خم ابروی کجت قبله محراب من است
تا به گیسوی تو خود را ز تب و تاب من است
من به خال پیشانی ات ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیما ر شدم
محبت کن که دل چون سرد شد در سینه بمیرد