دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1826714
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

طنز/ بهبهانی، بهبهانی، بهبهانی و باز هم بهبهانی

فرهنگ > طنز  - شهرام شکیبا

حمید بهبهانی وزیر راه دیروز در جمع خبرنگاران گفته است: «رسانه‌ها موظف هستند مردم را آرام کنند تا ما در جهت افزایش ایمنی و نوسازی ناوگان حرکت کنیم.»

موقعیت اول: هواپیما
خلبان:
«مسافرین محترم خسته نباشید. خلبان با شما صحبت می‌کنه. لطفاً آرام و راحت باشید. از مهمانداران محترم و محترمه هم خواهش می‌کنم که به ترتیب آقایان و خانم‌ها را به آرامش دعوت کنند که خدای ناکرده محرم و نامحرمی نشه. ما الان در ارتفاع 2000 پایی از سطح دریا، داریم برای سقوط آماده می‌شیم. لطفاً آرام باشید. ناوگان هواپیمایی داره در جهت افزایش ایمنی و نوسازی حرکت می‌کنه. البته به عمر شماها قد نمی‌ده، ولی به هر حال آیند‌گان در امان خواهند بود. لطفاً اشتباه من رو ببخشید. هواپیمای ما همان‌طور که آقای بهبهانی گفتند سالم بوده ولی انفارکتوس کرده. البته طبق معمول اشتباه اصلی از منه، هیچ کس دیگه‌ای مقصر نیست. خدا همه مونو بیامرزه. سرپل صراط همدیگه رو می‌بینیم. قرارمون یادتون نره!»

موقعیت دوم: اسباب‌بازی‌فروشی
بچه: بابا من از اینا می‌خوام.
پدربچه: نمی‌شه. اسباب‌بازی جنگی نمی‌خرم.
بچه: پس چی می‌خری؟
پدربچه:‌ من نمی‌دونم شما بچه‌های این دوره زمونه چرا این قدر اسباب‌بازی می‌خواین. ما که بچه بودیم، با کاغذ برش و حصیر و سریش یه بادبادک می‌ساختیم و یه ماه باهاش بازی می‌کردیم.
بچه: نه! بادبادک نمی‌خوام. الان یه اوضاع و احوالی شده که بادبادک هم نمی‌شه هوا کرد. تا بره هوا می‌افته.
پدربچه: چرا؟
بچه: از بس که رسانه‌ها بی‌اعتمادسازی کردن وگرنه کسی مقصر نیست. هر چه که بره هوا لاجرم باید پایین بیاد دیگه. حالا یا آروم آروم یا یهو و یه دفه‌ای ولی این رسانه‌ها هی شلوغش می‌کنن.
حمید بهبهانی وزیر راه: «هشدار می‌دهم روی سوانح مانور دادن کافی نیست و باید برای اعتمادسازی مردم کار کنید. رسانه‌ها وظیفه سنگین‌تری از ما دارند و باید مردم را آرام کنید.»
1- ببخشید این هشدار به که و برای چیست؟ به آنها که سوار می‌شوند؟ به آنها که می‌افتند؟ به آنها که می‌اندازند؟ یا به آنها که می​گویند ای وای چرا افتاد؟
2- اساساً وقتی سانحه رخ می​دهد، باید روی چه مانور داد؟​ شما جای ما باشید روی چی مانور می‌دهید؟
3- البته که رسانه​ها وظیفه سنگین​تری دارند. شما می​اندازید گردن خلبان بنده خدا و تمام می​شود، او هم که به رحمت خدا رفته و حرفی ندارد. ما که می‌خواهیم بیندازیم گردن اصل کاری که از قضا گردن هم نمی​گیرد کارمان والذاریات است

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز - سیاسی
يکشنبه اول 6 1388

طنز/ یک هلو، هزار هلو

فرهنگ > طنز  - شهرام شکیبا

رئیس‌جمهور پنج‌شنبه شب در گفت و گو با شبکه اول سیما درباره «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» و دلایل تغییر وزیر آن گفت: «همه مردم می‌دونن آقای دکتر لنکرانی از مدیران بسیار خوب کشورن، واقعاً موفق بودن. زحمت کشیدن، اصلاً من یه علاقه ویژه شخصی به ایشون دارم. انسان پاک و دوست داشتنی‌ست. در یه جا گفتم مثل هلو می‌مونه. آدم می‌خواد بخوره این جوون مؤمن واقعاً دلسوز کشور رو. کارم کرد واقعاً در. اما ما در بهداشت و درمان به یک تحلیلی رسیدیم، ما مطالعه کردیم وضع بهداشت و درمان کشور رو. خب نصف جمعیت کشور خانم‌ها هستن. بیش از نیمی از کادر پزشکی کشور هم خانم‌ها هستن. حالا می‌آیم توی ارزیابی بهداشت و سلامت و بیماری‌های کشور. خانم‌ها در اینجا آسیب‌پذیری‌شون بالاس. به دلایل گوناگون. خانم‌ها اصلاً بیان نمی‌کنن به خاطر حجب و حیایی که دارن، همه جا حاضر نیستن مشکلاتشون رو بیان کنن. خیلی وقتا از همسرشونم پنهان می‌کنن. . .»
به سخنان فوق از چند منظر می‌توان نگاه کرد و خیلی نکات را می‌توان استخراج کرد از جمله:

1- اگر دکتر لنکرانی هلو باشد، وزیر اطلاعات چه میوه‌ای است؟
2- آیا همه جوانان مؤمن و دلسوز کشور را که مثل «هلو» می‌مانند، باید بخوریم؟
3- فقط رئیس‌جمهور می‌تواند جوانان مؤمن و دلسوز کشور را که مثل «هلو» می‌مانند، بخورد، یا سایرین هم می‌‌توانند؟
4- آگهی: به چند جوان مؤمن و دلسوز مثل «هلو»، جهت خوردن نیازمندیم.
5- آیا دریافتن اینکه نصف جمعیت کشور زن هستند، 4 سال مطالعه لازم دارد؟
6- فهمیدن اینکه بیش از نیمی از کادر پزشکی کشور زن هستند، چطور؟
7- «دلایل گوناگون» آسیب‌پذیری خانم‌ها در بهداشت، درمان و بیماری‌ها چیست؟
8- آدم یا مریض هست، یا نیست. اینکه حجب و حیا نمی‌خواهد.
9- مگر بناست آدم مریضی‌هایش را داد بزند وسط خیابان. خب می‌رود یواشکی به دکتر می‌گوید.
10- اینکه شخصی مریضی‌اش را از همه، حتی همسرش پنهان می‌کند، چه ربطی به وزیر دارد؟ مگر وزیر می‌خواهد مطب بزند که دیگران باید رویشان بشود به او بگویند چه مریضی‌ای دارند؟
11- این وزارتخانه یک بخش «آموزش پزشکی» هم دارد. وضع آن چه می‌شود؟
12- با این اوضاع و احوال بیماری و بهداشت و حجب و حیا، وزیر چطور می‌خواهد مسائل را در هیأت وزیران مطرح کند؟

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز
شنبه سی یکم 5 1388


دو روز پیش عرض کردم که با هواپیما عازم کرمانم. لحظات آخر عمرم را به چشم می‌دیدم. این بود که رمانتیک شدم و افتادم به حلالیت‌طلبی از همه بالاخص آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» و خبرگزاری محترم «فارس» اما متأسفانه باید به این دو دوست دیرینه این ستون عرض کنم که قسمت نبود و برخلاف رویه معمول و معقول، هواپیما سالم رفت و سالم آمد.
 
لذا دوباره برگشته‌ام سرجای اولم و حلالیت‌هایی که خواستم را پس می‌گیرم و باز بر سر مواضع خود می‌ایستم. پس سلام مجدد بر همه عزیزان و ارجمندان و یک خواهش برادرانه که دست ما را بگیرند و نگذارند بی‌سوژه بمانیم.

من در کرمان، جومونگ در تهران
درست در ایامی که بنده در کرمان بودم بازیگر نقش جومونگ در تهران بود و هنوز هم هست. او در هتل استقلال است و گفته می‌شود که جمعیت کثیری از ملت غیور نیز دائم جلوی در هتل جمع شده‌اند. نگرانم. این بابا اگر عصبانی شود هر لحظه ممکن است که بیاید پایین و قرت قیامت کند و کلیه آقایان حاضر را کتک بزند و الباقی قضایا. 

اتفاقاً کرمان که بودم «حمید نیک‌نفس» شاعر خوب کرمانی شعری که با همکاری کلیم کاشانی درباره این قهرمان بزرگ - از هر جهت - سروده بود، برایم خواند که حاوی نکات ایمنی ظریفی نیز هست: 

افسانه حیات دو روزی نبود بیش
آن هم رفیق داخل شهر «چوسان» گذشت
نیمی ز عمر رفته او صرف جنگ شد
باقی عمر یکسره با بانوان گذشت

پیکان پورشه‌ای، گوجه‌ای
روزنامه «دنیای اقتصاد» نوشته بود که «پیکان با طراحی شرکت پورشه آلمان به جاده‌های ایران بازخواهد گشت.» 

البته طبیعتاً کار خاص و ویژه‌ای نیست. کاری که پورشه آلمان می‌خواهد بکند، قبلاً به دست متخصصان توانمند داخلی انجام شده.
 
اما به هر حال کنجکاوی​برانگیز است که چه خواهد شد. لذا برایتان تغییراتی که پورشه در طراحی انجام خواهد داد را به شرح زیر معروض می‌دارم؛ 

1- خواباندن کمک‌ها به شکلی که وقتی راننده پشت فرمان است و می‌خواهد بیاید بیرون حس کنی کسی دارد از چاله بیرون می‌آید. 

2- رنگی کردن یک وجب از بالای شیشه جلو با چسباندن برچسب برای آفتابگیر سرخود شدن شیشه. 

3- نصب دو آینه گرد محدب در دو طرف شیشه جلو از داخل. 

4- کوچک کردن فرمان در حد یک پیش‌دستی. 

5- روی فرمان هم یک دسته لیفتراکی قرار می‌گیرد. 

6- نصب CD روی در خودرو زیر بالابر شیشه. 

7- قرار دادن عکس‌های شاهرخ‌خان و دختر آمیتاباچان زیر روکش پلاستیکی در، از داخل. 

8- فرو کردن دو پیچ‌گوشتی چارسو در قفل شیشه کوچیک‌جلو. 

9- سوراخ کردن اگزوز برای ایجاد صدای تابلو. 

10- نصب بوق گاوی. 

11- قرار دادن مقدار معتنابهی کارت تلفن سوخته ژاپنی در کنار درزگیر‌های شیشه جلو. 

12- کوتاه کردن دسته‌دنده و نصب سردنده با کله اسکلت. 

13- نصب یک سیستم خفن برای شنیدن «پارسال بهار دسته جمعی...» 

14- پهن کردن رینگ و لاستیک اسپرت به طوری که سر هر پیچ لاستیک به گلگیر بخورد و صدا کند. 

15- ...
تذکر ویژه: پیکان مربوطه فقط با رنگ گوجه‌ای تولید می‌شود ولاغیر. 

شهرام شکیبا

دسته ها : ادبی - طنز
جمعه سیم 5 1388
طنز:محاکمه موسوی در "کیهان وخوانندگان"
آی طنز نوشت:با توجه به اینکه خوانندگان اهمیت خیلی والایی از نظر سردبیران( که ما باشیم) داشته و اصولا نظر آنان اینقدر مهم است که روزنامه کیهان هم به آنها توجه ویژه ای نموده و هی آنها را منتشر می نماید، ما هم تصمیم گرفتیم نظراتی را که برای کیهان ارسال می شود، منتشر کنیم تا مشت محکمی به همه جای دشمنان اسلام بزنیم.



