ساحت سرخ اجابت
دوش یاران خبر سوختنش آوردند
صبح خاکستر خونین تنش آوردند
یا رب!این کشته ی خونین کدامین عرصه است؟
که زبازار تجردکفنش آوردند
این گلی بود که از خلوت خوشبوی بهار
بهرپرپر شدن اندرچمنش آوردند
ساحت سرخ اجابت ز شفاخانه ی وصل
مرهم تازه ی داغ کهنش آوردند
آنکه چون سرو سهی بدرقه شد با گل اشک
اینک ازمعرکه چون نسترنش آوردند