در مورده انتخابات که انقدر این روزها می خونیم و می بینیم و می شنویم که هر چه بخوام بگم میشه تکراره مکررات بنابراین ترجیح میدم تنها به ذکر دلایلم که در نهایت به انتخاب " موسوی " ختم شد بپردازم .
فقط قبل از هر چیز اینو بگم که این پست صرفا در جهت توضیح و چرای انتخابم هست نه تبلیغ و نه تحریک که " دوستان آب دستونِ بزارید زمین و به موسوی رای بدید چون من اینجوری می خوام " .. نخیر هر کسی نظری داره که مسلما برای خودش محترمه و بنده هم نه دانش سی * اسی دارم و نه در جایگاهی هستم که بخوام دیگران رو له یا علیه کسی ترغیب کنم و مهمتر اینکه چون خودم محاله برای بهتر جلوه دادن کاندیدای انتخابیم دست به تخریب دیگران ( یا به قول دوستان انتقاد ) بزنم اجازه هم نخواهم داد کسی از این روش در نظر دهیم استفاده کنه .. من با انتقاد مخالف نیستم ولی شرایط انتقاد چیه ؟ شرایط انتقاد اینه که نقاط مثبت یا منفی ۲ یا ۴ نفر در کنار هم و با شرایط مساوی ارزیابی بشه نه اینکه مدام از خدمات یه نفر بگیم و در مقابل نکات منفی دیگری رو آنچنان درشت و به اصطلاح بولد کنیم که برای اون دسته از حامیانِ کم سوادترش این شبهه پیش بیاد که نکنه داریم اشتباه انتخاب می کنیم !! .. ما که به اصطلاح قشر تحصیلکرده ی این اجتماع هستیم با هم پدر کشتگی نداریم که سر حمایت از کاندیدای منتخبمون به هم توهین کنیم یا تلاش شبانه روزیمون رو بزاریم در جهت تزریق سلایق و افکارمون به سایرین .. من اینجا فقط از کاندیدای انتخابیم صحبت خواهم کرد ، بدون اینکه مدام پای دیگران رو وسط بکشم :
۱ ) در انتخابات ما امکان " مطلق گزینی " نداریم یعنی نباید دنبال یک قدیس بگردیم و متعاقبا ازش انتظار معجزه داشته باشیم ، ما تمام توانمون رو می زاریم سر اینکه از بین گزینه های موجود دست به انتخاب بزنیم اونهم انتخابی که همواره با گذشت زمان این توجیه رو برای خودمون داشته باشیم که در اون مقطع زمانی با توجه به محدودیت ها و شرایط موجود بهترین انتخاب رو کردیم .
۲ ) موسوی نخست وزیر سخت ترین دوران تاریخی این کشور یعنی دوران جنگ بود ، ایامی که با وجود همه ی تحریم ها و دشمنان داخلی و خارجی و شرایط نابسامان تونست این کشور بحران زده رو اداره کنه ، تصمیماتی طی اون دوران گرفته شد که در وهله ی اول دور از انصافِ که به طور کل هر چه که بوده رو تنها به پای موسوی بنویسیم و در وهله ی دوم بعد از حدود ۲۵ سال ما نمی تونیم رای بر درستی یا نادرستی تصمیمی صادر کنیم .. هر عملکرد یا موضع گیری رو باید نسبت به شرایط همون زمان سنجید ، اینکه موسوی در اون دوران چه فکر می کرده و چگونه موضع می گرفته ربطی به امروزش نداره ، اونچه که در گذشته اتفاق افتاده مربوط به دوره ی خاصِ خودشه و در یک کلام با نگاه امروز نمی توان دیروز رو نقد کرد .
۳ ) موسوی و همه ی دولتمردان گذشته و آینده در چهار چوب اص* ولی حرکت می کنند که تخطی از اون اص* ول امریست ناممکن .
