ستاره بود، غزل بود
ترانه بود و تو بودی
هزار حادثه، اما بهانه بود و تو بودی
تو بودی و شب قصه
تو بودی و تب پرواز
هزار آینه فریاد هزار پنجره آواز
شب از تو شعر دوباره
شب از تو باغ ستاره
به اعتبار تو روشن
من و چراغ ستاره
حضورم از تو همیشه
سکوتم از تو صدا بود
تو آسمون ترانه پرنده بود و رها بود
گذشتی از شب قصه
گذشتی از شب آواز
نه از ستاره شنیدی
نه گفتی از تب پرواز
نه گفتی از شب گریه
نه گفتی از منِ بی تو
در این حضور خیالی
چگونه ماندنِ بی تو
ستاره بود، غزل بود
غزل نبود و تو بودی
تویی که از تو نوشتی
تویی که از تو سرودی
اهورا ایمان
باور نکن تنهایی ات را
من در تو پنهانم، تو در من
از من به من نزدیک تر تو
از تو به تو نزدیک تر من
باور نکن تنهایی ات را
تا یک دل و یک درد داریم
تا در عبور از کوچة عشق
بر دوش هم سر میگذاریم
دل تاب تنهایی ندارد
باور نکن تنهایی ات را
هر جای این دنیا که باشی
من با توام، تنهای تنها
من با توام، هر جا که هستی
حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه، یک روز
با هم در این عالم نباشیم
این خانه را بگذار و بگذر
با من بیا تا کعبة دل
باور نکن تنهایی ات را
من با توام منزل به منزل
اهورا ایمان
برای موعود همه امم
پلک میزنی سپیده میشود
آسمان دوباره دیده میشود
قامت بلند و پر غرور کوه
در برابرت خمیده میشود
میوههای کالِ باغِ برزخی
با اشارهات رسیده میشود
در رگ و پی فسردة زمین
خونِ عاشقی دویده میشود
از گلویِ زخمی ستم کشان
بانگِ سرخوشی شنیده میشود
قدرِ عالمان به عرش میرسد
گوشِ جاهلان کشیده میشود
وضعِ واعظانِ قوم دیدنی است
پردة ریا دریده میشود
تیر دشمنان به سنگ میخورد
مشکلاتشان عدیده میشود
هر چه مهره از سیاه و از سفید
بادرایت تو چیده میشود
آنچه زائد است نیست میشود
آنچه لازم است دیده میشود
حاصل کلام: آنچه هست و نیست
بار دیگر آفریده میشود...
سیدعبدالجواد موسوی
نمی شود که مرا در خودم رها بکنی
و بعد با همه بنشینی ادعا بکنی
که عاشق منی و حاضری به خاطر من
هزار بار صمیمانه جان فدا بکنی
از آن طرف ته قلبت اگر که دست دهد
بنای عشق رقیب مرا به پا بکنی
شکست پشت من از بار بی وفایی تو
نخواستی با من عاشقانه تا بکنی
من از قبیله دردم چگونه می خواهی
که حق عشق اصیل مرا ادا بکنی؟
دوباره فرصت جبران گرفته ای از من
که بلکه این گره را عاشقانه وا بکنی
قبول! قلب مرا باز هم نشانه بگیر
اگر خطا بکنی وای اگر خطا بکنی
سید محمد بابامیری
عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی
بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی
یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا
در تنگنای از تو پریدن گذاشتی
وقتی که آب و دانه برایم نریختی
وقتی کلید در قفس من گذاشتی
امروز از همیشه پشیمان تر آمدی
دنبال من بنای دویدن گذاشتی
من نیستم... نگاه کن این باغ سوخته
تاوان آتشی ست که روشن گذاشتی
گیرم هنوز تشنه حرف توام ولی
گوشی مگر برای شنیدن گذاشتی؟
آلوچه های چشم تو مثل گذشته اند
اما برای من دل چیدن گذاشتی؟
حالا برو برو که تو این نان تلخ را
در سفره ای به سادگی من گذاشتی
مهدی فرجی
به گزارش خبرآنلاین صبح امروز همایش ستادهای انتخاباتی مردمی احمدینژاد که با عنوان امتداد مهر شناخته می شوند در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد.
در این همایش که از ساعت 8 تا 12 صبح جمعه با حضور مسئولان استانی این ستادهای انتخاباتی برگزار شد پس از سخنرانی مسئولین ستادهای انتخاباتی استانهای آذربایجان و مازندران و آیت الله حائری شیرازی، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سخنرانی کرد.
در میان سخنرانی رئیس جمهور شعار «مرگ بر موسوی» سر داده شد و پس از آنکه مراسم به پایان رسید تعدادی از حاضران شعارهایی علیه اسفندیار رحیم مشایی سر داده و فریاد زدند: «مشایی مشایی، حیا کن احمدی را رها کن»، «احمدی، احمدی مشایی را عوض کن». این شعارها در هنگام ترک سالن سر داده شد.
