصود ما از وحدت مسلمانان چیست؟ آیا مقصود این است که مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب دیگرى اعتقاد پیدا کنند و عمل نمایند؟ نه، مقصود این نیست. ما وقتى به وحدت دعوت مىکنیم، مقصود ما این نیست که فرق مسلمین - اعم از شیعه و سنى - یا فرقى که داخل تشیع و تسنن هستند، موظف و مجبورند که از عقیدهى خود دست بردارند و به عقیدهى سومى یا به عقیدهى طرف مقابل، گرایش پیدا کنند. این، چیزى است که به تحقیق و تفحص و مطالعهى هر کسى وابسته است و بینه و بینالله تکلیف اوست. بحث ما این نیست.ما نمىگوییم که سنیهاى عالم بیایند شیعه بشوند، یا شیعههاى عالم دست از عقیدهشان بردارند. البته، اگر یک سنى یا هر کسى تحقیق و تفحص کرد، عقیدهاش هر چه شد، باید بر طبق عقیده و تحقیق خودش عمل کند. تکلیف او با خدایش است. حرف ما در هفتهى وحدت و به عنوان پیام وحدت این است که مسلمانان بیایند با هم متحد بشوند و با یکدیگر دشمنى نکنند. محور هم کتاب خدا و سنت نبىاکرم (صلىاللهعلیهوالهوسلم) و شریعت اسلامى باشد. این حرف، حرف بدى نیست. این حرف، حرفى است که هر عاقل بىغرض و منصفى، آن را قبول خواهد کرد.از سالها قبل از انقلاب که این حرف به صورت رقیقى گفته مىشد، دستگاههاى وابسته به استکبار جهانى، با آن مخالفت کردند. از وقتى که انقلاب اسلامى پیروز شد، مستکبران عالم فهمیدند که اگر این حرف - یعنى اتحاد مسلمین - پا بگیرد، مسلمانان به پایگاه و مرکز و کانون و امالقراى اسلام - یعنى ایران اسلامى - متوجه خواهند شد. لذا از اول پیروزى انقلاب، پولهاى زیادى از طرف دولتهاى مرتجع و وابستگان به استکبار، براى ایجاد اختلاف خرج مىشود. در کشورهاى مختلف، اعم از کشورهاى عربى یا اردوزبان و یا حتى در خود کشور اسلامى، به طرق نامرئى و با دستهاى پنهان، مىخواهند نگذارند این وحدتى که پیام انقلاب و اسلام است، پا بگیرد. ما مىگوییم این وحدت را باید مهم شمرد. حرف ما این است.البته، بعضى در بیان مطلب اشتباه مىکنند. وقتى که آنها این حرفها را مىزنند، شاید خیلى هم ساده نباشد. وقتى مىخواهند وحدت اسلامى را بیان کنند، مىگویند که در صدر اسلام، نه شیعه و نه سنى بود؛ پس شیعه و سنى غلط است! نه، این حرف نادرست و سستى است. بحث سر این نیست که در صدر اسلام، آیا شیعه و سنى وجود داشت یا نه. بالاخره بعد از پیامبر، آراى مسلمین متفاوت شد. یک عده در مسألهى امامت نظرى داشتند و عدهیى نظر متفاوت دیگرى داشتند. بعضى منبع احکام الهى را یک چیز و بعضى چیز دیگرى دانستند. بنابراین، در اصول و فروع، از همان اول اختلافاتى بین مسلمانان به وجود آمد. اینکه ما بگوییم در صدر اسلام، نه شیعه و نه سنى بود، حرف غلطى است. امروز این حرف، در حقیقت به معناى نفى کردن و از بین بردن معارف و فقه و محصول فرهنگى همهى فرق مسلمین است. روى هر چه دست بگذارند، مىگویند در صدر اسلام نبوده، پس این غلط است! این، خودش حرفى شبیه توطئه است.لذا یکى از پیامهاى عمدهى انقلاب ما، وحدت مسلمین است. ما در همهجاى دنیاى اسلام، این حرف را مىزنیم و به کسانى که در کشورهاى مختلف، همهى همتشان را براى مقابله با انقلاب اسلامى و وارد آوردن تهمت و بستن دروغ به آن یا به رهبر فقید عظیمالشأن انقلاب یا نقد آراى ملت مسلمانى که در اینجا با همهى وجودشان، در راه خدا و اسلام مخلصانه مبارزه مىکنند، گذاشتند؛ نصیحت مىکنیم. لذا من توصیه مىکنم هفتهى وحدت را - که به مناسبت میلاد نبى اکرم(صلىالله علیهوالهوسلم) از روز دوازدهم تا هفدهم ربیعالاول ادامه دارد - همهى آحاد مردم، مخصوصا علما و فضلا و گویندگان و دانشمندان و افراد صاحب نفوذ گرامى بدارند و این مسأله را به عنوان یک شعار جمهورى اسلامى همیشه نگه دارند.جامعهى تشیع در پاکستان، جامعهى مظلوم و بسیار نجیبى است. آنها در جهت تفرقه حرکت نمىکنند. رهبرانشان، آنها را به برادرى اسلامى توصیه مىکنند. خداوند شهید بزرگوار مرحوم سید عارف حسین را رحمت کند که در طول مدت مجاهدت و فداکاریش، همیشه مردم را به وحدت و متحد شدن در مقابل استکبار جهانى دعوت مىکرد و سرانجام، استکبار با ایادى مرموز و پنهانش او را به شهادت رساند. ما از حرکتى که براى محاکمهى متهمان به قتل آن شهید عزیز انجام مىگیرد، قویا حمایت مىکنیم. باید مسأله دنبال بشود و معلوم گردد که چه دستهاى مرموز و مزدورى، این سید بزرگوار را به شهادت رساندند. این، حق مردم پاکستان است. وحدت را مهم بشمارید و هفتهى وحدت را یک هفتهى حقیقتا پر محتوا و پر مغز قرار بدهید. در امور دیگر هم، ما این مسألهى وحدت را مورد تأیید و بهعنوان یک اصل اسلامى و انقلابى، مورد تأکید قرار مىدهیم. وقتى مىگوییم بین برادران شیعه و سنى و مذاهب مختلف اسلامى، براى هدفهاى اسلامى اتحاد باشد، پس به طریق اولى، قشرهاى مختلف مردم فداکار و مبارز ایران، اهل هر شهر و استانى، متکلمان با هر زبان و لهجهیى هستند، موظفند وحدت را حفظ کنند.مبادا دستهاى تفرقهافکن و مغرض و یا نادان - که گاهى ضرر آدمهاى نادان از آدمهاى مغرض کمتر نیست - با حرف و شعار و نطقى، ایجاد اختلاف کنند. مغرض و جاهل، در نتیجهى عمل یکسانند. همه - مخصوصا کسانى که زبان و حنجرهشان براى گفتن و حرف زدن باز است - مراقب باشند با هیچ حرکت و اشارهیى، موجب اختلاف بین مردم نشوند. همه باید وحدت را بر محور اصول انقلاب و جریان صحیح نظام اسلامى و ولایت فقیه حفظ کنند. این، اساس قضیه است. اگر وحدت با انسجام و استحکامى که تا کنون بوده است، محفوظ بماند، مطمئنا این ملت و کشور به هدفهاى انقلاب خواهد رسید. و نیز در دیدار با گروه کثیرى از آزادگان و اقشار مختلف مردم، در اولین روز از هفتهى وحدت سال 69 ، متذکّر شدند : که « انقلاب اسلامى آمد و پرچمى بلند کرد که مسلمانان از هر مذهب و هر کشورى، وقتى به خود مراجعه کردند، دیدند این پرچم را دوست مىدارند و احساس کردند این پرچم، پرچم اسلام و پرچم نبىمکرم اسلام(صلىاللهعلیه والهوسلم) است. لذا بسیارى از نقشههاى دشمنان، نقش بر آب شد. استکبار ساکت نمىنشیند. دشمنان خونخوار اسلام و مسلمین، آرام نمىگیرند. تا دیدند که انقلاب و جمهورى اسلامى، در داخل و خارج از کشور، بین شیعه و سنى وحدت ایجاد کرد، اینها را به هم نزدیک نمود و عصبیتهایشان را نسبت به یکدیگر کم کرد، از بیرون شروع به سمپاشى کردند.یک عده قلمبهمزد و مزدور و عالم بىدین و ریزهخوار سفرهى سلاطین و ملکداران بىدین عالم را - که از هر کسى خطرناکترند - اجیر کردهاند، تا در برابر نداى وحدت انقلاب اسلامى، فریاد اختلاف و تفرقه سر دهند. واقعا عالمى که وجدان بیدار و تقوا نداشته باشد، اضر از هر دشمنى بر جامعهى اسلامى است. در روایت دارد که چنین عالمى بر مسلمانان، اضر از گرگ بر گلهى گوسفند است. شما ببینید، یک گرگ در یک گلهى گوسفند، چه کار مىکند؟ این، ضررش از آن بیشتر است. در طول این هشت سال جنگ، بلکه در طول ده، یازده سال انقلاب، دیدیم که اینطور علما چه کردند؛ اما به برکت نام و پرچم اسلام و نام پیامبر اکرم و به برکت هفتهى وحدت - که امروز، روز اول آن است - انقلاب بر توطئههاى آنان فایق آمده است.جمهورى اسلامى به مسلمانان عالم گفت، بیایید از دوازدهم تا هفدهم ربیعالاول، وحدت را آزمایش کنیم. به یک روایت - که غالبا اهل سنت این روایت را تأیید کردهاند و بعضى از شیعه هم آن را قبول دارند - روز دوازدهم ربیعالاول، روز ولادت پیامبر(ص) است. یک روایت هم مربوط به هفدهم ربیعالاول است که غالبا شیعه و بعضى از اهل سنت، آن را تأیید کردهاند. بههرحال، بین دوازدهم تا هفدهم که ایام ولادت نبىاکرم(صلىاللهعلیهوالهوسلم) است، باید به وحدت جهانى اسلام توجه بیشترى شود؛ آن حصن و حصار مستحکمى که اگر تشکیل بشود، هیچ قدرتى نمىتواند به حریم کشورها و ملتهاى اسلامى دستدرازى کند. کسانى که شعار اتحاد و وحدت و برادرى مسلمین را مىدهند، اینها دشمن مسلمانان نیستند؛ دوست مسلمانانند، خیر مسلمانان را مىخواهند و مایلند همهى مسلمین عالم عزیز باشند. چه فایدهیى دارد که در داخل جامعهى اسلامى، مسلمانان از مذاهب مختلف، روبهروى هم بایستند و به همدیگر ضربه بزنند؛ از آن طرف هم دشمن بیاید، هر دوى اینها را محاصره کند، سرشان را به هم بکوبد و خودش بنشیند، تماشا و استفاده بکند؟ این، خوب است؟اگر ما مىگوییم که شیعه و سنى در کنار هم قرار بگیرند، یعنى شیعه، شیعه بماند؛ سنى هم سنى بماند. ما چه موقع به عالم تسنن گفتهایم که منظورمان از وحدت این است که شما شیعه بشوید؟! ما چنین چیزى نگفتهایم. هر کس خواست شیعه بشود، از طریق علمى و از راه مباحثات عالمانه شیعه بشود. آنها هم آزادند که بروند کار خودشان را بکنند. ما نمىگوییم شما مذهبت را عوض کن؛ ما مىگوییم شیعه و سنى باید همیشه سر عقل باشند؛ همچنان که بحمدالله در دوران انقلاب اسلامى، در کشور ما مشاهده شد. نگذارند دشمن از اختلافات اینها سوءاستفاده کند. برگزارى هفتهى وحدت ، براى این است.من همه را توصیه مىکنم که این خط صحیح را دنبال کنند. مواظب باشید، در حالى که ما دنیاى اسلام را به وحدت دعوت مىکنیم، دشمن نتواند در میان صفوف خود جمهورى اسلامى، اختلاف و تفرقه ایجاد کند. شرط پیروزیها این است که جناحهاى مختلف در جمهورى اسلامى، احترام هم را حفظ کنند و با هم باشند. در جمهورى اسلامى، انتخاب، انتخاب اصلح است؛ نه رقابت انتخاباتى. این دعواها و رقابتها، متعلق به دمکراسیهاى غربى است که از خدا و دین، هیچچیزى به مشامشان نرسیده است.بههرحال، همهى برادران و خواهران عزیز از خداى متعال کمک بخواهند، براى اینکه راه صحیح و بصیرت در این راه را انشاءالله به همهى ما تلقین کند و همهى ما را هدایت نماید. امروز، حفظ حیثیت و آبروى انقلاب و نظام اسلامى و حفظ وحدت ، بر همه واجب است و اگر کسى تخلف و تخطى بکند، بداند که از انقلاب تخطى کرده و مطمئنا براى مردم و این جوانان پرشور و کسانى که احساس مسؤولیت مىکنند، قابل تحمل نخواهد بود. و همچنین دیداری که کارگزاران نظام، بهمناسبت سالروز ولادت رسول اکرم(ص) و امام جعفرصادق (ع) با مقام معظم رهبری در 24/06/1371 داشتند ، معظم له خطاب به آن ها فرمودند : « امروز، کشورهاى از لحاظ مادى مترقى دنیا، هنوز گرفتارى سیاه و سفید دارند. سیاهپوست حدودى دارد؛ سفید پوست حدودى دارد. هنوز جنگ نژادى است؛ جنگ خون است؛ جنگ قومیتهاست. و چقدر انسانها، که به خاطر جنگ میان قومیتها و ملیتهاى ساختگى از بین مىروند؛ کشته مىشوند؛ حقوقشان ضایع مىشود و بىخانمان مىشوند! پس، امروز هم بشر محتاج نداى وحدت و توحید و عدل است؛ که پرچمدار آن، اسلام و مسلمین هستند. چه کسى با این مخالف است؟ قدرتمندانى که از تفرقه استفاده مىکنند؛ از شرک استفاده مىکنند؛ از نبودن عدل استفاده مىکنند و بناى زندگى و فلسفهى حیاتشان، بر تبعیض است. امروز قدرتمندان بزرگ مادى عالم، یعنى همان کسانى که در کشورهاى خودشان داد دموکراسى زدهاند و ادعاى دموکراسى و یکسانى حقوق افراد جامعه را مطرح کردهاند و با استبداد حکومتها - البته در ادعا و در لفظ - مخالفند، همانها، در سطح عالم، دموکراسى را از بین بردهاند. ترجیح ملتى بر ملتى؛ ترجیح منطقهاى بر منطقهاى؛ ترجیح خونى بر خونى! استبداد را بر دنیا حاکم کردند، تا به گونهاى که بخواهند، دنیا را اداره کنند. این، وضع بشریت امروز است. و مىبینیم که امروز بشریت محتاج همین فریادى است که پیغمبر اسلام مبنى بر توحید و عدل میان انسانها بلند کرد. ما ملت ایران، این هفته را «هفتهى وحدت » قرار دادیم و امام بزرگوار ما رضواناللهتعالىعلیه که همیشه منادى وحدت بین مسلمین بودند، در این هفته، نداى وحدت را به گوش همهى مسلمانان عالم، بلکه همهى حقطلبان عالم رساندند.«هفتهى وحدت »، اسم مناسبى است. بحمدالله وحدت بین آحاد ملت ایران، بین قشرهاى مردم، در هر راه و رسم و حدى که هستند و به هر کارى که مشغولند، وجود دارد. آحاد ملت ما، علىرغم توطئهها و بذر نفاق افکنیها، با هم متحدندو در یک جهت حرکت مىکنند: در جهت اسلام؛ در جهت قرآن؛ در جهت حاکمیت دین؛ بدون فرقى بین شیعه و سنى و قومیتهاى مختلف (فارس و عرب و ترک و ترکمن و بلوچ و کرد و غیر اینها)؛ یک ملت یکپارچه. واقعا ملت ایران، به برکت اسلام، یک نمونه است. بین ملتهاى مسلمان، یک الگوى موفق است. خداوند از شما ملت ایران، به خاطر صادقانه پاسخ گفتنتان به دعوت دین و نداى امام بزرگوارتان راضى باشد. این را باید حفظ کنید. همین وحدت با ارزشى که به برکت آن، شما توانستهاید این همه پیروزى را به دست بیاورید، دشمنهایى در کمین دارد. باید هوشیار باشید و نگذارید اختلافات به وجود آید. در آنجایى که بهانهى اختلاف هست و دشمن مىتواند آنجا مستمسکى براى اختلاف درست کند، بیشتر مواظب باشید. در مسألهى مذهب و اختلافات مذهبى، که قرنهاى متمادى دشمنان از آن سوءاستفاده کردند، بیشتر باید مواظب باشند. هم شیعه باید مواظب باشد، هم سنى.این احساس، مردم ما را به حرکت وا مىدارد؛ مردم ما را به اهتمام به امور آنها وامىدارد. اگر لازم است به خیابانها بیایند، با گروههاى میلیونى به خیابانها مىریزند. اگر لازم است کمک کنند و پول بدهند. به حسابهاى مربوط پول مىریزند و کمک مىکنند. اگر چیز دیگرى هم در راه حمایت از برادران مسلمان لازم باشد، باز هم ملت ما سینه را سپر مىکند و آماده، مىایستد. این، یک نمونه از ملتى است که اعتقاد به وحدت اسلامى، به برادرى اسلامى و به خویشاوندى اسلامى دارد. حال اگر همهى ملتهاى مسلمان با هم چنین باشند، ببینید چه چیزى در دنیا پیش مىآید! این، وحدت اسلامى است. وحدت بالاتر، بعد از وحدت میان آحاد یک کشور و یک ملت: وحدت امت اسلامى است.اگر سران کشورها، در همهى کشورهاى اسلامى به ملتها براى ابراز احساساتشان نسبت به مسائل بینالمللى اسلامى میدان و راه بدهند و آنها را هدایت کنند، و آنها همان وضعى را پیدا کنند که ملت ایران دارد، ببینید چه حادثهاى در دنیا اتفاق مىافتد! فکر مىکنید اگر چنین وحدت و همدلى و همدستىاى بین ملتهاى مسلمان باشد، دیگر دشمن جرأت مىکند یک ملت مسلمان را مثل همین ملت بیچاره و مظلوم بوسنى هرزگوین، آنگونه در حلقهى محاصره قرار دهد!؟ آیا دیگر مجامع بینالمللى جرأت مىکنند مسأله را با حرف و زبان، از سر، باز کنند؟ واقعا حادثهى عجیبى در دنیا اتفاق مىافتد! این همه ادعاى طرفدارى از حقوق انسان مىکنند؛ اما وقتى نوبت به یک عده مردم مسلمان مىرسد، همه از یاد مىرود! این چه عنادى است که دشمنان و قدرتهاى جهانى با اسلام دارند؟! این چه جنگ صلیبىاى است که امروز علیه اسلام و مسلمین به راه انداختهاند، که انسان در همه جا نشانههاى آن را مشاهده مىکند؟! این چه مظلومیتى است که مسلمانان در همهى نقاط عالم - هر جایى که دشمنان بتوانند نسبت به آنها اعمال کنند - مشاهده مىشود؟! این، ناشى از چیست؟ ناشى از این است که بین مسلمانان تفرق است؛ بین امت اسلامى تفرقه است؛ بین دولتهاى مسلمان تفرقه است و این تفرقه، کار دشمن است.ما کشورهاى اسلامى، با هم اصطکاک منافع نداریم. یک مجموعهى اسلامى، یک بلوک اسلامى، براى همه خوب است، نه براى یک جمع خاص. کشورهاى بزرگ اسلامى هم از یک مجموعهى اسلامى سود مىبرند؛ کشورهاى ضعیف و کوچک و فقیر هم سود مىبرند. این، به نفع همه است. به نفع همهى اطراف قضیه است. پس به ضرر کیست؟ چه کسى از اجتماع مسلمین متضرر است؟ آن قدرتهایى که مىخواهند اغراض فاسد خودشان را روى ملتهاى مسلمان اعمال کنند؛ یعنى قدرتهاى بزرگ، امریکا، سیاستهاى استعمارى. ما از اول انقلاب تا امروز، کشورهاى مسلمان را به وحدت دعوت کردیم؛ کشورهاى منطقهى اسلامى و مجموعههاى کوچکتر را به وحدت دعوت کردیم. ما نگفتیم بیایید وحدت کنیم تا ما از این وحدت استفاده کنیم. ما اگر همواره سعى کردهایم برادرى و رفاقتمان را با دولتهاى اسلامى حفظ کنیم، نه براى این است که دولت یا ملت ایران، احتیاج ویژهاى به این همراهى دارد؛ نه. براى این است که همهى دنیاى اسلام از این رابطه سود ببرد.