معرفی وبلاگ
اول سلام که نام خداست. دوم خیلی خوش آمدید به وبلاگ کوچیک من سوم اگه براتون مهمه که من نظرتون رو در مورد هر پست بدونم تا بفهمم که مطالبش چقدر بدرد بخور بوده یا نبوده تو قسمت نظرات هر پست نظرتون رو که برام خیلی مهمه رو یادداشت کنید. *** کاش " آهسته بیایی " تا سکوت نازک قلبم جاودانه شود. ***
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 156585
تعداد نوشته ها : 118
تعداد نظرات : 285
Rss
طراح قالب
GraphistThem225

خدایا آن خواهم که هیچ ... هیچ نخواهم....

 

دسته ها : نوشته های دلم
يکشنبه بیست و دوم 1 1389 8 صبح

اگر فکر می کنید شکست خواهید خورد مطمئنا شکست می خورید...

اگر فکر می کنید بی جرات هستید پس شما بی جرات و ترسو هستید...

اگر فکر می کنید بازنده می شوید شما تا همیشه خواهید باخت شک نکنید....

اگر دوست دارید برنده شوید اما فکر می کنید که شاید نتوانید قبل از انجام آن کار من به شما می گویم که بازنده هستید.......

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

دوستان خوبم برای هر چه که در این جهان است موفقیت تنها با اراده آدمی آغاز می شود و همه چیز و از همه مهمتر اراده قوی تنها بسته به فکر و ذهن شماست..

برای بالارفتن و ترقی نباید از ارتفاع و سقوط و شکست ترسید...تنها باید بزرگ و بلند فکر کرد و حرکت کرد...

بیشتر مشکلات از تفکر خودمان ناشی می شود بی آنکه عاملی خارجی در آن دخیل باشد..

 

در نهایت بگویم که آزردگی انسانها از رویدادها نیست بلکه از دیدگاه او نسبت به رویدادهاست...

 

                                        سربلند و موفق باشید  ...* آهسته بیا *...

 

يکشنبه بیست و دوم 1 1389 8 صبح

امام صادق (علیه السلام) فرمودند : روز پیروزی روزی است که دنیا بر روی حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) گشوده می شود و کسی که پیش از آن مومن نبوده و بعد از این فتح یقین کند ایمانش به حالش نفعی نخواهد داشت...

 

دسته ها : آهسته بیا
شنبه بیست و یکم 1 1389 12 صبح

گفتی: غزل بگو .. چه بگویم ؟ مجال کو؟

شیرین من . برای غزل شور و حال کو ؟

پر می زند دلم به هوای غزل. ولی

گیرم هوای پر زدنم هست . بال کو ؟

گیرم به فال نیک بگیرم بهار را

چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟

تقویم چهار فصل دلم را ورق زدم 

آن برگ سبز سرآغاز سال کو؟

رفتم و پرسش دل ما بی جواب ماند

حال سوال و حوصله قیل و قال کو؟

 



نه از مهر و نه از کین می نویسم      نه از کفر و نه از دین می نویسم      دلم خون است می دانی برادر

 

                                          *دلم خون است از این مینویسم*



دسته ها : نوشته های دلم
شنبه بیست و یکم 1 1389 12 صبح

سلام

می خوام اولین پستم رو تو سال جدید با امام عصر شروع کنم امیدورم اول مورد قبول مهدی فاطمه و بعد دوستانی که به ایشان ارادت ویژه ای دارند تقدیم کنند مخصوصا آنیما جان و بقیه دوستان ...

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن . تبر به دوش و بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح . ظهر.. نه غروب شد . نیامدی 

 

سلام بر حجت خدا *الحجه ابن الحسن العسکری* درود بر آخرین نشانه الهی آخرین منجی انسانها از ظلم و ستم و گناه درود بر تو و پیروانت که همانا آنها از هدایت شدگانند...

چهارشنبه هجدهم 1 1389 11 صبح

ساقیا آمدن عید مبارک بادت ... سلام به همه دوستان مهربونم . دیگه کم کم داره صدای پای بهار میاد . عید رو به همتون تبریک می گم و امیدوارم تو این ایام شادی کسی ناراحت وغمگین نباشه و دل همتون شاد و مثل بهار سبز و شاداب باشه .می خواهم مطالبی رو براتون بگم که تو دلم مونده بودو حتما باید می گفتم   واقعا تو این وبلاگ من با افکار . عقاید و احساسات پاک و مقدسی روبه رو شدم که آرزوی همیشه ام بود که داشته باشم پس از ته قلبم سعی کردم تا با اونها هماهنگ بشم ... نوشته هایی که من رو به فکر فرو می برد و گاهی هم من رو به تجدید نظر تو افکارم سوق می داد . واقعا  بعضی از نوشته ها چقدر حس خوبی داشتند و از ذوق نویسنده ی اون حکایت داشت ... دوستانی پیدا کردم که اصلا ندیدمشون و شاید اگه تو خیابون یا یه جایی می دیدمشون نه اونها من رو می شناختند و نه من اونها  رو می شناختم  این خیلی جالب بود برام ... اگه کاری کردم که بعضی از دوستان گلم ناراحت شدم از دستم من رو ببخشید و ببخشند .. در پایان سال خوبی رو براتون از درگاه خداوند مهربون خواستارم و تا ابد دلهاتون شاد و بهاری باشه ...                                                                                  ... آهسته بیا ...                                     

