بشر به مقتضاى حب ذات و طبیعت جستوجوگر خود همواره به سرانجام دنیا مىاندیشد و اکنون که فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعیض و ناجوانمردى، استعمار و استثمار، انحصارطلبى قطب سلطه گر و صدها و هزاران پدیده نا میمون فرهنگى، سیاسى و اقتصادى و اجتماعى به صورت وحشتناکى بر جوامع بشرى چنگ انداخته و عرصه را بر انسانهاى آزادیخواه و طالب حداقل حقوق انسانى تنگ نموده، این سؤال که آینده جهان و پایان تاریخ چگونه خواهد بود از اهمیت ویژه برخوردار است.
و اهمیت بیشتر آن زمانى روشنتر مىگردد که به این نکته توجه داشته باشیم که بشر در دوران اوج شکوفایى علمى، صنعتى و تکنولوژى است و این همه رشد و ترقى نه تنها مشکلى از بشر خسته از جنگها و خونریزىها، اضطرابها و تشویشها، نامردمىها و تبعیضها برطرف نساخته، که مایه تورّم مشکلات و تشدید دردهاى او گردیده است.
اکنون باید بگوییم این حق آدمى است که بداند بشر در سیر قهقرایى به گرداب فلاکت و بدبختى افکنده خواهد شد یا با آیندهاى روشن و عصرى طلایى که آدمى به حقوق انسانى خود مىرسد و به سعادت و فلاح دست مىیابد مواجه مىشود. دانستن هر یک از این دو پاسخ فقط رفع یکى از مشکلات فکرى او نیست بلکه نوع جهتگیرى او را در زندگى معین خواهد کرد و او را از خمودگى و سستى، یأس و افسردگى، اضطراب و پریشانى، انحطاط و سقوط خارج ساخته به انسانى پرتکاپو و فعال، امیدوار به آینده، صبور، مقاوم و ترقى خواه تبدیل خواهد کرد.
همه ادیان الهى و بیشتر مکاتب بشرى، درباره پایان تاریخ، اظهار نظر کردهاند. در همه پیشگویىهاى{ . نجات بخشى در ادیان، ص 13 و 14؛ على و پایان تاریخ، ص25-15. }
مربوط به آخرالزمان، خبرهاى وحشتناک و نگرانکنندهاى وجود دارد؛ ولى اغلب بر این امر اتّفاق نظر{. هزاره گرایى، ص 25}
است که پایان کار بشر، روشن و سعادتآمیز است. در تمام فرقهها و{نجاتبخشى در ادیان، ص 13 و 14.}
مذاهب اسلامى، کم و بیش سرانجام سعادتمند بشر پیشبینى شده است.{ . قیام و انقلاب مهدى، ص 5.}
در متون زرتشتى (از آیینهاى باستان) به صراحت از دوره طلایى بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوبها و بلاهاى بسیار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسین منجى (سوشیانس) محقّق مىشود. در آیین هندوان نیز هر{ اوستا، گاهان، یسنه 46، ب 3 و یَشتها، اردیبهشت، ب 10 - 17 و فروردین، ب 129؛ نجاتبخشى در ادیان، ص 3 - 71.}
دوره انسانى به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدریجى معنویت اوّلیه است و از آن، به عصر ظلمت (Kali Yuga) تعبیر مىشود؛ سپس منجى بشر ظاهر شده و با فروپاشى جوامع انسانى و ازبین رفتن شرارتها، دورهاى نو آغاز مىگردد. در متون بودایى نیز از این{. بحران دنیاى متجدّد، ص 1 و اوپانیشاد، ص 772 - 774 و 737.}
دوره، سخن به میان آمده است. در{ . بودا، ص 518 و 519؛ على و پایان تاریخ، ص 23. }
ادیان ابراهیمى، بیش از آیینها و مکاتب دیگر بر دوره طلایى بشر در پایان تاریخ، تأکید شده است. در عهد عتیق، برقرارى سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیشبینى شده که به وسیله »مشیح« محقّق مىشود. در{. کتاب مقدّس، اشعیاء 11 و 12، یوئیل 3 و 4، زکریا 9، دانیال 2: 44، و 7: 13 و 27.}