ملت ایران ملتى قوى است. دولت ایران دولت مستحکمى است؛ چون به آحاد ملت خود متکى است. ما را که در جنگ تحمیلى عراق دیدید! دیدید چگونه رفتار کردیم! دیدید ملت ما چگونه عمل کرد! ما که از تهاجم دشمن باکى نداریم! چه کسى مىتواند بگوید که عراق وقتى هشت سال با ما مىجنگید، امریکا و ناتو پشت سرش نبود؟! امروز همهى حقایق آشکار مىشود: به عراق سلاح مىدادند، پول مىدادند، نقشهى جنگى مىدادند، خبر ماهوارهها را مىدادند، برایش جاسوسى مىکردند و همه به نفع عراق کار مىکردند. دولتهاى عربى خلیج فارس، از روى ترس به عراق کمک مىکردند. چه کسى مىتواند اینها را منکر شود؟ کدام دولت از این دولتهاى منطقه هست که بتواند بگوید در این جنگ هشت ساله، به عراق کمک نکرده است؟ نتیجه چه شد؟آیا ملت ایران یک قدم عقبنشینى کرد؟ آیا ملت ایران احساس ضعف کرد؟ آیا رهبر ایران، که مثل کوه در مقابل همه دنیا ایستاد، احساس ترس کرد؟ آیا ملت و رهبر و مسؤولین کشور، به خاطر دشمنیها رابطهشان روزبهروز صمیمانهتر نشد؟ ما که از تهاجم دشمن باکى نداریم! ما مىگوییم وحدت ، براى اینکه شما منتفع شوید؛ همهى دولتها منتفع شوند؛ دنیاى اسلام منتفع شود. وحدت ، این است! امروز مىشنوید که در خلیج فارس، باز سر و صداهایى درست کردهاند: بهانهاى به اسم جزیرهى ابوموسى و از این حرفها. این حرفها چیست؟! اینها کار کیست؟! کیست که دست استعمارگران دیروز - همان دستهاى پلید - را در این ماجرا نبیند؟!کیست که دست قدرتهاى حاضر در خلیج فارس را، دست امریکا را، دست استعمارگر پیر منحوس، یعنى دولت انگلیس را، در این ماجرا نبیند؟! چه مىخواهند اینها؟ چرا مىخواهند بین همسایهها اختلاف بیندازند؟ چرا مىخواهند براى توجیه حضور خودشان در خلیج فارس، برادران را با هم دشمن کنند؟ این کشورها اگر با یکدیگر همدست باشند، مشتى خواهند شد و آن وقت دشمن جرأت نمىکند در مقابل آنها بایستد و به این کشورها زور بگوید. مىخواهند این همدستى از بین برود و این مشت باز شود. چرا؟ چه کسانى هستند؟ معلوم است که دست قدرتهاى بیگانه است. ما تصورمان این است. ما خیال مىکنیم در این قضایا، شیوخ منطقه اگر گناهى داشته باشند، گناهشان غفلت از حقایق است. آنها هم دلشان مىخواهد اتحاد و اتفاق باشد.ما توصیهمان به دولتهاى خلیج فارس و همسایهها این است که دشمن را ببینند؛ دشمن را بشناسند؛ کید دشمن را بشناسند؛ دست دشمن را بشناسند و بدانند کیست که مىخواهد در این منطقه اختلاف بیندازد؟ این اختلاف، بیشتر به ضرر خود آنهاست. حوادث دو، سه سال پیش منطقه را دیدید؟ دیدید نتیجهى کمک به عراق چه شد؟ نتیجهى حضور قدرتمندانهى امریکا و انگلیس و دیگران را در این منطقه دیدید؟ چقدر منطقه و دولتهاى جنوب خلیج فارس تحقیر شدند و هنوز هم مىشوند! ملتها چقدر تحقیر شدند! علاج همهى اینها، اتحاد کلمه است. والا دولت ایران که از چیزى نمىترسد. ملت ایران هم از چیزى نمىترسد. ما در انقلاب متولد شدیم، با انقلاب پیش رفتیم و در مقابل دشمنیها رشد کردیم. بیشتر از آنچه که دنیا تا امروز با ما دشمنى کرده است، ممکن نیست با کسى دشمنى کرد. با کدام ملت اینقدر دشمنى کردهاند؟ با این وجود، ملت ایران مانده است؛ انقلاب مانده است؛ جمهورى اسلامى مانده است و همیشه به فضل الهى خواهد ماند. این، آن پیام وحدت اسلامى است که براى همه، مایهى عزت، مایهى کرامت و مایهى آرامش است. این، آن آرزوى ماست. » وحدتدر بخشی از پیام مقام معظم رهبری به حجّاج بیتاللهالحرامو کارگزاران حج در بخشی از پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیتالله الحرام در تاریخ چهاردهم تیر ماه سال 68 آمده است که : « بار دیگر روزهاى حج فرا مىرسد و صلاى ابراهیمى و «اذن فىالناس بالحج»(11)، فطرت مسلمانان پاکنهاد را به اجابت مىخواند وفراق خانهى خدا، دل مشتاقان را آکنده از درد و رنج مىسازد. دست ظلم و عدوان بیرون آمده از آستین حکام حجاز، بدین اکتفا نکرده که صدها زایر خانهى خدا را در حریم امن الهى به خاک و خون کشیده و هزاران کبوتر خونینبال حرم را فقط به جرم برائت از مشرکین و اعلام نفرت از امریکا و اسرائیل و دعوت مسلمین به وحدت و برادرى، تار و مار نماید؛ بلکه براى انتقام از ملتى که در همهى صحنهها بر قواى استکبار جهانى تاخته و خواب راحت را از چشم غارتگران و زورگویان جهان ربوده است، و براى زدودن اثر چند سال حج همراه با برائت، که به برکت حضور فرزندان انقلاب و مجاهدان راه قرآن و اسلام، فضاى حرمین شریفین و عرفات و مشعر و منى را از نداى توحید خالص و نفى آلههى زور و زر آکنده بود، راه خانهى خدا و مأمن خلق را به روى آنان بسته و زبانها و قلمهاى اجیر و مزدور را به کمک رسانههاى صهیونیستى و امریکایى برضد آنان به کار انداخته است.اکنون که ملت ایران همزمان با سالگرد فاجعهى خونین مکه، به مصیبت بزرگ فقدان قائد اکبر و منادى وحدت مسلمین و برافرازندهى پرچم اسلام و قرآن، بندهى صالح خدا و ناصح دلسوز امت و فرزند خلف پیغمبر - خمینى کبیر مبتلا شده است، جا دارد که حجاج بیتالله از هر کشور و ملت، طنین نداى توحید و وحدت را که همهساله از آن حنجرهى ابراهیمى بر مىآمد و فضاى خانهى خدا وسپس فضاى جهان اسلام را پر مىکرد و بتهاى قدرت و مکنت را به لرزه درمىآورد، به گوش جان بشنوند و به دعوت او که حرف دل میلیونها مسلمان تحقیرشده و ستمزده به وسیلهى حکام وابسته و مستکبر بود، پاسخ گویند.آرى، اگرچه یوسف عزیز امت اسلام اکنون در میان ما نیست و جاى او که همهساله در وجود یکایک حاجیان دلباخته و سرازپانشناختهى ایرانى تجلى مىکرد، خالى است، ولى هماکنون نیز او را در هر دل ذاکر و عارف و در هر جان پرشور و در هر زبان حقگو و در وجود هر مسلمان غیور و دلسوخته و در هرجا که در آن، سخن از عزت اسلام و وحدت مسلمین و برائت از مشرکین و نفرت از «انداد الله» و اصنام جاهلیت هست، مىتوان یافت. او زنده است، تا اسلام ناب محمدى زنده است؛ و او زنده است، تا پرچم عظمت اسلام و وحدت مسلمین و نفرت از ظالمین برافراشته است.بتهاى بزهکار استبداد و استعمار، حکمرانان از خدا بىخبر و قدرتهاى سلطهگر جهانى، در گذشته و حال، همواره از حج با مضمون سازنده و روشن و الهامبخش، بشدت ترسیده و با آن به مقابله برخاستهاند. آنها تبلیغات دامنهدار و خصمانهیى را به وسیلهى آخوندهاى دربارى و ریزهخواران سفرهى عشرت خود بر ضد مضمون سیاسى حج به راه انداخته و با هیاهو و جنجال خواستهاند بقبولانند که حج از سیاست جداست و جز عبادتى به مثابهى عبادات فردى نیست؛ غافل از آنکه هر انسان اندکى هوشمند هم بوضوح درمىیابد که اگر درس وحدت مسلمین و عظمت امت اسلامى و تعارف برادران جدا افتاده و همصدایى صاحبان زبانها و نژادها و ملیتها و مناطق جغرافیایى گوناگون و اعتصام به حبلالله با حالت طبیعى در حج منظور نمىبود و فقط عبادت و رابطهى جداگانهى انسانها با خداى خود مطلوب بود، آمدن از «کل فج عمیق» و پیاده و سواره، آن هم در یک موسم خاص، چه معنى داشت؟ رنج پیمودن این راه، چرا؟ و حضور در مکه وسپس در عرفات و مشعر و منى، آن هم در ایام معدودات و روزها و ساعات معین براى همهى مسلمین جهان، چرا؟ و طواف گرد یک مرکز واحد و رمى یک نقطهى واحد، چرا؟اینک شما حاجیان جهان اسلام؛ شما که دشمنان وحدت اسلامى نخواسته و نگذاشتهاند که همراه با برادران ایرانى خود به طواف و سعى و وقوف و رمى و نماز و زیارت قبر رسول گرامى(ص) بپردازید، یاد برادران مهجور و مصدود خود را در آن مراسم زنده کنید و حج را هرچه بتوانید، به معنى و روح و حقیقت آن نزدیک کنید و بدانید که هر کس حج را از هویت سیاسى آن جدا کند، یا جاهل است و یا مغرض؛ و خداوند نخواهد گذشت از آنان که براى رسیدن به هدفهاى ناپاک و حقیر خود، آمادهاند که بزرگترین حربهى امت اسلامى در برابر جهان کفر و استکبار را از او بگیرند و حج زندگىساز و شورآفرین را، به عبادتى فردى و سطحى همراه با سیاحت و تجارت بدل کنند.دنیا ناباورانه شاهد بنبستشکنى در قضیهى افغانستان بود. مجاهدان افغان، به برکت اسلام و وحدت کلمه، توانستند ارتش بیگانه را بیرون برانند، و اگر باز هم به همین دو عامل تکیه کنند، خواهند توانست حکومت شایستهى مطلوب خود را در آن کشور تشکیل داده و رژیم وابستهى کنونى را از جا بکنند. این دو عامل، عینا علاج همهى دردها و گرفتاریهاى فلسطین و لبنان نیز هست.من وظیفه دارم احترام و سپاس عمیق خود را به ملت عظیمالشأن ایران ابراز دارم و به آنان خاضعانه عرض کنم که شما با امتحان بزرگ و تکاندهندهیى مواجه شدید و روسفید و آبرومند از آن بیرون آمدید؛ سلام و رحمت خدا بر شما باد. شما در حیات بابرکت امام، بهترین و صدیقترین یاران براى او بودید و مایهى سربلندى آن فرزند پیغمبر(صلىاللهعلیهواله) شدید و پس از پرواز ملکوتى او نیز، با شکوهترین وفادارى را نسبت به او و وصیت او نشان دادید؛ خداى بزرگ از شما راضى باد. و نیز وظیفه دارم از همهى برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان سپاسگزارى کنم، که دل ملت ایران را تسلا دادند و دشمن را مرعوب کردند و وحدت شکوهمند اسلامى را به نمایش گذاردند؛ روح مطهر رسول خدا(صلىاللهعلیهوالهوسلم) از همهى آنان راضى باد.ما با خدا پیمان بستهایم راه امام خمینى(اعلىالله قدره) را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است، دنبال کنیم. سیاست «نه شرقى و نه غربى»، حمایت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حرکت امت بزرگ اسلامى و فایق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگى مسلمین در سطح جهان، و مجاهدت براى ایجاد مدینهى فاضلهى اسلامى، و تکیه بر جانبدارى از قشرهاى محروم و کوخنشین، و به کار گرفتن همهى عوامل و امکانات براى بازسازى کشور در سطح داخلى کشور، خطوط اصلى برنامههاى ماست. هدف اصلى از این همه، زنده کردن دوبارهى اسلام و بازگشت به ارزشهاى قرآن است و ما یک سر مو از این هدف عقب نخواهیم نشست. » و نیز در پیامی که مقام معظم رهبری در 26/03/1370 به حجاج بیتالله الحرام دارد ، میخوانیم که « خداوند حکیم عزیز را حمد و سپاس که بر بندگان منت نهاد و آنان را به گردآمدن در خانهى خود فراخواند و پیامبر بزرگ خود را به سردادن بانگ اذان حج بر گلدستهى تاریخ مأمور ساخت؛ ساحت خانه را امن و امان کرد و از بتهاى جاهلیت پیراست و مطاف مؤمنان و میعاد دورافتادگان و مظهر جماعت و جلوهگاه شوکت و مجمع امت قرار داد؛ بیتالله را که سدنهى کعبه و خدمهى مطاف و مسعى در عهد جاهلیت اولى، بازار تجارت و دکان ریاست و سیادت خود کرده بودند، از آن مردم و منبع بهره و سود آنان دانست و به رغم انحصارطلبان، از راهرسیدگان را با ساکنان داراى حقى برابر ساخت؛ حج را رمز وحدت و عظمت مسلمین و هماهنگى و پیوند میان آنان قرار داد و باطلالسحر بسیارى از ابتلائاتى که افراد و جوامع مسلمین بر اثر جداماندگى از اصل و ریشهى خود به آن دچار مىشوند؛ مانند: بیگانهگرایى و خودفراموشى و ترفندپذیرى و غفلت از خدا و اسارت در دست اهل دنیا و بدبینى به برادران و شنودن سخن دشمن دربارهى آنان و عدم حساسیت به سرنوشت امت اسلامى، بلکه نشناختن کلیتى به نام امت اسلامى، و بىخبرى از حوادث دیگر بلاد اسلامى و ناهشیارى در برابر نقشههاى دشمنان دوبارهى اسلام و مسلمین، و بسى بیماریهاى مهلک دیگر که در طول تاریخ اسلام بر اثر تسلط نااهلان و از خدا بىخبران بر زندگى سیاسى و سرنوشت مسلمین، همواره مسلمانان را تهدید کرده و در قرنهاى اخیر، با حضور قدرتهاى استعمارى بیگانه در منطقه یا دستنشاندگان فاسد و دنیاپرستشان، شکلى بحرانى و ویرانگر به خود گرفته است.حج همچنین مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان است. اینکه خداوند متعال همهى مسلمانان و هرکه از ایشان را که بتواند، به نقطهیى خاص و در زمانى خاص فرا مىخواند و در اعمال و حرکاتى که مظهر همزیستى و نظم و هماهنگى است، آنان را روزها و شبهایى در کنار یکدیگر مجتمع مىسازد، نخستین اثر نمایانش، تزریق احساس وحدت و جماعت در یکایک آنان و نشان دادن شکوه و شوکت اجتماع مسلمین به آنان و سیراب کردن ذهن هر یک تن آنان از احساس عظمت است. با احساس این عظمت است که مسلمان اگر تنها در شکاف کوهى هم زندگى کند، خود را تنها حس نمىکند. با احساس این حقیقت است که مسلمین در هریک از کشورهاى اسلامى، شجاعت برخورد با اردوگاه ضدیت با اسلام، یعنى همین سلطهى سیاسى، اقتصادى دنیاى سرمایهسالارى و عوامل و ایادى آن و نیرنگ و فتنهگرى آن را مىیابند و افسون تحقیر - که اولین سلاح استعمارگران غربى در برابر ملل مورد تهاجمشان بوده و هست - در آنان نمىگیرد. با احساس این عظمت است که دولتهاى مسلمان با تکیه به مردم خود، از تکیه به قدرتهاى بیگانه خود را بىنیاز حس مىکنند و این فاصلهى مصیبتبار میان ملتهاى مسلمان با دستگاههاى حاکم بر آنان پدید نمىآید. با احساس این وحدت و جماعت است که نیرنگ استعمارى دیروز و امروز - یعنى احیاى احساسات افراط آمیز ملىگرایى - این فاصلهى وسیع و عمیق میان ملتهاى مسلمان را پدید نمىآورد و قومیت عربى و فارسى و ترکى و آفریقایى و آسیایى، بهجاى آنکه رقیب و معارض هویت واحدهى اسلامى آنها باشد، بخشى از آن و حاکى از سعهى وجودى آن مىگردد؛ و به جاى آنکه هر قومیتى، وسیله و بهانهى نفى و تحقیر قومیتهاى دیگر شود، وسیلهیى براى نقل و انتقال خصوصیات مثبت تاریخى و نژادى و جغرافیایى هر قوم به سایر اقوام اسلامى مىگردد.حج با مشاهد و مناسک و شعایر خود، باید این روح وحدت و ملائمت و جماعت و عظمت را در مسلمانان همهى اقطار عالم زنده کند و از شعوب و قبایل مختلفه، امت واحده پدید آورد و آن امت واحده را به وادى امن عبودیت مطلق خداوند هدایت نماید و مقدمات تحقق گفتهى خداى بزرگ را که: «ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون»(12) فراهم آورد.حج ابراهیمى و محمدى(صلىاللهعلیهماوالهما)، بىگمان یکى از بزرگترین مقدمات و ارکان این دو هدف بزرگ است. بدین جهت در این عرصهى عظیم، در همان حال که ذکر خدا: «فاذکروا الله کذکرکم ابائکم او اشد ذکرا»(13) و اعلام برائت از مشرکان: «و اذان منالله و رسوله الىالناس یوم الحج الاکبر أنالله برئ منالمشرکین و رسوله»(14) رکن حج محسوب مىشود، حساسیت در برابر هر حرکتى که میان برادران - یعنى اجزاى این امت واحده - جدایى و دشمنى بیافریند، نیز در حد اعلاست؛ تا آنجا که حتى بگومگوى دو برادر مسلمان نیز که در زندگى عادى چندان مهم نمىنماید، در حج ممنوع و حرام است؛ «فلا رفث و لافسوق و لاجدال فىالحج».(15) آرى، همان صحنه که در آن برائت از مشرکان - یعنى دشمنان بنیانى امت واحدهى توحیدى - لازم مىشود، جدال با برادران مسلمان - یعنى اجزاى بنیانى امت واحدهى توحیدى - ممنوع و حرام مىگردد، و بدینگونه پیام وحدت و جماعت در حج، صراحت بیشترى مىیابد.و بالاخره سادسا، آیهى شریفهى «واعتصموا بحبلالله جمیعا و لاتفرقوا»(16) را که توصیهى تمسک به دین و رعایت وحدت کلمه در آن است، همواره به یاد داشته، هر دو توصیهى آن را نصبالعین خود قرار دهید و از کید دشمن در این باب برحذر باشید.