کلیپ زیبای مقام معظم رهبری (دامت برکاته)1
تهیه وتنظیم :shiraz110
میلاد با سعادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)مبارک
وصيتخديجه
حضرت خديجه (س) سه سال قبل از هجرت بيمار شد . پيغمبر (ص) به عيادت وى رفت و فرمود : اى خديجه ، «اما علمت ان اللهقد زوجنى معك فى الجنه» ; آيا مىدانى كه خداوند تو را دربهشت نيز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خديجه دل جويى و تفقد كرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالى بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود .
چون بيمارى خديجه شدت يافت ، عرض كرد : يا رسول الله ! چندوصيت دارم : من در حق تو كوتاهى كردم ، مرا عفو كن .
پيامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصيرى نديدم و نهايت تلاشخود را به كار بردى . در خانهام بسيار خسته شدى و اموالت را درراه خدا مصرف كردى .
عرض كرد : يا رسول الله ! وصيت دوم من اين است كه مواظب ايندختر باشيد . و به فاطمه زهرا (س) اشاره كرد . چون او بعد ازمن يتيم و غريب خواهد شد . پس مبادا كسى از زنان قريش به اوآزار برساند . مبادا كسى به صورتش سيلى بزند . مبادا كسى بر اوفرياد بكشد . مبادا كسى با او برخورد غير ملايم و زنندهاى داشتهباشد .
اما وصيتسوم را شرم مىكنم برايتبگويم . آن را بهفاطمه عرض مىكنم تا او برايتبازگو كند . سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مىگويد : من از قبر در هراسم ; از تو مىخواهم مرا درلباسى كه هنگام نزول وحى به تن داشتى ، كفن كنى .»
پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(ص) عرض كرد . پيامبر اكرم (ص) آن پيراهن را براى خديجهفرستاد و او بسيار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خديجه ، پيامبراكرم (ص) غسل و كفن وى را به عهده گرفت . ناگهان جبرئيل درحالى كه كفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض كرد : يا رسولالله ، خداوند به تو سلام مىرساند و مىفرمايد : «ايشان اموالشرا در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهدهبگيريم .»
وفات خديجه (س)
خديجه در سن 65 سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرين تسليم كرد . پيغمبر خدا (ص)شخصا خديجه را غسل داد ، حنوط كرد و با همان پارچهاى كه جبرئيلاز طرف خداوند عزوجل براى خديجه آورده بود ، كفن كرد . رسولخدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خديجه را در خاك نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاى خويش استوار ساخت . او بر خديجه اشكمىريخت ، دعا مىكرد و برايش آمرزش مىطلبيد . آرامگاه خديجه درگورستان مكه در «حجون» واقع است .
رحلتخديجه براى پيغمبر (ص) مصيبتى بزرگ بود ; زيرا خديجهياور پيغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسيارى به حضرت محمد(ص) احترام مىگذاشتند و از آزار وى خوددارى مىكردند .
ياد خديجه
رسول خدا (ص) با اين كه بعد از رحلتحضرت خديجه (س) بازنانى چند ازدواج كرد ; ولى هرگز خديجه را از ياد نبرد . عايشهمىگويد : هر وقت پيغمبرخدا (ص) ياد خديجه مىافتاد ، ملول وگرفته مىشد و براى او آمرزش مىطلبيد . روزى من رشك ورزيدم وگفتم : يا رسول الله ، خداوند به جاى آن پيرزن ، زنى جوان وزيبا به تو داد .
پيغمبر (ص) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دستبر دست من زد وفرمود : خدا شاهد استخديجه زنى بود كه چون همه از من رومىگردانيدند ، او به من روى مىكرد ; و چون همه از من مىگريختند، به من محبت و مهربانى مىكرد ; و چون همه دعوت مرا تكذيبمىكردند ، به من ايمان مىآورد و مرا تصديق مىكرد . در مشكلاتزندگى مرا يارى مىداد و با مال خود كمك مىكرد و غم از دلممىزدود .
