یا علی(ع)

ذکرنام علی (ع)عبادت ماست
یاعلی،خوش نوا و عادت ماست

حب او افتخار خود دانیم
او کریم است وباب حاجت ماست

دیدن مرقدش به شهر نجف
در جهان اوج کیف ولذت ماست

مهرش از کودکی به دل داریم
این عیان از دم ولادت ماست

گر غلامی ما پذیرد او
نوکری بر علی(ع) سعادت ماست

دوستدار علی(ع) به کل جهان
بی گمان شامل ارادت ماست

آن طلا کوب گشته ایوانش
بهترین سازه وعمارت ماست

زایر قبر مرتضی گشتن
موجب عزت وکرامت ماست

ما گدای علی(ع) واو سلطان
سالیانی ست این حکایت ماست

ما خدا در وجود او بینیم
او نشان از خدا وآیت ماست

عدل با او بود بجای درست
برترین شاخص عدالت ماست

ما یتیمان روزگار وعلی(ع)
پدر خوب وبا عنایت ماست

کاش آید به شام اول قبر
گوید این،لایق رفاقت ماست

یا علی خواهشی زتو داریم
خواهش ما زتو شفاعت ماست

شعر:اسماعیل تقوایی




خلاصه
یا امام رضا

ای غریبی که خلایق به تو رو می آرند
آشنایان تو در کل جهان بسیارند

تو معین ضعفا هستی وحج فقرا
همه از شوق شفا دادن تو بیمارند

بارها فیض زیارت به یقین کافی نیست
شیعیان تو همه عاشق این تکرارند

زایرینی که یه امید تو طوس آمده اند
وقت رقتن همگی راضی ی از دلدارند

عاشقان سوی تو آیند ودر آخر بروند
لیک دل در حرم پاک تو جا بگذارند

یوسف نجمه ای وگر که به بازار آیی
همه، دل در گرو عشق تو در بازارند

مشهدت نقطه ی پرگار وجود ست آقا
عالمی در گروی حیطه ی این پرگارند

وعده دادی که به هر زایر خود سربزنی
خوش برآ ن عده که مشمول براین دیدارند

شاعر:اسماعیل تقوایی






خلاصه
میلاد امام رضا(ع)مبارک باد

ذیقعده شد ویازدهم بوالحسن آمد
بلبل به طرب شاد به دشت ودمن آمد

گلزار ولا غرقه ی در شور وصفا شد
هشتم گل گلزار به صحن چمن آمد

تابیده شده نور الهی به مدینه
یمن قدمش جان به تن مرد وزن آمد

باخنده کند شکرخدا حضرت کاظم(ع)
مولود نکویش حسن اندر حسن آمد

سوم علی از سلسله ی پاک امامت
بر قلب همه حیدریون راهزن آمد

راضی به رضای حق و زین روی رضا شد
اسباب رهایی غزال ختن آمد

از کودکی اش عالم وراوی حدیث است
از بهر علیمان جهان رایزن آمد

با مرقداو رشک بهشت است خراسان
سرمایه ی فخر است که بر این وطن آمد

قربان حریمش که در آن از همه عالم
زایر زبرای هبه ی جان وتن آمد

خوش باد کنار حرمش جشن ولادت
روز ی که رضا(ع)عالم صاحب سخن آمد

شعر:اسماعیل تقوایی
خلاصه
یا ثامن الحجج
سلطانی وما جمله گدایان توئیم
ارباب توئی بی سر وسامان توئیم

