یا زینب(س)

میان بستر ودر احتضارم
برای وصل تو در انتظارم

شود پایان برایم فصل هجران
برای دیدن تو بیقرام

دعایم بوده مرگم روز وشبها
اجابت شد دعایم ای نگارم


دم آخر تمامی یادم آید
مصیبتها که گردیده دچارم

غم جدم غم بابا ومادر
غم آن مجتبای خوش عذارم

به خاطر آورم کرببلا را
به یاد آن مصایب اشکبارم

به یاد آرم دهم روز محرم
به یکباره خزان شد نوبهارم

به یاد آرم تنت رادر یم خون
که دادم از کف خود اختیارم

به یاد آرم سرت بر روی نیزه
اسارتها که بودی در کنارم

به یاد آرم جفای شامیان را
که بوده آنزمان بد روزگارم

به یاد آرم رقیه کنج ویران
پذیرا باش جانا اعتذارم

دوام آورده ام یکسال واندی
نمی دانم چگونه،شهریارم

به یاد گفته ی بابا فتادم
بود فزت، کنون ذکر وشعارم

به مرگم فصل ماهم وصل گردد
چنین مرگی نموده رستگارم

بود این آرزویم ای برادر
بیایی این دم آخر کنارم

شاعر : اسماعیل تقوایی

خوش آمدی

خانه زاد کبریا خوش آمدی
روح وجان مصطفا خوش آمدی

ای علی،عالی اعلا،بوتراب
حیدر کرار ما خوش آمدی

مفتخر کعبه که زایشگاه توست
مولد بیت خدا خوش آمدی

تا که قنداقت به پیغمبر رسید
گفت، یار با وفا خوش آمدی

نام توآمد زعرش کبریا
ای علی مرتضا خوش آمدی

دست پرورد رسول حق شدی
یارخوب وبا وفا خوش آمدی

اولین مردی که ایمان آوری
ای ولی بهر خدا خوش آمدی

فاطمه راضی به وصلت با تو شد
بهترین دامادها خوش آمدی

جای پیغمبر به بستر خفته ای
ای به پیغمبر فدا خوش آمدی

قلعه خیبر درش از جا کنی
پهلوان با صفا خوش آمدی

غزوه خندق تویی با کل کفر
لشکر وشیر خدا خوش آمدی

همچو شمشیر تو شمشیری نبود
شاه ملک لافتی خوش آمدی

بعد طاها حاکم ملک غدیر
اولین مولای ما خوش آمدی

ما همه شیدای فرزندان تو
دوم آل عبا خوش آمدی

سیزده شد از مه ناب رجب
ازخدا برما عطا، خوش آمدی

قلب ما پر از سرور است وغرور
ای به دلهامان جلا خوش آمدی

زندگی با عشق تومعنا گرفت
چشمه آب بقا خوش آمدی

درد ما باشد فراق از مرقدت
ای به درد ما شفا خوش آمدی

شاعر :اسماعیل تقوایی

یا علی

کعبه می بالد که بوده در درونش جای تو
سالها باشد که گشته واله وشیدای تو

پا به دنیا هیچکس ننهاده در بیت خدا
مایه ی رشک خلایق زاد بی همتای تو

نام زیبایت علی وعالی اعلا تویی
شد ندا نامت زحق برمادر یکتای تو

چون به آغوش پیمبرداده شد قنداقه ات
سخت خندان شدبراو آن چهره ی زیبای تو

حاصل تربیت پیغمبر خاتم شدی
فخر طاها بوده خلق وسیرت والای تو

بر پیمبر همچو هارون بهرموسی بوده ای
قوت قلبش نظر بر قامت وبالای تو

یک شبی جای پیمبر خفته ای در بسترش
تاکه جان را در برد از دشمنان آقای تو

شیر حق بودی به هنگام مصاف کافران
پهلوانان عرب افتاده پیش پای تو

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
گفته جبراییل در وصف شجاعتهای تو