عهد جدید نیز به این مطلب پرداخته شده و مکاشفه یوحنا به طور کامل به{ . کتاب مقدّس، متى 24: 15 - 44، و رسل 2: 17 - 21. }
حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص یافته و در پایان آن، به برقرارى صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مؤمنان اشاره شده است. در میان مکاتب{ کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنا 4 - 22؛ نجات بخشى در ادیان، ص113 - 133.}
بشرى، پیشبینى »مارکس« از مدینه کمونیستى همراه با کمون نهایى ایجاد شده، تصویرى از جامعه بىطبقه و بىنیاز از دولت را ارائه مىدهد.{ مارکس و مارکسیسم، ص 91 - 94.}
پیشبینىهاى »رنهگنون« (عبدالواحد یحیى) از افول و فروپاشى تمدّن مادّى غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقیقت که با نظر به دادههاى آیینهاى باستان و ادیان ابراهیمى ارائه شده خبر مىدهد. نظریّه پایان تاریخ{ بحران دنیاى متجدّد، ص 2، 20، 55، 105، 154 و 186؛ علائم آخرالزمان، ص 188 - 199، 200 و 318.}
»فوکویاما« پیروزى نهایى نظام غربى و حاکمیّت ابدى آن بر سرتاسر جهان را پیشبینى کرده است و نظریّه{ . »پایان تاریخ و آخرین انسانها« مجله اطلاعات سیاسى واقتصادى، ص 22.}
»برخورد تمدّنها« از »هانتینگتون«، جنگ جهانى تمدّنها و نظم جهانى نوین براساس مرزهاى تمدّنى را در پایان این دوره از جهان، پیشبینى مىکند.
{ . برخورد تمدّنها و بازسازى نظم جهانى، ص 485 و 516. }
دیدگاه کلّى قرآن درباره پایان تاریخ
دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهى خوشبینانه بود و پایان دنیا، پایانى روشن و سعادت آمیز دانسته شده است. سرانجامف سعادتمند جهان، همان تحقّق کامل غرض آفرینش انسانها است که چیزى جز عبادت خداوند نخواهد بود:
»و مَا خَلَقتف الجفنَّ والإفنسَ إفلَّا لفیَعبدونَ.« (ذاریات(51)، 56).
عبودیّت الهى در سطوح گوناگون فردى و اجتماعى آن، براساس برنامهریزى خداوند و در چارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسانها از آن بهرهمند مىشوند:
»وَعدَ اللَّهف الَّذینَ ءَامَنوا مفنکفم وعَمفلوا الصَّلفحتف لَیَستخلففنَّهفم ففىالأَرضف... ولَفیمَکّفننَّ لَهفم دفینَهفم الَّذفى ارتَضى لَهفم و لَیفبدّفلنَّهفم مفن بَعدف خَوفهفمأَمناً یَعبفدونَنفى لَایفشرفکونَ بفى شَیئاً« (نور(24)،55).
»هفو الَّذفى أَرسَلَ رَسولَهف بفالهفدى وَدفینف الحَقّ لفیفظهفرَهف عَلَىالدّفینف کفلّفهف.« (توبه(9)،33؛ فتح(48)،28؛ صف(61)،9)
{. تاریخ الغیبة الکبرى، ص 233 - 239؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص33. }
آیات ناظر به آینده جوامع انسانى، بر عنصر خوشبینى در جریان کلّى نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینى درباره پایان کار بشر تأکید ورزیده، به نوعى فلسفه تاریخ براساس سیر صعودى و تکاملى آن اشاره دارد. از{ قیام و انقلاب مهدى، ص 6 و 14.}
نگاه اسلام، دین با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در کاملترین شکل خود به بشر عرضه شده:
»اَلیَومَ أَکمَلتف لَکفم دفینَکفم و أَتمَمتف عَلیکفم نفعمَتى و رَضیتف لَکفم الإفسلمَ دفیناً« (مائده(5)،3).
