مشّاطه فرعون فدای نام خدا شد
زن مشّاطه «آرایشگر»، سر دختر فرعون را خواست شانه کند، در هنگام شروع گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم».
دختر فرعون چنین عبارتی به گوشش نخورده بود، گفت:
این کلمه چیست؟
زن مشّاطه گفت:
حقیقت این است که پدر تو آدم متقلّب و حقّهبازی است که ادّعای خدائی میکند؛ خدا حقیقت دیگری است، خدا آن است که موسی (ع) میگوید.
کم کم خبر به نزد فرعون بردند.
در تاریخ آمده است که این زن را با چهار فرزندش آوردند، گفتند: در میان مردم اگر از عقایدت دست برداری، رهایت میکنیم.
گفت: دست نمیکشم، احداً، احداً، احداً، خدا، خدای موسی است و فرعون دورغ میگوید.
آتشی را برافروخته، و دستور دادند تا فرزندانش را یکی یکی در آتش بیفکنند، با این حال او باز میگفت: احداً، احداً، احداً.
تا آنکه نوبت به طفل شیر خوارش نیز رسیده و در آن حال دادن فرزند در راه خدا برایش مشکل شد، کودک فریاد زد:
مادر جان چرا برایت مشکل است؟ احداً، احداً، احداً.
آنگاه مادر و کودک را با هم در آتش انداختند. در دم آخر وصیتی کرد و گفت:
دلم میخواهد خاکستر من و فرزندانم را در یک مکان دفن کنید، در آن
لحظات هم، عاطفهاش جلوهگر بود، امّا باز هم فریا میکرد: احداً، احداً،
احداً.
پیامبر اکرم (ص) میفرمود:
شب معراج در آسمان چهارم بوی عطری استشمام نمودم که تمام آسمان را فرا گرفته بود گفتم: این بوی چیست؟
جبرئیل فرمود: یا رسول الله بوی عطر زن و فرزندان و مشّاطه فرعون است که همه جا را در بر گرفته است.
چرا داستان حضرت یوسف (ع) بهترین داستان نباشد |
قرآن
کریم در سوره حضرت یوسف آیه 3 میفرماید «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ
الْقَصَصِ» یعنی ای محمد (ص) این مائیم که بهترین داستانها یعنی داستان
حضرت یوسف را برای تو بازگو میکنیم.
چرا داستان حضرت یوسف بهترین داستان نباشد؟ با اینکه در فرازهای هیجان انگیزش ترسیمی از عالیترین درسهای زندگی است. 1. حاکمیت اراده خدا را بر همه چیز در این داستان به خوبی مشاهده میکنیم. 6. همه در این داستان از مقابل چشم انسان رژه میروند. و دهها درس بزرگ دیگر در این داستان منعکس شده است، چرا احسن القصص نباشد. 2. سرنوشت شوم حسودان را با چشم خود میبینیم و نقشههای نقش بر آب شده آنها را مشاهده میکنیم. 3. ننگ بی عفتی، عظمت و شکوه پارسائی و تقوا را در لابلای سطورش مجسّم میبینیم. 4. منظره تنهائی یک کودک کم سن و سال را در قعر چاه، شب و روزها یک زندانی بی گناه را در سیاه چال زندان. 5. تجلی نور امید از پس پردههای تاریک یأس و نومیدی و بالأخره عظمت و شکوه یک حکومت وسیع که نتیجه آگاهی و امامت است. 7. لحظاتی را که سرنوشت یک ملّت با یک خواب پر معنی دگرگون میشود. 8. زندگی یک قوم و جمعیت در پرتو آگاهی یک زمامدار بیدار الهی از نابودی نجات مییابد. |
تفسیر نمونه, ج 9 |
بچه شیرخوار به سخن در میآید
وقتی
زلیخا بر علیه یوسف سخن گفت که خداوند در آیه 26 سوره یوسف بیان میکند،
عزیز مصر نزدیک درب قصر میرسد و با آن منظره مشکوک و ادّعا و تهمت زلیخا
مواجه شد، در صدد این برآمد تا صدق و کذب طرفین (یوسف و زلیخا) را ثابت
نماید، بچه شیرخواری از بستگان همسر عزیز مصر در آن نزدیکی بود، یوسف از
عزیز مصر خواست که بچه داوری کند نخست عزیز مصر در تعجّب فرو رفت که مگر
چنین چیزی ممکن است!؟. امّا هنگامی که کودک شیرخوار همچون مسیح (ع) در
گهواره به سخن آمد و این معیار و مقیاس را برا شناخت گنهکار از بیگناه به
دست داد، متوجّه شد که یوسف یک غلام نیست بلکه پیامبری است، یا فردیست
پیامبرگونه.
پیامبر اکرم (ص) فرمود که چهار نفر بودند که در حال کودکی سخن گفتند:
1- پسر آرایشگر دختر فرعون.
2- شاهد «کودک» یوسف.
3- بچهای که به نفع جریح عابد شهادت داد.
4- عیسی بن مریم (ع).
خدا خواست اسم یوسف بماند ولی ...
یک
روز برادران یوسف آن بزرگوار را از دامن پدر ربودند و به بیابانها بردند و
به چاه انداختند، تا نامی از یوسف نباشد و اثری از آثار او به چشم نخورد،
ولی دست قدرت و توانایی خداوند بزرگ مقام یوسف را به جائی میرساند که
برادرانش با یک دنیا تواضع و فروتنی از آن بزرگوار تقاضای ارزاق و صدقه
مینمایند و مهمتر از آن اینکه آن بزرگ مرد (یعنی یوسف (ع)) در صدد هیچ
گونه انتقامجوئی از آنان برنیامد، او نه تنها انتقامجوئی نکرد، بلکه
چنانکه در آیه 92 آمده نوید آمرزش نیز به ایشان داد و مثال روشن آن در عصر
خود ما نیز جلوهگر بود، چه اینکه در زمان طاغوت، رژیم پهلوی از پخش
پوسترهای عکس و متن سخنان حضرت امام خمینی( ره) جلوگیری مینمودند و به
زعم باطل خویش با این کار خود میخواستند که نامی از امام خمینی باقی
نماند ولی بالعکس دست قدرت و توانای خداوند بزرگ تعلق گرفت که نام او زبان
زد دنیا و عکس او روی اسکناسها قرار گیرد.
آری چه خوب گفتهاند:
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما
غافل از آنکه خدا هست در اندیشه ما
| ||
|
نام عباس (علیه السلام)به عددحروف ابجدبرابراست با133،وباب حسین (علیه السلام) نیزبه عددحروف ابجدبرابراست با133،وکسانی که ازعلم حروف واعدادآگاهی دارند هیچ گاه این مطلب راتصادفی نمی دانند،بلکه حکایت ازرمزورازی است که حضرت ابالفضل (علیه السلام) راباب الحسین(علیه السلام)درعلم ازلی دانسته اند.ازختومات مجرب برای برآورده شدن حاجات ورفع گرفتاری ها گفتن این جمله به عددحروف اسم عباس (133مرتبه)است."یاکاشف الکرب عن وجه اخیه الحسین(علیه السلام)اکشف کربی بحق اخیک الحسین(علیه السلام) می باشد. الخصائص االعباسیة،آیت الله کلباسی نجفی ص75 |
![]() |