حمید انصاری قام مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) در نامهای به رییس سازمان صداوسیما از "حرمت شکنی بیسابقه صدا و سیما نسبت به امام راحل در تصاویر پخش شده " برنامه های خبری روز 16 آذر ابراز تاسف شدید کرد.
متن این نامه بدین شرح است:
بسمه تعالی
برادر گرامی جناب آقای سید عزتالله ضرغامی
ریاست محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی
روز شانزدهم آذر 88، سیمای جمهوری اسلامی در چند بخش خبری، تصویری را منتشر کرده که حاوی حرمت شکنی نسبت به امام راحل عظیمالشان بوده است. در این باره نکاتی را لازم است معروض دارم:
نخست آنکه آنچه از گزارشهای مختلف افرادی که در صحنههای تلخ روز دانشجو در دانشگاههای مختلف حضور داشتهاند، استفاده میشود آن است که موضوع بدان گونه که در برنامه تلویزیون نشر یافته، نبوده و علیرغم آنکه در این روز بعضا شعارهای ساختار شکنانه دیگری، با کمال تاسف مطرح شده، اما هتک حرمتی نسبت به ساحت امام خمینی (س)گزارش نشده است.
بر فرض آنکه آنچه که در تصاویر تنظیم شده و نامرتبط نشان داده شده است در گوشهای از تجمعات آن روز توسط فردی مجهول و مغرض انجام یافته باشد، توسعه آن به گونهای که گویی جو غالب چنان بوده است دروغ بیّن و مسلّم میباشد.
حرمت شکنی بیسابقه صدا و سیما در تنظیم تصاویر پخش شده جداً باعث تاسف، تعجب و اعتراض جدی دوستداران امام راحل است. تنها کافی است تصور کنید که این عکس در یکی از روزنامهها یا نشریههای دیگر منتشر شده بود. آیا نمیتوان عکسالعمل علاقمندان به اصول انقلاب را ترسیم کرد. نکته حائز اهمیت آن است که هیچ یک از شبکههای خارجی و رسانههای دیداری و نوشتاری- علی ما نقل- چنین مطلبی را انعکاس ندادهاند و این اشتباه تنها مخصوص صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.
نکته دیگر آنکه از دیدگاه علاقمندان امام هر چند باید از نزاعها و اختلافات ابراز تاسف کرد و در مسیر حل آن گام برداشت ولی باید اذعان کرد که خوشبختانه این نقار در درون خانواده بزرگ دوستداران امام خمینی است و همین امر سرمایه بزرگ نظام اسلامی برای برون رفت از بحران است.
بغضهای متقابل را اگر بتوان در کانون واحدی به محبت تبدیل کرد میتوان نسبت به آینده امیدوار بود و این همان نکته ارزشمندیست که همواره مورد تایید و تاکید رهبری معظم انقلاب اسلامی بوده و توسط ایشان در مواقع مختلف از مسئولین نظام جمهوری اسلامی مطالبه شده است و به همین سبب هر گونه تلاش از ناحیه هر کس برای آنکه این اختلافات را به بیرون از این خانواده بزرگ هدایت کند را باید نابخردانه و احتمالا خائنانه تحلیل نمود و از آن خون دل خورد و ابراز تاسف کرد. و این تاسف آنگاه صد چندان میشود که اشتباه از ناحیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی باشد.
امید است در تنظیم و پخش اخبار مربوط به حضرت امام (س) عنایت به جایگاه خاص رهبر کبیر انقلاب اسلامی بعنوان اصلی ترین سرمایه نظام جمهوری اسلامی ایران دقت بیشتر مبذول شود.
حمید انصاری
قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
19 آذر 1388
منبع : فرارو
جواد شمقدری، معاون سینمایی وزیر ارشاد گفت:«این تفکرات که من و دوستانم پیش از این نگاه دیگری داشتیم و اکنون چهره ای دیگراز خود نشان می دهیم تا به نوعی جلب اعتماد صورت بگیرد، نوعی بیماری فرهنگی است.»
1. از گفته بالا نتیجه می گیریم که آقای شمقدری با دوستانش به معاونت سینمایی آمده است تا دور هم باشند.
2. آقای شمقدری هم دکتر است. چرا که تشخیص بیماری ها کار دکترهاست نه مدیران.
3. کاش می گفتند که دوستانشان را با چه وسیله نقلیه ای به ارشاد آورده اند، اتوبوس، مینی بوس، خاور و یا سایر وسایل نقلیه؟
جواد شمقدری:« پذیرش مسئولیت معاونت سینمایی در دولت دهم، فرصت آن را به وجود آورده تا نقاب ها از چهره ما کنار برود و با برطرف شدن حجاب ها روشن شود که خیلی از مباحث مطرح شده در مورد ما واقعیت خارجی ندارد.»