و همواره با انتقال از جامعهاى به جامعه دیگر شکوفاتر مىگردد:
»مَنْ یَرتدَّ مفنکفم عَن دفینفه فَسوفَ یأتفى اللّهف بفقَومف یفحفبّفهم و یفحفبّونَه«. (مائده(5)،54){ . فلسفه تاریخ، ص 251-247. }
خداوند از پیامبران گذشته، پیمان گرفته که به پیامبر خاتم(ص) ایمانآورده، بهاو یارى رسانند (آل عمران(3)،81) بنابراین، تمام نبوتها و شرایع پیشین، مقدمه و پیش درآمد شریعت ختمیّهاند. از ظاهر برخى{. نهج البلاغه، ص 20؛ خاتمیّت، ص 21.}
آیات، چون:
»والسَّبقونَ السَّبقونَ × أفولئفکَ المفقرَّبونَ... × ثفلَّةٌ مفن الأَوَّلینَ × وَ قَلیلٌ مفن الأَخفرین« (واقعه(56)،10 - 13 و 14).
و نیز بعضى روایات برمىآید که{ . صحیح بخارى، ج 4، ص 228 و 229. }
پیشینیان از مردم آخرالزمان، فضیلت و مرتبه بالاترى داشتهاند؛ امّا اهل{. بیضاوى، ج 5، ص 284؛ من وحى القرآن، ج 21، ص 329.}
تفسیر، سبقت گرفتگان را پیامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضیلتى براى اقوام گذشته نشمردهاند؛ زیرا طبیعى است که اصحاب پیامبر(ص)، نسبت به تمام پیامبران دیگر و اصحابشان بسیار کمتر باشند؛ البته{. نهج البیان، ج 5، ص 135؛ نمونه، ج 23، ص 207. }
روایاتى نیز حاکى از نسخ آیه مزبور نقل شده که درست به نظر{ . الدرّالمنثور، ج 8، ص 8.}
نمىرسد؛ و به دلیل سطح بالاى{ . الکشاف، ج 4، ص 459.}
معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّى اقوام گذشته، جاى خود را در اسلام به معجزه عقلى و علمى (قرآن) داده و وحى قرآنى، با سخن از قرائت{ . الاتقان، ج 2، ص 252. }
و علم و قلم، آغاز مىشود:
»افقرَأ بفاسمف رَبّفکَ الَّذفى خَلَقَ × خَلَقَ الإفنسنَ مفن عَلَقف × افقرَأ و رَبّفکَ الأَکرَمف × الَّذفى عَلَّمَ بفالقَلمف × عَلَّمَ الإفنسنَ ما لَم یَعلَم«. (علق(96)، 1 - 5).
و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهلیت در مقابل عصر علم و خرد یاد مىکند:
»الجَهفلیَّةف الأفولَى« (احزاب(33)،33).
{. خاتمیت، ص 39-36.}
از این رو، طبق روایات، سوره توحید و شش آیه آغازین سوره حدید، براى اقوامى در آخرالزمان نازل شده که در کاوشهاى دینى، از اقوام پیشین ژرفاندیشتر و دقیقترند. در{ الکافى، ج 1، ص 91.}
روایات متعدد دیگر نیز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنهها و آشوبهاى بسیار، بهترین زمان و بهترین مردم شناسانده شدهاند؛ بنابراین، میان دیدگاه{ بحارالأنوار، ج 52، ص 124 و 125؛ کتاب الغیبه، نعمانى، ص206. }
خوشبینانه اسلام درباره پایان تاریخ و ظهور آفتهاى اجتماعى بسیار در آن دوره، هیچ گونه تنافى وجود ندارد. برخى از پیامبران نیز به دلیل فضیلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواستهاند که نام و راهشان در میان آنان جاوید بماند. (شعراء(26)،84) قرآن، امت{ البرهان، ج 4، ص 174.}
پیامبر را معتدلترین و در نتیجه کاملترین:
»و کَذلفکَ جَعلنکفم أفمَّةً وَسَطاً« (بقره(2)،143).
