در جنوب روستاي مهماندوست و بين مهماندوست و روستاي امام آباد ساختمان آجري بدون سقفي است كه در سال 490 هجري قمري ساخته شده است. در آجر كاري آن دقت و مهارت عجيبي به كار رفته است كه هم اكنون پس از 935 سال تيزي لبة تزئينات قرنيز با آن همه پيچ و خم آن از مسافت چندين متري پديدار و مشخص است و در تزئينات آجري آن خصوصاً حاشيه قرنيزهاي بالاي آن قطعات بزرگ آجر را طوري تراشيده اند كه گويي مانند چوب به وسيله اره كار كرده باشند و تمام پيچ و خمها و چين خوردگيهاي آجرها را با لبه هاي تيز از كار درآورده اند. تاريخ بنا با زمان سلطان سنجر سلجوقي مطابقت دارد. معلوم نيست كه چرا اين بنا سقف ندارد. مردم محل آن را امامزاده قاسم مي گويند، و مي گويند سابقاً براي اين برج سقف ساخته اند ولي پس از گذشت شبي، صبح ديدند سقف ندارد!
(0) نظر
- برچسب ها -
قلعه گردكوه در غرب دامغان و در نزديكي روستاي قدرت آباد واقع شده است. فاصله اين قلعه تا روستا 8 كيلومتر و تا دامغان حدود 15 كيلومتر مي باشد ديواره هاي اين قلعه از جنس سنگ و گچ مي باشد كه آنرا احاطه كرده اند. اين قلعه داراي سه آب انبار مسقف مي باشد كه در قسمت جنوبي دژ واقع شده و هر سه به هم راه دارند آب آنها از چشمه پيخار به وسيله جويي كه قبلاً وجود داشته تامين مي شده است. گردكوه به شكل گنبد مي باشد و احتمالاً به همين خاطر آن را بدين نام ناميده اند. اين قلعه در شاهنامه فردوسي با نام دژ گنبدان آمده است و شاعر در چندين مورد بدان اشاره كرده است، از آن جمله آمده است كه اسفنديار فرزند گشتاسپ مدتي به فرمان پدرش در اين قلعه زنداني بوده است:
بر دندش از پيش فرخ پدر سوي گنبدان دژ پر از خاك و سر
شهرت گردكوه بيشتر به دوران اسماعيليه بر مي گردد. به زماني كه حسن صباح و فدائيان بي باكش با كاردهاي زهر آلودشان وحشت به جان تمامي حكام و فئودالهاي سلجوقي انداخته بودند. در آن دوره فردي به نام رئيس مظفر حاكم دامغان بود وي دعوت حسن صباح را پذيرفت و از آنجا كه فرد ثروتمندي بود قلعه الموت را به مبلغ سه هزار دينار خريد و به حسن صباح داد او همچنين نامه اي به بركيارق پادشاه سلجوقي نوشته و از او خواست كه قلعه گردكوه را به او ببخشد شاه سلجوقي نيز موافقت كرد و قلعه را به وي داد. رئيس مظفر در راه آبادي اين قلعه تلاش زيادي كرد و تمامي ثروت خود را در اين راه خرج كرد. وي قلعه را كانون تبليغ فرقه اسماعيليه كرده بود و هيچ كمكي را از آنها دريغ نمي كرد.
هنگامي كه در سال 500 ه.ق قلعه الموت به وسيله ارتش سلجوقي محاصره شده بود، حسن صباح كودكان و فرزندان خود را به گردكوه نزد رئيس مظفر فرستاد تا از آنها مراقبت كند. رئيس مظفر 40 سال در گردكوه زندگي كرد و خدمات زيادي براي حسن صباح انجام داد. با ظهور فتنة شوم مغول گردكوه وارد مرحله تازه اي شد. پس از حمله هلاكو به ايران بسياري از قلعه هاي اسماعيليه به خاطر خيانت خورشاه آخرين حاكم اسماعيليان يكي پس از ديگري فرو ريختند. ولي اسماعيليان گردكوه تسليم مغولان نشدند و علاء الدين محمد حاكم دژ مردانه در برابر لشكر مغول ايستاد و در يك شبيخون در سال 651 ه.ق 100 نفر از مغولان را كشت. اين قلعه مدت بيست سال در محاصره مغولان بوده تا اينكه در زمان آباقا خان اين دژ سقوط كرد و تمامي ساكنان آن كشته شدند و دژ كاملاً ويران گرديد. اين دژ حدود دويست سال در تصرف اسماعيليه بود و آخرين قلعه اي بود كه سقوط كرد. پس از سقوط اسماعيليه گردكوه به دست حكام مغول افتاد در سال 786 ه.ق فردي به نام امير ولي در يك درگيري با سپاه تيمور لنگ، گردكوه را از تيموريان گرفت و جزء قلمرو خود قرار داد. ولي اندكي بعد در استرآباد از لشكر تيمور شكست خورده و زن و فرزندانش را به گردكوه آورد و خود فرار كرد. از سال 800 ه.ق قلعه رو به ويراني نهاده و اهميت خود را از دست داده است.
(0) نظر
- برچسب ها -
اين همان مسجدي است كه مقدسي نوشته است، در كوچه قمسجد جامع دامغانرار دارد. در ورودي مسجد جامع و مدرسه حاج فتحعلي بيك كه مدرسه پامنار مي گويند زير گنبد بزرگ خشتي كه «قيصريه» مي نامند روبروي هم است كه مدرسه در سمت شمال و مسجد در جنوب گنبد است و راه عبور است و درب ديگري هم مسجد دارد كه در محله «خوريا» است از درب قيصريه بدالاني وارد مي شويد طرف راست، مدخل مناره و در سمت چپ دري است كه به حياط كوچكي كه گودتر از سطح دالان است و دو پله دارد وارد مي شود و در جهت شرقي اين محوطه مسجدي است كه از سطح محوطه قريب چهار متر پايين تر است و آن را مسجد زيرزميني مي نامند و در تابستان سرد است.
اين مسجد داراي 35 متر طول , 18 متر عرض و دو رديف ستون است كه روي ستونها سقفهاي مدور آجري كار شده است و فواصل آجرها نيز با گچ بندكشي شده است. دالان ورودي به صحن مسجد كه داراي 38 متر درازا و 36 متر پهنا است, منتهي ميشود. ضلع جنوبي صحن داراي سه ايوان است كه ايوان وسط آن مرتفعتر و عريضتر از ايوانهاي طرفين است. محراب در همين ايوان واقع شده است. دهانه اين ايوان هفت متر و درازاي زير سقف 16 متر است.اين مسجد در ضلع غربي و شرقي خود دو شبستان دارد كه چند سال پيش مرمت و بازسازي شده است.
مناره مسجد جامع:
در ورودي آن در سمت چپ ضلع غربي دالاني است كه از طرف «قيصريه» وارد مي شوند. ارتفاع آن از سطح زمين 75/26 متر است و مقداري از قاعده آن در خاك و بين ساختمانهاي متصل به آن است. قطر پايين آن 5/13 متر و بالاي آن در جايي كه كلاهك شروع مي شود 85/6 متر است كتيبه اي آجري قريب ده متر بالاتر از زمين دارد كه قسمتي از آيه نور در آن آمده است. در اسفند ماه 1311 شمسي برقي به مناره اصابت كرد و مانند ماري به آن پيچيد. روكاري ظريف آن را مقداري خراب كرد كه بعداً تعمير كردند. گفته مي شود در حوالي سال 500 هجري قمري (925 سال پيش) ساخته شده است.
