به نام خدای آسمانها و زمین

امام خمینی درعالم سیاست وحکومت بی گمان یک رهبر اتقلابی ومرد سیاسی درجه ی اول محسوب می شود که انقلابی نیرومند در کشوری بزرگ رابه پیروزی رساند.وی توانست یک نظام حکومتی تاسیس کند که در طول دو دهه ی پر حادثه و پر مخاطره پایداری ودوام داشته است.براین اساس اگر امام خمینی رابادیگر رهبران ومردان سیاسی و انقلابی جهان مقایسه کنیم ، کاری نابجا نکرده ایم.در هر مقایسه ای وجوه اشتراک و وجوه امتیازهردودرکاراست که اولی موجب شباهت ودومی منشا تفاوت می شود.اما حقیقت این است که در مقایسه ی امام با سایر رهبران سیاسی و انقلابی  جهان تفاوت ها بسی بیشتر ومهمتر از شباهت هاست.اگر از دوران جوانی وتحصیل امام آغاز کنیم تصدیق می کنیم که فضای نشو ونمای روحی وفکری اوبا فضا ی رشد وتربیت سایر رهبران سیاسی شباهتی نداشته است.او با آنکه دهها سال از عمر خود را به تحصیل علم وتحقیق وتالیف گذرانده اما نه تنها در"دانشگاه" به معنای خاص این کلمه درس نخوانده حتی به دبستان ودبیرستان نیز نرفته ودر نظام تعلیم وتربیت مخصوصی رشد یافته است که از سوی دولت وحکومت به رسمیت شناخته نمی شده است.رشته ی تحصیلی اونیز علوم سیاسی وعلوم اجتماعی و تاریخ وحقوق وروزنامه نگاری نبوده است.وی با آنکه از آغاز جوانی اهل تفکر وعمل سیاسی بوده فعالیت و مبارزه  سیاسی را در مقیاس اجتماعی یعنی به صورت یک  "نهضت" بر خلاف سایر رهبران سیاسی وانقلابی جهان نه در سالهای جوانی بلکه در حدود شصت سالگی یعنی درسالخوردگی آغاز کرده است.فعالیت ومبارزه سیاسی امام مسبوق به سابقه ی  عضویت وفعالیت وی در هیچ حزب سیاسی نبود.خود نیز مبارزه ی سیاسی را در قالب یک حزب سیاسی سازماندهی نکردودرانقلاب خود به شیوه معمول انقلابیون دنیا نظیر تشکیل سازمان زیرزمینی و انتخاب مشی چریکی ومبارزه ی مسلحانه و تروردشمنان متوسل نشد.وی هیچ قشروطبقه ی خاصی از قبیل طبقه ی کارگریا دهقان یا بورژوا ویازنان وجوانان را نیز مخاطب ویژه ی خود قرار نداد و انقلاب را بر پایه ی نیروی گروه معینی بنا نکردوحتی در طول مدت نهضت و انقلاب خود ،واژگان و ادبیات مرسوم در متون و محاورات سیاسی متعارف را بکار نگرفت .او هم در برپائی تهضت و بسیج مردم برای انقلاب ، روشی یگانه و منحصر به فرد داشت و هم در ایجاد حکومت ،صاحب نظریه ای بدیع و بی سابقه بود . دربسیج توده های مردم برای پیروزی در انقلاب ، روی سخن او به فطرت انسانها بود و همگان را از آن جهت که انسان و دارای فطرتی خداجو و حقیقت طلب ، عدالت خواه و اخلاقی هستند به مبارزه با شیطان صفتان و دروغگویان و ستمگران و فاسدان دعوت میکرد . مردم نیز سخن او را فهمیده و به دعوت او پاسخ می دادند . او به جای آنکه در مبارزه با دشمن به قشر خاصی تکیه کند اقیانوس انسانها را به تلاطم در می آورد .

در مرحله تاسیس حکومت نیز فلسفه سیاسی وی شباهتی به فلسفه های مرسوم و متداول نداشت . او در پی ایجاد حکومت دینی و بازگرداندن دین به صحنه سیاست و حکومت بود و حال آنکه چندین قرن بود که عملا و نظرا در جهان تبلیغ میشد دوران حکومت دینی به پایان رسیده و حکومت دینی یک اندیشه قرون وسطایی است . اما اوکه مثل دیگران نبود ، خواهان " جمهوری اسلامی " بود ، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد .............

 
دسته ها : امام خمینی(ره)
يکشنبه ششم 11 1387
X