از اینکه مذاکرات جناب آقای دکتر مهندس احمدی نژاد ریاست محبوب 25 میلیونی با فراکسیون اصولگرایان به نتیجه رسیده و قرار است ایشان وزیرانی مردمی مثل خودشان را تعیین نموده و با رای قاطع نمایندگان که حداقل 220 رای به هر وزیر خواهد بود، به خدمت مشغول شوند، آیا وقت آن نرسیده است که موسوی و خاتمی و کروبی محاکمه شوند، بخصوص اگر به گرانی هم توجه شود ممنون می باشیم.

شمس الله شریعتمداری



وقتی روزی نامه های اجاره ای و زنجیره ای با چاپ مقالات سراپا دروغ آرامش ما را سلب نموده و نمی گذارند، شب ها استراحت نمائیم، چون ما در منطقه شلوغی در نارمک بوده و سروصدای روزنامه ها ما را اذیت می نماید، چرا با آنها برخورد قانونی ننموده و موسوی و کروبی و خاتمی را مجازات نمی نمایند.

حسین



آیا زمان آن نرسیده است که افرادی همچون علی مطهری که بخاطر شهرت پدر شهیدش حضرت آیت الله مطهری( تخت طاووس سابق) موقعیت به دست آورده و به آب و نانی رسیده است و اگر یک کلمه بیشتر حرف بزند، این دفعه خواستار اعدامش می شویم، نرسیده می باشد که در نامه خود اشاره ای به شهدای بسیجی که اخیرا به دست میرحسین موسوی به شهادت رسیدند، نامی برده و افرادی مانند خاتمی و کروبی نیز به طعمه دادگاه عدل اسلامی تبدیل نمایند.

حیدر شریعتمدارون



آیا نباید به اشخاصی مانند آقای علی مطهری و برادرش پاسخ داد که در مورد کشته شده های حوادث بعد از انتخابات باید گفت که اگر پیامبر خطاب به عمار یاسر آن جمله معروف را فرمود که بوسیله ظالمین کشته می شود این موضوع در حقیقت بیانگر حقانیتی بود که در وجود شخصیت عمار بود، یعنی این که عمار چون بر حق بود کشته شدنش لاجرم بدست ظالمین بود. در حالی که کشته شدگان اخیر اولا کشته نشده و در برنامه تلویزیون حضور یافته و اگر هم کشته شده باشند، چه کسی می تواند ادعا کند که آشوبگران کشته شده حوادث اخیر بر حق بوده اند که بتوان آنها را با عمار مساوی دانست و آن نتیجه دلخواه را گرفت. آیا به جای نوشتن این مقالاتهای سراپا کذب، آقای علی مطهری نباید خواستار محاکمه رهبران اغتشاشگران همچون موسوی و خاتمی و کروبی ها شوند؟

رقیه شریعتمدارچی



در حالی که دست عوامل فرانسه در دادگاه از آستین مجرمان سنگدل فرانسوی به درآمد و پای عوامل انگلیس از شلوار کارمند سفارت انگلیس دیده شده و کشورهای غربی خارج برای مسوولین خط و نشان کشیده که کاری به عوامل اغتشاشات اخیر نداشته باشید، آیا وقت آن نرسیده است که حداقل با اعدام کارکنان سفارتخانه های خارجی و رهبران آنان مانند موسوی و خاتمی و کروبی مرهمی بر داغ دل پابرهنگان گذاشته شود؟

حسین شین.



ضمن قدردانی از سرمقاله های ارزشمند کیهان به قلم آقای شریعتمداری که مرهمی بر دل ما می باشد، آیا وقت آن نرسیده است که با افرادی مثل آقای کروبی که شرم و حیا را کنار گذاشته و نامه اخیر را منتشر کرده است، برخورد قضایی بشود و بدین ترتیب تکلیف مردم و نظام با امثال وی مشخص گردد؟

اکبر شریعت چی از قیام دشت



آیا وقت آن نرسیده است که روزنامه محترم کیهان ستون ویژه ای را به نقد مردم از مسئولین بخصوص مسوولین سابق اختصاص بدهد تا با انعکاس این انتقادها اشتباهات دولت و دولتمردان، اگر چه اشتباهی هم نکرده اند، چه اشتباهی کرده اند جز پیروی از اباعبدالله الحسین رهبر آزادگان و شهید رجایی و امام راحل( ره) کمتر بشود و امور اصلاح گردد. و همچنین آشوبگرانی که شیشه های کلیسای ما را شکسته اند مانند موسوی و کروبی و خاتمی مجازات گردند؟
وارطان شاریعتمادار

کیهان: این ستون و همچنین صفحه «نامه ها و پاسخ مسئولان» برای انعکاس نظرات خوانندگان محترم در موضوعات مختلف مختصاص داده می باشد. شما می توانید انتقادات خود را با حفظ حریم افراد و عدم توهین و اعلام موضع خود در قبال دولت های قبل و ارائه فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و کپی کارت پایان خدمت و آغاز خیانت، بیان نمایید.

