/ دومخرداد همراه با خود، نفاق، بدی، دروغگویی و ... را گسترش داد. این جریان
برای تخریب رقیب سیاسی خود بارها به تحرکاتی غیراخلاقی متوسل شد. بهزاد نبوی اعلام
کرد که دشمن اصلی دومخرداد آمریکا نیست بلکه «جریان راست» است. جریان دوم خرداد در
تلاشی شبانهروز جای دوست و دشمن را عوض کرد. در حالی که از رابطه و مذاکره با
آمریکا سخن میگفت هرگونه مذاکره و گفت و گو با جریان رقیب سیاسی را تحریم کرده
بود. همانا که تا آبدارچی ادارات را نیز به دلیل عدم دریافت پیام دوم خرداد از کار
برکنار کردند، امروز پشت صحنه، همراه با آقای هاشمی، پروژه دولت وحدت ملی را مدیریت
میکنند.
12/ محاکمات غلامحسینکرباسچی شهردار تهران و غارت بیتالمال، محاکمه
عبدا...نوری وزیر کشور دومخرداد در دفاع از اسرائیل، تعطیلی مطبوعات زنجیرهای که
در حرمتشکنی، درج اخبار دروغ، اقدام علیه امنیت ملی و ... تلاش کرده بودند، نیز از
دستاوردهای جریان دومخرداد محسوب میگردد.
13/ ماجرای دانشگاهها هاوایی و
دریافت مدارک جعلی برخی وزیران (همچون حاجی، صوفی و...) برخی معاونین و مدیران کل
14/ برکناری بیش از 5000 تن از مدیران ارشد و برجسته کشور به بهانه واهی عدم
درک پیام دومخرداد ( حربهای در جهت قلع و قمع مخالفان دولت از دولت) تلقی میشد.
15/ از جمله پدیده مشکلزا در دولت آقای خاتمی، مدیران پروازی بودند؛ به
گونهای که بیش از 12 استاندار کشور پروازی بودهاند. دولت به رغم تذکرات و
انتقادهای برخی نمایندگان مجلس ششم و مطبوعات و فعالان سیاسی برای این معضل اقدامی
را به عمل نیاورد.
ج – چرایی و بیان ضرورت نقد دوم خردادی
ها
سئوالی که با مرور کارنامه دوم خردادیها ، بیش از همه در اذهان شکل می گیرد،
این است که برای ممانعت از بازگشت دوم خردادی ها با آن کارنامه پر از انحراف از
مبانی انقلاب، چه اقداماتی باید صورت پذیرد؟ بدون شک نقد دوم خرداد و تبیین چرایی و
تشریح ضرورت آن، یکی از پاسخهایی است که می توان به این سئوال داد. از سوی دیگر طرح
ضرورت و چرایی نقد جبهه دوم خرداد، جریان اصولگرا را نیز بیش از پیش به وحدت و
یکپارچگی ترغیب خواهد کرد. در ذیل به برخی از این ضرورتها و چراییها اشاره میشود:
1ـ ممانعت از بازگشت روزهای تلخ
نیم
نگاهی به گذشته و یادآوری روزهای تلخ گوشهنشینی نیروهای متدین و مذهبی که هر ثانیه
آن به سنگینی سالها سپری شد، تکلیف را برای ما روشن خواهد کرد. روزهایی که فرزندان
انقلاب با چشمانی اندوهبار، تاختوتاز افراطیون دوم خردادی بر ضد آرمانهای انقلاب،
مبانی نظام و حتی مقدسات بودند اما در مقابل عملکرد آنها که قهقهه مستانه دشمنان
را بر فراز آسمان ایران اسلامی طنین افکن کرده بود، چارهای هم جز صبر و تحمل
نداشتند. مطمئنا زمینه سازی برای بازگشت نیروهای انقلاب بیش از آن که معلول عملکرد
منفی دوم خردادی ها و رویگردانی مردم از آنها باشد، مدیون عملکرد موفقیت آمیز
اصولگرایان و رویکرد دوباره مردم به آنها است. در ورای موفقیت های پیاپی اصولگرایان
در انتخابات چه بسیار زحمت ها که کشیده شد و چه بسیار خون دلها که خورده شد تا بار
دیگر زمام انقلاب به دست صاحبان اصلی آن که مردم و فرزندان انقلابی امام(ره) و مقام
معظم رهبری هستند، باز گردد. اینک هر نوع عقب گرد به عقب و هر گونه بازگشت به دوران
دوم خردادیها، هدر رفتن حاصل سالها تلاش و کوشش عناصر اصولگرا برای برپایی حکومتی
مبتنی بر گفتمان امام(ره) و انقلاب است.
