آقای احمدی نژاد باید به عنوان مثال نرخ تورم را در زمان تحویل گرفتن دولت تا زمان تحویل آن به دولت بعدی با یکدیگر مقایسه کند در حالی که چنین نمیکند. ایشان با نرخ تورمی کمتر از 11 درصد دولت را تحویل گرفت و اکنون که عمر دولت نهم رو به پایان است اگر نرخ تورم همان عددی باشد که وی میگوید-یعنی حدود 15 درصد- به این معناست که بیش از 5 درصد به نرخ تورم در طول این دولت افزوده شده است.
این مسئله را باید با این ملاحظه در نظر بگیریم که حجم درآمد ارزی دولت نهم به نسبت دولت قبل بیش از سه برابر است (بر اساس برنامه چهارساله، بودجه ارزی دولت 5/84 میلیارد دلار بوده در هر سال و حدود 300 میلیارد دلار در طول چهار سال پیش بینی شده است).
قرار نیست که کاری که با 300 میلیارد دلار در طول چهار سال دولت نهم میتوانست انجام گیرد با اقداماتی که در دولت قبل با سالی 15 میلیارد دلار درآمد ارزی صورت گرفت یکسان باشد. با وجود این، در دولت هشتم نرخ رشد اقتصادی با همان میزان درآمد هشت درصد است اما در دولت فعلی با میانگین 75 میلیارد دلار درآمد ارزی در هر سال نرخ رشد اقتصادی 3/6 درصد را حاصل شده است.
در ارائه آمار باید کلیه شاخصها را با هم در نظر گرفت. طبیعی است که درآمد دولتی کاهش یابد، شاخصهای اقتصادی آن نیز منفی میشود، به همین میزان هر چه درآمد ارزی کشور بالا میرود باید شاخص های اقتصادی نیز رشد پیدا کند.
نرخ تشکیل سرمایه در دولت آقای خاتمی 11 درصد بوده اما اکنون 5/4 درصد است، آقای احمدی نژاد به این موارد که اشاره نمیکند، چرا در این مملکت با این حجم درآمد نرخ تشکیل سرمایه به کمتر از نصف کاهش پیدا کرده است؟
برنامه ها و اهداف اقتصادی آقای میرحسین موسوی را چگونه می بینید؟
آقای مهندس موسوی تاکنون تنها راهبردهای اقتصادی خود را اعلام کرده است و طبیعی است که یک رئیس جمهور باید ابتدا راهبردها را اعلام کند، این راهبردهاست که در ذیل آن برنامههای اقتصادی تعریف می شود.
کسانی که جزییات برنامههای اقتصادی خود را اعلام می کنند بیشتر تبلیغاتی است و گرنه برنامهها در ذیل راهبردها تعریف می شوند، در دوران رقابت های انتخاباتی جهت گیریها اعلام و مسیرها نشان داده میشود. برای بهتر پیمودن این مسیرها صدها راه است که ممکن است امروز به ذهن کاندیداها خطور نکند اما در دوران ریاست جمهوری با کمک کارشناسان تعریف شده و نهایتا در برنامههای اجرایی دولت خواهد آمد.
مرجع : ایران دیپلماسی