با توجه به اظهارات گستاخانه جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا که علیرغم ظاهرسازی و اعلام نام اوباما به عنوان رئیس جمهور، سکان جنگ طلبی را در اختیار دارد، و اظهارات اخیر وزیر خارجه آمریکا مبنی بر حمایت علنی از آشوبگران حوادث بعد از انتخابات و ادامه این روند، وظیفه مسئولین امنیتی کشور بسیار خطیر می باشد، لذا باید بیشتر از پیش مراقب باشند و بر همین اساس از مسافرت سران شناخته شده اغتشاشگران به خارج جلوگیری کرده و مقدمات برخورد قضایی با موسوی و خاتمی و کروبی را فراهم سازند.
یارمحمد شریعت از کابل


آیا وقت آن نرسیده است تا با افرادی مانند قالیباف برخورد قانونی توسط نیروهای لباس شخصی صورت بفرماید؟ چرا که شهرداری با قبض عوارض نوسازی که درب منازلین شهروندانهای تهرانی فرستاده آرامش خانواده های را به هم ریخته است. برای بنده مبلغ 150 هزار تومان عوارض نوسازی تعیین کرده اند که 13 هزار تومان جریمه است- در حالی که خودشان کوتاهی کرده اند و عوارض سال گذشته را نگرفته اند. در ضمن شماره تلفن 137 هم مشکلی را ( حسن! ببین این شماره درسته) حل نمی کند. در پایان می خواستم پس از حل مشکل شهرداری خواستار محاکمه کروبی و خاتمی و موسوی بشوم
ح. ش. یک شهروند ناراضی از شهرداری تهران( منظور قالیباف می باشد)



آپارتمانم را به همسرم صلح کردم و حالا که به اداره دارایی مراجعه کردم تا برای تنظیم سند مفاسا حساب مالیاتی بگیرم، این اداره از من کد رهگیری معاملات مطالبه می کند و راهی بنگاه های معاملات ملکی کرده است. فکر نمی کنید این کار مردم را سرگردان و کلافه کرده و بخصوص اینکه در مسیر رفتن به دارایی اغتشاشگران اتوبوس را آتش زده و اینجانب متقاضی دستگیری و مجازات موسوی و خاتمی و کروبی می باشند.
ح. کیهانزاده


آیا وقت آن نرسیده است که به مشکلات خیابان دماوند در ایستگاه منصوری روبروی تامین اجتماعی رسیدگی گردد؟ زیرا نیاز شدید به نصب پل عابر پیاده وجود دارد. می خواستم از طریق این ستون این نیاز و درخواست خود را به گوش مسئولان شهرداری بخصوص آقای قالیباف که به جای نصب العین پل به تبلیغات از طریق برج میلاد برای رهبری اغتشاشات گشت، برسانیم. امیدوارم مورد توجه قرار بدهند و همچنین بزودی شاهد مجازات موسوی و خاتمی و کروبی باشیم.
سمیه شریعتمدار



آیا وقت آن نرسیده است که اینجانب بابت چاپ سخنرانی آیت ا... جوادی آملی در مورد ولایت فقیه در روزنامه کیهان مورخ 19/5/88 تشکر کنم. همچنین می خواستم خواستار مجازات عوامل اغتشاش از جمله موسوی و کروبی و خاتمی و چاپ مقالاتی در مورد مجازات گردم.

نظرعلی شریعتی



آیا زمان اخراج اینجانب نرسیده است؟ می خواستم بگویم که حدود یک سال است که از دانشگاه علوم پزشکی تهران بازنشسته شده ام، در حالی که من یکی از عناصر فریب خورده بوده و باید اخراج شوم نه بازنشسته. از دولت مهرورز که حتی به دشمنانی همچون من نیز توجه می نماید تشکر نموده لطفا مرا اخراج و به وضع عوامل اغتشاش از جمله موسوی و خاتمی و کروبی رسیدگی گردد.
قاسم شریعتمداری



آیا وقت آن نرسیده است که اینجانب از مقاله ای که با عنوان "کودتای رنگی در ایران شکست خورد" در صفحه سیاسی کیهان مورخ 18/5/88 چاپ شده از جهت روشنگری بسیار آموزنده و قابل استفاده بود. ضمن زحمت هایی که در روزنامه می کشید قدردانی و خسته نباشید می گویم و خواستار محاکمه عوامل کودتای رنگی یعنی موسوی و خاتمی و کروبی می باشم.
آرداشس کیهانیانس



تعدادی دوره گرد با بلندگو صبح تا شب در بلوار 110 فردیس کرج مزاحم زندگی و آسایش ساکنین این محله شده و سبزی می فروشند و همچنین یکی از آنان شبیه یکی از اغتشاشگران که در تلویزیون پخش شد، می باشد. بارها به اداره سدمعبر شهرداری آقای قالیباف در این مورد مراجعه کرده و شاکی شده ایم اما با بی توجهی کامل آقای قالیباف روبرو می شویم.
پیام شریعتمدارزاده


در بیمارستان شهید شریعتمداری بابل، تمام کارهای مربوط به بانوان، توسط پزشکان مرد انجام می شود. حتی در مورد مامایی نیز در این بیمارستان، پزشک زن حاضر نیست. از وزارت بهداشت و درمان دوران خاتمی که عامل این وضع می باشد، شکایت داشته و تقاضای رسیدگی می شود. لطفا پس از ارسال پزشکان و مامایان زن، موسوی و خاتمی و کروبی محاکمه گردیده پیگیری نمایید.( اینو خیلی ظریف نوشتم، حذف نشود، در صورت کمبود جا)
شریعت کیهان زاده



آیا وقت آن نرسیده است که نیروی انتظامی نسبت به برخورد با افرادی که به بهانه داروفروشی در ناصرخسرو جلوی مغازه ها بعضا به ایجاد مزاحمت و فروش موادمخدر مبادرت ورزیده اقدام نمایند، این افراد در روزهای اغتشاش برای موسوی تبلیغ نمودند و خواستار محاکمه موسوی و کروبی و خاتمی می باشیم.
حسن قاسمی شریعتمدار
دسته ها : ادبی - طنز
يکشنبه بیست و پنجم 5 1388

طنز/ خودپرداز ماست و خیار

فرهنگ > طنز  - شهرام شکیبا

دکتر آذرخش مکری، معاون آموزش مرکز ملی مطالعات اعتیاد و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران به «ایسنا» گفته:‌ «اساساً نمی‌توانیم وجود اعتیاد به الکل را در کشور انکار کنیم، اگرچه آمار چندان دقیقی از شمار معتادان الکلی کشور وجود ندارد.»

