خاطرات كهنه

من اسیر واژه محبتم خالی از کینه دل و حسادتم عاشق دستهای با رفاقتم زندگی اینحوری داده عادتم

help


ای آدم ها که بر ساحل نشسته اید
شاد و خندانید
یک نفر دارد در آب
می سپارد جان.
..



+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 11:6  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر