نگاهى کوتاه به شخصیت زن از دیدگاه اسلام

کتاب: مجموعه آثار ج 17 ص 400

نویسنده: شهید مطهرى

وقتى که ما به متن اسلام مراجعه مى‏کنیم مى‏بینیم نتیجه آنچه که اسلام در مورد زن مى‏خواهد،شخصیت است و گرانبها بودن.در پرتو همین شخصیت و گرانبهایى،عفاف در جامعه مستقر مى‏شود،روانها سالم باقى مى‏مانند،کانونهاى خانوادگى در جامعه سالم مى‏مانند و«رشید»از کار در مى‏آید.گرانبها بودن زن به این است که بین او و مرد در حدودى که اسلام مشخص کرده،حریم باشد،یعنى اسلام اجازه نمى‏دهد که جز کانون خانوادگى،یعنى صحنه اجتماع،صحنه بهره بردارى و التذاذ جنسى مرد از زن باشد چه به صورت نگاه کردن به بدن و اندامش،چه به صورت لمس کردن بدنش،چه به صورت استشمام عطر زنانه‏اش و یا شنیدن صداى پایش که اگر به اصطلاح به صورت مهیج‏باشد،اسلام اجازه نمى‏دهد.ولى اگر بگوییم علم،اختیار و اراده،ایمان و عبادت و هنر و خلاقیت چطور؟مى‏گوید بسیار خوب،مثل مرد.چیزهایى را شارع حرام کرده که به زن مربوط است.آنچه را که حرام نکرده،بر هیچ کدام حرام نکرده است.اسلام براى زن شخصیت مى‏خواهد نه ابتذال.

جایگاه اجتماعى و سیاسى زن در اسلام

کتاب: دایرة المعارف تشیع، ج 8، ص 494

نویسنده: خدیجه بوترابى

در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعى پایگاه و جایگاهى مناسب دارند و از حرکتهاى اجتماعى و فعالیتهاى گروهى ممنوع نگردیده‏اند، بلکه طبق مسلمات قرآنى و حدیثى مسئولیتهاى اجتماعى بسیار بطور یکسان متوجه مرد و زن است. البته تکلیف «جهاد» ابتدائى و جنگ تهاجمى از زنان برداشته شده است. قرآن مى‏فرماید: و المؤمنون المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة... مردان مومن و زنان مومن برخى بر برخى ولایت (سرپرستى) دارند به معروف یکدیگر را امر مى‏کنند و از منکر باز مى‏دارند و نماز مى‏گذارند و زکات مى‏دهند و از خدا و پیامبرش فرمان مى‏برند، خدا اینان را رحمت خواهد کرد، خدا پیروزمند و حکیم است (توبه، 71) . در این فرموده خداوند، زنان چون مردان داراى مسئولیتهاى بزرگ ولایت اجتماعى مى‏باشند، از این رو به هدایتگرى و امر به معروف و بازدارندگى از زشتیها و ناهنجاریها در همه زمینه‏هاى سیاسى و فرهنگى و حقوقى مى‏پردازند. با گستردگى مفهوم «منکر» و «معروف» در اسلام گستره دخالتهاى اجتماعى زن روشن مى‏شود. بنابراین در همه عرصه‏هایى که مردان دخالت مى‏کنند، زنان نیز مى‏توانند دخالت کنند مگر موارد استثنایى .

پیامبر (ص) طبق دستور قرآن کریم با زنان مستقلا بیعت مى‏کند و بر سر اصول و معیارهایى پیمان مى‏بندد و بدین گونه این بدنه از جامعه اسلامى را با مسئولیتهاى سیاسى اجتماعى خویش آشنا مى‏سازد. درباره چگونگى این بیعت گفته‏اند که پیامبر (ص) با زنان، با گفتار و کلام بیعت مى‏کرد و یا اینکه دستور مى‏داد ظرف آبى مى‏آوردند و خود دست در ظرف فرو مى‏برد سپس زنان دست در ظرف مى‏نهادند و بدین گونه پیمان بزرگ رابطه فرد و دولت تحقق مى‏یافت. برخى گفته‏اند که بیعت با زنان در زمان پیامبر (ص) از روى لباس و پوشش بوده است. در روز غدیر نیز در روایات آمده است که براى بیعت با زنان با امام على (ع) ظرف آبى آوردند.

زنان در نهضت بزرگ اجتماعى ـ سیاسى هجرت نیز شرکت کردند و مهاجرت آنان چون مردان و بدون هیچ تفاوتى پذیرفته و در وحى شریف، به عنوان پدیده‏اى اصیل مطرح شد. آنهم در دورانى که زنان از اکثریت حقوق خویش محروم بودند و حق دخالت در کوچکترین مسائل اجتماعى را نداشتند . در نهضتهاى اجتماعى نیز زنان مى‏توانند مشارکت داشته باشند و جریانها و حرکتهاى سالمى براى هدایت جامعه پدید آوردند، مانند نهضت عاشورا و در دوران اخیر نقش زنان در نهضت تنباکو در زمان حاضر نقش آفرینى‏هاى حماسى زنان در انقلاب روشن است. جز یکى دو مورد در همه مسئولیتهاى اجتماعى زنان مى‏توانند شرکت کنند. تنها در موضوع امامت که وضعیت استثنایى دارد. البته صعود به مقام عصمت و ولایت که جوهر اصلى نبوت و امامت است در شأن زن نیز هست و به عنوان نمونه بانوى بزرگ حضرت فاطمه (س) داراى این مقام است، لیکن رسالت و امامت اجتماعى که با دشواریهاى طاقت فرسایى همچون جنگها و... همراه است تکلیفى است که زن از آن معاف شده است.