با توجه به اینکه اعتیاد به مخدر را انکار نکردیم و بنا شد در زندان‌ها سرنگ و در شهر هم شربت تریاک توزیع شود، احتمالاً پس از چندی در کنار دستگاه‌های خودپرداز سرنگ و سایر قضایا، شاهد دستگاه‌های خودپرداز لیوان یک‌بار مصرف و ماست و خیار خواهیم بود. لذا پیشنهاد می‌کنم در کنار اقلام یادشده، کیسه فریزر هم برای کسانی که زیاده‌روی می‌کنند و احتمال استفراغ کردنشان وجود دارد، از طریق دستگاه توزیع شود. احتمالاً پس از چندی روی تابلوی یکی از مراکز ترک تریاک و الکل این جملات را می‌بینیم:
«مؤسسه زمانی برای مستی اسب‌ها، محل توزیع شربت تریاک و آبجوی کم‌الکل همراه با پسته کله‌قوچی و ماست موسیر و چیپس. با اجرای موسیقی زنده. لطفاً از آوردن اطفال و هرگونه عربده‌کشی خودداری کنید.»

اهمیت تفکر
سیف‌الله جشن‌ساز، مدیرعامل شرکت ملی نفت که گویا یکی از کاندیداهای تصدی پست وزارت نفت برای دولت دهم است، در گفت‌وگو با «مهر» گفته: «این تصمیم سختی است و باید روی آن 6 ماه فکر کنم.»
1- تصمیم برای چه کسی سخت است، رئیس‌جمهور یا آقای جشن‌ساز؟
2- ایشان که برای یک «بله» گفتن، 6ماه وقت می‌خواهند، برای تصمیم‌گیری‌های مهم‌شان در اوپک چقدر وقت لازم دارند؟
3- مگر اساساً در ایران برای وزیر شدن فکر لازم است؟
4- به طور کلی آقای جشن‌ساز چی فکر کرده، مگه کلاً دوره وزارت چند وقت است؟ در اوضاع و احوالی که 4 ماه یک بار وزیر عوض می‌شود، باید 6 ماه فکر کرد؟

شلوار ممنوع
مقامات دولت سودان اعلام کردند: «سفر زنان با شلوار به این کشور ممنوع است و در صورت نقض این قانون، فرد خاطی به شدت مجازات می‌شود.»
1- ببخشید در شرایط کنونی، با چی باید به این کشور سفر کرد؟
2- اگر کسی با شلوار برود و لباس مناسب دیگری همراهش نباشد، چه می‌کنند؟
3- حالا مجازات سفر با شلوار به این کشور چیست و با فرد خاطی چه‌کار می‌کنند؟

انالله و انا الیه راجعون
اینجانب شهرام شکیبا در کمال صحت و سلامت نسبی عقلی و جسمی اعلام می‌کنم قرار است امروز بابت داوری در جشنواره طنز کرمان،‌ با هواپیما به کرمان سفر کنم و با هواپیما هم برگردم. لذا احتمال مرگم دوبرابر است. در این لحظات آخر عمرم، بر آنم که از تمامی کسانی که ممکن است از شوخی‌هایم در این ستون ناراحت شده باشند، حلالیت بطلبم. طبیعی است آقای «اسفندیار رحیم‌مشایی» و خبرگزاری محترم «فارس» در رأس این مجموعه قرار دارند. حلالمون کنید عزیزان.
اگر بار گران بودیم، رفتیم (آن هم با هواپیما)
اگر نامهربان بودیم، رفتیم (آن هم با هواپیما)

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز
يکشنبه بیست و پنجم 5 1388
پیشنهاد:رییس!،لطفا به مرتضوی دست نزن!
خطاب به رئیس جدید قوه‌ قضائیه
محمود فرجامی در آی طنز نوشته است:

1- لطفا در ابتدای انتصابتان به مسئولیت جدید نگویید «من ویرانه‌ای را تحویل گرفتم.» چون این گفته‌ی درست، این انتظار نادرست را برای شنوندگان به‌وجود می آورد که شما می‌خواهید این ویرانه را بازسازی کنید و تجربه‌های قبلی نشان داده، تحمل یک ویرانه بدون انتظار بازسازی از تحمل همان ویرانه با انتظار بازسازی خیلی راحت‌تر است. به خصوص اگر این انتظار عبث یک دهه به طول بینجامد که البته ان‌شالله در مورد حضرتعالی این‌گونه نیست.

2- لطفا در روزهای ابتدایی ریاست‌تان بر این قوه‌ی مهم و کلیدی دست به اصلاحات سیاسی نزنید؛ یا اگر می‌زنید جوری نزنید که بعدا مجبور شوید با سرعت بیشتری عقب‌گرد کنید. یکی از بزرگواران در هفته‌های نخست ریاست‌شان با برکناری اعضای یک حزب سیاسی از مناصب مهم در قوه‌ی قضائیه این تجربه را تکرار کرده‌اند. البته حتما چند نفری را تعویض بفرمایید که همه بدانند شما برای اصلاح و تغییر آمده‌اید و تا چند سازی خوش‌خوشان‌شان شود؛ اما با انتخاب افراد مشابه کاری کنید که نه سیخ بسوزد و نه کباب. انتخاب آقایان محسنی اژه‌ای به دادستانی کل کشور، کدخدایی به ریاست نهاد قوه، جهرمی به معاون اجرایی و پورمحمدی به معاونت اجرایی در همین راستا مفید ارزیابی می‌شود. دست کم اگر کباب بسوزد سیخ نمی‌سوزد. البته اگر کسانی که قرار است بروند افرادی نظیر آیت‌الله مفیدی یا آقایان علیزاده و رازینی باشند که همین روزها طبق قوانین استخدامی باید بازنشسته شوند که نور علی نور است و هیچکدام آسیبی نمی‌بینند. (منظور سیخ و کباب بود!)