۴ ) موسوی خود رو یک " اصلاح طلب اصولگرا " می دونه .. خب چه اشکالی داره ؟! آیا این کلمه ی " اصولگرا " باعث کم شدن شان " اصلاح طلب " میشه ؟! مگه اصولگراها کی هستن ؟! جز اینه که اونها هم شهروندان همین کشور هستند ، جز اینه که اونها هم هموطنان ما هستند ؟! .. ما بهتره اول هدف از رای دادنمون رو مشخص کنیم .. جدا چرا و بر چه اساس رای میدیم ؟! بر اساس اینکه یه نفر اصلاح طلبِ یا اصول گرا ؟! واقعا این شد دلیل ؟! بر اساس اتیکت اصلاح طلب رای می دیم یا بر اساس توانایی های مدیریتی و عملکردی یک فرد !! .. من که نه به اتیکت رای می دم نه به حزب نه به جناح نه به گروه ، من به شخص رای می دم به ویژگی های بارز یک شخص رای می دم حتی تو این دوره بدون هیچ جبهه گیری خاصی به رضایی هم فکر کردم . کجای این حرف موسوی که از بس * یج تا مشارکت همه رو می پسندم حرف ناپسندی ست که همچین هیاهویی سرش به راه افتاده ؟! مگر بس * یج کیست ؟! ما چرا انقدر دید منفی و ترس نسبت به بعضی از اسامی پیدا کردیم ؟! مگر بسی * جی دشمن است که اینجور در موردش صحبت می کنیم . موسوی دولتمرد ایام جنگ است ، چرا اینها رو فراموش کردیم ؟! .. من به اینکه موسوی این هنر رو در خودش دیده که همه ی مخالفین رو هم می تونه هم گام با خودش به راه بیاره افتخار می کنم .. چه اشکالی داره یه نفر بتونه از تمام توان و ظرفیت طرف مخالفش برای آبادانی کشور استفاده کنه ؟! چه اشکالی داره کسی بتونه این مرز بندی ها و دیوار کشی ها رو از بین ببره ؟! چه اشکالی داره کسی بتونه مخالفین و موافقین خودش رو به یک اجماع برسونه ؟! این جمع کردن احزاب یک هنر است یک سیاست است .. دست دوستی طرف رقیب دراز کردن یک درایت است . گذشته از اون دوستانی که این اصلاح طلب اصولگرا بودن موسوی رو پیرهن عثمان کردن پس چرا به این توجه نمی کنن که اکثر احزاب بزرگ اصلاح طلب ( جبهه مش* ارکت ایران اسلامی و سازمان مجاه * دین انق* لاب اسلامی و ... ) و اشخاصی مثل حجاریان ، سحابی ، تاج زاده ، محسن کدیور ، رجایی و عطریانفر و .. که از نظر کیفیت و سابقه در گذشته درخشان تر عمل کردند امروز از موسوی حمایت می کنن ، چرا ؟! .. جدا چرا اجماع اصلاح طلبان روی موسوی است ؟! چون اونها مردان سی* است هستند و به خوبی می دونن که جنبش اصلاحات با چه کسی بیشتر تثبیت و اشاعه داده میشه . ملاک که تنها شعار اصلاحات نیست که اگر اینگونه بود موسوی کلا باید کناره می گرفت چون اصلا انسان شعار بده ای نیست .
۵) موسوی از دخترایی مثل من در فیلم تبلیغاتیش استفاده نمی کنه ، چرا ؟ چون شرایطی که داره رو به خوبی می دونه و نمی خواد بهانه ای دست مخالفینش بده ( اینکه میگم دخترایی مثل من یعنی دخترایی که ظاهری معمولی دارن ، همونجور که غالبا امروزه داریم می بینیم ) .
۶) موسوی انسان سخنوری نیست ، این درست ولی مگر سخنوری تنها ملاک انتخاب است ؟! ما ذاتا مردمان عجیبی هستیم ، می دونید همیشه دلمون رو به حرف و خوش صحبتی خوش می کنیم که کمتر از باد هواست .. با شنیدن 4 تا وعده وعید که اساسا هممون هم می دونیم اجرا شدنش از محالاته آنچنان عنان از کف می دیم که گویی تشنه ی شنیدن دروغ هستیم .. برای من جالبه تا کجا می خوایم دلمون رو به حرف خوش کنیم ؟! موسوی نه شعار می ده نه دروغ میگه حرفی رو می زنه که می دونه می تونه عملیش کنه پس میشه بهش امیدوارتر بود ، او در چهار چوب اختیاراتی که یک رئیس جمهور داره حرف می زنه تا جایی که در توان یک دولت هست و به عقل و شعور منه نوعی که شنونده ی حرفاش هستم توهین نمی کنه .. موسوی نمی یاد از آینده ی این کشور یک بهشت برین بسازه که به خوبی می دونیم حالا حالاها باید روش کار بشه ، اون قولی رو می ده که می دونه توانایی انجامش رو داره .
۷) موسوی از نظر ظاهر و حرکات مقبول و شایسته ست .