حضرت امام صادق (ع) فرمود : «وقتى خديجه از دنيا رفت ،فاطمه كودكى خردسال بود ، نزد پدر آمد و گفت : «يا رسول اللهامى» ; مادرم كجاست ؟
پيامبر (ص) سكوت كرد . جبرئيل نازل شد و گفت : خدايتسلاممىرساند و مىفرمايد : به زهرا بفرما ، مادرت در بهشت و در كاخطلايى كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند ،جاى دارد .
به نام او
درآستانه ماه مبارک رمضانه...
این ماه رو ایشالا ازخدامی خام نمازوروزه هاتون مقبول درگاه حق واقع بشه ودرثانی درامرتبلیغ ایتام آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) موفق باشید.
اگردرامرتبلیغ تا الان موفق نبوده ویا موفق بوده فکرمی کنید مطالب تکراری شده چندتاراه حل دارم
اول باید بدونید یه تبلیغ سنتی داریم ویه تبلیغ کلاسیک (مدروز)درسنتی یا همون سبک متداول شما موضوعاتی
ازقبیل نمازوروزه وتوبه ودروغ وغضب و....روکه شاید سالیان ساله علما ومنبریها روش مانور می دن ودیگه شاید برا یه جوون امروزی اون جذابیت قدیم رو نداشته باشه وحتی ازپای منبر فراری بشه
اما سبک دوم :یا سبک جذب مخاطب که الان در مرکز تخصصی تبلیغ قم روش کارمی شه وبا اساتیدی همچون استاد پناهیان ،استاد برادران واستاد ملا نوری وسایر بزرگان تدریس می شه این موارد جهت یادگیری شما مبلغ عزیز خالی ازلطف نباشه....
برا جذب مخاطب چه کنم؟
سوالی که ذهن هر مبلغ مبتدی ویا کارکشته رو مشغول کرده یه چند تاراه حل که یاد گرفتم ومن باب زکاة العلم نشرها بیان می کنم ایشالا اگه شمام راه حلی دارین دریغ نکنین....
درسبک کلاسیک دروحله ابتدایی سراغ موضوع دینی نمی رویم اول می آیم سراغ جامعه می گردی موضوع یابی یا سوژه یابی می کنی...که امرمهم وخطیری است
یا استفاده ازضرب المثل :چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامه این ضرب المثل با منطق دین خلافه ایثار پس چی؟
کلام نورانی قران ویوثرون بها........خصاصه(ضرب المثل با این آیه منافات دارد)
یا سوژه رسانه ای دیگه به عنوان مثال (حاج آقا تقبل الله....)می گیم موضوع قبولی... خدا کی روقبول می کنه
یا اشتبا هات فکری ،گرایشی ،رفتاری می تونه موضوع واقع بشه
درمثال ملاک انتخاب همسر(دوست داشتن ) این اشتباهه (می گیم اونای که عاقلانه ازدواج می کنند می تونن عاشقانه زندگی کنن)بعد ملا کهای ازدواج ...چه رفتارهایی غلطه؟اونا می تونن سوژه سخنرانی خوب باشن
پس یه سخنرانی موفق نگاه تیز بین می خاد(نگاه تیزبین درپیداکردن اشتبا هات)
یا اشتباه رفتاری ...خیلی ازبزرگترا می گن ما خودمون اهل دین ولی بچه هامون نه می خای بدونید مشکل کار چیه؟این موضوع کیه درجا میخکوب نکنه...اشتباهات رفتاری پدران ومادران اشاره به حدیث که از7 سالگی بچه هاتونودینی باربیارید نه17 سالگی اشاره به رفتارغلط والدین که ازکودکی بچه هارودینی بار نمی آرن.
بین المللی: روز عشق که دربعضی مناطق می گیرن می گیم :مگه عشق ندیده ایم ،با عشق خدایی مقایسه کردن
یکی دیگر ازمواردی که می شه درقالب مدل ارایه کرد:ارتباط شناسی در هیئت ها
مثلا 4موضوعی که همه شنیده ان تقوا-برکت (رزق)-قیامت –گناه راجع به هیچکدام صحبت نمی کنید بلکه راجع به ارتباط اونا با همدیگه صحبت می کنیدآیه ولو ان اهل القری.....لفتحنا علیهم ....رابطه گناه بارزق شایددرخونه 2بچه نمازنخون داری یا خمس ندادن،یا گناهان با چشم پشت فرمون ماشین و...