(0) نظر
- برچسب ها -
HTML clipboard
ابوالحسن علي بن مهزيار از اعاظم اصحاب ائمهي اطهار است، سلام الله عليه. حضور پرنور ثامن الائمه و ضامن الائمه ابوالحسن بن موسي و حضرت ابوجعفر ثاني و محمد بن علي و امام همام ابوالحسن الثالث علي بن محمد عليهم الصلوة و السلام را دريافته... عدالت و صحت عقيدت و صدق لهجت اين بزرگوار مورد انفاق است و معتقد اجماع، اصلا از تخمهي عجم و مردم ايران به شمار ميآيد. پدرش، مهزيار، كيش ترسا داشته و در بلدهي دورق مينشسته از توابع ملك اهواز. او را توفيق الهي نصيب افتاده و به شرف اسلام فايز گشت. بعضي گفتهاند پسرش علي نيز به اصغر سن و حداثت عمر مسلمان شد و به حق اهل بيت (ع) معرفت به هم رسانيد...»
علي بن مهزيار از سوي امام رضا (ع) و امام جواد (ع) مقام نمايندگي و وكالت در نواحي جاجرم را داشته و تأليفات و كتب متعدد از وي بر جاي مانده است
توصيف كلي بنا: مقبرهي علي بن مهزيار در دو كيلومتري شرق جاجرم و در ميان قبرستان شهر قرار دارد. گويا در گذشته علاوه بر اين بنا چند بقعهي تاريخي ديگر نيز در اين محل وجود داشته كه امروزهي اثري از آنها بر جاي نمانده است
بنا داراي پلان مربع و عبارت است از يك اتاق كه در ارتفاع چهار و نيم متري به وسيلهي چهار ترمبهي عميق و چهار طاقنماي تزييني
به هشت ضلعي تبديل شده و گنبد بنا بر روي آن استوار شده است. در هر ضلع و در فواصل بين ترمبهها پنجرهاي براي تأمين نور فضاي داخل تعبيه شده است.
ورودي بنا در ضلع شمالي آن قرار گرفته و در بالاي آن تزيينات مقرنس كاري به چشم ميخورد. اتاق مقبره در پشت اين ورودي واقع است. به طور كلي فرم بنا به شكل چهار طاقي است كه چشمهي طاقهاي شرقي و غربي آن مسدود شده است.
صنيع الدوله در توصيف قبر موجود در داخل اين بقعه آورده است:... «شكل قبري كه سه ذرع طول و يك ذرع و سه چارك عرض دارد و در بقعه موجود است و در بالاي قبر آجرهاي كاشي سبز ممتاز نصب كردهاند و آيات شريفهي قرآني به خط ثلث با گل و بوته بر روي آجرها برجسته رسم شده، اما چون افاغنه اين آجرها را خراب كرده و در ثاني رسم نمودهاند از ترتيب افتاده و آيات مباركات خوانده نميشود.»
همچنين كلنل ييت، كه گويا از آخرين افرادي بوده كه كاشيها را در اين بنا ديده است، در توصيف اين كاشيها آورده است: «... در اين بنا نوشتهاي كه روي آن نام اين شخص ذكر شده باشد وجود نداشت. در اين جا تنها نكتهي جالب براي ما اين بود كه اين قبر تا ارتفاع دو متر و ده سانتيمتر و يا دو متر و چهل سانتيمتري از كاشيهاي آبي رنگي، كه آيههاي قرآن با خطوط درشتي روي آنها نقش شده بود.، پوشيده بود. اين كاشيها 45 تا 60 سانتيمتر عرض داشتند و خيلي خوب ساخته شده بودند. به نظر ميآمد كه اين كاشيها را از بناي ديگري برداشته و در اين جا نصب كرده باشند؛ زيرا بيشتر آنها به طور وارونه و يا غير منظم كار گذاشته شده بودند. به طور كلي بر روي اين كاشيها نتوانستيم تاريخي پيدا كنيم.»
قابل ذكر است كه سرانجام يار محمد خان شادلو، ايلخاني بجنورد(1254 - 1322 هق)، به هنگام ساخت مقبرهاش در «بش قارداش» اين كاشيها را از محل خارج و در داخل مقبرهي خود نصب نمود. در سال 1316 رئيس معارف بجنورد آنها را به ادارهي معارف و اوقاف خراسان تحويل دادو در حال حاضر در «گنجينهي هنرهاي اسلامي» تهران با شمارهي ثبت 3278 نگهداري ميشوند. اين كاشيها با رنگ فيروزهاي تيره و داراي خطوط ثلث با رنگ سياه هستند. اين خطوط شامل آيهي شريفهي 18 از سورهي آل عمران و آيات 255 و 256 سورهي مباركهي بقره هستند.
اين مقبره در سال 1357 يك بار مرمت شده است و در سال 1371 نماي بيروني آن با استفاده از آجر سفال بازسازي شده است. همچنين گنبد بنا در سال 1378 با ايزوگام پوشش يافته و فضاي داخلي بنا نيز در سال 1379 گچ اندود شده است.
بناي كنوني صرف نظر از جايگاهي كه در اعتقادات اهالي دارد، به سبب تعميرات غير اصولي كه در آن صورت گرفته جاذبههاي اصيل و سنتي خويش را از دست داده است.
منبع:مجله ميراث ماندگار
(0) نظر
- برچسب ها -
شهرستان جاجرم در جنوب غربي استان خراسان شمالي واقع است و از شمال به بجنورد (مركز استان)، از شمال غرب به استان گلستان، از شرق به اسفراين،از جنوب شرق به سبزوار و از سمت غرب به استنان سمنان محدود ميشود.
آب و هواي جاجرم «معتدل و خشك، بيشترين درجه گرما در تابستانها تا 40 درجه بالاي صفر و كمترين درجه در زمستانها تا 15 درجه زير صفر و ميزان بارندگي سالانه حدود150 ميلي متر است.
اين شهرستان از نظر تقسيمات كشوري شامل سه بخش است. بخش مركزي، بخش شقان (دنبالهي جلگه حاصلخيز مانه و سلماس) و بخش سنخواست (همجوار با اسفراين).
وجه تسميه جاجرم
«جاجرم ولايتي است از خراسان. قصبهاي است معمور و آباد و قلعهي بزرگ دارد كه در وسط واقع است و اطرافش بساتين و مزارع دارد و چهارصد خانوار در آن ساكناند و در اصل «جاگرم» و ميانهي نشابور و جوين وجرجان واقع شده...»
پيشينهي تاريخي
«در سال 1369 ضمن بررسي اطراف جاجرم در مجاورت تپهاي به نام «تپهي پهلوان» تعداد فراواني تيغه و ابزار سنگي مشاهده شد كه با توجه به كيفيت ساخت و پرداخت آنها ميتوان گفت بازمانده از اجتماعات دوران ميان سنگي ميباشند.»
