خلیل رضوی در سرمقاله آرمان نوشت:
یکی از پدیدههای زشت و صدالبته مذموم، حوادث قبل و بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، تلاش بعضیها برای موشکافی در تاریخ 1400 ساله اسلام، بهخصوص تاریخ دو سه قرن صدر اسلام و آغاز تشیع در جهت یافتن متشابهات تاریخی از وجود انسانها و تعمیق آن با بعضی از افراد در حوادث اخیر بود. تشبیهاتی بسیار نسنجیده
و مصادره شده برای امیال جناحی و باندی که چون عاری از صداقت گفتاری و نوشتاری بود، مطمئنا باعث تحریفات و به تبع آن باعث تحریکاتی هم شده بود که اخبار اعتراضات برخی از برادران اهل تسنن را در برخی از کشورها شنیدیم و خواندیم. هدف از نگارش این مقال، واکاوی چگونگی و چرایی این پدیده مذموم و یا نکوهش و ستایش تشبیهکنندگان و تشبیهشدگان نیست که افرادی از هر دو جناح، افرادی از هر دو جناح را با شلاق آن تشبیه نوازش دادهاند.
هدف تطهیر برخی از انسانهای وارسته و برخی از ارکان نظام اسلامی است که ایهام و بمباران غیرمسئولانه توپچیهای هر دو جناح، فضایی مبهم برای مردم درخصوص این ارکان ایجاد کرد که مهمترین این افراد و شخصیتها، آیتالله هاشمی رفسنجانی، با آن سابقه درخشان مبارزاتی قبل از انقلاب و مسئولیتهای خطیر بعد از انقلاب بود.این فضا با آن کلمات مبهم آن قدر مسموم شده بود که رهبر فرزانه برای راحتی استنشاق مردم با بیان این جمله «معمولا در خطبهها از کسی نام نمیبریم» برای رفع «توهم» از کسانی که آن تهمتها را زدند و در جامعه اشاعه دادند، ضمن شرح سابقه ایشان، جمله ماندگار و تاریخی «هاشمی بارها تا مرز شهادت پیش رفتند» را برای ثبت در اوراق پس از تشبیهات درست و نادرست تاریخ بر زبان آوردند.
آیتالله خامنهای در آن خطبه تاریخی پس از تقبیح تلاشهای مرموز بعضیها برای القای وجود اختلافات بنیادین بین معظم له و آیتالله هاشمی رفسنجانی، از سابقه حضور تاثیرگذار هاشمی برای عبور دادن کشور از گردنههای بسیار پیچیده مانند شورشهای تجزیه طلبانه، تحرکات منافقات، اقدامات لیبرالیستها، افراط و تفریطهای گروهکها، جنگ تحمیلی 8 ساله، خرابیهای پس از جنگ و عقبماندگیهای چند قرنه و مهمتر از همه از قرابت فکری 50 ساله خویش با ایشان گفت که اگر قرار باشد آن سابقه و آن قرابت را با ادبیات قرآنی شرح و بسط دهیم، باید بگوییم که آن جملات در آن شرایط، ترجمانی دیگر از آیه «السابقون السابقون اولئک المقربون» است.
دو کلمه «السابقون» و «مقربون» از کلمات کلیدی قرآن برای اثبات حقانیت مبارزان صدر اسلام بود که گروهی در برهههای خاص تاریخی، مخصوصا در زمان حیات پربرکت پیامبر (ص) به بهانههای مختلف سعی در جدا کردن آنها از پیامبر (ص) داشتند تا پس از بریدن شاخهها، ساقه درخت نوپای اسلام را نیز از پای درآورند.نگاهی از سر تامل به این دو کلمه در قرآن نشان از «علیم به ذاتالصدور» بودن خداوندی و دوراندیشی رسول مکرم اسلام برای پاک و منزه داشتن سوابق و قرابت مبارزان اسلامی در طول تاریخ با رهبران اصیل اسلامی است.بیجهت نیست قرآنی که در طول 23 سال از لوح محفوظ – به تدریج یا یکباره – بر قلب نازنین پیامبر (ص) نازل شده است، در کنار همه مسایل ضروری برای اداره یک جامعه محدود آن روزی و جامعه نامحدود امروزی، با تاکیداتی آنچنانی که حتی در ادبیات عرب نیز کم سابقه است، از قرابت السابقون میگوید.
اگرچه آوردن مصادیق زمینی برای کلمات و آیات آسمانی قرآن امری درخور است، اما با علم به این حقیقت مطلق که قرآن برای راهنمایی انسانها در همه اعصار و ازمنه آمده است و با توجه به فضای مبهمی که این روزها به خاطر تشبیهات نارسا و ناساز برخی از شخصیتهای موجه و غیرموجه صدر اسلام با بعضی از شخصیتهای انقلاب اسلامی به وجود آمده و همچنین برای تزکیه بیشتر نفس با استفاده از آیات قرآن در ماه مبارک در ذیل به آیاتی از حبلالمتین و عروه الوثقی اشاره میشود که دو کلمه «السابقون» و «مقربین» در آنها تکرار شدهاند:
- آیه 100 سوره توبه: والسابقون الاولون من المهاجرین و الانصار
- آیه 61 سوره مومنون: اولئک یسارعون فی الخیرات و هم لها سابقون
- آیه 45 سوره آل عمران: وجیها فیالدنیا و الاخره و من المقربین
اگرچه باید در بیان مصداق زمینی برای آیات آسمانی از عبارت معترضه – بلاتشبیه – استفاده کرد.
با این توضیحات، واقعا هدف کسانی که پس از ترور فیزیکی نافرجام سال 1358 و ترور شخصیتی نافرجام سه دهه، این بار با لطایف الحیل در جهت حذف ایشان از دایره نظام هستند، چه هدفی را دنبال میکنند؟! اصلاحطلبان و اصولگرایان امروز اگر ذرهای دلسوزی برای این ملت و مملکت در هر دو بعد اسلامیت و ملیت داشتند و داشته باشند،
باید از تفسیر به رای خود درباره مصداق «السابقون السابقون، اولئک المقربون» کتاب قطور انقلاب اسلامی، یعنی آیتالله هاشمی رفسنجانی بپرهیزند و اگر قرار باشد دایره تشبیه را از زمان پیامبر (ص) به زمان کربلا بکشانیم، نباید فراموش کنیم که دین گم کردگان لشگر یزید، خیلی خوب میدانستند که تنها راه استیلای نامشروعشان بر امام حسین (ع)، حذف فیزیکی علمدار با وفایش ابوالفضل العباس است که در آن صورت تشنگی بر خیام و لشگریان مستولی میشود و دیدیم و در تاریخ هم خواندیم که پس از ناامیدی در القائات شیطانی شبانه برای جدا کردن حضرت عباس از اردوگاه امام، با دسیسهها و کمینهای آنچنانی، آن وجود مبارک را از لشگریان اسلام گرفتند و ناله جانسوز امام حسین (ع) برای همیشه در تاریخ بلند شد که «والله ان کسر ظهری»
منبع : آینده
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، نهم مرداد ماه 1384 خبرگزاری جمهوری اسلامی نوشت:
" سیدمحمد خاتمی" رییس جمهوری در پاسخ به گزارش "حسن روحانی " دبیر شورایعالی امنیت ملی درباره " پرونده هستهای کشور" از تلاشهای تیم مذاکره کننده ایرانی قدردانی کرد. خاتمی در حاشیه گزارش روحانی که روز یکشنبه منتشر شد، نوشت: باتشکر از گزاش خوبی که ارسال کردهاید لازم میدانم از جنابعالی که همواره با تدبیر شجاعت و تلاش چشم گیر در همه عرصههای سخت انقلاب و مدیریت کشور بخصوص در عرصه ساماندهی به امنیت ملی منشا خیر و خدمت بودهاید سپاسگزاری کنم.