ابعاد وجودى زن

کتاب: زن در آینه جلال و جمال صفحه 36

نویسنده: آیة الله عبدالله جوادى آملى

لازم به ذکر است که احکام واوصاف صنف زن از دو دیدگاه قابل مطالعه وبر دو قسم است:

قسم اول: راجع به اصل زن بودن او است که هیچ گونه تفاوتى در طى قرون واعصار به آنها رخ نمى‏دهد. مانند لزوم حجاب وعفاف وصدها حکم عبادى وغیر عبادى، که مخصوص زن است وهرگز دگرگون نخواهد شد. وبین افراد زن هم هیچ فرقى در آن جهت مشترک زنان نیست.

قسم دوم: ناظر به کیفیت تربیت ونحوه محیط پرورش آن است که اگر در پرتو تعلیم صحیح وتربیت وزین پرورش یابند وچون مردان بیاندیشند وچون رجال تعقل وتدبر داشته باشند تمایزى از این جهت‏با مردها ندارند واگر گاهى تفاوت یافت‏شود، همانند تمایزى است که بین خود مردها مشهود است. مثلا اگر زنان مستعد به حوزه‏ها ودانشگاههاى علمى راه یابند وهمانند طلاب ودانشجویان مرد به فراگیرى علوم ومعارف الهى بپردازند واز لحاظ جهان‏بینى وانسان شناسى ودنیاشناسى وسایر مسائل اسلامى، در دروس مشترک بین محصلین حوزه آگاهى کامل یابند ونحوه تعلیم وتبلیغ دینى آنان چون رجال مذهبى باشد، چه این که گروهى فعلا به برکت انقلاب اسلامى این چنین‏اند، آیا باز هم مى‏توان گفت روایاتى که در نکوهش زنان آمده واحادیثى که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده وادله‏اى که در نارسایى عقول آنان رسیده اطلاق دارد وهیچ گونه انصرافى نسبت‏به زنان دانشمند ومحققان از این صنف ندارد وهمچون قسم اول موضوع همه آن ادله ذات زن از حیث زن بودن است؟ مثلا گفته‏هاى حضرت على...، در بیان وهن عقول زنان که فرمود:

«یا اشباه الرجال و لا رجال، حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال‏» (1)

اى مرد گونه‏هاى نامرد، با آرزوهاى کودکانه! واندیشه زنان پرده نشین!

«ایاک و مشورة النساء فان رایهن الى افن و عزمهن الى وهن..». (2)

بپرهیز از مشورت با زنان، که راى آنان ناقص وتصمیم آنان سست است.

هیچگونه انصرافى از زنان محقق ودانشمند ندارد؟ وآیا مى‏توان گفت که عقل آنان در بخش عقل نظرى، چون زنند وتنها به خاطر انوثت‏بدن آنها همتاى عقل کودکان مى‏باشد، واراده وتصمیم وعزم آنها در بخش عقل عملى سست وناپایدار است. ویا آن که این تعبیرها به لحاظ غلبه خارجى است که منشا آن، از تربیت صحیح است، که اگر شرایط درست‏براى فراگیرى آنها در صحنه تعلیم وتربیت فراهم شود حتما غلبه بر عکس خواهد شد ویا لااقل غلبه اى در کار نیست تا منشا نکوهش گردد.

خلاصه آن که وهن عزم چون مساله حجاب وعفاف از احکام قسم اول نخواهد بود. هوشمندى ونبوغ برخى از زنان سابقه دیرین داشته وسبقت آنان در موعظت پذیرى سبت‏به مردها شواهد تاریخى دارد. وقتى اسلام به عنوان دین جدید در جاهلیت دامنه‏دار حجاز جلوه‏کرد، تشخیص حقانیت آن از نظر عقل نظرى محتاج به هوشمندى والا، وپذیرش آن از جهت عقل عملى نیازمند به عزمى فولادین بوده است تا هرگونه خطر را تحمل نماید. لذا کسى که در آن شرایط پیش از دیگران مسلمان مى‏شد از برجستگى خاص برخوردار بوده وهمین سبقت، از فضائل او به شمار مى رفت. چون تنها سبق زمانى یا مکانى نبوده است که معیار ارزش جوهرى نباشد بلکه سبق رتبى ومکانتى بود که مدار ارج گوهر ذات خواهد بود. چنانکه سبق اسلام حضرت على... از فضائل رسمى آن حضرت به شمار مى‏رود. از این رهگذر مى‏توان به هوشمندى ونبوغ زنانى پى برد که قبل از همسران خود دین حنیف اسلام را پذیرفته وحقانیت آن را با استدلال تشخیص داده ودر پرتو عزم استوار به آن ایمان آورده‏اند. در حالى که مردان فراوانى نه تنها از پذیرش آن استنکاف داشته ودر حقانیت آن تردید داشتند بلکه براى اطفاء نور آن سعى بلیغ مى‏نمودند گرچه طرفى نمى بستند.

مالک بن انس (179 -95ه.ق) در «موطا» خود چنین نقل مى‏کند که عده‏اى از زنان در حالى اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بوده‏اند مانند دختر ولید بن مغیره که همسر صفوان بن امیه بود وقبل از شوهرش مسلمان شد ونیز ام حکیم دختر حارث بن هشام که شوهرش عکرمه بن ابى جهل بود، پیش از همسرش اسلام آورد. (3)

پى‏نوشت‏ها:

1. نهج‏البلاغة، خطبه 27.

2. نهج البلاغه، نامه‏31.

3. موطا، کتاب نکاح، ص‏371 -370.


X