بنام خدا
صلابت احمدی نژاد
دوباره سلام چون مطلبم ادامه مطلب قبلی استدیدیم بالاخره جناب آقای احمدی نژاد به انتقادات بی مورد از خود و دولتش پاسخ داد.آن هم چه پاسخی، پاسخی که در آن نیاز نبود فرد دیگری ایشان را یاری دهد.بله ایده آل ترین حالت اینه که تصور کنیم از غرب هراس در دل برخی ایجاد شدهشاید هم از سرمایه دارها هراسی است.!!!!جناب هاشمی رفسنجانی خیلی نگران عدم اجرای اصل 44 شدند؟؟؟؟!!!!این نگرانی ایشان جای تعجب و سوال دارد. مگر ایشان نبودند که در دولت خود مخالف خصوصی سازی بودند . حرفهای احمدی نژاد هم موئد این امر استپس اکنون ایشان باید نگران حرکت خصوصی سازی که در دولت احمدی نژاد با کیفیت بهتری عمل میشود باشند و نه نگرانی موهومی ایشان از عدم اجرای اصل 44حال که ایشان این نگرانی های تعجب برانگیز را از خود ابراز میدارند، باید دید که احمدی نژاد از نظر ایشان کجای کار را اشتباه عمل کردند.نمیتوان گفت که جناب هاشمی رفسنجانی بلا نسبت ایشان دروغ به عرض مردم رساندند.حال اگر ایشان دروغ نمی گویند و احمدی نژاد هم اصل 44 را اجرا میکند، پس اختلاف نظر میان این دو چهر در چیست؟ تنها چیزی که در این جا میتواند جواب پرسش ما باشد، اختلاف نظر این دو در مصادیق خصوصی سازی است.آن طور که همه می گویند، همه یعنی نه عوام، بلکه همه خواص البته آنهایی که مغرض نباشند.این است که جناب هاشمی می گویند باید در خصوصی سازی قدرتمندان را در نظر داشت و پستهای دولتی که قرار است به بخش خصوصی داده شود تنها به عده ای تعریف شده در این بخش داده شود. عده ای که با ثروتشان به قول اقتصادیون مادی گرا نظام اقتصادی ایران را در دست دارند. باید مواظب بود تا خدای نا کرده کسی به این سرمایه داران نگوید بالای چشمت ابروست. و گرنه اینها میروند تمام ثروتشان را خارج میکنند و اقتصاد ایران از هم میپاشد.اما مگر جناب هاشمی روحانی نیستند؟، مگر با قدرت خدا بیش از دیگر مردم آشنایی ندارند؟، بنا به تخصص روحانیتشان. پس این ترس چرا در ایشان احساس میشود؟(البته اگه ایده آل فکر کنیم).علت این ترس به نظر من این است(البته اگر ترسی در میان باشد) که ایشان در شروع کار خود در 16سال پیش یادشان رفته در کارشان حسابی هم برای عظمت خدا باز کنند. در عوض برای اینکه اطمینان حاصل کنند روی کار قرار می گیرند حسابهای مختلفی (مادی و معنوی!!!!!!!!!) برای افراد احزاب باز کردند. خوب طبیعی است که با روی کار آمدنشان باید این حسابها در نظر گرفته شود. پس اگر خصوصی سازی لازم است چه کسانی ارجح تر از این افراد و احزاب.اما در عوض احمدی نژاد به کسی قول نداد و یادش بود که حسابی، آن هم به قیمت آبرو برای خدا در راهش باز کند. پس در خصوصی سازی که پیش خواهد گرفت نه فرد و نه گروهی جای اعتراض به ایشان را نمیبیند.اما سوالی دیگر مطرح میشودو آن سوال اینکه آنهایی که در 16 سال پیش توقعی از دولت نداشتند و میخواستند کار و کسبیبا دست خود را بیاندازند و جزء گروهی هم نبودند . چرا با اینکه کمک هم به این افراد نشد اجازه پیشرفت هم به آنها داده نشد.جواب این سوال رو من از سالها قبل و مخصوصاً در آستانه انتخابات اخیر از زبان سیاسیون منتقد روش هاشمی شنیدم و همچنین در جواب با صلابت احمدی نژاد. به نظر هم میرسد جواب کاملاً درستی باشدو آن این که باز در همان علم اقتصاد مادی گرای غربی گفته شده عوام مردم را بسته به نوع فرهنگشان باید در دو حالت نگه داشت حالت اول برای مردمی است که فکر مساوات برای همه را ندارند . مثل مردم اروپا، مردمی که فکر میکنند باید شاهی باشد یا رئیس جمهوری باشد که به آن تعظیم کنند و او وضع مادی مرفه تری داشته باشد . برای این گروه از مردم که راضی هستند باید ثروت داد، باید رفاه داد تا صدایشان در نیاید(البته اگر صدایی در کار باشد).اما گروه دومی از مردم هستند که فرهنگشان میگوید زیر بار تبعیض نروند . مانند مردم ایران . برای این مردم اگر رفاه فراهم کنی چون فکر دارند و فکر میکنند همیشه خود را مقایسه میکنند و حتی در رفاه هم اگر مرفه تری ببینند صدایشان بلند میشود. پس برای این مردم خطرناک است که رفاهی فراهم شود، غربیها گفتند در مواجهه با این مردم باید آنها را در حالت حداقل نگه داشت . تا نا توان بمانند تا خدای ناکرده بر علیهتان نشورند.خب کسی که این اعتقاد غربی ها را قبول کند وقتی ببیند مخالف آن رفتار میشود، مخصوصاً اگر قبلاً ابهتی داشته باشد که کسی آن را نشکسته باشد، مسلماً در مواجهه با سیاست مخالف خود نمیتواند تحمل پیشه کند و مانند حال واکنش شدید که نشان دهنده عدم تحمل است از خود بروز میدهد..... .والسلام