3- اگر می‌خواهید عاقبت به‌خیر شوید دائما دیدارهای مردمی بگذارید. مهم نیست این کار چقدر باعث ازکارافتادگی شما می‌شود بلکه اهمیتش به این است که میزان محبوبیت شما روبروز می‌رود بالاتر. به خصوص اگر به سنت مالوف، در گوشه‌ی هر کدام از نامه‌ها بنویسید: «بسمه تعالی... مجددا بررسی شود.»

4- از تاسیس بازداشتگاه‌هایی خارج از نظارت قوه قضائیه حمایت کنید یا با موسسان و گردانندگان آنها برخورد قضایی نکنید (هر دو یک نتیجه را در بر دارد). به این ترتیب اگر خدای نکرده –به فرض محال- شکایت‌هایی از ضرب و جرح و قتل و تجاوز به بازداشت‌شدگان واصل شد می‌توانید در پاسخ پاراف بفرمایید: «بسمه تعالی... در هیچکدام از بازداشت‌گاه های «تحت نظارت این قوه» چنین مواردی صورت نگرفته است.» مجرب است!

5- تو را به خدا به آقای سعید مرتضوی دست نزنید. جایگاه ایشان هر موقع دست می‌خورد سه پله می‌رود بالاتر. البته ما که بخیل نیستیم اما می‌ترسیم با این ترتیب بلندی جایگاه ایشان از برج میلاد هم بیشتر شود و آقای قالیباف دلخور شوند.

6- سعی بفرمایید آمار را به هر صورت ممکن ارتقا دهید. آقای هاشمی شاهرودی چند روز پیش فرمودند در ابتدای انتصاب ایشان به ریاست قوه قضائیه تعداد پرونده‌های قضایی 4 میلیون بوده و الان به 8 میلیون رسیده است. شایسته است این تعداد در دوره‌ی ریاست شما دست کم به 16 میلیون برسد. البته بیشتر هم بشود هیچ موردی ندارد و بهتر هم هست به شرط اینکه از عدد جمعیت ایران بالاتر نزند.

7- ضمنا فکری هم به حال مصرف زیاد آب قوه‌تان بکنید. معاون برنامه‌ریزی ریاست جمهوری رسما اعلام کرده‌است که «قوه قضائیه آب زیاد مصرف می‌کند.» (تهران امروز، 22 مردا 88 ص2) چه معنی دارد قوه‌ای که باید مثل کوه و سنگ خارا در برابر بی‌قانونی‌ها بایستد؛ اینقدر آب مصرف کند. حالا اگر صدا و سیما بود که در ان فیلم و سریال و نمایش می‌سازند یک چیزی...

*****

ضمنا در همین‌جا از کلیه‌ی رسانه‌ها می‌خواهم که در شرح بیوگرافی ایشان دقت بیشتری به خرج دهند حتی اگر منابع‌شان افراد معتبری نظیر اخوین مشارالیه باشد. مثلا پنج شنبه، در ص3 روزنامه "تهران امروز" در بخشی از بیوگرافی ایشان آمده بود: «در هنگام وارد شدن به سال چهارم دبیرستان با فراهم آمدن بورس تحصیلی از دانشگاه صنعتی شریف عازم تحصیل در یکی از کشورهای غربی بود که...» که همینجا بروز بی‌دقتی به دلایل زیر مشهود است:

اولا خیلی بعید است دانشگاه صنعتی شریف به دانش‌آموزان سوم دبیرستانی بورس تحصیلی برای تحصیل در دانشگاه‌های خارج از کشور بدهد. قاعدتا بخواهد دانش‌آموزی را بورس کند برای تحصیل در خارج بورس نمی‌کند یا لااقل می‌گذارد دیپلمش را بگیرد!
ثانیا این دانشگاه در سال 55 و 56 (اواخر دوره‌ی دبیرستان آن جناب که متولد 1339 هستند) نام دیگری داشته است...
دسته ها : طنز - مقالات
يکشنبه بیست و پنجم 5 1388

شرایط معافیت

فرهنگ > طنز  - شهرام شکیبا

رئیس سازمان نظام وظیفه عمومی اعلام کرد:
«مشمولان خدمت سربازی اگر با زن معلول ازدواج کنند، تا زمان سرپرستی همسر معلول از انجام خدمت ضرورت معاف هستند. ضمناً اگر مشمولی دارای همسر سالم بوده اما پس از ازدواج به دلایلی معلول شود، مجاز به استفاده از این معافیت است و کارت معافیت برای وی صادر می‌شود.»

موقعیت اول: خواستگاری
پدر عروس: همین که عرض کردم. مهریه 2000 سکه تمام بهار آزادی.
داماد: آخه چرا حاج آقا؟ خواهرشون 100 سکه مهریه‌اش بوده، توی خانواده ما هم بیشتر از 110 سکه اصلاً رسم نیست.
پدرعروس: من به رسم خانواده شما کار ندارم. ضمناً دختر اولم که 100 سکه مهریه‌اش بود، صحیح و سالمه. ولی دختری که شما اومدی خواستگاری‌اش هم شله، هم دستاش علیله، هم کره، هم لاله، هم کوره، هم دیالیزیه. معافیت رو شاخته.
داماد: حاج آقا من که نمی‌خوام واسه همه فامیلم معافیت بگیرم یه عیب داشته باشه کافیه.
پدرعروس: خب اگر کم نقص‌تر می‌خوای، دختر وسطیم هم هست. یه نقص بیشتر نداره. البته بیوه‌س ولی زن یه آقای دکتر بوده که صبح تا غروب می‌رفته مطب، شبام می‌رفته بیمارستان کشیک، مهریه‌شم 50 سکه است.
داماد: همین ایشون خوبه. می‌شه بگین ایشون چایی رو بیاره؟
پدر عروس: ایشون منزل تشریف ندارن. به خاطر نقصش با ما زندگی نمی‌کند. باید بری دارالمجانین. اون دخترم دیوونه‌س.