1. بالاخره آقای شمقدری و دوستانشان، فرق کرده اند یا نه؟
2. پس این همه سال آقای شمقدری و دوستانش نقاب زده بودند؟
3. با حجابشان که آن جوری بود، بی حجابشان چه می شود؟
4. بالاخره هر نقابی یک شکلی دارد. کاش می گفتند نقابشان قبلا چه شکلی بوده. نکند اساسا این که به ما می گفتند محمدرضا شریفی نیاست، همین آقای شمقدری بوده که نقاب زده بوده و ما همه فکر می کردیم بازیگر است؟
5. بدین وسیله آمادگی خود را برای برگزاری یک دوره کلاس فشرده با عنوان «چگونه مثال بزنیم و چه طوری از آن استفاده کنیم» را برای برخی از مدیران تازه تاسیس و دوستانشان، اعلام می کنیم.
من زن ایشون نمی شم
محققان انگلیسی با انجام مطالعاتی ادعا کرده اند ازدواج با افرادی که دارای مشاغل خاصی هستند، خطر بروز اختلاف و طلاق را کمتر می کند. این تحقیقات نشان داده افرادی که با مهندسین کشاورزی، معلمان و دامپزشکان ازدواج می کنند کمتر از سایر مشاغل سر از دادگاه های خانواده در می آورند.
1. فقط اشکال این تحقیقات این است که نگفته اند اینها باید شغل زن باشد یا مرد. چون انصافا داشتن شوهر دامپزشک با داشتن زن دامپزشک خیلی متفاوت است.
2. مهندسین کشاورزی که از دیرباز شناخته شده بوده اند و تحقیقات ویژه ای لازم ندارند. تحقیقات از قدیم نشان داده که ایشان اساسا از اقشار کم خطر و کم دردسر هستند.
3. معلمان هم که آنقدر از سر و کله زدن با بچه ها خسته می شوند که وقتی به خانه می آیند دیگر جان و جسد درگیری ندارند.
4. می ماند دامپزشکان. طبیعی است که با این جماعت هم راحت می شود زندگی کرد. کسی که درد حیوانات را بفهمد و ناز آنها را بخرد، چطور ممکن است که نفهمد همسرش چه دردی دارد و ناز وی را به جان نخرد؟ انصافا درک اسب و شتر و مرغ و ماکیان، سخت تر از همسر که نیست.
منبع : خبر آن لاین
| |
| |
| |
در بخشهای خبری شب گذشته صدا و سیما، بارها و بارها تصاویر پاره شدن عکس بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران در روز دانشجو به نمایش گذارده شد.
به گزارش «تابناک»، این تصاویر که احتمالا توسط دوربینهای صدا و سیما در دانشگاه امیر کبیر ضبط شده است، در بخشهای گوناگون خبری صدا و سیما پخش شد.
بنا بر این گزارش، به نظر میرسد که صدا و سیما برای نشان دادن ضدیت برخی از افراد حاضر در مراسمات 16 آذر با رهبر کبیر انقلاب اسلامی این تصاویر را پخش کرده است.
نکته اینکه، اما نشان دادن این بیحرمتی به ساحت معمار کبیر انقلاب اسلامی، خود بیحرمتی دیگری از سوی صدا و سیما به امام راحل بود.
مسئولان صدا و سیما، به بهانه نشان دادن یک عمل ناشایست و منفور، خود رفتار ناشایست دیگری انجام دادند که مصداق تام و تمام اشاعه فحشا در جامعه اسلامی ایران تلقی میشود.
به نظر میرسد، مسئولان سیاسی این رسانه، ظرافتهای اجتماعی و دقایق دینی را فراموش کردهاند که اشاعه و نشان دادن یک رفتار ناشایست در دراز مدت قبح آن عمل را خواهد شکست و راه را برای ادامه این عمل توسط افراد دیگری باز میکند.
اکنون پرسش دوستداران انقلاب اسلامی این است که آیا مسئولان این رسانه مجازند برای نشان دادن ماهیت دشمنان واقعی اسلام، عریانترین و قبیح ترین رفتار آنان علیه اسلام، نظام و ملت مسلمان ایران را در مهمترین ساعات پخش اخبار، پخش کنند؟
به هر صورت، گویی بی برنامگی مسئولان سیاسی صدا و سیما، سبب شده در هر رخدادی با انجام عملی انفعالی و واکنشی از هر ابزاری، ولو به قیمت قبح زدایی از عملی زشت همچون جسارت به ساحت بنیانگذار انقلاب اسلامی برای مقابله با رقیب استفاده کنند.
گفتنی است، هرچند بارها پیامدهای سوء این نوع رفتارها گوشزد شده است، اما ظاهرا قرار نیست عقل جایگزین این رفتارهای احساسی و البته ماکیاولیستی شود.
