حجاب مانع فعالیتهاى اجتماعى زن است!

کتاب: مجموعه آثار جلد 19 صفحه 450

نویسنده: استاد شهید مرتضى مطهرى

سومین ایرادى که بر حجاب مى‏گیرند این است که سبب رکود و تعطیل فعالیتهایى است که خلقت در استعداد زن قرار داده است.

زن نیز مانند مرد داراى ذوق، فکر، فهم، هوش و استعداد کار است.این استعدادها را خدا به او داده است و بیهوده نیست و باید به ثمر برسد.

اساسا هر استعداد طبیعى دلیل یک حق طبیعى است.وقتى در آفرینش به یک موجود استعداد و لیاقت کارى داده شد، این به منزله سند و مدرک است که وى حق دارد استعداد خود را به فعلیت‏برساند، منع کردن آن ظلم است.

چرا مى‏گوییم همه افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و این حق را براى حیوانات قائل نیستیم؟ براى اینکه استعداد درس خواندن در بشر وجود دارد و در حیوانات وجود ندارد.در حیوان استعداد تغذیه و تولید مثل وجود دارد و محروم ساختن او از این کارها بر خلاف عدالت است.

باز داشتن زن از کوششهایى که آفرینش به او امکان داده است نه تنها ستم به زن است، خیانت‏به اجتماع نیز مى‏باشد.هر چیزى که سبب شود قواى طبیعى و خدادادى انسان معطل و بى اثر بماند به زیان اجتماع است.عامل انسانى بزرگترین سرمایه اجتماع است.زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و نیروى تولید او بهره‏مند گردد.فلج کردن این عامل و تضییع نیروى نیمى از افراد اجتماع، هم بر خلاف حق طبیعى فردى زن است و هم بر خلاف حق اجتماع، و سبب مى‏شود که زن همیشه به صورت سربار و کل بر مرد زندگى کند.

جواب این اشکال آن است که حجاب اسلامى که حدود آن را به زودى بیان خواهیم کرد، موجب هدر رفتن نیروى زن و ضایع ساختن استعدادهاى فطرى او نیست.ایراد مذکور بر آن شکلى از حجاب که در میان هندیها یا ایرانیان قدیم یا یهودیان متداول بوده است وارد است.ولى حجاب اسلام نمى‏گوید که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوى بروز استعدادهاى او را گرفت.مبناى حجاب در اسلام چنانکه گفتیم این است که التذاذات جنسى باید به محیط خانوادگى و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص براى کار و فعالیت‏باشد.به همین جهت‏به زن اجازه نمى‏دهد که وقتى از خانه بیرون مى‏رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمى‏دهد که چشم چرانى کند.چنین حجابى نه تنها نیروى کار زن را فلج نمى‏کند، موجب تقویت نیروى کار اجتماع نیز مى‏باشد.

اگر مرد تمتعات جنسى را منحصر به همسر قانونى خود کند و تصمیم بگیرد همینکه از کنار همسر خود بیرون آمد و پا به درون اجتماع گذاشت، دیگر درباره این مسائل نیندیشد، قطعا در این صورت بهتر مى‏تواند فعال باشد تا اینکه همه فکرش متوجه این زن و آن دختر و این قد و بالا و این طنازى و آن عشوه‏گرى باشد و دائما نقشه طرح کند که چگونه با فلان خانم آشنا شود.

آیا اگر زن، ساده و سنگین به دنبال کار خود برود براى اجتماع بهتر است‏یا آنکه براى یک بیرون رفتن چند ساعت پاى آئینه و میز توالت وقت‏خود را تلف کند و زمانى هم که بیرون رفت تمام سعیش این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند به موجوداتى هوسباز و چشم چران و بى‏اراده تبدیل کند؟

عجبا!به بهانه اینکه حجاب، نیمى از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بى‏حجابى و بى‏بند و بارى نیروى تمام افراد زن و مرد را فلج کرده‏اند.کار زن پرداختن به خودآرایى و صرف وقت در پاى میز توالت‏براى بیرون رفتن، و کار مرد چشم چرانى و شکارچى‏گرى شده است.

در اینجا بد نیست متن شکایت مردى را از زنش که در یکى از مجلات زنانه درج شده بود ذکر کنم تا معلوم شود اوضاع حاضر، زنان را به صورت چه موجوداتى در آورده است.

در آن نامه چنین نوشته است:

«زنم در موقع خواب به یک دلقک درست و حسابى مبدل مى‏گردد.موقع خواب براى اینکه موهایش خراب نشود یک کلاه تورى بزرگ به سرش مى‏بندد.بعد لباس خواب مى‏پوشد.در این موقع است که جلو آئینه میز توالت مى‏نشیند و گریم صورتش را با شیر پاک کن مى‏شوید. وقتى رویش را برمى‏گرداند احساس مى‏کنم او زن من نیست زیرا اصلا شکل سابق را ندارد.ابروهایش را تراشیده و چون مداد ابرو را پاک کرده بى‏ابرو مى‏شود.از صورتش بوى نامطبوعى به مشام من مى‏رسد زیرا کرمى که براى چین و چروک به صورتش مى‏مالد بوى کافور مى‏دهد و مرا به یاد قبرستان مى‏اندازد.کاش کار به همین جا ختم مى‏شد، ولى این تازه مقدمه کار است.چند دقیقه‏اى در اتاق راه مى‏رود و جمع و جور مى‏کند آنگاه کلفت‏خانه را صدا مى‏کند و مى‏گوید کیسه‏ها را بیاور.کلفت‏با چهار کیسه متقالى بالا مى‏آید. خانم روى تخت مى‏خوابد و کلفت کیسه‏ها را به دست و پاى او مى‏کند و بیخ آن را با نخ مى‏بندد.چون ناخنهاى دست و پایش مانیکور شده و دراز است، براى اینکه به لحاف نگیرد و چندشش نشود و احیانا نشکند دست و پاى خود را در کیسه مى‏کند و به همین ترتیب مى‏خوابد» .