2 ـ همگرایی در جریان اصولگرا:
حضور اصولگرایان در مسند خدمتگذاری به مردم، در مجلس و دولت، به واسطه
اقتضائاتی که داشت، موجب بروز اختلافهایی در بین برخی اصولگرایان شد. متاسفانه این
اختلافات، موجب شد برخی نقد رقیب را به فراموشی بسپارند و این در حالی است که با
وجود همه اختلافها، اکثریت غالب جریان اصولگرا بر خطر دوم خرداد اذعان دارند و لذا
همین نقطه موجب خواهد شد که اصولگرایان در این نقطه در کنار هم قرار گیرند و بر
انسجام و همگرایی این جریان اصیل افزوده شود.
3 ـ شفاف و روشن شدن عملکرد
اصولگرایان
بر اساس یک نظریه روانشناسی سیاسی، حافظه کوتاه مدت ما ایرانیان
کوتاه است و گذشته را زود فراموش میکنیم؛ بر همین اساس برخی تلخیها، انحرافات و
عملکرد دولتهای خاتمی و هاشمی را فراموش کرده و چشمهای خود را بر دستاوردهای بزرگ
و «پُر عزت» جریان اصولگرا بستهایم. شفافیت و یادآوری آن روزهای پر تنش و پر
آشوب، این دستاوردهای عزت بخش را برجسته میسازد.
4 ـ دوم خرداد از حاشیه امن
خارج میشود:
دومخرداد اکنون توانسته با تخریب پرشدت دولت نهم و مجلس هفتم و
هشتم اصولگرایان، افکار عمومی و نخبگان را از نقد گذشته بر این نقطه متمرکز نماید و
عملا خود را در حاشیه امن قرار دهد.
5 ـ ممانعت از ریزیش آراء و ائتلاف
اصولگرایان با این جریان
نقد دوم خرداد موجب خواهد شد تا عملکرد ناکارآمد،
پرتنش، ساختارشکن، باندی و ... جبهه دوم خرداد بر همگان عیان شود و مانع از آن
میشود که برخی کدورتها و اختلافات موجود، باعث ریزش عناصری از جریان اصولگرا و
پیوستن آنان به جبهه دوم خرداد شود. اکنون برخی از اعضای شاخص اصولگرا از همین طریق
در دام رقبا افتاده و به روشنی دم از پروژههایی چون دولت وحدت ملی ( یا ائتلاف
برخی اصولگرایان با جبهه دوم خرداد) میزنند.
6 ـجامعه و افکار عمومی برای پذیرش
نقد علمی و مستدل آمادگی دارد:
نکته ای که نباید در این میان فراموش شود این
است که به دلیل رشد نهادهای آکادمیک و علمی کشور، اکنون زمینه نقد هر تفکر و
اندیشهای به صورت علمی و مستدل فراهم شده است و این فرصت مناسبی برای نقد جریان
افراطی و منحرف دوم خرداد است.
7 ـ عدم نقد دوم خرداد به معنای تأئید آن
به نظر میرسد آنهایی که از نقد دوم خرداد ابا دارند، عملا خواسته یا ناخواسته
در میدان رقیب بازی میکنند و تأئید عملکرد گذشته دوم خرداد را در اذهان حداقل
نخبگان متبادر میسازند.
ملاحظه: با توجه به در اختیار گرفتن نهادها و قوای
مختلف مانند دولت، مجلس، شوراها و ... توسط اصولگرایان، زمینه نقد دومخردادیها
توسط اصولگرایان نسبت به گذشته تضعیف شده و میزان تأثیرگذاری آن در افکار عمومی
کاهش یافته باشد؛ لذا باید در ابزار نقد به ظرافتهای افکار عمومی توجه نماییم.