اهم سخنان وی به روایت ایلنا به شرح زیر است:
2- همه آدمیان کرامت و استعداد برتر بودن را دارند و اینکه بعضی انسانها برتر از دیگران هستند به خاطر استفاده از این استعداد خدادادی است و میتوانند به مرحله بالای انسانیت برسند.
3- علی الگو و اسوه عدالت و تقوا است چرا که دست پرورده نبی اکرم است و حتی به تعبیر یک دانشمند بزرگ غیرمسلمان که میگفت من به پیامبر احترام میگذارم چرا که علی گفته است و خود علی افتخار میکرد که غلام پیشگاه نبی اکرم باشد. بنابراین علی در عدالت، تقوا و انصاف اسوه بود.
4- یکی از امتیازات بزرگ او این بود که توانست برای مدت کوتاهی حکومت ظاهری را به دست گیرد و در روز غدیر او از طرف خداوند و پیامبر به عنوان انسان شایستهای شناخته شد که لیاقت حکومت بر انسانها را دارد اما به هر دلیل حکومت او به تعویق افتاد و علی(ع) با همه شایستگی که از طرف خداوند به او داده شده بود، این حکومت را به دست نگرفت.
5- در 1400 سال پیش امیرمومنان تنها به خاطر رضایت مردم از حکومت کنار کشید و اگر نبودند و او را نمیخواستند حکومت را به دست نمیگرفت.
6- مسئله عدالت علی(ع) فقط اقتصادی نیست بلکه یک عدالت جامع است. عدالت او آزادی انسان و حرمت و تقوا بود. او حتی برای انسانهایی که مسلمان نبودند و مخالف او بودند نیز حرمت و آزادی قائل بود.
7- همیشه سیاست ضد اخلاق بوده است و نه تنها اخلاق توسط حکومتهای دیکتاتور و مستبد پایمال شده بلکه در جوامعی که حکومت دموکراتیک هم داشتهاند اخلاق قربانی سیاست شده است.
8-زمانی که او به خلافت رسید گروهی به او گفتند حکومتهایی که در دورههای قبلی بودهاند و انحراف داشتهاند برکنار کند ولی علی (ع) گفت من هرگز با ناروایی و ستم با آنها برخورد نمیکنم و از من به دور است که برای تن دادن به قدرت و رسیدن به حکومت دیگران را از سر کار براندازم به همین دلیل به او گفتند تو سیاستمدار نیستی و صداقت تو سبب میشود که به قدرتات ضربه بخورد و علی(ع)پاسخ داد که تقوا بزرگترین پایه اخلاق است و اگر تقوا نبود و خود را مکلف به اجرای آن نمیدانستم بزرگترین سیاستمدار عالم بودم؟ علی (ْع)زرنگی کردن را جزو سیاست نمیدانست حتی در جنگهایی که به دشمنان او بدگویی میکردند علی(ْع) می فرمود دشنام ندهید و با تهمت و افترا کسی را تخریب نکنید و هرگز نمیپسندید که به نام انقلاب و اسلام و علی به دیگران بدگویی شود.
9- در حکومت حضرت علی (ْع)همه مشمول عدالت او بودند چه انسانهایی که در همان جامعه میزیستند و چه آنهایی که مسلمان نبودند و در شهرهای اطراف بودند. وی معتقد بود هیچ انسانی به خصوص اگر سوابق درخشانی دارد، نباید مورد ستم قرار گیرد.
رسول صدرعاملی، عزتالله انتظامی، مازیار میری، احمد مسجدجامعی، محمدعلی شیرازی، محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، داود رشیدی، معصومه ابتکار، غلامحسین علیخانی، حسین پاکدل، حبیب رضایی، محمد عاقبتی از جمله هنرمندانی بودند که مراسم جشن عید غدیر هنرمندان حضور داشتند.
وی گفت: «رئیسجمهور، رئیسجمهور است.» طبیعتاً بعد از این توضیح راهگشا، دیگر سؤالی در ذهن کسی باقی نمیماند. ولی از آنجا که ایشان اساساً اهل محکمکاری است در ادامه در پاسخ به سؤال خبرنگار که چرا رئیسجمهور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت نمیکند، گفته: «رئیسجمهور، رئیسجمهور است و در خیلی از جلسات باید شرکت کند، نمیرسد در همه جلسات شرکت کند. بعضی از جلسات را میروند و بعضی را نمیروند و بعضیها را بعضی از وقتها میروند.»
با توجه به اینکه رئیسجمهور از نیمه اردیبهشت ماه سال جاری اساساً در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت نکردهاند، سؤالات زیر مطرح میشود:
1- آیا ایشان از اردیبهشت امسال کارها و جلسات جدیدی دارند که قبلاً نداشتهاند؟
2- آیا از اردیبهشت ماه امسال به بعد تشخیص مصلحت نظام دیگر اهمیتی ندارد؟
3- با توجه به اینکه جلسات مجمع روزهای شنبه تشکیل میشود، باید یک کمیته تحقیق و تفحص تشکیل شود که معلوم کند رئیسجمهور شنبهها کجاست و چه میکند که از تشخیص مصلحتنظام مهمتر است.