با استناد به گزارش هيأت بررسي و شناسايي آثار باستاني خراسان، قديميترين سفالهاي به دست آمده از تپههاي باستاني اين شهر (تپهي كلاته حسن) متعلق به هزارهي چهارم قبل از ميلاد است. در طول هزارهي اول قبل از ميلاد، اقوامي در منطقه ساكن بودهاند كه مشخصهي آنان استفاده از سفال خاكستري است آثار باقيمانده از حضور آنان را ميتوان در اتلال دوشگلي(Doshagly) و رباط عشق جستجو نمود.
مطالعهي شواهد تاريخي و باستان شناسي نشان ميدهد كه «گذشته از سوابق درخشان تاريخي جاجرم از پيش از اسلام، در دوران تاريخي نيز شديدا مورد توجه بوده و وجود مقابر و مساجد از قرن پنجم و هفتم هجري و تپههاي عظيم اسلامي اين مطلب را تأييد ميكند
در كتاب حبيب السير بارها از جاجرم در كنار شهرهاي مهمي چون قزوين، ري اصفهان، دامغان، جاجرم، جرجان و مشهد نام برده شده است. كه نشانگر اهميت اين شهر است. طبق نوشتههاي خواندمير، پادشاهان ايلخاني بارها در لشكركشيهايي كه به منظور سركوب شورشيان انجام ميدادند، در اين شهر اقامت و يا از آن عبور كردهاند
كلنل چارلز ادواردييت، كه در دوران قاجار از جاجرم بازديد كرده است.، در سفرنامهي خويش از سكهي مكشوفهاي داراي تاريخ 739 هق ياد كرده كه در ضربخانهي جاجرم ضرب شده بود. از آن جا كه اين شهر. «...در مسير جادهي ابريشم بين دو ايستگاه نيشابور و دامفان قرار داشته...» همواره به آن توجه ميشده است. راه ديگري نيز كه استرآباد (گرگان قديم) ميگذشت شهرهاي حاشيهي جنوبي درياي خزر را از طريق جاجرم به خراسان متصل ميساخت. چنان كه به فرمان امير عليشير نوايي، وزير با تدبير تيموريان، سه كاروانسراي مهم عشق، قلي (Qelly) و قرهبيل (Qarabill)در مسير همين راه در منطقهي جاجرم ساخته شد
«كلاويخو» سفير دربار اسپانيا، در مسير سفر خويش به دربار تيموريان از اين شهر عبور كرده، قلعهي واقع دراين شهر را توصيف كرده است.
در جاجرم علاوه بر تاتها، كه قديميترين ساكنان اين ديراند، تركان گرايلي، طوايف عرب، ازبكها و بخاراييها سكني گزيدهاند. اين اختلاط نژادي، بيشك، ناشي از موقعيت جغرافيايي خاص آن بوده است.
ترگان گرايلي شامل دو طايفهي مهم رمضانلو و مقصودلو هستند. گروه اول در دوران نادرشاه و گروه دوم در زمان محمد شاه قاجار از منطقهي كالپوش به اين ناحيه آمدهاند.
«در حال حاضر از اين مردم فقط خانوارهايي معدود مانده كه آنها نيز تركي را از ياد برده و فارسي تكلم ميكنند»
«اين ناحيه براي ساليان متمادي تحت سرپرستي حاكم بحنورد اداره ميشد. اما قبل ازآن، گاهي از توابع استرآباد، بسطام يا نردين محسوب ميشده است» و از دوران حيدرقلي خان سهام الدوله از ايلخانان بجنورد در دوران قاجاريه) جزء قلمرو حكومت بجنورد شده است.
جاجرم در طول تاريخ خويش بارها، به دليل هجوم طوايف ازبك و تركمن، آسيب فراوان ديده است. در مركز شهر جاجرم قلعهاي موسوم به «نارين قلعه» وجود دارد كه تا اواخر دوران قاجار از آن استفاده ميشده است. سياحاني كه در قرون اخير از جاجرم عبور كردهاند.، هر يك، اين قلعه را توصيف كردهاند. اين امر از ثباتي هميشگي در اين قلعه حكايت دارد. بي شك ساكنان جاجرم در اين دورهها به دنبال آرامش و امنيتي بودهاند كه جز در پناه ديوارهاي بلند اين قلعه فراهم نميآمده است خاور بيبي شادلو (خواهر يارمحمدخان سهامالدوله، حكمران بجنورد معاصر با ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار در سفرنامهي خويش شرحي از اين قلعه آورده است
منبع:مجله ميراث ماندگار
(0) نظر
- برچسب ها -
رویکرد اقتصادی کار، اشتغال و تولید ؛ نویسنده:حسن نظری
نامه امام علی علیه السلام به والی شایسته خود، مالک اشتر را می توان، منشور حکومت و تبیین دیدگاههای آن حضرت نسبت به مسائل گوناگون حیاتی جامعه دانست. در ابتدای این منشور، اهداف کلی و آنگاه راهکارهای تحقق آنها را بیان می فرماید
این اهداف عبارتند از، «جبایة خراجها، و جهاد عدوّها، و استصلاح اهلها، و عمارة بلادها»(نهج، نامه 53) فرایند «عمارت بلاد» بدون «استصلاح» تربیت و تعلیم افراد جامعه ممکن نیست، هم چنان که تربیت و تعلیم در جامعه بدون تأمین امنیت «جهاد عدو» و تأمین مخارج این اهداف «جبایة خراج» امکان ندارد.
به بیان دیگر این اهداف، اهداف منشور یک حکومتند. ارتباط منطقی و واقعی و نظاممند بین هر یک از این اهداف با یکدیگر را از یک طرف، و ارتباط آنها با راهکارهای آنها را از طرف دیگر، باید مورد توجه قرار داد. زیرا در یک ساختار و چینش خاص، این اهداف و راهکارها زمینه پیدایش و تبلور دارند. مثلاً «عمارة البلاد»، «آبادانی شهرها» در هر مرحله تاریخی یک پدیده ای اجتماعی است که در سایه اشتغال تحقق می یابد. اشتغال یعنی تأمین تقاضای کار از طریق نیروی انسانی که در جانب عرضه، جویای کار است.
در صورتی که تولید کالا و خدمت در سطح جامعه پویایی لازم را نداشته باشد، تقاضای مؤثر برای عامل کار شکل نمی گیرد و در نتیجه جامعه مواجه با پدیده بیکاری می شود. همچنین اگر تولید کننده، نیروی کار مورد نیاز خود را نتواند تأمین کند، بطور طبیعی تا آن جا که تولید وابسته به نیروی کار است مواجه با رکود می شود و در نتیجه نه اشتغال تحقق می یابد، نه عمارت و آبادانی. بنابراین «عمارت بلاد» نیاز به اشتغال و اشتغال در سایه تعادل دو عنصر اساسی زیر شکل می گیرد. الف- تولید (تقاضای کار)؛ ب- نیروی انسانی مناسب تولید (عرضه کار)
بی شک هم تولید و هم تأمین نیروی انسانی مناسب دو پدیده اجتماعی است که مناسبات و شرایط اجتماعی هماهنگ را می طلبد، چرخه تولید کالا و خدمت و تأمین نیروی انسانی با مهارت و کار آزموده نه در خلأ اجتماعی شکل می گیرد و نه در سایه روابط نابهنجار اجتماعی، از این رو در این قسمت بحث، سعی بر این است که ساختار کلی و اصول و شرایط ضروری اشتغال و تولید، به عنوان زیر ساخت اجتماعی - اقتصادی «عمارت بلاد» از دیدگاه امام علی علیه السلام به تصویر کشیده شود. طبیعی است که با پیدایش این اصول کلی به عنوان زیر ساخت، مسیر اشتغال - تولید - در جامعه در هر زمانی هموار می گردد.