یکى از مسائل مهم این روزگار، مسألهى اختلافات فرقهیى میان مسلمین است. این البته مسألهى تازهیى نیست و اختلافات و نزاع و بعضا زدوخورد بر سر مسائل کلامى و فقهى و فرقهیى، از قرن اول اسلام همواره وجود داشته است؛ لیکن در این باب، سخن تازه آن است که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و گسترش فکر آن در سراسر آفاق اسلامى، یکى از ترفندهاى استکبار در مقابله با این موج همهگیر اسلامى این بوده است که از سویى انقلاب اسلامى ایران را یک حرکت شیعى به معناى فرقهیى آن - و نه اسلامى به معناى عام - معرفى کرده، و از سوى دیگر، در ایجاد نفاق و نقار میان شیعه و سنى سعى بلیغ کنند. ما از آغاز با توجه به این مکر شیطانى، همواره اصرار بر وحدت فرق مسلمین داشته و کوشیدهایم این فتنهگرى را خنثى کنیم و بحمدالله با تفضل الهى توفیقات فراوان نیز داشتهایم، که یکى از آخرین آنها، تشکیل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى است و هماکنون در سراسر جهان اسلام، علما و روشنفکران و شعرا و نویسندگان و عامهى مردم از همهى مذاهب اسلامى، دوشادوش و با یک زبان و یک نفس، از انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ایران دفاع مىکنند؛ لیکن دشمن با پول و طرح و تبلیغ و خباثت فراوان مجهز است و متأسفانه در نقاطى از جهان کسانى را مىیابد که بتواند با تطمیع و اغفال، بر ذهن و زبان آنان تسلط یابد. لذا گاهبهگاه در کشورى از یک سیاستمدار، و در کشور دیگرى از یک عالمنما یا انقلابىنما شنیده مىشود که به تشنیع و ناسزا به شیعیان یا به ملت ایران - که بزرگترین انقلاب معاصر را به وجود آورده و به گونهیى بهتانگیز از آن دفاع کردهاند - زبان مىگشاید و قلم مىراند. یا در کشور مسلمان پاکستان - که ملت آن، در شمار عزیزترین ملتها براى ما و همیشه در خط دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى ایران بوده و هست - کسانى با دلارهاى دشمنان اسلام و وحدت مسلمین، جلسات دایر مىکنند و کتاب و مقاله مىنویسند، تا شیعه و تشیع اهلبیت پیامبر(صلىاللهعلیهواله) را به باد حمله بگیرند و به مقدسات اهانت کنند. » و در سال 72 نیز مقام معظم رهبری در پیام خویش به حجاج بیتالله الحرام میفرمایند : « بار دیگر ارادهى نافذ الهى، مؤمنین را در زادگاه توحید و بارگاه رحمت و فضل ربوبى و بر گرد کعبهى دلها و در ساحت قبلهى جانهاى مسلمین عالم گرد آورده و نداى ملکوتى: و اذن فى الناس بالحج، بر فواصل طبیعى و تحمیلى برادران مسلمان فائق آمده و انبوه دلهایى را که با ایمان و عشق و نیاز یکسان مىتپند، به سوى مرکز توحید و وحدت امت کشانیده است. سالیان دراز، دست جهل و عناد، سعى کرده است خانوادهى بزرگ اسلامى را در آن واحد، هم از ریشهى اعتقادىاش و هم از علقه و پیوند فیمابین ایمانىاش جدا کند، اما از این سو نیز همه ساله، فریضهى حج، درس توحید و وحدت را، در کالبد این خانوادهى کهنسال و ریشهدار تزریق مىکند و هر سال شکوفههاى تازهیى، بیش از گذشته، تجدید بهار ایمان و حیات دینى و انس و مودت اسلامى را، نوید مىدهد، و ساختههاى دست دشمن را باطل مىسازد. این معجزهى حج است که علیرغم وجود درگیریها و منازعاتى که، در آن، حکومتهاى مسلمان بارها در برابر یکدیگر صفآرایى کردهاند، هرگز پیوندهاى فکرى و عاطفى و ایمانى میان ملتهاى مسلمان قطع نشده و تأثیرات متقابل این ملتها همواره رو به افزایش بوده است. اگر چه رازها و رمزهاى حج بیش از آن است که در گفتارى بتوان آن را گزارش کرد ولى در آن میان، هر چشم رازشناسى، سه ویژگى برجسته را در نگاه اول، در آن باز مىشناسد: نخست آنکه حج، یگانه فریضهیى است که خداوند براى اداى آن همهى آحاد مسلمین هر آنکس از آنان را، که داراى استطاعت باشد از سراسر عالم و از خلوت خانهها و عبادتگاهها، به یک نقطه فرا مىخواند و در ایام معلومات، در گونهگون تلاش و حرکت و سکون و قیام و قعود، آنان را به یکدیگر پیوند مىزند: ثم أفیضوا من حیث أفاض الناس و استغفروا الله ان الله غفور رحیم. دوم آنکه در همین کار دستجمعى و علنى، برترین منزل مقصود را ذکر خدا، یعنى کارى قلبى و نفسانى، معرفى مىکند: و یذکروا اسم الله فى ایام معلومات على ما رزقهم من بهیمة الأنعام.سوم آنکه در صفحهى روشن و همه کس شناس آن، تصویرى از نماى کلى زندگى انسان موحد را عرضه مىکند و در عملى رمزى، به مسلمان درس زندگى هدفدار و جهتدار مىدهد. از ورود در میقات و حضور در ساحت احرام و تلبیه و تروک تا طواف، گرد مرکز کعبه و سعى میان صفا و مروه و وقوف در محشر عرفات و مشعروذکر و تضرع و تعارفى که در آن است، و تا رسیدن به منا و قربانىاش و رمى جمرهاش و حلقش و سپس دوباره برگشتن به طواف و سعى. همه و همه درسهاى رسا و روشن حرکت جهتدار و دستجمعى و معرفتآمیز مسلمان، در عرصهى توحید و در مسعاى حیات و برگرد محور «الله»است. زندگى در آیینهى حج یک سیر دائمى بلکه یک صیرورت دائمى به سوى خدا است، و حج، آن درس همیشه زندهى عملى و سازنده است که اگر به هوش باشیم راه و رسم زندگى ما را در صحنهیى عملى و روشن ترسیم مىکند. میعادى همگانى، هر سال تشکیل مىشود تا مسلمان، در آن محیط وحدت و تفاهم، و در پرتو ذکر الهى، راه و جهت زندگى را بیاموزد، آنگاه به سرزمین خود و به میان کسان خود برگردد، و در سالهاى بعد گروههاى دیگر و گروههاى دیگر بیایند و بروند بیاموزند و بیندوزند، بگویند و عمل کنند، بشنوند و تدبر کنند، و در نهایت همهى امت، به آنچه خدا خواسته و دین آموخته برسند. نظر افکندن به عرصهى عظیم زندگى امت اسلامى، فراتر از ابعاد ملتها و نژادها و قوم و قبیلهها، و نظر افکندن به اعماق وجود خود و فراگرفتن راه و جهت و شیوهى زندگى، چنانکه شایستهى اوست، و همه در پرتوى از ذکر خدا. این است آن سرچشمهى معرفتى که هر ساله در حج، فیاض و بىزوال، بر انبوه خلایق گرد آمده در حرم امن خدا سیلان مىیابد و کسانى را که ظرف ذهن و دل خود را بگشایند، از این زلال معرفت، سیراب مىسازد. در گذشته و امروز،نیز کوششهایى شده است و مىشود تا حج را فریضهیى فردى، که در آن هر کس فقط سرگرم عبادت و نیایش خود با خداوند است، قلمداد کنند. بگذریم از آن غفلتزدگانى که به سفر حج، به چشم سفرى سیاحتى و تجارتى نگاه مىکنند. حج با برجستگیهایى که در هیچ فریضهى دیگر اسلامى، مجموعهى آن را نمىتوان یافت، بسى برتر از بینش تنگ نظرانهى آنان و نگاه بىفروغ و خطابین اینان است. در دوران ما بزرگترین کسى که حج را از پردهى اوهام بیرون کشید و رازهاى آن را در ذهن و نیز در عمل جمع عظیمى از مسلمانان، نمایان ساخت امام راحل کبیر ما بود. او حج ابراهیمى را ندا کرد و خلایق را بدان فرا خواند. یکبار دیگر صلاى: اذن فى الناس بالحج را به گوش جهانیان رسانید. حج ابراهیمى همان حج محمدى است که در آن، حرکت به سمت توحید و اتحاد، روح و سرلوحهى همهى مراسم و شعائر است، حجى مایهى برکت و هدایت و ستون اصلى در حیات و قیام امت واحده، حجى سرشار از منافع و پربار از ذکر خدا، حجى که در آن ملتهاى مسلمان، وجود امت فراگیر محمدى (صلىاللهعلیهواله) و حضور خود در آن را لمس مىکنند و با احساس برادرى و نزدیکى ملتها، از احساس ضعف و عجز و خودباختگى رها مىشوند. حج ابراهیمى، آن است که در آن مسلمین، از تفرقه به جمعیت حرکت کنند و کعبه را که بناى یاد بود توحید و رمز برائت و نفرت از شرک و بتپرستى است با معرفت به معناى رمزى آن طواف کنند و از ظاهر و پیکرهى مناسک به باطن و روح آن برسند و از آن برسند و از آن براى زندگى خود و زندگى امت اسلام، توشه برگیرند. اکنون اینجانب، با امید به رحمت و هدایت الهى و با دعا براى قبولى و پربارى حج شما برادران و خواهران مسلمان از سراسر جهان اسلام، فرصت تدبر در مناسک حج را مغتنم شمرده، مطالبى را که توجه به آن براى همهى آحاد مسلمان سودمند است، تذکرا عرض مىکنم:مطلب بعدى در باب اتحاد و یگانگى مسلمین است که مضمون برجستهى دیگرى از مناسک حج است. از آغاز ورود استعمار اروپایى به کشورهاى اسلامى، یکى از سیاستهاى قطعى استعمارگران، ایجاد تفرقه میان مسلمین بوده است. گاه با حربهى اختلافات فرقهیى و گاه با ابزار ملى گرایى و قوم گرایى و گاه با غیر اینها. متأسفانه با وجود فریاد مصلحان و منادیان وحدت ، این حربهى دشمن، هنوز تا حدودى بر پیکر امت اسلامى، ضربهها و جراحتهایى وارد مىسازد. دامن زدن به اختلافات شیعه و سنى، عرب و عجم، آسیایى و آفریقایى، و عمده کردن ناسیونالیسمهاى عربى، تورانى و فارسى، اگر چه به وسیلهى بیگانگان آغاز شده است اما متأسفانه، امروز به وسیلهى خودىهایى که بر اثر کج فهمى و یا نوکرى اجانب، آب به آسیاب دشمن مىریزند، ادامه مىیابد. کار این انحراف گاه، به آنجا مىرسد که برخى از دولتهاى مسلمان، با صرف پول تلاش مىکنند، میان مذاهب اسلامى یا ملتها و اقوام اسلامى تفرقه ایجاد کنند، و یا بعضى از عالم نمایان صریحا فتوا به کفر بعضى از فرق اسلامى، که سوابق درخشانشان در تاریخ اسلام واضح است مىدهند. ملتهاى مسلمان شایسته است انگیزههاى خبیث این کارها را شناخته، دست پنهان شیطان بزرگ و ایادى و اذنابش را در پشت سر آن ببینند، و خیانتکاران را افشاء کنند. » و در دیداری که مسؤولان و دستاندرکاران «حج» در مورخه 31/01/ 73 با مقام معظم رهبری داشتند ، معظم له یادآور شدند که « بدیهى است تجمعى با این کیفیت، به خاطر آن است که آحاد مردم مسلمان، خود را در کنار یکدیگر بیابند. یعنى احساس وحدت و جماعت کنند و در بعدى وسیعتر، احساس عظمت ناشى از اجتماع ملتها و شعوب، بر همه حاکم گردد. اگر این احساس مورد توجه نبود، لزومى نداشت که ایام معلومات و معدودات در حج مقرر شود.خداى متعال، از همهى ملل مسلمان، جماعتى را دعوت مىکند و به آنها مىگوید: بیایید در این ایام معلوم، دور هم و با هم باشید. «ثم افیضوا من حیث افاض الناس»(17) همه با هم حرکت کنید. همه با هم افاضه کنید، و همه با هم به طواف بپردازید. این اجتماع همگانى براى چیست؟ مسلمان نقاط مختلف دنیا، در یک نقطه گرد هم بیایند که چه کنند؟ دور هم جمع شوند و در سکوت، به صورت همدیگر نگاه کنند و بعد از چند روز هم به اوطان خود برگردند؟! چرا دور هم جمع مىشوند؟ جمع شوند تا اختلافات خود را با هم مطرح کنند؟ این جمع شدن به چه معنى است؟ جواب این است که جمع شدن افرادى از همهى ملتها در یک نقطه، آن هم یک نقطهى مقدس، فقط مىتواند یک فایده و یک معنا داشته باشد. آن فایده و معنا این است که دور هم جمع شوند تا دربارهى سرنوشت امت اسلامى تصمیمگیرى کنند و در این مجمع، به حیث امت، یک قدم خوب برداشته شود و کارى سازنده و مثبت صورت گیرد. این کار سازنده و مثبت، به چه کیفیتى مىتواند باشد؟ به این کیفیت که یک وقت است ملتهاى اسلامى آن قدر پیشرفتهاند - امیدواریم آن روز برسد - که وقتى در حج جمع شدند، در خلال این کنگرهى عظیم مردمى، از برگزیدگان ملتها، مجلس مفصل چند هزار نفرهاى تشکیل گردد و این مجلس مصوباتى داشته باشد و آن مصوبات در همان کنگرهى عظیم به تصویب آحاد حجاج آمده از کشورها برسد و بعد براى اجرا به دولتها و ملتها ابلاغ گردد. این، بهترین کار است؛ که، متأسفانه امروز عملى نیست. زیرا ملتها هنوز در این زمینه، آن قدر پیش نرفتهاند؛ بخصوص که دولتها هم به آنها کمکى نمىکنند. اما تا وقتى که چنان تصمیمگیرى عملى در موسم حج امکان ندارد، کار واجب در آنجا چیست؟ این است که ملتها به هر نحو که بتوانند نسبت به مصالح دنیاى اسلام دلبستگى نشان دهند و ضمن تأکید بر وحدت بین خود، به اظهار برائت از دشمنان دنیاى اسلام بپردازند. این کمترین کارى است که مىشود در حجى که اسلام معین کرده است، انجام داد و از آن متوقع بود.برائت را ما از بیرون نیاوردهایم وارد حج کنیم. جزو حج، روح حج و معناى واقعى اجتماع عظیم حج است. بعضى اشخاص دوست مىدارند که در مطبوعات و در اظهارات و نیشزدنهاى خود در اطراف دنیا، مرتب بگویند: «شما حج را سیاسى کردهاید.» «حج را سیاسى کردهاید» یعنى چه؟! اگر منظور این است که ما یک مفهوم سیاسى را در حج داخل کردهایم، باید گفت: حج، هیچگاه عارى از مفهوم سیاسى نبوده است. اگر کسى مفهوم سیاسى را در حج نبیند، باید دعا کرد که خدا او را شفا دهد تا بتواند ببیند! کسى که با اسلام و آیات حج در قرآن آشناست و هم از این طریق به اهمیت وحدت پى برده است، چطور ممکن است نفهمد این اجتماع عظیم، براى مقاصد و مفاهیم عالى سیاسى و الهى - سیاسى است که مربوط به همهى مسلمین و براى وحدت و براى حل مشکلات دنیاى اسلام و براى اجتماع دلها و نزدیک شدن آنها به یکدیگر است؟! اگر مراد این است که «حج وسیلهاى براى پیشبرد سیاستهاى ظالمانهى قدرتهاى بزرگ نشود»، درست است و ما قبول داریم. از اول انقلاب، پانزده سال گذشته است. از رحلت امام رضواناللهعلیه قریب پنج سال گذشته است. همه خیال مىکردند که هر چه از مبدأ دور شویم - بخصوص بعد از رحلت امام بزرگوار قدساللهنفسه - دیگر شور و شوق ملتهاى مسلمان نسبت به ایران و انقلاب اسلامى، تمام مىشود. اما مىبینید که این شور و شوق، روزبهروز بیشتر و به موازات آن، روزبهروز براى استکبار جهانى، مشکل جدىتر شده است. این کار خداست کار ما نیست. این ارادهى الهى است. منتها ملت ایران، به کمک خدا و توفیقات الهى، زمینهى این تفضل الهى را با گذشت خود، با فداکارى خود، با تلاش خود، با خون دادن خود، با ابراز عقیدهى خود و با حفظ وحدت خود فراهم کرد.وحدت را حفظ کنید. دشمن، بسیار خواستار آن است که منادى وحدت را در خانهى خودش دچار اختلاف و تفرق کند. همه این را همیشه به یاد داشته باشند. گروههاى مختلف، مذاهب مختلف، شهرهاى مختلف و آدمهاى مختلف این را بدانند. دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى، خیلى دوست مىدارند بگویند «این هم جمهورى اسلامى که همهاش دم از وحدت مىزد! ببینید! در خانهى خودش دچار اختلاف و تفرقه است!» و در پیام مقام معظم رهبری به حجاج بیتالله الحرام در تاریخ 25/02/1373 آمده است که : « وحدت هر مسلمان با همهى امت اسلامى و احساس اقتدار ناشى از عظمت جماعت مسلمین. و از تلاش هر فرد براى شفا یافتن از زخمها و بیمارىهاى معنوى یعنى گناهان، تا کنجکاوى و تلاش براى شناختن و درمان کردن دردها و جراحتهاى عمیق پیکرهى امت، و همدردى با ملتهاى مسلمان، یعنى اندامهاى این پیکرهى عظیم، همه و همه در حج و در کالبد اعمال و مناسک گوناگون آن گنجانیده شده است. قرآن اعمال حج را«شعائر» مىنامد. این بدان معنى است که اینها فقط عملى فردى و براى اداى تکلیفى شخصى نیست، بلکه نشانهیى است تا برانگیزانندهى شعور و معرفت انسان به چیزى باشد که این عمل، علامت و نشانهى آن است. بطور خلاصه، حج، فریضهى امت، فریضهى وحدت ، فریضهى اقتدار مسلمین، فریضهى اصلاح فرد و جمع و در یک کلمه: فریضهى دنیا و آخرت است. آنان که نمىخواهند مضمون سیاسى حج را بپذیرند، در واقع اسلام را دور از سیاست، و دین را از سیاست جدا مىخواهند، شعار جدایى دین از سیاست، همان چیزى است که دشمنان حاکمیت اسلام بر جوامع اسلامى، دهها سال است آن را مطرح کردهاند و امروز که حکومتى بر اساس دین مقدس اسلام در ایران پدید آمده و شوق روز افزون به تشکیل حکومت اسلامى همهى جهان اسلام را فرا گرفته است، آن شعار را سراسیمهتر و خشنتر از همیشه مطرح مىکنند، و هر جا مقدمات تحقق این هدف فراهم شده باشد، اگر بتوانند با خشونت و جدیتى تمام بر ضد آن وارد میدان مىشوند. حاکمیت اسلام، متضمن مقابله با دخالت مستکبران در کشورهاى اسلامى و نیز مستلزم کوتاه شدن دست وابستگان به این قدرتها و بندگان شیطان نفس و شیطان استکبار، از ادارهى این کشورهاست. پس طبیعى است که استکبار و وابستگانش و شیطانها و پیروانشان، از آن ناراضى و خشمگین باشند. و به همان اندازه باید مؤمنان به خدا و روز جزا و معتقدان راستین اسلام از آن استقبال و در راه آن مجاهدت کنند. و از سوی دیگر وظیفهى رؤساى کشورهاى اسلامى را در قبال امت اسلامى و ایجاد وحدت مسلمین و دورى از قدرتهاى استکبارى و گرایش و تکیه به ملتهاى خود و ایجاد حسن رابطه میان مردم و حکام، را به عنوان «النصیحة لائمة المسلمین» به آنان یادآور شوید و اصلاح این امر را از خداوند متعال بخواهید. » وحدتدر گوشه ای از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم با معظمله در مراسم بیعت جمع کثیرى از عشایر عرب خوزستان و مردم نجف آباد ، در مورخه 19/03/1368 با مقام معظم رهبری ، معظم له فرمودند : « برادران عزیز! ما امروز بیش از همه چیز، به هوشیارى و وحدت کلمه احتیاج داریم. دشمن پیچیده است و در مواجهه با انقلاب و ملت ایران، مرموزانه عمل مىکند. غالبا لباس دشمنى نمىپوشد؛ بلکه با چهرهى نفاق، دورویى، فریب، تبلیغات، شایعهپراکنى، ایجاد دلسردى و زنده کردن انگیزههاى گوناگون قومى و تاریخى و فرقهیى، جلو مىآید. به همین خاطر، با دشمن باید هوشیارانه برخورد کرد.