مشایی در پاسخ به اینکه چرا سوریه و لبنان در جریان تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران رأی ممتنع دادهاند، گفته: «رأی ممتنع هم یعنی رأی منفی است.»
1- اگر «ممتنع» یعنی «منفی» خب چرا دو اسم دارد؟
2- باشد، ممتنع یعنی منفی ولی به هر حال چرا منفی ندادند که اقلاً برای ما دلخوشکنک باشد؟
3- اگر «ممتنع» یعنی «منفی» که کلی از وزرای همین دولت رأی اعتماد نگرفتهاند از مجلس شورای اسلامی.
مشایی در پاسخ به اینکه آیا معاونت اجرایی ریاستجمهوری منحل شده است، گفت: «معاونت اجرایی سر جای خود خواهد بود.»
1- خب، پس بگویید جای معاونت اجرایی کجاست؟
2- با توجه به اینکه اخیراً «ممتنع» یعنی «منفی»، «سرجای خود» یعنی کجا؟
3- اگر آقای مشایی وقت دارند، ممنون میشویم که یک لغتنامه جدید تدوین کنند تا ما معنی همهچیز را بفهمیم.
منبع : خبر آن لاین
*در «خبرآنلاین» خواندم که یک عکاس اسپانیایی روشی ابداع کرده که با آن تعداد دقیق تظاهرکنندگان را شمارش میکند. او با یک دوربین بسیار دقیق عکس میگیرد و با استفاده از نرمافزاری که ساخته تعداد تظاهرکنندگان را مشخص میکند. علاوه بر این، نرمافزار ساخته شده میتواند چهره هریک از تظاهرکنندگان را در هر کجا در بین جمعیت باشند، دقیقاً شناسایی کند.
1- آیا این نرمافزار میتواند تظاهرکنندگان را از تظاهرکنندهنماها و در واقع اغتشاشگران جدا کند؟
2- آیا با این نرمافزار میشود تفکیک به نیت هم کرد؟ مثلاً سبزها را از سبزها جدا کرد که بدانیم کدامشان اصل هستند و کدامشان بدلی؟
3- آیا این نرمافزار میتواند اعترافات بعدی تظاهرکنندگان را هم پیشبینی کند و به امضای آنها برساند؟
4- به یک مورد مشابه چینی این دستگاه شدیداً نیازمندیم. (بچههای بالا)
5- آیا میشود از طریق این نرمافزار جد و آباء تظاهرکنندهنماها را با دستهبیل جلوی چشمشان آورد؟ (بچههای پایین)
منبع : خبر آن لاین
الگوی مردان سیاست
شهید آیتاللّه سیدحسن مدرس، برجستهترین نمایندهای است که در دوران مشروطه و پس از آن در دورههای مختلف مجلس شورای ملی در مجلس حضور یافت. در میان شخصیتهای معاصر، هیچ کس را مانند شهید مدرس سراغ نداریم که آن همه مورد توجه و تکریم حضرت امام خمینی رحمت الله علیهقرار گرفته و الگوی مردان سیاست معرفی شده باشد. بدون تردید شخصیت آن فقیه توانا، سخنور چیرهدست و سیاستمدار آگاه، فراتر از اوصاف نماینده مجلس بود، ولی بخش عمدهای از بروز شخصیت سیاسی وی، در سایه حضور در مجلس پدیدار شده بود که با اندیشه، بیان و رفتار خویش، سطح توقع جامعه را از نمایندگی مجلس دو چندان ساخت و الگویی بر جا گذاشت که برای سالهای سال، ملاک و معیاری روشن در سنجش شخصیت نمایندگان ملت به شمار خواهد رفت.
طلوع ستاره مجلس
در آن هنگامهای که استبداد دستگاه قاجاریه، در باتلاق جهل و جور خویش دست و پا میزد، شهید مدرس از افق علم و ایمان طلوع کرد. در همین دوران که آن فقیه فرزانه و مجاهد نستوه مشغول پرتو افشانی بود، مرداب نفرتانگیز و یأسآور رضاخان، رشد سرطانی یافت و انسانهای پارسا و دین داری چون شهید مدرس را در محاق ستم خویش قرار داد. در این برهه حساس، شهید مدرس در عرصههای گوناگون از ارزشهای دینی حمایت و چهرههای نفاق را افشا میکرد.