اصول زیر ساختی و راهبردی
1- عدالت اجتماعی (زمینه ساز مشارکت مردم)
2- تعلیم و تربیت (تربیت نیروی انسانی با مهارت)
3- شکوفایی بخشهای مهم اقتصادی (زراعت، صنعت و تجارت)
4 راهبردها.
1. عدالت اجتماعی
بی شک عدالت اجتماعی بر آیند حاکمیت عدالت در نهادهای مختلف جامعه از قبیل اقتصاد، تعلیم و تربیت، قضاوت و قانونگذاری است. با تحقق عدالت در این شؤون و وجوه اساسی جامعه، عدالت اجتماعی شکل می گیرد. از این رو، امام علی علیه السلام عدالت را شرط ضروری استواری روابط مردم و حاکمیت و آهنگ به پیشرفت جامعه می داند.
فاذا ادّت الرعیه الی الوالی حقه وادی الوالی الیها حقّها، عز الحق بینهم، وقامت مناهج الدین و اعتدلت معامل العدل، و جرت علی أذلالها السنن فصلح بذالک الزمان و طمع فی بقاء الدولة و یئست مطامع الاعداء و اذا غلبت الرعیه و الیها او اجحف الوالی برعیّته، اختلفت هناک الکلمة و ظهرت معالم الجور و کثر الادغال فی الدین.(نهج، خ 216)
«پس چون رعیت حق والی را بگزارد، و والی حق رعیت رابه جای آرد، حق میان آنان بزرگ مقدار بشود، و راههای دین پدیدار و نشانه های عدالت برجا، و سنت چنانکه باید اجرا، پس کار زمانه آراسته گردد و طمع در پایداری دولت پیوسته و چشم آز دشمنان بسته، و اگر رعیت بر والی چیره شود و یا والی بر رعیت ستم کند، اختلاف کلمه پدیدار گردد و نشانه های جور آشکار و تبهکاری در دین بسیار.»
عدالت در این نص، همان رعایت حقوق متقابلی که خداوند برای تنظیم روابط و تعیین حدود و مرزهای حاکمیت و ملت، وضع نموده است. فرض این است که با اجرای این حقوق متقابل طبیعی ترین رابطه بین مسؤولان نهاد حکومت و مردم و در نتیجه زمینه مشارکت مردم در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دفاع، امنیت، بهداشت، آموزش،... فراهم می گردد. زیرا اعتماد عمومی نسبت به دولت و دلتمردان با زیر پا گذاشتن حقوق مردم از جانب حاکمیت ممکن نیست بارور گردد، و با از بین رفتن این اعتماد، جامعه نسبت به این نهاد، بی تفاوت و احیانا بیگانه می گردد.
منطقی ترین فضای عمومی جامعه این است که ملت نیازمندیهای خود را با سهولت تمام به مسؤولان منتقل و دست اندرکاران و کارگزاران هم بدون ابهام داده های آماری و اطلاع رسانی را از متن جامعه دریافت نمایند، و در نتیجه زمینه سازی مشارکت و فراخوانی مردم جهت رفع این نیازها با موفقیت انجام پذیرد. نفس و دستور زیر را می توان نمونه ای روشن از این روابط شفاف و بی پیرایه دانست.
اما بعد فان قوما من اهل عملک آتونی فذکروا أن لهم نهرا قدعفی ودرس و أنهم لو حفروه و استخرجوه عمرت بلادهم و قووا علی خراجهم وزادفئ المسلمین قبلهم و سألونی الکتاب إلیک لتأخذهم بعَمَلِهِ و تجمعهم لحفره و الانفاق علیه و لست أری أن أجبر احدا علی عمل یکدحه فادعهم ألیک فان کان الأمر فی النهر علی ما وصفوا فمن أحب ان یعمل فمره بالعمل و ان النهرلمن عمله دون من کرهه و لأن یعمروا و یقووا أحبّ الیّ من أن یضعفوا.(محمودی: 5/359)
«گروهی از حوزه مأموریت تو نزد من آمدند و چنین اظهار کردند که اگر نهر متروک و غیر قابل استفاده آنها لایروبی و حفاری شود، شهرهای آنها آباد و بر ادای خراج توانمند و درآمد مسلمین از این جهت افزوده می شود واز من در خواست کردند، برای تو نامه ای بنگارم، که در انجام چنین کاری آنها را جمع کنی و نیروی آنها را در حفر و عمران نهر و تأمین هزینه آن به کارگیری. اما دوست ندارم کسی را به کاری مجبور سازی که از آن کراهت دارد و بدان بی میل است، اگر نهر، آنچنان است که آنها گفتند، من انجام خواست آنها را به شما ارجاع می دهم، هر کس که دوست دارد در انجام این امر کار کند، از او بخواه که تلاش کند و در نتیجه، نهر مال افرادی است که کار کرده اند، نه افرادی که نسبت به انجام این مهم بی میل باشند و اگر دست به عمران نهر شوند و وضعیت مالی آنها تقویت شود، از نظر من بهتر است تا این که در ضعف در آمد مالی باقی بمانند.» نکاتی که از این نص می توان استفاده نمود عبارتند از:
1- امام علی علیه السلام تاکید و اصرار دارند که مشارکت مردم، با خواست و رضایت آنها انجام پذیرد و نه تحمیل و اجبار.
2- عمران و آبادانی مورد خواست امام علی علیه السلام است، او به مسؤول مربوطه دستور می دهد که اگر چنین عمران و تولیدی بدست مردم انجام پذیرد، خواست و مطلوب او نیز انجام پذیرفته است.
3- مسؤولان وظیفه دارند، انجام چنین خواست عمرانی را، تسهیل و زمینه اشتغال مردم را فراهم نمایند.
4- بعد از انجام عمران و آبادانی، عدالت نیز مورد توجه قرار گیرد، آنان که در این امر کار کرده اند در آن سهم دارند، نه آنان که هیچ گونه کار سازنده ای به عهده نگرفته اند.
2.تعلیم و تربیت (استصلاح مردم)
تعلیم و تربیت یکی از وظایف مهم حاکمیت است، همچنان که اشاره شد، امام علی علیه السلام در منشور حکومتش (عهدنامه مالک اشتر) یکی از اهداف حکومت خود را استصلاح مردم (تعلیم و تربیت) می داند و در مورد دیگر یکی از حقوق مردم را تعلیم و تربیت آنها بیان می فرماید.
«و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا»(نهج: خ 34) «شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید، و آداب آموزم تا بدانید».
