چندی پیش در صفحه آخر روزنامه اعتماد مطلبی آمده بود از قول خبرگزاری ایرنا. با تمام احترامی که برای خبرگزاری ایرنا و فعالیت های چشمگیرش در چند هفته گذشته در عرصه موسیقی قائل هستم، اما نتوانستم نظرم را در مورد خواسته نابجا از یگانه موسیقی ردیف دستگاهی ایران، محمدرضا شجریان، بازگو نکنم.

نویسنده خواسته است که استاد «صدای ملی اش را در اختیار رسانه ملی قرار دهد.» اما صدای ملی یعنی چه؟ کدام یک از خبرگان موسیقی اصیل با رسانه ملی همکاری می کنند که ما از شجریان چنین توقعی داشته باشیم. با کمی دقت متوجه می شویم که موسیقی جدی در رسانه ملی جایی ندارد، حال این چه خواسته یی است که از شجریان مطرح می شود که وی با چنین وجهه هنری و جهانی پا در رسانه یی بگذارد که نگاهی ابزاری و غیرحرفه یی به پدیده موسیقی دارد؟

در قسمتی دیگر خواندیم که «شجریان در حالی به اجرای کنسرت در تهران پرداخت که صدایش تا مدت ها پنهان بود.» اگر کسی در این هیاهوی کرکننده تاثیر شگرف کنسرت های شجریان (داخل یا خارج از وطن) بر فرهنگ شنیداری را لمس نمی کند تقصیر شجریان چیست؟ اگر کسی به خود زحمت حضور در محافل فرهنگی را نمی دهد و این نکته را نمی داند که شجریان فعال ترین موسیقیدان در 30 سال اخیر بوده است، تقصیر شجریان چیست؟ بله، اگر به دنبال این هستید که پیچ تلویزیون را بچرخانید و صدای او را روی تصویری از گیاهان و حیوانات بشنوید یا اگر می خواهید صدای استاد از رادیو پخش شود (که می شود) و به یک باره و البته بی ربط مجری شروع به حرف زدن کند (که می کند) و در نهایت هیچ نامی هم از صاحب اثر برده نشود باید گفت زهی تاسف.

در همین مورد نویسنده از نامه یی که شجریان خطاب به صدا و سیما نوشته و خواسته که صدایشان جز در مورد «ربنا»ی ماه رمضان، از این رسانه پخش نشود، گله می کند.

باید گفت اگر در این میان کسی پیدا شده است که حرف دل اهالی موسیقی را مکتوب می کند و به نشانه اعتراض با جامه یی کاغذی حرف می زند، باید گفت استاد صدایش را پنهان کرده است؟ موسیقیدان صاحب بی چون و چرای اثرش است و استفاده از اثر وی بدون اجازه شخص صاحب اثر، تجاوز به حقوق مولف است و بی احترامی به صاحب اثر و حتی مخاطب است؛ عملی که همه روزه در رادیو و تلویزیون شاهد آن هستیم.

در ادامه مطلب آمده بود که شجریان «هرگز نتوانسته دًین مردم کشورش را نسبت به صدای ماندگارش ادا کند». اما اگر منظور دًین مردم به شجریان است، باید گفت کدام دًین؟ اگر هم منظور دًین استاد نسبت به مردم است، باز هم باید گفت کدام دًین؟ اگر کسی به جای شش دانگ صدا هشت دانگ صدای خدادادی دارد و همه عمرش را صرف آموختن موسیقی و علوم مرتبط به آن کرده است و طی سال ها تحمل رنج و سختی فراوان با پشتکاری ستودنی، دل اهالی موسیقی را به دست آورده است باید او را مدیون مردم کرد؟ این یک تامل عاشقانه بین مردم و هنرمند است، یک گفتمان به زبان ساده و شیرین موسیقی است، همین. باور کنید در این میان هیچ کس مدیون کس دیگری نیست.

آنچه نیروی من را برای این اظهار نظر دوچندان کرد، قسمتی از مطلب مذکور بود که در آن نوشته شده بود «صدای شجریان که امروزه یک صدای ملی است، زمانی بر جاودانگی و ماندگاری تکیه خواهد زد که صاحبش نیز برای مردم و با مردم بخواند.»

اما نکته جالب اینجا است نویسنده مطلب مذکور در ابتدا استقبال چشمگیر از کنسرت های شجریان را توصیف می کند و بارها به عبارت غریب صدای ملی اشاره می کند. همین ها برای جاودانگی صدای محمدرضا شجریان کافی است. شجریان اگر از همین امروز دیگر نغمه پردازی نکند، باز هم ماندگار است. شجریان اگر برای مردم و با مردم نخوانده بود، پرمخاطب ترین موسیقیدان تاریخ ایران نمی شد. بی شک محمدرضا شجریان برگی از تاریخ موسیقی هفت دستگاهی ایران است و مدت ها است که بر ماندگاری و جاودانگی تکیه زده است.

در قسمتی دیگر خواندیم «استاد دیگر نمی تواند از این یا آن مسوول گله مند باشد». اما باید اشاره کنیم اصلاً تمامی اهالی مظلوم پدیده مظلوم موسیقی می توانند گله مند باشند از این شرایط سختگیرانه برای برگزاری کنسرت ها، از این موانع بسیار برای نشر یک آلبوم، از این کم لطفی نسبت به موسیقی و اهالی آن و...

در ادامه همین مطلب نویسنده اشاره به این موضوع می کند که «استاد دیگر نمی تواند در حاشیه بخواند» و منظور خود از «حاشیه» را کنسرت اخیر استاد بیان می کند. اگر کنسرت در تالار بزرگ وزارت کشور با بیش از سه هزار نفر گنجایش، آن هم با تعداد اجرای بالا حاشیه است، پس متن چیست؟ اگر همکاری با حسین علیزاده و کیهان کلهر و کاندیداتوری جایزه گرمی و تعداد بسیار زیاد اجراها در اروپا و امریکا و... حاشیه است، پس متن چیست؟ بیش از 18 هزار بلیت با قیمت های بسیار بالا در کمتر از نیم روز تمام می شود. در یکی از نشریات خواندیم که سفرهای بین شهری به تهران به علت کنسرت محمدرضا شجریان افزایش یافته است. اینها تنها گوشه یی از حضور پررنگ شجریان در متن اصلی فرهنگ و هنر امروز ایران است.

در انتها خواندیم که «استاد نباید با اجرای کنسرت های چندصدمیلیونی، صدای خود را در الواح چندهزار تومانی محبوس کند.»

و نکته آخر اینکه اجاره سنگین سالن و لوازم صوتی و تصویری، بهای طراحی های حرفه یی صحنه، لباس ها، نور و... دستمزد عوامل برگزاری و هزینه تبلیغات را هم در نظر بگیرید. ولی ما نیز موافقیم که قیمت بلیت ها بسیار سنگین بود.

                                                                                          منبع : اعتماد


دسته ها : مقالات موسیقی
شنبه بیست و نهم 4 1387
X