موقعیت دوم: اتاق خواب
مرد: عزیزم ساعت 11 صبحه، هنوز خوابی؟
زن: چیکار کنم شب تا بوق سگ منو می‌نشونی پای ماهواره که این شبکه‌های سیاسی رو تماشا کنم، انتظار داری خواب‌آلود نباشم.
مرد: می‌دونم خسته‌ای. ولی امروز تظاهراته. مگه دیشب ندیدی ماهواره می‌گفت مردم باید بیان توی خیابون؟ نمی‌خوای به اعتراضات گسترد‌ه‌ات ادامه بدی؟
زن: خب تو برو. من چرا باید بیام. خودت برو یه نفری اعتراضات گسترده کن.
مرد: من خدمت نرفتم. اگه بگیرندم باید برم سربازی، بدبخت می‌شم. تو برو. به خاطر من، تورو خدا!
زن: به خاطر تو، من برم اعتراضات گسترده کنم؟!
مرد: ‌آره دیگه عزیزم، برو یه وقت دیدی یه طوریت شد، منم معاف شدم از سربازی.

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز
شنبه بیست و چهارم 5 1388

شش رباعی

فرهنگ > چهره‌ها  - شهرام شکیبا

تقدیم به خاک پای حضرت بقیه‌الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه

آن خاتم هشت و چهار خواهد آمد شاهنشه شه شکار خواهد آمد
عدلی که پس از علی از این عالم رفت در سایه ذوالفقار خواهد آمد
***
هنگام رسیدن سوار است انگار هنگامه کار و کارزار است انگار
نوری که ز خورشید در آفاق رهاست از تیغه تیز ذوالفقار است انگار
***
انجم همه چون غبار در پشت وی است خورشید جهان نگین انگشت وی است
دل‌های ز خون لبالب از عشق حسین چون قبضه ذوالفقار در مشت وی است
***
دل چیست مرا؟ به کار گل وامانده جان چیست مرا؟ به جسم تنها مانده
سرچیست مرا؟ امانتی تا فردا در حسرت ذوالفقار مولا مانده
***
دریا دل ماست، موج خون آورده کز دیده ما سری برون آورده
فردا که هدیه‌ها به محضر آرند ماییم همان قوم جنون آورده
***
سر در پی آن سوار خواهد چرخید هر جای جهان غبار خواهد چرخید
بنگر چه زمان میان این اهل فریب برق از دم ذوالفقار خواهد چرخید

منبع : خبر آن لاین
دسته ها : ادبی - طنز
پنج شنبه بیست و دوم 5 1388

توافقنامه

فرهنگ > طنز  - شهرام شکیبا

جناب آقای قدیمی
مدیرکل محترم فرودگاه بین‌المللی امام خمینی

باسلام
مطالب دردمندانه حضرتعالی که در گفت‌وگو با جراید کشور اظهار کرده بودید بنده را بر آن داشت تا در قالب این توافقنامه همکاری گسترده‌ام را با صنعت شکوفای هوایی کشور رسمی و قانونی کنم. فرموده بودید که: «بیش از حد موضوع سوانح هوایی را بزرگ کرده‌ایم.» و ایضاً فرموده بودید: «در هیچ جای دنیا با سانحه هوایی این‌گونه برخورد نمی‌کنند. دردآور است که در پی بروز یک سانحه تلاش هزاران نفر از فعالان این صنعت زیر سؤال برود.» و ایضاً فرموده بودید: «در همه جای دنیا رسانه‌ها سعی می‌کنند بعد از بروز این حوادث التهاب را کم کنند ولی در کشور ما در مورد این سانحه همه چیز به سخره گرفته شد.»
لذا اینجانب شهرام شکیبا به نمایندگی از جامعه رسانه‌ای کشور متعهد می‌شوم تا:
1- به امید خدا بعد از هر سقوط موفقیت‌آمیز در کنار شما باشم تا دست در دست هم موضوع را بیش از حد کوچک کنیم. من نمی‌دانم این چه اخلاقی است که در مطبوعات هی موضوع را بزرگ می‌کنند. از این پس کارها را تقسیم می‌کنیم، سقوط با شما، کوچک‌سازی‌اش با مطبوعات.
2- گله‌مندی شما از زیر سؤال رفتن فعالان صنعت هوایی پس از هر سانحه موفقیت‌آمیز کاملاً بجاست. لذا بعد از هر سقوط بیرون  آوردن جعبه سیاه و اجساد از لابه‌لای لاشه هواپیما با شما و ایضاً  بیرون کشیدن هزاران عزیز فعال در صنعت هوایی از زیر سؤال با ما. البته قول می‌دهم همه را سالم بیرون بیاورم.
3- بنده متعهد می‌شوم که در راستای کوچک‌سازی و کم کردن التهاب وارده پس از هر سقوط موفقیت‌آمیز به جای اسامی کسانی که در هواپیما بوده‌‌اند، اسامی الباقی مردم ایران را که متأسفانه در سقوط مذکور حضور نداشته‌اند در همین ستون چاپ کنم تا مردم بفهمند که صدنفر در برابر 70 میلیون نفر چه عدد  ناچیزی است و قضیه سقوط به نحواحسن کوچک‌سازی شود.