رییس جمهوری در پاسخ خود اضافه کرد: مطمئن هستم که تدبیر و اندیشه شما و جمع بندیهای ارزندهای که در دبیرخانه شورایعالی ارائه شده، سبب جلوگیری از بروز بحران و حل بحرانها به طریق مناسب شده و موجب حفظ و تقویت امنیت کشور گردید.
خاتمی خطاب به روحانی افزود: بطور ویژه باید از جنابعالی بخاطر خدمت ارزندهای که برای کشور درجریان مسائل هستهای به عنوان امین شایسته رهبری ، ملت و دولت به انجام رساندید تقدیر کنم.
خاتمی تصریح کرد: آنچه دراین فرایند حاصل شد نشان داد که اولا مذاکره و طی طریق دیپلماسی نیز بسیار مهم است و ثانیا به یاری خداوند توان ما برای جذب وکسب منافع ملی از این طریق نیز توان بالایی است.
رییس جمهوری افزود: قطعا اگر طی این طریق که دست آوردهای ارزندهای داشت نبود، امروز با مشکلات فراوانی روبرو بودیم. خاتمی ادامه داد: همه عزیزانی که فداکارانه دراین عرصه گام نهادند موجب رفع بسیاری از تهدیدها و حتی تبدیل تهدیدها به فرصت شدند، گرچه هنوز تهدید و خطر وجود دارد ولی امیدوارم که دولت آینده نیز قادر باشد که با موفقیت راه کسب منافع و افتخار ملی را طی کند.
رییس جمهوری همچنین نوشت: من بطور ویژه باید از گروه مذاکره کنند که بخوبی از سوی وزارت امورخارجه ، سازمان انرژی اتمی وسایر دستگاهها و بخصوص دبیرخانه و شخص جنابعالی پشتیبانی شد تشکر کنم و کار ارزنده آنان را افتخاری دیگر در ادامه افتخارات ملی بدانم.
خاتمی افزود: خود من و نیز شما شاهد بودهاید که این عزیزان که به اصرار ما و تایید نظام قدم دراین وادی نهادند چه خوب از عهده مسوولیت دفاع از منافع ملی و رفع تهدیدات و عرضه منطقی مطالب برآمدند.
رییس جمهوری در پاسخ خود اضافه کرد: از آنچه دراین مدت نسبت به بعضی عزیزان در بعضی محافل و رسانهها بناحق رواداشته شد متاسفیم ولی اطمینان دارم که جامعه ما و نظامقدردان عزیزان است و نیز حرمت والای جنابعالی را که واقعا از سرمایههای ارزنده کشور و انقلاب هستید نگاه خواهد داشت .
خاتمی برای روحانی آرزوی موفقیت موفقیت کرد و نوشت: دوران همکاری با شما را به عنوان خاطرهای سرشار از موفقیت برایخود حفظ خواهم کرد. گفتنی است حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در نامهای به آقای خاتمی رییس جمهوری گزارشی درباره پرونده هستهای کشور ارایه کرده بود. در این گزارش "مهار بحران و دور کردن تهدید از کشور"،" مصون نگه داشتن تاسیسات و امکانات موجود"، " توسعه و تقویت ظرفیت ها"،" ترمیم و تقویت موضع حقوقی" و " تبدیل بحران به فرصت" از جمله اهداف و دستاورهای مذاکرات هستهای عنوان شده است.
سپس حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در آخرین روزهای فعالیت دولت ، در نامهای خطاب به سید محمد خاتمی، رییس جمهوری و رییس شورای عالی امنیت ملی، از پرونده هستهای ایران گزارشی را به وی ارایه کرده بود.
در این گزارش "مهار بحران و دور کردن تهدید از کشور"،" مصون نگه داشتن تاسیسات و امکانات موجود"، " توسعه و تقویت ظرفیت ها"،" ترمیم و تقویت موضع حقوقی" و " تبدیل بحران به فرصت" از جمله اهداف و دستاورهای مذاکرات هستهای عنوان شده است.
متن کامل نامه حسن روحانی به شرح زیر است:
حضرت حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای سید محمد خاتمی
ریاست محترم جمهور و رییس شورای عالی امنیت ملی
احتراما، لازم دیدم در روزهای پایانی دولت شما در رابطه با مسئولیت اینجانب نسبت به پرونده هستهای کشور گزارشی را خدمت شما ارایه نمایم. از اولین سال پیروزی انقلاب اسلامی یکی از تصمیمات اروپا و غرب به رهبری آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران این بود که ایران را برای همیشه از انرژی هستهای محروم نمایند. برهم زدن توافقات انجام شده در زمینه هستهای با رژیم گذشته توسط آمریکا، لغو قرارداد مربوط به نیروگاه دارخوین و عدم تحویل گاز هگزا فلوراید خریداری شده و ایجاد محدودیتهای فراوانی در شرکت اوردیف توسط فرانسه، ممانعت از اجرای قرارداد مربوط به فرآوری کیک زرد از طرف انگستان و متعاقبا تحریم جامع و وسیع فنآوری و تجهیزات و حتی دانش هستهای اقداماتی بود که مجموعه کشورهای غربی و به ویژه آمریکا به صورت یکپارچه و فراگیر علیه ایران اعمال نمودند تا مطمئن شوند که ایران هیچگاه و تحت هیچ شرایطی به این فنآوری دست نخواهد یافت. این موضع غیرقانونی در واقع بخشی از مواضع خصومت آمیز غرب علیه ایران است که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی به طرق مختلف ابراز و اعمال شدهاست. حاکمیت نظام اسلامی، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور هیچ زمان در طول بیست و هفت سال گذشته مورد حمایت و حتی مورد پذیرش آنها به صورت واقعی قرار نگرفت. تفکر حاکم بر ایران و اراده این ملت بزرگ مبتنی بر استقرار و ترویج مردم سالاری دینی و استقلال طلبی و عدالتخواهی هیچگاه خوشایند غرب نبوده و نخواهد بود. بنابراین در هیچ مقطعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی روابط ایران و غرب شکل عادی و تمام عیار به خود نگرفت. بالاترین حد مذاکرات ایران با اروپا مذاکرات انتقادی بود که پس از سالها به مذاکرات سازنده تبدیل شد که از حیث محتوا همان وضعیت انتقادی حفظ شد و هیچگاه تعهد واقعی سیاسی، امنیتی و اقتصادی را از جانب اروپا شامل نگشت.
جهتگیری اروپاییها در این فرآیند منطبق با هدف اعلام شده آمریکا مبتنی بر تغییر رفتار و تغییر ماهیت جمهوری اسلامی بود. آمریکا این هدف را با زبان تهدید و اروپا آن را با بیان انتقادی دنبال میکردند. ماموریت اصلی شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس آن، ضمن پیشبینی حوادث مهم، پیشگیری و مقابله با بحرانهای امنیتی داخلی و تهدیدات خارجی و ارتقاء امنیت ملی از طریق تقویت اقتدار ملی و کشف توطئههای دشمنان و دفع آنها بوده است.