{ . خاتمیت، ص 19.}
و بهترین امّت:
»خَیرَ أفمَّةف افخرفجَت لفلنَّاسف« (آل عمران(3)،110).
معرفى مىکند؛ بر همین اساس،{. نمونه، ج 23، ص 208.}
خوارق عادت در آخرالزمان به کمترین میزان رسیده و خداوند از طریق سنتهاى طبیعى تاریخ، جوامع بشرى را با آزمایشهاى مختلف به حدى از بلوغ، شعور و تجربه مىرساند که زمینه حکومت جهانى صالحان مهیا شود و بر اساس سنّت همیشگى{ . تاریخ الغیبه الکبرى، ص 244-242.}
خویش، مؤمنان را بر همه موانع چیره ساخته، به فتح و پیروزى پایدار مىرساند:
»إفنَّهفم لَهمف المَنصفورونَ × و إفنَّ جفندَنا لَهفم الغَلفبون«. (صافات(37)،172 و 173).
{ . فى ظلال، ج 5، ص 3002.}
از مجموعه مباحث گذشته مىتوان نتیجه گرفت که دوره اسلامى، همان دوره آخرالزمان است که تحقق کامل دیدگاه مثبت اسلام درباره پایان تاریخ، در عصر ظهور امام مهدى(عج) به وقوع خواهد پیوست.
نشانهها و رخدادهاى مهم آخرالزمان
ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار مىرود؛ لذا مفسران، مقصود{. الفرقان، ج 26 و 27، ص 109.}
ازنشانههاى قیامترادر آیه ذیل، بعثت پیامبر(ص) دانستهاند که نسبت به عمر جهان، فاصله بسیار کمى تا قیامت دارد:
{. مجمع البیان، ج 9، ص 154؛ قرطبى، ج 16، ص 159.}
»فَهَل یَنظفرونَ إفلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأتفیَهفم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطفها«. (محمد(47)،18)
در آخرالزمان وقایع فراوان دیگرى نیز پیشبینى شده که بیشتر به دوره پایانى آن (مقارن با ظهور حضرت مهدى) مربوط مىشود:
1. بحران معنویّت: پیش از ظهور امام زمان(عج) جوّ حاکم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود:
»افقتَربَ لفلنَّاسف حفسابفهفم و هفم ففى غَفلَةف مفعرفضون.« (انبیاء(21)، 1).
در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شدهاند. در روایات نیز منظور از{. التفسیر الکبیر، ج 22، ص 140؛ التحریروالتنویر، ج 17، ص 9.}
اشراطالساعة که در آیه 18 سوره محمد(47) به آن اشاره شده، رواج بیش از حدّ کفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد متعدّدى از آن بر شمرده شدهاست.
{ . تفسیر قمى، ج 2، ص 279 - 282؛ نورالثقلین، ج 5، ص 37.}
2. وقوع اختلافها و درگیرىهاى بسیار: یکى از نشانههاى آخرالزمان، اختلافها و درگیرىهاى فراوان میان گروههاى گوناگون است:
»فَاختَلفَ الأَحزابف مفن بَینهفم فَویلٌ لفلَّذینَ کَفَروا مفن مَشهَدف یَومف عَظفیم.« (مریم(19)، 37) روایات، این آیه را به ظهور فرقههاى مختلف در جهان اسلام مربوط دانستهاند که در آخرالزمان پدید آمده، موجب اختلافهاى بسیار خواهند شد. آیه »یَلبفسَکفم شفیَعًا و یفذفیقَ{. تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 64؛ البرهان، ج 3، ص 712.}
بَعضَکفم بَأسَ بَعض« (انعام(6)، 65) نیز به وقوع اختلافها و قتل و کشتار در آخرالزمان تفسیر شده است. بر{. تفسیر قمى، ج 1، ص 232.}
اساس روایتى، آیه »ولَنبلونَّکم بشىءف مفن الخَوف و الجفوع و نَقصف من الأَمولف و الأَنففس...« (بقره(2)،155) به ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار در آخرالزمان اشاره دارد.