موفق، سربلند و پرسقوط باشید.
ارادتمند شهرام شکیبا

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز
پنج شنبه بیست و دوم 5 1388

وضعیت ترسناک

فرهنگ > طنز  - شهرام شکیبا

(به مناسبت چهار روز بعد از روز خبرنگار!)
دیدم روز خبرنگار آمد و رفت و کسی نگفت: «آهای مشدی خرت به چند؟» یا «غریبی؟! فلذا این چماق با عشق تقدیم تو باد!»
دلم گرفت. این غزل قدیمی را از چنته درویش بیرون آوردم و تقدیم کردم به خودم و الباقی دوستان روزنامه «خبر».

اگرچه سخت بی‌باکم، ولی این بار می‌ترسم
مگو کمتر بترس ای دوست، من بسیار می‌ترسم

چنان دادند ترتیب تمام کارهاشان را
که از این کار یا آن کار یا انکار می‌ترسم

ندارد ریش‌هایت ریشه‌ای من خوب می‌دانم
که از ریش و سبیل تازة سرکار می‌ترسم

نه از چپ‌ها خوشی دیدم، نه دل با راست‌ها دارم
چو نیش از ریسمان خوردم، چنین از مار می‌ترسم

نخواهم خواند حتی شعرهای ناب حافظ را
دگر از ساقی و از مطرب و از یار می‌ترسم

ردیف شعر من جای شکایت دارد ای قاضی
از این رو بنده از «می‌ترسم» و تکرار می‌ترسم

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز
پنج شنبه بیست و دوم 5 1388

طنز؛ وزیر در فالوده فروشی

فرهنگ > طنز  - شهرام شکیبا

حمید بهبهانی ، وزیر راه و ترابری که 11 ماه است در این سمت به مردم خدمت می​کند،  به مناسبت روز خبرنگار یک نشست صمیمی با خبرنگاران داشته است.
   وزیر: «از تمام کسانی که به من فحش دادند، تشکر می‌کنم».
لابد قابلی نداشته، برگ سبزی بوده تحفه درویش. ان‌شاء‌الله که فحش‌ها سازنده بوده. حالا فرض کنید که یک نفر رو به روی وزیری ایستاده و به وزیر فحش می‌دهد. وزیر هم دائم از وی تشکر می‌کند. به نظر شما آخر این فیلم چه می‌شود؟ وزیر چه کار می‌کند؟ فحاش را چه کارش می‌کنند؟ مولانا بیدل دهلوی بیتی درباره اثر فحش دارد که الان آن را به خاطر ندارم.
   وزیر: در دوره یازده ماهه وزارتم همیشه سفید بوده‌ام.
اینکه منظور وزیر چیست، نمی‌دانم. شاید منظورشان این است که همیشه به حمام رفته و کیسه کشیده‌اند. اما اساساً مگر رنگ وزیر مهم است؟! می‌خواهد زرد باشد؟ باشد. قهوه‌ای باشد؟ باشد. فقط سبز نباشد.
   وزیر: «روزی در یک فالوده‌فروشی یکی از شهروندان با تعجب به من گفت: شما وزیر هستید؟ گفتم: بله. من هیچ وقت خودم را تافته جدا بافته‌ای از مردم ندیدم».
بدینوسیله از جانب کلیه مردم غیور ایران از وزیر محترم راه و ترابری به جهت ابتیاع و تناول فالوده در محضر ملت شریف کمال تشکر را دارا می‌باشیم.
   وزیر: «سکوت کردم تا دو سانحه اخیر را خوب مدیریت کنم».
اساساً مدیریت خوب است. اما باتوجه به صحبت‌های همین جلسه وزیر متأسفانه باید عرض کنم که ایشان اشتباه بزرگی کرده‌اند. چرا که صحبت‌های ایشان یک جوری است که اگر بعد از هر سانحه غم‌انگیز، حرف بزنند کلی از اندوه جاری در جامعه کاسته می‌شود و فی‌الواقع «ادخال سرور فی‌قلوب مومنین» می‌شود که کلی ثواب هم دارد و مفرح ذات است.
   وزیر: «خبرنگارها بهبهانی را بهبهانی کردند».
البته بر همگان واضح و مبرهن است که احمدی‌نژاد، بهبهانی را وزیر کرد ولی اینکه واقعاً بهبهانی را خبرنگاران بهبهانی کردند، یا نه؟ نمی‌دانم. فقط سؤالم این است که آقای بهبهانی قبل از اینکه بهبهانی بشود، کی بوده؟ و چه نامی داشته؟
   وزیر: «خبرنگاران توتیای چشم ما هستند».
احترام گذاشتن خوب است. اما ادبیات و لغت معنی هم اهمیت دارد. «توتیا» به معنی سرمه است. خبرنگار را که به چشم نمی‌مالند، خبرنگار چیز دیگری است و اساساً کاربرد دیگری دارد.
   وزیر: «به همه خبرنگاران قول می‌دهم ظرف دو هفته، همه جمع حاضر را برای بازدید از خط آهن اصفهان - شیراز خواهیم برد».
بسیار نیک است فقط بنده به نمایندگی از همه خبرنگاران عرض می‌کنم که عمراً با «توپولف» و «ایلوشین» و «C130» نمی‌آییم.
   وزیر: «شماره موبایل من را همه دارند جز شیخ سعدی و حافظ».
به نظر من هیچ وزیری تا به حال به اندازه آقای بهبهانی به خبرنگار جماعت حال نداده. شما خودتان را در جلسه‌ای که از این حرف‌ها زده شود تصور کنید، تا بفهمید خبرنگاران چه روز خوش و باحالی را گذرانده‌اند. لذا پیشنهاد می‌کنم آقای احمدی‌نژاد همچنان از ایشان در این سمت استفاده کنند. یا اگر نشد دست کم سخنگوی دولتشان کنند. ضمناً «حافظ» شیخ نبوده است.

منبع : خبر آن لاین
دسته ها : ادبی - طنز
پنج شنبه بیست و دوم 5 1388
X