شمس الضحی،بدرالدجی مولا علی موسی الرضا
ای هشتمین ماه ولا مولا علی موسی الرضا

دل در هوای کوی تو همواره پر پر می زند
آرامش دلهای ما مولا علی موسی الرضا

خواهم که بیماری شوم آیم بسوی مشهدت
گیرم ز الطافت شفا مولا علی موسی الرضا

بر کفتران صحن تو مولا حسادت می کنم
قربان آن صحن وسرا مولا علی موسی الرضا

آبی که با شد یا رضا در بین سقاخانه ات
برتشنگان آب بقا مولا علی موسی الرضا

بوی بهشتی می دهد آن مرقد زیبای تو
ما را به جنت رهنما مولا علی موسی الرضا

شاه خراسانی ما، ما را غلام خود نما
سلطانی وما چون گدا مولا علی موسی الرضا

مس وجود شیعه را تبدیل بر زر می کنی
برعاشقانت کیمیا مولا علی موسی الرضا

با اینکه خود در غربتی مهمان پذیری می کنی
بر زایرینت آشنا مولا علی موسی الرضا

کوهی زمشکلهای ما با لطف تو حل می شود
برشیعیان حسن القضا مولا علی موسی الرضا

درروز میلادت شها ایران چراغان می شود
ای روشنی جان ما مولا علی موسی الرضا

ذیقعده روز یازده مشهد چه غوغایی بود
پر باشد از شور ونوا مولا علی موسی الرضا

هر جاکه باشد شیعه ای جشن وطرب بر پا بود
عیدی به شیعه کن عطا مولا علی موسی الرضا

خوش باد در میلاد تو باشیم صحن کاظمین
تابشنود تبریک ما مولا علی موسی الرضا

شادی یتان شادی ما غمهایتان غمهای ما
حاجات ما را کن روا مولا علی موسی الرضا

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا امام رضا
دهه ی دوم ذیقعده شروعش زیباست
زاد روز گلی از نسل علی(ع) وزهراست(س)