چهارشنبه بیست و ششم 12 1388 10 صبح
نفسم می گیرد در هوایی که نفسهای تو نیست...
دسته ها : نوشته های دلم
چهارشنبه نوزدهم 12 1388 11 صبح

کودکی هایم اتاقی ساده بود

قصه ای . دور اجاقی ساده بود

شب که می شد نقش ها جان می گرفت

روی سقف ما که طاقی ساده بود

می شدم پروانه خوابم می پرید

خواب هایم اتفاقی ساده بود

زندگی دستی پر از پوچی نبود

بازی ما جفت و طاقی ساده بود

قهر می کردیم به شوق آشتی

عشق ها هم اشتیاقی ساده بود

ساده بودن عادتی مشکل نبود

سختی نان بود و باقی ساده بود

                                                  زنده یاد امین پور

دسته ها : شعرانه
چهارشنبه نوزدهم 12 1388 11 صبح
حضرت جعفربن ابیطالب (رحمه الله علیه)در جنگ موته {جنگ سپاه رومی با سپاه اسلام} پرچمدار و فرمانده لشکر اسلام بود او فردی شجاع و با ایمان بود که تمام شپاهیان دشمن از او هراس داشتند و به تنهایی از پس آن برنمی آمدند تا اینکه لحظاتی از آن جنگ که جعفر از فرط خستگی توانی در بدن نداشت اما همچنان استوار پرچم اسلام را در دستانش گرفته بود و مبارزه می کرد تعدادی از افراد دشمن بر آن شدند تا او را به کناری کشند و جانش را بگیرند پس آنها او را تا می شد خسته کردند و از هم رزمانش جدا نمودند اما جعفر همچنان با ایمان و پرقدرت نبرد می کرد و ایستاده بود تا اینکه در یک لحظه دشمن دست راست او را قطع کرد پس او شمشیر را انداخت و پرچم را با دست چپش محکم گرفت و آنها اینبار دست چپش را از بدنش جدا نمودندو او پرچم را به گونه ای با پهلویش گرفت تا نیفتد اما آنها که دست بردار نبودند او را که تا آخرین نفس ایستاده بود را به شهادت رساندند. پس از شهادتش بر بدن مبارکش به روایتی 72زخم دیدند که تمامی در قسمت جلوی بدن او بود که نشان از این داشت که او هرگز به دشمن پشت نکرده بود در حالی که از شدت جنگ و نفرات و تجهیزات زیاد رومیان بسیاری از مسلمانان از ترس جانشان از میدان نبرد فرار کرده بودند...(( و اینطور بود که خداوند به جای دستهای جعفر بالهایی به او داد تا با آنها به سوی خودش رود و از این جهان کوچک و حقیر به اوج آسمانها پرواز کند . پروازی درست تا انتهای عشق و اینچنین بود که او را جعفر طیار نامیدند... ))  
دوشنبه هفدهم 12 1388 8 صبح
بیماری خاموش نامی است که به نوعی از اختلالات استخوان که در آن تا ظهور علائم جدی و غیرقابل جبران بیماری هیچ نشانه و علامتی مشاهده نشده و فرد از آن کاملا بی اطلاع خواهد ماند گفته می شود که جز با آزمایشهایی ویژه مثل تراکم استخوان و غیره...قابل تشخیص نیست این اختلال حالتی است که در اثر آن بافتهای داخلی استخوان کاهش یافته و بافتهای استخوانی تراکم و مقاومت خود را از دست می دهند که به دنبال آن در اثر کوچکترین فشار و یا ضربه استخوان در هم می شکند و فرآیند به اصطلاح جوش خوردن آن ناحیه از استخوان شکسته بسیار کند و طولانی می شود .از این رو بر آن شدم تا راهکار اصلی مبارزه با پوکی استخوان یعنی تغذیه درست را بر اساس سن افراد که از منابع معتبر علمی استخراج نمودم را ائه کنم تا شاید حتی یک نفر هم بتواند از آن بهره برد  در استخوانها ابتدا داربستهایی از پروتوئین در مقیاسهای میکروسکپی ساخته بعد درون آنها بوسیله کلسیم پر می شوند و این فرآیند پیچیده ادامه میابد تا اسکلت یک انسان بوجود آید . فوق العاده چرخه جالب و زیبایی برای تشکیل استخوان و بعد اسکلت طی می شود که در این پست نمی گنجد . اما همین بس که دست خدا را می توان در آن دید که چه دقیق و ساده خلق می کند یک انسان را.... سنین 10 تا 20 سالگی : این مرحله سن