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور فعلی و کاندیدای انتخابات دهم با حضور در این عرصه در پی آن است تا در صورت موافقت مردم، سنت ریاست جمهوریهای دو دورهای در ایران را تکرار کند و ریاست قوه مجریه را برای 4 سال دیگر به عهده بگیرد. براساس مواضع محمود احمدینژاد در دولت نهم و همچنین اظهارات انتخاباتی او در روزهای اخیر، بهنظر میرسد وی در صورت انتخاب مجدد در سمت ریاست جمهوری، سیاستهای خود را در دوره جاری ادامه دهد و از فرصتی که در صورت پیروزی در انتخابات برای او فراهم میشود، برای تکمیل طرحهای نیمهتمامش در دولت نهم و همچنین ارائه طرحهایی متناسب با سیاستهایش بهره ببرد. بنابراین بامروری بر سیاستها و برنامههای احمدینژاد در دوره فعلی میتوان به یک ارزیابی درخصوص برنامههای او در صورت پیروزی در انتخابات آتی رسید. البته وی در این دوره علاوه بر برنامههای قبلی، برنامه جدیدی درخصوص سهامی کردن نفت ارائه کرده است. براساس این طرح، اوراق مشارکتی منتشر خواهد شد و سود صنعت نفت در اختیار تمام مردم ایران قرار خواهد گرفت.
محورهای سایر برنامههای احمدینژاد که در 4 سال گذشته به اجرا درآمده است، به قرار زیر است:
- اجرای قانون خدمات کشوری و افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان دولت
- گسترش ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین بهنحوی که موجب نگرانی آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است.
- سیاست پایداری و مقاومت در موضوع هستهای و رد هرگونه تعلیق غنیسازی به طوری که باعث عقبنشینی کشورها زورگو شد.
- انجام سفرهای استانی و برگزاری جلسات دولت در مراکز استانها (در این حوزه دولت در این مدت به نقاطی سفر کرد که تاکنون هیچ مسوولی پا به آنجا نگذاشته بود، علاوه بر این که مسوولان از نزدیک با نقاط ضعف و قوت شهرها و روستاها آشنا شدند)
- اجرای طرح سهمیهبندی بنزین
- طرح هدفمند کردن یارانهها که از 3 دهه پیش همواره از دغدغههای نظام بوده است (هرچند این طرح در مجلس هماکنون در حال بررسی است)
- پرداخت سهام عدالت و فروش اوراق مشارکت نفتی
- مبارزه با مفاسد اقتصادی
- تشریح قاطع سیاستهای ایران در مجامع بینالمللی
- تلاش برای تکمیل طرحهای نیمهتمام و اجرای سریع طرحهای جدید
- حمایت از جنبشهای آزادیخواه از جمله حماس و حزبالله
محسن رضایی
محسن رضایی، دیگر کاندیدای اصولگرای انتخابات ریاست جمهوری دهم است. او که دکتری اقتصاد دارد، هماکنون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است. او داوود دانشجعفری، وزیر اقتصاد برکنار شده دولت نهم را به عنوان رئیس ستاد انتخابات در کنار خود دارد و در اظهارات تبلیغاتی خود به ارائه برنامههایش در عرصههای مختلف و بخصوص بخش اقتصادی پرداخته است. مهمترین محور برنامههای محسن رضایی در عرصه اجرایی کشور را می توان به صورت زیر برشمرد:
- دولت باید عرصه را برای حضور نسل سوم بازکند تا جوانان مسوول اجرایی شوند و افراد دارای تجربه در اتاق فکر بنشینند و به نسل جوان کمک کنند.
- تغییر مدیریت در کشور از راس دولت تا بدنههای اداری و تشکیل دولت ائتلافی با استفاده از نخبگان کشور
- تشکیل وزارت امور اجتماعی برای ساماندهی نظام خانواده
- طرح جامع برای مسائل فرهنگی و امور مربوط به جوانان برای ایجاد نشاط و آرامش در خانوادهها
- انتخاب چند وزیر و استاندار از بین زیر 30سالهها و ورود اولین گروه از مدیران نسل سومی به سیستم مدیریتی کشور.