اگر مردم هوشیار نباشند، همان بلایى بر سرشان خواهد آمد که بر سر مردم مسلمان در دورهى امام حسن(ع) و بعضى از دورههاى دیگر آمد. در آن زمان، چون مردم هوشیار و آگاه نبودند، جریان حق شکست خورد. اگر آگاهى و هوشیارى باشد، وحدت کلمه هم هست. مراقب باشید که وحدت کلمه را حفظ کنید؛ موقعیتها را بدرستى درک کنید و بدانید که امروز اساسیترین کار ما، توجه به این امور است.باید در سایهى وحدت کلمه، دست به دست هم دهیم و کشورمان را بسازیم و آباد کنیم. باید با امکانات فراوانى که این کشور به فضل پروردگار دارد، زمینهى ایجاد زندگى مرفه را براى عامهى مردم، مخصوصا قشرهاى فقیر و محروم فراهم کنیم. باید رهنمودهاى امام(ره) را که در همهى زمینهها بیان شده است و هماکنون در اختیار ماست، مورد بهرهبردارى قرار دهیم و یقینا کمک الهى هم با ما خواهد بود. » و همچنین در مراسم بیعت روحانیون، مسؤولان و اقشار مختلف مردم آذربایجان در تاریخ 27/03/1368 با مقام معظم رهبری داشتند ، معظم له نسبت به آن ها یادآور شد که : « از عوامل رشد یک ملت این است که از حادثهیى که ممکن است به نظر دشمن یک عامل ضعف به حساب آید، از همان حادثه به عنوان عامل قوت استفاده کند. از سالهاى پیش، تحلیل همهى دشمنان ما این بود که با رحلت امام بزرگوار - که رکن اساسى و سنگینترین وزنهى انقلاب و عمود حقیقى خیمهى نظام به حساب مىآمدند - انقلاب نابود مىشود و وحدت ملت مخدوش مىگردد و جمهورى اسلامى دچار ضعف و یا انحلال خواهد شد!حقیقتا اگر کسى با ابزارهاى مادى و با چشم ظاهرى تحلیل مىکرد، همین نتیجهى قهرى و طبیعى را به دست مىآورد. در این تحلیل، فقدان امام(ره) عامل تمام شدن همه چیز به حساب مىآمد. ملت ما در این امتحان بزرگ، عکس این مطلب را ثابت کرد و از آن حادثهیى که عامل ویرانى به حساب مىآمد، در جهت ثبات و وحدت و پیشرفت استفاده کرد. بنابراین، با هوشیارى و ایمان مخلصانهى ملت، فقدان امام(ره) به عامل قوت در نظام جمهورى اسلامى تبدیل شد. امروز رشد و بینش مردم ما، حتى از مسلمانان صدر اسلام و زمان پیامبر اکرم(ص) نیز بیشتر است؛ زیرا آنها نتوانستند بعد از رحلت آن بزرگوار، وحدت و تحرک و ایمان خود را حفظ کنند؛ اما ملت ما توانست این کار را بکند.تا امام بزرگوار - آن مظهر وحدت و سرچشمهى جوشان الفت و محبت - در میان آحاد مردم بود، دشمن نتوانست کارى انجام دهد. تمام دلبستگى استکبار این بود که در فقدان امام، وارد صحنه شود. امروز بحمدالله ملت ما در یک انسجام اعجابانگیزى قرار دارد. ما باید در برابر این نعمت بزرگ الهى، به دستور خدا عمل کنیم. اگر کفران نعمت شد، نعمت اعطا شده زایل مىگردد. این الفت و محبت میان دلهاى مردم را خدا به وجود آورد. دست خدا با این ملت بود که موجب شد دلها به هم نزدیک شوند. » در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم محلات، دلیجان و نراق، دزفول، لارستان، بندرلنگه، لامرد فارس، فلاورجان، قهدریجان، کلیشاد و اصناف شهر رى، به همراه ائمهى جمعه، روحانیون و نمایندگان آنان در مجلس شوراى اسلامى در دهم تیر ماه سال 1368 با مقام معظم رهبری ، معظم له فرمودند : « بحمدالله ایمان و عمل صالح در ملت ما هست و باید براى حفظ و تقویت آن تلاش کرد. وحدت عمومى تمام قشرها و طبقات نیز موجب جلب الطاف و نعمتهاى الهى مىشود و باید مثل گذشته از آن نگهدارى کرد و در میان عامهى مردم گسترش داد. همین یکجا قرار گرفتن عواطف و احساسات و ارادهى مردم در فراق امام خویش، نمونهیى از وحدت بین اقشار مختلف است که در سرتاسر کشور خود را نشان داده است. این یکپارچگى و وحدت ، بسیار با ارزش است و باید آن را حفظ کرد. » و نیز در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم کرد از استانهاى کردستان، آذربایجان غربى و کرمانشاه در 13/04/1368 ، یادآور شدند که : « محبت و صمیمیت و وحدت کلمهیى که در همهى نقاط کشور، از جمله در مناطق کردستان و شهرها و روستاها و بخشهاى کردنشین نشان داده شد، مظهر عظمت و علو اسلام است و بدون شک دشمنان جمهورى اسلامى را مأیوس خواهد کرد و از ادامهى توطئه نسبت به اسلام و انقلاب اسلامى، ناامید خواهد ساخت.سعى زیاد مىشود که بین مسلمین اختلاف بیندازند؛ مخصوصا از زمانى که انقلاب اسلامى پرچم وحدت اسلامى را بلند کرد و به دوش کشید، این تلاش بیشتر شد. در داخل کشور ما هم کوشش زیادى کردند، تا در مناطقى که برادران اهل سنت و برادران شیعه سکونت دارند، عدهیى را وادار کنند بذر اختلاف بپاشند. متأسفانه همهى این اقدامات شوم هم به نام دین انجام مىگرفت. البته کسانى که پرچمهاى قومیت و طرفدارى از خلق کرد را در دست داشتند، به گونهیى دیگر مزدور شیطان بزرگ و آلت دست امریکا بودند. بحمدالله همهى اینها به وسیلهى ایمان و هوشیارى و توجه شما به کید دشمن خفه شدند و کارشان بىنتیجه ماند. اگر ملتى هوشیار باشد، بسیار با ارزش است؛ «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس».(18) خاصیت علم به زمان و آگاهى از توطئههاى دشمنان، این است.باید بیش از گذشته، « وحدت » را براى اسلام و پیشرفت به سمت هدفهاى اسلامى و سازندگى کشور رعایت کرد. خیلى مراقب باشید که نفوذیهاى دشمن، پرچمهاى اختلاف را بلند نکنند. هر پرچم اختلافى که بلند شد، شما آن را متهم کنید که نفوذى دشمن است؛ هرچند خودش نداند. » و در مراسم بیعت روحانیون، مسؤولان و مردم استان زنجان و اقشار مختلف مردم شهرهاى نهاوند، کاشمر، بجنورد، اسفراین، طرقبه و چناران، اقلید، بم، ملایر و دهبید فارس در پانزدهم تیر ماه سال 68 با مقام معظم رهبری ، معظم له خاطر نشان شدند که : « با توجه به شرایطى که امروز در جهان براى کشور ما و موقعیت عظیم ملت ایران در اذهان عالم به وجود آمده است، درس بزرگ امام عزیزمان عبارت است از قدردانى از وحدت و انسجامى که به ارادهى الهى براى ما پیش آمد. امروز دلهاى ملت ایران از غالب اوقات دوران دهسالهى انقلاب به هم نزدیکتر است؛ این هم از برکات روح ملکوتى امام بزرگوارمان بود.آن چیزى که ابرقدرتها را در مقابل ملت ایران مرعوب کرده است، در درجهى اول وحدت کلمه بود. وقتى در میان ملتى وحدت کلمه باشد، قدرت آنها چند برابر مىشود. اگر دشمن در مقابل خود ملت مقتدرى را مشاهده کرد، مجبور به عقبنشینى خواهد شد. علت عقبنشینیهاى مکرر دشمن در طول مبارزه و بعد از پیروزى انقلاب هم همین بود.همه باید در این برههى زمانى، دو درس را از امام به یاد داشته باشیم: اول، وحدت کلمه و حفظ انسجام و محبت به یکدیگر و دور ریختن عوامل تفرقه و اختلاف؛ دوم، حضور عمومى در صحنه؛ همچنان که امروز بحمدالله همهى ملت ایران در صحنه حاضرند. » و همچنین در مراسم بیعت گروه کثیرى از خواهران شهرهاى مختلف کشور در تاریخ 15/04/1368 فرمودند : « شما که مىدانید دشمنان ما درصددند به انقلاب ضربه بزنند و اطلاع دارید که وحدت به وجود آمده در کشور ما چهقدر باارزش است و حضور مردم ما در صحنههاى انقلاب تا چه اندازه اهمیت دارد، باید این حضور را حفظ کنید و مردها و فرزندان و شوهران و برادرانتان را به حضور قوى در همهى صحنهها و حفظ وحدت و پشتیبانى از آرمانهاى عزیز انقلاب - که امام بزرگوارمان تأمین آنها را از ما انتظار داشتند - وادار کنید. » و در تاریخ 19 /04/1368 در مراسم بیعت جمع کثیرى از اقشار مختلف مردم شهرهاى قم، رفسنجان و کهنوج ، فرمودند : « محبت شما به امام(ره) را که خودش به وجود نیاورده بود؛ بلکه آن را خدا ایجاد کرده بود. اتحاد و همبستگى و محبت و خلوص و ایستادگى و وحدت کلمهى شما و حضور قاطعى که نشان مىدهید، کار کسى جز خداوند نیست. هیچکس نمىتواند بگوید من این کار را کردم. پیامبر خدا(صلىاللهعلیهوالهوسلم) هم نمىتوانست چنین کارهایى را بکند. خداى متعال به پیامبرش فرمود: «لو انفقت ما فى الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم»(19) تو اگر همهى دنیا را هم خرج مىکردى، نمىتوانستى اینطور دلها را به هم کلاف و آنها را با هم متحد و متصل کنى؛ «ولکن الله الف بینهم»(20) این، کار خداست.برادران و خواهران! این وحدت کلمه و محبت و الفت را حفظ کنید. شما بحمدالله ملت با رشدى هستید. شاید کمتر ملتى در دنیا پیدا شود که در مجموع از لحاظ رشد سیاسى، مثل ملت ما باشد. راههاى از بین بردن وحدت و چگونگى ورود دشمن را بشناسید و با آن مقابله کنید. حضور در صحنههاى انقلاب و حمایت از نظام و احساس صاحب انقلاب و کشور بودن را که همهى ملت ما دارند، حفظ کنید؛ راز اصلى این است. اگر اینها حفظ شد - که البته به فضل الهى خواهد شد - تمام قدرتهاى بزرگ و همهى توطئهگرها و حیلهگرهاى عالم، از اینکه بتوانند به شما ضربه و خدشه وارد آورند، ناتوان و کوچکند. » در دیداری که گروهى از روحانیون، ائمهى جمعه و اساتید حوزههاى علمیهى اهل سنت استانهاى سیستان و بلوچستان، خراسان و مازندران در تاریخ 5/10/68 با مقام معظم رهبری داشتند ، معظم له خطاب به آن ها فرمودند : « ما با بعضى از شما سوابق دوستى زیادى هم داریم و از سالهاى قبل، با هم نشستیم و برخاستیم و دربارهى مسائل دنیاى اسلام بحث کردیم. بد نیست این نکته را در اینجا بگویم که نطفهى اصلى هفتهى وحدت - که حالا بحمدالله سالهاست تشکیل مىشود - قبل از پیروزى انقلاب شکل گرفت. ما در سال 57 قبل از پیروزى انقلاب، با این آقاى مولوى قمرالدین در ایرانشهر مذاکره کردیم که بیاییم یک عید دوطرفه داشته باشیم و از دوازدهم تا هفدهم ربیع را جشن بگیریم. مذاکرهاش در آن وقت انجام شد که اتفاقا همان روزها هم بود که در ایرانشهر سیل آمد و جشن و همه چیز ما را برد. البته، آن سیل هم یکى از الطاف خفیهى الهى بود و ما را با وضع زندگى مردم بیشتر آشنا کرد. داخل کپرها و خانهها رفتیم و وضع زندگى مردم را از نزدیک دیدیم. قبل از آن، چند ماه در ایرانشهر بودیم؛ اما ظاهر قضیه را مىدیدیم. مردم، ما را نمىشناختند و ما هم مردم را نمىشناختیم. بعد که سیل آمد، هم ما مردم را شناختیم و هم مردم قدرى با ما آشنا شدند.این مسألهى وحدت که در این دیدار صمیمى و دوستانه مىخواهم بیشتر از همه روى آن تأکید کنم، یک مسألهى حیاتى است. نه اینکه بگوییم براى جمهورى اسلامى حیاتى است - البته اهمیتش براى جمهورى اسلامى جاى شک نیست - اما حقیقتا براى اسلام و دنیاى اسلام حیاتى است. شما ملاحظه کنید، امروز دنیا به سمت بلوکبندى مىرود؛ یعنى هر چند کشور در گوشهیى، به ادنى مناسبتى با هم اتحاد و اتفاق پیدا مىکنند. مثلا کشورهاى عضو پیمان آ.سه.آن در شرق آسیا، جامعهى مشترک اروپا، اتحاد ورشو (تا وقتى که اروپاى شرقى قبل از حوادث اخیر هویتى داشت)، اتحاد کشورهاى حول و حوش خلیج مکزیک، سازمان ملل، غیرمتعهدها و تمام این واحدهاى پراکنده در همهى دنیا، به واحدهاى پیوسته تبدیل مىشوند. علت هم این است که در این دنیا مىفهمند که هر واحدى، به تنهایى قادر بر تأمین نیازهاى خودش - از جمله نیاز دفاع از خود - نیست و باید با هم دست به یکى کنند.در عین اینکه دولتها و قدرتها و ادارهکنندگان جهان، براى مصالح دولتها و مسائل سیاسى خود، به سمت وحدت پیش مىروند، تمام تلاشهاى استکبار در جهت تضعیف ملتها و بخصوص ملت اسلام و ایجاد اختلاف بین اینها بهکار مىرود. شیعه و سنى که مسألهى امروز نیست؛ قرنهاست که در اسلام، شیعه و سنىیى وجود دارد. در خود مذهب سنى، اشعرى و معتزلى و مذاهب مختلف وجود دارد. در شیعه، شش امامى و دوازده امامى و اخبارى و اصولى وجود دارد. همان دستهبندیهایى که در تسنن هست، همانها در تشیع هم وجود دارد. انواع و اقسام دستهبندیها و فرقهبندیها، یا بر اثر سوء سیاست و یا بر اثر سوء فهم و یا با دست مغرض و یا بر اثر جهالت به وجود آمده است. اینها که جدید نیست؛ اما شما ببینید که امروز در دنیاى اسلام، علیه وحدت مسلمین چه قدر تلاش مىشود.امر دوم، تأکید روز افزون بر مسألهى وحدت است. سالها پیش از انقلاب که با بعضى از برادران اهل سنت صحبت مىکردم، به آنها مىگفتم که اگر ما بخواهیم وحدت اسلامى تحقق پیدا بکند، باید خودمان را از گذشته جدا و قیچى کنیم. البته، وحدت یعنى همین که پیروان این دو مذهب با هم برادر باشند و احساس برادرى کنند؛ نه اینکه شیعه، سنى و سنى، شیعه بشود. نه، مراد از وحدت این نیست؛ بلکه وحدت به معناى احساس برادرى است و همین که هر طرفى احساس کند که دیگرى هم مسلمان است و حق اسلامى او را بر گردن خود احساس کند و متقابلا او هم به همین ترتیب عمل نماید. من مىگفتم که اگر بخواهیم این کار را بکنیم، باید خودمان را از گذشته جدا کنیم. اگر به گذشته برگردیم، دعواست. این قدر بحث و تکذیب و تغلیط و درگیرى و خونریزى و این طور چیزها اتفاق افتاده که اگر نگاهى به گذشته بکنیم، باز دعوا خواهد شد.اگر کسى مخلصالله احساس مىکند که باید امروز بین برادران، برادرى واقعى و عملى باشد، باید کوشش کند که گذشته را به یادها نیاورد؛ والا او مىرود کتاب «احقاق الحق» را مىآورد و به رخ این مىکشد و این هم مىرود کتاب «تحفهاثنى عشریه» را مىآورد و به رخ آن مىکشد! هر دو هم به قدر کافى کتاب پر از طعن و دفع علیه همدیگر نوشتهاند! اگر ما بخواهیم گذشته را مطرح کنیم، نمىشود به وحدت رسید. باید نگاه کنیم، بگوییم: گذشته، گذشته است. «رحمالله معشرالماضین». ما کارى به کار آنها نداریم. اگر آنها هر کارى کردهاند، ما امروز مىخواهیم تکلیف خودمان را - بیننا و بین الله - نگاه کنیم. بیننا و بین الله، امروز ما باید با همدیگر توحید کلمه و رفاقت و برادرى داشته باشیم. اگر بخواهیم این را عمل بکنیم، باید از گذشته صرف نظر کنیم.مردم را به دستهایى که امروز وحدت را مىشکنند، توجه بدهید. با مردم هم صریح حرف بزنید. امروز، آن دستى که امریکا علیه وحدت تجهیز کرده، عبارت از همین دست پلید وهابیت است. این را صریح به مردم بیان کنید؛ پردهپوشى نکنید. از اول، وهابیت را براى ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهى - مثل اسرائیل - در بین جامعهى مسلمانها به وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را براى اینکه پایگاهى علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند، حکومت وهابیت و این رؤساى نجد را بهوجود آوردند تا داخل جامعهى اسلامى، مرکز امنى داشته باشند که به خودشان وابسته باشد و مىبینید هم که وابستهاند. و در گوشهای از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت روز ملى مبارزه با استکبار جهانى در سیزدهم آبان 69 آمده است که : « ملت ما باید قدرت و عظمتى را که در سایهى اسلام و وحدت و مجاهدت به دست آورده، حفظ کند و بر آن بیفزاید. کمترین گرایش تسلیمآمیز به دشمن غدار، این سرمایه را که با بیشترین فداکاریها به دست آمده، بر باد خواهد داد و دشمن مستکبر را جریتر از پیش خواهد کرد.