ویژگیهای آیتاللّه مدرس
شهید سیدحسن مدرس، دوران کودکی و نوجوانی خود را تحت نظر پدری آراسته به مکارم اخلاقی، و دوران جوانی را در محضر استادان بزرگ دینی که هر یک در عرصه علم و فضایل انسانی و الهی زبانزد خاص و عام بودند، سپری کرد. او تمام لحظات آن دوره را به خوشهچینی از کمالات اخلاقی آنها پرداخت و توانست به سجایای انسانی و فضیلتهای اخلاقی والایی برسد.
اسوه شجاعت و شهامت
مردان خدا در سایه ایمان قوی و یقین به حقانیت اهدافی که در پیش دارند، هرگز از چیزی هراس به دل راه نمیدهند و جز در برابر معبود سر تعظیم فرود نمیآورند. یکی از ویژگیهای والای شهید مدرس، شجاعت و شهامت است. او در طول عمر خود که همواره به مبارزه با ظلم و بیداد میپرداخت، از هیچ قدرتی نترسید. دشمنانش چندین بار به جان او سوء قصد کردند، ولی مدرس ذرهای از مواضع خود عقب نشینی نکرد. وی بارها میگفت: «اگر تمام دُوَل دنیا بر خلاف من باشد،... به تنهایی مقاومت میکنم».
وارستگی و آزادگی
مرحوم مدرس به دلیل قناعت و ساده زیستی که داشت، از تعلقات وارسته بود. در نتیجه، بدون نگرانی از به خطر افتادن موقعیت و مال و جانش، حرف حق را میزد. روزی مرحوم مدرس به تعدادی از علمای اصفهان گفت: «اگر میبینید من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده میکنم و هر حرف حقی را بیپروا میزنم، برای این است که چیزی ندارم و از کسی هم چیزی نمیخواهم. اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع خود را کم نمایید، آزاد میشوید».
بصیرت و تیزهوشی
شهید مدرس، مصداق کاملی برای حدیث «مؤمن زیرک و تیزهوش است»، به شمار میآید. او در جریان تغییر سلطنت، وقتی به مخالفت با آن برخاست، با تیزهوشی و بصیرتی کم نظیر، وضعیت آینده ایران را به گونهای درست پیشبینی کرد. شهید مدرس با روی کار آمدن خاندان پهلوی، اوضاع آینده را چنین توصیف نمود: «در رژیم نوعی که نقش آن را برای ایران بینوا طرح کردهاند، نوعی تجدد به ما داده میشود که تمدن مغربی را با رسواترین قیافه، تقدیم نسلهای آینده خواهد نمود».
صراحت کلام
یکی از ویژگیهای مرحوم مدرس، صراحت ایشان است. او بدون تعارف سخن حق خود را با صدای بلند بیان میکرد؛ به ویژه اگر طرف مقابل میخواست ظاهر سازی و مردمفریبی کند. فرزند مرحوم مدرس میگوید: «رضاخان در اول خیابان سپه، محوطه بزرگی را که به نام باغ ملی بود تعمیر و بازسازی کرده، مراسم نظامی را در آن برگزار میکرد. او در بالای سردر بزرگ آن، مجسمه نیم تنهای از خود نصب نمود که مانند دو مجسمه از پشت به هم چسبیده بود که هم از بیرون شمایل تمام صورت او را داشت و هم از درون. روزی برای مراسمی مدرس را دعوت کردند، من هم همراه ایشان بودم... . وقتی رسیدیم، رضاخان از شهید مدرس پرسید: حضرت آقا! درب ورودی را هم ملاحظه فرمودید. آیتاللّه مدرس گفت: بله مجسمه شما را هم دیدم، درست مثل صاحبش دو رو دارد. رضاخان از شرم و ناراحتی تا پایان مجلس دیگر سخنی به زبان نیاورد».
نفوذناپذیری
شهید مدرس در مقابل زورگویان و باطل پرستان، با تمام وجود میایستاد؛ بهگونهای که دشمنان هیچ گاه نمیتوانستند او را از ادامه راه حقی که برگزیده بود، باز دارند. این انعطاف ناپذیری مدرس در مقابل زمامداران، موجب سردرگمی و تعجب آنان شده بود. یکی از تاریخ نویسان معاصر میگوید: به خاطر دارم که یکی از زمامداران سابق به من گفت: «با مدرس چه میتوانم بکنم، نه پول میگیرد که به او پول بدهم، نه والی و وزیر میشود که او را تطمیع نمایم؛ ناگزیرم با او راه بیایم و نظریات صحیح او را قبول کنم».