بدیهی است که رویکرد تعلیم و تربیت در عصر امام علی علیه السلام ، آموزه های تربیتی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی است و در آن عصر مبارزه با جهل، کوته بینی، ظاهرنگری، سطحی نگری، ساده لوحی اجتماعی که زمینه آسیب پذیری جامعه را فراهم می آورد، مسأله ای حیاتی و سرنوشت ساز بوده است، واژه «استصلاح» هم ناظر به همین حوزه از آموزش است.
اداره حکیمانه جامعه آن روز هم، در آن سطح از روابط اجتماعی - اقتصادی، بیش از این نوع تعلیم و تربیت را نمی طلبید؛ ولی در عصر حاضر نهاد تعلیم و تربیت باید جهت «استصلاح» و پیشرفت فرهنگی مردم، بعلاوه رشد فرهنگ عمومی و تقویت وفاق اجتماعی، ریشه یابی آسیبهای گوناگون اجتماعی، به کسب مهارت و فن نیز بپردازد. یکی از زیر ساختهای مهم و سرنوشت ساز اشتغال و تولید، تربیت نیروی انسانی کارآفرین است. هر مقدار که نظام تعلیم و تربیت پیشرفته تر باشد، استعدادهای مختلف افراد جامعه شکوفاتر، و در نهایت کار آفرینی و ایجاد شغلهای کیفی و جدید بیشتر خواهد بود، به دیگر تعبیر محرک اساسی توسعه جامع و همه جانبه در جامعه، توسعه نیروی انسانی آن جامعه است و بار سنگین توسعه نیروی انسانی به عهده نظام تعلیم و تربیت است که در جای مناسب خود می باید مورد بحث قرار گیرد. آنچه که در این جا مهم است و باید بدان توجه شود، این است که در منشور حکومت امام علی علیه السلام به این اصل حیاتی و سرنوشت ساز تصریح شده است که هر کاری باید به کسی که متخصص آن است واگذار شود.
و توخّ منهم اهل التجربة و الحیاء من اهل البیوتات الصالحة و القدم فی الاسلام،(نهج: نامه 53) «و عاملانی این چنین را در میان کسانی جستجو کن که تجربه و حیاء دارند، از خانواده هایی پارسا و سابقه دار در اسلام.
در واقع کارگزارانی می توانند، مسؤولیت مدیریت را به عهده گیرند که هم تجربه کاری دارند و هم صداقت و درستکاری.
3 شکوفایی بخشهای مهم اقتصادی
الف- کشاورزی :
بخش کشاورزی از نظر امام علی علیه السلام جایگاه ویژه ای دارد. به گونه ای که صلاح، نفع و خیر مردم به صلاح طبقه کشاورز وابسته است، بر همین اساس نسبت به مدارا کردن با دهقانان هماره توصیه می فرمود، کان علی علیه السلام یوصی بالاکارین و هم الفلاحون.(مجلسی: 103/172)
به فرماندهان نظامی نیز دستور می داد که از جانب آنها به کشاورز ظلم و ستم نشود.
أنشدکم اللّه فی فلاحی الارض ان یظلموا قبلکم،(محمدی: 4/172) «از شما فرماندهان نظامی می خواهم که مبادا فلاحت پیشه گان از جانب شما مورد ظلم واقع شوند.»
بر همین اساس سیاست مالی و جمع آوری «خراج» به گونه ای تعیین می کردند که عدالت و انصاف مورد توجه قرار گیرد.
فأنصفوا الناس من أنفسکم و اصبروا لحوائجهم فانّکم خزّان الرعیّة و وکلاء الأمّة و سفراء الائمّة و لا تحسموا احدا عن حاجیة و لا تحبسوه عن طلبته و لا تبیعنّ للناس فی الخراج کسوة شتاء و لاصیف و لا دابة یعتملون علیها.(نهج، نامه 51)
«پس داد مردم را از خود بدهید و در برآوردن حاجتهای آنان شکیبایی ورزید، که شما خزانه دار رعیت هستید و وکیلان امت و سفیران امامان، حاجت کسی را روا ناکرده مگذارید، و او را از آنچه مطلوب اوست باز مدارید.»
بی شک بخش کشاورزی در آن زمان با در اختیار داشتن زمین و آب و حیوانی که به کمک آن کشت انجام می شد، به شکوفایی و بهره دهی می رسید، ولی در عصر کنونی بر آوردن نیاز و حاجت کشاورزان به این نیست که فقط سه عامل فوق را در اختیار داشته باشند؛ بلکه زنجیره نیازهای متفاوت باید بطور منطقی برآورده شود تا این که زمینه شکوفایی کشاورزی فراهم گردد. زنجیره ای که سر سلسله آن از کشت و داشت و برداشت شروع و به تثبیت قیمت محصولات و بیمه کردن آنها و بازاریابی و صادرات به بازارهای رقابتی جهان پایان می پذیرد؛ این زنجیره اگر یک حلقه مفقوده داشته باشد، مثلاً قیمت محصولات دچار نوسان چشمگیر باشد، برای ناکامی سیاستهای اقتصادی این بخش کافی است. همچنان که تجربه چندین برنامه پنج ساله در مورد این بخش شاهد این ناکامیهاست.
ب- صنعت و تجارت :
در دیدگاه امام علی علیه السلام جامعه از طبقات مختلفی تشکیل شده است. این طبقات عبارتند از: نظامیان، کشاورزان، قضات، کاتبان خاص و عام (هیأت وزیران و معاونان) کارمندان، بازرگانان، صاحبان صنعت و محرومان و ناتوانان. بی شک سرنوشت این طبقات در عینیت جامعه و حیات اجتماعی به یکدیگر وابسته است. و اعلم أن الرعیّه طبقات لایصلح بعضها الا ببعض و لا غنی ببعضها عن بعض.
بدان که ملت طبقاتی هستند که صلاح برخی به برخی دیگر وابسته و بعضی قشرها از بعضی دیگر بی نیاز نمی باشند، به همین جهت قوام و ایستایی گروههایی همچون نظامیان، کشاورزان، قضات، کاتبان خاص و عام، کارمندان، به دو طبقه بازرگان و صاحب صنعت می باشد. منشأ این وابستگی در عبارت زیر بطور فشرده بیان شده است. و لا قوام لهم جمیعا الا بالتجار وذوی الصناعات فیما یجتمعون من مرافقهم و یقیمونه من أسواقهم و یکفونهم من الترفّق بأیدیهم ما لا یبلغه رفق غیرهم.(همان، نامه 53)
«و کار این جمله (سپاهیان، کشاورزان، قضات، عاملان و نویسندگان) استوار نشود جز با بازرگانان و صنعتگران که جمع می شوند و با سودی که بدست می آرند، بازارها را بر پا می دارند، و کار مردم را کفایت می کنند، در آنچه که دیگران مانند آن نتوانند.»