{ . نور الثقلین، ج 1، ص 142.}
3. ظهور دجّال: درهرسه دین آسمانى یهود، مسیحیت واسلام، ظهورفاسدترین ومخرّبترین جریان منحط در طول تاریخ، پیش بینى و از خطر آن پرهیز داده شده است. دجّال{P . کتاب مقدّس، عهد قدیم، زکریا 9: 6 و 7 و دانیال 7: 19 - 27 و عهد جدید، متّى 24: 15 - 25 و نامه اول یوحنا 4: 1 - 6 و مکاشفه یوحنا 13: 11 - 17؛ سفینةالبحار، ج 2، ص 162 و 163.}
که تجسّم کفر، فریب و گمراهى است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خویش مىخواند. برخى از مفسّران، تفسیر آیه »لَخلقف السّموتف والأرض أکبرف مفن خَلقف النّاسف« (غافر(40)،57) را به ظهور دجّال ناظر دانستهاند که دردید مردم، عظیمترین موجود جلوه مىکند؛ در حالى که{ تاریخ مابعدالظهور، ص142-139؛ علائم آخرالزمان،ص303 - 316.}
خداوند، او را از بسیارى مخلوقات دیگر کوچکتر مىشمارد. سرانجام این{. کشفالأسرار، ج 8، ص 482 - 484.}
پدیده به دست عیسى(ع) محو و نابود خواهد شد.
{. همان، ج2، ص141 - 143؛ الدرّالمنثور، ج5، ص674 و 675.}
4. وقوع مصائب: برخى از آیات عذاب بر کافران و گنهکاران آخرالزمان که نزول عذاب را انکار مىکنند؛ تطبیق داده شده است:
»إن أتکفم عَذابفهف بَیَتاً أَو نَهاراً مَا ذَا یَستَعجفلف مفنهف الفمجرفمونَ«. (یونس(10)،50) »فَإفذا نَزلَ بفسَاحَتهفم فَساءَ صَباحف المفنذرین«. (صافات(37)،177).
{ . بحارالانوار، ج 9، ص 213 و 232، ج 52، ص 185؛ ج 53، ص56.}
با استفاده از آیه 65 انعام(6)، برخى از این عذابها بدین شرح گزارش شدهاند: صدایى هراسناک و دود در آسمان و حاکمان ستمگر:
»قفل هفو القادفرف عَلى أَن یَبعَثَ عَلیکفم عَذاباً مفن فَوقفکفم«، فرو رفتن برخى انسانها در زمین.
»أَو مفن تَحتف أَرجفلفکفم«، اختلافات بسیار در دین، »أَو یَلبفسَکفم شفیَعاً« قتل و کشتار »و یفذفیقَ بَعضَکفم بَأسَ بَعض«. در این دوره زمانى، ترس و ناامنى،{ تفسیر قمى، ج 1، ص 232.}
گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار نیز بسیار رخ خواهد داد:
»وَ لَنبلفونَّکفم بفشَىءف مفنَ الْخَوفف والْجفوعف و نَقصف مفن الأَمولف وَالأَنففس....«.