رشد و تکامل نهایی استخوان است پس مصرف حداقل 1200 میلی گرم کلسیم در روز نیاز طبیعی فرد خواهد بود که این مقدار برابر است با 3 لیوان شیر در روز که با سایر فراورده های آن نیز قابل جبران است مثل ماست و پنیر و کشک و غیره... و یا استفاده از سبزی هایی با رنگ سبز تیره . همچنین تمرینهای ورزشهایی و به خصوص ورزشهایی که در آن فرد وزن خود را حمل می کند می تواند در این سنین باعث افزایش توده موثر استخوانی شود مثبل بارفیکس و شنای سوئدی و غیره ... سنین 20 تا 35 سالگی :همچنان ورزش و فعالیتهای بدنی توصیه اما در این مرحله بدن تا 800 میلی گرم کلسیم بیشتر نیاز ندارد که این بسته به شرایط زندگی و محیطی و سایر بیماری ها در او ممکن است افزایش یا کاهش یابد ورزشهایی که در آنها پاها وزن شخص را تحمل می کنند شخص را در داشتن استخوانهایی محکمتر کمک می کنند مثل دویدن و برداشتن مناسب وزنه و غیره ...در این نوع ورزشها مقدار وزن استخوانها از ورزشهای حمل کننده وزن فرد بسیار سود برده و در این رابطه استخوانهایی که درگیر هستند قوی تر می شوند... سنین 35 تا 50 سالگی : در این مرحله باز نیاز استخوانها به کلسیم افزایش یافته و به حدود 1000 میلی گرم در روز می رسد در این دوران ورزش اهمییت ویژهای برای ورود به دوران کهن سالی لیفا می کند و شاید گفت نوعی پس انداز کلسیمی برای دوران پیری خواهد بود ... سنین بالای 50 سالگی : آری دوران استفاده از اندوخته های دوران  جوانی و میانسالی فرا می رسد اما اگر افرادی در دوره های زندگیشان دریافت کلسیم را رعایت نکرده اند و با  داشتن رژیمی ثابت و بدون  پروتئین و کلسیم به این دوران رسیده اند و دچار این بیماری نشده اند هنوز هم در معرض خطر خواهند بود چون تا بروز علائم جدی  بی اطلاع خواهند ماند پس توصیه می شود که همه افراد به خصوص خانمها به نکات زیر توجه نمایند: در سنین بالای 50 سال دریافت کلسیم و انجام ورزشهایی توصیه می شود که 100درصد تحت نظر ارتوپد ماهر  و یا یک پزشک متخصص باشد . اما حدودا در این دوران روزانه به 1000 میلی گرم کلسیم بدن نیاز دارد و ورزشهایی چون پیاده روی روزانه و با یک سرعت متغییر به مدت 30دقیقه همچنین اشخاص باید در روز به مقدار کافی در معرض نور آفتاب که سرشار از ویتامین D است قرار داشته باشند مصرف ماهی های روغنی  که بریشان مضر نباشد توصیه و استفاده کم و مناسب پله به جای آسانسور توصیه می شود  نکته ای در باره  ویتامین D : این ویتامین در جذب کلسیم همچون کلید دری قفل شده است که باعث می شود کلسیم جذب شده از مواد خوراکی بتواند از طریفق روده ها وارد جریان خون شده و بوسیله آن به جاهای لازم همچون استخوان برسد همچنین بر روی کلیه ها اثر گذاشته و مانع از دفع کلسیم خواهد شد                                                                                                                                                     امیدوارم همگی سالم و سلامت باشید                      ... * آهسته بیا *...                                                                                                      
چهارشنبه دوازدهم 12 1388 10 صبح

تو به یک نور به یک گل به یک افسانه

تو به یک شمع به یک عشق به یک پروانه

تو به یک موج به یک رود به یک کاشانه

تو به چی می مانی ؟

من نمی دانم ؟

تو به هر که بمانی 

یک چیز همیشه باور من خواهد ماند 

(( که تو یک پل به فراسوی جهان می مانی ))

پلی به عشق به آن سوی رنگین کمان

آری پلی درست به سمت خدا  

 

دسته ها : آهسته نرو
سه شنبه یازدهم 12 1388 9 صبح
X