- پایان دادن به بینظمیهای موجود در اداره کشور و پایبند کردن دولت به اجرای سیاستهای کلی و برنامهها
- افزایش وامهای خرید مسکن و افزایش سرمایهگذاری خارجی برای بالا بردن قدرت خرید مردم
- تلاش برای جلب همکاری سازمان ملل و کشورهای مختلف جهان برای ایجاد قانون اساسی و روی کارآمدن دولتی دموکراتیک در فلسطین
- ایجاد کنسرسیومی با حضور تمام کشورهای دارای فناوری انرژی هستهای در داخل ایران و فروش اورانیوم غنی شده در ایران به کشورهای نیازمند این فناوری
- احقاق حقوق زنان و تبدیل خانهداری به شغلی با حقوق و بیمه و تلاش برای اعتلای جایگاه بانوان ایرانی
- افزایش تعامل با کشورهای حاشیه خلیج فارس بویژه عمان و قطر و همچنین امضای قرارداد استراتژیک با عربستان
- کاهش مدت خدمت سربازی به یک سال و تبدیل آن به یک شغل
- تقسیم کشور به 9 منطقه فدرال اقتصادی و واگذاری هدفی معین به هر یک از مناطق به شکلی که مکمل یکدیگر باشند.
- واگذاری باشگاههای ورزشی به هواداران و مربیان و ورزشکاران در مدت یک یا 2 سال
محسن رضایی همچنین درخصوص برنامههای تحول اقتصادی و سهمیهبندی بنزین که در دولت نهم به اجرا درآمد، چنین اعلام کرده است: در طرح تحول اقتصادی احمدینژاد اشکالات زیادی وجود دارد و من، حتما این طرح را دنبال نمیکنم، برنامه من یک انقلاب اقتصادی در کشور است و این انقلاب اقتصادی قطعا از راه سهمیهبندی بنزین و محدودیتهایی که دولت ایجاد کرده، نخواهد بود.
کروبی و برنامههایش
مهدی کروبی، دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است که از جبهه اصلاحطلبان پابه این عرصه گذاشته است. او در دوره قبل نیز کاندیدای ریاست جمهوری بود و با شعار معروف خود مبنی بر پرداخت ماهانه 50 هزار تومان به هر ایرانی به صحنه آمده بود، اما در آن دوره نتوانست رای کافی را برای پیروزی بر رقبا به دست بیاورد. کروبی در این دوره با یاری گرفتن از چهرههای برجستهای از جریان اصلاحات، با اصلاح برخی شعارهای گذشته و همچنین ارائه شعارهایی جدید به کارزار انتخابات آمده است تا بار دیگر برای به دست گرفتن ریاست قوه مجریه تلاش کند. مهمترین محورهای برنامه انتخابات مهدی کروبی به این شرح است:
- هدفمند کردن یارانهها در درازمدت برای حل مشکلات اقتصادی
- تشکیل سهام عام در بخش نفت و گاز برای تحت پوشش قرار دادن مردم ایران و کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی براساس این طرح، به افراد بالای 18 سال، ماهانه 70 هزار تومان پرداخت میشود.
- جراحی گام به گام و حساب شده اقتصاد ایران
- ارائه گزارشی منصفانه به مردم در بدو در اختیار گرفتن دولت و ارائه گزارشهای مستمر به مردم درخصوص عملکرد قوه مجریه
- جمع کردن 3 اصل اسلامیت، جمهوریت و ایرانیت در کنار هم
- تنشزدایی در عرصه سیاست خارجی از طریق شفافسازی و اعتمادسازی در کنار پافشاری بر مواضع بحق جمهوری اسلامی ایران
- افزایش سرمایهگذاری خارجی در کشور از طریق تعامل با کشورهای مختلف جهان
- بررسی کارشناسانه طرحهای دولتهای قبلی برای ادامه آنها در صورت امکان
- شکست انحصار رسانهای و گردش سریع و آزاد اطلاعات
- توسعه تربیت بدنی و سیاستزدایی از آن
- رفع تبعیض جنسیتی و توسعه مشارکت زنان
- اجرای مثلث تامین اجتماعی برای شهروندان با 3 ضلع بیمه خدمات درمانی، بیمه بیکاری و بیمه تحصیلی
- حرفهای کردن خدمت سربازی
میرحسین موسوی
میرحسین موسوی نخستوزیر دوران جنگ، کاندیدای بعدی انتخابات ریاست جمهوری دهم است. او با انتقاد شدید نسبت به عملکرد دولت نهم در عرصههای مختلف، قدم به عرصه انتخابات ریاست جمهوری دهم گذاشته و برنامههای خود را در حوزههای گوناگون اعلام کرده است. او که با انتقاد برخی کارشناسان مبنی بر دولتی شدن اقتصاد در دوره نخستوزیریاش مواجه است، این سیاستها را اقتضای آن دوران عنوان و تاکید کرده است که در حال حاضر بر ضرورت گسترش خصوصیسازی در کشور معتقد است.