به کلیهى قشرهاى مردم عزیز، مخصوصا کسانى که از آگاهى بیشترى نسبت به حقایق موجود جهان و ایران برخوردارند، توصیه مىکنم که بیش از همه چیز، یک عنصر اساسى را همیشه در مد نظر داشته باشند و آن، وحدت کلمه و حفظ یکپارچگى عموم ملت است. این را اصلى بدانید که باید بر همهى گفتارها و کردارها و فعالیتهاى فردى و اجتماعى ملت ما حاکم و ناظر باشد.امروز، آن کشورى که حق دارد به جرأت داوطلب پیمودن این راهها شود و مطمئن باشد که دخالت و تحمیل قدرتهاى شیطانى، قادر نیست او را از اقدام به حرکت و استمرار آن باز دارد، کشور ما و ملت ماست. پایبندى و ایمان عمیق به اسلام و رهایى از نفوذ و سلطهى قدرتهاى استکبارى، این امکان را که براى کمتر ملتى و کشورى پیش آمده، در اختیار کشور ما و ملت ما قرار داده است؛ لیکن شرط اساسى، وحدت و یکپارچگى ملى است و اگر نباشد، همهى آنچه هست، بیهوده خواهد بود. پس، مرز میان پیروزى همهجانبهى ملت ما، یا خداى نکرده ناکامى و هدر رفتن همهى زحمات گذشته، یک چیز بیش نیست و آن، وحدت کلمهى میان مردم است. دشمن به همین دلیل است که براى شکستن وحدت ملت، سرمایهگذارى مادى و معنوى هنگفتى کرده و مىکند.گروهها و جناحها و اشخاص و دستگاهها، در هر نقطه که تلاش خود را مضر به وحدت ملت دیدند، باید آن را متوقف سازند. در تمام حوادث بزرگ تاریخ بیدارى و مبارزات ملت، هرجا شکست و نامرادى پیش آمده، بر اثر شکسته شدن صف واحد ملت بوده است. ما امروز حق نداریم تجربههاى گذشته را تکرار کنیم و هیچ عذر و بهانهیى براى صدور گفتار و عملى که ناقض وحدت است، پذیرفته نیست.ملت ما بحمدالله در تمام دوران پس از انقلاب و در تمام حوادث مهم، وحدت کلمهى خود را پشت سر امام عظیمالشأن راحل، با استحکام حفظ کرد و تعارضهاى گروهى و جناحى را به چیزى نگرفت و امروز هم بحمدالله به همینگونه است. لیکن صاحبان بیان و قلم و تریبون باید توجه کنند که تعارضها و مناقشات گروهى، نخستین ضررش آن است که آنان را از توجه به مسائل مهم جهان و منطقه غافل ساخته و قهرا وظایف آنان در قبال ملت را از یادشان خواهد برد و ضرر بزرگتر آنکه راه اینگونه افراد را از ملت جدا خواهد ساخت. در هیجدهم مهرماه سال 75 دیداری که اقشار مختلف مردم از سراسر کشور با مقام معظم رهبری داشتند ، معظم له فرمودند : « در این اجتماعات متراکم در کشور ما، که همهى قشرها در کنار هم مىنشینند، با یک هدف حرکت مىکنند و یک شعار را مىدهند - که بحمدالله این گونه اجتماعات، کم هم نیستند - اولین چیزى که به نظر مىرسد، جلوهى زیباى وحدت و همدلى و جمعیت است. این، آن چیزى است که ملت ایران، خیلى باید قدر آن را بداند. هر چه ملت ایران به دست آورده است، بر اثر همین وحدت و جمعیت و همدلى و همگامى قشرها و مردم مناطق مختلف و اقوام گوناگون است. در دین مقدس اسلام، وحدت یک اصل اساسى است. از ذات مقدس باریتعالى - که اصل و مظهر وحدت و یکتایى است - بگیرید، تا آثار این وحدت که توجه همهى عالم وجود، به سمت آن مرکز عظیم و عالى است - کل الینا راجعون(21) - و همه به سمت ذات مقدس پروردگار حرکت مىکنند: «الىالله المصیر».(22)پیام اسلام، پیام وحدت و امنیت و برادرى است. امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام، یک جملهى ابدى دارد که دربارهى همهى انسانهاست. مىفرماید: این انسانى که در مقابل توست، یا برادر دینى توست، یا شریک خلقتى توست(23) و بههرحال، یک انسان است. همهى انسانها، باید با هم متحد و مهربان باشند؛ مخصوص یک دسته و یک گروه هم نیست. لذا در اسلام، به مسلمانان دستور داده شده است که حتى کسانى که از لحاظ دین و عقیده، بر خلاف شما هستند، با آنها هم خوبى کنید. «لاینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فىالدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرو هم و تقسطوا الیهم انالله یحب المقسطین».(24) این، منطق اسلام است. یعنى کسى هم که از لحاظ فکرى با شما یکى نیست و عقیدهى دیگرى دارد، مظهر سزا گرفتن به خاطر عقیده، اینجا نیست و شما مرجعش نیستید. «و الحکم الله و المعود الیه القیامة».(25) این هم کلام امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام است. شما با انسانى روبهرو هستید که یا با شما همعقیده است و برادر شماست، یا همعقیده نیست و در خلقت با شما شریک است.اینکه بعضیها به دنبال مطامع دنیوى خودشان، دچار زندگى مشقتبار روحى و صفات ناپسندیده و رذایل اخلاقى و حرص و طمع و بخل مىشوند، به خاطر دور ماندن از جهان بینى الهى و معنوى و توحیدى است که مردم را به جمعیت و وحدت دعوت مىکند. جمعیت، در درون انسان هم شیرین و مطلوب است. در متن جامعه و در سطح عالم هم همینطور است.عزیزان من! شما بدانید که از اول انقلاب تا امروز، یکى از بزرگترین هدفهاى دشمنان این انقلاب، این بوده است که شاید بتوانند این وحدت و جمعیت و برادرى و صفا را در مردم ما از بین ببرند. گاهى هم متأسفانه در گوشه و کنار، افسون آنها در بعضى از اشخاص، گرفته است. بعضى از افراد خام و سست ایمان، گاهى لغزشهایى پیدا کردهاند؛ اما این حرکت عظیم مردمى، همیشه با مشت به دهان دشمنان بدخواه و کینهجو کوبیده است.توصیهى ما به ملتهاى دیگر هم همین است. ما مىخواهیم که در این اختلافات و دعواها و نزاعهایى که بین برادران پیدا مىشود، مردم مسلمان، دست استعمار را ببینند. شما ملاحظه کنید؛ مسلمانان از نبودن وحدت ، چه زیان بزرگى مىبرند! الان، شاید بیش از دو هفته است که در سرزمین فلسطین، فاجعهآفرینى مجدد رژیم صهیونیستى غاصب، ادامه پیدا کرده است و مردم مظلوم فلسطین، در خانهى خودشان، دچار سرکوب و وحشیگرى غاصبینى هستند که به پشتیبانى امریکا، هر کار مىخواهند با آن مردم مىکنند.چرا باید بتوانند این کار را بکنند؟ چرا باید ملتهاى مسلمان، حرکت واحدى را در سرتاسر دنیا شروع نکنند؟ چرا باید با امریکا محاجه نکنند و حرفشان را به گوش دولتمردان سنگین خواب امریکایى نرسانند؟ چرا دولتهاى اسلامى، در چنین مسألهى حساسى، آن وحدت و هماهنگى و همدلى لازم را بین خودشان به وجود نمىآورند؟ این، فریاد جمهورى اسلامى، از اول پیروزى تا امروز است. » و در دومین روز از دههى مبارکهى فجر سال 1377 مقام معظم رهبری خطاب به مردم شریف ایران ، فرمودند : « ضمن عرض سلام و تبریک و تهنیت خدمت رهبر بزرگوار و عزیزمان و تشکر از اینکه این فرصت را به ما دادید تا در خدمتتان باشیم. قشر جوان ما براى اینکه خلاقیتهاى خودش را در عرصههاى مختلف به منصهى ظهور برساند و در مسائل مختلف اجتماع بتواند تحلیل صحیح و درک درستى داشته باشد، نیاز به یک محیط سالم و دور از تشنج دارد؛ اما در حال حاضر و در شرایط کنونى، برخوردهاى بعضا ناخوشایند جناحها، این فضا را تا حدودى نامناسب ساخته که ریشهى این برخوردها هم در بعضى از موارد براى ما واقعا روشن نیست و ظاهرا به دههى قبل برمىگردد. خود این گروهها هم در متن انقلاب بودند و به خوبى مىدانند که از مهمترین عوامل در پیروزى این انقلاب و تداوم آن، « وحدت » امت بوده و هست. اما این درگیریها علاوه بر آنکه به این وحدت صدمه وارد مىکند، ما جوانان را هم دچار یک سردرگمى و یک نوع خستگى کرده است. سؤال من این بود که نسل جوان و بخصوص دانشجویان، براى اینکه در شرایط کنونى - که در شرف ورود به دههى سوم انقلاب هستیم - بتوانند تحلیل صحیح و شناخت درستى از مسائل داشته باشند و در فضاى این درگیریها و جنجالها و هیاهوها، از چالشهاى اصلى انقلاب، از مسائل مهم کشور و از دشمنان واقعى خودشان غافل نشوند، تکلیفشان چیست و چهکار باید بکنند؟ دیگر اینکه توصیهى حضرتعالى به جناحهاى مختلف در این زمینه چیست؟)البته بعضى از روزنامهها انصافا بد عمل مىکنند. نوع تیتر زدن، نوع مقاله نوشتن و نوع خبر دادن، حاکى از این است که یک دعواى عظیم دستبهیقهاى است؛ اما حقیقت قضیه اینگونه نیست. البته خارجیها مىخواهند اینگونه وانمود کنند. خارجیها مىخواهند بگویند که الان یک جنگ عمیق و دعواى خونین خاکى وجود دارد؛ اما من به شما عرض کنم که چنین چیزى نیست؛ این دروغ است. پایههاى اصلى نظام، مسؤولان اصلى نظام، مسؤولان سیاسى و اقتصادى نظام و مسؤولان دولتى و غیردولتى ممکن است اختلاف سلیقههایى هم با یکدیگر داشته باشند؛ اما با هم زندگى مىکنند. همان چیزى که ما به آن « وحدت » مىگوییم، همان را دارند.وحدت کلمه، رمز پیروزى هر ملتى است. رمز پیروزى انقلاب ما هم واقعا وحدت کلمه بود. رمز پیروزى در جنگ هم وحدت کلمه بود. رمز پیروزى در دورههاى بعد از جنگ تا امروز هم که دورهى سازندگى است، باز وحدت کلمه است. ما اگر وحدت کلمه نداشته باشیم، اگر نقطهى توافق عظیم ملى نداشته باشیم، همهى دستاوردهاى این ملت از دست خواهد رفت. خوشبختانه این را داریم و مردم گرد آن متحدند. شما ببینید در راهپیماییها، در اجتماعات عظیم مردمى، آنجایى که شعارهاى مشترک و آرزوهاى عمومى مردم مطرح مىشود، مردم چطور از همهى قشرها شرکت مىکنند و هیچ اختلافى هم با همدیگر ندارند. » و مقام معظم رهبری در ششم فروردین ماه سال 79 در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس ، فرمودند : « بنده در آغاز سال جارى، شعار « وحدت ملى» و «امنیت ملى» را مطرح کردم. امروز مایلم دربارهى این دو شعار، به شما عزیزانى که در اینجا تشریف دارید و نیز به همهى ملت ایران، چند مطلب کوتاه را عرض کنم. همین مسألهى غدیر هم مىتواند مایهى وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةالله شهید مطهرى مقالهاى با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامى» دارد. او کتاب الغدیر را - که دربارهى مسائل مربوط به غدیر است - یکى از محورهاى وحدت اسلامى مىداند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. خود مسألهى غدیر، غیر از جنبهاى که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنى حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسألهى ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنى ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهاى کشورهاى اسلامى، شعار ولایت اسلامى سر دهند، بسیارى از راههاى نرفته و گرههاى ناگشودهى امت اسلامى باز خواهد شد و مشکلات کشورهاى اسلامى به حل نزدیک خواهد گشت.البته ما با این بیانمان، نه مىخواهیم بگوییم که شیعه، سنى شود؛ یا سنى، شیعه شود و نه مىخواهیم بگوییم که شیعه و سنى به قدر توان و مقدورات خودشان، براى تحکیم عقاید خودشان کار علمى نکنند. اتفاقا کار علمى، بسیار خوب است و هیچ اشکالى ندارد. کتابهاى علمى بنویسند؛ در محیطهاى علمى، نه در محیطهاى غیرعلمى، آن هم با لحنهاى بد و غلط. بنابراین، اگر کسى مىتواند منطق خود را ثابت کند، ما جلو کار او را نباید بگیریم. اما اگر کسى مىخواهد با حرف، با عمل و با شیوههاى گوناگون، اختلاف ایجاد کند، این را ما فکر مىکنیم که در خدمت دشمن است. هم سنیها باید مراقب باشند و هم شیعهها. « وحدت ملى» را که ما گفتیم، شامل این هم مىشود.البته من همین جا عرض کنم که امروز کسانى وحدت ملى را نه به عنوان شعارهاى مذهبى، بلکه با شعارهاى سیاسى خدشهدار مىکنند. ما قبلا به اینها نصیحت کردیم؛ امروز هم نصیحت مىکنیم که نگذارند وحدت این ملت بزرگ و متحد خدشهدار شود. جدا کردن بدنههاى این ملت بزرگ از یکدیگر، خدمت به دشمنان این ملت است. اگر این ملت بزرگ و رشید، وحدت ملى را در این کشور حفظ کند، آن وقت این وحدت ، براى وحدت ملتهاى دیگر زمینهسازى مىشود. اگر یک امت اسلامى با حدود یکونیم میلیارد نفر جمعیت، در مسائل اساسى خودشان متحد باشند، شما ببینید چه قدرت عظیمى در دنیا به وجود مىآید. اما اگر وحدت ملى خدشهدار شد، دیگر حرف زدن از وحدت جهان اسلام یک سخن افسانهگون است و همه مىخندند. عدهاى مىخواهند این را به وجود بیاورند. وحدت ملى چگونه تأمین مىشود؟ یکى از عواملى که وحدت ملى را تأمین مىکند، این است که آن کسانى که سخنشان در میان مردم، حوزهى تأثیرى دارد - یا مسؤولند، یا چهرهى موجه دینىاند؛ چهرهى روحانىاند، چهرهى سیاسىاند - در اظهارات خودشان کارى نکنند که یک گروه و جناح از مردم، دلهایشان نسبت به دیگران چرکین شود. فتنهانگیزى نکنند. البته فتنهانگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکى از مواد برنامهاى است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند. همین رادیوهاى بیگانه و همین مراکز خبرى، شاید بشود گفت نصف حرفهایشان طراحى شده است، براى اینکه بتوانند دلهاى گروهى از مردم را نسبت به گروه دیگرى بدبین و مکدر کنند. اصلا مىنشینند طراحى مىکنند که این طور بگوییم که این اثر را بکند. کسانى که زبان و قلمشان کار مىکند، در درجهى اول باید این را رعایت کنند که آنچه مىگویند، ایجاد بدبینى نکند. مردم نسبت به یکدیگر بدبین شوند، یا مردم نسبت به مسؤولان بدبین شوند؛ این باز یک نوع فتنهسازى و گناه دیگرى است. بعضى افراد همهى همتشان این است که با شایعهپردازى، با جعل خبر و با پرداختهاى تقلبآمیز خبر - ممکن است یک خبر اصلش هم راست باشد، اما به نوعى آن را پردازش کنند تا مطلب دروغ و خلاف واقعى را در ذهن مخاطب القاء کند - دلهاى مردم، جوانان و خوانندگان و شنوندگان خودشان را نسبت به مسؤولان نظام بدبین و آنها را دچار تردید کنند. این کار چه فایدهاى دارد؟ جز کند کردن حرکت پیشرفت ملت و کشور، هیچ فایدهى دیگرى ندارد. جز اینکه مسؤولان را در این کار مردد کند، مردم را نسبت به آینده ناامید سازد و نیروى عظیم امید را از مردم بگیرد، هیچ فایدهاى ندارد. بعضى کسان سعى مىکنند افرادى را به همهى نظام و یا به برخى از مسؤولان نظام بدبین کنند؛ در حالى که اگر حقیقتا سخن حقى وجود داشته باشد، آن سخن حق ممکن است از طریقى به گوش مسؤول یا مسؤول مافوق او منتقل شود که آثار بسیار بهترى هم داشته باشد. حادثهاى اتفاق مىافتد، ترورى مىشود، جنایتى در جایى انجام مىگیرد؛ آن قدر حرف خلاف، توهمآمیز و حیرتآور براى خواننده از زبان کسانى که هیچ احساس مسؤولیتى نمىکنند، شنیده مىشود! آن کسانى که از واقعیتها خبر دارند، مىبینند که چقدر اینها یا دورند، یا خودشان را عمدا از واقعیت دور نگه مىدارند. اینها مسائلى است که وحدت ملى را خدشهدار مىکند. بنابراین، وحدت ملى یکى از اساسىترین خواستههاى یک ملت است.اگر ملتى با اتحاد کلمه در میدان اقتصاد وارد شود، پیشرفت مىکند. جنگى برایش پیش آید و وارد شود، پیشرفت مىکند. با وحدت ملى، آبروى ملت را بهتر مىشود حفظ کرد. یک ملت، تمام آرمانهاى بزرگ خودش را در سایهى وحدت ملى مىتواند به دست آورد. اختلاف، تفرق کلمه، جدایى دلها از یکدیگر، رودررو قرار دادن جناحها و گروهها و اشخاص و شخصیتها با یکدیگر، نمىتواند هیچ خدمتى بکند. بنابراین، این یک اصل است که امیدواریم همه رعایت کنند. این خواست و مطالبهى ما از مسؤولانى است که با افکار عمومى مردم سروکار دارند.» وحدتدر کلام مقام معظم رهبری در مراسم دیدار سران و کارگزاران و مسئولین کشوری و لشکری مقام معظم رهبری در تاریخ 16/03/1368 در مراسم بیعت نخست وزیر و هیأت وزیران ، فرمودند : « آرمانهاى بزرگى که امام(ره) بیان مىکردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همهجانبهى ملت - خودکفایى به معناى کامل - پافشارى فراوان و تمامنشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملتهاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهاى جهانى، ایجاد قسط و عدل در جامعهى اسلامى، حمایت بىدریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها. همهى ما شاهد بودیم که امام در این خطوط، مصرانه و بدون تعلل، حرکتش را ادامه داد. ما باید راه و اعمال صالح و حرکت مداوم او را دنبال کنیم.