طی ۱۶ سال گذشته گستره وسیعی از موضوعات و مسایل ملی و بینالمللی در زمینههای دفاعی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این شورا مطرح و مورد بررسی قرار گرفت و برنامههای لازم مورد تصویب و به اجرا درآمد. مهمترین این موضوعات شامل تحولاتی بود که میتوانست امنیت کشور را به طور جدی مورد تهدید قرار دهد: بخش عمدهای از مذاکرات با عراق که منجر به آزادی اسرای سرافراز کشورمان و پایان اشغال میهن عزیزمان و متجاوز شناختن عراق در سازمان ملل متحد شد، پیش بینی به موقع تجزیه شوروی سابق و اقدامات مناسب نسبت به همسایگان شمالی، حمله عراق به کویت و ورود نیروهای ائتلاف به منطقه و نحوه موضعگیری کشورمان در این تحولات مهم، بحران ایران و افغانستان پس از حاکمیت طالبان و بهویژه پس از ترور دیپلماتهای کشورمان توسط طالبان که تا سرحد جنگ پیش رفت، اشغال افغانستان و سپس عراق و تغییر حکومتها دراین دو کشور، تحولات اخیر لبنان پس از خروج نیروهای سوریه، نحوه مقابله با تروریسم بینالمللی و مدیریت ساماندهی این مساله، عبور از معضلات و بحرانهای داخلی، اقدامات به موقع اقتصادی منجمله تغییر سبد ذخائر ارزی کشور و تبدیل بخش قابل توجهی از ذخائر دلاری کشور به سایر ارزهای معتبر که سود چند میلیارد دلاری برای کشور به همراه داشت، جزو موضوعات مهمی بود که با تدبیر و برنامهریزی نه تنها تهدیدات بزرگ را دفع کرد بلکه در مجموع جایگاه و اقتدار کشور ارتقاء یافته و دامنه تاثیر و نفوذ کشور در منطقه بسیار وسیعتر و عمیقتر از گذشته شدهاست. مجموعه این اقدامات بر مبنای تحلیلهای دقیق، شناخت کامل از وضعیت کلان کشور و برنامهریزیهای واقعگرا و عملی تدوین و تدبیر شدهاند. این نکته از ابتدا مطرح بوده و هست که تعارض جهان غرب با جمهوری اسلامی ایران پایان نخواهد یافت مگر آنکه توانایی کشور در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی و علوم و فنآوری به سطحی برسد که روابط متوازن و عادلانه با ایران اجتناب ناپذیر شود.
با عنایات خداوند متعال، ایثار مردم غیور و تلاش مسئولان بخش مهمی از این هدف برآورده شده و اقتدار ملی و بهتبع آن امنیت ملی بهنقطه پایدار و مستحکمی رسیدهاست. جنابعالی در طول ۸ سال گذشته در جریان جزییات مباحث و تصمیمات این شورا بودهاید، مهمترین این مباحث در دوسال اخیر که نقش تعیینکننده ای در امنیت ملی کشور داشته و به همین علت مورد توجه عمیق افکار عمومی بوده، موضوع هستهای است .
محرومیت تحمیل شده از جانب غرب در زمینه فعالیتهای صلح آمیز هستهای هیچ گاه برای جمهوری اسلامی ایران قابل پذیرش نبوده است. برای ما روشن بود که با کاهش تدریجی منابع هیدروکربن،انرژی هستهای ظرف دهههای آتی به عنوان منبع سوم انرژی پس از نفت و گاز نقش وسیعی در تامین سوخت ایفا خواهد کرد. لذا ایجاد، حفظ و توسعه توان ملی در این صحنه به عنوان یک ضرورت تلقی شده و برغم محدودیتهای گسترده بینالمللی به طور جدی و مستمر پیگیری شد.
در سالهای اخیر مذاکرات متعددی با کشورهایی که قابلیت همکاری با ایران را داشتند صورت گرفت ولی اغلب این تلاشها بینتیجه ماند یا نیمه کاره رها شد . تنها در مورد نیروگاه بوشهر این همکاری توام با مشکلات فراوان استمرار یافت، گرچه مخالفت آمریکاو غرب تاخیر پروژه را به همراه داشت . در سه دوره متوالی ریاست جمهوری در آمریکا ممانعت از ساخت و تکمیل نیروگاه بوشهر و مهمتر از آن، جلوگیری از تحویل سوخت نیروگاه به ایران در دستور کار مذاکرات سران روسیه و آمریکا بوده و اروپا نیز با آمریکا در این باب هم نوایی کرده است.
بنابراین برای ایران گریزی نبود جز آن که این فن آوری را تا سرحد امکان در داخل کشور ایجاد کند. در ۶ سال اخیر جلسات منظم در سطوح مختلف با مشارکت مسوولان عالی رتبه کشور تشکیل شد تا امکانات و قابلیتهای کشور را به گونهای هماهنگ برای دستیابی به فن آوری هستهای بسیج کند.
این تلاشها با عنایت ویژه مقام معظم رهبری و حمایت تمام عیار جنابعالی و اقدامات ارزشمند سازمان انرژی اتمی و نبوغ وتلاش دانشمندان کشور بتدریج به نقطهای رسید که دنیا ناگزیر شد توان هستهای ایران را باور کند. امروز ایران صاحب یک فنآوری هستهای بومی است که برخاسته از مردم و متعلق به مردم است و چون بومی است قابل انتزاع از کشور نخواهد بود. تصمیم بر این بود که پس از حصول نتیجهنهایی ،برنامه ریزی و اقداماتی که در این دوران برای کسب فن آوری صلح آمیز و تجربه اندوزی صورت گرفته به طور کامل به مردم و نهادهای بینالمللی گزارش شود. ولی گزارش جاسوسان بینالمللی و مزدوری منافقین که میخواستند با دروغ پردازی واتهام فعالیت غیر صلح آمیز این دستاورد مهم ملی را به دشمنان ایران واگذار کند،این برنامه را با مشکل مواجه نمود. در ابتدای امر کارشناسان سازمان انرژی اتمی و وزارت امورخارجه تلاش کردند با تبیین و توضیح اقدامات صلح آمیز انجام شده و گفت و گو با بازرسان آژانس موضوع را حل وفصل کنند،ولی این اقدامات نتیجه بخش نبود و وضعیت بتدریج بحرانی شد تا آنکه به صدور یک قطعنامه سنگین و تهدید آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران در شهریورماه سال ۱۳۸۲ انجامید.
این بحران باعث اختلال جدی در وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور شد و می رفت تا امنیت ملی را در مخاطره قرار دهد. در این مقطع آمریکا احساس میکرد در عراق به پیروزی بزرگ و سهلالوصول دست یافتهاست و بر این اراده بود که به بهانه واهی تسلیحات هستهای ایران را در نوبت بعدی اقدامات خصومت آمیز خود قرار دهد .