{ نورالثقلین، ج 1، ص 142.}
5. خروج سفیانى: بیشتر مفسّران، از ظهور لشکرى طغیانگر که در »آخرالزمان در کشورهاى اسلامى به ستم و تعدّى پرداخته، سرانجام در صحرایى بیرون از مکّه، گرفتار عذاب الهى مىشوند«، خبر داده و آیه »ولَو تَرى إفذ فَزفعفوا فَلَا فَوتَ و أفخفذوا مفن مَکانف قَرفیب« (سبأ(34)،51) را درباره آن لشکر دانستهاند. در روایات شیعه و سنّى، نام رهبر این لشکر، سفیانى ذکر شده است. آیه »أَفأَمفنَالَّذینَ مَکَروا السَّیّفَاتف{P . جامعالبیان، مج 12، ج 22، ص 129؛ الدرّالمنثور، ج 6، ص712 - 714؛ عیّاشى، ج 2، ص 57. P}
أَن یَخسففَ اللّهف بفهفمف الأَرضَ... .« (نحل(16)، 45) نیز که توطئهگران را به فرو رفتن در زمین تهدید مىکند، بر لشکر سفیانى تطبیق داده شده است. آیه{ البرهان، ج 1، ص 352 و 354.}
»...ءَامفنوا بفما نَزَّلنا مفصَدّفقًا لفما مَعَکفم مفن قَبلف أَن نَطمفسَ وفجوهًا فَنَرفدَّها عَلى أَدبارفهَا« (نساء(4)، 47) نیز درباره بازماندگان لشکر سفیانى تأویل شده که صورتهایشان معکوس گشته، پشت سرشان قرار مىگیرد.
{. همان.}
6. نداى آسمانى: بنابر روایات شیعه، جبرئیل نخستین کسى است کهبا امامزمان(عج) بیعت کرده و با صدایى بلند به گونهاى که به گوش همه جهانیان برسد، این آیه را تلاوت مىکند:
»أَتى أَمرف اللّهف فَلَا تَستَعجفلفوهف؛ فرمان خدا رسید؛ پس دیگر شتاب مکنید«. (نحل(16)، 1).
{ تفسیر عیّاشى، ج 2، ص 254.}
آیه »وَاستَمفع یَومَ یفنادف المفنادف مفن مَکانف قَریبف × یَومَ یَسمَعونَ الصَّیحَةَ بفالحَقّف ذلفکَ یَومف الخفروجف« (ق(50)،42ù41) نیز به این حادثه، تأویل شده است.
{. نورالثقلین، ج 5، ص 118 و 119.}
7. ظهور منجى بزرگ بشر: مهمترین رخداد آخرالزمان، ظهور دوازدهمین امام شیعیان براى رهایى انسانهاست: »جَاءَالحَقّف و زَهقَ البطفلف إفنَّ البطفلَ کانَ زَهوقًا.« (اسراء(17)، 81) این آیه که از پیروزى چشمگیر حق بر باطل سخن مىگوید، در روایات به ظهور مهدى(عج) تأویل شده است. آیه P}148 . البرهان، ج 3، ص 576. }
بقره(2). آیه »أَینَ ما تَکونفوا یَأتف بفکفمف اللّهف جَمفیعًا« نیز بر یاران نخستین مهدى(عج) که خداوند آنان را گرداگرد حضرت حاضر مىسازد، تطبیق داده شده است. آیه »فَإفن یَکففربفها هؤفلَاءف فَقَد وَکَّلنا{ مجمعالبیان، ج 1، ص 426؛ البرهان، ج 1، ص 347 - 355.}
بفها قَومًا لَیسوا بفها بفکفرین«{. البرهان، ج 2، ص 448.}
(انعام(6)،89) نیز چنین است.