رابطه بین فقر وقیامت:خیلیا اینجا رابطشون کم رنگ می شه بعد برا دلگرم کردن اشاره به موضوع حضرت سلیمان خدا مال ومنال دنیارو بهش داد اما آخرین شخصیه که وارد بهشت می شه...دلگرمی دادن به مخاطب
با محتوای صحیح...
مدل 1:ارتباط بین موضوعات دینی (قران وروایت مملوه ازاین ارتباط)
من یتق الله یجعل .....
لئن شکرتم لازیدنکم...رابطه شکرکردن درزیادشدن نعمت...
مدل 2:ارتباط بایک گروه ازمخاطبین ویک مفهوم دینی درمثال رابطه بین والدین با تعجیل ظهور حضرت صاحب (علیه السلام)چطور؟لقمه حروم ندادن چقدرکمک می شه
بحث دیگه:جوان وعصر ظهورمی گیم جایگاه یک جوون اززمان غیبت نشات می گیرد
مدل3:ارتباط بین رفتارها،احساسات ،وتفکرات مخاطب:جوون چرا باپدرومادر بدرفتاری می کنی...دراندیشه اش اینه که اونادارن بهش ظلم می کنن...نتیجه اش عاق والدینه هایا تویی که گفتی درک نمی کنن تو چقده درک می کنی یا گفتن کلام امام هادی (علیه السلام )می فرماد:اگه پدرومادری بهتون ظلم کردندفقط حق داری بگی ...خداببخشدتون
یا یه جوون چرا بی مبالاتی می کنه نسبت به احکام دین ...چون نسبت به تکنولوژی غرب منفعله می گه :چه بدبختیم،اگه تونستی رو اون انفعاله تاثیربگذاری موفقی (اینجا داستان قشنگ اثرداره) مث این داستان
داستان واقعی
عالمی صحبت می کرد می گه درانگلیس یه کسالتی برام عارض شد همینجور که به تابلوهای دکترا خیره شدم یه تابلو نظرمو جلب کرد دیدم رو یه تابلو نوشته دکتر حسین...با یه فامیل خارجی هرچند اون مریضی بنده با تخصص اوشون فرق داشت ولی برام جالب بود تو این سرزمین غریب یه دکتر با چنین اسمی ولی فامیل خارجی نوبت گرفتم نوبتم که شد جریان رو برادکتر تشریح کردم که مریضی من با تخصص شما فرق داره اما می شه بگین شما ایرانید یا.. وجریانو چنین تشریح کردمن ایرانی نیستم اما علت اسمم این بود برا درمان ومعالجه یه بیماری پژوهشی انجام دادم آخرش فهمیدم که راه علاج این بیماری درخاک هست وقتی براثبت می خاستم اون راه کارو ببرم گفتم یه تحقیقی بکنم بینم کسی زودتر ازمن این رو به ثبت نرسونده بشه کاوشها معن ازاین می داد کسی اون رو ثبت نکرده آخرالامر دراینترنت کاوش راجستجو کردم تارسیدم به توضیح المسایل مراجع شیعه با کمال حیرت دیدم اونجا درمان مطلب ثبت شده وقتی پیگیری کردم دیدم این مطلب ازاهل بیت (علیه الصلاة والسلام) رسیده که وقتی حیوانی سگ درظرفی دهان می برد اون ظرفه با خاک مالی تمیز وعاری می شه دربین شیعه دیدم خوشنام ترین ومقدس ترین نام حسین(علیه السلام) است وتغییر نام دادم.
این داستانی بود برا منفعل کردن افکار
مدل4:ارتباط بین حوادث (سیاسی ،اجتما عی ،اقتصادی ،معنوی ) با مفاهیم دینی:مثلا زلزله با زنا وموسیقی