غلامحسین الهام در انتقاد به مخالفت با کاهش سن رای به 15 سال، در یادداشتی آورده است:

در سال 1380 در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، در کرمان بودم و سیمای کرمان مصاحبه زنده‌ای داشت و در مورد شرایط رأی دادن پرسید. توضیح دادم، از جمله گفتم که با شناسنامه عکس‌دار می‌توان رأی داد. آن روز سخنگوی هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری بودم. این مصاحبه هیچ نکته سیاسی نداشت. کاملاً عادی و در جهت توضیح قانون در نحوه اخذ رأی و در پاسخ به پرسش خبرنگار بود.

وقتی واکنش‌های این مصاحبه را از سوی رسانه‌های « دوم خردادی» دیدم، خیلی تعجب کردم. موضوعی را بر اساس تخیل خود، از این مصاحبه دامن زدند که اصلاً به مخیله من خطور هم نکرده بود. یک اعلام ساده حکم قانون را «پروژه حذف رأی اولی‌ها از انتخابات ریاست جمهوری» تحلیل کرده و به شدت تبلیغ کردند که شورای نگهبان درصدد حذف رأی اولی‌هاست. رأی ما رأی اولی‌ها متعلق به آقای خاتمی است و اینها درصدد حذف آنها هستند. اینکه موضوع چه ارتباطی با رأی اولی‌ها داشت و رأی پنهان از کجا معلوم شده بود که متعلق به کیست، به نام چه کسی به صندوق ریخته خواهد شد؟ مگر عکس‌دار کردن شناسنامه بدون عکس چه مشکل یا هزینه‌ای داشت؟ مگر این یک عرف جاری و رایج در همه جا نبود که از سنین 15 به بالا شناسنامه عکس‌دار از افراد مطالبه می‌شد؟ اینها پرسشهایی بود که فهم ارتباط بین این پاسخ قانونی و این تحلیل سیاسی را مشکل می‌کرد. تبلیغات رسانه‌های وابسته به این طیف فکری با تمام امکان کوشیدند تا ذهن جوانان را علیه شورای نگهبان و جریانی که آنها به محافظه‌کاران، ملقب کرده بودند، تحریک و تهییج کنند. نهایتاً طرح 3 فوریتی در مجلس تصویب کردند که برای رأی دادن نیازی به ارائه شناسنامه عکس‌دار نیست! این خاطره را وقتی با تبلیغات همان رسانه‌ها در سال 1388 (8 سال بعد) علیه لایحه دولت بر حفظ حق رأی 15 ساله‌ها دیدم، بیشتر تعجبم را برانگیخت! دیروز حتی رأی با شناسنامه را حذف جوانان (رأی اولی) می‌دانستند و آن قدر تهاجم بی‌منطق کردند، امروز همه آنها رأی دادن 15 ساله را استهزاء و تمسخر می‌کنند و آنان را فاقد صلاحیت و قدرت تشخیص سیاسی می‌دانند؟ مالکم کیف تحکمون؟
اما واقعیت امر به دور از جنجال‌ها و کشمکش‌های حزبی و دعواهای انتخاباتی اعتبار دادن و ارزش گذاشتن به جوانان این سرزمین است. این اعتبار و جایگاه با پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمد. در اولین انتخابات یعنی همه ‌پرسی جمهوری اسلامی تابوی 18‌سالگی شکست و 15 سال تمام ملاک قرار گرفت. این رویه تا سال 1386 که مجلس هفتم، آن را به 18 سال بازگرداند- که این رجعتی، نامطلوب بود- ادامه داشت.

انقلاب، توانمندی، اعتماد به نفس و مسئولیت‌پذیری را در نسل جوان تقویت کرد و بارور نمود. اراده قوی و بینش و دانش، آرمانگرایی، دل پاک و سرشار از ایمان، شاخص نوجوان انقلاب است. صحیفه دفاع مقدس، لبریز از این روح‌های بلند و اراده‌های ناب است. شهید فهمیده نماد آن است. «شهید موسوی» نوجوان 13-12 ساله‌ای که قبل از همه‌پرسی جمهوری اسلامی با منطق و بیان رسا، اراده و اعتماد به نفس مثال‌زدنی، اطلاعات علمی مناسب، از دیدگاه خود در تحقق نظام اسلامی سخن گفت و جوانی دیگر که رجال مارکسیست آن روز را به مناظره طلبید، قطعاً از حافظه شاهدان و ناظران محو نشده است. در دوران انقلاب و در تظاهرات فراگیر و عظیم مردمی در قبل از «فرار شاه» به یاد دارم، در تجمعاتی که در مساجد می‌شد، گفت‌وگوی جوانان دانش‌‌آموز (راهنمایی) در نقل اقوال مراجع عظام در خصوص شهید شناختن، قربانیان این انقلاب اسلامی بود که نشان از عمق باور و ایمان الهی آنان به این راه و روش داشت. البته به همین علت است که دشمن نیز این دلهای پاک را هدف قرار می‌دهد.