مخالفت با امتیاز طلبی
مدرس منادی عدالت بود و با هرگونه تبعیض و امتیازطلبی مخالفت میکرد. او هرگز راضی نمیشد کسی یا ارگانی از امتیاز بیشتری در مقایسه با دیگران برخوردار شود. روزی آخرین فرزند او که بسیار به وی علاقه داشت بیمار شد. پزشک اصرار کرد که باید این فرزند به منطقهای که آب و هوای خوشی دارد برود، شاید معالجه مؤثر واقع شود. شهید مدرس در جواب فرمود: «همه فرزندان این مملکت، فرزندان من هستند. نمیپسندم که فرزند من به جای خوش آب و هوایی منتقل شود و دیگران در محیط گرم تهران یا جاهای دیگر در شرایط سخت به سر برند، مگر اینکه برای همه آنان چنین شرایطی فراهم شود».
پایداری و پارسایی
شهید مدرس با آن همه تلاشها و نقشهای ارزندهای که در مقطعی حساس و مهم عهدهدار شده بود، در تاریخ معاصر بسیار غریب بود و تاریخ نگاران وابسته به دستگاه استبداد، در تلاش بودند نام و خاطرهاش به بوته فراموشی سپرده شود. کسی که این شهید و شیوه فکریاش را به طور جدی مطرح کرد، امام خمینی رحمت الله علیهبود که در سخنان و پیامهای خویش، از ایشان فراوان یاد میکرد. هنگامی که طرح نخستین اسکناس جمهوری اسلامی را خدمت امام بردند، ذیل تصویر آن مجتهد مبارز نوشت: «سزاوار است اولین اسکناس که در ایران به طبع میرسد، عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی باشد». توجه ویژه حضرت امام به آیت اللّه مدرس، به جنبههای سیاسی آن روحانی والا مقام منحصر نمیشود، بلکه تربیتهای الهی، انگیزههای خالصانه، اخلاق و رفتار مدرس، و تهذیب و تزکیه درونی وی، مورد توجه آن روح قدسی قرار داشته است؛ چنانکه خودشان تصریح کردند: «مدرس یک چنین مرد قدرتمندی بود، برای اینکه الهی بود؛ برای خدا میخواست کار کند، نمیترسید».
مدرس در آیینه کلام امام خمینی رحمت الله علیه
دولت قناعت
سیره راستین مدرس، نکات ارزنده و آموزندهای را در برابر چشم ما مینهد که هر کدام میتواند درسی هدایتگر برای جامعه اسلامی باشد. حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، علاقهمندان را به شیوه زندگی مدرس توجه میداد که سادهزیستی، قناعت و دوری از دنیا بخشی از آنهاست. ایشان میفرماید: «منزلش یک منزل منحصر از حیث ساختمان و زندگی[اش]، یک زندگی مادون عادی [بود]. در آن وقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود؛ کرباسی که باید از خود ایران باشد میپوشید». مدرس از همان دوران کودکی و نوجوانی، زندگی ساده و بیتکلف را بر راحتطلبی و رفاه ترجیح داد و چون در عرصههای فکری، فرهنگی و سیاسی هم گام نهاد، ضرورت استمرار این شیوه را بیشتر احساس کرد تا بتواند بدون تعلق به مادیات، رسالتی را که احساس میکرد به انجام برساند.
مدرس و مجلس
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، حضور شهید مدرس را در مجلس این گونه بیان میکند: «وقتی مدرس در مجلس نبود، انگار مجلس هم نبود و گویا همه منتظر صحبت کردن او بودند». حضور شهید مدرس در مجلس شورای ملی، برههای از زندگانی آن بزرگمرد به شمار میآید که وی با شجاعت و صراحت در کنار همفکران خود، همواره به روشن فکریها ادامه میدهد و اسیر جوسازیهای اکثریت طرفدار دولت دیکتاتور نمیشود.
مرد ایمان
در پیام امام خمینی رحمت الله علیهکه به مناسبت بازسازی مرقد شهید مدرس در تاریخ 28 شهریور 1363 صادر شده، آن شهید به عنوان مجتهدی عظیمالشأن، متعهدی برومند و عالمی بزرگوار معرفی شده که از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمیورزید. در بخشی از این پیام آمده است: «این عالم... با جسمی نحیف، روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفای حقیقت و زبانی چون حیدر کرّار، رویارویشان ایستاد، فریاد کشید، حق را گفت، جنایت آشکار کرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستمشاهی، در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست».
بیاعتنایی به جاه و مقام
امام خمینی رحمت الله علیهدر بخشی از سخنان خود درباره زهد و وارستگی شهید مدرس میفرماید: «... برای اینکه [مدرس ] یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا میکرد و نه به دارایی و امثال ذلک... . وارسته بود. برای مقام، برای جاه و برای وضعیت کذا نمیرفت عمل بکند. او برای خدا عمل میکرد. کسی که برای خدا عمل میکند، وضع زندگی اش هم آن است... . [مدرس] از هیچ کس نمیترسید».
