یا ثامن الحجج

ای آنکه بر بی پناهان همواره پشت وپناهی
بر نوکر بی پناهت یکدم نگاهی نگاهی

تصویر زیبای ذهنم صحن وسرایت رضاجان
به به چه گنبد طلا وگلدسته وبارگاهی

این دل شده ای حبیبا تنگ زیارت دوباره
خواهد بیاید گدایی پابوس درگاه شاهی

هر گه نماند برایم مولای من راه چاره
ای ملجا نا امیدان تو آخرین چاره راهی

شمس الشموس خراسان ایران رهین وجودت
هرشیعه ای را به دنیا تو بهترین تکیه گاهی

ای هشمین ماه زیبا در آسمان امامت
در بین زوارت آقا هستم چنان پر کاهی

مولا طلب کن بیایم سر بر ضریحت گذارم
شاید بیابم میان عشاق تو جایگاهی

شاعر:اسماعیل تقوایی






یا مهدی(ع)

ای به ما نزدیک وما لیک از تو دور
ما همه ظلمت تویی دریای نور

سالها چشمان به راهت مانده است
بس بود دیگر، از این ره کن عبور

گر که مولا باب میلت نیستیم
مهدیا بر ما ببخشا این قصور

نیست دیگر طاقت هجرانمان
غیبتت پایان بده، بنما ظهور

مصلح عالم، امید بیکسان
در کف تو باشد اصلاح امور

وعده ی حق را محقق می کنی
می کنی میدان بدر اصحاب زور

حجت اللهی امام آخری
می شوی بر شیعه اسباب غرور

پرده از رخ گر که برداری شود
قلب هر مستضعفی غرق سرور

العجل یا حجت بن العسکری
رحم کن بر این مریدان صبور

شاعر:اسماعیل تقوایی





یا امام رضا
دهه ی دوم ذیقعده شروعش زیباست
زاد روز گلی از نسل علی(ع) وزهراست(س)