بر عبادتهای جن وانس دارد برتری
ضرب شمشیرت به خندق،گفت این مولای تو

درب خیبر بوده در دستان تو چون پرکاه
شدخدا در فتح خیبر بی گمان یارای تو

روزهامردنبرد وشب به محراب دعا
عرشیانی شیفته بر ناله ی شبهای تو

گرنبودی هیچکس بر فاطمه لایق نبود
ای خوشا پیوند نیکوی توو زهرای تو

در غدیر خم شدی از بعد پیغمبر امیر
شد فراموش این غدیر واجب الاجرای تو

تو ولی ا..بودی، حیدر وشیر خدا
ریسمان بر دست تو بستند آن اعدای تو

ریشه ای برنخل پربار ولایت یاعلی
شیعه باشد ریزه خوار خوان جان افزای تو

حضرت صاحب زمان عیدی بده بر شیعیان
عیدی ما دیدن آن روی روح افزای تو

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا جوادالائمه
ماه رجب، روزدهم، به به چه زیباست
زیبا گلی در بوستان حق شکوفاست

سرزد مهی زیبا ز دامان سبیکه(س)
در چهره ی بابای او شادی هویداست

باشد ولیعهد رضا(ع) مولای هشتم
او عاقبت مولای شیعه بعد باباست

هرشیعه خوشحال است در شهر مدینه
خصم رضا درمانده وحیران ورسواست

عرش خدا غرق سرور وشادمانی
جن وملک استاده مشغول تماشاست

اهل مدینه شهر را آذین ببستند
این تازه مولود رضا مقصود دلهاست

نامش بود همنام پیغمبر،محمد
ابن الرضا،بو جعفر ومیزان تقواست

بخشندگان جیره خور درگاه جودش
در کودکی گردد امام وچون مسیحاست

هر کس مرادی دارد،او باب المراد است
با سائل درگاه خود اهل مداراست

ماه رجب روز دهم گاه سرور است
از بهر عیدی هر دلی غرق تمناست

مولا رضا عیدی دهد بر شیعیانش
مرغ دلم عازم به آن درگاه والاست

میخواهم از او کاظمین وکربلا را
این آرزوی شیعه ی اهل تولاست

شاعر:اسماعیل تقوایی


خلاصه
میلاد امام باقر(ع)

