اتوبوس طبق معمول خیلی شلوغ بود.مسافری عصبانی به اقای چاق
وتنومندی که پهلویش ایستاده بود گفت:اقا ممکنه هل ندین؟!
مرد چاق با اوقات تلخی گفت :هل نمی دم اقا دارم نفس می کشم!