جوان:«به شما (هواداران میرحسین موسوى) و رؤسایتان که در خانه هاى تیمى و در تهران نشسته اند و به شما خط مى دهند، اولتیماتوم مى دهم که اگر بخواهند به این برنامه هایشان ادامه دهند، براى مردم خواهم گفت که چگونه عملکرد و برنامه هاى آنها موجب پیروزى احمدى نژاد شد. . . وجود میرحسین در انتخابات لازم و ضرورى است اما آیا این درست است که ما هم هوادارانمان را در جلسات آقاى میرحسین موسوى بفرستیم و سوال کنند که چرا این ۲۰ سال نیامده؟ سکوت کردى و نیامدى؟ |
26/2/1388
اگرچه تا هفته پیش، تلاش قابل توجهى به عمل مى آمد تا اختلاف بین دو
کاندیداى جبهه دوم خرداد و ستادهاى این دو، در انظار عموم، آشکار نشود و
حتى برخى اخبار حتى حکایت از انعقاد پیمان عدم تعرض بین دو ستاد داشت؛ اما
اظهارات صریح کروبى و کرباسچى بیانگر آن است که سرّ اختلاف درون اردوگاهى
اصلاح طلبان، بیش از این تاب مستورى ندارد.
کاندیداى زاپاس نیستم
به نظر مى رسد تیم کروبى به آفتابى شدن اختلافات خود با جناح موسوى
مشتاق ترند. شخص کروبى هم براى تصریح به این مرزبندى دلایل متعددى دارد.
او نمى خواهد رقباى سیاسى دوم خردادى اش یعنى مجاهدین و مشارکت و یاران
خاتمى که در حلقه میرحسین جاى گرفته اند، او را به عنوان «کاندیداى زاپاس»
در افکار عمومى جلوه دهند. کروبى نمى خواهد سکه بدلى اصلاحات باشد. او در
ماه هاى گذشته به شدت از جانب خاتمى و اطرافیانش تحقیر شده است. شعار «یا
من یا میرحسین» که از جانب خاتمى مطرح شد، تحقیرآمیزترین برخورد با کروبى
بود. این شعار، کروبى را از دایره رجال سیاسى دوم خرداد به کنارى مى نهاد
و شیخ اصلاحات را که از مدت ها قبل اعلام کاندیداتورى کرده بود، عملاً
نادیده مى گرفت. به همین دلیل بود که کروبى از همان زمان تصمیم گرفت به
هیچ وجه عرصه انتخابات را به نفع هیچ کس ولو گزینه اجماعى دوم خرداد ترک
نکند. او تا بدانجا پیش رفت که صراحتاً اعلام کرد اگر دوم خردادى ها
بخواهند بیت امام(ره) را هم واسطه کنند صحنه را خالى نخواهد کرد.
پس از کناره گیرى خاتمى نیز، گرچه عمده ترین گروه هاى دوم خردادى از
مجمع روحانیون و حزب کارگزاران گرفته تا مجاهدین و مشارکت و شوراى هماهنگى
اصلاحات، به میرحسین موسوى گرویده اند و از این بابت فشار روانى سنگینى بر
مهدى کروبى وارد شده است؛ اما او با اتخاذ استراتژى خاصى، تلاش نموده تا
حلقه محاصره سیاسى اصلاح طلبان علیه خود را بشکند و از منظرى دیگر براى
خود مزیت نسبى ایجاد کند.
آلبوم ستاره هاى کروبى
مهدى کروبى زمانى که از جلب حمایت احزاب و گروه هاى اصلاح طلب ناامید
شد، به سمت جذب «چهره ها» و به تعبیرى «ستاره ها» رفت. در نخستین فاز این
راهبرد، عباس عبدى و محمد قوچانى به اردوگاه کروبى پیوستند. از این دو،
اولى بریده حزب مشارکت بود و دومى نورسیده حزب کارگزاران. با این وجود،
وزن آنها در حدى نبود که آسمان سیاست در اردوگاه اصلاحات بتپد. اما زمانى
که زمزمه پیوستن غلامحسن کرباسچى به ستاد مهدى کروبى در محافل سیاسى و
رسانه اى پیچید، ماجرا جدى شد. تمایل عطاء الله مهاجرانى (وزیر جنجالى
خاتمى که اکنون در لندن به سر مى برد) و نیز همسر نخست او جمیله کدیور،
کروبى را بر آن داشت تا فرصت را از دست نداده و سریعاً براى آنها حکم
مشاور صادر کند و بدین ترتیب، وزنه «چهره ها» در ستاد کروبى سنگین تر شد.
