اشنایی با هر که کرد زد به قلبم خنجری
دوستی با هر که کردم شد نصیب دیگری
عاشقا تقسیم می کنن عشقو برای همدیگه
نصیب من از عشق تو همیشه نا نصیبیه
زمانی که عاشق کسی هستی رهایش کن
اگر عاشقت باشد بر می گردد و اگر
باز نگشت بدان او هرگز دوستت نداشته است
زندگی رویایی است تکرار ناشدنی
ومن
گم می شوم در خاطرات خیس و
کهنه گذشته.فراموشت نمیکنم ....
ترسم از فاصله هاست
من از این فاصله ها می ترسم
گر افتد فاصله ها
یادها نیز فراموش شود
کیستم من؟
شعله لرزان شمعی برفراز
کیستم من؟
پر کاهی در میان آبشار
کیستم من؟
نغمه سوزی ز سازی درد مند
کیستم من؟
آهوی وحشی ولی پا در کمند
کیستم دگر؟
چه می دانم !
غمی افسانه ای ، ها های گریه ای از عاشق دیوانه ای