امام عزیز ما که رضوان خداوند بر او باد، در وصیتنامه خود با کمال عشق و دلسوزی گروه جوانانی را که طعمه دشمنان شده‌اند، نصیحت می‌فرمایند و متذکر می‌شوند که شما این نوشته را قبل از مرگ من نمی‌خوانید، ممکن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی ‌کنم.
این دیدگاه که تعالی بخش جوانان و دلسوزی پیامبر گونه برای ارتقای انسان است، با نگاه مبتنی بر خوش‌بینی به آنان آمیخته است. لذا تصریح فرمودند: «من برای آنکه شما جوانان شایسته‌ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید» یکی از انتقادات امام(ره) نسبت به نظام تربیتی، سیاسی طاغوت این بود که جوانان را از مداخله در مقدرات مملکت بازداشتند: «کارهای مهمی اینها کردند، برای اینکه طبقه جوان هر چه هست این را مشغول کنند به خودشان و نگذارند که آنها در مقدرات مملکت دخالت کنند.»

امام اعتمادش و اتکایش بر این جوانان بوده است. ما اگر از مسئولیت خویش برای تربیت و آموزش و فراهم نمودن بستر رشد آنان برنیاییم، حق نداریم که آنان را از حقوق خود محروم کنیم یا اگر تحمل نظر و دیدگاه آنان را نداریم چرا بستر تصمیم‌گیری سیاسی را می‌خشکانیم؟ به هر حال آنان از حق خود برای بهره‌مندی و اجرای حق برخوردارند و به اصطلاح حق استیفا دارند. عدم رشد را قانونگذار بعد از بلوغ نپذیرفته است. برای سن 18 سالگی به مثابه اماره رشد هیچ دلیل علمی یا مدرک شرعی وجود ندارد. امروز دانش‌آموزان ما در بسیاری از صحنه‌های علمی، هنری، ادبی درخشیده‌اند.
هر چه بلوغ سیاسی آنان را زودتر باور کنیم، آرمانگرایی و پاکی جوانانه را در بنیان تصمیمات سیاسی کشور وارد کرده و سرمایه انسانی ما سریع‌تر به باروری می‌نشیند و هر چه زمان بلوغ سیاسی و اجتماعی را به تأخیر بیندازیم- اگر چه این تأخیر در واقعیت تحقق نمی‌یابد -بن‌‌بست نهادن پیش روی آنان است و اگر هم تحقق بیابد، نتیجه‌اش تأخیر در باروری نیروی انسانی در عرصه جامعه است.

قریب چهار میلیون نفر نوجوان، انتظار همگرایی داشتند. در حقیقت اصولگرایان، این اصل انقلاب را تعطیل کردند و بار دگر به تابوی 18 تن دادند، و منتظر باشند که این پایه، یک حرکت سکولاریستی را در بقیه عرصه‌ها پایه‌گذاری کند.من نه از رأی این جوانان مطلعم و نه حدس می‌زنم، و نه انگیزه‌ای برای بازی با آن دارم بلکه با برخورداری از یک مبنای اعتقادی و همراه با تجربه‌ای تاریخی و مثبت، وظیفه خود می‌دانم که از آن دفاع کنم. و این امر ریشه و سابقه ممتدی دارد.

در طول انقلاب همیشه در سخن گفتن با دانش‌آموزان، این را یک افتخار نظام اسلامی دانسته و این اعتماد و اعتبار را به آنان تبریک گفته‌ام.

اکنون دریغ دارم که با محاسباتی حزبی و گروهی و یا با تکیه بر مشکلاتی که نوجوانان خود قربانی آن هستند، آنان را از صحنه پرنشاط سیاسی و مسئولیت‌پذیری حذف کنیم و مهر رشد نایافتگی بر پیشانی آنان بزنیم. هنوز دیر نیست. بعد از انتخابات ریاست جمهوری این کار را بکنیم.

منبع:ارم نیوز


X