آرى این است زنى که بر اثر به اصطلاح بى‏حجابى «آزاد» شده به صورت نیروى فعال اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى درآمده است!آنکه اسلام نمى‏خواهد این است که زن به صورت چنین موجود مهملى درآید که کارش فقط استهلاک ثروت و فاسد کردن اخلاق اجتماع و خراب کردن بنیان خانواده باشد.اسلام با فعالیت واقعى اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى هرگز مخالف نیست.متون اسلام و تاریخ اسلام گواه این مطلب است.

در اوضاع و احوال تجدد مآبى بى‏منطق حاضر جز در دهات و در میان افراد سخت متدین که اصول اسلامى را رعایت مى‏کنند زنى پیدا نمى‏کنید که نیروى او واقعا صرف فعالیتهاى مفید اجتماعى یا فرهنگى یا اقتصادى بشود.

آرى یک نوع فعالیت اقتصادى رایج‏شده است که باید آن را ثمره بى‏حجابى دانست و آن این است که بنکدار به جاى اینکه بکوشد جنس بهتر و مرغوبتر براى مشتریان خود تهیه کند، یک مانکن را به عنوان فروشنده مى‏آورد، نیروى زنانگى و سرمایه عصمت و عفاف او را استخدام مى‏کند و وسیله پول درآوردن و خالى کردن جیبها قرار مى‏دهد.یک فروشنده باید کالا را همان طورى که هست‏به مشترى ارائه دهد ولى یک دختر خوشگل فروشنده با ادا و اطوار و ژستهاى زنانه و در معرض قرار دادن جاذبه جنسى خود مشترى را جلب مى‏کند.بسیارى از افراد که اصلا مشترى نیستند براى اینکه چند دقیقه با او حرف بزنند یک چیزى هم مى‏خرند.

آیا این فعالیت اجتماعى است؟ آیا این تجارت است‏یا کلاهبردارى و رذالت؟

مى‏گویند زن را توى کیسه سیاه نپیچید.

ما نمى‏گوییم زن خود را در کیسه سیاه بپیچید ولى آیا باید طورى لباس بپوشد و در اجتماع عمومى ظاهر شود که برجستگى پستانهایش را هم به مردان شهوتران و چشم چران نشان بدهد و از آن طور که هست‏بهتر و جاذبتر براى آنها جلوه دهد؟ از وسائل مصنوعى در زیر لباس استفاده کند تا چاقى و زیبایى مصنوعى را هم براى فریفتن و دل ربودن مردان بیگانه به مدد بگیرد؟ این مدها و لباسهاى تحریک‏آمیز براى چه به وجود آمده است؟ آیا براى این است که بانوان آن لباسها را براى همسرانشان بپوشند؟ !این کفشهاى پاشنه بلند براى چیست؟ جز براى این است که حرکات ماهیچه‏هاى کفل را به دیگران نشان دهد؟ آیا لباسهایى که نازک‏کارى‏ها و برجستگیهاى بدن را نشان مى‏دهد جز براى تهییج مردان و براى صیادى است؟ عملا غالب خانمهایى که از این نوع کفشها و لباسها و آرایشها استفاده مى‏کنند تنها مردى را که در نظر نمى‏گیرند شوهران خودشان است.

زن مى‏تواند در میان زنان و در میان محارم خود از هر نوع لباس و آرایشى استفاده کند اما متاسفانه تقلید از زنان غربى براى هدف و منظور دیگرى است.

غریزه خودآرایى و شکارچى‏گرى در زن غریزه عجیبى است.واى اگر مردان هم به آن دامن بزنند و مدسازان و طراحان نواقص کار آنان را برطرف کنند و مصلحین اجتماع!هم تشویق کنند.

اگر دختران در اجتماعات عمومى لباس ساده بپوشند، کفش ساده به پا کنند، با چادر یا با پالتو و روسرى کامل به مدرسه و دانشگاه بروند، آیا در چنین شرایطى بهتر درس مى‏خوانند یا با وضعى که مشاهده مى‏کنیم؟ اصولا اگر التذاذهاى جنسى و منظورهاى شهوانى در کار نیست چه اصرارى است که بیرون رفتن زن به این شکل باشد؟ چرا اصرار مى‏ورزند که دبیرستانهاى مختلط به وجود آورند؟

من شنیده‏ام در پاکستان معمول بوده است - نمى‏دانم الآن هم معمول هست‏یا نه‏که در کلاسهاى دانشگاه بخش پسران و دختران به وسیله پرده‏اى از یکدیگر جدا باشد و فقط استادى که پشت تریبون قرار مى‏گیرد مشرف بر هر دو باشد.آیا بدین طریق درس خواندن چه اشکالى دارد؟


X