روح وریحان آمده خورشید تابان آمده
نوگلی از نسل پیغمبر شکوفان آمده

اول ماه رجب ماه خداوند جلیل
مرغ شادی در مدینه بس غزلخوان آمده

حضرت سجاد باشد شاد از میلاد او
پنجمین ماه ولایت بس فروزان آمده

مادرش دخت حسن(ع)باشد پدر ابن الحسین(ع)
فاطمیون،حیدریون را دل وجان آمده

شد مضاعف شادی بیت علی بن الحسین
چون حسین بن علی در خانه مهمان آمده

نام او باشد محمد، عالم آل نبی
آنکه بشکافد تمام علم دوران آمده

داده پیغمبر سلامش نقل از جابر بود
شاهد کرببلا، بر صبر میزان آمده

شیعه در میلاد او غرق سرور وشادمان
روز آغاز رجب با روی خندان آمده

درگه باقر بود درگاه احسان وکرم
سایل درگاه او شو چونکه سلطان آمده

شاعر : اسماعیل تقوایی

قبله ی دلها

ای قبله ی دلهای عاشق کربلایت
ای کاش جان من شود جانا فدایت

از کودکی نام تو شد ورد زبانم
بود افتخارم نوکری کردن برایت

با عشق تو پیراهن مشکی بپوشم
ماه محرم،اشکباران در عزایت

باشد امیدم نو کرت قابل بدانی
قسمت کنی دیدار آن صحن وسرایت

بین الحرم زیبا ترین تصویر دنیاست
با یاد آن هستم همیشه مبتلایت

احساس غربت می کنم هرجای، بی تو
شکر خدا آقا که هستم آشنایت

آه ای امیر عشق و استاد شهادت
باشد زبانم قاصر از ذکر ثنایت

آتش بگیرد قلب من هرگاه افتم
مولای من، یاد سر از تن جدایت

شبهای جمعه ذکر یا مظلوم گیرم
همراه بانویی که آید کربلایت

شاعر :اسماعیل تقوایی










خلاصه
میلاد حضرت زهرا(س)مبارک باد

آسمان مکه را خورشید رخشان آمده
بر پیمبر هدیه ی دادار رحمان آمده

نوگلی را شد پذیرا بوستان احمدی
تازه مولودی که شد رونق به بستان آمده

وعده حق بر پیمبر شدمحقق اینچنین
آیه های سوره ی کوثر به قرآن آمده

دختری آمد که باید مادر بابا شود
یوسف گم گشته ی طاها به کنعان آمده

او دلیل خلقت ونام نکویش فاطمه(س)
برپیمبر نور چشم وروح وریحان آمده

اوبتول وراضیه،مرضیه وزهرا بود
طاهره،صدیقه وزهره فروزان آمده

جمله ی عالم طفیل هستی این دخترند
مژده بادا بر گدایان چونکه سلطان آمده

برزنان هر دو عالم سیدوسرور بود
برخزان دختران همچون بهاران آمده

دختری وهمسری ومادری والا شود
ام اب،کفو علی،ام امامان آمده

آتش دوزخ جدا از دوستدارانش بود
بندگان را علت الطاف یزدان آمده

کوثرست ونسل پیغمبر ازو گردد کثیر
برگلستان ولایت اصل وبنیان آمده

با عباداتش بود فخر خداوند کریم
اسوه ای از بهر زنهای مسلمان آمده

گرعلی خلقت نمی شد فاطمه کفوی نداشت
زین تولد حیدر کرار خندان آمده

پاره قلب رسول ا...باشد فاطمه
آنکه با خشنودیش خشنود، سبحان،آمده

وه چه زیبا پیش پای او قیام مصطفی
جان عالم پیش پای او به قربان آمده

شیعه در میلاد او شادی بی اندازه کن
وقت اخذ ودادن عیدی فراوان آمده

عیدی اصلی ما را می دهد صاحب زمان
عیدی ما با ظهور او نمایان آمده

شاعر : اسماعیل تقوایی

گل زیبای وجود

مادرم ای گل زیبای وجود
ای زخشنودی تو حق خشنود

ای که تجمیع صفات نیکی
زیر پای تو بهشت موعود

مادرم تاج سرم ای بانو
ای ترا راحتی من مقصود

مادر ای تکیه گه فرزندان
زاده از شیره جانت مولود

مادر ای مظهر آغوش خدا
دامنت حامل مردان عروج

مادرای معدن ایثار وصفا
در کنارت همه روزم مسعود

گذری ازهمه چیزت مادر
بهر فرزند خودت، برتو درود

طول عمرت، زخدا می خواهم
عمربی بود تو باشد مردود

شاعر : اسماعیل تقوایی


ای بهشتی بوی دنیا فاطمه
عشق بی همتای طاها فاطمه

با مدد از چار بانوی بهشت
گشت میلادت مهیا فاطمه

از شمیمت وقت دنیا آمدن
شدمعطر مکه یکجا فاطمه

روز میلادت ملائک صف به صف
ایستاده بر تماشا فاطمه

زادروزت کهکشانها می کنند
نورباران آسمانها فاطمه

جشن میلاد تو برپا گشته است
در تمام عرش اعلا فاطمه

عالمی مسروردر میلاد تو
عالمی مجنون،تولیلا فاطمه

دختران را غنچه امیدها
با وجودت شد شکوفا فاطمه

ای دلیل خلقت افلاک ها
ای به خالق خلق والا فاطمه

با تو بهتر می شود معنا کنیم
نیکی وخوبی به دنیا فاطمه

گوهر یکدانه ی خلقت تویی
عفت از تو یافت معنا فاطمه

آمدی تا کوثر قرآن شوی
آیتی از رب یکتا فاطمه

آمدی تا مادر بابا شوی
ای فدای تو ابوها فاطمه

برامامت همسری ومادری
بر نبی ام ابیها فاطمه

راضیه،زهره،زکیه،عابده
طاهره،مرضیه،زهرا، فاطمه

آمدی تا برعلی همدم شوی
حامی وهمراه مولا فاطمه

سوره انسان به قرآن کریم
با تو می گردد هویدا فاطمه

بی تو بی معنا بود آل عبا
آن عبا با توست برجا فاطمه

سیدی تو بر نساء العالمین
اسوه ای بر کل زنها فاطمه

روز میلاد تو روز عاشقی ست
تو بهارانی به جانها فاطمه

یوسف تو سخت می بالد به تو
اسوه ای بر آن مسیحا فاطمه

مهر تو همواره در دلهای ما
شاکریم از این تولا فاطمه

آمدی باشد مبارک، آمدت
برخدا وخلق دنیا فاطمه

شاعر:اسماعیل تقوایی

X