محمدعلى نجفى و مسعود نیلى دو چهره اقتصادى دوم خردادى که به تیم
کروبى پیوستند، زمزمه هاى احساس خطر در اردوگاه موسوى جدى شد اما این
ماجرا وجه طنزآلودى هم داشت و آن پیوستن محمد على ابطحى مشاور نزدیک خاتمى
به اردوگاه کروبى بود. و نهایتاً حمایت صریح عبدالکریم سروش پدر معنوى طیف
رادیکال دوم خردادى از کروبى، به علاوه انتقاد سنگین او از میرحسین، آلبوم
ستاره هاى حامى شیخ اصلاحات را تکمیل کرد.
تحلیل انگیزه چهره هاى فوق الذکر از پیوستن به اردوگاه کروبى، فرصت
دیگرى مى طلبد اما آنچه در این مقال مد نظر است، تبعات حضور آنان در کنار
کروبى بر گفتمان او و رویکردش در قبال دیگر جناح اردوگاه دوم خرداد است.
چهره هایى که با هر انگیزه اى اطراف کروبى گرد آمده اند، در سال هاى
گذشته ستاره هاى جبهه دوم خرداد در عرصه هاى مختلف سیاسى، مطبوعاتى،
اقتصادى و فرهنگى به شمار آمده و بدنه اصلى جریان دوم خرداد، اصلاحات مورد
نظر خود را با این چهره ها مى شناسد. فى الواقع این چهره ها تابلو و
نماینده گفتمان اصلاحات نزد بدنه هوادار این گفتمان به شمار مى آیند. بدین
ترتیب، در حلقه نخست کروبى اکنون کسانى قرار گرفته اند، که اعضاى حزب
اعتماد ملى را «روستایى» تلقى مى کنند و به همین دلیل دبیر کل حزب اعتماد
ملى گفتمان و رویکرد خود را به تدریج به گونه اى سامان مى دهد که نماینده
مطالبات همان حلقه باشد.
دو پادشاه و یک اقلیم
کروبى سال ۱۳۸۸ با کروبى سال ۱۳۸۴ به لحاظ گفتمانى متفاوت است. او
اکنون خواسته یا ناخواسته، به دلیل حضور عناصرى از «لایه صلب اصلاح طلبان»
در اطراف خود، به جاى آن که همچون چهار سال پیش، مطالبات اقتصادى طبقات
پایین دست و محروم جامعه را نمایندگى کند، به تریبون مطالبات اجتماعى و
سیاسى و فرهنگى طبقات متوسط به بالا تبدیل شده است.
اما در آن سوى ماجرا، میرحسین موسوى که در آغاز فعالیت خود، چشم به
آراى طبقات محروم و مستضعف و حتى بدنه اصولگرایان دوخته بود، اکنون و در
میانه راه با واقعیت هاى دیگرى مواجه شده است. نخست وزیر دهه ۶۰ پس از چند
ماه فعالیت دریافته است که: اولاً، دل بستن به جدایى بدنه طیف ارزشى از
احمدى نژاد و پیوستن به اردوگاه او بى مبناست. ثانیاً، به رغم همه تلاش ها
و شعارها، طبقات پایین دست و محروم جامعه اقبال چندانى به میرحسین موسوى
نشان نداده اند و بر اساس نظرسنجى هاى متعدد، همچنان احمدى نژاد را
نماینده مطالبات خود تلقى مى کنند. ثالثاً، یاران و حامیان خاتمى که اکنون
اصلى ترین حلقه هواداران میرحسین را تشکیل مى دهند، روى خوشى به گفتمان
سابق او نشان نداده و از او مى خواهند که نماینده گفتمان اصلاحات و
مطالبات طبقه متوسط باشد.
اکنون مى توان تصویر روشنى از نقطه اصطکاک دو جناح کروبى و موسوى
ارائه کرد. هر دو جناح از دو مسیر متفاوت به یک سفره و پایگاه راى رسیده
اند: راى کروبى از حدود ۵/۱ درصد به ۳ درصد در نظرسنجى ها ناشى از همین
امر است. البته این افزایش راى کروبى، متقابلاً کاهش راى موسوى را به
دنبال داشته است که معناى آن، یورش کروبى به سبد راى موسوى است. هر چند
این تغییر و تحولات آرا در اردوگاه اصلاح طلبان در برابر راى بالاى ۵۰
درصدى احمدى نژاد که همچنان سیر صعودى دارد قابل قیاس نیست.
منبع:entiran.ir