در این شرایط بود که به ناچار شورای امنیت وارد صحنه شد و در جلسه سران نظام تصمیم براین شد که فرماندهی و مدیریت عبور از بحران به یک نفر واگذار شود. لذا جنابعالی با کسب نظر مقام معظم رهبری وتاکید سران قوا و با هدف ایجاد هماهنگی کامل بین کلیه نهادهای ذیربط داخلی،در نیمه مهرماه سال ۱۳۸۲ مسوولیت امر را به اینجانب واگذار نمودید ومن برغم عدم تمایل و پیش بینی مشکلات فراروی امر،به دلیل شرایط کشور وتاکید جنابعالی و توصیه موکد مقام معظم رهبری،مسوولیت امر را پذیرفتم. با بحثهای انجام شده در سطوح کارشناسی و وزرا،پنج مرحله برای مواجهه با این موضوع پیش بینی وبرنامه لازم تدوین شد.
۱ مهار بحران و دور کردن تهدید از کشور ۲ مصون نگه داشتن تاسیسات و امکانات موجود ۳ توسعه و تقویت ظرفیت ها ۴ ترمیم و تقویت موضع حقوقی ۵ تبدیل بحران به فرصت .
مرحله اول با فوریت و حساسیت ویژه همراه بود، چون هم اظهار موارد قصور و هم عدم اظهار آنها میتوانست بهانه برای ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل شود. هدف آمریکا تکرار مصوبات عراق در مورد ایران بود تا بازرسان دسترسی های نامحدود به امکانات، تجهیزات و افراد پیدا کنند و با عدم پذیرش مصوبات شورای امنیت به وسیله ایران ،مراحل بعدی تهدید تا عملیات نظامی در دستور کار قرار گیرد تا نهایتا آمریکا بتواند نیت اصلی خود را که مقابله با نظام است پی گیرد. در آن مقطع دو دیدگاه افراطی و تفریطی در داخل کشور مطرح بود ،گرچه هردو گروه پشتوانه و حمایت محدودی داشتند ولی در عین حال تصمیمگیری منطقی و مدیریت مدبرانه را در این موضوع با مشکل مواجه کرده بودند.
نظریه افراطی مبتنی بر مقابله مستقیم ،بی اعتنایی به قطعنامه آژانس و نهایتا خروج از معاهده ان.پی.تی بود و براین اعتقاد استوار بود که طرف مقابل در برابر این اقدامات فورا عقب نشینی خواهد کرد و از موضع ضعف امتیازات بزرگی به ایران اعطا خواهد کرد. شیوهای که کره شمالی اتخاذ نموده بود، سرمشق این تفکر بود ، متقابلا نظریه تفریطی مبتنی بر پذیرش کامل خواستههای آمریکا و صرف نظر کردن از توانایی هستهای در قبال برخی از امتیازات از جانب غرب بود.
تصمیم لیبی به نابود کردن تجهیزات هستهای نیز سرلوحه این دیدگاه تلقی میشد. هیچ یک از این دو نظر مورد تایید نظام نبود ،نه کشور در آن مقطع هنوز برای مواجهه باتهدیدات بزرگ خود را آماده کرده بود و نه از دست دادن همه دستاوردها در اولین فشار دشمن با نظر ملت وجایگاه بلند کشور و منافع ملی سازگاری داشت. لذا مقررشد با تدبیر و برنامه ریزی حساب شده و همه جانبه هم آمادگی برای مقابله باتهدیدات احتمالی ایجاد شود و هم فناوری هستهای حفظ و تقویت شود وهم چالش به وجود آمده به عادیسازی و ارتقاء جایگاه سیاسی ایران منجرشد. دو موضوع در دستور کار قرار گرفت ، حل مسایل فنی - حقوقی بر مبنای اظهار برنامه هستهای و همکاری کامل با آژانس از طریق اجرای کامل پروتکل الحاقی و راهکار سیاسی از طریق مذاکره باکشورهای موثر و ذی نفوذ در صحنه بینالمللی. برای مقابله با تهدید فوری گزینههای مختلف بررسی شد. بدیهی است مدعی اصلی علیه ایران در موضوع هستهای آمریکاست و قابلیت این کشور برای مقابله یامصالحه در این مورد به مراتب بش از دیگران است . ولی آمریکا در آن مقطع تنها به تسلیم شدن ایران در برابر تهدیداتش میاندیشید و بنای تفاهم نداشت. ایران نیز به دلیل تجربیات گذشته، مذاکره با آمریکا را مطلوب و به مصلحت نمیدید. روسیه نیز به دلیل تداوم همکاری با ایران و شرایط و جایگاه ضعیف بینالمللی یارای ورود به این کارزار سیاسی را نداشت.
ضمن آنکه استقلال ایران در تولید سوخت را نمیپسندید. چین و کشورهای غیر متعهد دوستان خوبی بودهاند ولی اندوخته کافی سیاسی برای مواجهه با موضوعی با این درجه از اهمیت و پیچیدگی را نداشتند. اروپا نیز از آن جهت که مخالف دستیابی ایران به توانایی هسته ای بود گزینه خیلی مناسبی نبود ولی شکافی که در مساله عراق بین اروپا و آمریکا بروز کرده بود و عدم تمایل فرانسه و آلمان و حتی انگلستان به تکرار ماجرای عراق در منطقه ، روزنهای ولو محدود برای رویکرد سیاسی را فراهم نمود. اتفاقا سه کشور هم همین اندیشه را دنبال میکردند و باارسال نامهای از طرف سه وزیر در این امر پیشقدم شدند.
هدف اولیه سه وزیر در سفر به تهران، تضمین امنیت به تهران در برابر اخذ تعهد نسبت به توقف دائمی چرخه سوخت بود. مذاکرات در شرایط بسیار دشواری انجام شد ولی نهایتا بجای توقف به تعلیق آنهم داوطلبانه و با هدف اعتمادسازی تن دادند. خوشبختانه در آن مقطع با تدبیر مناسب از بحران عبور کردیم و مرحله اول برنامه به بار نشست . آمریکاییها در آن شرایط از اینکه برنامه ریزی همه جانبهاشان دچار شکست شد خشمگین بودند و اروپایی هارا ساده لوح و فریب خورده میدانستند و همچنان تنها راه را مقابله و حتی برخورد نظامی اعلام میکردند. در مرحله دوم آنچه کانون توجه قرار گرفت صیانت از تاسیسات در قبال تهدیدات احتمالی و ایجاد قابلیت جایگزینی و حفظ توان موجود و در مرحله سوم تقویت و تکمیل ظرفیتهای چرخه سوخت و رفع نواقص و کاستیها بود.
