هفدهم ربیع الاول
هفده زربیع آمده دل شاد شده
شادی به لبم آمده فریاد شده

این دل که خراب از غم ایام است
آباد به یمن روز میلاد شده

میلاد رسول دوسرا آمده است
از مکه وجمعه ای نکو یاد شده

تبریک به آمنه که مادر گشته
با این پسر از رنج وغم آزاد شده

او وعده به تورات وبه انجیل بود
به به که کنون موسم میعاد شده

جبریل امین آمده اندر بر او
شیرین شده طفل، او چو فرهاد شده

بر دخت عرب که زنده در گور شود
گو،مژده بده آخر بیداد شده

بتها همه سرنگون به میلادش شد
وضعیت طاق کسروی حاد شده

در جهل عرب نور علی نور آمد
بر دین جدید اصل وبنیاد شده

حق حجت آخر خودش رو کرده
برخلق جهان نوید امداد شده

ازسوی خدا ورا محمد شد نام
او سرور کل آدمیزاد شده

بر دین نهایی خدا هست رسول
میزان ز برای جمله اوتاد شده

اسلام بود دین وکتابش قرآن
برهرچه رسول بوده استاد شده

حبل الله مسلمین بود درهرجا
سرمایه ی اتحاد افراد شده

میلاد رسول چشمه توحید است
پایان بروز شرک والحاد شده

میلا رسول قلب زهرا شادست
مهدی به مدینه رفته دلشاد شده

شعر:اسماعیل تقوایی
مرغ دلم شادی کنان در حال آواز
باشد به شوق سامرا مشغول پرواز

دور سر یک کودکی می گردد امشب
هوش از سر عالم برد این کودک ناز

امشب گل نرگس امام شیعیان است
ختم امامت با وجودش گردد آغاز

هفت آسمان کز داغ بابایش گرفته
از شوق مولایی مهدی(عج) می شود باز

شکاک ها شک در وجود او نمودند
مولا بود در سامرا مشغول اعجاز

امشب زمین وآسمان غرق سرور است
بر یوسف زهرا(س) ولایت گشته احراز

امشب تجلی غدیری دیگر آمد
ای شیعه بیعت را به مولایت کن ابراز

درجنت حق شادمان زهرا(س)وحیدر(ع)
مرغ بهشتی گشته شادان نغمه پرداز

اوآخرین حجت ز سوی کردگار است
دیریست با غیبت شده همراه ودمساز

یا رب رسان بر شیعیان وقت ظهورش
تا از صدف آید برون آن در ممتاز

ای منتظر گو نغمه ی عجل ظهورک
خوش باد آید بهر او باشیم سرباز

شاعر : اسماعیل تقوایی

آغاز ولایت حضرت مهدی(ع)

نهم روز ربیع الاول آمد
شروع دولت مستقبل آمد

بود در آسمانها شور شادی
ندا در داده از هر سو منادی

الا یا اهل عالم شاد باشید
زهر رنج وغمی آزاد باشید

ازین پس برهمه مهدی امام است
امامت با گل نرجس تمام است

چنین روزی گه جشن وسرور است
برای شیعه اسباب غرور است

بود دنیا چو خاتم او نگین است
همان موعود ختم المرسلین است

طفیل هستی او هست عالم
زمین را او ولی ا... خاتم

شود ناجی ابنای بشر او
بود بنیان کن اصحاب شر او

امید جمله مستضعفین است
نهان از دیده ها،غیبت نشینست

فراق او زشیعه جان بسوزد
به هر جمعه براهش چشم دوزد

بیا ای شیعه هنگام طرب شد
امیر آخر دین منتصب شد

به مولامان بیا تبریک گوییم
به عشق او ره شادی بجوییم

بخواهیم از مراد خود وصالش
بما عیدی دهد سیر جمالش

خوشا روزی که در وقت ظهورش
پذیرد منتظرها را حضورش

خدایا شیعه را حاجت روا کن
مهیای ظهور مقتدا کن

شعر:اسماعیل تقوایی
شهادت امام عسکر(ع)

زمین وآسمان ماتم گرفته
فضای سامرا راغم گرفته

درون خانه ای مرد جوانی
بود در حال رنج وناتوانی

جگر خون باز یک معصوم گشته
به زهر کینه ها مسموم گشته

امام عسکری در احتضار است
کنارش کودک او بیقرار است

بگوید مهدیا ای نور دیده
دگر وقت رحیل من رسیده

بیا تا بوسمت من بار آخر
زبعد من تویی بر شیعه رهبر

بیا بابا رسان آبی به کامم
بده سوزعطش را التیامم

عطش گفتم حسین آمد به یادم
به یاد کام عطشانش فتادم

چو دادش آب،در سن جوانی
امام عسکری شد آسمانی

زمین محزون این داغ عظیمست
امام آخرین ما یتیم است

امام آخرین ما کجایی
یقینا امشب اندر سامرایی

به سوگی بهر بابای غریبت
بود رنج ومحن امشب نصیبت

امید ما، سرت بادا سلامت
ظهورت را نما بر ما کرامت

شعر :اسماعیل تقوایی
نوحه شهادت امام عسکری(ع)

سامرا غرق عزا شد
عسکری حاجت روا شد
زین جهان کرده قصد جدایی
می شود در ره حق فدایی
یاحسن یا حسن یا حسن جان/یاحسن یاحسن یاحسن جان ۲
_______________________
سالها در کنج زندان
بوده او سر درگریبان
دل پریشان ز جور زمان شد
در جوانی بسی ناتوان شد
یاحسن یا حسن.....
_________________________
سامرا،دور از مدینه
شد شهید زهرکینه
او جگر پاره در بستر افتاد
مهدیش را به بر دید وجان داد
یاحسن یاحسن.....
___________________________
ای خدا لطفی به ماکن
قسمت ما سامرا کن
تا کنار مزارش بمانیم
همره مهدیش روضه خوانیم
یا حسن یاحسن.....