دریای کرم امام هشتم هستی
محتاج به یک قطره احسان توئیم

بر ما نظری کن غریبیم غریب
خوان کرمت گشا که مهمان توئیم

مارا بپذیر در حریمت آقا
مشتاق به دیدن شبستان توئیم

دل گشته دخیل پنجره فولادت
مولا ،تو طبیب و مامریضان توئیم

خوش منظره است گنبد وبارگهت
با هر نظری بر آن پریشان تو ئیم

آبی ست عجیب آب سقا خانت
خوردیم ،میان خیل مستان توئیم

نقاره زنان تو چه زیبا بزنند
با صوت حزینشان گریان توئیم

الحق که غذای حرمت مائده است
خوش لحظه که سفره خانه مهمان توئیم

ما در پی ضامنی به محشر هستیم
جانا،همه آهوی بیابان توئیم

گفتی که به زائران خود سر یزنی
هنگام ممات فکر پیمان توئیم

گر سر بزنی خوشا وگر سر نزنی
دنبال شفیع بهر جبران توئیم

زهراست شفیع ما قسم بر زهرا(س)
لطفی که نیازمند احسان توئیم

شاعر : اسماعیل تقوایی
سالها منتظرم تاکه بیایی جانا
دیدگانم هوس خاک قدومت دارند

درفراغ تو چو فرمان بدهد این دل زار
ملتمس بهرظهور توفراوان بارند

ای که آمال همه منتظرانی بازآ
شیعیان در غم هجر تو به حالی زارند

اول هفته به یادتو و آن جمعه ی ناب
بذرامید ظهور تو به دل می کارند

هفته ها می رود وباز زتو نیست خبر
یوسفا چشم براهان تو در بازارند

سالها هست که این واقعه تکرا رشده
عاشقانت همگی عاشق این تکرارند

حسرت سیر رخت بر دل بسیاری ماند
نام زیبات به لب برده وجان بسپارند

حسرت دیدن رویت به دل ما مگذار
زود بازآ که همه منتظر دلدارند

اسماعیل تقوایی

خلاصه
پنجم مرداد سالروز عملیات مرصاد..
درود یر روان پاک شهدای عملیات مرصاد بخصوص فرمانده عملیات شهید ترور منافقین کوردل شهید صیاد شیرازی..

مرداد روز پنجمش هنگامه ی مرصاد شد
با همت رزمندگان دلهای امت شاد سد

اهل نفاق کوردل کردند حمله بر وطن
دستورشان صادر ز آن جرثومه ی بغداد شد

مام وطن بفروختند این نوکران اجنبی
خاک وطن اشغال این افراد بی بنیاد شد

لیکن فرمان داده شد از سوی پیر عاشقان
حزب خدا وارد شده،فرمانده شان صیاد شد

همچون ابابیل آمدند،کبرا سواران دلیر
خیل سپاه ابرهه تبدیل بر اجساد شد

فتح المبینی شد پدید پشت منافقها شکست
رسوای ایران وجهان آن فرقه ی شیاد شد

مرصاد برما آیه ای از نصرت اللهی بود
رزمندگان را بی گمان از سوی حق امداد شد

آه ای شهیدان وطن مدیونتان باشیم ما
خوش آنکه مرصادی شد ومشمول استشهاد شد

شعر:اسماعیل تقوایی
خلاصه
به استقبال میلاد حضرت معصومه (س)