از آنجا که برنامه غنیسازی پیش از رسیدن به مرحله نهایی در معرض جنجال سیاسی و تبلیغی قرار گرفته بود ضروری بود با تنظیم وضعیت سیاسی و بدون بازگشت به بحران، مراحل باقی مانده را طی نماییم . دو رکن اساسی بطور متمرکز پیگیری شد، تکمیل کارخانه U.C.F( یو سی اف) اصفهان و تولید اولیه گاز هگزافلوراید و همزمان تولید حداقل ضروری دستگاههای سانتریفیوژ برای مرحله اول غنیسازی ،علیرغم همه دشواریها هر دو مهم به موقع به انجام رسید به نحوی که هر زمان تصمیم به غنیسازی گرفته شود ظرف مدت بسیار کوتاهی نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد و نیز در صورتیکه امکانات و تاسیسات هستهای مورد هجوم نظامی قرار گیرد، میتوان تولید گاز غنی شده و سوخت را بدون آسیب پذیری ادامه داد. در زمینه دفاعی و نحوه مطلوب مقابله با بحران و شرایط خاص اقتصادی نیز پیش بینی و برنامه ریزیهای لازم انجام شده است که گزارشات این موارد جداگانه خدمت شما گزارش شده است. البته هدف از این ظرفیتسازی به هیچ عنوان مقابله با اروپا و غرب نیست، بلکه مقصود این است که طرف مقابل مطمئن شود که هیچ راهی برای توقف این فن آوری ندارد تا در نهایت به یک تفاهم میانه و قابل پذیرش طرفین تن دهد. مرحله چهارم، تقویت موضع حقوقی بود. از ابتدای بحران موضوعات فنی و حقوقی مورد توجه ویژه و دقیق بوده است. آمریکا بنا داشت در آژانس و سپس در شورای امنیت ایران را متهم به نقض معاهده عدم اشاعه نموده و براساس آن محرومیت ایران از حقوق مصرح در بند چهارم N.P.T( ان پی تی ) راجع به استفاده از انرژی صلح آمیز هستهای را دنبال کند.
درمذاکرات سیاسی و در اظهارات رسمی و رسانهای بطور مستمر قصورهای ایران را مطرح و بزرگ مینمود و اصرار داشت که ایران همکاری لازم را با آژانس برای اصلاح و جبران تخلفات انجام نداده است . همزمان با تاکید بر نظامی بودن اهداف ایران و طرح موضوعات جدید تلاش داشت پای بخش نظامی را به میان بکشد . کار در بخش حقوقی - فنی با مذاکراه با مدیرکل آژانس درتهران آغاز شد و توسط گروههای کارشناسی بادقت وحوصله به طور منظم و پیوسته دنبال شد تا موضوعاتی را که بعنوان تخلف یا قصور ایران قلمداد میشدند به تدریج حل و فصل گردند. طبق مقررات پادمان هر گاه گشوری در اجرای تعهداتش قصور کند باید مبادرات به اقدامات اصلاحی نماید و این اقدامات مورد تایید آژانس قرار گیرد. متاسفانه نتایج نمونهبرداری درجات بالایی از غنیسازی را نشان میداد که میتوانست ایران را برای مقاصد تسلیحاتی متهم نماید. یکی از دشوارترین مباحث فنی با آژانس تایید این موضع ایران بود که منشا این سطوح از غنیسازی ، آلودگی خارجی میباشد. موضوعات دیگر نیز هریک پیچیدگی های ویژه خود را داشته و مستلزم مباحث دقیق ، تخصصی و غالبا طولانی برای روشن شدن مساله بودهاند . بدیهی است این زوایه کار کمتر مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است ولی جنابعالی مستحضرید که صدها ساعت وقت وکار مداوم مصروف رفع این ابهامات شده وپیشرفت تدریجی ولی قابل ملاحظهای دراین مسیر حاصل شده است .
مسایل حساس ، پیچیده وعمدهای تا قبل از اجلاس پاریس حل و فصل شدند. ولی این مرحله از کار هنوز نهایی نشده است . برای تحمیل و پایان بخشیدن به موضوعات باقی مانده اقدامات و بحثها و بازدیدهای لازم بازرسین در دست اجرا است و پیشبینی میشود قبل از پایان سال جاری میلادی این مرحله پایان یابد که در نتیجه هرگونه دلیل یا بهانه حقوقی از مخالقین سلب خواهد شد. نقطه آغاز مرحله پنجم توافق پاریس است.برخلاف تصور عمومی توافق پاریس نه پایان این فرایند بلکه در واقع ابتدای مذاکرات واقعی برای نیل به تفاهم است . از آنجا که ایران در آن مقطع امکانات ساختاری خود را در بخش چرخه سوخت کامل کرده بود اماکن تعلیق غنیسازی برای یک دوره چند ماهه بدون آنکه خدشه اساسی به برنامه تولید سوخت وارد شود فراهم شده بود . متقابلا اروپا نیز پذیرفت که وضعیت را طی این دوره در آژانس عادی کند تا امکان انجام مذاکرات فراگیر در شرایط آرام ومتعادل فراهم شود. توافق پاریس حاوی پنچ رکن اساسی است:
1- هدف توافقنامه مذاکراه به منظور نیل به یک راه حل مورد قبول طرفین است . مفهوم این عبارت برای اروپا با وضوح روشن است زیرا آگاه است که ایران تنها راه حلی را خواهد پذیرفت که شامل غنیسازی باشد.
2- حق ایران برای مقاصد صلحآمیز انرژی هستهای و اجرای بدون تبعیض این حق شناسایی شده است . گرچه این حقوق براساس معاهده عدم اشاعه غیر قابل انتزاعاند ولی تاکید برآن در توافقنامه دوجانبه نشانه دیگری از آمادگی برای تفاهم مرضی الطرفین شامل غنیسازی است .
3- توافق شد که ایران برای ایجاد اطمینان نسبت به حفظ ماهیت صلح آمیز برنامه هستهایاش تضمین عینی بدهد. واضح است که ارائه تضمین عینی برای حفظ برنامه هستهای است و نه حذف آن .
4- متقابلا اروپا نیز متعهد است درزمنیههای سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی و فنآوری تضمین قطعی بدهد. این به مفهوم تضمین عادیسازی و ارتقاء روابط است که تعهدی کاملا منطقی است ، زیرا درنهایت امر تنها تضمین واقعی و درازمدت برای طرفین واعتماد و اطمینان واقعی نسبت به نیات و اقدامات یکدیگر ، ارتقاء و تعمیق روابط است . مذاکرات T.C.A با اروپا و عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی W.T.O بعنوان ناظر با تلاش حمایت اروپا اولین قدم دراین راه است.
5-همکاری منطقهای درقبال بحرانهای موجود و نیز همکاری درمقابله با تروریسم منجمله القاعده و منافقین و نیز مکمل تضمینات فوق و مقوم تفاهمات است . گرچه هنوز اروپا نسبت به منافقین عملکرد درستی ندارد ولی صرف این تفاهم و شناسایی این گروه درکنار القاعده به عنوان مظاهر تروریسم کور قدمی مثبت و رو به جلو میباشد.