8. نزول عیسى(ع): یکى از رخدادهاى آخرالزمان، فرود آمدن عیسى(ع) از آسمان است: »و إفنَّه لَعفلمٌ لفلسَّاعَةف فَلاتَمتَرفنَّ بفها« (زخرف(43)، 61)، »وإفن مفن أَهلف الکفتبف إفلَّا لَیفؤمفنَنَّ بفه قَبلَ مَوتفهف.« (نساء(4)، 159) مفسّران با استفاده از این آیات، ظهور دوباره عیسى(ع) در آخرالزمان راپیشبینى کردهاند و در روایات نیز تصریح{ جامعالبیان، مج 3، ج 3، ص 394 - 396؛ مج 4، ج 6، ص 25 - 30؛ مج13، ج25، ص115 و 116؛ کشفالأسرار، ج 9، ص 74 و ج 2، ص 143؛ ابنکثیر، ج 1، ص 589 و 590.}
شده که وى در بیتالمقدّس به نماز جماعت امامزمان(عج) اقتدا و در جنگهاى ایشان نیز شرکت خواهد کرد. براساس این تفسیر، فرود آمدن{ مجمعالبیان، ج 3، ص 211؛ نورالثقلین، ج 1، ص 571؛ روحالمعانى، ج 14، ص 147.}
عیسى(ع) از آسمان، یکى از نشانههاى نزدیکى قیامت شمرده شده و از ایمان آوردن همه اهل کتاب به حضرت عیسى(ع) در آخرالزمان که یکى از فرماندهان امامزمان به شمار مىرود، خبر داده شده است.
9. خروج جنبندهاى از زمین: قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبدهاى حکایت مىکند که هنگام رویگردانى مردم از معنویّت ،از زمین خارج شده، با مردم سخن مىگوید. »و إفذا وَقعَ القَولف{. المیزان، ج 15، ص 396.}
عَلَیهفم أَخرَجنا لَهفم دابَّةً مفنَ الأَرضف تفکَلّفمفهفم أَنَّ النَّاسَ کَانوا بفَایتفنا لَایفوقفنون«. (نمل/27، 82) در تفاسیر، مطالب بسیارى درباره این موجود شگفت بیان شده که تا حدّ{P . جامعالبیان، مج11، ج20، ص20-18؛ کشفالأسرار، ج7، ص258-256؛ قرطبى، ج 13، ص 156 - 158.}
بسیارى غیر واقعى و بىاساس به نظر مىرسد و در ظاهر برگرفته از منابع{ . المیزان، ج 15، ص 396.}
اسرائیلى است.
{. کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنا 13.}
10. هجوم یأجوج و مأجوج: قومى وحشى و فاسد با تخریب سدّ ذوالقرنین، در اندک زمانى سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد کرد تا آن که بنابر روایات، در عصر ظهور مهدى، به طور کلّى از بین خواهد رفت: »حَتَّى إفذا ففتفحَت یَأجوجف و مَأجوجف و{ جامعالبیان، مج 10، ج 17، ص 115 - 121؛ تاریخ مابعدالظهور، ص 146 - 150.}
هفم مفن کفلّف حَدَبف یَنسفلون.« (انبیاء(21)،96) برخى، یأجوج و مأجوج را یکى از نژادهاى انسانى، با صفات ظاهرى خاص یا موجوداتى خارقالعاده دانستهاند که از پشت مانعى مادّى خارج شده، به کشتار مردم و تخریب منابع طبیعى خواهند پرداخت. برخى{ کشفالاسرار، ج5، ص743- 746؛ الدرّالمنثور، ج 5، ص677-674؛ المیزان، ج 13، ص 336 - 398.}
دیگر نیز آنان را نمادى از یک تمدّن مادّى مخرّب شمردهاند که سدّ معنوىف ساخته شده به دست پیامبران را منهدم و حیات طبیعى و معنوى را بر کره زمین تهدید خواهد کرد؛ در هر حال،{P . تاریخ ما بعد الظهور، ص 151؛ علائم آخرالزمان، ص200 - 202؛ الفرقان، ج 15 و 16، ص 213 - 223.}
بیشتر مفسّران با استناد به آیه »وَ تَرَکنَا بَعضَهفم یومَئفذف یَموجف ففى بَعضف و نفففخَ ففىالصّفورف فَجَمَعنهم جَمعًا« (کهف(18)، 99) که بنابر قول مشهور، به هجوم آنان اشاره داشته و بىدرنگ از قیامت سخن به میان آورده، آن را از نشانههاى متّصل به قیامت شمردهاند و سخن از بازگشت برخى اقوام گذشته را هنگام خروج یأجوج و مأجوج مربوط به قیامت دانستهاند: »و حَرَامٌ عَلى قَریَةف أَهلَکنها{. مجمعالبیان، ج 7، ص 102؛ کشفالأسرار، ج 6، ص 306 و 307؛ المیزان، ج 14، ص 326. }
أَنَّهفم لَایَرجفعونَ × حَتَّى إفذا ففتفحَت یَأجوجف و... .« (انبیاء(21)، 95 و 96) برخى دیگر، این حادثه را به استناد روایات بسیار، به دوران ظهور مربوط دانسته و اشاره{ الفرقان، ج 16 و 17، ص 362 - 365.}
به بازگشت برخى اقوام را به مسأله »رجعت« ارتباط دادهاند.
