در بیت حسین بن علی جشن وسرور است
میلاد عزیزی زسراپرده ی نور است

لیلا به شعف دست پدر داد پسر را
از چهره ی مولا غم واندوه بدور است

او اکبر اولاد علی نام حسین (ع)است
برخلقت او خالق دادار فخور است

با دیدن رویش همه در حال تحیر
در چشم همه روی پیمبر به ظهور است

آتیه نشان داد که آقا علی اکبر
از حیث عمل در ره جدش به عبور است

از قول معاویه شده ثبت به تاریخ
لایق به خلافت علی آن ماه فکور است

تمرین اذان می کند از کودکی خویش
در کرببلا صوت اذانش به وفور است

روزی که به دنیا زده پا روز جوان است
تبریک همه در طبق شادی وشور است

تبریک بگو شیعه تو بر حضرت صاحب
عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا علی اکبر

یازدهم از مه شعبان رسید
آل علی را مه تابان رسید

گشت حسین(ع) صاحب زیبا پسر
بین که علی(ع) با رخ خندان رسید

حضرت لیلا شده مجنون او
در بر او هدیه زیزدان رسید

بیت حسینی شده جشنی بپا
به به وتبریک فراوان رسید

نام علی گشته براو انتخاب
بهر پدر اکبر دوران رسید

وای،عجب شبه پیمبر بود
یوسف لیلاست به کنعان رسید

بعد عمو ماه بنی هاشم است
عاشق عباس به میدان رسید

پیش عمو جنگ بیاموزد او
مژده که آقای دلیران رسید

دل ز همه با سکناتش برد
موذن وقاری قرآن رسید

روز جوانان شده میلاد او
سلسله جنبان جوانان رسید

کرببلا، نور دل زینب است
بهر حرم مهر فروزان رسید

مست می عشق حسینست او
برپدرش فدیه وقربان رسید

شیعه کند شادی بی حد کنون
ما همه موریم وسلیمان رسید

گوی تو تبریک به صاحب زمان
بهر عمو شاد وگل افشان رسید


شاعر:اسماعیل تقوایی

یاقمر بنی هاشم

مه شعبان شده ماهی به زمین آمده است
روز چارم  پسر ام بنین آمده است

پدرش حیدر کرار زمیلادش شاد
بر بنی هاشمیان ماه ترین آمده است

نامش عباس شد ومعنی آن شیر دژم
بین شیران عرب شیرترین آمده است

جمله ذریه ی زهرا به رخش بوسه زنند
یک برادربه همه یارومعین آمده است

مادرش گفت برای همه اولاد بتول
پسرم بهر غلامی به یقین آمده است

مرتضی بوسه به دستش زد وگفتا بینم
دست او کرببلا تقش زمین آمده است

آمده تا که سپهدار حسینی بشود
آن علمدار یل لشگر دین آمده است

مادرش ام بنین درس وفایش داده
اسوه براهل وفایان زمین آمده است

آمده ساقی اطفال حسینش گردد
آب در حسرت او چله نشین آمده است

روز میلاد ابوالفضل  به بین الحرمین
بهر دیدار عمو پرده نشین آمده است

کف بزن خوب طلب کن سفر کرببلا
باب حاجات همه در ثمین آمده است

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا حسین(ع)
دلشادم ودلشادم،از رنج وغم آزادم
میلاد حسین است ودل در گرواش دادم

سوم زمه شعبان آمد به جهان جانان
ازیمن چنین روزی شادانه به فریادم


شاد است علی(ع) مولا خندانه رخ زهرا(س)
من شیعه آنها وسرمست ز میلادم

در وادی عشق او مستانه چنان آهو
مشتاق لقای او در دام بیفتادم

مجنون ره اویم شش گوشه او کویم
ترسیم حرم باشد در خاطر ودر یادم

دروادی رنج وغم گردیده شود پرنم
ذکری ز حسین آید همواره به امدادم

سالار شهیدان است سرمایه ایمان است
درکوی خراباتش سرزنده وآبادم

شاعر : اسماعیل تقوایی

گل ام البنین
(گل ام البنین اومده دنیا یاور شاه دین اومده دنیا)۲
بوسه حیدر میزنه بر هر دوبازوش
دل مادر میبره طاق دو ابروش۲

