تعداد بازدید : 380519
تعداد نوشته ها : 16
تعداد نظرات : 3
مرگ و مشک و ماه
مشک تشنه
ماه تشنه
خیمه گاه تشنه تر
ماه از میان نخل های شرمگین گذشت
چشمهای مست مرگ
مشک و ماه را به خواب دید
مشک سیر
تشنه
خیمه گاه منتظر
ماه دستهای خویش را به آب داد
چشم های خویش را به آفتاب
مرگ
همچنان به مشک خیره مانده بود
تیری از کمان پرید
مشک مرد و
ماه تشنه جان سپرد
خیمه گاه، بغض کودکان خویش را
به آسمان سپرد
مرگ مانده بود و
ماه می گذشت
شط
- هنوز تا همیشه-
روسیاه می گذشت.
"سید ضیاء الدین شفیعی"