شعر:اسماعیل تقوایی

یابن الحسن..
یابن الحسن صاحب عزا امشب شمایی
امشب عزادار پدر در سامرایی

یابن الحسن یادت میاید سالها پیش
بابا چسان کردش زتو قصد جدایی

بازهر کین معتمد مسموم گردید
شدعسکری در راه دین خود فدایی

یادت میاید جرعه ی آبی طلب کرد
نوشید با یاد شهید کربلایی

می سوخت اززهر هلاهل تاروپودش
آن لحظه حالش بود حالی مجتبایی

جانها بسوزد از برای آن دمی که
افتاد بین پیکر و روحش جدایی

بگرفته بودی راس بابا را بدامن
پیش تو مولا جان نبودی آشنایی

غسلش بدادی وکفن کردی پدر را
جانها فدای اشکت ای روح خدایی

بادا سرت مولا سلامت زین مصیبت
کی می شود بر شیعیانت رخ نمایی

ای کاش در هشت ربیع سال دیگر
همراه تو گردیم آقا، سامرایی

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا امام عسکری(ع)
بیا رویم دلا سامرا سری بزنیم
بیابه خانه ی مولا حسن(ع) دری بزنیم

ربیع اول وهشتم زماه می باشد
بیا که سر به دل خون عسکری(ع) بزنیم

شرر زده به تنش زهر ظلم وکینه، بیا
سری به حضرت مسموم پیکری بزنیم

صدای واعطشایش به گوش می آید
بیاکه در غم او بر دل آذری بزنیم

کنار مهدی اش امن یجیب می خواند
بیا سری به امامان مضطری بزنیم

به گریه است پسر در عزای بابایش
بیا که سر به یتیم مکدری بزنیم

بیا دلا که تسلای خاطرش گردیم
به قبرپاک پدر همرهش سری بزنیم

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا اباصالح المهدی(عج)

نگارا دوره ی هجران به سر کن
درخت وصل خود را بارور کن

الا ای رفته در وادی غیبت
دوباره سوی آبادی سفر کن

نظر بر روی ماهت نیست ممکن
نمایان کن رخ وبر ما نظر کن

فراقت جان عشاقت بسوزد
نما رحمی فراقت مختصر کن

تمام روزهامان بی تو شام است
بیا شبهای تاریکی سحر کن

نباشد حال دنیا خوب جانا
بیا حال جهان زیر وزبر کن

بشر در بند ظلم ظالمان است
بشر را برظهورت مفتخر کن

تمام چشمها مانده براهت
بیا این جمعه از این ره گذر کن

بیا که با تو شیرین است عالم
به کام منتظرهایت شکر کن

شعر:اسماعیل تقوایی
 


وحه شهادت علی بن موسی الرضا(ع)
غریبم و هستم دل تنگ مدینه
پاره جگر گشته ام از زهر کینه
واویلا واویلا واویلا واویلا ۲
________________________
تنها وبیکس در این حجره فتادم
به یاد زهرا(س) سر به خاکش نهادم
می پیچم ومی نالم از زهر مامون
رسان به فریاد من یارب جوادم
واویلا.....
________________________
جوادم ومیوه ی قلب رضایم
چندی بود از پدرجانم جدایم
حالا گرفتم سر بابا به زانو
شفای او را بخواهم از خدایم
واویلا....
__________________________
مرغ روح رضا از پیکر جدا شد
در سوگ مولا عالم غرق عزا شد
غسل وکفن می کند او را جوادش
مدفون به طوس وغریب الغربا شد
واویلا....
__________________________
یارب نما قسمت شیعه خراسان
تا در عزای رضا(ع) قربان کند جان
دیدار روی مهدی قسمت ما کن
تا تسلیت بگوییم بر جان جانان
واویلا...

شعر:اسماعیل تقوایی
زمزمه ونوحه شهادت امام مجتبی(ع)

ای پسر ارشد زهرا حسن
بعد پدر وارث غمها حسن
رهبر بی یار به جنگ عدو
مانده به پیکار تو تنها حسن
یاحسن ویا حسن ویاحسن_یا حسن ویا حسن ویاحسن
_______________________
تیغ خوارج به تو زخمی رساند
جهل، سپاهت،به خیانت کشاند
صلح نبودت ز روی اختیار
چونکه برای تو سپاهی نماند
یا حسن و یا.....
_______________________
دشمن تو خانه ی تو در برت
داده تورا زهر جفا همسرت
بر سرخود زد زمانی که دید
پاره جگر های تورا خواهرت
یاحسن ویا حسن و.....
___________________________
خورده به تابوت تیر عدو
وای از آن مردم بی آبرو
دفن بقیعی وبود هر زمان
از تو ومظلومی تو گفتگو
یاحسن ویا حسن و.....
___________________________
یا حسنا سبط پیمبر تویی
جان ودل حضرت مادر تویی
دور مزار تو نباشد چراغ
صاحب یک قبر محقر تویی
یاحسن و یاحسن و....

شعر:اسماعیل تقوایی
X