تعداد بازدید : 104314
تعداد نوشته ها : 124
تعداد نظرات : 61
چه شبی طولانیست، شب ظلمت شب هجر.
ساعت انگار استاد و دلم باز بیادت افتاد.
چه شد از دستم رفت ، قامت سروت و آن روی چو ماه؟
ای که رفتی ز برم و غمت قلب من اندا خت به چاه.....
آفتاب تو کجاست که شب سرد مرا روز کند
و دل غمزده ام ، را پر آرامش مر موز کند
چه شبی طولانیست، شب ظلمت شب هجر.
روح من در این شب گو ئیا زندانیست...
دسته ها :
جمعه سیزدهم 10 1387