{تاریخ ما بعدالظهور، ص 150؛ الفرقان، ج 16 و 17، ص 365-362.}
11. رجعت: در آخرالزمان برخى از نیکوکاران و بدکاران زمانهاى گذشته، دوباره زنده مىشوند. »وَ یَومَ نَحشفرف مفن کفلّف أفمَّةف فَوجاً مفمَّن یفکَذّفبف بفَایتفنا.« (نمل(27)، 83) این آیه فقط به برانگیخته شدن عدّهاى از مکذّبان و نه همه آنها اشاره کرده؛ بدین جهت، روایات و مفسّران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت، تفاوت قائل شده و آیه را به آخرالزمان مربوط دانستهاند که عدّهاى از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایى اعمال خویش را خواهد دید. مرگ و زندگى{ . مجمعالبیان، ج 7، ص 366؛ البرهان، ج 4، ص 228 - 231؛ المیزان، ج 15، ص 397 و 398. }
دوباره: »رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَینف و أَحیَیتَنَا اثنَتَینف« (غافر(40)، 11)، عذاب پیش از عذاب{. بحارالأنوار، ج 53، ص 56.}
بزرگ: »و لَنفذیقَنَّهفم مفنَ العَذابف الأَدنَى دفونَ العَذابف الأَکبَر« (سجده(32)، 21)،{. همان.}
ظهور بندگان پیکارجو پیش از قیامت: »فَإفذا جاءَ وَعدف أفولهفما بَعَثنا عَلَیکفم عفباداً لَنا أفولفى بَأسف شَدید« (اسراء(17)،5)، میثاق{. نورالثقلین، ج 3، ص 138 - 140. }
پیامبران با خداوند براى ایمان آوردن و یارى رساندن به پیامبراسلام: »و إفذ أَخَذَ اللّهف مفیثقَ النَّبفیّینَ... لَتفؤمفنفنَّ بفه و لَتَنصفرنَّهف« (آلعمران(3)،81) و منّت الهى بر{. تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 181.}
مستضعفان تاریخ: »و نفریدف أَن نَمفنَّ عَلَى الَّذینَ استفضعففوا ففى الأَرضف و نَجعلَهفم أَئفمَّةً و نَجعَلَهفم الورفثین.« (قصص(28)،5){ . نورالثقلین، ج 4، ص 107. }
همگى به رجعت، تفسیر و تأویل شدهاند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آراى دیگرى نیز گفته شده است.
{ تاریخ ما بعدالظهور، ص 632 - 639، 647.}
12. صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان: پس از پیروزى حضرت مهدى(عج) و یارانش، آرامش و معنویّت بر جهان حاکم خواهد شد:»وَعَدَ اللّهف الَّذینَ ءَامَنوا ... وَ لَیفبدّفلَنَّهفم مفن بَعدف خَوففهفم أَمناً... .« (نور(24)، 55)، »إفنَّ الأَرضَ لفلّهف یفورف
موعود شماره 36