مدرس از نگاه دیگران
توانایی سیاسی
ملک الشعراء بهار میگوید: «در یکی از مجالس عمومی که دولت و نایب السلطنه تشکیل داده بود، سیدحسن مدرس نطقی کرد که مجلس به آن بزرگی به هم خورد و نطق به هواداری قانون اساسی و بر ضد خیال ناصر الملک شد». این توانایی سیاسی و اقتدار، ارمغان دیانت، قناعت و وارستگی مدرس است و از شیوهای خاص از زهد و بیاعتنایی به مظاهر دنیوی خبر میدهد.
زندگی ساده
دکتر میلیسپو، مستشار آمریکایی ضمن اعتراف به ویژگیهای والای مدرس از نظر وارستگی، زهد و تقوا میگوید: «پیشوای شهید علمای شیعه، مدرس است. این صفت مدرس زبانزد خاص و عام است که به پول اعتنایی ندارد و در یک خانه ساده که اثاثیه آن عبارت از حصیر، کتاب و نیمکت است زندگی کرده و دارای لباس سبک قدیم ایران است. شخصی خارجی که مدرس را ملاقات میکند، بیاختیار از سادگی و وارستگی و قریحه حساس او متأثر میشود».
حاکمیت ملت
اعتقاد نظری و پایبندی عملی شهید مدرس به حاکمیت مردم در سرنوشت خود، از مهمترین بخشهای اندیشه وی است. جمهوریت در اندیشه مدرس چنان جایگاهی دارد که برای تحقق واقعی آن در جامعه، در برابر جمهوریخواهی پوشالی و ضد ملی رضاخان میایستد. مدرس در بخشهایی از نطق تاریخی خود در مجلس چنین میگوید: «استبداد طول کشید تا بیست سال قبل که اشخاص منورالفکر از داخله مملکت به خیال افتادند که امورات اجتماعی این مملکت از راه شخص خارج شود و اراده اجتماعی شود... . استبداد و مشروطه هم اصلاً با هم مناسبت ندارد که بگویند این بهتر است یا آن؛ این تباین است».
خاطراتی از مدرس
کلاه رضاخان
در یکی از جلسات مجلس، صحبت نمایندگان از بره، بز و میش بود و پوست کندن آنها. نمایندهای گفت: پوست بره یک منبع عایدی است، ولی باید برهکُشی ممنوع و منع گردد؛ بره را برای چه بکشند؟ مدرس با خونسردی گفت: برای کلاه رضاخان. آن روزها رضاخان که هنوز شاه نشده بود، کلاه پوستی به سر میگذاشت. خنده وکلا، نظم مجلس را به هم زد.
دُم شاهزاده فرمانفرم
شاهزاده فرمانفرما به وسیله یکی از محارم خود پیغام میدهد که به آقای مدرس بگویند این قدر پا روی دُم من نگذارد. وقتی این پیغام به مدرس میرسد میگوید: «به شاهزاده بگویید، مدرس گفت من هر جا پا بگذارم، دُم حضرت والاست؛ مرا در این میان تقصیری نیست».
از تبار مصلحان
مدرس پس از اتمام دروس مقدماتی خود در حوزه علمیه اصفهان برای تکمیل تحصیلات عازم نجف اشرف میشود و در جرگه شاگردان مراجع روشن اندیشی چون آیتاللّه آخوند خراسانی و سیدکاظم یزدی در میآید؛ عالمانی که با شجاعت تمام به حمایت از انقلاب مشروطیت پرداختند و سهم بزرگی در پیروزی این انقلاب مردمی ایفا کردند. تحت تأثیر این عالمان است که مدرس پس از بازگشت به زادگاه، عهدهدار مسئولیتهای اجرایی میشود. شهید مدرس از تبار نواندیشان حوزوی به شمار میآید که تأثیر انکارناپذیری بر جامعه ایران گذاشت.
نایب مردم
مدرس همان طور که در عرصه بینش به حاکمیت ملت اعتقاد داشت، در عرصه منش و زندگی عملی نیز به آن پایبند بود. روزی یکی از پیروان و دوستداران مدرس که مردی محترم بود، در مجالس و محافل گفته بود که من خواب دیدم و اعتقاد دارم مدرس نایب امام زمان(عج) است. سخنان او به گوش مدرس رسید. دستور داد او را احضار کردند و بدون مقدمه به او گفت: «چرا حرفی میزنی که اثبات آن مشکل است. به جای این که بگویی مدرس نایب امام زمان است، بگو مدرس نایب مردم است که هم دلایل کافی برای اثبات آن داشته باشی و هم سخنی به جا و درست باشد».
مجلس، خانه ملت
مدرس در استیضاحی که قرار بود از سوی نمایندگان اقلیت از رضاخان صورت گیرد، در اعتراض به مبهم گویی و کلیگوییهای نمایندگان که احتمالاً از ترس آنان از رضاخان سرچشمه میگرفت، گفت: «مگر شما ضعف نفس دارید. این حرفها را میزنید و در پرده سخن میگویید. ما بر هر کسی قدرت داریم. از رضاخان هم هیچ ترسی نداریم. ما قدرت داریم پادشاه عزل کنیم، سؤال کنیم، استیضاح کنیم».
