صفحه ها
دسته
دوستان وبلاگي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 380522
تعداد نوشته ها : 16
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
غزل آتش
خونی چکید و حنجره ی خاک جان گرفت
بغضی شکست و دامن هفت آسمان گرفت
آبی که دستبوس عطش بود شعله زد
آتش، سراغ خیمه ی رنگین کمان گرفت
ابری برای گریه نیامد ولی زسنگ
خون، غنچه غنچه خاک تو را در میان گرفت
" اسبی ز سمت علقمه آمد" دگر بس است
تیری امام آینه ها را نشان گرفت
مانده است در حکایت این سوگ، شعر من
چندان که جسم سوخت و آتش به جان گرفت
از آخرین شراره چنین می رسد به گوش:
باید تقاص عافیت از کوفیان گرفت
" سید ضیاء الدین شفیعی"

سه شنبه هشتم 11 1387
X