امیدواریم انشاءالله بتوانیم به وظایف خود عمل کنیم و با همکارى و همدلى و وحدت کلمه - به معناى واقعى آن - راه آن بزرگوار را ادامه دهیم. » و همچنین در مراسم بیعت وزیر کشور به همراه معاونان، مشاوران و استانداران سراسر کشور در مورخه 19/03/1368 با مقام معظم رهبری ، معظم له خاطر نشان شدند که : « مسألهى دیگر، مسألهى وحدت است. هیجان عظیم عمومى که این روزها جریان دارد، زمینهى خوبى است تا بتوانیم به فضل پروردگار، بددلیها و گلهمندیها و دودستگیهایى را که متأسفانه در غالب استانها وجود دارد، از بین ببریم. شما اگر با ابتکار و عقل و حکمت و به انگیزهى رفع مناقشات، در صحنهى این حادثهى بزرگ حرکت کنید، من خیلى امیدوار مىشوم. البته بعضى جاها مشکل و مسألهى چندانى ندارند، لیکن در بعضى از استانها واقعا مسأله وجود دارد. در دورانى که ما وزنهى عظیم حضرت امام(ره) را نداریم، حقیقتا بیش از همه چیز بایستى به یکپارچگى و وحدت مردم بیندیشیم؛ والا انقلاب تهدید خواهد شد.راه ایجاد وحدت و یکپارچگى، بسته به وضعیت سیاسى هر استان، با استان دیگر متفاوت است و نمىتوان نسخهى واحدى را ارایه کرد. مثلا در بعضى جاها، از طریق تماس شما با امام جمعه، مسأله حل مىشود. در جاى دیگر، با میانجیگرى شما بین چند نفر از علما، مشکل حل مىشود. و در استان دیگر، با کوتاه آمدن شما در مقابل کسى که فرضا تا حدودى از او نگرانى دارید، مسأله حل مىشود. باید در تمام مدتى که مردم این شور و هیجان را دارند، براى ایجاد قاعده و پایه براى همدلى بین آنها تلاش و کوشش کنید. » و نیز در مراسم بیعت حجةالاسلام والمسلمین هاشمى رفسنجانى، رئیس و کلیهى نمایندگان مجلس شوراى اسلامى در تاریخ 24/03/1368 ، متذکّر شدند که « من با مطالعهى خبرها و اظهارها و گزارشها و تحلیلهاى سیاسى، به این نتیجه مىرسم که اینها نمىخواهند به این زودى از مسألهى ایجاد اختلاف و کشمکش میان مسؤولان جمهورى اسلامى و گروههاى مردمى و گرایشهاى سیاسى ناامید شوند؛ سعى مىکنند به هر قیمتى - حتى با القائات - این مسأله را براى خودشان تأمین کنند. بنابراین، وحدت کلمهیى که امروز وجود دارد، براى آنها بسیار سنگین است؛ زیرا ایجاد اختلاف و دودستگى و تنازع و درگیرى، براى آنها یک هدف است. بدون تردید در این چند سال، با القائات خبرى و تحلیلى که در روح و مغز افراد بسیارى هم در دنیا اثر مىکند، درصدد تأمین اهداف خود بودهاند و خوشبختانه در جمهورى اسلامى این القائات هیچ تأثیرى نداشته است.شما برادران و خواهران عزیز نمایندهى مجلس شوراى اسلامى مىتوانید نقش زیادى در این جهت داشته باشید. سخن شما آرامبخش، و اظهارنظر شما درس و الهام است. همانطور که در گذشته براى خدا و رضاى روح مطهر امام(ره) کوشش کردید که جز خط روشن انقلاب - همان چیزى که همهى ما بر آن توافق داریم و مردم با آن پیمان خون بستهاند - هدف دیگرى را مد نظر قرار ندهید، در شرایط حاضر هم باید همین روش را ادامه دهید. هر نطق پیش از دستور شما که از مجلس شوراى اسلامى منعکس مىشود و مردم گوش مىکنند - و من خیال مىکنم این روزها مردم بیشتر دلبستهى مجلس هستند؛ چون مجلس شوراى اسلامى حقیقتا رکن اطمینانبخشى است - اگر پیام التیام و وحدت و محبت و توافق و همکارى و همگامى داشته باشد، دل مردم را شاد و دشمن را مأیوس خواهد کرد.ما باید به آینده امیدوار باشیم و این امید را در مردم ایجاد کنیم. دشمن مىخواهد ما با یکدیگر اختلاف داشته باشیم؛ ولى ما باید به صورت قاطع به دشمن تفهیم کنیم که ترفندهاى او مؤثر نیست و در جمهورى اسلامى، همدستى و همدلى، براى مسؤولان یک اصل است. این وحدت و یکپارچگى را واقعا یک اصل بدانیم و براى آن سرمایهگذارى کنیم و از اختلافات بگذریم.من گمان نمىکنم در طول ده سال گذشته که امام عزیزمان(ره) این همه بیانات حکمتآمیز ایراد کردند، چیزى را به اندازهى « وحدت » مورد تأکید قرار داده باشند. یکى از دو یا سه موضوعى که ایشان بیشترین تأکید را مىکردند، همین مسألهى وحدت دلها و وحدت زبانها و وحدت راهها و همدستى و همگامى و همدلى بوده است. ما این مقوله را به منظور حفظ حرمت امام(ره) و تعظیم به روح او پاس بداریم و به عنوان یک هدف قطعى تلقى کنیم و با هر قیمتى درصدد تأمین آن باشیم. مجلس شوراى اسلامى مىتواند مظهر بسیار خوبى براى این تکریم باشد. » و همچنین در مراسم بیعت گروهى از رزمندگان سپاه پاسداران و روحانیون شهرهاى خمین، دامغان و گناباد در سوم تیر ماه سال 68 ، فرمودند : « اگر بخواهیم این دو وظیفهى بزرگ را به نحو مطلوب انجام دهیم، باید همواره یک راز را که رمز پیروزى و توفیق در سازندگى و توفیق در حفظ انقلاب و جمهورى اسلامى بود، مورد توجه قرار دهیم و آن، « وحدت کلمه» است. افرادى که حساس هستند و حرکات و حرف و اشاره و تصریح آنها در مردم اثر مىگذارد، باید مواظب باشند که کار آنها به ایجاد اختلاف و تفرقه دامن نزند. کسانى که قلم در دستشان و تریبون در اختیارشان است، و کسانى که در میان مردم از وجههیى برخوردارند، باید خیلى مراقبت کنند. باید وحدت کلمه را حفظ کرد؛ این وصیت دایمى امام بود. شاید در طول ده سال بعد از انقلاب، کمتر مسألهیى به اندازهى « وحدت » مورد تأکید آن بزرگوار بود. » در مراسم بیعت گروه کثیرى از ائمهى جمعه و روحانیون استان مازندران و اصفهان و علما و طلاب کشورهاى اسلامى مقیم ایران در تاریخ 04/04/1368 با مقام معظم رهبری ، معظم له یادآور شدند که : « اگر قرار باشد ارزشهاى اسلامى به صورت ارزشهاى قطعى در دنیا مطرح شود و دل انسانها را جذب کند و بر مبناى آن در زندگى مسلمانها تغییرى به وجود آید، باید وحدت بین آنها حفظ شود. با شعبه شعبه شدن و دشمنى کردن و جنگ فرقهیى راه انداختن، امکان ندارد که مسلمین به وحدت دست یابند. » و همچنین در مراسم بیعت خانوادههاى شهداى هفتم تیر، اعضاى شوراى عالى قضایى، قضات و مسؤولان دادگسترى و جمعى از مردم لرستان در تاریخ 07/04/1368 ، نیز فرمودند : « آیندهى بسیار روشنى پیش روى ماست، که به سمت آن در حرکتیم؛ آیندهیى که ملت ایران خواهد توانست به برکت اسلام و نظام اسلامى، هم عدالت اجتماعى و رفاه مادى داشته باشد، و هم به استقلال کامل دست یابد. از روز اول پیروزى انقلاب، ما به سمت این آینده حرکت کردهایم و به اعتقاد من، قسمتهاى سختترش را پشت سر گذاشتهایم. نمىگویم بدون تحمل زحمت مىشود به آن آینده رسید؛ اما مىگویم با حفظ وحدت و ایمان و انگیزه و ادامهى حرکت، مىتوان به آن دست یافت. عمده این است که ما یاد و راه و هدفهاى امام(ره) را همیشه در خاطر داشته باشیم و آنها را حفظ کنیم.باید وحدت و صمیمیتى را که بحمدالله امروز بر سرتاسر کشور ما حاکم است، با جدیت حفظ کنیم و از مخدوش شدن آن جلوگیرى کنیم و در تمام صحنههاى انقلاب حاضر باشیم؛ همچنان که تاکنون ملت ما در همهى صحنههاى انقلاب حاضر بوده است.البته دشمن تبلیغات و دروغپراکنى و شایعهپردازى مىکند و سعى دارد که دلها را نسبت به آینده ناامید کند. دشمن تبلیغ مىکند تا مردم را از ادامهى حرکت باز دارد. از دشمن، جز این انتظارى نیست. آنها سعى مىکنند وحدت را مخدوش کنند و مشکلات را عمده نمایند. وجود مشکلات براى جامعه و نظامى که جوان و تازهکار است، یک امر طبیعى است. جوان بودن سختیهایى دارد؛ اما امتیازات زیادى هم به همراه دارد. مقام معظم رهبری در مراسم بیعت ائمهى جمعهى سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان در مورخه 12/04/1368 ، اشاره نمودند : « ... نکتهى سوم، حفظ وحدت است. دشمن امیدوار است که از طریق ایجاد دودستگى و اختلاف، در میان ما نفوذ کند. این، کار بسیار ظریف و دقیقى است که روى آن سرمایهگذارى مىکند. اینطور نیست که ما بگوییم دشمن مىخواهد تفرقهافکنى کند، ما هم مشتها را گره مىکنیم و شعار مىدهیم و نمىگذاریم دشمن به اهدافش برسد؛ خیر، او روشها و مکانیسمهاى بسیار حسابشده و دقیقى را براى این کار دارد؛ لذا ما باید هوشیار باشیم.حفظ وحدت را اصل قرار بدهیم و اگر تکلیف شرعىیى هم احساس کردیم، ولى دیدیم عمل به این تکلیف ممکن است مقدارى تشنج به وجود آورد و وحدت را از بین ببرد، قطعا انجام آنچه که تصور مىکردیم تکلیف شرعى است، حرام است و حفظ وحدت واجب خواهد بود. » و هچنین در آستانهى ماه محرم در دیدار با اعضاى جامعهى روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز تهران، علما و ائمهى جماعت و جامعهى وعاظ تهران و اعضاى شوراى هماهنگى سازمان تبلیغات اسلامى در یازدهم مرداد ماه سال 1368 با مقام معظم رهبری ، معظم له فرمودند : «... نکتهى بعدى که باید در این مجالس مورد توجه قرار بگیرد، همین مسألهى وحدت کلمهى آحاد مردم است. تقریبا در این دو ماهه دیدیم که اتحاد مردم و وحدت کلمهى آنها، چه تأثیر معجزآسایى در سیاست جهانى و در فضاى بینالمللى به وجود مىآورد. ما بعد از ده سال، یک بار دیگر این معجزه را لمس کردیم. وقتى مردم با صدا و نفس و ارادهى واحد، اقدامى مىکنند و حرفى مىزنند و راهى را مىروند، نفس دنیا در سینهاش حبس مىشود و خیره مىماند و قدرتهاى قوىپنجه، زبون و کوچک مىشوند و از کار مىمانند.انتظار و توقع و طمع دشمن در دوران بعد از امام، چیز کوچکى نیست. قضیه، خیلى جدى بود. آنها، سالها منتظر این ساعت بودند. ما - بیننا و بین الله - براى این ساعت هیچ برنامهریزىیى نکرده بودیم؛ اما تمام دشمنان ما - هر کس به نحوى - براى آن ساعتها و آن روزها، برنامهریزى کرده بودند و خودشان را آماده ساخته بودند. «انهم یکیدون کیدا و اکید کیدا»(26)؛ اما خداى متعال به برکت وحدت کلمهى مردم، کید و مکر الهى خودش را نشان داد. البته، خود آن وحدت کلمه هم کار خدا بود: «ولکنالله الف بینهم»(27). کار هیچکس نبود، فقط کار او بود.حالا که خدا این نعمت را به ما داده است، باید حفظش کنیم. اولا، در جلساتى که تشکیل مىشود، از طرف خود گویندگان، سخن و اشاره و حرکتى که به اختلافى اشاره کند، مطلقا نباید وجود داشته باشد. هیچ بهانهیى مجوز این نمىشود که ما در جلسهیى، چیزى را که ممکن است بین دو دسته از مردم، اختلافى به وجود آورد، مطرح کنیم. در قضایاى سیاسى و دینى و در مسائل مربوط به دولت و روحانیت و مرجعیت و رهبرى و دیگر مسایلى که مىتواند بین مردم، اختلاف و شکاف و دودستگى و بگومگو ایجاد کند، نباید سخنى از گویندگان مذهبى صادر شود که وحدت کلمهى مردم را خدشهدار کند؛ بلکه به عکس، گویندگان مذهبى کوشش کنند که فضا، فضاى محبتآمیز باقى بماند و همکارى بین مسؤولان و مردم و نیز وحدت کلمه، توصیه بشود.صد یا دویست و یا پانصد سال به طول مىانجامیده، آیینى استعمارى بهوجود مىآورده تا زخمى در پیکر و مجموعهى عالم اسلامى ایجاد کند که درمانش به سادگى میسر نباشد؛ مثل وهابیت و برخى مذاهب و ادیان ساختگى که با هدف ایجاد شکاف در دنیاى اسلام پدید آمده است.دشمن، با همهى راههاى مختلفى که براى ایجاد شکاف در جامعهى اسلامى آزموده است، امروز با پدیدهیى بدون سابقه که مرکز وحدت همهى مسلمین شده است، روبهروست و آن «جمهورى اسلامى» است. این پرچم بلند و صداى رسا، پدیدهیى نوظهور است که قانون اساسى و شعار و عمل آن، مطابق اسلام است و بهطور طبیعى دلهاى مسلمانان در اقطار عالم، براى آن مىتپد. امروز، جاى دیگرى با این قاطعیت و جدیت، دنبال احکام اسلامى نیست. منظور، ملتها نیستند؛ چرا که ملتهاى مسلمان، همه جا عاشق اسلام و آماده براى عمل به اسلامند. منظور، سیاستها و نظامها و دولتهاست که اگر به نام اسلام هم شروع کردند، وقتى با امواج شدید تهاجمهاى جهانى مواجه شدند، عقب نشستند.براى ما محسوس و ملموس است که علت فشار، اسلام است. مسلمانهاى عالم این نکته را مىفهمند و احساس مىکنند که اینجا امالقراى اسلام و وطن اصلى و مرکز حقیقى اسلام است. لذاست که دلهاشان براى ایران و نظام جمهورى اسلامى مىتپد و به این عامل وحدت شوق پیدا مىکنند. امروز، استعمار با توجه به وجود عامل و وحدت ، سعى مىکند شکافها و اختلافها را از طرق مختلف قومى و مذهبى، میان شیعه و سنى بهوجود آورد. در بین اهل تسنن، به نام مکتب فلان مدرسه، اهل حدیث و...؛ و در بین شیعه، به نامهاى دیگر.اگر کسى اعلاى کلمهى اسلام را نمىخواهد، شما در برابر او تعهدى نداشته باشید؛ اما اگر طرفداران قرآن و اسلام - از هر فرقه و مذهبى - راست مىگویند و واقعا دل مىسوزانند و مىخواهند که قرآن عزیز و عظیم بماند، باید بدانند که این فریادها و این قلمهاى مزدور و این پولهاى پلید و خبیث که در بعضى از کشورها براى ایجاد اختلاف خرج مىشود، مانع از سربلندى اسلام است و این، کار دشمن است. لذا توصیه مىکنم هفتهى وحدت را - که نزدیک هم است - هم دستگاهها و هم مردم و بخصوص علماى شیعه و سنى در داخل و خارج از کشور، با جدیت برگزار کنند و نشانهى وحدت و برادرى قرار دهند. اگر ما متحد و برادر باشیم و بر اختلافات خویش فایق بیاییم، حربهى دشمن کند و از ضربهپذیرى دنیاى اسلام کاسته خواهد شد. و در دیداری که مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، به همراه حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى در تاریخ 14/09/1369 ، با مقام معظم رهبری داشتند ، معظم له فرمودند : « .... مسألهى دوم هم دربارهى اصل اساسى همیشگى ماست که عبارت از اتحاد کلمه، وحدت جهت، هماهنگى و التیام نیروها در خط مقدسى است که اسلام و مبین حقیقى اسلام و مرشد این امت و این نسل - یعنى امام بزرگوارمان - ترسیم کرده است.نکتهى دوم، مربوط به وحدت کلمه است. مىدانید که در یک حرکت دستهجمعى، وحدت کلمه، ضامن همهى امور است. بدون وحدت کلمه، حرکت دستهجمعى امکان ندارد؛ ولو آن حرکت، متوقف به پنج یا ده نفر آدم باشد. اگر همان ده نفر، با یکدیگر همسخن و همکلام نباشند و همکارى نکنند، امکان ندارد که آن کار پیش برود.این شرایط حساس ماست؛ آن از لحاظ اصولى، این از لحاظ منطقهیى و زمانى، و آن هم از لحاظ اهمیت وحدت کلمه. شما دیدید که امام بزرگوارمان، در پیامهاى مختلف و در سخنرانیهاى گوناگون و در توصیههاى خصوصى، چهقدر روى وحدت کلمه تأکید مىکردند.البته وقتى ایشان مىفرمودند، یک دسته - که ماها بودیم - گوش مىکردند و دهانشان را مىبستند. شما مرحوم شهید بهشتى(رضواناللهعلیه) را یادتان است. با اینکه آدمى بود که خیلى حرف داشت، خیلى هم قدرت گفتن داشت، سکوت کرد؛ ولى آن طرف دیگر، نه. امام(ره) پاس وحدت را داشتند و نگذاشتند که وضع به آن صورت پیش برود. مسألهى وحدت ، اینقدر مهم است. » و مقام معظم رهبری در یکم اسفند ماه سال 69 در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان فرمودند : « .... نکتهى اول، همین مسألهى وحدت عمومى مردم است. از علماى موجه و زبانهاى ناطق و گویا، بخصوص ائمهى محترم جمعه و شخصیتهایى که مقام رسمى و جایگاه شناخته شدهیى را در جامعهى اسلامى دارا هستند، چه کسى اولى به این است که مردم را صمیمانه به سمت وحدت و استحکام - همین یکپارچگى که بحمدالله هست - دعوت کند؟ هیچکدام از ما مسؤولان نظام نباید اجازه بدهیم که دستهایى، یا از روى عناد و غرض و یا از روى جهالت، در یکپارچگى ملت تفرقه ایجاد کنند و مردم را به دستهجات تقسیم نمایند و اهواى آنان را با یکدیگر متقابل و متضاد بکنند. این، راههایى دارد. با تشر زدن و دعوا کردن و تهدید کردن، همیشه این مقصود حاصل نمىشود. بیشتر با محبت و جلب قلوب و جذب باید این مقصود را عملى کرد.وقتى نگرشهاى متفاوتى وجود دارد، اگر ما وحدت را به عنوان یک اصل، جزو عالیترین اصول خودمان دانستیم و از ضرورتهاى بالا انگاشتیم، طبیعى است که هر طرفى باید مقدارى تنازل بکند. بدون تنازل، امکان ندارد که این مقصود حاصل بشود. هیچکس نباید توقع داشته باشد که اگر کسى طرف مقابل اوست، بکلى از فکر و عقیده و سلیقه و خواست و - اگر خداى نکرده هوایى هست - هواى خود، صرفنظر بکند و دربست تسلیم بشود. این، نشدنى است. اگر ما بخواهیم التیام و جمع ایجاد کنیم و از تفرق و ضررهاى تفرق پرهیز نماییم، در مواردى احتیاج به تنازل است. این، یک وظیفه است.)