کمال انسانیت
سیری در زندگی سیاسی مدرس، از توجه و شناخت عمیق او از تاریخ گذشته و تمدن جدید خبر میدهد. او شیفته حقایقی بود که هر روز در عرصه علم، فرهنگ، سیاست و پیشرفت انسان ظهور میکرد و ناگزیر به اتخاذ مواضعی حکیمانه و اصولی بود. از این رو گفتار و سخنان نغز و حکیمانهای از خود به یادگار گذاشته است. از جمله آن سخنان چنین است: «تلاش و حرکت جامعه برای رسیدن به کمال انسانیت و آزادگی، زمانی بهترین نتیجه را به بار میآورد که با عقل و تدبیر آغاز و به آزادی ختم شود».
شاگردان شهید مدرس
شید مدرس سالهای طولانی در حوزههای نجف، اصفهان و مدرسه سپهسالار تهران در سطوح بالای حوزوی تدریس میکرد. مواد درسی او نیز به طور عمده فقه، اصول، منطق، فلسفه، اخلاق و نهج البلاغه بود. برخی از شاگردان ایشان عبارت اند از: آیت اللّه مهدی الهی قمشهای، عالم پرهیزکار و مترجم قرآن و مفاتیح الجنان؛ بدیع الزمان فروزانفر، از نویسندگان، محققان و ادیبان معاصر؛ آیتاللّه سید مرتضی پسندیده، برادر بزرگ امام خمینی رحمت الله علیه؛ شیخ الاسلام ملایری، از شخصیتهای سیاسی و مذهبی برجسته؛ سید رضی لاهیجانی؛ شیخ محمد علی لواسانی و مرحوم جلالالدین همایی. شاگردان فراوانی از محضر این استاد بزرگ خوشه چینی کرده و از کمالات وی بهره بردهاند، ولی به دلایل مختلف مانند اوضاع سیاسی حاکم بر آن زمان، تاکنون به طور دقیق شناسایی نشدهاند.
مقام علمی و فقهی شهید مدرس
شهید بزرگوار سید حسن مدرس در دوران جوانی به مقام والای اجتهاد رسید و سپس از اصفهان، رهسپار حوزه علمیه نجف شد. مدرس از لحاظ علمی و حوزوی شخصیتی نمونه و ممتاز بوده، مجتهد و فقیهی جامع الشرایط و صاحب فتوا بود که خود حاضر نشد برای مردم رساله منتشر کند. وی پیش از آنکه مردی سیاسی باشد ، عالمی اصولی و فقیه حوزوی بود. مرحوم مدرس در نجف اشرف، هم مباحثه و همردیف حضرت آیتاللّه سید ابوالحسن اصفهانی بود که بعدها به مرجعیت رسید. مبانی و بینش سیاسی مدرس، از توان و مهارت شگفت فقهی و آگاهیهای فلسفی و سیاسیاش سرچشمه میگرفت. مدرس، شعلهای از نور الهی در زمین و آیت عظمای خداوند در میان بندگان بود.
در جرگه آزادمردان
شهید مدرس، مسلمان آزادهای است که به انسانها آزادی، به پاک مردان تقوا، به رهبران از خود گذشتگی و فداکاری و به همه مردم چگونه زیستن و چگونه مردن را میآموزد. او عالم بزرگوار و مجاهدی بزرگ است که همواره جز فکر رهایی ملتها از زنجیرهای استبداد داخلی و استعمار خارجی، اندیشه دیگری ندارد و با تقوای اسلامی و انقلابی و نبوغ خدادادی خویش، پایههای کاخ بیداد را به لرزه در میآورد. مدرس از آن یک ملت و یک کشور نیست، او متعلق به همه جهانیان و آزادگان و مجموعه انسانهایی است که در هر سرزمینی، دنبال فضیلت، تقوا و انسانیت هستند.
شهادت
شهادت آیت الله مدرس(رحمت الله علیه)، پایان زندگی افتخار آفرین او نیست؛ سرآغاز طلوع چهره تابناک اوست تا در راهی گام نهد که تا بینهایت ادامه دارد؛ راهی که باید همه انسانها را به مقام خلیفة اللهی برساند. مدرس در بستر تاریخ، رهگذر راهی است که همه انسانهای آزاده در پهنه گیتی باید در آن گام نهند و به دنیای نور و آزادگی برسند. مدرس، فرزند همه انسانها و ملتهای دربند است که چون خورشیدی فروزان، در شبهای سیاه و ظلمت زده زندگی آنان میتابد و به ایشان حیات و امید میبخشد.
منبع: ماهنامه گلبرگ