چشم دل بازکن وشهر مدینه بنگر
خانه ی حضرت کاظم طرب وجشن بپاست

عرشیان وهمه ی اهل زمین شادانند
بر لب جمله ی آنها فتبارک به نواست

بوسه ها نجمه زند بر سر وروی پسرش
پدرش خنده زنان شاکر درگاه خداست

آمده تا که شود جای نشین پدرش
او ولیعهد شه هفتم درگاه ولاست

سومین نام علی بین امامان باشد
حجت هشتم حق بر همه ی ارض وسماست

او پسندیده ی خالق بود و خلق ورسول
زین جهت نام شریفش مزین به رضاست

نقل از حضرت صادق شده در باره ی او
عالم آل رسولست و به دانش دریاست

ای خوشا موسم میلاد وکنار حرمش
حرمش غرق سرورست وبهشتی ماواست

ای خوشا گوش به نقاره سپردن آنگه
که طربناک به میلاد رضا غرق نواست

ای خوشا دیدن آن خیل عظیم زایر
که به لبهای همه بهر رضا ذکر ثناست

ای خوشا دیدن آن پنجره ی فولادش
دیدن زایر بیمار که دنبال شفاست

ای خوشا نوش زسرچشمه ی سقاخانه
جرعه ای آب که یادآوری آب بقاست

ای خوشا ولوله ی شادی عشاق رضا
که قلوب همگی از غم واندوه رهاست

ای خوشا روشنی چشم به انوار رخی
که پس پرده بود دیدن رویش رویاست

شاعر : اسماعیل تقوایی

جان حضرت کاظم
یازده بگذشته از ذیقعده جانان آمده
بر تن موسای کاظم گوییا جان آمده

شهر پیغمبر مدینه نور افشانی شده
در شب تاریک شیعه مهر رخشان آمده

آمده زیبا پسر از نسل پاک مرتضی
جانشین حضرت کاظم به میدان آمده

درزمین وآسمان جشن وطرب بر پا شده
نجمه را در گهر باری به دامان آمده

شیعیان را آمده مولای هشتم در وجود
عالم آل پیمبر روح ایمان آمده

نام او باشد علی وکنیه اش باشد رضا
در خزان شیعه امید بهاران آمده

از مدینه آفتاب شرق ایران سرزده
افتخاری در جهان ازبهر ایران آمده

بر کریمان آمده مولا وارباب کرم
ای گدایان مژده سلطان خراسان آمده

آمده سکنی گزیند در دژ توحید او
اصل آغازین دین را شرط ومیزان آمده

آهوان را نیست باکی دیگر از صیاد ها
ضامن پرمهر آهوی بیابان آمده

جمله بیماران دخیل آن پر قنداقه اش
چون مسیح فاطمه از بهر درمان آمده

زایرینش را دهد پاسخ به وقت مقتضی
ضامن هر شیعه در درگاه یزدان آمده

خشکسالی خراسان هم به پایان می رسد
آنکه آید با دعایش سخت باران آمده

البشاره برکسی که حج بر او مقدور نیست
آنکه آسان می کند حج فقیران آمده

مشهد او روز میلادش تماشایی بود
اهل عالم بهرتبریکش فراوان آمده

کفتران قوقوی شادی در حرم سر می دهند
نوکر نقاره زن شادان وخندان آمده

ای خوشا مشهد شود کنعان وما بینیم که
یوسف گم گشته ی زهرا به کنعان آمده

شاعر : اسماعیل تقوایی

یا علی بن موسی الرضا

شد مه ذیقعده تنم جان گرفت
فصل دلم رنگ بهاران گرفت
مرغ دلم پر زد وشادی کنان
برلب خود ذکر رضا جان گرفت

یازده ماه چو آغاز شد
پنجره ای رو به دلم باز شد

چشم دلم دید که دردانه ای
لطف وصفا داده به یک خانه ای
خانه شده محفل شادی وشور
باز شده غنچه به گلخانه ای

حضرت کاظم که بود باغبان
هست زبشکفتن گل شادمان

جن وملک آمده شادی کنان
بهر نظر بر رخ مولود جان
عرش خدا شاد زمیلاد او
گشته پر از نور خدا آسمان

ذکر تبارک به فضا پخش شد
بر همه جا نام رضا نقش شد

اختر هشتم ز ولایت رسید
اهل ولا را شده وقتی سعید
عالم آل علی است این علی
روح کرم باشد وباب امید

مرقد او خاک خراسان بود
بارگهش مامن ایران بود

زاد گهش مرغ دلم پر زند
مشهد همچون ارمش سر زند
همچو گدایان دگر اشکبار
درگه سلطانی او در زند

ناله کنم شاه پناهم بده
راه نماندست تو راهم بده

همچو کبوتر شده قو قو کنم
مامن خود گنبد دلجو کنم
یا که چوآهو بشوم صید دام
خواهشی از ضامن آهو کنم

ضامن آهو نجاتم بده
کرببلا را تو براتم بده

مشهد ومیلاد رضا(ع)خوش بود
دیدن آن نور سرا خوش بود
همره عشاق فراوان او
شادی وابراز ثنا خوش بود

کاش که میلاد مه هشتمین
قسمت هرشیعه شود اینچنین


شاعر:اسماعیل تقوایی
ییا غریب الغربا

من مست می عشق غریب الغربایم
محتاج عنایات معین الضعفایم

آهوی دلم درکف صیاد زمانه ست
درحسرت الطاف ضمانت ز رضایم

جز بام رضا(ع) مرغ دلم بام ندارد
پابست به آن گنبد وآن صحن وسرایم

دیریست که نامش بشده ورد زبانم
دیدار حریمش شده همواره دعایم

سیری نپذیرم ز زیارتگه پاکش
در مشهد او شاهد الطاف خدایم

با پیکر او طوس شده خاک بهشتی
درصحن رضا(ع) ازغم واندوه رهایم

دیدیم بسی داده شفا زایر بیمار
باکی زمرض نیست، به مولاست رجایم

خاتم بود ایران ونگینش شده مشهد
ازبابت آن شاکر در گاه خدایم

جارو کشی درگه او فوز عظیم است
ای کاش که مولا کند این هدیه عطایم

طوف حرمش حاجت این عاشق زار است
یا رب بنما حاجت من زود روایم

شاعر : اسماعیل تقوایی
 
یا امام رضا(ع)