با اینکه امام راحل عظیمالشأنمان(رضواناللهعلیه)، در طول مدت حیات با برکتشان، همیشه ماها را به وحدت دعوت مىکردند، من احساس مىکنم که امروز اگر آن بزرگوار تشریف مىداشتند، بیش از همیشه ما را به وحدت دعوت مىکردند. شرایط مهم و حساسى است. بحمدالله بسیارى از خطرها از سر جمهورى اسلامى رفع شده و این نظام، خیلى از مراحل سخت را گذرانده است؛ اما در همین مرحلهیى که ما الان قرار داریم - که مرحلهى استنتاج از جهادها و تلاشهاى گذشته است - این وحدت ، لازم و ضرورى است و اگر خداى نکرده وحدت موجود زایل بشود و نقار و نفاقى به وجود بیاید، ممکن است بسیارى از زحماتى که کشیده شده، به هدر برود. » و نیز در بیست و یکم بهمن سال هفتادوپنج ، در دیدار کارگزاران نظام با مقام معظم رهبری ، معظم له فرمودند : « محورها و جهتگیریهاى عید اسلامى، همین است. لذا شما مىبینید در دو عید فطر و قربان، نماز، آن هم به جماعت، تشریع شدهاست. نماز جماعت، مظهر همان دو جهت است؛ هم توجه به معنویت، توجه به خدا و ذکر و خشوع و هم وحدت ، تجمع و بر گرد یک محور مشترک فراهم آمدن. به نظر من، هر دو موضوع، امروز براى ملت ما و براى امت اسلامى، مسألهى روز است. البته ما در مورد ملت خودمان، خیلى امیدوارانه مىتوانیم به همه چیز نگاه کنیم؛ چون قراین، شواهد و پیشامدها، همه امیدبخش است. ملت ما، به عکس آنچه دیگران توقع داشتند و انتظار مىکشیدند، اقبال روزافزونى به مسائل دینى دارد. «دیگران» که عرض مىکنیم یعنى هم دشمنان ما، هم ناظرین بىطرف، هم حتى شاید بعضى از خودیها. در زمینهى وحدت نیز همینطور است. پیشبینیها از قبل از انقلاب این بود که چون در مجموعهى ملت ایران، اقوام مختلف حضور دارند و زبانهاى مختلف رایج است، پس، زمینهى اختلاف زیاد است؛ اما خلافش ثابت شد و همه دیدند که ملت ما یک ملت متحد و متفق است. شما ببینید در مراسم گوناگون و در صحنههایى که جاى ابراز عقیده نسبت به یک مسألهى سیاسى است - مثل مراسم «روز قدس» که پریروز برگزار شد و شما ملاحظه کردید که چه غوغایى در سراسر ایران، چه در شرق و غرب و چه در مرکز بود - ملت یکپارچهى ما چگونه وحدت خود را به نمایش مىگذارند! اقوام مختلف، در هر جا که هستند - فارسشان، ترکشان، کردشان، عربشان، بلوچشان و ترکمنشان - همه یکسان حرکت مىکنند، یک شعار مىدهند و یک حرف را مىزنند. این همه، نشانگر وحدتى عجیب و بزرگ است. نوبت انتخابات هم که مىرسد، مردم همینطور شرکت مىکنند. نوبت دفاع مقدس هم که مىرسد - جنگ هشت سالهى ما - مردم همین گونه از همه جا شرکت مىکنند؛ همه شهید مىدهند؛ همه براى خدا وارد میدان مىشوند و همه حول یک احساس وظیفهى مشترک، اقدام مىکنند. حتى در دوران دفاع مقدس، در بین داوطلبان ما - سرباز وظیفه که به جاى خود محفوظ - هم میهنان غیر مسلمان هم شرکت داشتند. مسیحیانى بودند که داوطلبانه به میدان جنگ رفتند و جانشان را هم در این راه فدا کردند. اینها را دیدیم، شناختیم و مىشناسیم. یعنى وحدت عجیبى در میان ملت ما وجوددارد؛ با اینکه دشمن هم براى از بین بردن آن خیلى کار کرده است. بنابراین، در داخل کشور ایران اسلامى، به برکت حاکمیت اسلام و به برکت وجود محورهاى اساسى وحدت آفرین، هر دو محور ذکر الهى و وحدت عمومى تأمین است و در آینده هم انشاءالله مثل گذشته خواهد بود. نگرانى، بابت امت اسلامى است؛ چون متأسفانه در سطح امت اسلامى، شرایط، این گونه نیست.من اکنون به بخش دوم قضیه مىپردازم. بخش اول، داستان جداگانهاى دارد و مسألهى دیگرى است. لذا، وارد آن میدان نمىشویم. در بخش اول، البته مىشود گفت که اقبال ملتهاى مسلمان در همه جاى دنیاى اسلام - بعضىجاها با شتاب بیشتر و بعضى جاها با شتاب کمتر - به امور معنوى و دینى، روزبهروز زیاد شده است. اما موضوع وحدت ، موضوع یکپارچگى، موضوع یک جهتى دنیاى اسلام و موضوع «واعتصموا بحبل الله جمیعا»(28)، که قرآن ما را به آن امر مىکند، متأسفانه، آن گونه که باید باشد، نیست و این کار دشمن است. ملتهاى اسلامى مایل به اتحادند. اما دشمن تلاش ویژهاى براى اخلال در این امر انجام مىدهد؛ یعنى از طرق مختلف سرمایه گذارى مادى و معنوى مخصوصى براى ایجاد تفرقه مىکند که بخشى از این سرمایه گذارى، مربوط به سابق است و مثل تقویت ناسیونالیستهاى افراطى، از قبل از انقلاب است.در ایران ناسیونالیزم افراطى ایرانى مآبى، در کشورهاى عربى، ناسیونالیزیم افراطى عربى و در کشورهاى ترک زبان، ناسیونالیزم افراطى ترکى را تقویت مىکردند. در داخل این کشورها، هر جا اقلیتى وجود داشت، به تقویت ناسیونالیزم افراطى قومى آن اقلیت مىپرداختند. فرض بفرمایید در داخل ایران، نسبت به بعضى از اقوام ایرانى، القائات و تلقینهایى مىشد، تا جنبهى قومگرایى آنها، به شکل افراطى بروز کند. در کشورهاى شمال آفریقا - در مصر و جاهاى دیگر - بین بعضى از اقوام عرب که از زمانهاى گذشته در آن مناطق بودهاند، به تقویت شعارها و احساسات قومى خاص آنها مىپرداختند و وادارشان مىکردند که حول آن محورها بگردند. هر جا اقلیت مذهبى بود، آن را تقویت مىکردند؛ و هلم جرا. تلاشهایى چنین را که در زمان سابق هم بود، بعد از انقلاب اسلامى در ایران، مضاعف و تقویت کردند؛ چون دیدند خورشید وحدت آفرین اسلام، در نهایت تلألؤ و گرمابخشى، در حال تابیدن بر دنیاى اسلام است.اما آنها به این تلاشها هم اکتفا نکردند و عناصرى را وادار نمودند تا به ایجاد تفرقه بپردازند. چنین بود که شعارهاى وحدت آفرین امت اسلام را از دستشان ربودند که یکى از این شعارها، موضوع مقابله با صهیونیستهاست. شعار مقابله با صهیونیسم، امر وحدت آفرینى بین ملتهاى اسلامى بود. پیش از این، ملتهاى مسلمان، در مقابل تجاوز واضح و صریح صهیونیستها به یک کشور اسلامى، با همدیگر احساس خویشاوندى و همدردى مىکردند. دشمنان، این شعار وحدت بخش و احساس اسلامى را شکستند و از بین بردند. مضاف بر این، سعى کردند دولتها و ملتهاى اسلامى را نسبت به یکدیگر دچار سوء ظن کنند. نشستند و براى بىاعتماد کردن دولتهاى اسلامى نسبت به یکدیگر، به وسوسه کردن آنها پرداختند.امروز هم به چنین تلاشى ادامه مىدهند. در حال حاضر، محافل سیاسى و اطلاعاتى کشورهاى داراى طمع در این منطقه، که در رأسشان هم کشور ایالات متحدهى امریکا و دستگاههاى جاسوسى صهیونیستها حضور فعال دارند، براى بىاعتماد کردن دولتها نسبت به یکدیگر، با محافل سیاسى کشورها در تماس دائمند. آنها از این طریق، چندین فایده مىبرند: یکى از فوایدش، بر هم زدن وحدت دنیاى اسلام است. یکى از فوایدش، فروش اسلحه است. یکى از فوایدش، حضور نظامى است. یکى از فوایدش، مسابقه براى ایجاد رابطه با دولت غاصب صهیونیست در سرزمین فلسطین است. اینها، فوایدى است که استکبار از این تلاشها مىبرد. این وضع، براى دنیاى اسلام، خیلى خسارتبار است. البته موضوع ملتها در این مورد، خیلى مشکل نیست. مشکل، موضوع دولتهاست. دولتهاى اسلامى باید امر سادهاى را که هر عاقلى به آن توجه مىکند، مورد توجه قرار دهند و آن امر ساده این است که انسان عاقل از ذخایر و امکاناتى که در اختیار دارد، استفاد مىکند. اسلام، ذخیرهاى گرانبها در اختیار کشورهاى اسلامى است. دولتهاى اسلامى باید از این ذخیره و امکان، استفادهى مطلوب کنند؛ گیرم که خیلى هم پایبند به اسلام نباشند. اسلام موجب مىشود امت اسلامى احساس ارتباط و وحدت کند و این خیل عظیم یک میلیارد و چند صد میلیونى مسلمان، در مسائل گوناگون دنیاى اسلام، حضور داشته باشند. بلاشک اگر حمایتهاى دنیاى اسلام از مسلمانان بوسنى وجود نداشت، امروز از مسلمانان بوسنى در اروپا هیچ خبرى نبود و آنها را از بین مىبردند. اگرچه همهى کشورهاى اسلامى به طور کامل حمایت نکردند، اما همین که احساس شد اغلب دولتهاى اسلامى به این مسأله اهتمام دارند، به آنها کمک کرد. عین این قضیه، در همه جاى دنیاى اسلام عملى است. کشورها از کمک یکدیگر و از وزنهى عظیم احساسات امت اسلامى، بىنیاز نیستند. پس، مىتوانند از این ذخیره و گنج شایان، استفاده کنند؛ و چرا استفاده نکنند؟ یک محاسبهى ساده وجود دارد، که به آن توجه نمىشود. لذا، نتیجه به سود دشمنان اسلام است.عید اسلامى براى زنده کردن احساس وحدت ، در بین مسلمانهاست. عید اسلامى یعنى روزى که در تمام دنیاى اسلام، مردم آن را جشن مىگیرند. شما ملاحظه کنید! امروز براى بیش از یک میلیارد انسان، روز عید است. البته اختلاف افق امروز یا دیروز در تعیین روز اول ماه شوال، اهمیتى ندارد. در بعضى کشورها دیروز عید بود و در بعضى کشورها، امروز. آیا این، مسألهى کوچک و بىاهمیتى است که جمع غفیر و کثیرى از این یک میلیارد نفر، در این روز، در مراسم نماز شرکت مىکنند و نماز واحدى را به سمت قبلهى واحد، با آداب واحد و با مضمون واحد به جا مىآورند؟! این موضوع، خیلى عظیم است؛ ولى متأسفانه به آن توجه نمىشود و بىتوجهى به آن، خسارت بزرگى است. ما همهى همتمان در زمینهى ارتباطات خارجى با دنیاى اسلامى این است که بر این نکته تکیه کنیم. فایدهى این قضیه، براى ما هم به قدر دیگران است. ما در کشور خودمان، بحمدالله مشکلى نداریم. شاید در دنیاى اسلام، کمتر بشود کشورى را پیدا کرد که دولت و مسؤولین قواى مختلف کشور، این قدر با مردم، راحت، صمیمى، دوست، نزدیک و با صفا باشند. کمتر کشورى با این ویژگى در دنیا سراغ داریم. مردم، مسؤولین نظام را دوست مىدارند؛ از آنها قدرشناسى مىکنند؛ در میدانهاى مختلف، با همهى امکاناتشان به کمک آنها مىشتابند و پشت سر آنها هستند. این، امر واضحى است که همه مىبینند. اما شرایط در دیگر کشورهاى اسلامى، این گونه نیست و آنها در این زمینه مشکلاتى دارند. بنابراین، اتحاد دنیاى اسلام و توجه به محور وحدتبخش اسلام، به سود همهى دنیاى اسلام است. به سود دیگران، بیشتر هم هست. قرآن کریم مىفرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا.»(29) یعنى حتى اعتصام به حبل الله و چنگ زدن به مستمسک و ریسمان الهى را که رابطهاى بین بنده و خداست و به نظر مىرسد که باید یک رابطهى فردى باشد، «جمیعا» مىفرماید. کارى را همه با هم انجام دهید و با هم اعتصام به خدا کنید. اجتماع و وحدت بین امت اسلامى، از نظر اسلام این قدر حائز اهمیت است.امروز هم ما نیازمند توجه به خدا و معنویاتیم. انگیزههاى این توجه را، خداى متعال به شما داده است. پس، قدر بدانید. بخصوص قدردان اتحاد و همبستگىاى که در میان ملتمان است، باشید. اتحادى چنین، خیلى با ارزش و عزیز است. گرههاى بزرگ و گوناگون یک ملت را، اتحاد آن ملت با سرانگشتى معجزآسا باز مىکند. چنان که اتحاد ملت ما نیز همین گونه بوده است و در آینده نیز همینطور خواهد بود. این، همان خصوصیتى است که امام بزرگوار، دائما ما را به آن وصیت و نصیحت مىکرد و پیوسته مردم را به « وحدت کلمه» و اتحاد در شعارها، حرکتها، اقدامها و همدلى با یکدیگر دعوت مىفرمود. آن روز علاج مشکلات، وحدت کلمه و اتحاد بود؛ امروز هم اتحاد و وحدت کلمه، علاج کنندهى مشکلات است. » و در بیستو هفتم فروردین سال 1377 ، در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام به مناسبت عید سعید غدیر فرمودند : « ..... آن نکته این است که ولایت که عنوان حکومت در اسلام و شاخصهى نظام اجتماعى و سیاسى براى اسلام است، یک معناى دقیق و ظریفى دارد که معناى اصلى ولایت هم همان است و آن عبارت است از پیوستگى، پیوند، درهمپیچیدن و در هم تنیدگى. این، معناى ولایت است. چیزى که مفهوم وحدت ، دست به دست هم دادن، با هم بودن، با هم حرکت کردن، اتحاد در هدف، اتحاد در راه و وحدت در همهى شؤون سیاسى و اجتماعى را براى انسان، تداعى مىکند. ولایت، یعنى پیوند. «والذین آمنوا و لم یهاجراو مالکم من ولایتهم من شىء حتى یهاجروا»(30) یعنى این. پیوند افراد جامعهى اسلامى، با هجرت حاصل مىشود؛ نه فقط با ایمان. ایمان کافى نیست.پیوند ولایت که یک پدیدهى سیاسى، یک پدیدهى اجتماعى و یک حادثهى تعیین کننده براى زندگى است، با تلاش، با حرکت، با هجرت، با در کنار هم بودن و با هم کارکردن حاصل مىشود؛ لذاست که در نظام اسلامى، «ولى» از مردم جدا نیست. ولایت که معنایش پیوند و پیوستگى و با هم بودن است، یک جا هم به معناى محبت مىآید، یک جا هم به معناى پشتیبانى مىآید که همهى اینها در واقع مصادیق به همپیوستگى، وحدت و اتحاد است، والا معناى حقیقى، همان اتحاد و یگانگى و با هم بودن و براى هم بودن است. معناى ولایت، این است.اگر با این دید به جامعهى اسلامى نگاه کنید، ابعاد این وحدت اجتماعى و وحدت سیاسى و وحدت معنوى و روحى و وحدت عملى، ابعاد عجیبى مىیابد که بسیارى از معارف اسلامى را براى ما معنى مىکند. به سمت مرکز عالم وجود حرکت کردن انسان، در جهت ولایت الله حرکت کردن است. همهى ذرات عالم، خواه و ناخواه در چنبر ولایت الهى، در دایرهى ولایت الله قرار دارند و انسانهاى آگاه، مختار، تصمیم گیرنده و داراى حسن انتخاب، عملا هم ولایت الهى را برمىگزینند و در آن راه حرکت مىکنند؛ محبت الهى را کسب مىکنند و خود از محبت پروردگار، پر مىشوند.صفاى دنیاى اسلام و محیط اسلامى و محیط معنوى، ناشى از همین ولایت الله است. این ولایت الهى، با ولایت خداوند در عالم سیاست و محیط سیاسى، تفاوت جوهرى ندارد؛ حقیقت هر دو یکى است. لذا در نظام اسلامى، حکومت با محبت، با ایمان، با وحدت و همدلى، همچنین با هم بودن مردم و حکومت، با هم بودن اجزاى حکومت و با هم بودن اجزاى مردم است؛ اینهاست که مصداق حقیقى ولایت را در جهان متشتت و متفرق و متنازع، متمایز و مشخص مىکند و نشان مىدهد که این نظام اسلامى است.وجه غالب زندگى در نظام اسلامى و در نظام ولایت، باید تعاطف، همدلى، تعاون و همکارى باشد؛ لذا شما در آیات کریمهى قرآن هم که نگاه مىکنید، مىبینید این مسألهى همکارى و همدلى و همراهى، بخش قابل توجهى از آیات قرآن را به خود اختصاص داده است. آیاتى هست که صریحا در این معناست، مثل «واعتصموا بحبل الله جمیعا»(31) و غیر اینها. آیاتى هم هست که اگر چه به صراحت در این معنا نیست، اما مفاد و جهت حقیقى آن، اتحاد دلها و جانها و همگامى انسانهاست و مىدانید که امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه، مظهر همدلى یک رهبرى سیاسى، یک حاکم سیاسى و یک ولى و امام، با آحاد مردم است. مثال زدنىتر از امیرالمؤمنین هم نمىشود کسى را در دنیا و در تاریخ پیدا کرد - على ولى الله - ولایت به معناى حقیقى، این است. ما از اول در نظام مقدس جمهورى اسلامى، به برکت وحدت و اتحاد، هر کارى کردیم و توانستهایم بکنیم.عزیزان من! اگر وحدت مردم ایران در زیر لواى اسلام و با هدایت آن نفس گرم و دل آگاه نمىبود، بدانید که این انقلاب در زیر بار مشکلات، کمر راست نمىکرد؛ نمىتوانست در زیر آن همه بارهاى سنگین، کمر راست کند و خود را به سلامت به ساحل نجات برساند؛ ممکن نبود. از آنچه که در اوایل انقلاب به وسیلهى جناحبندیهاى سیاسى، گروهکها و عوامل پشت پردهى گروهکها اتفاق افتاد، تا آنچه که در دوران جنگ اتفاق افتاد، تا آنچه که به وسیلهى ابزار فرهنگى انجام گرفت، تا آنچه که به وسیلهى فشارهاى اقتصادى و سیاسى براى این ملت به وجود آوردند، در همهى این مراحل، آن چیزى که توانسته است این ملت را زیر انبوه مشکلات، با سلامت، با قامت رسا و با سر برافراشته، پیش ببرد و از مشکلات فراوان نجات دهد، وحدت عظیم و اتحاد این ملت بزرگ و با اراده و هوشمند بوده است. » و در جای دیگر در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى در تاریخ 21/04/1377 با مقام معظم رهبری ، معظم له فرمودند : « ... بزرگى در چند ده سال قبل فرموده بود: «بنى الاسلام على دعانتین: کلمةالتوحید و التوحید الکلمة». این دو پایهى اساسى اسلام است: اول کلمهى توحید، بعد وحدت کلمه؛ که این دومى هم به اولى برمىگردد؛ یعنى وحدت کلمه بر محور توحید. امروز ما به این شعار از همیشه بیشتر احتیاج داریم؛ برگشت به کلمهى توحید و به توحید کلمه.