این وبلاگ را با هم بهترین کنیم ...
دسته
اشعار (2)
حکایت (1)
سایت (0)
آرشیو
ازتاریخ 1387/10/8 تا تاریخ 1387/10/14
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 6197
تعداد نوشته ها : 4
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
بهنام حاتمي
حکایت
مردی با سپری بزرگ به جنگ می رفت . از قلعه سنگی بر سرش زدند و بشکستند . برنجید و گفت : ای مردک کوری ؟ سپری بدین بزرگی نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی ؟
(0) نظر
دسته ها :
حکایت
دوشنبه شانزدهم 10 1387