من کیستم گدای گدایان این درم
گر پانهم به جای دگر خا بر سرم
روزی اگر بناست از این در جدا شوم
از هم جداشوند سر وجان وپیکرم
محتاج دام وشیفتۀ دانۀ توأم
هر چند در حریم تو کم از کبوترم
زوّار عارفند به حق تو یا حسین
ای وای من که از همه بی معرفت ترم
بر پادشاهیدو جهان ناز می کنم
از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم
مهر توگشت شیرۀ جان وروان روح
از لحظه ای که شیر به من داد مادرم
فیض زیارت تو وآلوده ای چو من
گر لطف تو نبود نمی گشت یاورم
هر کس که دشمن است تورا دشمنش منم
حتی اگر بود پدرم یا برادرم
از صدق وپاکی پدر ومادرم بود
گر عاشق پیمبر وآل پیمبرم
یک عمر از تو گفتم وخواهم که وقت مرگ
خیزد حسین حسین زنفس های آخرم
پای مرا ببند که پا بند خود کنی
دست مرا بگیر که مسکین این درم
من میثمم که با همه بی دست وپائیم
جز دار عشق تو نبود دار دیگرم
التماس دعا: محسن زاده