معرفی وبلاگ
اول سلام که نام خداست. دوم خیلی خوش آمدید به وبلاگ کوچیک من سوم اگه براتون مهمه که من نظرتون رو در مورد هر پست بدونم تا بفهمم که مطالبش چقدر بدرد بخور بوده یا نبوده تو قسمت نظرات هر پست نظرتون رو که برام خیلی مهمه رو یادداشت کنید. *** کاش " آهسته بیایی " تا سکوت نازک قلبم جاودانه شود. ***
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 156594
تعداد نوشته ها : 118
تعداد نظرات : 285
Rss
طراح قالب
GraphistThem225
سلام فکر کنم تو وبلاگ تبیان رسم باشه!!!!که هیچ کس نظر نمی ده منو که خیلی نا امید کردید ل ط ف ا نظر بدیییییییید . متشکرم
چهارشنبه بیست و هفتم 8 1388 9 صبح
سلام دوستان کاش ما همه مون یاد بگیریم اگه پیش کسی رفتیم که خیلی دوستمون داره آهسته بریم اماآهسته برنگردیم حداقل اون بفهمه منظورم آمدن و رفتن فیزیکی نیست وارد شدن به محیط ذهن آدمهاست و محیطی که تمام فکر و آینده یه آدم تو اون خلاصه می شه بابد کمی حواسمون رو بیشتر جمع کنیم آخه تمام دنیای یکی رو ممکنه به هم بزنیم....آهسته بیا
دسته ها : نوشته های دلم
يکشنبه بیست و چهارم 8 1388 11 صبح
گاهی تنها لحظه ای به نبودنت فکر کن فقط ثانیه ای آنگاه باز به دنیا نگاه کن چه می بینی ؟؟؟؟ درست می بینی درست است این دنیا ارزشی که تو فکر کردی را نداشت ارزش گناه و نافرمانی را نداشت آدمهایی را می بینی که برای کمترینها خودشون رو به آب و آتش می زنند غافل از اینکه مرگ چقدر به آنها نزدیک است تنها آن را از یاد برده اند و سرشان را در برف کرده اند برای لذت بردن هر کاری می کنند اما برای آرامش واقعی ودرونیشان هیچ ... واقعا عجیب است
يکشنبه هفدهم 8 1388 11 صبح

گاهی وقتها یادمون می ره که کی بودیم و حالا کی هستیم به بقیه اصلا توجه نمی کنیم وهمه چیزرو مشکل  خودشون می دونیم غافل ازاینکه خدا اون بالا داره مارو می بینه و نگاه می کنه اما اون خوب می دونه که ما اون چیزی نیستیم که الان ابراز می کنیم و بهتر از خودمون ما رو می شناسه کاش خودمون به خودمون نگاه کنیم تا....

دسته ها :
شنبه شانزدهم 8 1388 9 صبح

سلام بچه هان اولین بار که من وارد وبلاگ می شوم و خیلی خیلی خوشحالم

 

....دوسیتون دالی بچیها....... آهسته بیا...

دسته ها :
شنبه شانزدهم 8 1388 9 صبح

می دونی بدترین خساست چیه؟؟؟؟؟؟؟ آره درسته اینه که حتی در سلام کردن هم بخل بورزی به نظرم گاهیما آدم بزرگها هم باید مثل بچه ها به همه سلام کنیم تا لذت اون رو احساس کنیم البته نه هر کسی رو که دیدی یقه اش رو بچسبی و بهش سلام کنی اما میشه به بعضی آدمها که تو رو دو سه باردیدنو می شناس با یه لبخند سلام کرد تا همه جارو دوستی و محبت پر کنه.......

چهارشنبه شانزدهم 2 1388 9 صبح

باز امشب ای ستاره تابان نیامدی     

                                      باز ای سپیده شب هجران نیامدی

شمعم شکفته بود که خندد به روی تو   

                                      افسوس ای شکوفه خندان نیامدی

زندانی تو بودم مهتاب من چرا     

                                      باز امشب از دریچه زندان نیامدی

با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز  

                                     چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی 

مگذار قند من که به یغما برد مگس   

                                      طوطی من که به شکرستان نیامدی

شعر من از زبان تو خوش صید دل کند  

                                      افسوس ای غزال غزل خوان نیامدی

گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه

                                      نا مهربان من تو که مهمان نیامدی

خوان شکر به خون جگر دست می دهد

                                      مهمان من چرا به سر خوان نیامدی

دیوان حافظی تو . و دیوانه تو من

                                      اما پری به دیدن دیوان

دسته ها : شعرانه
شنبه اول 1 1388 1 صبح
X