پس از سه ماه مذاکره در سطح گروههای کاری مجموعه نظرات و پیشنهادات توسط هیات ایرانی بعنوان مبنای راه حل به سه کشور ارایه گردید . مذاکراتی که متعاقبا درکار گروه هستهای و سپس درکمیته راهبری انجام شد نیز پیشرفتهایی را دراین چارچوب به همراه داشت لیکن احساس شد اروپا به دلیل یا به بهانه انتخابات ریاست جمهوری قصد دارد حصول به تفاهم را به تاخیر اندازد و لذا تاکیدشد در صورت عدم توافق ، ایران ناگزیر است راسا اقدام به راه اندازی مجدد تاسیسات اصفهان نماید. این وضعیت به ملاقات مجدد با وزرای سه کشور در ژنو انجامید که طی آن سه وزیر متعهد شدند تا اواسط مردادماه طرح جامع وکامل خودرا با مذاکره وتفاهم ارائه نمایند .بنابراین تبدیل بحران به فرصت عملا محقق شده است و باید با تدبیر از این فرصت بهره برداری شود البته نتیجهگیری و بهره برداری نهایی از فرایند مذاکرات، در ابتدای کار دولت جدید و تصدی امور اجرایی کشور توسط رییس جمهور منتخب محقق خواهد شد. گرچه طرح اروپا درحال تدوین نهایی است ولی براساس اظهارات و شواهد چندین موضع و موضوع در طرح اروپا پذیرفتهشده و قابل ارائه است. مواضعی که تا قبل از دستیابی ایران به فناوری هستهای همواره از طرف آنها نفی شده بود و آمادگی برای پذیرش آنها وجود نداشت، مذاکرات انتقادی و یا سازنده، پانزده سال گذشته با اروپا گواه این مدعی است:
- ۱ حمایت کامل از برنامه تولید انرژی هستهای در ایران شامل تامین نیروگاه از منابع غربی
- ۲ تضمین ارائه سوخت نیروگاهها به مدت طولانی و با پشتوانه آژانس و سازمان ملل
- ۳ تضمینهای مربوط به تمامیت ارضی ، استقلال ، حاکمیت ملی و عدم تجاوز به ایران
- ۴ تقویت روابط سیاسی و امنیتی شامل همکاریهای سیاسی - امنیتی در منطقه
- ۵ شناساسی ایران بعنوان منبع اصلی تامین انرژی برای اروپا شامل نفت و گاز
- ۶ رفع تدریجی موانع ارسال تجهیزات ، فناوری پیشرفته و همکاریهای تکنولوژیک
- ۷ تقویت همکاریهای بینالمللی منجمله در منطقه در مقابله با تروریسم و مواد مخدر
- ۸ پیشرفت سریع در نهایی شدن موافقتنامه تجاری ایران و اروپا و عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی W.T.O
در مورد چرخه سوخت نیز راه حل میانه و قابل تفاهم کاملا برای اروپا روشن است و چنانچه اراده سیاسی برای حل و فصل موضوع بصورت جدی باشد امکان تفاهم فراهم خواهد بود. برخی قرائن حاکی از آن است که اروپا قصد دارد پیشنهاد خود را بر مبنای حداقلی ارائه نماید و تا سپتامبر با ایران مذاکره نماید تا نهایتا پس از روشن شدن سیاست دولت جدید پیشنهاد خود راتکمیل نماید. به اروپائیها گوشزد شده است که چنین شیوهای خطای غیر قابل بازگشت خواهد بود و در صورتی که طرح اروپا برای ایران قابل قبول نباشد با اقدامات عملی دست خواهد زد و البته همچنان آماده ادامه مذاکرات خواهد بود.
در پایان لازم میدانم از همه کارشناسان متعهد و خستگی ناپذیر از سازمان انرژی اتمی ،وزارت امور خارجه ، وزارت دفاع و سایر نهادهای ذیربط که در این دوره نسبتا طولانی بطور مداوم و مستمر پیگیر امور مربوط به آژانس وسایر مسایل بودهاند که ذکر نام آنها مقدور نیست ولی همگی شایسته تقدیرند، و از همه دانشمندان و متخصصین هستهای که کار فوقالعادهای انجام دادهاند و علیرغم محدودیتها با روحیه و ایمان ، توانایی هستهای کشور را بطور مداوم ارتقاء دادهاند و در واقع قهرمانان اصلی این صحنهاند و از اعضای هیات مذاکرهکننده که متشکل از زبدهترین افراد سیاسی و حقوقی کشور بوده و دارای سوابق طولانی در زمینه مذاکرات دشوار و حساس سیاسی، حقوقی و بینالمللی میباشند و بهگواهی همه کسانی که از جزییات امر مطلعاند در طراحی، برنامهریزی مذاکره با تبحر کامل عمل کرده و در برابر مجموعه وسیع تیم اروپایی به خوبی در خط مقدم از منافع و امنیت ملی دفاع نمودند و علیرغم همه نامهربانیها و اظهارات مغرضانه و تخریبکننده در همه مقاطع با دلسوزی و دقت به کار خود ادامهدادند و از وزرا و مسئولین عالی کشور از جمله آقایان دکتر خرازی، مهندس آقازاده،امیر شمخانی، حجتالاسلام و المسلمین یونسی، مهندس جهانگیری، دکتر حسینتاش، دکتر ولایتی، دکتر لاریجانی و جناب آقای بروجردی که در همه مقاطع با مباحث و نظرات دقیق و مسئولانه حامی و پشتوانه کار بودهاند، سپاسگذاری و تشکر نمایم. توجه ویژه، راهنماییهای ارزنده و حمایتهای قاطع جنابعالی و نیز حمایت سران محترم قوا و ریاست محترم مجمعتشخیص مصلحت نظام تعیینکننده و بنیادین بودهاست. مهمتر از همه آنکه، موضوع هستهای یک بار دیگر اهمیت جایگاه رهبری نظام را در تنظیم و هدایت سیاستهای کلان کشور و ایجاد وحدت نظر بین همه مسئولین و جامعه بهوضوح آشکار ساخت چنانکه در تمام مدت نظرات و تصمیمات راسخ ایشان عامل اصلی پیشرفت کار بهطور منظم بود. اینجانب در هفتههای اخیر رئیس جمهور منتخب را در جریان اقدامات انجام شده و وضعیت پیش رو گذاشتم و مواردی را برای ادامه مسیر کار به ایشان پیشنهاد نمودم. تردیدی ندارم که مرحله نهایی کار با هدایت رهبر معظم انقلاب اسلامی به نحوی که متضمن منافع درازمدت جمهوری اسلامی ایران باشد به سرانجام مطلوب خواهد رسید.
انشاالله و اخر دعوانا انالحمد لله رب العالمین
حسن روحانی
نماینده مقام معظم رهبری
منبع : پارلمان نیوز
در خبرها آمده بود که حجتالاسلام سیدحسن خمینی، پس از رهایی علیرضا بهشتی، فرزند آیتالله بهشتی و مشاور میرحسین موسوی به دیدار وی رفته است، در پی آن، برخی رسانهها با دستاویز قرار دادن این موضوع با ادبیاتی نامناسب به این موضوع پرداختند که معنایی جز جفا به بیت امام ندارد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، خبر این دیدار که همسر محترم مرحوم حاج احمد آقا نیز در آن حضور داشتند، در رسانهها بازتاب فراوانی داشت و برخی رسانهها به دنبال این خبر، به انتشار خبر کذبی مبنی بر اعلام کاندیداتوری وی برای ریاست جمهوری دوره آینده خبر دادند و با تغافل، از انگیزه این عمل خداپسندانه گذشتند.
بنا بر این گزارش، به نظر میرسد اقدام سیدحسن خمینی برای دیدار با دکتر بهشتی و بازتاب شایعه کاندیداتوری وی برای ریاست جمهوری در برخی سایتهای خاص، دارای ابعادی است که باید به آن پرداخت. نخست اینکه سیدحسن خمینی با آگاهی از این که افرادی همچون فرزندان شهید بهشتی و مطهری ـ که پدرانشان السابقون السابقون انقلاب اسلامی هستند ـ سرمایه انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و باید آنان را برای روزهای سخت نگه داشت، در صدد بوده است تا به شیوه پدر بزرگوارش ـ مرحوم حاج سید احمد ـ در این ایام ابهام و اتهام، سکینهای باشد برای دل نگران آنانی که دل در گرو امام، رهبری و سفرکرده ایشان دارند.
