ببین عزیزم توی قصه ی زندگیه من و تو دو تا اسم نوشته شده ولی نه ایم من و نه اسم تو!
قاب عکس خالیت رو بده به من یه روز
تو برو به جاده ی خالی چشم بدوز
نگو یه روز بر می گرده یه روز میاد
اشک چشات دلیل خوبیه میگه نسوز
تو فرشته ی خیالیه شب های من
از خاطرات تلخت یکم دل بکن
تو دلیل اشکامی دلیل خنده هامی
به دل غریب و بی کسم سری بزن
رد پای خستت رو با یه غریبه دیدم
چطور شد از دلم گذشتی من نفهمیدم
وقتی گفتی دارم می رم از پیشت من خندیدم
انگار رنگ جداییمون رو توو چشات ندیدم
یادت میاد به من تو می گفتی از پیشم نمی ری
دروغ می گی داری می ری
آخه باورش چه سخته
ولی می دونی این رو که مهر تو توی این دل نشسته
واسه ی لحظه ی جدایی بغضم یه وقتی نشکنه
وقتی تو نیستی انگاری یه چیزی، یه چیزی ازم کمه
آهنگیه که یک سال باهاش اشک می ریزم! زندگیم شده این آهنگ!
زیباست خیلی زیباست! باهاش غرق می شم! آرومم می کنه! خدا؟ درد رو آفریدی برام! مرهم درد رو هم بهم دادی! ولی کمه این مرهم خیلی کمه برای دل خونم!