محورهای برنامههای موسوی به شرح زیر است:
- استفاده فراوان از سرمایهگذاری بخش خصوصی و فراهم کردن امکان حضور قدرتمندانه بخش خصوصی
- در اولویت قرار دادن کشورهای همسایه و منطقه خاورمیانه برای برقراری ارتباط
- کاستن از تنشها و گسترش روابط با تمام کشورهای شرق و غرب با پشتوانه روابط خوب منطقهای
- کوتاه نیامدن از مواضع بحق ایران در زمینه انرژی هستهای و همچنین ادامه مذاکرات در چارچوب آژانس انرژی اتمی با همه کشورهایی که تمایل به مذاکره داشته باشند.
- مذاکره با آمریکا در صورت عملی شدن شعار تغییر، از سوی رئیسجمهور این کشور
- احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی
- ارائه لایحهای به مجلس برای ملزم کردن دولتها به پیگیری مصوبات دولتهای قبلی
- ایجاد مسیرهایی که به تصمیمات عقلانی در کشور بینجامد و همچنین وضع سیاستهای اقتصادی روشنی که با یکدیگر تناقض نداشته باشند
- ایجاد توازن میان صادرات و واردات کشور
- کاهش تورم و کنترل نقدینگی از طریق افزایش تولید و ایجاد انضباط مالی و ثبات مدیریتی درکشور
- تلاش برای کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی و سوق دادن این درآمدها به سمت سرمایهگذاری در کشور
- تقویت بنیههای تولید از جمله جهتدهی تسهیلات اعتباری به سمت فعالیتهای مولد و بهبود فضای کسب و کار
آنچه از مرور برنامههای برخی کاندیداها میتوان مشاهده کرد و سوالی برای افکار عمومی باقی می ماند، نحوه اجرای این برنامههاست. برخی برنامههای اعلامی یا اصولا در اختیار ریاست جمهوری نیست یا باید در شورای عالی امنیت ملی تصمیمگیری شود یا جزو اختیارات رهبری است یا اجرای آنها نیازمند همکاری سایر قوا از جمله مجلس است. بنابراین افکار عمومی انتظار دارد کاندیداها در این مدت باقیمانده راهکار اجرای برنامههای خود را نیز اعلام کنند.
| ||||
منبع:هموطن سلام |
| ||||
منبع:روزنامه هموطن سلام |
| ||||
2- مدیریت یک علم است و من بارها در تمام این مدت و در تمام گفتوگوهایم اشاره کردم برای دانستن مدیریت باید درسش را خواند و یا در زمینهاش مطالعه کرد، چیزی که این روزها آن را در حوزههای مدیریتی نمیبینیم. انگار هر کس کار خودش را میکند و به مدیریت با دید علمی نگاه نمیکند. مشکلات اقتصادی و فرهنگی که این روزها میبینیم و این که هر چند روز یکبار فرد جدیدی بر رأس کار میآید، نشانه عدم شناخت علمی و کارشناسی است. این عدم شناخت اگر ادامه پیدا کند، ضربههای جبرانناپذیری بر پیکره ایران خواهد زد.
3- هزینهها را قبلا دادهایم، همان وقتی که روی حرفی حساب میکنیم و فیلم میسازیم و فیلم توقیف میشود، همان وقتی که ناکارآمدیهای مدیریتی همه چیز را به هم میریزد، هزینهها را دادیم.
به جرأت میتوانم بگویم سینما در دورههای قبل به ویژه در دولت هشتم وضعیت بسامان و بهتری داشت و در جهت سینمای فرهنگی حرکتهای درستی داشتیم. نباید زحمتهای دولتهای قبلی را به باد داد و همه چیز را خراب کرد، این روزها این سینمای از رونق افتاده و کمنفس نیاز به کمک دارد؛ کمکی که شاید میرحسین بتواند به آن بکند. همین است که میرسیم به قضیه حمایت هنرمندان! هنرمندان باید از سینمای خودشان دفاع کنند و به کاندیدایی که میشناسند رأی دهند و از او اعلام حمایت نمایند. عدهای میگویند هنرمندان نباید اینگونه واضح به دفاع از کاندیدایی بپردازند، ولی هنرمند هم مثل هر کسی آزاد است و میتواند از عقایدش دفاع کند.