از سوی دیگر، در حالی که از تریبونهای گوناگون، تلاش میشود مخالفت با دولت را مخالفت با نظام جلوه دهند، اقدام سید حسن خمینی برای دیدار با علیرضا بهشتی، نشانه این است که بیت شریف امام به عنوان بیتی که منتسب به سلسله جنبان حرکت انقلابی مردم ایران است، تکثر در سلایق سیاسی در درون نظام مقدس جمهوری اسلامی را طبیعی میداند که در دوران حضرت امام (ره) نیز بسیار مسبوق به سابقه بوده است. در واقع، وی خود به واسطه اشرافی که بر اندیشه و سلوک سیاسی امام خمینی(ره) دارد، «حبل المتین» انقلاب اسلامی را اصل دانسته، اما هر باور مخالف با سیاستهای جاری را مخالفت با کلیت نظام تلقی نمیکند.
علاوه بر این، بسیاری از انقلابیون و فعالان سیاسی که دل در گرو امام، رهبری و نظام دارند، از سیدحسن خمینی به عنوان نوه امام خمینی انتظار دارند که به عنوان یکی از پشتیبانهای انقلاب و رهبری در این میان به دلجویی از آسیب دیدگان و رنجیده خاطرانی که خود نیز فرزندان و یا یادگاران سران انقلابند، اقدام کند؛ بنابراین، به نظر میرسد به جای هر گونه برداشت سیاسی و جناحی از رفتار سیدحسن، باید وسعت نظر وی در تلاشش برای گستراندن چتر انقلاب اسلامی برای زیر پوشش گرفتن همه دوستداران انقلاب اسلامی را تحسین و تمجید کنیم.
دوم آنکه انتشار خبر نادرستی همچون کاندیداتوری زود هنگام سیدحسن خمینی، مقدمهای است برای تخریب بیت امام در سالهای پیش رو. چنانچه به نظر میرسد، طراحان این برنامه با آگاهی از محبوبیت بیت امام در بین مردم، زمان را غنیمت شمرده و از هم اکنون برنامه خویش را برای قربانی کردن یکی از ستونهای انقلاب اسلامی آماده کردهاند.
منبع : تابناک
احمد پورنجاتی*: نمی دانم فیلم «مسافران» بهرام بیضایی را دیده اید یا نه. من نخستین بار 18 سال پیش آن را تماشا کردم اما هنوز و همچنان مضمون کلیدی آن در ذهن و خاطرم نقش بسته است. داستان فیلم بر محور یک «حادثه» تنیده می شود. خانواده یی برای شرکت در مراسم عروسی از شهرستان به سوی تهران حرکت می کنند اما در مسیر جاده بر اثر تصادف همگی کشته می شوند بنابراین عروسی به عزا مبدل می شود. البته قرار بوده «آینه قدیمی» مادربزرگ را نیز همراه خود بیاورند که معلوم نیست پس از تصادف مرگبار چه بلایی سرش آمده. فیلم «مسافران» به باور من همچون دیگر کارهای ارزنده بهرام بیضایی چندلایه و تامل برانگیز است اما آنچه برای این قلم حکم «کلیدواژه» فیلم مسافران را دارد این جمله پررمز و راز مرحوم «جمیله شیخی» بازیگر نقش مادربزرگ است که در آن پلان تاثیرگذار می گوید؛ «لعنت به جاده ها اگر باعث جدایی آدم ها شوند.»
30 سال پیش مردم ایران از هر نقطه یی در سراسر این کشور با هر سلیقه و خرده فرهنگ و ابزار و وسیله و خودرویی، همه حرکت کردند. به کجا؟ به سوی مراسم عروسی، بخت یار بود و همه یا بیشتر آنان به مراسم رسیدند. جشن برپا شد و عروس انقلاب بر تخت نشست. اما انگار «جاده ها» دست بردار نبودند. این بار «جاده ها» پس از مراسم عروسی به جان آدم ها افتادند. هر روز یک جاده، یک راه، قربانی گرفت. آن جماعتی که در جشن عروسی کنار هم بودند به تعداد جاده ها، گروه گروه شدند. آنگاه حادثه پشت حادثه. عزا در پی عزا. من هرگاه فیلم های مستند تاریخ 30 ساله نظام را مرور می کنم که سال به سال و گاه در فاصله یی کوتاه تر، چهره هایی سرشناس از آن «غیب» شده اند، بی اختیار این عبارت فیلم مسافران را تکرار می کنم که «لعنت به جاده ها اگر باعث جدایی آدم ها شوند.»
تا پیش از قضایای انتخابات اخیر و به ویژه حوادث و برخوردها و دستگیری های گسترده و برخی اقدامات غیرقانونی خسارت آور و به ویژه محاکمات و اعتراف پراکنی های آنچنانی، همواره باورم این بود که نظام جمهوری اسلامی به اتکال خداوند و برخورداری از پشتوانه اعتماد عمومی توانسته است در هر برهه یی متناسب با «نوع حادثه»- هرچند به بزرگی «جنگ تحمیلی» و از آن دست- تدبیری شایسته و متناسب با «اصل موجودیت مراسم عروسی» برگزیند و اجازه ندهد «هژمونی عزا» بر تمامیت خانواده سایه افکن شود.
اما افسوس که آنچه این روزها پیش روی ماست حکایت دیگری را ساز می کند. انگار برخی «طبیب نمایان تازه به دوران رسیده» برای علاج هر دردی، تنها و تنها یک قلم داروی شفابخش در چنته دارند و آن استعمال «جوشانده گل ختمی» است خواه بیمار مبتلا به خشکی مزاج باشد یا برعکس، یا حتی کسالت روحی داشته باشد، مگر به صراحت اعلام نشد که؛ این یک «اختلاف خانوادگی» است؟ مگر بر پیشینه درخشان و برجسته هاشمی و موسوی و کروبی که جملگی در بالاترین رده های مسوولیت و خدمت در این نظام عمری سپری کرده اند، مهر تایید زده نشد؟ مگر بسیاری از آنان که نزدیک یا حتی بیشتر از دو ماه است در شرایط مبهم و شبهه ناک زندان گرفتار شده اند تا همین چندوقت پیش در زمره کارگزاران نظام نبوده اند؟ مگر محمد قوچانی و احمد زیدآبادی و دیگران چه خطای پنهانی مرتکب شده اند؟ مگر دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فرهنگی این جماعت، خواه در کسوت فعال سیاسی یا روزنامه نگار اصلاح طلب، پدیده یی مرموز و پنهان و ناشناخته بود که اکنون سناریست های مقابله با «توهم انقلاب مخملی»، ارشمیدس وار فریاد سر می دهند؛ «یافتم، یافتم،»
آیا این است شیوه برخورد با یک اختلاف خانوادگی؟ به واژه واژه کیفرخواست بنگرید و به فریادهای «هل من مبارز» برخی روزنامه ها که انگار هیچ چیز جز جرعه یی «شرف و حیثیت» دیگران عطش آن را فرو نمی نشاند.
و به پاره یی خطابه ها و خطبه ها که از جایگاه معروف به «وحدت بخشی» جواز وحشت و نابودی وحدت را صادر می کنند. و چه کودکانه و خوش خیال، لابد می خواهند یک بار برای همیشه کار را یکسره کنند.