این شعارها در شرایطی مطرح شد که اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور و زریبافان رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران رئیس جمهور را در این همایش همراهی می کردند.
موسسه فرهنگی امتداد مهر ابتکاری است که به منظور ساماندهی ستادهای انتخاباتی مردمی محمود احمدی نژاد از سوی حامیان رئیس جمهور تشکیل شده است.پیش از این شایع بود این ستادها زیر نظر هاشمی ثمره کار می کنند که با مشایی اختلاف دارند.
بریز و بپاش و شبهه در همایش ستادهای انتخاباتی مردمی احمدینژاد
برگزاری اولین همایش ستادهای انتخاباتی احمدی نژاد با حاشیه هایی خاص نیز همراه بود.
به گزارش خبرآنلاین ضعف شدید مسئولین برگزار کننده این همایش در پذیرش مدعوینی که از سراسر کشور برای شرکت در این گردهمایی آمده بودند فقط گوشه ای از به هم ریختگی های آن بود.
در انتهای این همایش که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد بی برنامه گی در پذیرایی ناهار که همزمان با نماز جمعه بود نیز نارضایتی های را ایجاد کرده بود اما اسراف غذا نیز از مسائلی بود که به چشم می آمد تا جایی که به دلیل ازدحام تعداد زیادی غذای بسته بندی شده بر روی زمین ریخته و غیر قابل استفاده شد.
اما علاوه بر این یکی از سئوالات مدعوین این بود که هزینه مراسم از کجا تامین شده است تا جایی که عده ای از شرکت کنندگان در این همایش به علت شبهه ناک بودن هزینه های این مراسم از صرف غذا خودداری کردند.
از خاطرات گمشده میآیم تابوتی از نگاه تو بر دوشم
بعد از تو من به رسمِ عزاداران غیر از لباسِ تیره نمیپوشم
در سردسیری از منِ بیهوده وقتی که پوچ و خسته و دلسردم
شبها شبیه خواب و خیال انگار تب میکند تن تو در آغوشم
تکثیر میشوند و نمیمیرند سلولهای خاطرهات در من
انگار مانده چشم تو در چشمم لحن صدای گرمِ تو در گوشم
هرچند زیر اینهمه خاکستر، آتش بگیر و شعله بکش در من
حتی پس از گذشت هزاران سال روشن شو ای ستاره خاموشم
...
بعد از تو شاید عاقبتِ من نیز مانند خواجه حافظِ شیراز است
من زندهام به شعر و پس از مرگم مردُم نمیکنند فراموشم
مرحومه نجمه زارع
شب پنجشنبه 25 دیماه کانال یک تلویزیون جمهوری اسلامی در برنامه ای بسیاری از مطالب اکبر گنجی علیه قرآن و امام زمان علیه السلام را با صدای خود او پخش کرد! بسیار عجیب است که احمقی در آن طرف دنیا علیه اسلام و قرآن و امام زمان مزخرفاتی گفته و سیمای جمهوری اسلامی برای تاکید بر صحت مطالب خود در داخل ! مطالب او را پخش می کند اینها همان مزخرفاتی است که سازمان صداوسیما با پارازیت انداختن تلاش می کند مردم ماهواره دار آن را نبینند اما خودش آن را برای چند ده میلیون ایرانی مسلمان پخش می کند! لابد باید به اینهمه تدبیر آفرین گفت !
منبع : خبر آن لاین
نه می شه باورت کنم
نه می شه از تو رد بشم
نه می شه خوبِ من بشی
نه می شه با تو بد بشم
نه دل دارم که بشکنی
نه جون دارم فدات کنم
نه پای موندنِ منی
نه می تونم رهات کنم
نه می تونه تو خلوتش
دلم صدا کنه تو رو
نه می تونم بگم بمون
نه می تونم بگم برو
کجا برم که عطر تو
نپیچه توی لحظه هام
قصه مو از کجا بگم
که پا نگیری تو صدام
چه جوری از تو بگذرم
تویی که معنی منی
تویی که از منی اگر
به ریشه تیشه میزنی
نه ساده ای، نه خط خطی
نه دشمنی، نه هم نفس
نه با تو جای موندنه
نه مونده راه پیش و پس
نمی شه با تو باشم و
اسیرِ دستِ غم نشم
فقط می خوام با خواستنت
تا هستم از تو کم نشم
اهورا ایمان
مهندس میرحسین موسوی با صدور پیامی شهادت دکترمسعود علی محمدی استاد دانشگاه تهران را تسلیت گفت. |
مرجع : کلمه |