چشم دل بازکن وشهر مدینه بنگر
خانه ی حضرت کاظم طرب وجشن بپاست

عرشیان وهمه ی اهل زمین شادانند
بر لب جمله ی آنها فتبارک به نواست

بوسه ها نجمه زند بر سر وروی پسرش
پدرش خنده زنان شاکر درگاه خداست

آمده تا که شود جای نشین پدرش
او ولیعهد شه هفتم درگاه ولاست

سومین نام علی بین امامان باشد
حجت هشتم حق بر همه ی ارض وسماست

او پسندیده ی خالق بود و خلق ورسول
زین جهت نام شریفش مزین به رضاست

نقل از حضرت صادق شده در باره ی او
عالم آل رسولست و به دانش دریاست

ای خوشا موسم میلاد وکنار حرمش
حرمش غرق سرورست وبهشتی ماواست

ای خوشا گوش به نقاره سپردن آنگه
که طربناک به میلاد رضا غرق نواست

ای خوشا دیدن آن خیل عظیم زایر
که به لبهای همه بهر رضا ذکر ثناست

ای خوشا دیدن آن پنجره ی فولادش
دیدن زایر بیمار که دنبال شفاست

ای خوشا نوش زسرچشمه ی سقاخانه
جرعه ای آب که یادآوری آب بقاست

ای خوشا ولوله ی شادی عشاق رضا
که قلوب همگی از غم واندوه رهاست

ای خوشا روشنی چشم به انوار رخی
که پس پرده بود دیدن رویش رویاست

شاعر : اسماعیل تقوایی

جان حضرت کاظم
یازده بگذشته از ذیقعده جانان آمده
بر تن موسای کاظم گوییا جان آمده

شهر پیغمبر مدینه نور افشانی شده
در شب تاریک شیعه مهر رخشان آمده

آمده زیبا پسر از نسل پاک مرتضی
جانشین حضرت کاظم به میدان آمده

درزمین وآسمان جشن وطرب بر پا شده
نجمه را در گهر باری به دامان آمده

شیعیان را آمده مولای هشتم در وجود
عالم آل پیمبر روح ایمان آمده

نام او باشد علی وکنیه اش باشد رضا
در خزان شیعه امید بهاران آمده

از مدینه آفتاب شرق ایران سرزده
افتخاری در جهان ازبهر ایران آمده

بر کریمان آمده مولا وارباب کرم
ای گدایان مژده سلطان خراسان آمده

آمده سکنی گزیند در دژ توحید او
اصل آغازین دین را شرط ومیزان آمده

آهوان را نیست باکی دیگر از صیاد ها
ضامن پرمهر آهوی بیابان آمده

جمله بیماران دخیل آن پر قنداقه اش
چون مسیح فاطمه از بهر درمان آمده

زایرینش را دهد پاسخ به وقت مقتضی
ضامن هر شیعه در درگاه یزدان آمده

خشکسالی خراسان هم به پایان می رسد
آنکه آید با دعایش سخت باران آمده

البشاره برکسی که حج بر او مقدور نیست
آنکه آسان می کند حج فقیران آمده

مشهد او روز میلادش تماشایی بود
اهل عالم بهرتبریکش فراوان آمده

کفتران قوقوی شادی در حرم سر می دهند
نوکر نقاره زن شادان وخندان آمده

ای خوشا مشهد شود کنعان وما بینیم که
یوسف گم گشته ی زهرا به کنعان آمده

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا غریب الغربا

من مست می عشق غریب الغربایم
محتاج عنایات معین الضعفایم

آهوی دلم درکف صیاد زمانه ست
درحسرت الطاف ضمانت ز رضایم

جز بام رضا(ع) مرغ دلم بام ندارد
پابست به آن گنبد وآن صحن وسرایم

دیریست که نامش بشده ورد زبانم
دیدار حریمش شده همواره دعایم

سیری نپذیرم ز زیارتگه پاکش
در مشهد او شاهد الطاف خدایم

با پیکر او طوس شده خاک بهشتی
درصحن رضا(ع) ازغم واندوه رهایم

دیدیم بسی داده شفا زایر بیمار
باکی زمرض نیست، به مولاست رجایم

خاتم بود ایران ونگینش شده مشهد
ازبابت آن شاکر در گاه خدایم

جارو کشی درگه او فوز عظیم است
ای کاش که مولا کند این هدیه عطایم

طوف حرمش حاجت این عاشق زار است
یا رب بنما حاجت من زود روایم

شاعر : اسماعیل تقوایی

خلاصه

کشته زهر و خطاکاری منصور شدی
با دلی زار وغمین رهسپر گور شدی
نسل پیغمبر ما بودی واز جور زمان
کنج عزلت زده گردیده ومهجور شدی
خانه ات سوخت چوآتش بسرایت بزدند
زین جفا خسته زدوران شده ،رنجور شدی
صادق آل پیمبر بدی وسخت اسیر
درکف والی عباسی مغرور شدی
عالمان را به زمانت تو سرآمد بودی
گوهری نور فشان بودی وبی نور شدی
محتضر بودی وکردی توسفارش به نماز
شمس دین بودی وصد حیف که مستور شدی
شدی همسایه ی بابا وعمو وجدت
صاحب قبر غریبانه ی بی نور شدی

شاعر : اسماعیل تقوایی

شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع)تسلیت باد

روزهای آخر شوال بود
صادق آل خدا بدحال بود

بردلش زهری شرر انداخته
قلب مولا این شرر بگداخته

محتضرباشد میان بسترش
درد بگرفته تمام پیکرش

درد دل از درد پیکر بیشتر
زهر کین برقلب او چون نیشتر

خون دلهایی که خورده ازعدو
آید اینک از دهان واز گلو

یادش آید کآتشی افروختند
همچو زهرا خانه اش را سوختند

شعله ها را بر در بیتش بدید
مرغ خاطر سوی مادر پر کشید

یادش آید مجلس منصور را
ظلمهای حاکمی مغرور را

ظلمهایی که توانش را برید
آنچنان که پشت مولا راخمید

اهل بیتش در کنار بسترند
یاد شام آخرین حیدرند

فزت ورب گوید چو جد اطهرش
باشد او در لحظه های آخرش

مرگ را هرلحظه نیت می کند
اهل بیتش را وصیت می کند

آخرین توصیه اکرام نماز
از سبک بشمردن آن احتراز

چون وصیتهای خود ابراز کرد
مرغ روح از پیکرش پرواز کرد

این ندا پیچید در عرش خدا
قد قتل صادق زنسل مرتضی

خانه ی مولا سرای غم شده
شهر پیغمبر پر از ماتم شده

دفن شد نزد سه تن از اولیا
باقر(ع) وسجاد(ع) ومولا مجتبی(ع)

آنکه باشد شیعیانش را شفیع
هست مظلومانه در خاک بقیع

مضجع جدش همیشه غرق نور
در کنارش قبر صادق(ع) سوت وکور

ای خوشا روز ی که ما غوغا کنیم
بارگاهی بهر او بر پا کنیم

شعر:اسماعیل تقوایی





خلاصه
وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)وشهادت حضرت حمزه عموی گرامی پیامبر تسلیت باد