و به اظهارات غیرمسوولانه برخی «آتش بیارهای معرکه» که متاسفانه حرمت شأن لباس نهاد سپاه را پاس نمی دارند و هرچه می خواهند، می گویند و می نویسند و ذره یی به پیامدهای این شیوه «سوراخ کردن کشتی توفان زده» نمی اندیشند، چرا باید برای «خودارضایی» از واقعیت ها- هر چند باب طبع ما نباشد - فرار کنیم؟، سوگند به همه مقدسات عالم، که حال عمومی جامعه خوش نیست. این را از نگاه های مردم، از کم حوصلگی و غرولندهای روزمره و از سکوت مرموز آنان می توان دریافت.
قبول دارم که نظام با یک مساله بی سابقه در 30 سال گذشته اش مواجه شده. اما از نظر من، هر دو طرف مساله از یک جنس و ماهیت اند. البته یک طرف خود را «حق مطلق» و طرف دیگر خود را در «موضع مظلومیت» می داند.
و از قضا، پیچیدگی مساله نیز به همین ویژگی مربوط است. هر دو طرف نیز، هر چند به تفاوت، برخوردار از پایگاه اجتماعی هستند. این طور نیست که یک سوی قضیه پشتوانه عظیم و یکپارچه مردمی داشته باشد و سوی دیگر، هیچ.
آیا سناریست های «توهم انقلاب مخملی» می خواهند جنگ «حیدری - نعمتی» راه بیفتد؟، مردم در برابر مردم،؟
هنر و مهارت و تدبیر و هوشمندی یک مرکزیت کلان مدیریت اجتماعی در چنین موقعیت هایی باید خود را عرضه کند. با بگیر و ببند و ایجاد محدودیت و ممنوعیت و لغو فلان مراسم مذهبی و انتشار قطره چکانی و کانالیزه اخبار و اطلاعات غلط از رسانه های رسمی و ناسزاگویی و هتک حیثیت این و آن شخصیت مورد احترام بخش های گسترده یی از جامعه که کار درست نمی شود. به نظر من تکرار این روش های لجبازانه، حاصلی جز «شرطی شدن» رفتار جامعه در پی نداشته و نخواهد داشت. کار به جایی رسیده و بیش از این نیز خواهد رسید که دست کم بخش مهمی از افکار عمومی، حتی نسبت به تصمیمات و اقدامات مثبت نیز به دیده تردید می نگرند. آیا این نتیجه مطلوبی برای نظام است؟ اعتراف می کنم که با همه «بی حاصلی» این گونه نوشته ها، به قول برخی از دوستان، کارم شده «روضه خوانی» و مرثیه سرایی، اما آیا کار دیگری نیز می توان کرد؟ «لعنت به جاده ها اگر باعث جدایی آدم ها شوند.» آیا «مسافران» با «آینه قدیمی مادربزرگ» به مراسم عروسی خواهند رسید؟،
* رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم
منبع : پارلمان نیوز
خودسازی در نهج البلاغه |
حجت الاسلام والمسلمین شهید محمدجوادباهنر
عظم الخالق فی انفسهم فصغرمادونه فی اعینهم |
منبع : بازیاب
تازه از کودکی پای به نوجوانی گذاشته بودم و مانند بسیاری از همسالانم، با داستانهای صمد بهرنگی آشنا شده بودم. داستانهایی که دعوتی بود برای مبارزه. اما نه مبارزه با فقر که مبارزه با ثروتمندان. «24 ساعت در خواب و بیداری» را خوانده بودم و با دیدن هر ماشین مدلبالا و هر موی بریانتین زده بچهپولدارها، مثل «لطیف» آرزو میکردم که «ای کاش مسلسل پشت شیشه مال من بود» چرا که خودم را لطیف میدیدم و همه آنها را کسانی که شتر مهربان مرا که مرکب سفر به سرزمین آرزوها بود، با ماشین بزرگشان میبردند.
هنوز هم صمد را دوست دارم. همنسلان من وامدار اویند چون با آثارش به کتاب خواندن علاقهمند شدند، اما گلهمندم از او. گلهمندم که چرا در عوض تعریف درست از عدالت با آثارش عقدهها را بزرگ کرد و عوض نگاه تحلیلگرایانه، تنها از اعتراض گفت و کوشید تا تلقی عوامانهای از عدالت را در خانه ذهنمان جاگیر و پاگیر کند. البته برای جذب تودههای بیتحلیل فرودست (و به قول خودشان) پرولتاریا بد نبود آن دیدگاهها. اما برای جذب تودهها تا تبدیل شوند به ابزار در خدمت اهداف. توده بیتحلیل، ابزار میشود، اما در اندیشه عدالتخواهانه اصیل اینگونه نیست. آنها تنها ابزارها (مردم فرودست) را ماشین اعتراض و سلاح میبینند برای گرفتن ثروت از دست ثروتمندان. مردم فرودست میشوند گروهی خشن که باید حق خود را بگیرند، هرطور که میشود و البته غالباً با زورو هودهای جز ارعاب و هرج و مرج در پس آن نگاه نیست و سرانجام جابهجایی قدرت و ثروت و بعد هم باز، بازی از نو. همین.
... بعدها فهمیدم مفهوم عدالت بسیار برتر از آن نگاه است. عدالتی که مبارزه جهت استقرارش علی (ع) را در محراب به خون میکشد، چیز دیگری است با معنایی فراتر. آن «قرار دادن هرچیز در جایگاه اصلی آن است». از ساختار حکومتی گرفته تا والیان و حاکمان و مدیران. تجلی این دیدگاه اصیل الهی در رفتار حضرت متجلی است. چه آن زمان که شلاق برکف در بازار میگردد، چه آنگاه که خرماهای میثم را که مرغوب و نامرغوبش جدا شده، در هم میریزد، چه آن هنگام که برای همام از اوصاف متقین میگوید، چه آن هنگام که صورت بر آتش تنور خانه بیوهزن میگیرد و چه آن هنگام که ذوالفقار برکف صفهای منافقان و دشمنان را از هم میشکافد.
... و چه غریب بود این تلقی از عدالت و چه غریب بود این عدالت ناب و چه غریب بود این دینداری کنشمند و به دور از جهالت و حواله دادن همه چیز به آخرت.
او میدانست که خداوند منتقم است، اما انسان در آن دیدگاه تجلی اسماء حضرت حق است و او تجلیگاه اسماء جمالی و جلالی حضرتش بود در هیأت انسانی. پس رفتارش و گفتارش هیچ نبود جز آن که مرضی حضرت خداوندگار است و صورتی از آنچه خدا میخواهد.
صبر علی (ع) بر بزرگترین مصایب، به امید پایداری دین و تلاش برای برقراری عدالت محض، چون همه رفتار و کردار حضرتش درس است. اشک نمیریزم برای علی (ع) چرا که دنیا زندان مؤمن است و مؤمنتر از او به خداوند نمیشناسم. پس حق داشت که مرگ را رستگاری و رهایی بداند. اشک میریزم بر عدالتی که پس از او از جهان رخت بربست و نخواهد آمد جز با آمدن فرزند علی (ع) که ذوالفقار او را برکف دارد. اشک میریزم بر غربت خویش که چشم در راه آن عدالت محض، چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم.
یاعلی
منبع : خبر آن لاین