همواره بود میل دلم سوی رضا
جایی نرود بجز در کوی رضا

دلدار منست وبر دوعالم ندهم
تاری که بود ز زلف وگیسوی رضا

زآنگه که شناختم خودم را بوده
دل در هوس مزار دلجوی رضا

بشنیده ام او ضامن آهو بوده
ای کاش شوم دمی من آهوی رضا

هر مضطر بیچاره بیابد آرام
در صحن وسرای پاک وخوشبوی رضا

میلاد رضا تولد نیکی هاست
ایران وجهان همه ثناگوی رضا

دلها همه شاد است وچراغان گردد
هرجا که بود شیعه ورهجوی رضا

خوش باد هر آنکه سنجش اعمالش
درحشر بود با ترازوی رضا

یارب مددی کن که به دنیا باشد
قول وعملم همیشه همسوی رضا

امید منست در شب اول قبر
افتد نظرم به روی نیکوی رضا

شاعر:اسماعیل تقوایی


دهه کرامت گرامی باد

ذی قعده که می رسد دلم شاد شود
شادی به لبم آید وفریاد شود

ذی قعده مه تولد نورین است
ده روزکرم فاصله بینابین است

این یک دهه ایام کرامت باشد
ایام صفا ومهر ورحمت باشد

در روز نخست نجمه را یار آمد
دختی به برش زلطف دادارآمد

همنام بود به فاطمه(س) مظلومه
گردیده لقب برای او معصومه

چون یازدهم شد به زمین ماه آمد
گویی که دوباره یوسف از چاه آمد

حق داد امام هفتمین را پسری
بر دست گرفت نجمه زیبا قمری

از سوی پدر پسر علی نام گرفت
شکرانه حق بگفت وآرام گرفت

بر شیعه امام هشتمین آمده است
بر آل علی عالم دین آمده است

از سوی خدا لقب "رضا" گشت بر او
زیرا که رضای حق، نما گشت در او

من شیعه ی اویم ورضا مولایم
من بنده اویم ورضا  آقایم

 تنگ است دلم برای طوف حرمش
لب تشنه ی قطره ای زلطف وکرمش

ای کاش شود کنار مرقد بروم
درروز تولدش به مشهد بروم

بر خیل عظیم زائرش یار شوم
از بهر شفا زار وبیمار شوم

دستی بزنم به پنجره فولادش
تبریک بگویم به همه میلادش

ای شاه خراسان مددی یاری کن
از بهر اجابت دعا کاری کن

شاعر : اسماعیل تقوایی

خلاصه

یا حضرت معصومه(س)


تا روز آغازین ذیقعده عیان شد
مولای ما موسی بن جعفر شادمان شد

بشکفت زیبا غنچه از دامان نجمه
بهر پدر آرام جان و دلستان شد

باشد گلی خوش بو زگلزار محمد(ص)
با او معطر خانه از عطر جنان شد

باشد علی موسی الرضا او را برادر
بوسید روی خواهر وشادی کنان شد

نام نکویش فاطمه(س)، زهرا مرام است
با لطف حق معصومه وعصمت نشان شد

شادند در میلاد او اهل مدینه
آکنده از مهرش زمین وآسمان شد

جدش داده مژده ی میلاد او را
رخ داده آنچه از سوی صادق(ع)بیان شد

تنها نه قم بر مرقدش دارد مباهات
فخری بود برکل ایران ارمغان شد

باشد کریمه می کند مشکل گشایی
مرغ دل هر بینوا را آشیان شد

هرکس که با اخلاص گردد زائر او
بی شک نصیب او بهشت جاودان شد

شاعر :اسماعیل تقوایی
یا حضرت معصومه(س)

تا روز آغازین ذیقعده عیان شد
مولای ما موسی بن جعفر شادمان شد

بشکفت زیبا غنچه از دامان نجمه
بهر پدر آرام جان و دلستان شد

باشدگلی خو ش بو ز گلزار محمد(ص)
با او معطر خانه از عطر جنان شد

باشد علی موسی الرضا او را برادر
بوسید روی خواهر وشادی کنان شد

نام نکویش فاطمه(س)، زهرا مرام است
با لطف حق معصومه وعصمت نشان شد

شادند در میلاد او اهل مدینه
آکنده از مهرش زمین وآسمان شد

جدش داده مژده ی میلاد او را
رخ داده آنچه از سوی صادق(ع)بیان شد

تنها نه قم بر مرقدش دارد مباهات
فخری بود برکل ایران ارمغان شد

باشد کریمه می کند مشکل گشایی
مرغ دل هر بینوا را آشیان شد

هرکس که با اخلاص گردد زائر او
بی شک نصیب او بهشت جاودان شد

شاعر :اسماعیل تقوایی
 
X