اولین بیت غزل واره ی ذیقعده تویی
نیکی ماه ز این مطلع زیبا پیداست

بهر میلاد تو ای دخت نکوی موسی(ع)
در مدینه به سرای پدرت جشن بپاست

مژده آمدنت حضرت صادق(ع)داده
زین جهت منتظر آمدنت ارض وسماست

مادرت نجمه بیاورده گلی کز بویش
عطر جنت به مشام همه ی اهل ولاست

عرشیان شاد زمیلاد تو غرق شعفند
فرشی از گل به زمین زیر قدومت برپاست

یک برادر شده مسرور که خواهر آمد
راضی از آمدنت ای گل معصوم، رضاست

وه چه نامی به تو بگذاشت پدر،فاطمه ای
علم وعصمت به در خانه تو همچو گداست

باز ماندست به جا گفته ی جدت صادق(ع)
زائر مرقد پاک تو بهشتی ماواست

یا که گفته ست برای من وفرزندانم
حرم امن بود قم، که همی کوفه ماست

سه در از هشت در جنت حق گردد باز
بسوی قم که در آن مرقد زیبای شماست

توئی امید همه در صف محشر بانو
بی گمان شیعه بدون تو غریب وتنهاست

روز میلاد شما کفتر دل قم آید
بهر تبریک سپس عازم درگاه رضاست

شاعر : اسماعیل تقوایی

خلاصه
مرغ گران

تو ای مرغ گران ما نظر کن
کمی آن قیمتت را مختصر کن

چرا از دست ما بالا پریدی
تو از این مردم آزاری حذر کن

الا ای مرغ بی بال و پر من
بیا رحمی به این بی بال و پر کن

کرم کن دست کم یکبار در ماه
میان سفره ام جانا گذر کن

کمر بشکسته ام از قیمت تو
لذیذا، فکر این درد کمر کن

نباشد قسمتم از ران و سینه
مرا با بال و بازو مفتخر کن

اگر این نیز مقدورت نباشد
مرا مهمان سوپ پا و سر کن

مرو بالاتر از این پیش چشمم
تو رحمی بر من و این چشم تر کن

بود تخم تو تسکین فراقت
عزیزا،از گرانی اش حذر کن

الا ای حسرت بیداری من
پری بگشا به خواب من سفر کن

 اسماعیل تقوایی

خلاصه
جمعه ای دیگر

جمعه ی دیگری بشد سپری
سرنزد آن ستاره ی سحری

اونیامد که تا کند روشن
شام تاریک وتارمنتظری

صاحب عصر والزمان آقا
صدف روزگار را گهری

کی شود آیی ومن مسکین
به جمالت کنم دمی نظری

یوسف فاطمه زمصر وجود
کی به کنعان ما کنیگذری

ذکر ما شام وروز العجل است
این بود ذکر هر بنی بشری

نیست طاقت براین فراغ دگر
هجر تو بر دلم زده شرری

ترسم آخر به لب بیاید جان
نشود از ظهور تو خبری

پسر فاطمه بیا، بی تو
زندگی گشته کار بی ثمری

شعر: اسماعیل تقوایی

شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع)تسلیت باد

روزهای آخر شوال بود
صادق آل خدا بدحال بود

بردلش زهری شرر انداخته
قلب مولا این شرر بگداخته

محتضرباشد میان بسترش
درد بگرفته تمام پیکرش

درد دل از درد پیکر بیشتر
زهر کین برقلب او چون نیشتر

خون دلهایی که خورده ازعدو
آید اینک از دهان واز گلو

یادش آید کآتشی افروختند
همچو زهرا خانه اش را سوختند

شعله ها را بر در بیتش بدید
مرغ خاطر سوی مادر پر کشید

یادش آید مجلس منصور را
ظلمهای حاکمی مغرور را

ظلمهایی که توانش را برید
آنچنان که پشت مولا راخمید

اهل بیتش در کنار بسترند
یاد شام آخرین حیدرند

فزت ورب گوید چو جد اطهرش
باشد او در لحظه های آخرش

مرگ را هرلحظه نیت می کند
اهل بیتش را وصیت می کند

آخرین توصیه اکرام نماز
از سبک بشمردن آن احتراز

چون وصیتهای خود ابراز کرد
مرغ روح از پیکرش پرواز کرد

این ندا پیچید در عرش خدا
قد قتل صادق زنسل مرتضی

خانه ی مولا سرای غم شده
شهر پیغمبر پر از ماتم شده

دفن شد نزد سه تن از اولیا
باقر(ع) وسجاد(ع) ومولا مجتبی(ع)

آنکه باشد شیعیانش را شفیع
هست مظلومانه در خاک بقیع

مضجع جدش همیشه غرق نور
در کنارش قبر صادق(ع) سوت وکور

ای خوشا روز ی که ما غوغا کنیم
بارگاهی بهر او بر پا کنیم

شعر:اسماعیل تقوایی





خلاصه

سالروز میلاد رهبر عزیزمان مبارک باد
X