اثر وجودی صنعتگران این است که کفایت می کنند کار مردم را؛ زیرا با کمک گرفتن از فکر و بازوی خود، مصنوعاتی از کالاهای سرمایه ای و مصرفی می سازند که دیگران توان انجام آن را ندارند (یکفونهم من الترفقّ بایدیهم مالا یبلغه رفق غیرهم) و فلسفه وجودی بازرگانان، این است که این مصنوعات را به بازارهای مصرف می رسانند و در نتیجه چرخه تولید را استمرار می بخشند. اگر مصنوعات صاحبان صنعت بواسطه تجارت به بازارهای مصرف روانه نگردد، تولید صنایع ممکن نیست ادامه یابد و در این صورت، طبقاتی مانند کشاورزان و نظامیان و قضات، و کارمندان به این نوع کالاهای ابزاری و مصرفی مورد نیاز خود نمی توانند دسترسی پیدا کنند. و در نتیجه ادامه کار آنها ممکن نخواهد بود؛ بر همین اساس فرمود قوام و استواری دیگر طبقات به دو طبقه بازرگان و صنعتگر است؛ به دیگر سخن در هر دوره، از تاریخ حیات اجتماعی انسان، طبقه کشاورز نیازمند به صنایع و ابزار آلات کشت و نظامیان و سپاهیان نیازمند سلاح و ساز و برگ نظامی، قضات و دیگر کارگزاران دولت وابسته به در آمد مالیات (خراج) می باشند.
اگر صاحبان صنعت نیازهای فوق را تولید نکنند و بازرگانان آنها را به بازارهای مصرف مورد نیاز نرسانند، بی شک روابط اجتماعی دچار اختلال می شود. همچنان که صاحبان صنعت و کشاورزان و قضات از جهت امنیت، وابسته به نظامیان هستند، وابسته، از جهت وفاق، نظم اجتماعی، زمینه سازی قراردادها، و اجرای آنها می باشند.
در فراز دیگری نیز به همین اثر وجودی بازرگانان و صنعتگران تصریح، و با تأکید و توصیه در مورد آنان می فرماید: ثمّ استوص بالتّجار و ذوی الصناعات واوص بهم خیرا؛ المقیم منهم، و المضطرب بماله و المترفّق ببدنه، فانّهم موادّ المنافع و أسباب المرافق، جلاّبها من المباعد و المطارح فی برّک و بحرک و سهلک و جبلک، و حیث لایلتئم النّاس لمواضعها و لایجترئون علیها، فانّهم سلم لانخاف بائقته و صلح لاتخشی غائلته.(همان)
و دیگر این که نیکی به بازرگانان و صنعتگران را بر خود بپذیر، و سفارش کردن به نیکویی درباره آنان را به عهده گیر، چه آنان که در شهر و ثابت هستند. و چه آن که با مال خود از این سو بدان سو رود و با دسترنج خود کسب کند؛ آنان مایه منفعتند و پدیدآورندگان وسایل مورد نیاز و آسایش و آورنده آن از جاهای دوردست و دشوار، در بیابان و دریا و دشت و کوهسار، جایی که مردم در آن جا گرد نیایند و در رفتن به آنجا دلیری ننمایند. این بازرگانان مردمی آرامند و نمی ستیزند، و آشتی و فتنه ای نمی انگیزند.»
4 راهبردها
الف- اصل درآمد مردم به منزله در آمد خزانه دولت:
رابطه اقتصادی حاکمیت با مردم را از دو منظر متفاوت می توان، مورد تحلیل قرار داد. در یک نگاه دولت نسبت به انجام وظایفی مسؤولیت دارد. تأمین امنیت، کالاهای عمومی که بخش خصوصی دست به کار تولید آنها نمی شود، و زمینه سازی فرایند توسعه و رشد برعهده دولت و طبعا هزینه این وظایف و اهداف را نیز باید از مردم در قالب مالیاتها دریافت نماید، این نگاه می طلبد که دولت درآمدهای خود را با سیاستهای مختلف اعتباری مالی افزایش دهد تا این که با قدرت هر چه بیشتر بتواند به وظایف خود عمل نماید و در نتیجه درآمد دولت نسبت به درآمد مردم اولویت پیدا می کند. نگاه دیگر این است که دولت یکی از وظایف مهم خود را افزایش درآمد مردم تلقی نماید، باور مسؤولان و مدیران میانی و پایین این است که مردم، هرچه بیشتر در آمد داشته باشند، دولت هم به همان نسبت می تواند بیشتر در آمد داشته باشد و ملت هر مقدار فقیرتر باشد، به همان نسبت بخش عمومی هم دچار فقر خواهد بود. با این نگاه سعی تمام دولتمردان و کارمندان بر این خواهد بود که زمینه کاهش فقر عمومی فراهم شود و در نتیجه مدیران نه تنها موانع حرکت تولید کالا و خدمات را بر می دارند، بلکه خود دست به کار شتاب بخشیدن به این حرکت می شوند.
امام علی علیه السلام بر این مطلب تأکید ویژه ای دارد:
ولا یثقلنّ علیک شی خفّفت له المؤنة عنهم فانّهم ذخر یعودون به علیک فی عمارة بلادک و تزیین و لایتک، مع استجلابک حسن ثنائهم و تبجّحک باستقاضة العدل فیهم معتمدا فضل قوّتهم بما ذخرت عندهم من اجمامک لهم و الثقة منهم بما عوّدتهم من عدلک علیهم و رفقک بهم. فربما حدث من الأمور ما اذا عوّلت فیه علیهم من بعد احتملوه طیبة أنفسهم به.(همان)
«و آنچه بدان بار آنان را سبک گردانی بر تو گران نیاید، چه آن اندوخته ای باشد که به تو بازش دهند، با آبادانی که در شهرهایت کنند و آرایشی که به ولایتها دهند؛ نیز ستایش آنان را به خود کشانده ای و شادمانی که عدالت را میانشان گسترانده ای، حالی که تکیه بر فزونی قوت آنان خواهی داشت بدانچه نزدشان اندوخته ای، از آسایشی که برایشان اندوخته ای و اطمینانشان که با عدالت خود بدست آورده و مدارایی که کرده ای و بسا که در آینده کاری پدید آید که چون آن را به عهده آنان گذاری با خاطر خوش بپذیرند.»
با توجه به مفاد این دستور اوّلاً، در آمد مردم از جهت اقتصادی ذخیره خزانه دولت به حساب می آید، ثانیا، رابطه عدالت گونه مردم با تو مستحکم تر می گردد، و مردم بهتر به تو اعتماد می کنند. این نگاه که در آمد مردم و قدرت تولید آنها را، در آمد خزانه دولت به حساب می آورد، در روابط اقتصادی جامعه ساختار متناسب را می طلبد.
ب- شرایط کلی ساختار متناسب با اصل اولویت در آمد مردم
1- کاهش دخالت دولت در حوزه اقتصاد :
بسیاری از مسؤولیتهای اقتصادی را که بخش خصوصی می تواند انجام دهد، دولت نباید دست به کار آنها شود، بلکه باید نظارت بر انجام آنها داشته باشد و با سیاستهای اقتصادی این بخش را به طرف اهداف مورد نظر هدایت کند. پدیده های ناهنجاری همانند کسر بودجه، تورم، انحصارات، رانت خواری اقتصادی - سیاسی، اتلاف منابع، کاهش بهره وری، از ناتوانی و ناکار آمدی دولت در حوزه اقتصاد نشأت می گیرد. این ضعف کارآمدی تنها در سایه کم کردن حجم دولت و محدودنمودن میدان دخالت و مباشرت مستقیم آن، مرتفع می گردد. نظارت دقیق تر و هدایت وسیع تر دولت با توجه به گستردگی و پیچیدگی روابط اقتصادی امروز کارسازتر است تا دخالت و تصدی دولت در آنها.
