نگاه عجیبی به من کرد و گفت

یک سوال دارم

به او گفتم بپرس

او پرسید برای چه زنده هستی

من در حالی که قلبم از عشق او سرشاربود

گفتم:برای هیچ

بعد از چند دقیقه من از او پرسیدم تو برای چه زنده ای؟

در حالی که لبخندی بر لب داشت گفت:

برای کسی که برای هیچ زنده است


دسته ها : لاو شعر
چهارشنبه ششم 6 1387
X