امروز به فضل پروردگار، علىرغم تلاشهاى دستهاى تفرقهافکن، ملت ما، دولت ما، مسؤولان ما، مجموعهى کارگزاران این کشور، همه در یک جبهه و یک جناح قرار دارند و آن، جناح اسلام و انقلاب و خط روشن امام خمینى است. مسؤولان قرص و محکم ایستادهاند و حفاظت مىکنند. دولت خدمتگزار ما، رئیس جمهور عزیز ما، مجلس مردمى و حقیقتا ملى ما، دستگاههاى قضایى ما و تودهى عظیم مردم، همه در یک خط و یک جناح قرار دارند. این تفرقههاى خیالى که رادیوهاى بیگانه ترویج مىکنند و یک عده هم رویش تفسیر و تحلیل مىگذارند، یک عده هم باور مىکنند، اینها مثل حباب و مثل کف بر روى جریان آب است. جریان اصیل، «و اما ما ینفع الناس فیمکث فى الارض»(32) همین است؛ همه در یک جناحند و اختلافى بین مردم و بین مسؤولان نیست. وحدت ، یعنى برگرد محورهاى اصولى گردآمدن و این به تمام معنىالکلمه امروز در ایران هست.ملت ما متحد است؛ ملت با دولت، دولت با ملت، مسؤولان در بین خودشان. این وحدت کلمهى در خط اسلام و انقلاب، همان چیزى است که دشمن را عصبانى مىکند. من به شما مسؤولان، به شما کارگزاران کشور، به آحاد این ملت عرض مىکنم که این را قدر بدانید. عزت شما به این وحدت شماست. عظمت شما در چشم دشمن بهخاطر این وحدت شماست. احساس عجزى که مىبینید دشمن مىکند بهخاطر این وحدت شماست؛ این را نگهش دارید.دشمن وسوسه مىکند. از اول انقلاب هم مىکرده است؛ مخصوص امروز هم نیست. از اول انقلاب، شایعه ساختند، حرف درست کردند و پىدرپى دم از اختلافات زدند. امروز هم مثل اوقات دیگر است. همیشه هم ارادهى ملت و ارادهى مسؤولان دلسوز و علاقهمند و دلباختگان به اسلام و به عبودیت خدا، بر همهى اینها فائق شده است. امروز هم به فضل الهى فائق خواهد شد. دنیاى اسلام باید به سمت چنین وحدتى حرکت کند. وحدت ، یعنى همدلى و اتحاد بر اصول. » در دیداری که مسؤولان نظام به مناسبت عید سعید فطر در مورخه 05/09/1382 با مقام معظم رهبری داشتند ، معظم له فرمودند : « انقلاب اسلامى دلهاى مردم را به خدا متوجه کرد و تنها و جانهاى آنها را به میدان مبارزه و تلاش براى زندگى بهتر کشانید و نتیجه این شد که ملت ایران قدم در جادهى فلاح و رستگارى گذاشت و به فضل و حول و قوهى الهى در این راه پیشرفتهاى بسیار بزرگى را نصیب خود کرد که باید این راه را که راه ارتباط و اتصال به خدا و حضور جسم و جان در عرصهى تلاش و مجاهدت براى بناى آینده است، ادامه دهد و بداند که وحدت کلمه رمز پیروزى اوست؛ این رمز را باید حفظ کند.در دایرهى وسیع، رمز پیروزى امت اسلامى هم وحدت کلمه است. اگر امت اسلامى مىخواهد در میدانهاى علم، ترقى، پیشرفت مادى، تسلط بر سرنوشت خود، رهایى از سلطهى بیگانگان و سعادت درونى و بیرونى پیشرفت کند، راهش با کلمهى توحید و توحید کلمه است. مراکز قدرت استکبارى که از هر عاملى براى تحکیم قدرت خود بر دنیا استفاده مىکنند، تلاش کردهاند که در دنیاى اسلام از هر وسیلهاى براى تجزیه، تفرقه و اختلاف استفاده کنند، که متأسفانه تا حدود زیادى هم موفق شدهاند. اگر امروز ملت فلسطین دچار چنین سرنوشت تلخى شده است؛ اگر امروز پیکر ملت فلسطین خونآلود است و مصیبت و غم آن ملت تا اعماق جان انسانهاى دردمند نفوذ کرده است، به خاطر اختلاف کلمهى مسلمین است. اگر وحدت کلمه بود، این وضعیت به وجود نمىآمد. اگر عراق اسلامى زیر چکمهى اشغالگران درآمده است، به خاطر اختلاف کلمهى مسلمین است؛ اگر امروز کشورهاى خاورمیانه با فریادهاى مستانه و مغرورانهى آمریکا مستقیما تهدید مىشوند، به خاطر اختلاف کلمهى مسلمین است و اگر مسلمانان مىخواهند از این خفت نجات پیدا کنند و اگر مىخواهند فلسطین را نجات دهند و اگر مىخواهند در افغانستان و عراق و سایر بلاد اسلامى، دشمن نتواند جسم و جان مسلمانان را زیر فشار قرار دهد، راهش در وحدت کلمه و وحدت ملتها، دولتها و وحدت شعارهاست. روز عید فطر روز اتحاد و وحدت است. » وحدتدر بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگردارتحال امام خمینی (ره) در گوشهای از پیام مقام معظم رهبری به ملت شریف ایران، در تجلیل از امام امت و تأکید بر وحدت و حفظ آمادگى مردم در صحنه در مورخه 18/03/1368 ، آمده است که : « همانطور که رهبر کبیر و عزیز ما بارها تکرار مىکردند و در وصیتنامهى سیاسى، الهى خود نیز بر آن تأکید ورزیدهاند، وحدت کلمه و وحدت صفوف ملت ما که رمز پیروزى انقلاب بود، رمز بقا و سلامت و تداوم آن نیز هست. تقسیم شدن ملت به گروهها و دستههاى متعارض و عمده کردن اختلافات کماهمیت و احساسات غیرمنطقى و به فراموشى سپردن اصول مهمى که میان همهى ملت ما و لااقل میان اکثریت عظیمى از آنان مشترک است، و به فراموشى سپردن حضور دشمن و خطرات جبرانناپذیر ناشى از آن، بزرگترین فاجعه براى ملتى است که مىخواهد حق تضییعشدهى خود را احیا کند و خود را از وابستگى به بیگانگان برهاند.در این دوران حساس که سیاستهاى بیگانه از مدتها پیش به خود وعده داده بودند که در آن شاهد اختلافات شدیدى میان ملت ما باشند، برادران و خواهران عزیز هممیهن باید بیش از همیشه به حفظ وحدت و هماهنگى اهتمام ورزند و مانند گذشته، دشمنان اسلام و ایران را مأیوس کنند. شایسته است که علماى اعلام و ائمهى محترم جمعه و گویندگان اسلامى و طلاب و دانشجویان عزیز و نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى و روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان، این حقیقت والا را با هزار زبان براى همه روشن و همه را بدان ارشاد کنند. » مقام معظم رهبری در گوشهای از پیام خویش به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) در تاریخ 10/03/1369 ، فرموده است : که « وحدت کلمه، رمز پیروزى ملت ایران در مراحل مختلف بوده و امروزه نیز مهمترین وسیلهى ملت ما براى مقابله با تحریکها و توطئههاست. باتوجه به سرگذشت دوران دهساله و تأمل در حوادث آن، که حاکى از آسیبناپذیرى جمهورى اسلامى در برابر انواع توطئههاى دشمنان داخلى و خارجى است، اهمیت وحدت و یکپارچگى ملت و مسؤولان بیشتر آشکار مىشود.همهى ملت رشید ایران، مخصوصا آنان که سخن و عملشان در معرض قضاوت و توجه دیگران است، باید صفوف خود را متحد و مرصوص ساخته، با وحدت و همکارى و با گامهاى استوار، به سوى اهداف عالیهى اسلام، قدرتمندانه حرکت کنند و دشمنان کمینگرفته را که مترصد فرصتند، مأیوس سازند.رسانههاى خبرى بیگانه که مظهر تمایلات و سیاستها و نیات خصمانه و اغراض خبیث سردمداران سیاستهاى جهانیند، برروى هر کلمه و هر اشارهیى که از آن، بوى اختلاف و دودستگى استشمام شود و یا بتوان چنین وانمود کرد، شدیدا حساسیت نشان داده و با بزرگ کردن نکتههاى ریز و مطرح ساختن استنباطهاى دروغین از گفتهها و نوشتهها در ایران، بهطور دایم در تلاشند که شاید بتوانند تصویرى مشوش و آلوده به اختلافات و زدوخورد داخلى از ایران اسلامى - که بحمدالله برخوردار از وحدت و یکپارچگى کم نظیرى است - به مردم ایران و جهان ارایه دهند و زمینهى دودستگى و نفاق را با این وسوسهها به وجود آورند. اینها همه نشانهى آن است که امروزه دشمن از همهى راهها براى تضعیف جمهورى اسلامى عاجر مانده و بدخواهانه در کمین اختلافات داخلى و شکست وحدت عمومى نشسته است.در نظر این زمامداران خائن، قومیت و وحدت عربى، فقط هنگامى باید مورد استفاده قرار گیرد که امریکا بخواهد از آن در برابر ایران اسلامى و اسلام ناب محمدى(صلىاللهعلیهواله) بهرهبردارى کند. اف بر وجدانهاى خفته و دلهاى ناپاکى که لطف و عنایت امریکا را به قیمت از دست دادن همه چیز، هم ثروتهاى خداداد طبیعى، هم شأن و کرامت انسانى و ایمان اسلامى و آبرو و اعتبار و تشخص ملت خود طلب کردند و با کفران نعمتهاى خدا، خود و ملتهایشان را در سراشیب انحطاط و ابتلا به غضب الهى دچار ساختند. «الم تر الى الذین بدلوا نعمتالله کفرا و احلوا قومهم دارالبوار جهنم یصلونها و بئس القرار».(33) و همچنین در سخنرانى اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) در تاریخ 14/03/1369 فرمودند : « فریضهى حج، خانهى خدا، قبر مقدس پیامبر(ص)، چیزهایى است که قلب ملت ما مشتاق آن است و حق ملت ماست. خانهى خدا متعلق به بندگان خداست. «سواء العاکف فیه و الباد»(34): نسبت به خانهى خدا، مردمانى که در مکه ساکن هستند، هیچ فرقى با مسلمانانى که از اقطار عالم به آنجا مىروند، ندارند. خانهى خدا، ملجأ بندگان خداست؛ چرا مانع ملت ما مىشوند؟ این، به خاطر شعار «مرگ بر امریکا» و «مرگ بر اسرائیل» است. این، یعنى همین تأثیر حضور مردم و پیروزى خون بر شمشیر. این حرکت امریکا و حکام سعودى - که متأسفانه موبهمو سیاستهاى امریکا را اجرا مىکنند و نفع آنها را در نظر مىگیرند و نه وظیفهى اسلامى و نفع ملت مسلمان را - بهخاطر این است که شعار «مرگ بر امریکا» و «مرگ بر اسرائیل» و شعار وحدت مسلمین - که یکى از خصوصیات همین دوران جدیدى است که امام(ره) آغاز کردند - براى استکبار و سلطههاى جهانى شکننده است و برایشان قابل تحمل نیست.یک نقطه، مسألهى وحدت و یکپارچگى است. دشمنانى که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، نیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بستهاند. آنها از وحدت و یکپارچگى شما مردم مىترسند؛ این را متوجه باشید. ملت ایران، به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگى خودش را از دست بدهد. مسؤولان باید متوجه باشند که با این یکپارچگى عظیم، چگونه باید رفتار کرد.نویسندگان، گویندگان و کسانى که پشت تریبونها قرار مىگیرند - چه تریبونهاى عمومى، مثل مجلس شوراى اسلامى و رادیو و تلویزیون، و چه تریبونهاى محدودتر، مثل مساجد و حسینیهها - هرجا با مردم روبهرو هستند، باید زبان و عملشان در خدمت وحدت و یکپارچگى باشد. هیچکس به هیچ عنوانى نباید حرکتى بکند که مردم یا عدهیى از مردم را در مقابلهى با یکدیگر برانگیخته کند. هیچبهانهیى نباید پذیرفته باشد. اختلاف سلیقه، اختلاف خط، اختلاف مذاق، نباید موجب اختلاف و شکاف میان مردم بشود. این وحدت و یکپارچگى را که شما مردم، در جنگ و اول انقلاب و در حمایت از امام - به هنگام حیات و ممات ایشان - و در تمام قضایا در طول این یازده سال نشان دادید، قویترین حربهى شما و مایهى مأیوس کردن دشمنان شماست.همهى آحاد مردم وظیفه دارند، تا حدى که مىتوانند و براى آنها وظیفه معین مىشود، در کار سازندگى کشور شرکت کنند. علاقهى به امام، یعنى این. همه باید از دولت حمایت کنند و پشت سر دولت، خرابیهاى جنگ و ویرانیهاى ناشى از دوران سلطهى طاغوت را ترمیم کنند. رژیم ستمشاهى، دهها سال این کشور را از لحاظ اقتصاد و تولید و فرهنگ و اخلاق و تحقیق و علم، به سمت خرابى و ویرانى برده و آن را وابستهى به بیگانگان کرده است. امروز دورانى است که ملت ایران، آن ویرانیها را ترمیم کنند و این، جز با سازماندهى و پیشاهنگى و برنامهریزى دولت، امکانپذیر نیست. اگر ملت ایران به توفیق الهى بتوانند با وحدت کلمه، با حفظ شعارهاى انقلاب، با حفظ خصومت و دشمنى خود نسبت به ابرقدرتها و دشمنان بنیانى این ملت، سازندگى را پیش ببرند، روح مقدس امام از آنها شاد خواهد شد و دعاى حضرت بقیةالله الاعظم، به آنها کمک خواهد کرد. » و در چهردهم خرداد سال 81 ، در اجتماع بزرگ زایران حرم امام خمینى(ره) ، فرمودند : « این نکته را هم به ملت عزیزمان و به مسؤولان محترم کشور و به جریانهاى سیاسى عرض کنم: آن چیزى که مىتواند جلو تهاجم گستاخانهى امریکا را بگیرد، فقط و فقط وحدت ملى و وحدت کلمه است. آنها در هر جا بخواهند قدم بگذارند، اول باید ایجاد تفرقه کنند. وسیلهى موفقیت آنها، وجود اختلاف در صفوف داخلى ملتهاست. هر جا توانستهاند زورگویى و اعمال خشونت کنند، اگر دقت کنید، مىبینید بین صفوف ملت شکاف وجود داشته است. آنجایى که وحدت کلمه باشد، اینها جرأت نمىکنند نزدیک شوند. علاج مقابله با تهدیدهاى امریکا عبارت است از وحدت ملت، وحدت مسؤولان، مراعات جناحهاى مختلف سیاسى و گردآمدن حول همان محورهایى که امام بزرگوار ما به عنوان اصول این انقلاب و نظام معین کرده و مورد قبول این ملت است؛ همان چیزهایى که ملت براى آن فداکارى کرد. شما ببینید در هر نقطهى دنیا وقتى کسى به عنوان نامزد ریاست جمهورى شعارهایى مىدهد و بعد اکثریتى - ولو ضعیف - به او رأى مىدهند، صرف آمدن آنها پاى صندوقهاى رأى، به عنوان طرفدارى از این شعارها به حساب مىآید. در انتخابات اخیر فرانسه این را ملاحظه کردید؛ در همه جاى دنیا هم این معمول است. ملت ایران براى اصول امام بزرگوار ما و خطوط اصلى این انقلاب - که عمدهى آنها را برشمردم - این طور نبود که فقط پاى صندوقهاى رأى بیاید؛ بلکه جان بر کف دست گرفت و وسط میدان آمد. این ملت با خون خود، این انقلاب و این خطوط و این اصول را که در قانون اساسى امروز مجسم و متبلور است، امضاء کرد. نه فقط در اول انقلاب، بلکه در دوران جنگ تحمیلى، هشت سال مردم در مقابل متجاوز ایستادند و با جان و جوان و همهى وجود خود از این نظام مقدس دفاع کردند. این غیر از آن است که مردم براى تأیید شخصیتى پاى صندوقهاى رأى بیایند؛ این دهها بار بالاتر از آن است. این اصول، اصولى است که ملت ایران براى آن جان داده است؛ جوان داده است؛ خون داده است؛ الان هم ایستاده است. الان هم اگر معرکهاى پیش آید که مردم ایران احساس کنند باید با جسم و جان خود وسط میدان بیایند، همهى چشمهاى دنیا خواهند دید که استقبال و شور و هیجان مردم حتى از دوران جنگ تحمیلى هم بیشتر خواهد بود. این اصول، مورد اعتقاد و اعتماد و عشق و علاقهى مردم و محور وحدت است. بعضى دنبال محور وحدت نگردند! این اصول، محور وحدت است. همه - چه مسؤولان و چه عناصر سیاسى - وفادارى خود را به این اصول، بارها و بارها به زبان، به قلم، با نطق و با رفتار ثابت کنند؛ این مىشود محور وحدت. وحدت ملى یعنى این.ما نمىگوییم اختلاف سلیقههاى مردم و جریانهاى سیاسى از صحنهى سیاست کشور برداشته شود. این نه ممکن است، نه مفید؛ اما این اختلاف نظرها نباید به جدال و شقاق منتهى شود. همه باید این وحدت را رعایت و حفظ کنند. این وسیلهى دفاع از کشور و حصارى در مقابل تهاجم گستاخانهى دشمن است که دائما تهدید و آن را مرتب تکرار مىکند. البته اگر دشمن دست از پا خطا کند، این ملت خواهد توانست از حق خود دفاع کند و بینى دشمن را به خاک بمالد. » پی نوشتها : (1 ) : بحار الانوار ، ج 79 ، ص 197(2) : عنکبوت /116(3) : حجر / 39(4) : حج / 37(5) : حج / 41(6) : انفال / 46(7) : طارق / 15 و 16(8) : آل عمران / 54(9) : انفال / 46(10) : آل عمران / 103(11) : حج / 27(12) : انبیاء / 92(13) : بقره / 200(14) : توبه / 3(15) : بقره / 197(16) : آل عمران 103(17) : بقره / 199(18) : بحار الانوار ، ج 78 ، ص 269(19) : انفال / 63(20) : همان .(21) : انبیاء / 93(22) : آل عمران / 28(23) : نهجالبلاغه ، نامه 53(24) : ممتحنه / 8(25) : نهجالبلاغه ، خطبه 162(26) : طارق / 15 و 16(27) : انفال / 63(28) : آل عمران / 103(29) : همان .(30) : انفال / 72(31) : آل عمران / 103(32) : رعد / 17(33) : ابراهیم / 28 و 29(34) : حج / 25