2- مدیریت در حوزه زیر ساختها :
مسیر توسعه و رشد تولید واشتغال هموار نمی گردد، مگر این که دولت زیر ساختهای آن را به سامان برساند. بدون داشتن راههای مواصلاتی بهداشت، آموزش، خدمات بانکی، امنیت، دفاع، حرکت توسعه، زمینه عینی ندارد. با کاهش تصدیهای دولت و هزینه های جاری آن، طبعاً توان دولت بر مدیریت و تولید این زیر ساختها متمرکز، و با شکل گیری این زیر ساختها هزینه بالاسری تولید، کاهش و در نتیجه برخی از شرایط عینی و سخت افزاری رشد تولید و اشتغال فراهم می گردد.
3- کاهش موانع فرایند تولید :
موانع آشکار و پنهان قانونی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی بخش کشاورزی، صنعت و تجارت باید برداشته شود و بطور واقع بینانه شرائط نرم افزاری توسعه و اشتغال در بخشهای فوق فراهم گردد. به عنوان مثال ،تجارت داخلی و خارجی در خدمت تولید صنایع و کشاورزی قرار گیرد. تا این که مصرف بازارهای داخلی و خارجی نقش پشتوانه استمرار تولید و سرمایه گذاری را ایفا نماید نه این که تولید در خدمت تجارت داخلی و خارجی باشد که در نتیجه در آمد دلالی و رانت خواری زمینه رشد سرمایه گذاری و تولیدات را از بین ببرد.
البته بحث راهبرد به نکات فوق محدود نمی شود، بلکه مسائل حیاتی دیگری را هم زیر پوشش دارد که در جای مناسب خود باید مورد بررسی قرار گیرد. به امید آن روز که جامعه ما به سطح رفاهی که حدیث زیر آن را بیان می کند، دسترسی پیدا کند: مااصبح بالکوفة احد ناعماً، ان ادناهم منزلة لیأکل البرّ و یجلس فی الظلّ و یشرب من ماء الفرات».(مجلسی: 40/327)
جمع بندی
1- کار، اشتغال و تولید با سه رویکرد فلسفی، جامعه شناختی و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت، زیرا بین این سه رویکرد ارتباط منطقی وجود دارد.
2- در نگرش فلسفی تدبیر انسان و جهان انسان در حوزه رابطه با طبیعت فعال و تأثیرگذار و طبیعت مورد تسخیر و استخدام اوست.
3- در بعد جامعه شناختی، کار و تولید به عنوان هنجار، ارزش ابزاری و غائی می باید تا در روابط اجتماعی تجلی یابد و در نتیجه فرهنگ کار و تولید شکل گیرد.
4- با شکوفایی این فرهنگ، راهبردهای سنجیده اقتصادی به ثمر می نشیند و دولت می تواند سیاستهای اقتصادی اشتغال و تولید را در دو بخش عمومی و خصوصی عملی سازد.
منابع تحقیق :
1- نهج البلاغه، قم، مؤسسه النشرالاسلامی، 1363.
2- رفیعی، فرامرز، آناتومی جامعه، شرکت سهامی انتشار،1378.
3- بروس کوئن، درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، فرهنگ معاصر، 1370.
4- الحکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاة، ج 5، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367.
5- المحمودی، محمد باقر، نهج السعادة، فی مستدرک نهج البلاغه، الجزء الرابع، مؤسسة المضامین الفکری، بیروت، 1968 میلادی.
6- محمدی الریشهری، موسوعة الامام علی ابن ابیطالب (ع)، ج4، محمد، قم، دارالحدیث، 1421.
7- شیخ مفید، محمد بن محمد النعمان، الارشاد، قم، مکتبة بصیرتی، بی تا.
8- کلینی الرازی، ابن جعفر محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 5، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362.
9- حرالعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 13، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
10- چلپی، مسعود، جامعه شناسی نظم، نشرنی، تهران، 1375.
11- مطالعات آماده سازی تدوین برنامه سوم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، جلد سوم، نیروی انسانی بازار کار، اشتغال، تهران، سازمان برنامه و بودجه، 1379.
12- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 103، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ه ق.
منبع :
(0) نظر
- برچسب ها -
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گیلان گفت: جوانان امروز که فرزندان رزمندگان دلیر دیروز هستند با مقاومت و از خودگذشتگی در جنگ نرم این بار نیز پیروزی را از آن ما خواهند کرد.
- سرهنگ رسول جلایی در نشست خبری به مناسبت فرا رسیدن سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر اظهار داشت: فتح خرمشهر بعنوان نقطه اوج عزت و افتخار ملت ایران، حادثهای منحصر به فرد و برگزیده در تاریخ مبارزات ملت ایران است.
وی افزود: یکی از دلایلی که فتح خرمشهر را به عنوان روز مقاومت و پیروزی مینامند این است که ثابت کرد برای پیروزی باید مقاوم بود و برای مقاومت باید از خودگذشتگی و ایثار کرد. خداوند در قرآن کریم می فرماید، آنانی که متوجه خدا هستند برای پایداری و حاکمیت ارزشهای الهی مقاومت میکنند و یکی از ویژگیهای رزمندگان اسلامی نیز در فتح خرمشهر استقامت و پایبندی بر آرمانهای بزرگ اسلام و انقلاب بود.
سرهنگ جلایی با اشاره به اینکه خداوند پیروزی را به انسانهای مقاوم و از خود گذشته هدیه میکند، گفت: ما باید فتح خرمشهر را نتیجه تلاش مضاعف و همت بلند رزمندگان اسلام بدانیم. دشمن شکست خورده دیروز که نتوانست در برابر ایمان و ایثار رزمندگان ما مقاومت کند امروز در جنگ نرم به دنبال فراموشی خاطره و یاد این فتح بزرگ در میهمن ماست. اما این پیروزی هرگز از یادها محو نمیشود و جوانان امروز که فرزندان رزمندگان دلیر دیروز هستند با مقاومت و از خودگذشتگی در جنگ نرم این بار نیز پیروزی را از آن ما خواهند کرد.
وی اظهار کرد: فتح خرمشهر فتح ارزشهای والای انسانی و اسلامی و فتحی است که بزرگترین و زیباترین ارزشهای انسانی از جمله ایثار، مقاومت، تبعیت از فرمان ولی فقیه، وحدت و همدلی در آن تجلی یافته است.
(0) نظر
- برچسب ها -
سال سال همّت است آنهم مضاعف، پس همه
بهر تجدید فراش ای دوستان ، همّت کنید !
هست این یک طرح ملی و عظیم و ویژه، پس
تک به تک ، پیروجوان باید درآن شرکت کنید!
بهر یک کیس مناسب هم نمی خواهد دگر
خویشتن را خسته و رنجه از این بابت کنید !
هست این کافی که یک شب دور ازچشم عیال
با فریبا ، یا ثریا ، یا که لیلا چت کنید !
دل دهید و قلوه گیرید و پس از آن هم کمی
از خود و ماشین و از ویلایتان صحبت کنید!
کم کمک با هم صمیمی می شوید و یکدله !
بعد ازآن کافیست تا در گوشه ای خلوت کنید !