آمدی خوش آمدی عباس علمدار۳
_______________
آرومه توی آغوش حسینش
میزنه خنده روی نور عینش
یعنی داداش اومدم برات فداشم
اومدم باتو شهید کربلا شم۲

آمدی خوش آمدی.....
______________
برا آل هاشم ماه منیره
هیبتش حیدری وبچه شیره
باوقار وبا وفا وکوه احساس
با دلا می کنه بازی اسم عباس۲

آمدی خوش آمدی...
________________
شیعه شاده که اومد باب حاجت
می کنه عاشقانش رو شفاعت
از ازل هرشیعه ای گردیده مستش
جون هر شیعه فدای هر دودستش۲

آمدی خوش آمدی عباس....
مبارک باد شعبان معظم
مه خاص رسول ا..خاتم

مه الطاف نیکوی خدایی
ببارد بارش رحمت دمادم

مسلمانی که شعبان روزه دارد
شفیع اوست پیغمبر مسلم

به شعبان باز درهای بهشتی
شود مسدود درهای جهنم

کند اعطا برای کار نیکو
خدا اجری مضایف را فراهم

مه شعبان مه شادی شیعه
مه میلاد خمسه نور اعظم

حسین(ع)،عباس(ع)،زین العابدین و
علی اکبر(ع) سپس منجی عالم

موالید مه شعبان نموده
دل اهل ولا را شاد وخرم

خداوندا به حق پنج نورت
به حق مهدی آن مولای خاتم

عطا کن سرفرازی بهر شیعه
به تعجیل ظهور آن مکرم

شاعر : اسماعیل تقوایی


یاعلی بن موسی الرضا

با آب وگلم مهر رضا(ع) گشته عجین
خاتم بود ایران ومزارش چو نگین

آهوی دلم همیشه محتاج بود
محتاج ضمانت مه هشتم دین

از کودکیم عشق زیارت دارم
بر درگه سلطانی اویم مسکین

تا پا به حریم حرمش بگذارم
آن لحظه دهد درد دلم را تسکین

به به چه حریم با صفایی دارد
باشد حرمش تکه ای ازخلد برین

هر آنکه شده قطع امیدش زهمه
در مشهد پاک او شود چله نشین

یکبار اگر کسی شود زائر او
کامش به یقین همیشه باشد شیرین

با اذن خدا شافع وشافی باشد
ای شیعه جز او شافع وشافی مگزین

گفتست که زائرین خود را به سه بار
در وقت مقررش رود بر بالین

یا رب بنما طوف حریمش قسمت
تا بوسه زنیم برضریحش،آمین

شاعر:اسماعیل تقوایی 

خلاصه
یا زینب(س)

میان بستر ودر احتضارم
برای وصل تو در انتظارم

شود پایان برایم فصل هجران
برای دیدن تو بیقرام

دعایم بوده مرگم روز وشبها
اجابت شد دعایم ای نگارم


دم آخر تمامی یادم آید
مصیبتها که گردیده دچارم

غم جدم غم بابا ومادر
غم آن مجتبای خوش عذارم

به خاطر آورم کرببلا را
به یاد آن مصایب اشکبارم

به یاد آرم دهم روز محرم
به یکباره خزان شد نوبهارم

به یاد آرم تنت رادر یم خون
که دادم از کف خود اختیارم

به یاد آرم سرت بر روی نیزه
اسارتها که بودی در کنارم

به یاد آرم جفای شامیان را
که بوده آنزمان بد روزگارم

به یاد آرم رقیه کنج ویران
پذیرا باش جانا اعتذارم

دوام آورده ام یکسال واندی
نمی دانم چگونه،شهریارم

به یاد گفته ی بابا فتادم
بود فزت، کنون ذکر وشعارم

به مرگم فصل ماهم وصل گردد
چنین مرگی نموده رستگارم

بود این آرزویم ای برادر
بیایی این دم آخر کنارم

شاعر : اسماعیل تقوایی

X