4- موسوی مرد عمل است، شعار نمیدهد، این را در نخستوزیری دوران جنگش به وضوح حس کردیم، او امتحان خودش را به عنوان یک مرد روشنفکر پس داده، میرحسین را بهعنوان مرد عمل میشناسم، او هدفش سازندگی است و نگاهی عمیق و مردمی دارد، همین نگاه مردمی است که ما را به آینده امیدوار میکند.
5- تجمع و اعلام حمایت قاطعانه هنرمندان از میرحسین موسوی، باعث ترغیب مردم است و میتواند کسانی را که خیال رأی دادن ندارند به تکاپو وادار کند. این خیلی مهم است که ما بتوانیم آرای خاموش را به پای صندوقهای رأی بکشانیم. این یک اصل مهم است که باید به آن فکر کرد و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی فروگذار نبود.
6- اگر رئیس جمهور آینده ما میرحسین موسوی باشد که خودش میداند چه باید بکند. حداقل خیالمان راحت است که میرحسین کتاب خوانده و اهل هنر است. این را از وقتی که فرهنگستان هنر را اداره میکرد میدانستم. مدیریت موسوی در هرجایی که پا میگذارد، بهقدری قوی و درست و کارآمد است که جای هیچ شک و شبههای را نمیگذارد. من مطمئنم مهندس موسوی با آوردن یک وزیر فرهنگ حاذق و با سواد که حداقل اسم بازیگرها را بداند و پای حرفش بایستد، همه چیز را درست میکند و این فرهنگ از رونق افتاده را کمک میکند. همین قضیه من را به آینده ایران و فرهنگ و سینما خوشبین میکند و احساس خوبی نسبت به آینده به من میدهد.
7- بیش از 120 فیلم و کتاب و مجله توقیف شده. جلوی بهترین آثار را میگیرند. احساس ناامیدی اهالی فرهنگ را احاطه کرده و کسی به فکر سروسامان دادن به ماجرا نیست. دولت فعلی به وعدههایش عمل نمیکند و فیلمی که خودش مجوز پخش و تولیدش را داده توقیف میکند. هیچ کس نمیداند با توقیف یک اثر چند خانواده از نظر معیشتی زیر سؤال میروند. چطور میشود دولتی سر حرف خودش هم نایستد؟ مگر میشود آدم به راحتی حرف و قول خودش را نقض کند؟ پس تکلیف آن نویسنده، چاپخانه، ناشر و از همه مهمتر آن فکر خلاقی که با این وضعیت از کار میافتد چه میشود؟ چه کسی میتواند تضمین کند فکر و نیرویی که اینگونه در معرض بیمهری بیدلیل قرار گرفته دوباره بتواند تولید فکر و فرهنگ کند؟ تکلیف این فرهنگ کهن که به بادش میدهیم چه میشود؟ چه باید بکنیم برای نیرویی که توان امرار معاش و تامین هزینههای معیشتیاش را ندارد؟ آیا تضمینی هست که این نیرو باز هم به درستی رفتار کند؟
8- از مردم میخواهم یک بسمالله بگویند و وارد عمل شوند و تلاش کنند برای آمدن رئیس جمهوری که مرد عمل است، کتاب خوانده و دلش برای هنر میتپد. به مردم میگویم تلاش کنیم برای آنکه دیگر فیلمی توقیف نشود، برنامههای دوست داشتنیمان را ببینیم، کتابهای مورد علاقهمان را بخوانیم، به آیندهمان امیدوار باشیم و گاهی بدانیم اتفاقات خوبی در شرف وقوع است...
9- اگر شرایط همینگونه پیش برود، من آینده زیبایی برای خودمان متصور هستم. میرحسین بهعنوان یک مرد فرهنگی و کسی که سابقه مدیریتی درست دارد و اصلا میداند مدیریت یعنی چه، میتواند این اوضاع بیسروسامان ما را درست کند. حداقل دلمان خوش است که، وزرایش سر جای خودشان هستند و با علم روز پیش میروند. من به آینده مملکت با وجود میرحسین موسوی به شدت خوشبینم. البته به شرط آنکه بعد از آن هم پشت او را خالی نکنیم و ما هم سر حرفمان بایستیم.
10- سلام من را به آقای موسوی برسانید و بگویید که منتظر آمدنش هستیم و دوست داریم برایمان وزیر فرهنگ کتابخوان انتخاب کند. به او بگویید ما به آینده خوشبینیم.
منبع: چلچراغ