تا مراد دل نگردد حاصل از راه حرام
صیغه ای حتما بخوانید و سپس نیت کنید !
گر که وصلت سر گرفت ومجلسی هم شد به پا
بنده را هم یادتان باشد به آن دعوت کنید !
تا که همّت شد مضاعف ، کار هم گردد چنین
بعد از آن کاری برای رشد جمعیت کنید !
هر که دندان می دهد یارانه را هم می دهد !
پس چرا خود را برای بچه ناراحت کنید !؟
زندگانی اولش سخت است ، وقتی بگذرد
چند صد سالی ، دگر کم کم به آن عادت کنید !
(0) نظر
- برچسب ها -
مسوول واحد تشکیلات جامعه اسلامی دانشگاه صنعت نفت گفت: نامگذاری امسال به نام کار مضاعف و همت مضاعف، نشان دهنده این است که زیرساختهای مناسبی داریم و برای ایجاد تحولی بزرگ نیاز به همت و کار مضاعف داریم. سهیل کریمخواه در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این رابطه اظهار کرد: همواره به این همت و کار مضاعف که مقام معظم رهبری به عنوان رهنمود امسال معرفی کردند، احساس نیاز میشود؛ چرا که ما در چندین جبههی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در حال جنگیم. وی افزود: نامگذاری دهه چهارم انقلاب به نام "دهه پیشرفت و عدالت" توسط رهبر انقلاب، رسیدن چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 و رفع عقب افتادگیهای موجود در قسمتهای مختلف کشور از دیگر دلایل این نامگذاری میتواند باشد. مسوول واحد تشکیلات جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعت نفت خاطرنشان کرد: قبلا شعار "ما میتوانیم" را سر میدادیم ولی الان تبدیل شده به اینکه واقعا توانایی و قدرتش را به دست آوردهایم و یک همت مضاعف تا رسیدن به خواستههایمان داریم. وی ادامه داد: دانشگاه یکی از مراکز کشور در تولید علم و فرهنگ است که این دو مورد از شاخصههای پیشرفت در جوامع توسعه یافته میباشد. کریمخواه افزود: در سال 88 اتفاقات زیادی افتاد که دانشگاهها هم از این اتفاقات متاثر شدند و با تعطیلیهایی که به وجود آمد روند رو به رشد آنها به چالش کشیده شد. وی در پایان گفت: بالاخره نیاز است که دانشجویان و دانشگاهیان هم این نقطهی منفی که در سال 88 در دانشگاهها به وجود آمد را با همت و کار مضاعف از بین ببرند تا انشاءالله به افقها و دستاوردهایی که در شان ملت ایران است برسیم.
(0) نظر
- برچسب ها -
مسوول واحد تشکیلات جامعه اسلامی دانشگاه صنعت نفت گفت: نامگذاری امسال به نام کار مضاعف و همت مضاعف، نشان دهنده این است که زیرساختهای مناسبی داریم و برای ایجاد تحولی بزرگ نیاز به همت و کار مضاعف داریم. سهیل کریمخواه در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این رابطه اظهار کرد: همواره به این همت و کار مضاعف که مقام معظم رهبری به عنوان رهنمود امسال معرفی کردند، احساس نیاز میشود؛ چرا که ما در چندین جبههی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در حال جنگیم. وی افزود: نامگذاری دهه چهارم انقلاب به نام "دهه پیشرفت و عدالت" توسط رهبر انقلاب، رسیدن چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 و رفع عقب افتادگیهای موجود در قسمتهای مختلف کشور از دیگر دلایل این نامگذاری میتواند باشد. مسوول واحد تشکیلات جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعت نفت خاطرنشان کرد: قبلا شعار "ما میتوانیم" را سر میدادیم ولی الان تبدیل شده به اینکه واقعا توانایی و قدرتش را به دست آوردهایم و یک همت مضاعف تا رسیدن به خواستههایمان داریم. وی ادامه داد: دانشگاه یکی از مراکز کشور در تولید علم و فرهنگ است که این دو مورد از شاخصههای پیشرفت در جوامع توسعه یافته میباشد. کریمخواه افزود: در سال 88 اتفاقات زیادی افتاد که دانشگاهها هم از این اتفاقات متاثر شدند و با تعطیلیهایی که به وجود آمد روند رو به رشد آنها به چالش کشیده شد. وی در پایان گفت: بالاخره نیاز است که دانشجویان و دانشگاهیان هم این نقطهی منفی که در سال 88 در دانشگاهها به وجود آمد را با همت و کار مضاعف از بین ببرند تا انشاءالله به افقها و دستاوردهایی که در شان ملت ایران است برسیم.
(0) نظر
- برچسب ها -
شعار همت و کار مضاعف که در پیام نوروزی امسال مقام معظم رهبری بر آن تاکید شده باید در تمام ابعاد اجرایی و نهادینه شود. به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، حجتالاسلام غلامرضا باوقار پیش از ظهر امروز در جلسه فرهنگ عمومی مشگینشهر خاطرنشان کرد: منظور از ابعاد مختلف بخشهای اقتصادی، علمی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی است که انتظار میرود در تمام این حوزه مصادقهای شعار امسال تدوین شده و عملیاتی شود. وی با بیان اینکه عملی شدن شعار امسال تنها محدود به یک نهاد یا دستگاه خاص نیست، گفت: شعار امسال همچون منشوری چند بعدی است که از هر طرف به آن نگاه کنیم جای استمرار و فعالیت، کار و تلاش در تمام ابعاد در آن دیده میشود. امام جمعه مشگینشهر با بیان اینکه همت و کار مضاعف میتواند سرآغاز یک تحول اساسی در سازندگی کشور باشد، افزود: هرچند در سالهای گذشته استارت این کار زده شده، اما مضاعف بودن آن امسال بیشتر مد نظر و ملاک عمل است. وی خاطرنشان کرد: این منشور حقیقی نه تنها برای دولتمردان و مسئولان دستگاههای اجرایی راهگشا است، بلکه عموم مردم نیز با عمل به این شعار میتوانند سرانجام کار خود را بسیار مبارک، زیبا و پرثمر نگاه کنند. باوقار در ادامه به برخی ضعفها و کاستیهای حوزه فرهنگ در سالهای گذشته اشاره کرد و افزود: حوزه فرهنگ با توجه به معیارها و شاخصهای خاص خود نیاز به همت و کار مضاعف دارد، چرا که سرمایهگذاری امروز در حوزه فرهنگ ثمردهی خوبی را برای نسلهای آینده به همراه دارد. وی به برنامههای این شورا در پیشبرد اهداف فرهنگی اشاره کرد و گفت: در کنار توجه به امر حیاتی امر به معروف و نهی از منکر امروز در یک مصداق روشن نیازمند تذکرات اخلاقی و رفتاری در جامعه هستیم که در قالب ابن واجب الهی میتواند شکل و سامان واقعی پیدا کند. امام جمعه مشگینشهر در پایان سخنان خود مربیان و معلمان مدارس را به مراقبت بیشتر تربیتی، رفتاری و اخلاقی دانشآموزان توصیه کرد و از آنان خواست در این امر با هماهنگی خانوادهها اقدام عاجلی را انجام دهند