نیمه ی شوال، ری غرق غم وشور عزاست
چون وفات سیدی از نسل پاک مجتباست

سیدی اهل کرامت کنیه اش عبدالعظیم
هر ملک در بارگاه لطف او همچون گداست

سالیانی بود در غربت ز جور ظالمان
در غریبی بی گمان همچون عموی خود رضاست

نقل باشد از امام هادی اندر وصف او
زایر او، هم ثواب، زایر کرببلاست

همجواری اش بود فخر تمام رازیان
با وجود مرقدش ری صحنه لطف خداست

او ابوالقاسم بود عبد عظیم کردگار
هرکه حاجت برده بر درگاه او حاجت رواست

در حریمش نیمه ی شوال غوغایی بود
نوحه خوان درماتم هجران او ارض وسماست

شعر:اسماعیل تقوایی
خلاصه
یا امام هشتم
از زبان همه عاشقان امام رضا(غ)

حرمت قبله ی آمال همه زوار است
آخرین راه وشفاخانه ی هر بیمار است

هرکسی را گرهی خورده به کارش داند
راه بگشودن آن، محضر تو،اظهار است

هشتمین ماه ولا قبله ی هفتم باشی
نه به ایران،به جهان عاشق تو بسیار است

مرقد پاک تو مسجود ملایک باشد
قطعه ی باغ بهشت است که درپندار است

مهد آرامش محض است حریم حرمت
زایر شیعه دل آرام، در آن دربار است

کفتر صحن تو آقا چه سعادت دارد
روز وشب گرم طواف حرم دلدار است

آب صحن وحرمت طعنه به زمرم بزند
زین می ناب هر آنکس که خورد هشیاراست

دلنواز است صدای خوش نقاره ی تو
هرکه بشنیده ز آهنگ دگر بیزار است

صف ببندند همه بهر غذایت، آقا
مزه اش تا به ابد یاد همه زوار است

حج اقشار فقیر است طواف حرمت
حرمت دلخوشی جمله ی این اقشار است

دل ما بسته به آن پنجره ی فولادت
حاجت جمله ما طوف حریم یار است

شعر:اسماعیل تقوایی
خلاصه
شب جمعه ست..شب زیارتی آقا ابا عبدا..الحسین(ع)

سلام ما به محضرت حسین
به کاروان ولشگرت حسین

سلام بر محرم غمت
به مر قد منورت حسین

سلام ما به روز واقعه
به غصه های خواهرت حسین

سلام ما به اکبر آن گل
شبیه بر پیمبرت حسین

سلام بر گلوی پر زخون
به شیر خواره اصغرت حسین

سلام ما به نهر علقمه
به پهلوان لشگرت حسین

سلام بر یتیم مجتبی
به نو گل برادرت حسین

سلام ما به اهل بیت تو
به آن وداع آخرت حسین

سلام بر سجود خون تو
نظر به خیمه آخرت حسین

سلام ما به قتلگاه وآن
سر جدا زپیکرت حسین

سلام بر غروب روز خون
به ناله های مادرت حسین

سلام بر شهید راه تو
سلام ما به محضرت حسین

شاعر : اسماعیل تقوایی


خلاصه
فرا رسیدن عید سعید فطر،عید قبولی بنده در امتحان الهی مبارک باد

عیدی که برما رحمت حق را نوید است
زیبا ترین عید خدا فطر سعید است

همچون شب قدرست برمومن شب عید
بر مخزن لطف خداوندی کلید است

فطر است عید وصل بنده با خدایش
مقبولی بنده به درگاه وحید است

یکماه عرض بندگی بر در گه حق
پادش آن الطاف او در روز عید است

بر مومنان ماه خدا میدان سبقت
هرآنکه برده گوی سبقت رو سفید است

هر مومنی را فطر میلادی دوباره ست
این عید روز اوج ایمان وامید است

نوپوش جامه، کن وجودت را معطر
هرآنچه را یکماه کشتی،وقت چیدست

تهلیل گویان کن نمازت را اقامه
فطریه ده،درعید این کاری حمید است

تبریک گوبر مومنان عیدی زحق خواه
عالم زعید فطر بهتر را ندیدست

عیدی ما امر ظهور آن مراد است
این بهترین عیدی برای هر مرید است

شاعر:اسماعیل تقوایی



خلاصه
X